خانواده یعنی پدر، مادر؛ خواهر و برادر، جزء اولین افرادی هستند که فرزند در کنار آنها بزرگ شده و تربیت میشود. رفتار، خصوصیتهای اخلاقی و نوع رفتار افراد خانواده نسبت به فرزند، بسیار زیاد در تربیت و اخلاق و رفتار او نقش دارد. به عنوان مثال اگر پدر، بیرحم، بیمسئولیت و بیمحبت باشد، قطعا این خصوصیت اخلاقی و رفتار، بر سلامت روان و شخصیت فرزند تاثیر منفی خواهد گذاشت و یک سری مشکلات اخلاقی و رفتاری برای فرزند به وجود خواهد آمد که اثراتش را تا بزرگسالی خواهد دید. البته این آسیبها، قابل جبران و درمان هستند، در صورتی که شخص به روانشناس مراجعه کند و در کنار مشاوره، راهکارهایی که در این مقاله توضیح داده میشود را نیز انجام دهد. در این مقاله، میخواهیم ابتدا به دلایل بیرحم و بیمسئولیت بودن برخی از پدران بپردازیم و سپس به آسیبهای آن بر روی فرزند و نحوه برخورد با این نوع پدر بپردازیم. هدف از این مقاله، آموزش به فرزندانی است که در دوران کودکی، پدران بیرحم و بیمسئولیتی داشتهاند، تا ابتدا دلیل رفتار پدرشان را درک کنند و بدانند که چگونه باید با او برخورد کنند و چگونه باید ارتباطشان را بهبود ببخشند.
چرا پدرم، بی رحم، بیمسئولیت و بیعاطفه است؟
به صورت خلاصه، خصلت های اشتباه و منفی هر فرد، به سلامت روانی خود، نحوه تربیت خود و اتفاقات و تجربیات تلخی که قبلا آنها را تجربه کرده است، مربوط است. اگر چه رفتار فرزند و اطرافیان، میتواند باعث تشدید یا کاهش رفتارهای اشتباه شخص شود اما این خصلتها به شخصیت و تلههای روانی خودِ آن فرد مربوط میشود که اگر تحت درمان قرار بگیرد یا اطرافیان او بدانند که چگونه باید با او رفتار کنند که این رفتارها تشدید نشود، تا حدودی میتوانند در ارتباط برقرار کردن با این افراد، موفق عمل کنند و یا کمتر آسیب ببینند.
از پدر و مادر خودشان الگوبرداری کردهاند
یکی از دلایل بیرحم، بیمسئولیت و بیعاطفه بودن پدر و مادر، این است که خودشان هم همین رفتارها را از پدر و مادر خود دیدهاند و از آنها الگوبرداری کردهاند. در نتیجه خودشان نیز فکر میکنند که این رفتارها درست است و یا به صلاح فرزندانشان است، بنابراین همین رفتارها را تکرار میکنند و انجام میدهند. دلیل دیگر هم این است که برخی از این افراد نمیدانند که این رفتارها اشتباه و بینتیجه است، به همین دلیل آن را تکرار میکنند و انجام میدهند و یا برخی از افراد برای تسکین آسیبهایی که خودشان از این پدران دیدهاند، از این روش استفاده میکنند تا خشمشان تخلیه شود.
عدم داشتن مهارت کافی برای تربیت فرزند
برخی از افرادی که بدون داشتن آمادگی و دانش لازم، بچهدار میشوند و آموزشهای لازم را نمیبینند، نمیدانند که چگونه باید فرزندشان را بزرگ کنند و شاید همین ناآگاهیها باعث شود که افراد طبق اخلاق و رفتارهای اشتباه خود و یا با سبک فرزندپروری اشتباه، فرزندشان را بزرگ کنند. بنابراین داشتن مهارت و آموزش دیدن در هر زمینهای لازم و ضروری است.
مشکلات و یا اختلالات روانی دارند
اگر والدین، دارای اختلالات و مشکلات روانی خفیف یا حاد باشند، مثل افسردگی، اضطراب شدید و یا اختلالات شخصیتی شدید مثل اختلال شخصیت مرزی، دوقطبی و… قبل از بچهدار شدن و یا بعد از آن، نمیتوانند به خوبی افراد سالم رفتار کنند و فرزندشان را به خوبی تربیت کنند، به همین دلیل ممکن است یکی از دلایل دیگر، داشتن اختلالات و یا مشکلات روانی شدید یا خفیف باشد.
داشتن تجربههای منفی زیاد در زندگی
یکی از دلایل این که برخی از پدران، این صفات شخصیتی منفی و بد را دارند، این است که در زندگیشان در شرایط کنونی، دچار مشغلههای فکری زیاد از جمله مشغلههای مالی، اقتصادی و اجتماعی هستند و زمانی که شخص نتواند این فشارهای روانی را کنترل و مدیریت کند، حتی ناخواسته رفتارهایش تغییر میکند و ممکن است رفتار پرخاشگرانه و یا ناسالمی را نشان دهد و با خانوادهاش، برخورد خوبی نداشته باشد.
آسیبهای داشتن پدر بیرحم، بیعاطفه و محبت
دلبستگی ناایمن و کمبود محبت
فرزندانی که پدران بیمحبت و سردی دارند، دچار کمبود محبت میشوند و در آنها دلبستگی ناایمن و یا وابستگیهای ناسالم عاطفی نسبت به خانواده و یا دوستان، ایجاد میشود. این افراد زمانی که بزرگ شوند، به جنس مخالف و یا دوستانشان ممکن است به شدت وابسته و دلبسته شوند و آن میزان توجه و محبتی که پدر باید به آنها میکرده است را از دیگران انتظار دارند. از آن جایی که طبیعتا دیگران نمیتوانند این میزان محبت و توجه را به آنها بدهند چون نقش پدر و مادر و عشق آنها هرگز مثل عشقهای دیگر نیست، این افراد در روابط خود معمولا ناکام میمانند و شکست میخورند. بنابراین یکی از عواقب داشتن چنین پدر یا مادری، ایجاد شدن دلبستگی ناایمن و کمبود محبت است. از آسیبهای دیگر کمبود محبت، این است که برخی از افراد برای وابسته نشدن در روابط، به طور کلی از برقرار کردن رابطه و یا عاشق شدن صرف نظر میکنند و نمیتوانند ارتباط سالمی با دیگران برقرار کنند. سومین آسیب کمبود محبت این است که شخص برای تسکین کمبود محبت خود و عقدهای که دارد، دوست دارد در رابطهها، دیگران را به خود وابسته کرده و آنها را ترک کند تا به دیگران هم همان آسیبهایی که خود دارد را وارد کند.
احساس بد نسبت به خود و نداشتن اعتماد به نفس کافی
عزت نفس و اعتماد به نفس در سه سال اول زندگی و توسط والدین در فرد شکل میگیرد، وقتی پدر به عنوان یکی از والدین توجهی به موفقیتهای کوچک ما نکند، ما را تشویق نکند، ما ا تحقیر کند و دائم مجبور باشیم برای جلب رضایتش تلاش کنیم (که برای کودکان خیلی مهم است) عزت نفس ما از بین میرود و این فکر در ما به وجود میآید که خوب و کافی نیستیم و بقیه عمر را صرف تلاش برای کافی بودن و رضایت دیگران میکنیم.
از بین رفتن اعتماد فرزند نسبت به جنس مخالف
اگر فرزند دختر باشد و از پدرش، رفتار سرد و بدی را ببیند، ممکن است این ذهنیت در او ایجاد شود که همه مردان جهان مانند پدرش بیمسئولیت و سرد هستند. بنابراین این دختر، در انتخاب شریک عاطفی مناسب به مشکل برخواهد خورد و یا ممکن است اصلا دوست نداشته باشد هرگز وارد رابطه شود و همچنین اعتماد سالمش را نسبت به مردان جامعه، از دست میدهد و ذهنش تبدیل به ذهن منفی و بدبین میشود. بنابراین رفتار پدر با دختر، تا حد زیادی تعیین میکند که دختر درباره افراد هم جنس پدر خود، چگونه فکر کند و چه ذهنیتی دربارهشان داشته باشد.
از بین رفتن اعتماد نسبت به جنس موافق خود
اگر فرزند پسر باشد، با دیدن رفتارها و خصوصیات شخصیتی و رفتاری پدرش، قطعا دید منفی و بدی را نسبت به خود و همجنسهایش پیدا خواهد کرد. گاهی این افراد تا حدی پیش میروند که سعی میکنند رفتار، ظاهر، شخصیت و جنسیتشان را تغییر دهند و تبدیل به دختر شوند تا از جنسیت واقعی خود فرار کنند. البته این موضوع، شامل همه افرادی که خواهان جنسیت خود نیستند، نمیشود.
الگوبرداری پسر از پدر
برخی از پسران نیز با دیدن رفتارهای پدر، از او تاثیر میپذیرند و از او الگوبرداری میکنند. این موضوع باعث میشود در آینده خودشان نیز در ارتباط با جنس مخالف و یا در تربیت فرزند خود، دچار مشکل شوند.
کاملا برعکس پدر رفتار کردن
برخی از پسران نیز با دیدن رفتارهای اشتباه پدر خود، تصمیم میگیرند که کاملا برخلاف پدر خود عمل کنند که این کار هم آسیبهای خاص خود را دارد چون از این طرف بام افتادهاند. به صورت کلی، نتیجه هر افراط و تفریطی خوشایند نیست.
چگونه با پدر بیمسئولیت، بیعاطفه و محبت رفتار کنم؟
حرفها یا رفتارهایش را به خودتان نگیرید
اگر او نسبت به شما سرد و بیتفاوت است و طوری رفتار میکند یا صحبت میکند که مثل اینکه شما را دوست ندارد یا شما شخص ضعیف یا گناهکاری هستید، سعی کنید به این حرفها یا رفتارهایی که به شما احساس پوچی و بیارزشی منتقل میکنند، اعتنا نکنید و به حقیقت ماجرا بیشتر توجه داشته باشید. حقیقت این است که شما لایق رفتار یا حرفهای اشتباه پدرتان نیستید، بلکه شما یک شخص خوب و با ارزشی هستید مانند سایر انسانها. رفتارها یا اخلاق پدرتان، به خاطر آسیبها، تجارب منفی و یا الگوبرداری از والدین خود است و ربطی به شما ندارد. بنابراین هرگز خودتان را بابت رفتارهای پدرتان یا هر فرد دیگری، مقصر ندانید چون درست است که شما شاید روی رفتارهای دیگران تاثیرگذار باشید اما اگر آن شخص همان رفتار را نسبت به همه یا اکثر افراد دارد و شخصیتش به این صورت است، این موضوع دیگر به شما ربطی ندارد، بلکه یک موضوع و مشکل درونی است که مربوط به خود شخص است. بنابراین سعی کنید تحت تاثیر حرفها یا رفتارهای اشتباه پدرتان قرار نگیرید و او را هم مقصر ندانید چون گاهی افراد متوجه اشتباهاتشان نیستند یا آگاهی و مهارت لازم برای درست برخورد کردن با دیگران را ندارند و نه اینکه خودشان عمدا بخواهند فرزند یا دیگران را اذیت کنند.
اشتباهات او را تکرار نکنید
تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چقدر شبیه پدرتان هستید؟ چه شباهتهای رفتاری بین شما وجود دارد؟ اگر او اشتباهات رفتاری و یا شخصیتی دارد، آنها را تکرار نکنید و الگوبرداری نکنید، بلکه شما به سبک زندگی سالم خود ادامه دهید و برای مراقبت کردن از روان خود، حتما از مشاور کمک بگیرید.
مرد سالم دیگری را الگوی خود قرار دهید
همانطور که توضیح دادیم، فرزند دختر و پسر، هر کدام به نحوی از پدر بیمسئولیت و بیمحبت و عاطفه، آسیب میبینند. بنابراین بسیار مهم است که دختر و پسر، ویژگیهای منفی پدرشان را به سایر مردان و پسران عمومیت ندهند، بلکه یک مرد سالمتری را به عنوان الگو در نظر داشته باشند و درباره مردان اطلاعات درست و معتبر را کسب کنند تا بدبینی و بیاعتمادی یا نفرت از جنسیت خود (در پسران) ایجاد نشود.
فاصلهتان را حفظ کنید
زمانی که از پدر خود رفتارهای اشتباهی را میبینید، به جای اینکه تلاش کنید او را اصلاح کنید و تغییر دهید، فاصلهتان را از او حفظ کنید و سعی نکنید که با او بحث کنید و یا با اجبار کاری کنید که رفتارهای اشتباهش را کنار بگذارد، چون افراد تا زمانی که خودشان نخواهند، تغییر نخواهند کرد. فکر میکنید توان شما در ایجاد تغییر در پدرتان چقدر است؟ آیا پدرتان از شما حرف شنوی دارد؟ لازم است این نکته را بدانید که شما سوپرمن نیستید که توان هر چیزی را داشته باشید و یا هر چیزی را بتوانید کنترل کنید. توان هر انسانی محدود است.
برای پدرتان نامه بنویسید اما ارسال نکنید
در یک نامه، درباره رفتارهای اشتباه و ناسالم پدرتان بنویسید و احساساتی که نسبت به او دارید، اما این نامه را برای او ارسال نکنید. هدف از نوشتن این نامه، صرفا تخلیه هیجانات و احساسات منفی است تا در آینده تبدیل به کینه و نفرت از پدر نشوند. بعد از نوشتن نامه، آن را از بین ببرید تا بعدها اضطراب این را نداشته باشید که کسی نامه شما را بخواند.
توانمندیها و علاقهمندیهایتان را دنبال کنید
درست است که پدر حمایتگری ندارید، اما سعی کنید از سایر اعضای خانوادهتان، دوستان قابل اعتماد و مشاور حمایتهای لازم را دریافت کنید و خودتان نیز اعتماد به نفس را تقویت کنید تا انگیزه درونی لازم برای ادامه توانمندیها و علاقهمندیهایتان را داشته باشید.
مکان امنی برای پناه بردن داشته باشید
اگر دوست صمیمی و قابل اعتماد دارید یا یکی از بستگانتان بسیار قابل اعتماد و خوب است، گاهی اوقات برای پناه بردن و خارج شدن از محیط ناسالم و بد خانه، به خانه دیگری بروید و مدتی با آن شخص قابل اعتماد صحبت کنید و آنجا بمانید.
از مشاور خانواده کمک بگیرید
برای جبران آسیبها و بهبود ارتباط با پدرتان، توصیه میکنیم حتما از مشاوران خانواده همیار عشق کمک بگیرید.
سخن پایانی
رفتار، اخلاق و شخصیت اعضای خانواده، به خصوص پدر و مادر، بر روی تربیت فرزندان و سلامت روانی آنها، تاثیر مستقیم میگذارد. یکی از مواردی که به فرزندان آسیبهای زیادی میزند، داشتن پدر بیمسئولیت، بیعاطفه و محبت است که در نتیجه آن، فرزندان با کمبود محبت، کمبود اعتماد به نفس و دوست داشتن خود، بیاعتمادی نسبت به جنس مرد و… روبهرو خواهند شد. در انتهای مقاله، درباره کنار آمدن و برقراری ارتباط موثر با پدر بیرحم و بیمسئولیت توضیح دادیم و یک سری راهکارهای عمومی برای حفظ سلامت روانی خود در کنار او، معرفی کرده و توضیح دادیم. راهکارهایی مثل نوشتن نامه بدون ارسال کردن آن به پدر، صرفا برای تخلیه هیجانی خود، کمک گرفتن از افراد آگاه، عاقل و قابل اعتماد برای صحبت کردن و پناه بردن به آنها، تکرار نکردن اشتباهات پدر، مقصر ندانستن خود برای رفتارهای اشتباه و ناسالم پدر و… اما در کنار این راهکارهای عمومی، حتما توصیه میشود از مشاوران خانواده همیار عشق کمک بگیرید تا راهکارهای تخصصی لازم به شما ارائه شود تا در کنار پدرتان، بتوانید زندگی سالم خود را داشته باشید، آسیبهایتان را جبران کرده و بتوانید ارتباط نسبتا خوبی را با پدرتان برقرار کنید.
پرسش و پاسخ کوتاه
دوست عزیزم حتما با یک مشاور در این زمینه صحبت کن، ما برای کمک کردن به شما به جزئیات خیلی زیادی از رابطه تون با مادر و سایر اعضای خانواده نیاز داریم.