دلایل طلاق (چه چیزهایی رابطه را به سمت طلاق می‌برد؟)

تاریخ آخرین بروزرسانی :

اشتراک گذاری

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

مشاوره

02122024728
رزرو نوبت

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

دلایل طلاق (چه چیزهایی رابطه را به سمت طلاق می‌برد؟)

برخی از افراد متاهل، زمانی که با مشکلات زیادی در زندگی مشترک روبه‌رو می‌شوند، به این نتیجه می‌رسند که ازدواج‌شان درست نبوده است، تصمیم به طلاق می‌گیرند. طلاق در هر سنی، پیامدها و آسیب‌های روانی و احساسی خاص خودش را به همراه دارد. در این مقاله دلایل رایج طلاق را توضیح می‌دهیم و سپس به آسیب‌های طلاق و پیشگیری از آنها می‌پردازیم.

چه مواردی، احتمال طلاق را بالا می‌برد؟


ازدواج در سن کم

ازدواج در سن کم، احتمال طلاق را بالا می‌برد چون برای داشتن ازدواج موفق، افراد باید بلوغ روانی و احساسی لازم را داشته باشند. بخشی از این بلوغ، با افزایش سن و برخی هم به وسیله تجربه حاصل می‌شود. بنابراین بهتر است افراد در سن کم ازدواج نکنند. صبر کنند تا به سن مناسب برای ازدواج برسند و سپس با بررسی انتخاب خود، تصمیم نهایی‌شان را بگیرند. البته در اینجا باید منظورمان را از سن کم مشخص کنیم، برای بعضی افراد 15 سالگی و برای بعضی از افراد نیز حتی 25 سالگی سن کمی برای ازدواج است. اما به طور کلی بر حسب تقسیم‌بندی‌های روانی معمولا افراد بعد از 18 سالگی بلوغ عاطفی و جنسی‌شان به حد قابل قبولی می‌رسد که ممکن است در بعضی نیز این روند به خصوص در جنبه عاطفی‌اش تا سال‌های بعد ادامه داشته باشد.

ازدواج اجباری

ازدواجی که به دلیل اجبارهای والدین باشد، ریسک بسیار زیادی دارد چون ممکن است زوجین وقتی وارد زندگی مشترک شوند و زیر یک سقف بروند، ببینند که با هم تفاهم ندارند و یا به هم علاقه‌ای ندارند. در نهایت ممکن است تصمیم به طلاق بگیرند.

شرایط مالی بسیار سخت

افرادی که شرایط مالی و اقتصادی بسیار سختی دارند، احتمال اینکه زندگی مشترک‌شان به طلاق برسد بیشتر است چون زندگی بسیار سخت و پرتنشی دارند. البته برای همه افراد این موضوع صدق نمی‌کند.

طلاق والدین

به دلیل اثراتی که طلاق والدین بر روی فرزندان می‌گذارد، اگر این آسیب‌ها درمان نشود، ممکن است منجر به بدبینی و شکاکی، کنترل‌گری و… شود. زمانی که این افراد ازدواج کنند، طبق این آسیب‌ها رفتار می‌کنند و یا چون والدین‌شان طلاق گرفته‌اند، گمان می‌کنند که ازدواج موفق وجود ندارد و بنابراین با این طرز تفکر و رفتارهای خود، ازدواج‌شان را خراب می‌کنند. البته لزوما برای هر فردی، چنین اتفاقی نمی‌افتد. اگر افراد آسیب‌هایی که از طلاق والدین‌شان دیده‌اند را درمان کنند، مهارت‌های لازم برای داشتن زندگی مشترک موفق را آموزش ببینند و تلاش کنند ازدواج خوبی داشته باشند، زندگی مشترک‌شان به طلاق و جدایی ختم نخواهد شد.

دلایل رایج طلاق


عدم سازگاری و عدم تفاهم

زوجینی که با هم بر سر مسائل مختلف اختلاف دارند و نمی‌توانند به سازگاری و تفاهم برسند، ممکن است ازدواج‌شان به طلاق برسد. فضای خانوادگی این زوجین، معمولا بسیار پرتنش است.

  شوهر سابقم ازدواج کرد چه کنم؟ (با ازدواج همسر سابق چگونه کنار بیاییم؟)

تفاوت در نحوه مدیریت مالی

زوجینی که در مسائل مالی با هم تفاهم ندارند، به عنوان مثال یکی از آنها اعتقاد دارد که بیشتر پولش را باید پس‌انداز کند و باید بسیار کم خرج کند، اما دیگری اعتقاد داشته باشد که باید از زندگی لذت برد و خرج کرد، این دیدگاه‌های مخالف با هم در حوزه مالی، می‌تواند منجر به طلاق شود.

عدم برخورداری از مهارت گفتگوی موثر

برخی از زوجین می‌گویند:«ما اصلا نمیتونیم با هم حرف بزنیم.» این یک هشدار و زنگ خطر است. داشتن مهارت گفتگوی موثر، یک هنر است که هر زوجی قبل از ازدواج و یا در حین زندگی مشترک باید آن را آموزش ببیند. اگر زوجین حرفی برای گفتن نداشته باشند یا نتوانند بدون بحث و دعوا با هم صحبت کنند، این موضوع در درازمدت می‌تواند ازدواج‌شان را به طلاق بکشاند.

اختلافات حل نشده و تکرارشونده

برخی از زوجین، به صورت تکرارشونده درباره یک موضوع خاص مدام با هم دعوا می‌کنند و در آخر هم نمی‌توانند این مشکلات را حل کنند و دوباره این مشکلات و اختلافات بر روی هم انباشته می‌شود.

خیانت و سوءاستفاده از اعتماد یکدیگر

اعتماد، یکی از مهم‌ترین پایه‌های زندگی مشترک و رابطه عاطفی است که اگر نباشد، ممکن است رابطه سقوط کند چون هیچ چیزی نمی‌تواند جای اعتماد را بگیرد. اگر این اعتماد توسط خیانت و یا کارهای دیگر، از بین رفته باشد و زوجین دیگر تلاشی برای برگرداندن اعتماد از دست رفته نکرده باشند، ممکن است ازدواج‌شان به طلاق برسد.

ازدواج بدون رابطه جنسی

رابطه جنسی، یکی از ابعاد مهم  و تاثیرگذار زندگی مشترک است که هرگز نمی‌شود تاثیر آن را انکار کرد. اگر زوجین به هر دلیلی با هم رابطه جنسی نداشته باشند و صمیمیت فیزیکی با هم نداشته باشند، کم کم از هم دور می‌شوند و حتی ممکن است ازدواج‌شان به طلاق برسد.

سوءاستفاده عاطفی، جنسی و روانی

برخی از زوجین در زندگی مشترک از سوی همسرشان، سوءاستفاده‌های عاطفی، جنسی و روانی را تجربه می‌کنند. چنین رابطه‌هایی، ممکن است در آخر به طلاق ختم شوند.

اعتیاد

اگر زوجین یا یکی از آنها اعتیاد داشته باشد، مثل اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به رابطه جنسی (تنوع‌طلبی جنسی)، اعتیاد به بازی و… ممکن است ازدواج‌شان به طلاق منجر شود.

پیامدهای طلاق


اضطراب و ترس از آینده

فردی که طلاق می‌گیرد، احتمال اینکه از زندگی و آینده‌اش ناامید شود و یا بترسد بسیار زیاد است. افرادی که جدا می‌شوند دچار ترس از آینده می‌شوند و بسیار زیاد مضطرب هستند چون فکر می‌کنند:«من کجا قراره زندگی کنم؟»، «از لحاظ مالی چقدر اُفت می‌کنم؟»، «چیکار باید بکنم که دوباره زندگی‌ام سر و سامان بگیرد؟»، «نکنه دیگه کسی منو نخواد؟»، «نکنه جامعه منو به عنوان یک فرد مطلقه تحقیر کنه و با چشم بد بهم نگاه کنه؟» و… این اضطراب‌ها و ترس از آینده، بسیار آزاردهنده است و سلامت روانی و عملکرد اجتماعی فرد را به شدت تضعیف می‌کند.

  روابطی که به شما آسیب می‌زنند! (6 نوع رابطه سمی و ناسالم)

افسردگی

برخی از افراد بعد از جدایی دچار افسردگی می‌شوند، مخصوصا زمانی که احساس کنند دوستان‌شان را از دست داده‌اند یا جامعه با آنها برخورد بدی دارد.

بی‌اعتمادی نسبت به جنس مخالف

برخی از افرادی که از زندگی مشترک سخت و پرتنش خارج می‌شوند، نسبت به جنس مخالف به شدت بی‌اعتماد می‌شوند و دیگر حس بدبینی و ناامنی نسبت به جهان اطراف خود دارند.

راهکارهای رسیدن به آرامش و صلح درون، پس از جدایی


به خودتان اجازه سوگواری کردن بدهید

بعد از اینکه جدا شدید، مثل هر شخص دیگری وارد چرخه سوگواری می‌شوید. در این چرخه، شما احساساتی را تجربه می‌کنید و باید برای برون‌ریزی و ابراز این احساسات، سوگواری کنید. گریه کنید، به بالش مشت بزنید تا خشم‌تان تخلیه شود، مدیتیشن کنید، احساسات‌تان را بنویسید و در صورت نیاز، حتما از مشاور کمک بگیرید. گاهی اوقات این احساسات تخلیه نشده که در ذهن ما می‌ماند و انباشته می‌شود، سرانجام به مشکلات روانی مثل افسردگی و اضطراب شدید ختم می‌شود. بنابراین تخلیه آنها و سوگواری کردن به خاطر اتفاقی که افتاده است، ضروری است.

یاد بگیرید خودتان را دوست داشته باشید

اگر بعد از جدایی، این فکر به ذهن‌تان رسیده است که شاید خودتان مشکل یا نقصی داشتید که نتوانستید زندگی مشترک‌تان را به خوبی مدیریت کنید و از جدایی جلوگیری کنید یا شاید راهی بوده که نرفتید و می‌شد این زندگی را درست کرد اما نکردید. شاید تصمیم بگیرید خودتان را تنبیه کنید به خاطر کارهایی که نکردید و یا افسوس بخورید که اصلا چرا این انتخاب اشتباه را کردید. در این صورت بایدکم کم یاد بگیرید و تمرین کنید که خودتان را دوست داشته باشید. این نکته مهم را بدانید که همه چیز در کنترل شما نیست. شما در رابطه و زندگی مشترکی هستید که در مقابل یک فرد را دارید. این فرد، از دوران کودکی تا سنی که با شما ازدواج کرده است، طبق عوامل محیطی و خانوادگی‌اش بزرگ شده و تربیت شده است. اگر شما بخواهید او را تغییر دهید و یا اصلاح کنید، باید دوران کودکی، تله‌های روانی و محیطی که در آن تا به حال قرار داشته است را تغییر دهید تا بتوانید زندگی مشترک‌تان را اصلاح کنید. مسلما تغییر دادن گذشته طرف مقابل، امکان‌پذیر نیست. اگر شما تمام تلاش خود را در زندگی مشترک کرده‌اید اما طرف مقابل‌تان مسئولیت اشتباهاتش را نپذیرفته است و سعی در اصلاح خود نداشته است، این دیگر در کنترل شما نبوده و نیست. بنابراین خودتان را سرزنش یا تنبیه نکنید. رابطه عاطفی جاده دوطرفه است و برای اینکه خوب پیش برود، باید دو طرف خوب در رابطه عمل کنند. اگر شما خوب عمل کنید و همسرتان نکند، مسلما رابطه با تلاش‌های یک طرفه شما رشد نخواهد کرد. پس خودتان را مسئول رفتارها و اشتباهات همسر قبلی‌تان ندانید و فقط مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرید. تمرین کنید خودتان را دوست داشته باشید و برای خودتان زمان بگذارید.

  تنهایی بعد از جدایی و طلاق (کنار آمدن با ترس از تنهایی ماندن)

از این جدایی، درس بگیرید

اگر ازدواج اجباری کرده بودید، می‌توانید درس بگیرید که عشق و علاقه و شناخت قبل از ازدواج چقدر مهم است و نباید به خاطر خانواده‌تان تن به ازدواج اجباری دهید که نه شناختی از طرف مقابل دارید و نه عاشقش هستید. اگر در سن کم ازدواج کرده‌اید، می‌توانید درس بگیرید که زندگی مشترک، چیز ساده‌ای نیست و نیازمند بلوغ سنی هم است تا بتوانیم انتخاب درستی داشته باشیم. به هر حال علت طلاق‌تان هر چیزی که باشد، می‌توانید از آن درس‌های زیادی بگیرید و به جدایی با دید شکست خوردن نگاه نکنید، بلکه با این دید نگاه کنید که یک تجربه‌ای برایتان بوده است تا قضیه ازدواج را جدی‌تر بگیرید و در انتخاب شریک زندگی، دچار اشتباهات شدید و تاثیرگذار نشوید.

با عزیزان‌تان در ارتباط باشید

بعد از جدایی، شاید احساس تنهایی کنید و یا حس کنید که دیگر کسی شما را دوست ندارد. برای اینکه از این احساسات تلخ به دور باشید و خودتان را تنها و بی‌کس احساس نکنید، سعی کنید با عزیزان‌تان در ارتباط باشید تا متوجه شوید که هنوز در زندگی‌تان افراد زیادی هستند که شما را دوست دارند.

سخن پایانی

طلاق، گاهی بهترین گزینه است که افراد آن را انتخاب می‌کنند چون زمانی که می‌بینند همسرشان مسئولیت اشتباهات خود را نمی‌پذیرد و با کارهای اشتباهش، به زندگی‌شان آسیب می‌زند و قصد تغییر هم ندارد، تصمیم می‌گیرند خودشان را از این زندگی پرتنش و تلخ نجات دهند و جدا شوند. طلاق گرفتن، دوران سوگواری به همراه دارد که هر فردی آن را می‌گذراند اما مهم این است که چگونه این مراحل سوگواری را می‌گذرانید؟ برای درمان آسیب‌هایتان چه کار می‌کنید؟ و چه مدت در این مراحل پس از جدایی می‌مانید؟ قطعا گیر کردن در دوران سوگواری، خوب و به نقع شما نیست. در این مقاله درباره علل طلاق و راهکارهای مفید برای گذر از این دوران سوگواری توضیح دادیم اما مهم‌ترین روش برای ترمیم زخم‌ها و بازگشت به زندگی عادی و خوشبختی این است که بعد از طلاق و حتی در حین پروسه طلاق، از کمک حرفه‌ای بهره‌مند شوید. اگر قصد جدایی دارید یا جدا شدید، توصیه می‌کنیم در دوره زندگی پیروزمندانه پس از جدایی شرکت کنید.

اشتراک گذاری مقاله

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

پرسش و پاسخ کوتاه

برای پرسش و پاسخ کوتاه سوال خود را از طریق فرم زیر مطرح کنید. پاسخ، زیر این مقاله در سایت منتشر می شود و به ایمیلتان هم ارسال خواهد شد. برای گرفتن نوبت و مشاهده شرایط مشاوره و گفتگوی آنلاین یا تلفنی با مشاورین روانشناس رادیو عشق اینجا کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

مقالات مرتبط

انواع اختلال شخصیت

اختلال شخصیت یک نوع جدی از اختلال‌های روانی است که در اثر آن فکر، احساس و رفتار فرد مبتلا ناسالم می‌شود. فردی که اختلال شخصیت دارد برای درک واقع‌بینانه موقعیت‌های

مطالعه»