گاهی در زندگی مشترک مسائلی به وجود می‌آید که حل کردنش به خاطر تفاوت عقیده و دیدگاه زن و شوهر به راحتی حل نمی‌شود. میزان آزادی فردی یکی از این موارد است و اگر در آن تفاهم نداشته باشید می‌تواند به یک چالش جدی تبدیل شود. اما چقدر آزادی در زندگی مشترک جایز است؟ مرز کنترل‌گری و آزادی کجاست؟ اگر سر این موضوع اختلاف نظر داشتیم چطور باید حل کنیم؟ این مقاله در این زمینه به شما کمک خواهد کرد.

چرا این سوال به ذهن‌تان رسیده است؟

چرا به دنبال این هستید که بدانید باید همسرتان را آزاد بگذارید یا نه؟ این موضوع برای شما دغدغه است؟ چرا این موضوع برایتان سوال شده است؟ آیا در این زمینه با همسرتان تفاهم ندارید؟ آیا به چالش خورده‌اید؟ آیا مجرد هستید و این سوال برایتان پیش آمده که در آینده چقدر باید به همسرتان آزادی بدهید؟ دلیل اینکه این سوالات را می‌پرسیم این است که مهم است بدانید دقیقا چه مشکلی با این موضوع دارید. پس قبل از خواندن ادامه این مقاله مشخص کنید چرا به دنبال این مساله هستید تا بتوانید کمک بیشتری به خودتان بکنید.

منظورتان از آزادی چیست؟

آزادی و آزادی دادن به همسر یک موضوع کاملا نسبی است. افراد بر حسب تربیت‌شان، فرهنگ‌شان، گذشته‌شان و عقایدی که دارند دیدگاه‌های مختلفی نسبت به این موضوع دارند و بیشتر از آنچه تعریف آزادی دادن به همسر مهم باشد، میزان تفاهم در این زمینه مهم است. پس ما نمی‌توانیم تعریف واحدی از آزادی دادن به همسر بیان کنیم. اما می‌توانیم مواردی که منجر به کنترل‌گری بیش اندازه و آسیب به رابطه می‌شود را باهم بررسی کنیم.

چه مواردی را باید در آزادی دادن به همسر در نظر بگیریم؟

شخصیت مستقل

 معنای زندگی مشترک در ازدواج به معنای این نیست که دو نفر باید خودشان و شخصیت‌شان را کاملا فراموش کنند و فقط به رابطه مشترک فکر کنند. برعکس، زندگی مشترک زمانی سالم و رضایت بخش است که هر کدام از زن و شوهر علاوه بر داشتن شخصیت مستقل‌شان و احترام به تفاوت‌هایشان در شادی و غم کنار یکدیگر باشند و موارد مهم زندگی‌شان را با هم به اشتراک بگذارند. وابستگی بیش از اندازه به یکدیگر یا به اصطلاح چسبندگی، و کنار گذاشتن تمام علایق و سلایق شخصی می‌تواند به شدت به زندگی زناشویی شما در بلند مدت آسیب برساند. اگر چنین مشکلی دارید حتما از یک مشاور کمک بگیرید تا وابستگی ناسالم‌تان به دلبستگی تبدیل شود.

فرهنگ و سبک تربیتی

 سبک والدگری و فرزندپروری، دوران کودکی، محیطی که در آن رشد کرده‌ایم و … همه و همه بخش عظیمی از شخصیت ما را شکل می‌دهد. دیدگاهی که درباره زندگی زناشویی در ما شکل می‌گیرد نیز قطعا تحت تاثیر این موارد است پس جای تعجیب ندارد که افراد مختلف نسبت به آزادی در زندگی مشترک دیدگاه متفاوتی داشته باشند.

تفاوت دیدگاه‌ها

 همانطور که در ابتدای مقاله توضیح دادیم، هر کس تعریف و عقیده خودش را نسبت به آزادی دارد، شما و همسرتان دو دو خانواده متفاوت رشد کرده‌اید نابراین باورهایتان در این زمینه می‌تواند متفاوت باشد. اینکه شما نظری داشته باشید و همسرتان نظر دیگری داشته باشد دلیل بر این نیست که یکی از شما بی بند و بار و یکی پایبند به اصول است! هرگز موضوع را این چنین تعبیر نکنید زیرا بین‌تان اختلاف بیشتری می‌اندازد. این موضوع را از جنبه تفاوت دیدگاه بررسی کنید و به یکدیگر تهمت نزنید.

آسیب‌های گذشته

 اگر افراد در روابط گذشته‌شان آسیب‌هایی دیده باشند و این آسیب‌ها از مواردی مانند خیانت، پنهان‌کاری یا دروغ ناشی شده باشد و در نهایت بدون حل کردن و ترمیم این آسیب وارد یک رابطه جدید شوند قطعا روی افکار و هیجانات‌شان تاثیرات منفی گذاشته می‌شود. خودتان یا همسرتان درگیر چنین آسیب‌هایی هستید؟ اگر فکر می‌کنید درگیر این موضوعات هستید حتما پرونده گذشته را به کمک یک مشاور ببندید و نگذارید هیجانات سرکوب شده آن رابطه جدیدتان را تحت تاثیر قرار دهد.

اشتغال و روابط اجتماعی

 انسان یک موجود اجتماعی است و این موجود اجتماعی اگر شاغل باشد ناگزیر با همکارانش و مدیرانش ارتباط خواهد داشت و شاید گاهی نیاز باشد برای آنها زمان بگذارد. صد در صد رابطه همکاری و روابط اجتماعی در محل کار حد و مرزهای جدی دارد که باید رعایت شود اما اگر همسرتان شاغل است و به خاطر کار یا تحصیلاتش نیاز دارد ارتباطات اجتماعی‌اش را حفظ کند کنترل‌گری شما می‌تواند برایش چالش‌برانگیز باشد. بنابراین در مورد حد و مرزهای روابط اجتماعی همسرتان گفتگو کنید و با درک متقابل و سنجیدن شرایط ایشان یک تصمیم دو نفره در اینباره بگیرید که هر دو احساس امنیت و آرامش کنید.

تفاوت شخصیتی

 برخی شخصیت‌ها مانند شخصیت‌های برون‌گرا، ذاتا اجتماعی‌تر هستند، نیاز دارند بیشتر دیده شوند و از ارتباط با انسان‌ها لذت می‌برند و برخی نیز کمتر از بقیه نیاز به حضور در اجتماع دارند. هیچ کدام از این دو شخصیت متهم نیستند! آنها فقط نیازهای متفاوتی دارند، قطعا فرد برون‌گرا در زندگی مشترک نیاز به آزادی بیشتری دارد و این اصلا به معنای خارج شدن از چهارچوب رابطه نیست، اما اگر شما یک فرد درون‌گرا هستید نمی ‌وانید به او تحمیل کنید مانند شما به جهان نگاه کند همان طور که او نمی‌تواند چنین چیزی به شما تحمیل کند.

چه باید کرد؟ چطور باید حد و مرزهایمان را تعیین کنیم؟

بدانید چه می‌خواهید و آیا خواسته‌تان منطقی است یا نه؟

 قبل از اینکه بخواهید عقاید خودتان را با طرف مقابل مطرح کنید باید بدانید دقیقا چه می‌خواهید و آیا این خواسته شما منطقی است؟ آیا همیشه دیگران بر سر کنترل‌گری شما با شما مشکل داشته‌اند؟ آیا فرد بی اعتمادی هستید؟ آیا همیشه در روابط‌تان شک و تردید وجود داشته؟ آیا همیشه حسادت‌های بیمارگونه داشته‌اید؟ اگر چنین است و احساس می‌کنید در یک چرخه معیوب هستید و روابط‌تان همیشه بر سر این مسائل به چالش می‌خورد حتما با یک روانشناس مشورت کنید تا افکار شما را بررسی کند و اگر تله‌ای در این افکار وجود دارد آن را شناسایی کند و بتوانید آن را مدیریت کنید.

توهین نکنید

 همانطور که گفتیم شما نمی‌توانید به خاطر تفاوت عقیده همسرتان به او توهین کنید. گفتن جملاتی مثل “تو خیلی بی بند و بار هستی” یا “تو خیلی ذهنت بسته است و امل هستی” بسیار توهین‌آمیز هستند و همسرتان قطعا در مقابل توهین از خودش دفاع می‌کند یا خشمگین می‌شود. بنابراین اصلا از این روش استفاده نکنید.

گفتگو کلید اصلی حل مشکل

در اینباره با همسرتان گفتگو کنید، عقیده‌تان را بیان کنید، احساسات‌تان را بیان کنید و حتما ذکر کنید اگر همسرتان نظری غیر از این دارد برایتان محترم است و به هیچ عنوان نمی‌خواهید به عقاید او توهین کنید بلکه می‌خواهید با همفکری یکدیگر، کمک کنید احساسات منفی شما از بین برود.

با مشاور مشورت کنید

اگر نتوانستید با همسرتان به نتیجه دلخواه برسید که هردویتان راضی باشید حتما از یک مشاور کمک بگیرید تا آگاهانه و درباره حل این موضوع با شما و همسرتان صحبت کند، موانع بر سر راه تفاهم‌تان را با جزئیات ارزیابی کند و کمک کند بتوانید این تعارض را با روش‌های اصولی و منطقی و به دور از هیجان و احساسات حل کنید.