تفاوتی ندارد به تازگی وارد رابطه عاطفی شده باشید و یا از دوستی شما مدت ها بگذرد. همه دخترها دوست دارند در طول رابطه برای شریک عاطفیشان جذاب و خواستنی باشند. ممکن است پس از گذشت مدتی از رابطه دوستی حس کنید پسر مانند روزهای اول دیوانه و شیفته شما نیست. در این صورت ممکن است این سوال برایتان ایجاد شود که چطور باید رفتار کنید تا او را برای خودتان نگه دارید و شیفتهتر و وابستهترش کنید؟ چکار کنید تا او دیوانه وار شما را دوست داشته باشد؟ در یک کلام چطور قلب یک پسر را تسخیر کنید؟ در این مقاله، رفتار درست با دوست پسر و راههای جلب نظر او در رابطه عاطفی را برای شما بیان میکنیم.
رفتار درست برای وابسته کردن و عاشق کردن مرد
برای وابسته کردن یک پسر در رابطه عاطفی و عاشق کردن او، میتوانید راههای زیر را بکار گیرید:
او را تحسین کنید
تحسین کردن دوست پسرتان یکی از بهترین راهها برای نشان دادن عشق و علاقهتان به او است. زمانی که او را تحسین میکنید، به او نشان میدهید که او را همین طور که هست، پذیرفتهاید و هر کاری را که انجام میدهد و هر حرفی را که میزند، دوست دارید. تحسین کردن دوست پسرتان به خاطر رسیدن به موفقیتهای بزرگ مهم است، اما فراموش نکنید که وقتی به موفقیتهای کوچکی نیز میرسد، از او تعریف کنید.
تماس چشمی برقرار کنید
تماس چشمی یک روش غیرکلامی موثر برای ابراز علاقه و شیفته کردن دوست پسرتان است. زمانی که فردی را دوست داریم، تماس چشمی بیشتری با او برقرار میکنیم. با خیره شدن به چشمان عشقتان به او نشان دهید که چقدر دوستش دارید. اگر او نیز شیفته و شیدای شما باشد، متقابلاً به چشمهای شما خیره خواهد شد.
غافلگیرش کنید
هیچ چیزی به اندازه یک غافلگیری کوچک آتش شور و اشتیاق را روشن نمیکند. با این غافلگیریهای عاشقانه میتوانید، از روزمرگی دربیایید و به عشقتان نشان دهید که دیوانهاش هستید تا او نیز دیوانهوار عاشقتان شود. دلربایی کنید و همواره دم را غنیمت بشمارید تا دوست پسرتان را هیجانزده کنید و نظرش را جلب کنید. برای مثال اگر معمولاً مسابقات ورزشی مورد علاقه او را در خانه تماشا میکنید، با خریدن بلیط یک مسابقه مهم او را هیجانزده کنید یا او را به رستورانی دعوت کنید که تلویزیون بزرگی دارد تا بتوانید مسابقه را در یک محیط پرهیجان تماشا کنید.
او را حمایت کنید
یک راه فوقالعاده برای وابسته کردن دوست پسرتان این است که کاری کنید احساس خوبی دربارهی خودش پیدا کند. همانطور که دوستان صمیمی خود را تشویق میکنید، از دوست پسرتان نیز برای رسیدن به اهدافش حمایت کنید. به او اطمینان خاطر بدهید که همواره آمادهی کمک به او هستید و در شرایط سخت در کنارش خواهید بود.
برای مثال اگر دوست پسرتان درباره مصاحبه شغلی نگران است، با گفتن چنین جملهای او را دلگرم و امیدوار کنید: “مطمئن باش که به راحتی از پس مصاحبه برمیایی. اگر فکر نمیکردند که گزینهی ایدهآلی برای این شغل هستی، با تو تماس نمیگرفتند.”
چطور او را دیوانه خود کنید؟
اگر میخواهید بدانید با چه رفتارهایی میتوانید برای همیشه دوست پسرتان را دیوانه خود کنید، میتوانید از راهکارهای زیر کمک بگیرید:
ظاهر جذابی داشته باشید
نقش زیبایی ظاهری برای جذب کردن پسر غیرقابل انکار است. اگر میخواهید برای دوست پسرتان جذاب و خواستنی باشید، سعی کنید در حضور او همیشه شیک ظاهر شوید. به هماهنگی لباسها و آراستگی ظاهر توجه کنید و استایل خاص خودتان را داشته باشید.
- آرایش چشم را فراموش نکنید: آرایش چشمها زنان را برای مردان جذابتر و دلرباتر میکند. بنابراین وقتی با دوست پسرتان قرار دارید، خط چشم، سایه چشم و ریمل را فراموش نکنید.
- هر چند وقت یکبار لباس قرمز بپوشید: نتایج یک مطالعه بیانگر آن است که رنگ قرمز بیشتر از هر رنگ دیگری برای مردان جذاب است. بنابراین اگر میخواهید دوست پسرتان را عاشق خودتان کنید، وقتی با او قرار دارید، مانتو یا روسری قرمزی بپوشید و ببینید که چطور شیفتهشان میشود.
خودتان باشید
اگر از آن دسته دخترانی هستید که فکر میکنند برای جذاب بودن باید خودشان را تبدیل به یک دختر ایده آل کنند کاملا در اشتباهید. لازم نیست همیشه جوری رفتار و صحبت کنید که مطمئن باشید مورد تایید و تشویق طرف مقابل قرار میگیرد. لازم نیست همیشه همان چیزی را بگویید که او احتمالا دوست دارد بشنود.
اعتماد به نفس داشته باشید
اعتماد به نفس ویژگی جذابی برای اکثر مردم است، بنابراین وقتی در کنار دوست پسرتان هستید، بگذارید که اعتماد به نفس از وجودتان ساطع شود. برای نشان دادن اعتماد به نفس میتوانید درباره موفقیتها و نقاط قوتتان صحبت کنید.
البته به خاطر داشته باشید که اعتماد به نفس برای برخی افراد دلهرهآور و مرعوب کننده است. اگر دوست پسرتان اعتماد به نفس پایینی داشته باشد، با به رخ کشیدن اعتماد به نفستان نمیتوانید او را عاشق خودتان کنید.
درمورد خودتان بیشتر صحبت کنید
هر چه جزئیات بیشتری را درباره خودتان به دوست پسرتان بگویید، بیشتر میتوانید نظر او را جلب کنید. درباره خودتان، علائق، آرزوها و خانوادهتان با عشقتان حرف بزنید. البته مراقب باشید که رازهای مهم را زود فاش نکنید. بعضی از جنبههای زندگی خود، اهداف و احساساتتان را از او مخفی نگه دارید تا این رازآلود بودن او را بیشتر شیفتهی شما کند.
به علاقه مندیها و سلیقه او توجه کنید
حتماً موارد خاصی وجود دارد که به نظر دوست پسرتان جذاب میآید، بنابراین وقتی از شما تعریف میکند، به نظرش توجه کنید و از این به بعد از آن مورد بیشتر استفاده کنید تا توجهش را جلب کنید.برای مثال اگر به نظرش رنگ خاصی به شما می آید، بیشتر از آن رنگ در پوشش ظاهریتان استفاده کنید.
در زمان با هم بودن خوش بگذرانید
علاوه بر دلربا و جذاب بودن راه فوقالعادهی دیگری نیز برای شیفته کردن دوست پسرتان وجود دارد، کافی است زمانی که با او هستید خوش بگذرانید و یک فرد شاد و سرخوش باشید. مسلماً دوست دارید که عشقتان مدت بیشتری در کنارتان باشد، بنابراین به او ثابت کنید که همان فردی هستید که در کنارش به او خوش میگذارد. البته منظورمان این نیست که سعی کنید شخصیت و رفتار خود را تغییر دهید و خودتان نباشید، مطمئن باشید که بدون تظاهر نیز راههای بسیاری برای داشتن اوقاتی خوش وجود دارد. برای مثال میتوانید:
- با هم به گردش بروید و با او مسابقه بگذارید و دنبالش کنید. خنده و شادی حین این رقابت پیوند بینتان را محکمتر میکند و باعث میشود برای او عزیزتر از همیشه بشوید.
- در کنار عشقتان و دوستانش به تماشای مسابقه مورد علاقهاش بنشینید و با ارائه اطلاعات درباره این مسابقه او را شگفتزده کنید.
- بازی شجاعت یا حقیقت را با او انجام دهید تا متوجه شود که چه آدم دوستداشتنی و بامزهای هستید.
چطور او را وابسته کنید؟
شاید پسری که با او در رابطه عاطفی قرار دارید شما را دوست دارد، ولی شما تمایل دارید کاری کنید که او کاملا شیفته و دیوانه شما شود. به طوری که به هیچ دختری جز شما نتواند فکر کند و قلبش فقط برای شما بزند. حتی شاید به دنبال راهی هستید که او آنچنان عاشق و وابسته شما شود که تصمیم بگیرد دوستی را به ازدواج تبدیل کند. با رفتارهای زیر میتوانید وابستگی و عشق یک پسر را در رابطه عاطفی افزایش دهید:
با هم زیاد وقت بگذرانید
هر چه به هم نزدیکتر شوید و بیشتر در کنار هم باشید، احساستان نسبت به هم قویتر میشود. به عبارت دیگر هر چه دیده بیند، دل کند یاد. هر چه بیشتر یک نفر را ببینیم، احتمال این که به او علاقه پیدا کنیم، بیشتر میشود. بنابراین راهها و بهانههایی پیدا کنید که بتوانید بیشتر او را ببینید.
اجازه دهید دلتنگتان شود
به حریم خصوصی دوست پسرتان احترام بگذارید و از زندگی شخصی خود نیز لذت ببرید. یک راه موثر برای عاشق کردن دوست پسرتان این است که بگذارید دلتنگتان شود. اگر همواره کنار او باشید، آن شور و اشتیاق اولیه بعد از مدتی خاموش میشود. هدف این است که بگذارید گاهی دلش برای شما تنگ شود و در عین حال به او ثابت کنید که شما نیز زندگی شخصی خودتان را دارید و او تنها منبع شادی و خوشی در زندگی شما نیست. یک بار در هفته با دوستان خود بیرون بروید و دوست پسرتان را نیز تشویق کنید که یک شب با دوستان خودش خوش بگذراند.
از زبان بدن کمک بگیرید
آئینه حرکات او باشید. اگر حرکات او را تقلید کنید، شانس بیشتری برای عاشق کردن او خواهید داشت. برای این که او را عاشق خودتان بکنید، هر از گاه بدنتان را در موقعیتی مانند بدن او قرار بدهید. برای مثال اگر دوست پسرتان خودش را روی صندلی جابجا کرد و به دست راستش تکیه داد، شما هم چند ثانیه صبر کنید و عیناً همان کار را انجام دهید. البته باید روی دست چپتان تکیه کنید تا وضعیت بدنتان تصویر آئینهای وضعیت بدن او باشد.البته هنگام تقلید حرکات بدن او باید هوشیارانه عمل کنید. این تکنیک را باید بدون جلب توجه انجام دهید و تقلیدتان واضح و عجیب نباشد.
سهلالوصل نباشید
حتی اگر مدتها است که با هم قرار میگذارید و صمیمی هستید، اگر رفتاری متین و موقرانه داشته باشید، بهتر میتوانید آتش عشق و اشتیاق را در دوست پسرتان شعلهور کنید. برای این که اندکی برای او ناز کنید تا بیشتر جذب شما شود، میتوانید:
- اگر پیامش مهم نیست، 15 دقیقه صبر کنید و بعد جواب بدهید؛ یا این که هر وقت با شما تماس گرفت، به سرعت جواب ندهید.
- اگر خواست با شما قرار بگذارد، هر روزی که گفت به سرعت موافقت نکنید؛ بگویید آن روز برنامه دارید و قرارتان را به روز دیگری موکول کنید.
- رفتارهای محبتآمیزش را از هر از گاه بیجواب بگذارید.
برای اینکه دوست پسرتان را عاشق و وابسته کنید میتوانید از یک سری راهکارهای روانشناسی کمک بگیرید. مثلا او را زیاد تحسین کنید، با او تماس چشمی فراوانی برقرار کنید، در مناسبتهای گوناگون غافلگیرش کنید و او را حمایت کنید. اگر میخواهید برای پسری جذاب و خواستنی باشید، لازم است در عین حال که خودتان هستید و تظاهر نمیکنید ظاهر جذابی و اعتماد به نفس بالایی داشته باشید. برای جلب نظر او، درمورد خودتان بیشتر صحبت کنید و به علاقهمندی ها و سلیقه او توجه کنید. همچنین سعی کنید در زمان با هم بودن خوش بگذرانید.و اگر به دنبال راهکاری برای افزایش دادن عشق و وابستگی یک پسر در رابطه عاطفی هستید لازم است با او زیاد وقت بگذرانید، همیشه در دسترس نباشید و اجازه دهید گاهی دلش برای شما تنگ شود. ضمن اینکه میتوانید از تقلید حرکات و زبان بدن برای افزایش وابستگی و جلب نظر او کمک بگیرید.
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام،من ۲۰ سالمه یه مدتی هست تو رابطم با یکی از اقوام اون حدود۳۰ سالشه من کاری به اختلاف سنی ندارم چون از علاقش به خودم مطمئن بودم چون ۴ سال هست که با پدرم صحبت میکنن خانوادش ولی پدرم راضی نبود ولی امسال بالاخره ج مثبت دادیم ولی هنوز خاستگاری نیومدن ورابطمون فقط خانواده خودم میدونه خیلی بهم محبت میکنه برام کم نمیزاره ولی انتظار جنسیش یکم ازم بالا رفته با هم بیرون رفتیم ۲ روز پیش بهش گفتم زوده الان واسه همچین چیزی ازم ناراحت شد از اون شب تا الان اصلا خبری لزش نیس من چیکار کنم
دوست عزیزم سلام. شرایط شما برای ما قابل درکه. هر انسانی، چه خانم چه آقا، کاملا مختار هست که در مورد روابط جنسیش حد و مرزهای خودش رو رعایت کنه و تا جایی که برای خودش و دیگران آسیب رسان نباشه به اونها متعهد و پایبند بمونه. رابطه جنسی یک امر کاملا دو طرفه است و در اون باید هر دو نفر رضایت کامل از انجام اون داشته باشند. اگر یکی از طرفین به هر دلیلی آماده برقراری رابطه جنسی نباشه کاملا حق داره که از طرف مقابل بخواد که این موضوع رو به تعویق بندازند. در مورد رابطه شما هم از اونجایی که قصد ازدواج دارید و خانوادهها در جریان قرار گرفتهاند میتونید توقع داشته باشید که طرف مقابل شما این فرصت رو به شما بده تا برای رابطه جنسی آمادگی لازم رو داشته باشید. میتونید با ایشون صحبت کنید و شفاف براشون توضیح بدید که به این فرصت نیاز دارید و لازمه ایشون با توجه به سن و تجربه پایین شما در این زمینه به شما کمک کنند.
سلام ببخشید من فردادارم میرم پیش عشقم خیلی دوسش دارم نمیدونم وقتی دیدمش چیکار کنم یا چی بگم لطفا بهم کمک کنین
چرا همه ی کامنت ها بچه های کوچیک هستن؟
بابا برید درس تونو بخونید،عشق کیلو چنده بدبختا
سلام عزیزم
در سن بلوغ افراد به شدت با این مسائل درگیر هستن و این کاملا طبیعی داست
عشق ک فقد واسه ادم بزرگا نیست عشق سن و سال حالیش نیس سن فقد یه عدده
سلام میشه کمکم کنید دوسال دوماه باهم هستیم همه چی عالی پیش میرفت تا که این که بادختر آشنا میشه دختره بهش پیشنهاد میده بهش اون هم قبول میکنه من بهش خیلی تاکید دارم نرو حس خوبی ندارم کلا عوض شده رفتارهاش بی توجهی میکنه بهم بهش هم میگم من آدم سابق رو میخوام خیلی تغییرکرده گفتم بهش منو انتخاب کن یا کارکردن باا ون دختره و اخر از زندگیت بیرونش میکنم توروخدا راهنمایی کنین بهم خیلی عصبانیم الان باید چکارکنم
فاطیمای عزیز سلام
احساساتت برای ما کاملا قابل درکه، باید بررسی کنیم ببینیم بین شما چی گذشته، کیفیت رابطه تون در چه سطحی بوده و دلایل این آقا برای رفتن چی هست؟ من بهت پیشنهاد می کنم حتما با یه مشاور صحبت کنی تا اولا حال بدی که دااری رو کنترل کنی دوما بتونی بررسی جزئیات دقیق تر به کمک مشاورت یه تصمیم درست بگیری. مقاله عشقم رفته با یکی دیگه هم بخون می تونه کمکت کنه.
سلام کیفیت رابطمون خیلی خوب .عالی بود احساساتشو میگفت بهم مشاوره هم حرف زدم جواب درستی ندادن مثل غریبه ها رفتارمیکنه من خیلییی دوستش دارم انگاری میخواد جدا شه راهنمایی کنیدممنونم
سلام من ۱۹ سالمه امسال وارد دانشگاه شدم تاحالا با هیچ پسری رابطه ای نداشتم چون فکر میکردم زوده ولی الان یکی ازهم دانشگاهیانم که ۲۶ سالشه بهم گفت میخواد بامن دوست بشه من تقریبا مذهبی ام وخیلی اروم ایشون خیلی محترمانه حرف میزنن ولی میترسم نمیدونم چیکارکنم لطفا راهنمایی کنید چطوری ازش بپرسم هدف نهایی از دوستی بامن چیه؟ اینو چطوری بهش بگم؟
سلام دوست گرامی
به همین صورتی که مطرح کردید، از او بپرسید که برای آینده این ارتباط چه برنامهای دارد؟ همچنین میتوانید اصول و خط قرمزهای خودتان را به او بگویید تا از شما شناخت بیشتری پیدا کند.
ببخشید این موضوعی که گفتم مربوط به یه هفته قبله و گفتم که ۲۶ سالمه و محترمانه حرف میزنن ولی کم کم داره از محترمانه بودن دور میشه و الان یه عکس فرستاده که به سن ۲۶ نمیخوره فکر کنم بالای ۳۰هستش منم که ۱۹ الان وجدانم راحت نیس چون دارم ازاعتمادپدرم و مادرم سواستفاده میکنم نمیدونم چطوری بهش بگم که من نمیخوام با شما رابطه داشته باشم که ناراحت نشه مایه هفته است که باهم حرف میزنیم به نظرتان ناراحت میشه؟
خیلی وقته که یکی از تو فامیلمونو دوس دارم اما روم نمیشد هیچ وقت بهش بگم …. ولی یه روز یه ادرس فضای مجازی ازش گیر اوردم و رفتم بهش پیام دادم اول خیلی عادی با هم حرف میزدیم و ااون هنوز نمیدونست دوسش دارم …. ولی من یکم ضایع بودم و اون متوجه شد که یه چیزی هست و مجبورم کرد بهش بگم حرف دلمو …. منم بهش گفتم … اونم در جواب گفت که اونم منو دوس داره … اما مطمعن نیستم راست میگه یا نه … چیکار کنم ؟ احساس میکنم ممکنه هدف بدی داشته باشه و واقعا عشق احساسی به من نداشته باشه ..دوتاییمون 14 سالمونه ….
سلام دوست گرامی
لازم است این نکته را بدانید که علاقهای که پیدا کردید، وابسته به سن شماست. در سن 14 سالگی، هنوز هویتی شکل نگرفته است که بخواهید وارد رابطه عاطفی شوید.
بنابراین بهتر است که به جای درگیری ذهنی درباره رابطه عاطفی و نیت او، تمرکز خود را روی درس و مهارتهای سنی خودتان داشته باشید.
سلام. من با یه پسر ۱۸ ساله در فضای مجازی آشنا شدم من خودم 16 سالمه.تقریبا میتونم بگم عاشقش شدم واقعا پسر خیلی درست حسابی جذاب و اهل کار و همچنین خوش اخلاقه. بعد از اینکه من از خودم ویدیو منتشر کردم بهم بک داد. در واقع فقط ۳ نفرو فالو میکنه الان یه نفر که فنشه و دوتا دختر که یکی من و یکی دیگ. و اینم بگم که همشهری هستیم. به نظر شما میتونم بهش برسم؟ قبلارل داشته و اگه بهم درخواست بده میتونم بهش اعتماد کنم؟
سلام دوست گرامی
16 سالگی زمانی است که شما وظایف خاص دوره نوجوانی را برعهده دارید و حضور در یک رابطه عاطفی بخصوص از نوع مجازی، ممکن است باعث تداخل در زندگی شما شود.
بهترین عملکردی که میتوانید داشته باشید، این است که روی وظایف سن خودتان تمرکز کنید و معیارهایی که برای انتخاب یک شریک عاطفی دارید را بررسی کنید تا بتوانید در زمان مناسبتری وارد رابطه و آشنایی شوید.
سلا من 14 سالمه پسری رو میشناسم و قصدمون فقط دوستیه خانواده ها نمیدونن و از اینترنت با هم آشنا شدیم
در مورد ازدواجم حرف نمیزنیم اولش نمی خواستم اما بعدش دیدم خیلی شبیهمه این موردی داره؟
حدود سه چهار ماه که ما باهم دوستیم مثل دوستای عادیم رفتار میکنیم
چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی
در حال حاضر مشکلی وجود ندارد، مساله اصلی اینجاست که رابطه و احساسات در همین سطح ساده باقی نمیماند و رشد میکند. بنابراین شما نیز نمیتوانید تعهدی داشته باشید که ارتباط در همین سطح باقی میماند.
سلام من فاطمه ۱۵ سالمه زیدمم ۱۵ سالشه ما ۵ ساله باهمیم قبول دارم سنم کم بود و هنوزم سنم کمه ولی وابسش شدم من به راه های مختلفی امتحانش کردم پارسال بهش گفتم کات به پام افتاد و گریه کرد منم برنگشتم ۱ سال منتظرم نشست و به همه وعده مبداد که اگه فاطمه رو برگردونید براتون فلان چیز رو میگیرم الانم میگه من ۳ سال دیگه میام خواستگارید چون هرچی باشه سنمون کمه بعد بهش گفتم تو تا ۳ سال دیگه اخلاقت تغییر میکنه میگه به جونه مادرم اخلاقم تغییر نمیکنه جونه مادرش براش خیلی مهم میخوام بدونم تا تهش باهام هست؟ میخوام بدونم با هم ازدواج میکنیم یا نه؟
سلام دوست گرامی
15 سالگی در اوج سن نوجوانی است و در این سن فکر کردن به ازدواج باعث میشود از وظایف مخصوص سن خودتان جا بمانید.
به درستی اشاره کردید که سن هردوی شما کم است؛ بنابراین باید ابتدا زمان درستش برسد تا بتوانید به این رابطه فکر کنید.
سلام من مدتی هست که با پسری اشنا شدم ایشون ایرانی نیستند و مدیر ۲ بیمارستان در دبی هستند قصدشون هم ازدواج است اما به دلیل تفاوت فرهنگ و اختلاف سنی که داریم(من ۲۰ ایشون۳۰
یک مقدار دو دل هستم واز طرفی هم احساس میکنم که مناسب هم نیستیم ولی تمام فاکتور های یک مرد ایده ال رو داره از طرفی هم از لباس پوشیدنش هم خوشم نمیاد چی کار باید بکنم رابطه را تمام کنم یا به او زمان دهم؟
سلام دوست گرامی
چه مدت است با ایشان آشنا شدید؟ از چه طریقی؟ و چه میزان شناخت از او دارید؟
چند مانع را سر راه خود میبینید: اختلا سن 10 ساله، تفاوت در ملیت، از لباس پوشیدن او خوشتان نمیآید.
تمامی این فاکتورها در مشاوره پیش از ازدواج بررسی میشود و شما در این مشاوره متوجه خواهید شد که آیا میتوانید با این تفاوتها کنار بیایید و زندگی کنید یا خیر.
سلام حدود یه سالیه ک با پسری 20ساله و خودم 16 ساله آشنا شدم که نمیدونم اون واقعا منو دوس داره یا نه و اینکه ایا میتونم بهش اعتماد کنم
بهش میگم رابطمون رو رسمی کنیم اما اون میگه ک مشکل مالی دارم و باید یک سال صبر کنی
بنظرتون میشه بهش اعتماد کنم و به پاش وایستم؟
هروقت که میپرسم ازش چطور بهت اعتماد کنم؟ میگه که من اونجور پسری نیستم
من تا اخر باهاتم اما واقعا نمیدونم اعتماد کتم یا نه
تصمیم گیری برام سخت شده😣
سلام دوست گرامی
آیا سن 16 سالگی را زمان مناسبی برای ازدواج و انتخاب همسر میدانید؟
در این سن که اوج دوره نوجوانی است، هیجانات در سطح بالایی قرار دارد و برای انتخاب شریک زندگی زمان مناسبی نیست.
در مورد رابطه و تصمیمگیری که اشاره کردید، نیاز دارید تا با مشاور صحبت کنید تا بتوانید مزایا و معایب صبور بودن و یا قطع رابطه را بررسی کنید و به تصمیم درستی دراین باره برسید.
سلام من دو ساله با یک پسری در ارتباطم
الان 18 سالمه و اون هم همسن خودمه
خیلی همو دوست داشتیم و اونم همیشه میگفت که عاشقه منه و من اولین عشقشم
همه چی عالی بود همیشه برام وقت میزاشت اما الان حدودا دو هفته ای میشه که حتی گاهی روزا اصلا بهم پیام نمیده زنگ میزنم جواب نمیده مگه خیلی زنگ بزنم میگه نمی تونم حرف بزنم
البته قبلا یک مدت سر کار نمیرفت الان داره میره میگه کار دارم وقتیم میگم رفتارت چرا اینجوریه میگه تو رندگیم یک مشکلاتی دارم
از یک طرف کم محلیاش از یک طرف دیگم وقتی میگم رابطمون تموم کنیم اجازه نمیده میگه چرا اینجوری میکنی کار دارم بعدا فلان ساعت میام باهم حرف میزنیم اما سر ساعت که امد سلام علیک که تموم شد بازم غیب میزنه
خیلیم دوسش دارم نمی دونم چیکار کنم
سلام دوست گرامی
باید به دو موضوع توجه داشته باشید:
1) حساسیت زیاد شما به اینکه طرف مقابل مثل قبل نیست.
2)تغییراتی که به واسطه کار برای ایشان بوجود آمده و نتوانستهاند بین کار و رابطه عاطفی تعادل برقرار کنند.
در هر دو حالت شما نیاز دارید تا با طرف مقابل صحبت کنید و هدفش را از تغییر رفتار متوجه شوید.
سلام من چند ساله با یک پسر در رابطه ام من 20 سال دارم و او 22 .
حس میکنم توی رابطمون با اینکه فکر میکنم همو خیلی دوست داریم جزو اولویتاش نیستم و اونقدر که باید بهم اهمیت نمیده و کلا با اینکه کاریم نداره بکنه واسم کم وقت میزاره و میگه وقتم گرفته میشه و روزی 1 ساعت در مجازی حرف میزنیم و هفته ای یک بار 2 ساعت میریم بیرون و این به نظر من کمه و به خودشم گفتم میگه خانوادم نمیزارن بالاخره 22 سالشه بچه که نیست
با من وقتی خونست با تلفن حرف نمیزنه و میگه مامان بابام شک میکنن و من نمیدونم چرا انقدر از مامان باباش میترسه یا بهانشه ولی خیلی این قضیه اذیتم میکنه حتی بهش گفتم توی مجازی وقت بیشتری واسم بزار میگه کارای مهمتردارم
چند وقتم هست موقع بیرون رفتنمون همه ی کاراشو میکنه و اگه دیگه کاراش تموم شد بامن میاد بیرون و اصلا حس میکنم اولویتش نیستم حتی وقتی میگم منو به خانوادت معرفی کن میگه هر موقع خواستم باهات ازدواج کنم میگم
ولی دوسش دارم به نظر شما ادامه دادن این رابطه درسته یا نه؟راه حلش چیه ؟
سلام دوست گرامی
اشاره کردید چندسال است با ایشان در ارتباط هستید، آیا همیشه این مساله بین شما بوده است یا به تازگی اتفاق افتاده است؟
بحث اولویت بندی کردن در رابطه زمانی یک فرد را اذیت میکند که بخواهد تمام توجه خود را از طرف مقابل بگیرد.
این مساله اگر در شما هست که به حضور ایشان احتیاج دارید، یعنی سرمایهگذاری بیشتری در رابطه انجام دادهاید و برای آیندهتان برنامه ریختهاید.
آیا تا بحال برعکس این ماجرا اتفاق افتاده است که شما مشغول کارهای مهمتری از رابطه باشید و بخواهید او بعدا به شما زنگ بزند؟ دلیل این پرسش این است که شاید وابستگی شما به ایشان باعث شده است پس زدنهای مکرر ایشان و وقت نگذاشتنهایش را دقیقا متوجه نشوید و دائماً اصرار کنید که او وقت بیشتری برای شما بگذارد. و از خود بپرسید که به چه دلیل در این رابطه که نیاز شما را به توجه برآورده نمیکند باقی ماندهاید؟
رابطه عاطفی یکی از بخشهای زندگی است نه تمام آن. بنابراین رفتاری که طرف مقابلتان انجام میدهند طبیعی است.
برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران همیار عشق وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
من ۱۶ سالمه و یک سالی هست که با یه پسر ۱۷ ساله که یکی از فامیل های دورمون هست در رابطه هستم
اوایل دلم نمیخواست این رابطه شکل بگیره چون حس میکردم اون هنوز به اون صورت که باید به بلوغ نرسیده و نمیتونه درست تصمیم بگیره ولی به هر حال اون خودشو تو دلم جا کرد و من الان واقعا عاشقش هستم
یه چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که اون با دیگران که صحبت میکنه خیلی ثابت قدم هست و قدرت تصمیم گیری خوبی داره ولی وقتی با منه ترجیح میده که حتی تو کوچیک ترین مسائل، من براش تصمیم بگیرم.
به نظر شما این رفتارش خوبه یا مشکل ساز میشه؟
یه چیز دیگه هم که هست اون برای منم میتونه تصمیم بگیره و از بچگی تنها مونده و محبتی ندیده
سلام دوست گرامی
سن هردوی شما پایین است و مطمئناً همانطور که اشاره کردید هم ایشان به بلوغ کافی نرسدیه و هم شما.
نوجوانی دوره عشقهای آتشین و بالاترین میزان هیجان است، پس دلیل عشقی که به ایشان پیدا کردید، سن شما نیز هست.
تصمیمگیری یک مهارت است که این مهارت به مرور رشد میکند.
شما میتوانید وقتی از شما مشورت میخواهد، به او مشورت بدهید و همراهی کنید اما زمان تصمیمگیری بگویید: “تصمیم نهایی به عهده خودت است و مسئولیت این تصمیم را باید برعهده بگیری. “در واقع تصمیمگیری ارتباط نزدیکی با مسئولیتپذیری یک شخص دارد و میزان بلوغ و استقلال روانی او را محک میزند.
سلام من پنج ماهه که با پسری ارتباط دارم . از طریق مجازی آشنا شدیم . و راهمون از هم دوره و برای دیدنم خیلی مسافت طی میکنه تا بیاد و همدیگرو ببینیم.
با اینحال هیچوقت شکایتی نکرده که من نمیتونم بیام.
اما راستش رو بخوایید این آقا تقریبا طبق معیارهای من نیست
مثلا اینکه من دوست ندارم با دخترا صمیمی بشه و تا حدودی کنترلش کرده ولی احساس میکنم کامل کامل کنترلش نکرده
بیشتر فالواینگ های اینستاگرامش دخترا هستن ..
با اینکه میدونم دوسم داره ولی گاهی مشکوک میشم بهش ..
منم اونو دوست دارم. یه بار هم ازش خواستم جدا شیم ولی اعتراض کرد و توضیح و توجیه آورد که با هیچ دختری صمیمی نیست ..
بنظر شما ادامه این رابطه صحیحه؟؟
لطفا جوابمو بدین و کمکم کنید واقعا به کمکتون احتیاج دارم
سلام دوست گرامی
اشاره کردید طبق معیارهای من نیست، پس چگونه 5 ماه این رابطه ادامه پیدا کرده است؟آیا تمایل به کنترل کردن او را دارید؟ چون هیچ فردی بعد از رابطه به میل شما تمام و کمال تغییر نمیکند.
شما با هم در فضای مجازی آشنا شدید و احتملاً وجود دختران دیگر هم در ضفحه اینستاگرام ایشان، امنیت شما را به خطر انداخته است.
اما در مورد مشکوک بودن، آیا شما حرکتی یا رفتار خاصی از او دیدهاید؟ یا فقط چون دختران دیگر در صفحهاش هستند، شما ترسیدهاید؟
بهتر است از مشاوران همیار عشق وقت مشاوره دریافت کنید تا علت ریشهای شک شما بررسی شود.
تعهد و صمیمت به مرور در رابطه شکل میگیرد و چون رابطه شما نیز از راه دور است، این مساله به این شک شما دامن زده است.
سلام.من چندماه هس با یه پسری دوستم خانواده هامونم در جریان هستن
چون سن دوتامون پایینه گفتن تا چندسال صبر کنید بعد برای ازدواج میریم جلو ..
. مدتیه که حس میکنم مثل قبل با شور و هیجان با من حرف نمیزنه همش گیر میده که آرایش نکن یا ……
بعد وقتی من فقط ازش به کار میخام میگم پیش دوستات نرو فوری دست پیش میگیره که شکاک شدی بداخلاق شدی داری منو از خودت دور میکنی
من وقتی ازش میپرسم مثلا کجایی چه خبر چیکار میکنی میگه مگه تو بازرسی تو هنوز بچه ای هنوز فکرت بچه گونست که به من شک داری
نمیدونم واقعا چیکار کنم
سلام دوست گرامی
جواب شما در واقع در سوال خودتان هست. سن پایین میتواند واکنشهای هیجانی و دلخوریهای زیادی در رابطه عاطفی بوجود بیاورد.
نیاز هست تا شما پختگی بهتری برای ارتباط با ایشان داشته باشید و شیوه بیان درخواستهای خودتان را به شکل درستتری یاد بگیرید.
گیر دادن او، شکهای شما و رفتارهایی از این دست، یعنی هنوز به بلوغ عاطفی نرسیدهاید.
پس اگر میخواهید این رابطه به سرانجام خوبی برسد، حتماً از کمک مشاور و روانشناسان همیار عشق استفاده کنید.
سلام خسته نباشید
من ۲۶ سالمه مطلقه هستم با یه اقا پسر ۲۸ ساله سه ماهه رابطه دارم خیلی به طرز صحبت کردنم گیر میده من خیلی دوسش دارم
ولی این گیر دادناش منو اذیت میکنه
وقتی میگمو میخندم باهاش میگه حتما یه غلطی کردی که میخوای من متوجه نشم
معمولی باشم میگه خسته کننده ای
حرف بزنم میگه زیاد حرف میزنی
ساکت باشم میگه حرف نداری برای چی زنگ زدی
موندم به چه سازش برقصم
امروز اینارو بهش گفتم حرفاشو گردن نمیگیره تا بخوام حرف بزنم
بهم میگه چرا فاز زنو شوهری گرفتی
نمیدونم چکار کنم بهم میگه چون تازه جدا شدی از شوهرت، فک میکنی من شوهرتم که با من اینجوری صحبت میکنی
حتی اگه جوری که خودش بخواد رفتار کنم بهم میگه الان یعنی داری ادای ادم خوبارو در میاری
دارم دیونه میشم نمیخوام از دستش بدم
ولی این کاراش داره اذیتم میکنه لطفا یه راه حلی بهم بدین ممنون میشم
سلام دوست گرامی
روایتی که شما بیان کردید، بیشتر از اینکه یک رابطه متسحکم باشد، شبیه به یک سوء استفاده است.
ابتدا علت علاقمندی خودتان را مشخص کنید که به چه دلیلی در رابطه با ایشان ماندهاید.
سپس هدفهای خودتان را به صورت شخصی با هدفهای ایشان در رابطه را بسنجید.
اگر قرار نیست که رابطه جدی بین شما شکل بگیرد، پس باید تصمیم قطعی خود را بگیرید که آیا میتوانید بدون داشتن هدفی به این رابطه ادامه دهید یا خیر؟
اشاره کردید نمیخواهید از دستش بدهید، آیا این ترس از تنهایی است؟
انتخاب دوم پس از طلاق واقعاً مهم است و نباید به بخاطر ترس از تنهایی، حاضر به بودن در رابطهای باشید که در آن احترام شما حفظ نمیشود.
برای یادگیری اصول تقویت رابطه و مدیریت صحیح آن، از مشاوران همیار عشق، وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید
دوست پسر من کافه دار هست من خیلی تو این مورد حساس میشم فقط فکرم میره اونجا گاهی، ولی دوست پسرم اصلا پسر هیزی نیست و بهش اعتماد کامل دارم ولی خیلی مشکل دارم با شغلش ولی اون خیلی کارشو دوست داره و با عشق و علاقه کار میکنه نمیدونم چیکار کنم!
سلام دوست گرامی
سوال شما چند بخش دارد:
1.شغل طرفمقابل
2.احساس خطر در شما
3.نحوه بیان نگرانی و درخواست
اگر رفتار ناشایستی از ایشان ندیدهاید نیازی نیست که نگران باشید اما گاهی این احساس خطر و یا حساسیت شما، ناشی از یک نیاز برآورده نشده است. یعنی وقتی شما دچار ترس میشوید باید از خودتان بپرسید: من در چه زمینهای نیازم برآورده نشده؟ آیا این یک احساس درونی است که من حساس شدم یا واقعاً طرف مقابلم رفتار بدی انجام داده است؟
و بهتر است برای بیان این نگرانی به طرف مقابل درست و منطقی رفتار کنید. اگر به او اعتماد نداشته باشید، وضعیت رابطه سرد میشود.
بنابراین بهتر است برای آموختن مهارت های مختلف در رابطه مثل اعتمادکردن از مشاوره استفاده کنید.
سلام من ۵ ساله با پسری تو رابطه هستم و همه ی خانواده و فامیل از این موضوع باخبرن و قصدمون ازدواجه اما الان رابطمون خیلی معمولی شده و فقط حرفای روزمره عادی بینمون رد وبدل میشه و دیگه مثل قبل شور و هیجان نداره و من از این موضوع خیلی ناراحتم و اذیت میشم و یک مشکلی هم دارم این که خیلی بد بین و شکاک شدم و مدام آنلاین بودنشو چک میکنم و تو سرم هزارتا فکر میکنم که نکنه با یکی دیگه داره چت میکنه و….اول از همه خودم خیلی اذیت میشم لطفا راهنماییم کنین من ۱۸ سالمه و اون ۲۲
سلام دوست گرامی
عادی شدن در همه رابطه ها اتفاق میافتد و فقط کسانی که مهارت حفظ رابطه را دارند میتوانند رابطه پختهتری داشته باشند. اشاره کردید از 5 سال پیش وارد رابطه شدید، یعنی وقتی سن شما 13 سال بود و ایشان هم 17 ساله بودند. یعنی هردو در اوج سن نوجوانی بودید و این سن برای انتخاب شریک عاطفی مناسب نیست. پس طبیعی است که هیجانها کاهش پیدا کند.
برای رفع شک ها باید مهارت یاد بگیرید تا بتوانید بدون احساس اضطراب و داشتن جرات مندی نیازهای خود را به طرف مقابل بگویید.
سلام من ۵ ساله که با پسری در رابطه هستم و خانوادش و همه فامیل هاش از این موضوع با خبر هستن اما دیگه مثل قبلا خیلی خوب و رمانتیک باهام رفتار نمیکنه یا حساس نیست و من هم مدام بهش شک دارم و همش چکش میکنم که چه زمانی انلاین میشه یا ممکنه الان با کی چت کنه و…و این موضوع بیشتر خودمو آزار میده و من زیاد به روش نمیارم.رفتارهاش خیلی معمولی هست و من از این موضوع خیلی ناراحتم نمیخوام بهش بگم تا فکر کنه آویزونشم یا دلم میخواد مدام کنارم باشه.لطفا راهنماییم کنین
سلام دوست گرامی
به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید.
مطمئناً چون طول مدت رابطه شما طولانی شده است، هردو تغییر کردهاید و رابطه نیز در یک سطح باقی نمیماند.
آیا تابحال این نیاز خود را با او مطرح کردید که نیاز به توجه بیشتری دارید؟
به چه دلیلی رابطه تا این مدت طولانی شده است؟ تا چه زمانی قرار است رابطه به این شکل باقی بماند، در واقع هدف نهایی از این رابطه چیست؟
اینها سوالاتی است که به پاسخ آنها به راهنمایی دقیق شما کمک خواهد کرد.
شما میتوانید از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام من مدتیه که با دوس پسر قبلیم دوباره با هم دوست شدیم و ایشون امشب بهم گفتن که مکلمه های ما حوصله سر بره و خسته کننده اس من نمیدونم منظورش از این حرف چی بوده و چی میخواسته بگه ولی میخوام بدونم کا باید چیکار کنم تا بتونم از این وضعیت خارج شم ممنون میشم که اگه کمکم کنید من منتطر جوابتون هستم
سلام دوست گرامی
تابحال از خود طرفمقابلتان پرسیده اید که از زدن چه حرفهایی در مکالمه احساس خستگی میکند؟
مکالمه های ما وقتی صرفا صرف مسائل روزمره باشد، این اتفاق میافتد. چون از کیفیت رابطه شما مطلع نیستیم و اینکه چگونه رابطه بهم خورده و همچنین به چه طریق به رابطه بازگشتهاید، تمام این عوامل باید بررسی شود تا بدانیم به چه علت این خسته کننده بودن بوجود آمده است. اما در کل بهتر است که علاوه بر موضوعات روزمره در مکالمات، با شور و هیجان بیشتری درباره آینده، اهدافی که دارید و همچنین از اهداف او بپرسید.
سلام
دختری۱۹ ساله هستم با اقا پسره۲۳ساله تو رابطه هستم الان ۲ ساله میشه که باهم هستیم ولی داخله رابطه بامن کمی سرد برخورد میکنه به بقیه بیشتر توجه میکنه تا من و زیاد برای من وقت نمیزاره میدونم دوستم داره ولی جوری باهام رفتار میکنه انگار زیاد واسش مهم نیستم ما همیشه سر این موضوع دعوا داریم میشه راهنمایی کنید چجوری باهاش رفتار کنم که اخلاقش خوب شه باهام لطفا؟
سلام دوست گرامی. به نظر می رسد حس می کنید در رابطه اولویت شما نیستید. ابتدا بررسی کنید که این نیاز به توجه بیشتر در شما از کجا نشات می گیرد؟ ایا دوست دارید دائما طرف مقابل کنار شما باشد و به دیگران (برای مثال خانواده) رسیدگی نکند؟ آیا تابحال این نیاز را مطرح کرده اید؟ شیوه بیان خواسته هایتان باید بیشتر بررسی شود. به همین دلیل بهتر است از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
توروخدا یه پیشنهاد بهم بدید داره این رابطه خراب میکنه داره با سیاست پیش میره مثلا میگه همه کارتونو درست میکنم ولی برعکس حرفش عمل میکنه. یه چندی وقتی هم رو مخ زندگیم رفته. از ساده بدون ما دوتا داره استفاده میکنه توروخدا بگید چجوری با زندگیم رفتار کنم که نقشه هاش خراب بشه. ذات نداره. 17سال با خانواده من رفت و امد داره و زندگیمم فامیلشونه. از اونطرف میخواد کات کنه چون میدونه ازطرف من نمیتونه کاری کته. خواهش میکنم جواب بدید
ببخشید خب من چجوری پشتش باشم
یه نفر میخواد رابطمونو خراب کنه خیلی سیاست داره ب نظرتون چجوری نقشه هاشو خراب کنم. خواهش میکنم راهنمایی کنید
توروخدا یه پیشنهاد بهم بدید داره این رابطه خراب میکنه داره با سیاست پیش میره مثلا میگه همه کارتونو درست میکنم ولی برعکس حرفش عمل میکنه. یه چندی وقتی هم رو مخ زندگیم رفته. از ساده بدون ما دوتا داره استفاده میکنه توروخدا بگید چجوری با زندگیم رفتار کنم که نقشه هاش خراب بشه. ذات نداره. 17سال با خانواده من رفت و امد داره و زندگیمم فامیلشونه. از اونطرف میخواد کات کنه چون میدونه ازطرف من نمیتونه کاری کته. خواهش میکنم جواب بدید
سلام. خسته نباشید. من بعضی وفتا بدون منظور ناراحتش میکنم. گاهیم اون منو ناراحت میکنه. نمیدونم چجوری باید باهاش برخورد کنم
لطفا پیشنهادتون برام بگید
دوست عزیز
سلام
بهتره یک بررسی کنید و ببینید چه حرفها و رفتارهای شما موجب آزار و ناراحتی ایشون میشه؛ با شناسایی اونها میتونید تعدادشون رو کم کنید؛ به عبارت دیگه، وقتی ما بدونیم چه کارها و رفتارهاییمون باعث ناراحت کردن فرد مقابل میشه، راحتتر میتونیم کنترل و مدیریتش کنیم.
در مورد رفتارهای ایشون هم سه تا کار میتونید انجام بدید:
اول اینکه، بعضی وقتها ما از دست دیگران ناراحت میشیم چون حرفها و رفتارهاشون رو به صورت نادرست تفسیر میکنیم؛ مثلا ممکنه ایشون بگن: “امروز حوصله صحبت کردن ندارم” و شما تو ذهنتون این حرف رو این شکلی تفسیر کنید: “دیگه تو رو دوست ندارم!”. در صورتی که ممکنه ایشون فقط سرش شلوغ باشه یا … . بنابراین، اول بررسی کنید و ببینید چقدر از ناراحتیهایی که دارید به خاطر تفسیرهای اشتباه خودتون هست.
دوم اینکه، باید بدونید ما هیچکس رو نمیتونیم تغییر بدیم، جز خودمون و اینکه تو هر رابطه عاطفیای شرایطی پیش میاد که آدمها از دست هم ناراحت میشن ولی به این معنی نیست که همدیگه رو دوست ندارن یا … . بنابراین، یه جاهایی شما برای حفظ رابطه بهتره از برخی مسائل چشمپوشی کنید. (البته مسائلی که آسیبزا نیستند)
سوم اینکه، اگه بررسی کردید و دیدید مشکل تفسیر اشتباه شما نیست و یا اینکه مسالهای نیست که بشه پذیرفتش، از روش ابراز وجود استفاده کنید. اما ابراز وجود چطوریه؟
روش درست ابراز وجود:
ما در هر موقعیتی میتونیم سه پاسخ داشته باشیم:
1. پاسخ منفعلانه
2. پاسخ پرخاشگرانه
3. پاسخ جراتورزانه
پاسخ منفعلانه
به این گفتوگو توجه کنید:
سعید: «من خستم، نمیتونم بیام خونه مادرت، خودت برو.»
بهار: «باشه عزیزم، اشکال نداره.»
این گفتوگو به طور کلی هیچ اشکالی نداره، اما بیاین فرض کنیم که بهار از این رفتار سعید خیلی ناراحت شده ولی هیچی نگفته که مشکلی پیش نیاد. حالا اگه این روند دایم تکرار بشه و بهار دایما حرف خودشو بخوره، فکر میکنید چه اتفاقی میافته. یا یه روزی میرسه که بهار دیگه نتونه تحمل کنه ولی اینبار نه آروم، بلکه خیلی طوفانی با سعید برخورد میکنه؛ یا، تا آخرش فکر میکنه باید نیازهای دیگران رو اولیت قرار بده و خودش رو فراموش کنه و این باعث کلی مشکلات مختلف مثل افسردگی و … میشه.
پاسخ پرخاشگرانه
این پاسخ احتمالا بیشتر آشناست، مثلا فرض کنید بهار تو مثال بالا چنین جوابی بده:
«یعنی چی که نمیای؟؟؟ چطور خونه مامان خودت همیشه حالت خوبه و میری، نوبت مامان من که رسید …».
قطعا خودتون حدس میزنید که بعدش چی میشه …
و اما پاسخ جراتورزانه
به طور کلی آدمها بیشتر با این دو نوع پاسخ آشنان که دیدیم تقریبا هیچ کدومش ما رو به نتیجه نمیرسونن. اما، یه روشی وجود داره که بین این دوتاست و احتمالا تاثیرش خیلی بیشتر از دو تا مورد قبلیه (البته صد در صدی وجود نداره، فقط احتمالا جواب گرفتن رو بالا میبره).
حالا چرا میگیم که این روش بینابینه، چون برعکس حالت منفعلانه شما حرفتونو میزنید، ولی دیگه نه مثل حالت دوم با پرخاشگرِی، بلکه با آرامش.
اما حالا سوال این هست که چطوری صحبت کنیم؟
خودتون رو جای فرد مقابل بزارید.
اولین قدم برای یه گفت و گوی جراتورزانه خوب اینه که بتونید خودتونو جای فرد مقابل بزارید. سناریوهای مختلف رو بررسی کنید و ببینید کدومشون کمترین ناراحتی رو برای فرد مقابل ایجاد میکنه.
گاهی وقتها، به دلیل ناراحتیهایی که وجود داره، آدمها بدشون نمیاد با یکی دو تا کنایه، طرف مقابل رو کمی آزار بدن. اما، یادتون باشه که اولا این کنایهها ممکنه باعث ناراحتیهای طولانیتری بشه و این که شما در نهایت به هدف اصلیای که میخواستید هم نمیرسید و راه به جایی نمیبرید.
شرایط را درست توصیف کنید.
حالا باید یه جمله خیلی کوتاه برای توصیف شرایط داشته باشید. یادتون باشه، خیلی کوتاه و بدون قضاوت و کنایه.
مثلا: سعید جان، وقتی میگی خونه مادرم نمیای، … .
یه چیزی که اینجا باید بهش توجه داشته باشید، همین کلمه جان یا مشابه اون هست. یادتون باشه، از کلماتی استفاده کنید که در حالت معمولی هم استفاده میکنید، اگه همیشه بهش نمیگید «جان»، استفادش تو اینجا، اوضاع را بدتر میکنه. درست مثل زمانهایی که بعضیها تو دعوا به طرف مقابلشون میگن: «ببین مهندس!»
دنبال احساستون بگردید.
قدم بعدی اینه که ببینید خودتون از کاری که فرد مقابل کرد چه احساسی پیدا کردید. سعی کنید برای احساستون اسم انتخاب کنید. مثلا توی اینترنت بگردید و لیست احساسات رو پیدا کنید و ببینید که کدومشون حال اون موقعتون را بهتر توصیف میکنه؛ مثلا غم، آزردگی و … .
چرا میخوام دنبال احساستون بگردید، چون شما هیچوقت نمیتونید با احساس فرد مقابلتون مخالفت کنید. مثلا اگه کسی بگه” «من فکر میکنم که …»، شما میتونید دلایلی بیارید که بهش بگید اشتباه فکر میکنه. اما وقتی بگه: «من احساس میکنم که …»، دیگه هیچ کس نمیتونه بگه اشتباه احساس میکنید!!!
ببینید کارش چه تاثیری روی شما میگذاره.
مثلا در همین مثال، بهار ممکنه فکر کنه که نیمدن سعید به معنی اینه که خیلی به اون و خانوادش، اهمیت نمیده. حالا باید بهار فکر کنه که تو چه جملهبندیای این حرف رو بزنه که سعید ناراحت نشه ولی در عین حال، حرفش را هم زده باشه.
حالا میخوام با کمک این چهار تا نکته، با آرامش (نکته مهمش اینه که در گفتههاتون آرامش باشه، ولی بیتفاوتی نه) و کوتاه حرف خودتون رو بزنید. مثلا: «سعید جان، وقتی میگی خونه مادرم نمیای، من ناراحت میشم، چون دلم میخواد خونوادم بدونن که تو هم به اونا علاقه داری.»
یادتون باشه، هر انتقادی، حتی با این نوع کادوپیچی شدش، ممکنه در طرف مقابل حس منفی ایجاد کنه. به همین دلیله که میخوام خیلی کوتاه و آروم حرفتون رو بزنید و بعد از اون به فرد مقابلتون اجازه بدید حرف بزنه یا فکر کنه و شما دیگه چیزی بهش اضافه نکنید.
سلام خانمی هستم ۳۴ ساله مطلقه و دارای دو فرزند حدود ۹ سال هست که از همسرم و جدا شدم و با بچه هام زندگی میکنم و در این مدت رابطه عاطفی نداشتم الان مدت ۱۰ ماه هستش که با یک آقای ۳۹ ساله آشنا شدم و قصد داریم که در سال آینده با هم زندگی رو شروع کنیم فقط یک مشکلی دارم من که برام حل شدنی نیست من بیش از حد به طرفم محبت میکنم و همیشه سعی میکنم مشکلاتشو حل کنم همیشه پشتش هستم و حتی خیلی وقتها از زندگی خودم زدم که ایشون مشکلاتش حل بشه ولی جالب اینجاست که این آقا یک مدتیه بهونه گیر شدن و حرفهای میزنن که فقط بی احترامی کردنه ایشون اطلا و ابدا اهل حرف زدن و گفتگو نیستن با کوچکترین مشکلی قهر میکنن یک سری طرز فکر دارن که با درک و فهم من همخوانی نداره و بسیار هم لج باز و کله شق ، وقتی که میخوام یک چیزی رو توضیح بدم فوری میزنه تو ذوقم یا میگن که من بحث و دعوا دوست دارم و غیره لطفا راهنماییم کنید که چه کار کنم البته اینم بگم که به نظر خودم زیاد از حد معمول من در دسترس این آقا بودم و زیاد از حد بهش توجه داشتم که الان اینجوری شده و دویت دارم که شما هم به عنوان یک کارشناس راهنمایم کنید ممنونم .
دوست عزیز
سلام
به دلیل حساسیت موضوع ازدواج (به خصوص با توجه به شرایط شما که یکبار ازدواج رو تجربه کردید و دو فرزند هم دارید)، پیشنهاد میکنم اینبار بدون مشاوره قبل از ازدواج، به ازدواج فکر نکنید. باتوجه به مسائلی که گفتید هم شما و هم ایشون نیاز به مشاوره دارید، چون این موارد قطعا در آینده براتون آسیبزا خواهند بود. هم مدل ارتباطی که شما با ایشون دارید (یعنی توجه و از خودگذشتگیهای بیشاز حد) و هم رفتارهای ایشون. یادتون باشه، شاید شما بتونید با چند یادگیری تکنیک ساده و چند جلسه مشاوره، رابطه خوبی برای خودتون ایجاد کنید ولی اگه نرید … .
سلام
وقتى برايم مىگوىىد كه دوستت دارم دىوانه ات هستم و عاشقتم پس چرا وقتى در كنارش نىستم در مقابلم بى توجہ است زود زود زنگ نمىزند مسج نمىكند دلىلش چىست?
دوست عزیز
سلام
مدل نشان دادن علاقه و ابراز احساسات در بین خانمها و آقایان تا حدودی با هم متفاوت است؛ و اکثر آقایون ارتباط از طریق مجازی رو خیلی ترجیح نمیدن.
اما چی کار میشه کرد؟
پیشنهاد میدم یکبار در این مورد باهاشون صحبت کنید و بهشون بگید که دوست دارید زمانهایی رو هم ایشون بهتون زنگ بزنن یا دلتون میخواد این حرفها رو بشنوید. یعنی یکبار (خیلی زیاد نه)، بهشون به طور شفاف درخواستتون رو مطرح کنید.
به علاوه، این مقاله رو هم در همیار عشق بخونید:
“چی کار کنم که هر روز بهم زنگ بزنه؟”