برخی از خانمها و دختران از این موضوع شاکی هستند که خانواده یا شوهرشان آنها را محدود کردهاند و اجازه آزاد بودن یا انجام کارهای روزمره و طبیعی مثل شاغل بودن یا بیرون رفتن به تنهایی را به آنها نمیدهند. این محدودیتها، دلایل مختلفی دارد که اغلب از ترس و اضطراب و بیاعتمادی آن شخص محدودکننده نشات میگیرد. در این مقاله ابتدا دلایل آن را بررسی خواهیم کرد و همچنین به عوارض این محدودیتها و راهکارهای رها شدن از آنها را توضیح خواهیم داد.
نشانههای خانواده محدودکننده
به خانوادههایی که فرزندشان را محدود میکنند، ترسها و نگرانیهایشان را به آنها تحمیل میکنند، اجازه مستقل بودن و تجربه کردن مشکلات زندگی را به آنها نمیدهند و رفتارهای سمی و آسیبزننده مثل سرزنش و انتقاد کردن افراطی و منفیبافی را دارند، خانواده دشوار یا سمی میگویند. در ادامه، به چند نشانه خانواده دشوار و سمی میپردازیم.
والدینتان بیش از حد در زندگیتان دخالت میکنند
یکی از نشانههای خانواده دشوار یا سمی این است که آنها اجازه مستقل بودن را به شما نمیدهند و انتظار دارند که شما دقیقا طبق نظر و عقیده خودشان زندگیتان را پیش ببرید و بسازید. درواقع انتظار دارند که شما آن طور عمل و رفتار کنید که آنها دوست دارند. حتی ممکن است برای وادار کردن شما به انجام دادن آنچه که میخواهند، شما را در دوران کودکی تنبیه کرده باشند یا تهدید کرده باشند که اگر طبق خواستهشان رفتار نکنید، شما را ترک خواهند کرد و از این طریق با باجگیری عاطفی، سعی کردند به خواستهشان برسند. اغلب دلیل این والدین برای زورگویی و دخالتهایشان این است که آنها گمان میکنند که لزوما به دلیل با تجربه بودن و داشتن سن بیشتر از فرزندان، بیشتر از آنها متوجه میشوند، درک و فهم بیشتری دارند و با تجربهتر هستند، بنابراین فرزندانشان باید حتما حرف آنها را گوش دهند. این افراد، خودشان را بسیار عاقل و کمنقص میدانند. گاهی به قصد دور کردن فرزندانشان از خطرات این روزگار و برای محافظت کردن از آنها، شروع به دخالت کردن در زندگیشان میکنند تا از آنها محافظت کنند که همه چیز خوب پیش برود.
دائما در حال تهدید هستند
خانوادههایی که دائما در حال تهدید یا تنبیه بدنی فرزندانشان هستند نیز، جزء خانوادههای سمی و دشوار هستند. در چنین خانوادههایی، معمولا فرزندان بسیار عصبی و افسرده هستند و دیگر از این همه تنش و اضطراب، احساس خستگی روحی و جسمی میکنند. حتی برخی از افراد برای رها شدن از این وضعیت، اقدام به خودکشی میکنند یا به هر قیمتی با یک فرد ازدواج میکنند تا از خانوادهشان دور شوند، در حالی که در نظر نمیگیرند که شاید این ازدواج با انگیزه و دلیل اشتباه و با عجله، آنها را در شرایط بسیار بدتری قرار دهد که معمولا این اتفاق رخ میدهد.
اجازه اشتباه کردن را به فرزندان نمیدهند
یکی از نشانههای دیگر این است که خانوادهتان به شما اجازه اشتباه و خطا کردن را نمیدهند و انتظار دارند همیشه همه چیز را درست و بینقص انجام دهید تا آنها از شما راضی باشند و برخورد خوبی را نسبت به شما داشته باشند.
به شما احساس ناکافی بودن را میدهند
بعضی از خانوادهها به گونهای هستند که فرزندانشان هرچقدر هم که برایشان کار انجام دهند، هنوز هم از آنها راضی نیستند و قدردان کارهایشان نیستند و یا اگر فرزندان به موفقیت برسند، این موفقیت به چشمشان نمیآید و کافی نیست. این والدین به فرزندانشان این احساس را میدهند که انگار موفقیتها و خوبیهایشان اصلا ارزشی ندارد و برایشان کافی نیست.
شما از والدینتان مراقبت افراطی میکنید
یکی از نشانههای دیگر این است که والدین بسیار ضعیف و ناتوان هستند یا خودشان را این گونه نشان میدهند و فرزندان مجبور به مراقبت کردن از والدین میشوند. در این خانوادهها، نقش والد و فرزند جابهجا شده است، یعنی به جای اینکه والدین بیشتر از فرزندان مراقبت کنند، فرزندان این کار را نسبت به والدین خود انجام میدهند.
مقصر دانستن فرزندان و قربانی جلوه دادن خود
در برخی از خانواده، والدین تقصیر همه چیز را به گردن فرزندان خود میاندازند تا خودشان بیگناه و قربانی جلوه کنند. این والدین، مسئولیت اشتباهاتشان را نمیپذیرند.
لازم به ذکر است که همه رفتارهای فوق نسبت به فرزندان، باعث شکلگیری طرحوارههای مختلف در آنها میشود که این طرحواره اگر درمان نشوند، بر جوانب مختلف زندگی آنها تاثیر منفی میگذارد. اگر خانواده شما هم محدودکننده و کنترلگر بودهاند و چنین رفتارهایی را در برخورد با شما داشتهاند، توصیه میکنیم برای بررسی شدن طرحوارههایتان و درمان آنها، از طرحواره درمانگران همیار عشق کمک بگیرید.
چرا خانوادهام مرا محدود میکنند؟
تلاش افراطی و اشتباه برای جلوگیری از آسیب رسیدن به فرزند
بیشتر والدین به این دلیل فرزندانشان را محدود و کنترل میکنند. آنها میخواهند به شدت از فرزندانشان حمایت کنند تا مبادا خطری آنها را تهدید کند یا اتفاقی برایشان بیفتد. به همین دلیل به فرزندانشان اجازه آزاد و مستقل بودن و تجربه چیزهای جدید را نمیدهند.
اضطراب والدین
والدینی که معمولا آدم اضطرابی و نگرانی هستند، با مرور خطرات و آسیبها در ذهنشان، دچار اضطراب و ترس از دست دادن شدید میشوند و با محدود کردن فرزندانشان، سعی میکنند آنها را در کنار خودشان حفظ کنند.
تحت تاثیر قرار گرفتن از اخبار و فضای مجازی
در فضای مجازی امروزه اخبار بسیار بد و ناخوشایند زیادی پخش میشود. از خودکشی افراد نوجوان و جوان گرفته تا تجاوز به این افراد یا گم شدن فرزندان و…. زمانی که والدین این اخبار را میشوند، اگر تحت تاثیرشان قرار بگیرند، سعی میکنند برای آرام کردن خود و حفاظت از فرزندانشان از این خطرات، آنها را محدود کنند.
اختلال استرس پس از سانحه در والدین
برای برخی از والدین در دوران کودکی اتفاقی افتاده است که بر روی آنها بسیار تاثیر منفی گذاشته است و باعث شده است که نسبت به آن کار، به شدت حساس شوند. به عنوان مثال اگر برای آنها یا اعضای خانوادهشان اتفاق افتاده باشد که یکی از فرزندان به تنهایی بیرون رفته باشد و اتفاق بدی برایش افتاده باشد، این افراد زمانی که بزرگ شده و بچهدار میشوند، نسبت به بیرون رفتن فرزندانشان به تنهایی، به شدت حساسیت نشان میدهند و اجازه این کار را به آنها نمیدهند چون قبلا برای خودشان یا نزدیکانشان، اتفاق بدی با بیرون رفتن به تنهایی، افتاده است.
عوارض و آسیبهای محدود کردن فرزندان
کاهش اعتماد به نفس و خودباوری
زمانی که والدین به دختران و سایر فرزندانشان اجازه نمیدهند که به تنهایی یک سری از کارها را انجام دهند و کم کم استقلال کسب کنند، اعتماد به نفس و خودباوری این افراد کاهش پیدا میکند چون شخص کم کم عادت میکند که در بیرون رفتن یا انجام دادن هر کاری، باید بزرگترش همراه او باشد تا او بتواند از پس آن کار بربیاید. بنابراین اگر او را تنها بگذارید، دچار اضطراب میشود و یا حتی ممکن است از انجام دادن آن منصرف شود.
افسردگی
اگر فرزندان به شدت محدود شوند و دائما موانع زیادی را در مسیرشان داشته باشند، کم کم افسرده و خسته خواهند شد.
الگوبرداری از رفتار والدین
برخی از افراد هم ممکن است از رفتارهای اشتباه والدینشان الگوبرداری کنند و همان سبک تربیتی را در آینده برای فرزندان خود در پیش بگیرند.
کمالگرا شدن
افرادی که در خانوادههایی بزرگ شدهاند که مدام احساس میکردند برای والدینشان کافی نیستند یا آنها انتظارات غیرواقعبینانه و معیارهای سرسختانه برای موفقیتشان دارند اما آنها نمیتوانند به این معیارهای والدینشان دست پیدا کنند یا باید تلاش 100% را انجام دهند و کارشان بینقص باشد تا والدینشان از آنها راضی باشند، دچار کمالگرایی و وسواس در انجام دادن کارها میشوند.
وابستگی ناسالم
افرادی که به دلیل اینکه تا به حال کارها را به تنهایی انجام ندادهاند و دائما کسی همراه آنها بوده است، اعتماد به نفس و خودباوری کمی دارند، کم کم وابستگی ناسالم نسبت به والدین و در آینده نسبت به همسرشان خواهند داشت چون باور دارند که نمیتوانند از پس زندگیشان به تنهایی بربیایند.
در ادامه مقاله به نشانههای شریک عاطفی یا شوهر محدودکننده میپردازیم و در انتها، راه حلها و توصیههایی برای رهایی از محدودیتهای خانواده یا شوهر ارائه میدهیم.
نشانههای شریک عاطفی یا شوهر محدودکننده
شما را تعقیب میکند
افراد کنترلگر و محدودکننده به دلیل اعتمادی که به شما ندارند و یا به شدت میترسند که از طرف شما رها شوند و خیانت ببینند، دست به کنترلگری و محدود کردن شما میزنند. به عنوان مثال ممکن است شوهرتان شما را تعقیب کند، به تلفنهایتان گوش دهد، پنهانی پیامهایتان را بخواند و… این کارها یکی از نشانههای یک شوهر محدودکننده است.
به شما فضای شخصی لازم را نمیدهد
یکی از نشانههای دیگر، این است که شوهرتان به شما اجازه نمیدهد به تنهایی جایی بروید یا با دوستان و خانوادهتان بدون حضور او به گردش بروید. او انتظار دارد که همه جا و در هر لحظه در کنار شما باشد و از شما محافظت کند.
حسادت افراطی و بیمارگونه
مردان کنترلگر و محدودکننده، به شدت حسود هستند. شاید این مردان خودشان را غیرتی بدانند اما این حد از غیرت و حسادت که منجر به کنترلگری و محدود کردن خانم شود، درست نیست. این مردان اگر بدانند شخص دیگری برای همسرشان در اولویت است، حتی اگر آن شخص خانم باشد، به شدت حسادت میکنند.
زورگویی
افراد محدودکننده، معمولا زورگو نیز هستند. این افراد اگر ببینند همسرشان نظر مخالفی دارد و زاویه دید او متفاوت است، به شدت عصبانی میشوند و کاری میکنند که همسرشان با نظر آنها موافق باشد. این افراد، تفاوتهای فردی را نمیپذیرند.
تقصیر را گردن شما میاندازد
افراد محدودکننده، مسئولیت اشتباهاتشان را نمیپذیرند و حتی اگر خودشان مقصر باشند، به گردن دیگری میاندازند.
به شما احساس گناه میدهد
اگر بخواهید مستقلتر باشید، چنان با شما رفتار یا صحبت میکند که از کاری که کردید پشیمان شوید و احساس گناه پیدا کنید.
چگونه از این محدودیتهای خانواده یا شوهرم، رها شوم؟
به دنبال جلب رضایت 100% نباشید
افرادی که به دلیل این طرز برخوردها و محدودیتها، اعتماد به نفس کمی دارند، به دنبال این هستند که این اعتماد به نفس و حس خودباوری را از رضایت و خوشنودی دیگران بگیرند، اما در برخورد با افراد سمی، هرگز این اتفاق نمیافتد یعنی شما این رضایت 100% را نخواهید گرفت چون این افراد میخواهند که شما کاملا طبق نظر آنها رفتار کنید که این موضوع بسیار اشتباه و غیرممکن است چون شما شخص دیگری هستید و هویت و شخصیت جداگانهای را از خانواده یا همسرتان هستید. به دنبال جلب رضایت دیگران نباشید، بلکه سعی کنید روی اعتماد به نفستان کار کنید تا از خودتان راضی باشید و نه اینکه دیگران از شما راضی باشند. زندگیتان را طبق ارزشها و معیارهای خودتان ادامه دهید و نه دیگران. به خاطر داشته باشید که این زندگی شما است و نه زندگی دیگران. برای تقویت اعتماد به نفس و عزت نفستان، توصیه میکنیم از مشاوران همیار عشق کمک بگیرید. تقویت اعتماد به نفس به خودی خود و یا فقط با خواندن کتاب انجام نمیشود چون در کتابها فقط چند راهکار عمومی برای همه داده شده است، در حالی که دلیل کمبود اعتماد به نفس در هر شخصی میتواند متفاوت باشد و راهکارهای هر شخصی براساس علت و تیپ شخصیتی او تعیین میشود. پس نمیتوان برای تقویت اعتماد به نفس به هر شخصی، راهکارهای یکسان داد. بنابراین اگر شما از مشاور کمک بگیرید، در این راه موفق خواهید شد. مشاور ابتدا تلههای روانیتان را بررسی میکند و با توجه به علت و ریشه آن، به تقویت اعتماد به نفس و خودباوری شما کمک میکند.
برای ارتباطاتتان حد و مرز قائل شوید
از خانوادهتان یا شوهرتان بخواهید که برخی از کارها را که در توان شما است و شما ایمان دارید که میتوانید به تنهایی انجام دهید را به شما بسپارند و در هر کاری دخالت نکنند. باید حد و مرزهای سالمی را در ارتباط با این افراد تعیین کنید و مهم تر از هر چیزی این است که به این حد و مرزها پایبند باشید. این افراد به صورت ماهرانه در شما احساس گناه ایجاد میکنند تا ضعیف شوید و برگردید به شخصیت قبلیتان که از آنها اطاعت میکرد، اما شما نباید این احساسات منفی را بپذیرید که مانع پیشرفت شما میشوند و شما را به فردی محدود و افسرده تبدیل میکنند.
تلاش نکنید آنها را تغییر دهید
این افراد شدیدا انتقادناپذیر هستند و خودشان را برتر میدانند. پس تلاش برای تغییر دادن و اصلاح طرز تفکرشان، اتلاف انرژی و وقت است که در آخر باعث ناامیدی شما خواهد شد. در عوض، بر روی چیزهایی تمرکز کنید و انرژی صرف کنید که میتوانید تغییر دهید، مثل طرز فکر خودتان که دست شما است و نحوه برخورد و رفتار شما نسبت به خانواده یا شوهرتان.
به این افراد اعتماد نکنید
به افراد محدودکننده اعماد نکنید و هرگز با آنها درد و دل نکنید و رازهایتان را در میان نگذارید چون این افراد برای کنترل و محدود کردن شما، از این اطلاعاتی که به آنها دادید استفاده میکنند، دست روی نقطه ضعفهای شما میگذارند تا شما را ضعیف و محدود کنند. دقت کنید که به چه کسانی در زندگی خود اعتماد میکنید.
محیط را ترک کنید
زمانی که شرایط بد و سخت میشود، سعی کنید با پایان دادن بحث، از آن محیط به مدت کوتاه خارج شوید تا اینکه بحث را ادامه دهید.
از آنها دلیل نپرسید
اگر از افراد محدودکننده که براساس ترسها و تلههای روانی خود عمل میکنند، دلیل رفتارهایشان را بپرسید، به احتمال زیاد جواب منطقی ندارند که به شما بدهند. بنابراین به دنبال دلیل منطقی از طرف آنها نباشید.
از خودتان مراقبت کنید
مدیتیشن، ورزش کردن و انجام دادن کارهایی که دوست دارید و از آنها لذت میبرید، برای شما که در کنار افراد سمی و دشوار زندگی میکنید بسیار ضروری است. بیحوصلگی را کنار بگذارید، برای زندگیتان هدف تعیین کنید و سعی کنید تا حد امکان و کم کم، به سمت اهدافتان حرکت کنید.
تغییر از شما شروع میشود
به خاطر داشته باشید که تغییر از شما شروع میشود. انتظار نداشته باشید که بتوانید دیگران را تغییر دهید. خودتان یاد بگیرید با قویتر کردن شخصیت خود به کمک مشاور، از پس افراد محدودکننده بر بیایید.
از روانشناس کمک بگیرید
برای برخورد با خانواده محدودکننده، میتوانید از مشاوران خانواده همیار عشق کمک بگیرید و برای حل مشکلات در زندگی مشترک با شوهر کنترلگر و محدودکننده و برای اینکه بدانید چگونه باید در مقابل محدودیتهای او رفتار کنید و از این رفتارهای سمی او رها شوید، میتوانید از زوج درمانگران همیار عشق کمک بگیرید. مشاوران از راه علمی در این زمینه شما را راهنمایی خواهند کرد تا زمانی که این مشکل حل شود.
سخن پایانی
برخی از دختران در خانوادههایی هستند که والدین محدودیتهای زیادی را برایشان ایجاد میکنند و اجازه استقلال به آنها نمیدهند. در این مقاله درباره دلایل ایجاد کردن محدودیتها توسط والدین توضیح دادیم و سپس به عوارض و آسیبهای آن پرداختیم. در بخش دوم مقاله، درباره نشانههای شوهر محدودکننده توضیح دادیم. معمولا افرادی که محدودیت ایجاد میکنند و کنترلگر هستند، به دلیل ترس و اضطراب، بیاعتمادی نسبت به دنیای اطراف و افراد دیگر و یا محافظت کردن شخص از خطرات احتمالی این کار را انجام میدهند، اگر چه این کار بسیار اشتباه است. در بخش انتهایی مقاله، راهکارهایی را برای رهایی از محدودیت خانواده یا شوهر توضیح دادیم که مهمترین و موثرترین این راهکارها، مراجعه به روانشناس برای حل این مشکلات است. توصیه میکنیم برای رهایی از محدودیتهای خانوادگی، از مشاوران خانواده همیار عشق، و برای رهایی از محدودیتهای شوهر یا همسرتان، از زوج درمانگران همیار عشق کمک بگیرید. به خاطر داشته باشید که زندگی کردن با این افراد سمی و دشوار، اعتماد به نفس شما را نابود میکند. پس مراجعه کردن، حل این مشکل و یادگیری نحوه برخورد با افراد محدودکننده برای مراقبت کردن از خود و روح و روانتان، ضروری است.
پرسش و پاسخ کوتاه