شما واژه‌هایی مانند شوهر مزخرف، عقده‌ای، پست و نامرد را سرچ کردید یا حداقل با دیدن این کلمات به خواندن این مطلب توجه نشان دادید. چرا اینقدر عصبانی هستید که این واژه‌ها را برای توصیف شوهرتان به کار بردید. قدم اول در حل این مشکل همین است که بدانید دقیقا از کدام رفتار همسرتان گله دارید؟ مشکل اصلی‌تان در زندگی مشترک چیست، این مشکل از کی و از کجا شروع شد؟ برای حل کردنش چه اقداماتی انجام داده‌اید؟ این مقاله در همین رابطه به شما کمک می‌کند.

علت خشم‌تان را مشخص کنید

گاهی شما بدون اینکه بدانید مشکل اصلی چیست فقط از زندگی احساس نارضایتی دارید. منظورمان این نیست که مشکلی وجود ندارد و شما فقط غر می‌زنید، برعکس منظورمان این است که مشکلات یا آنقدر پیچیده هستند که نمی‌دانید دقیقا از چه چیزی تا این حد ناراضی و ناراحت هستید یا تعدادش آنقدر بالاست که دیگر رشته کار از دست‌تان در رفته است و زیر بار مشکلات زناشویی به اصطلاح کمرتان خم شده است. اما برای اینکه بتوانید مشکلات را حل کنید باید در دل آنها بروید، آنها را باهم قاطی نکنید، بشکافیدشان و جزء به جزء آن‌ها را بررسی کنید تا بدانید چه باید برایشان بکنید. برای این کار مشکلات‌تان را با همسرتان به سه دسته زیر تقسیم کنید:

مشکلات رفتاری

 مشکلات رفتاری مشکلاتی است که شما می‌توانید آنها را مشاهده کنید. مثل پرخاشگری، قهر کردن، سکوت کردن، داد و بیداد کردن، فحش دادن، تنبلی، نظافت نکردن، کتک زدن، متلک انداختن، رفیق بازی، بی توجهی، استفاده بیش از حد از گوشی و … تمام این موارد و خیلی موارد دیگر می‌تواند مشکلات رفتاری همسرتان باشد آنها را به لیست بنویسید تا بدانید مشکلات رفتاری همسرتان دقیقا چیست.

مشکلات احساسی و هیجانی

 مشکلات احساسی و هیجانی که با همسرتان دارید دقیقا چیست؟ او رمانتیک نیست؟ حسود است؟ غمگین است؟ مضطرب است؟ درگیر افسردگی است؟ منزوی است؟ شما را درک نمی‌کند؟ شنونده خوبی نیست؟ چه مشکلات احساسی و هیجانی با همسرتان دارید این لیست را نیز تهیه کنید.

مشکلات فکری

 آیا از نظر عقاید، باورها و ارزش‌ها با هم متفاوت هستید؟ افکار همسرتان را نمی‌پسندید؟ عقایدش شما را آزار می‌دهد؟ ارزش‌هایی دارید که برای همسرتان بی ارزش است؟ مشکلات فکری و عقیدتی هم که دارید بنویسید.

تا اینجا مشکلات‌تان را با دسته‌بندی کردید و به شما توصیه می‌کنیم حتما با این لیست به یک مشاور مراجعه کنید تا مشکلات‌تان را ریشه‌یابی و بررسی کند و بتواند با توجه به شرایط‌تان بهترین پیشنهاد را به شما بکند. اما در این مقاله چند مشکل مهم زندگی زناشویی که باعث می‌شود شما به عنوان یک خانم احساس بدی به همسرتان داشته باشید را بررسی می‌کنیم.

چه دلایلی باعث می‌شود یک خانم به شوهرش احساس بدی داشته باشد؟

خیانت

 یکی از ویران‌کننده‌ترین مواردی که در زندگی زناشویی می‌تواند اتفاق بیفتد خیانت است. عواقب خیانت در زندگی زناشویی بسیار گسترده و حتی گاهی اوقات جبران‌ناپذیر است. با از بین رفتن اعتماد در زندگی مشترک احساسات و هیجانات فرد خیانت دیده به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرد و ممکن است احساساتی مثل خشم، نفرت و کینه در او به وجود بیاید.

کتک کاری

 خشونت خانگی یکی از مواردی است که می‌تواند زندگی زناشویی را برای همیشه به بن بست برساند. ایجاد احساس ترس، تحقیر، خشم و اضطراب تنها بخش کوچکی از آسیب‌های خشونت خانگی است که متاسفانه آمار بالایی نیز دارد و می‌تواند یک زن را نسبت به شوهر دچار نفرت و کینه کند.

بی توجهی

 توجه و احترام به احساسات طرف مقابل در زندگی مشترک برای هم زن هم مرد از واجبات است اما خانم‌ها به دلایل زیستی و تکاملی نیاز بیشتر به توجه و شنیدن ابراز احساسات از همسرشان دارند. وقتی یک مرد به عنوان شوهر یک خانم، به احساسات همسرش بی توجهی می‌کند، به او اهمیت نمی‌دهد، به حرف‌هایش گوش نمی‌دهد، ابراز احساسات کلامی نمی‌کند و … می‌تواند احساسات همسرش را خدشه‌دار کند.

بی احترامی و بددهنی

حتما شنیده‌اید که زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد! شما با لحن مناسب و کلام زیبا و داشتن مهارت‌های گفتگو می‌توانید بزرگ‌ترین مشکلات را حل کنید و برعکس با زبان تلخ و بددهنی می‌توانید کوچک‌ترین مشکلات را نیز به معضل تبدیل کنید. بددهنی و بی احترامی در رابطه می‌تواند صمیمیت را در رابطه از یبن ببرد و همسر یک فرد بددهن علاقه‌ای به هم صحبتی با او ندارد.

کنترل‌گری

 ایجاد محدودیت و کنترل‌گری بیش از اندازه برای هیچ فردی قابل قبول نیست. اگر این اتفاق در زندگی زناشویی بیفتد فرد که تحت سلطه همسرش قرار گرفته به تدریج احساس فرسودگی و ناتوانی خواهد کرد و به زبان ساده دوستی به دشمنی تبدیل خواهد شد و ممکن است زندگی به سمت پنهان‌کاری و لجاجت کشیده شود.

مشکلات جنسی

 رابطه جنسی یکی از ستون‌های اصلی زندگی مشترک است. سردی در رابطه جنسی، رابطه جنسی همراه با درد، رابطه جنسی بدون عشق بازی و احساسات، زودانزالی یا دیرانزالی، مشکلات نعوظ، سادیدسم یا مازوخیسم جنسی و … مشکلاتی است که می‌تواند از سمت شوهر در رابطه جنسی وجود داشته باشد و خانم را از رابطه عاطفی با همسرش دلسرد کند.

مشکلات روانی

 مشکلات روانی مختلف مانند اختلالات شخصیت، وسواس‌های فکری و عملی، افسردگی، اضطراب، فوبی و سایر اختلالات روانی که روی ابعاد مختلف زندگی فرد سایه بیندازد می‌تواند زندگی زناشویی و رابطه با همسر را نیز به شدت تحت تاثیر قرار دهد و حتما باید درمان شود.

اعتیاد

 این که اعتیاد خانمان برانداز است شعار نیست یک واقعیت بسیار تلخ است. متاسفانه مردانی که درگیر اعتیاد هستند از همه لحاظ می‌توانند زندگی زناشویی را به چالش بکشانند، مشکلات عاطفی، هیجانی، جنسی، مالی و … در زندگی می‌تواند به واسطه اعتیاد ه وجود آید و همسر فرد را آزرده خاطر کند.

بدرفتاری با فرزندان

 گاهی اوقات خانم‌ها از اینکه همسرشان با فرزندان درست تا نمی‌کند، بدرفتاری دارند یا حتی به آنها بی توجهی می‌کنند شاکی هستند. این موضوع جدی است و عموما اگر از سمت پدر بدرفتاری وجود داشته باشد منحصر به رابطه با فرزندان نیست و احتمالا در رابطه زناشویی نیز مشکلاتی وجود دارد که باید بررسی و حل شوند.

مشکلات مالی

وجود حداقل رفاه در زندگی مشترک لازم است و متاسفانه گاهی مشکلات مالی به شدت زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. حتما شنیده‌اید که گرسنگی نکشیدی که عشق و عاشقی از یادت بره، نمی‌خواهیم بگوییم که این ضرب المثل صد در صد صحیح است اما آن را تماما رد هم نمی‌کنیم. اگر مشکلات مالی در رابطه وجود داشته باشد لازم است مدیریت شود تا روی سایر ابعاد زندگی اثر منفی غیر قابل جبران نگذارد.

چه باید کرد؟

همان طور که گفتیم اولین قدم در حل مشکلات زناشویی ریشه‌یابی مشکل است. ریشه اصلی مشکلات را واضح و روشن و بدون قاطی کردن موارد با هم کشف کنید. سهم شما از مشکلات چقدر است؟ متوجه احساسات بد شما به همسرتان هستیم اما حتی اگر مقصر تمام مشکلات او باشد شما باید در درجه اول روی خودتان، نقاط ضعف‌تان و از همه مهم‌تر به دست آوردن حال خوب‌تان کار کنید. شما در هر شرایطی باشید برای حل مشکلات نیاز به انرژی دارید، این انرژی را با کار روی خودتان و آموختن مهارت به دست آورید. بعد از اینکه حال‌تان بهبود یافت و آسیب‌هایی که در رابطه دیدید ترمیم کردید می‌توانید با حال خوب، با منطق و اصول و از روی درایت درباره زندگی‌تان تصمیم بگیرید نه از روی ضعف و آسیب‌هایی که دیده‌اید. مشاوره را در این بین بسیار جدی بگیرید. شما نیاز دارید فردی به عنوان نفر سوم و بی طرف در رابطه که علم و آگاهی دارد در کنارتان باشد تا هم آسیب‌هایی که دیده‌اید را ترمیم کند هم از آسیب‌های احتمالی پیش رو جلوگیری کند و مهارت‌هایی را به شما بیاموزد که بتوانید اوضاع را مدیریت کنید.