همه ما ممکن است در برههای از زندگیمان به پوچی و ناامیدی برسیم و احساس کنیم که فرد به درد بخوری نیستیم چون بین واقعیت زندگیمان و آنچه انتظار داشتیم اتفاق بیفتد، شکاف بزرگی ایجاد شده است، اما نباید اجازه بدهیم این حس، کیفیت زندگیمان را تحت تاثیر قرار دهد. در صورتیکه علت اصلی این فکرها و احساسات را پیدا کنیم بهخوبی میتوان آن را کنترل و مدیریت کرد. در ادامه علتهای اصلی حس بیارزشی، پوچی، بدبختی و خود کمبینی را بررسی میکنیم و راهکارهای مقابله با آن را بیان میکنیم.
دلایل احساس پوچی، بی ارزشی و بدبختی
شکستهای زندگی
بعد از هر شکستی آثار ویرانی در فکر و ذهن فرد باقی میماند. هرچه موضوع این شکست مهمتر و بزرگتر باشد این ویرانی بیشتر و گستردهتر است. ممکن است در شغل یا کسب کارتان شکست خورده باشید یا یک شکست عشقی را تجربه کرده باشید و از فرد مورد علاقهتان جدا شده باشید یا در زندگی مشترکتان بخاطر بیمهری همسرتان به پوچی رسیده باشید و احساس کنید که بدبخت شدهاید. حس ناکامی و خراب شده برنامهریزیهایتان باعث میشود به خودتان، قابلیتها و تواناییتان شک کنید و احساس پوچی و بیارزشی کنید. بسیاری از افراد بعد از اینکه یک شکست بخصوص شکست در رابطهعاطفی یا ازدواجشان را تجربه میکنند مکانیزم دفاعی درونفکنی در آنها فعال میشود و خودشان را مقصر اصلی همه چیز میدانند و به شدت احساس حقارت میکنند.
رابطه عاطفی آسیبزا
روابط عاطفی آسیبزا یکی از عواملی است که باعث میشود فرد به شدت احساس پوچی، بی ارزشی و تنهایی کند. روابط آسیبزا روابطی هستند که فرد:
- احساس رضایت و خوشحالی نمیکند.
- نیازهای و خواستههایش برآورده نمیشود.
- تحقیر و توهین میشود.
- مورد خشونت عاطفی و فیزیکی قرار میگیرد.
- از اهداف شخصی خود جا میماند.
- مورد خیانت واقع میشود.
بسیاری از افراد بخاطر ترس از تنهایی و مشکلات ناشی از جدایی رابطه را با تمام سختیهایش تحمل میکنند و در واقع رابطه تبدیل به یک رابطه فرسایشی میشود.
تله بیارزشی
تلههای ذهنی یا طرحوارهها الگوهای ذهنی هستند که در دوران کودکی در فرد بوجود میآید و تا دوران بزرگسالی با فرد باقی میماند و رفتار و تصمیمات او را تحت تاثیر قرار میدهند. تله بیارزشی که ممکن است به دلیل بیمهری، مقایسه کردن و سرزنش کردن والدین در فرد بوجود بیاید، باعث میشود فرد همیشه احساس بیارزشی و حقارت کند و دچار خودکم بینی شود.
مقایسه خود با دیگران
افرادی که مدام خودشان را با بقیه مقایسه میکنند دچار خودکم بینی میشوند و اعتماد به نفسشان تخریب میشود. درست است مقایسه کردن یک خصلت طبیعی بشر است اما افتادن در دام آن خطرناک است. این بازیای است که انتها ندارد و همیشه بازنده خود فرد است. زمانیکه خودتان را با فرد دیگری مقایسه میکنید بدون اینکه شرایط را بطور کامل بررسی کنید ویژگیها و دستاوردهای مثبت او را برجستهتر میکنید و ویژگیهاو دستاورهای خودتان را بیارزشتر و بی اهمیتتر جلوه میدهید.
افسردگی
یکی از نشانههای ابتلا به افسردگی احساس پوچی، ناامیدی و بیمعنا شدن زندگی برای فرد است. هرچقدر این بیماری در فرد شدتش بیشتر باشد احساس پوچی، ناامیدی و بیحوصلگی نیز در فرد بیشتر میشود و فرد انگیزه انجام هیچ کاری را ندارد حتی فعالیتهایی که قبلا برای او لذتبخش بودند نیز دیگر لذتبخش و سرگرمکننده نیست. البته احساس پوچی و بیارزشی تنها نشانه اختلال افسردگی نیست اما یکی از نشانههای اصلی آن است.
سرکوفتهای دیگران
حرفها و گفتههای دیگران گاهی به عمیقترین نقطههای ذهن و قلب فرد نفوذ میکنند و تاثیرات جبران ناپذیری بهجا میگذارند. سرکوفتهای اطرافیان و خانواده بخصوص در دوران کودکی باعث میشود فرد احساس بیعرضگی و بیارزشی کند. مقایسههای نابهجا و سرکوفت باعث میشود اعتماد به نفس فرد از بین برود و احساس حقارت کند.
ایدهگرا بودن
افراد ایدهآلگرا هیچ وقت از عملکرد خودشان راضی نیستند حتی اگر در زندگی به موفقهایی هم برسند باز هم احساس رضایت نمیکنند و دستاورهایشان را دست کم میگیرند و برایشان بیارزش است. ایدهآلگرا بودن باعث میشود فرد همواره خودش را مورد انتقاد قرار دهد که چرا عملکرد بهتری نداشته و نتوانسته نتیجه بهتری به دست بیاورد و به مرور این خصلت باعث میشود فرد نسبت به تواناییهایش به تردید بیفتد و خودش را فرد بیارزش و بدردنخوری بداند.
پایین بودن عزت نفس
عزت نفس یعنی فرد چقدر خودش را دوست دارد و قدر خودش را میداند. افرادی که عزت نفسشان پایین است احساس حقارت و خود کمبینی دارند و احساس میکنند از عهده هیچ کاری برنمیآیند و نمیتواند در زندگی فرد موفقی باشند بنابراین اکثر اوقات به پوچی میرسند.
منفینگری
منفینگری در اصل نوعی در دام افتادن و تله ذهنی است. شاید در زندگیتان آنقدر موقعیتهای بد را تجربه کردهاید و با افراد نامناسب روبهرو شدهاید که دیگر ناخودآگاه فکر میکنید که هیچ چیز طبق میلتان پیش نخواهد رفت و همواره مشکلی سد راه خواهد شد. به این ترتیب زندگی به نظرتان بیارزش میشود و با خودتان فکر میکنید که وقتی قرار است در نهایت همه چیز خراب شود، تلاش کردن اصولاً چه فایدهای دارد.
بیماریها و مشکلات جسمی
شاید باورش برایتان سخت باشد، اما وضعیت سلامت جسمی میتواند در ایجاد احساس پوچی و بیارزشی نقش داشته باشد. برای مثال فردی که توانایی راه رفتن را از دست داده است، فعالیتهایی را که زمانی از انجام دادنشان لذت میبرد، باز هم انجام بدهد، احساس میکند که دیگر هیچ چیزی در دنیا برایش مهم نیست. همچنین بهم خوردن تعادل میان هورمونها اثر مستقیمی بر احساس بیارزشی دارد.
مقابله با احساس بیارزشی و پوچی
اعتماد به نفستان را بالا ببرید
نخستین راهکار برای ارتقای عزت نفس و اعتماد به نفس به گفتگوی درونی و انتقادی که با خود دارید و موجب میشود احساس بیارزشی و خودکمبینی در شما تقویت شود، مربوط میشود. برای مثال افکاری مانند “به هیچ دردی نمیخورم” یا “از همه پایینترم” احساس بدی را که درباره خود دارید، تقویت میکند. برای غلبه بر این عادتهای ذهنی مخرب و خودبرانداز باید سه مرحله زیر را انجام بدهید:
- یاد بگیرید که افکار خودانتقادی را به محض این که به ذهنتان هجوم میآورد، شناسایی کنید و سپس این افکار مخرب را روی کاغذ بنویسید.
- دلیل تحریف و منفی شدن افکار را پیدا کنید.
- روش مقاومت در برابر این افکار و رد آنها را تمرین کنید تا به تدریج نظام خودارزیابی منطقیتر و واقعبینانهتری را در خود پرورش دهید.
مثلا اگر برداشتتان از خودتان این است که ادم بیعرضهای هستید این فکر را روی کاغذ بنویسید بعد دلیل این فکر را پیدا کنید مثلا ممکن است بگویید «چون نتونستم رابطمو رو حفظ کنم و عشقم منو ول کرد و آدم بیعرضهای هستم» در مرحله بعد این فکر با به چالش بکشید، آیا شما واقعا در همه جنبه های زندگیتان ناکام بودید! نام چندتا از کارهایی که در آن موفق بودید را یادداشت کنید. در مرحله بعد فکرتان را با یک فکر صحیح جایگزین کنید: «من تو زمینه رابطه عاطفی خیلی خوب عمل نکردم به همین خاطر رابطم بهم خورد و لازمه تو این زمینه مهارت هامو بالا ببرم»
فهرستی از محاسن خودتان تهیه کنید
بهترین ویژگیهای خود را بنویسید؛ این ویژگیهای مطلوب میتواند مانند داشتن لبخندی زیبا به ظاهر مربوط باشد یا مانند رفتار دوستانه مرتبط با شخصیتتان باشد. میتوانید از یکی از دوستان یا اعضای خانوادهتان بخواهید که در تهیۀ این فهرست به شما کمک کنند. این فهرست را همواره همراه داشته باشید و هر گاه افکار منفی به سرتان زد، بلافاصله محاسنی را که دارید به خود یادآوری کنید.
با افراد منفینگر و منفیباف وقت نگذرانید
سعی کنید تا حد ممکن از افراد منفیباف دور باشید چون این افراد احساس ناامیدی، پوچی و ناکامی را در شما چندین برابر میکنند. سعی کنید با افراد پرانرژی و فعال مراوده داشته باشید و وقت بگذرانید تا در کنار آنها شما نیز انگیزه برای تلاش و فعالیت پیدا کنید.
سرگرمی پیدا کنید
سرگرمی پیدا کردن راهکار سادهای است که معجزه میکند و یکی از بهترین روشها برای درمان و از بین بردن احساس بیارزشی است. از غار تنهاییتان بیرون بیابید و خودتان را مشغول کنید. یک گوشه ننشینید و مدام با خودتان فکر نکنید که عالم و آدم شما را طرد کردهاند. از حبس کردن خودتان در اتاق و غرق شدن در باتلاق افسردگی دست بردارید. هر کاری که دوست دارید، انجام بدهید، البته به شرطی که آن کار مثبت و سالم باشد. کتاب بخوانید، آشپزی کنید، پیادهروی بروید، فیلم ببینید، حتی میتوانید دکور اتاقتان را تغییر دهید.
به سلامت جسمیتان اهمیت دهید
با انجام دادن ویزیتها و آزمایشهای دورهای مطمئن شوید که سلامت جسمیتان در وضعیت ایدهآل قرار دارد. سلامت جسمیتان را تحت نظر داشته باشید تا بلافاصله متوجه مشکلاتی شوید که میتواند سلامت ذهن و روانتان را نیز به خطر بیاندازد.به تغذیهتان اهمیت دهید از خوردن غذاییهایی پرکالری و فست فود خودداری کنید. حتما در برنامه زندگیتان ورزش کردن را بگنجانید. ورزش علاوه برا اینکه به سلامت جسمتان کمک میکند به شادابی و سلامت روحتان نیز کمک میکند.
کمتر در شبکههای اجتماعی وقت بگذرانید
وقت گذراندن در شبکههای اجتماعی و دیدن صفحات افراد معروف وقت زیادی از شما را تلف میکند، وقتی باید صرف کارهای مهمتری مانند کار، تحصیل و یا حتی تفریحتان کنید. علاوه براین به این نکته باید توجه کنید که زندگی واقعی افراد شبیه به آنچه در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند نیست و شما ممکن است با دیدن این تصاویر غیر واقعی شروع کنید به مقایسه کردن زندگی خودتان با آنها و از خودتان و شرایط زندگیتان بیشتر ناامید شوید. پس بهترین کار این است که در روز زمان کمی را به شبکههای اجتماعی اختصاص دهید و در همین زمان کم هم سعی کنید از صفحات آموزشی و خبری و تفریحی بازدید کنید.
احساس بیارزشی، خود کمبینی و بی هدفی باعث میشود فرد انگیزه و امیدش را برای زندگی و رسیدن به خواستههایش از دست بدهد و دیگر به خودش باور نداشته باشد. دلایل بوجود آمدن احساس پوچی و حقارت در فرد عمدتا تجربه شکست در زندگی و رابطهعاطفی، بودن در رابطه عاطفی آسیبزا، داشتن تله ذهنی بیارزشی، مقایسه کردن خود با دیگران، سرکوفتهای اطرافیان و خانواده، پایین بودن اعتماد به نفس، ابتلا به افسردگی، ایدهآلگرایی است. برای مقابله با خود کمبینی و احساس بیارزشی باید با یادگیری تکنیکها و تمرینهای روانشناختی اعتماد به نفس خود را افزایش دهید، لیستی از ویژگیهای مثبت و موفقیتهایتان تهیه کنید، با افراد منفینگر وقت نگذرانید، به سلامتی جسمیتان اهمیت دهید، زمانی که صرف شبکههای اجتماعی میکنید را مدیریت کنید.
پرسش و پاسخ کوتاه