«نامزدم میخواد مهاجرت کنه و میگه منم باهاش برم، اما کار و زندگیام اینجاست. باهاش برم یا نه؟»، «عشقم میگه بیا با هم مهاجرت کنیم و بریم اونجا ازدواج کنیم. چطور میتونم بهش اعتماد کنم و بدون خانوادهام برم؟» وقتی شریک عاطفیتان چنین درخواستی از شما دارد و یا خودش میخواهد مهاجرت کند اما برای اینکه رابطهتان مختل نشود، از شما هم میخواهد که به خاطر خودش و رابطهتان تمام زندگیتان را رها کنید و بروید، باید این کار را بکنید؟ مهاجرت کردن بدون خانواده و به تنهایی وقتی پشتیبان و حامی خاصی ندارید و آنجا هم آیندهتان مشخص نیست، کار درستی است؟ چه پیامدهایی خواهد داشت؟ در این مقاله به این موضوع میپردازیم.
پیامدهای روانی مهاجرت کردن
مهاجرت کردن کار آسانی نیست و پیامدهای روحی و روانی برای افراد به دنبال دارد. مخصوصا اگر شما خودتان قصد مهاجرت کردن نداشته باشید و بخواهید با زور و اجبار شریک عاطفیتان این کار را انجام دهید، بیشتر آسیب خواهید دید. در این قسمت از مقاله میخواهیم شما را با پروسه مهاجرت کردن و پیامدهای روانیاش آشنا کنیم.
پیش از مهاجرت: استرس و اضطراب و نگرانی درباره زندگی آنجا
فرقی ندارد که شما از شهری به شهر دیگر میروید یا کشورتان را تغییر میدهید، به هر حال یک سری نگرانیهایی وجود دارند. مثلا نگرانی درباره اینکه آیا آنجا میتوانید شغلی که در شهر فعلیتان دارید را پیدا کنید و در آنجا استخدام شوید؟ آیا میتوانید پول خوبی دربیاورید و زندگیتان را مدیریت کنید؟ آیا آنجا میتوانید دوستانی را پیدا کنید و میتوانید خودتان را با فرهنگ و آداب و رسوم آنجا وقف دهید؟ آیا رابطهتان با شریک عاطفیتان ادامه خواهد داشت یا دچار مشکل خواهد شد؟ و… همه این افکار و نگرانیها، باعث استرس و اضطراب فرد میشوند. همچنین اضطراب جدایی از خانواده هم یکی از مواردی است که افراد قبل از مهاجرت و در حین آن تجربه میکنند.
در حین مهاجرت: استرس رد شدن از مرزها و گرفتن پناهندگی
افرادی که به کشور دیگری میخواهند مهاجرت کنند، گاهی از روشهای غیرمعمول، غیرقانونی و پراسترس استفاده میکنند. این روشها برای مهاجرت مناسب نیستند و روی سلامت جسمی و روانی افراد نیز تاثیر منفی زیادی میگذارند.
پس از مهاجرت: استرس، اضطراب و افسردگی
بعد از مهاجرت که افراد وارد فضای جدید و ناآشنایی میشوند، استرس و اضطراب زیادی تحمل میکنند. استرس کار پیدا کردن، استفاده درست از خدمات پزشکی و… همچنین بعضی از افراد وقتی با شکستها و ناامیدیهایی رو به رو میشوند، دچار افسردگی میشوند و فکر میکنند که دیگر نمیتوانند در آن محیط جدید زندگی کنند یا خودشان را با شرایط جدید سازگار کنند.
چگونه تصمیم بگیرم که با نامزدم مهاجرت کنم یا خیر؟
با توجه به موارد فوق، دانستید که مهاجرت کردن بار روانی و احساسی سنگینی را به فرد تحمیل میکند و میتواند او را دچار مشکلات روحی و روانی کند. آیا میتوانید به تنهایی و با شریک عاطفیتان از پس این مشکلات بر بیایید؟ آیا دوری از خانواده و نداشتن کار و… برای مدتی چقدر میتواند شما را بهم بریزد؟ اگر فکر میکنید از پس آن برمیآیید میتوانید مهاجرت کردن را انتخاب کنید اما قبل از تصمیمگیری نهایی، به مواردی که در ادامه مقاله میآوریم، توجه کنید.
رابطهتان در چه مرحلهای است؟
اگر شما و شریک عاطفیتان هنوز نامزد نیستید و عقد هم نکردید، نمیتوانید به او تا این حد اعتماد کنید که تمام زندگیتان را به خاطر او رها کنید و مهاجرت کنید. باید 1% هم در نظر داشته باشید که اگر رابطهتان به جدایی ختم شود، در شهر یا کشور غریبه به تنهایی چه کار خواهید کرد؟ مورد بعدی که باید در مورد آن فکر کنید این است که اگر هنوز عقد نکردید و قرار است جدا از شریک عاطفیتان زندگی کنید، آیا در یک شهر یا کشور غریبه تنها زندگی کردن برایتان مناسب است و یا دچار ترس و وحشت خواهید شد؟ اگر شریک عاطفیتان هم دچار آسیبهای روانی مهاجرت کردن بشود، چگونه میخواهید این شرایط را مدیریت کنید و چگونه میخواهید رابطهتان را ادامه دهید؟ همه این موارد را به همراه کیفیت و مرحله رابطهتان، باید بررسی کنید تا بتوانید تصمیم درست را بگیرید.
آیا خانوادهتان موافق هستند؟
اگر خانوادهتان مخالف این مهاجرت هستند، بهتر است از انجام این کار صرف نظر کنید چون بدون موافقت خانواده و در صورتی که هنوز با شریک عاطفیتان زن و شوهر نیستید، مهاجرت کردن با شریک عاطفیتان درست به نظر نمیرسد چون تضمینی برای رسیدن رابطهتان به ازدواج وجود ندارد و ممکن است شکست بدی بخورید.
آیا خودتان میخواهید مهاجرت کنید؟
اگر خودتان قصد مهاجرت کردن داشته باشید قضیه فرق میکند و مشکلی ندارد که این کار را انجام دهید چون تصمیم خودتان است، اما اگر فقط به خاطر شریک عاطفیتان میخواهید این کار را انجام دهید، بهتر است در مورد آن بیشتر فکر کنید.
در مورد آن شهر یا کشور بیشتر تحقیق کنید
برای تصمیمگیری بهتر و برای اینکه بدانید آیا آنجا امکان پیشرفت کردن را دارید یا خیر و شرایط شغلی آنجا چگونه است، در مورد آن شهر یا کشور تحقیق کنید. اگر شخص آشنایی را میشناسید که به آنجا مهاجرت کرده است، میتوانید از او سوالاتی که دارید را بپرسید.
آیا زبان آنجا را بلدید؟
اگر به کشور دیگری میخواهید مهاجرت، آیا زبان آنجا را بلدید؟ اینکه فقط شریک عاطفیتان به این زبان مسلط باشد به هیچ عنوان کافی نیست و نباید 100% روی او حساب کنید، بلکه اگر قصد مهاجرت کردن دارید، شما هم باید زبان آنجا را یاد بگیرید و به آن مسلط باشید.
میتوانید آنجا شاغل شوید یا تحصیل کنید؟
اگر حالا در شهر و کشور خودتان در حال تحصیل هستید یا شاغل هستید، باید تحقیق کنید که آیا میتوانید در آن شهر یا کشور هم همین شغل یا تحصیل را ادامه دهید یا خیر؟ نباید بدون برنامهریزی مهاجرت کنید، چون در این صورت اگر موفق نشوید به چیزی که میخواهید برسید، ممکن است دچار افسردگی شدید شوید. پس بهتر است درباره همه چیزهای مهم تحقیق و پرس و جو کنید و بعد تصمیم را بگیرید.
چرا مهاجرت کردن با عشقتان ممکن است فکر خوبی نباشد؟
وابستگی زیاد و ناسالمی بینتان شکل میگیرد
اگر شما زبان آنجا را بلد نباشید و چیزی در مورد آنجا ندانید، باید تماما به شریک عاطفیتان تکیه کنید. مثلا هر جا که میخواهید بروید، با او بروید، از او بخواهید هر جملهای که میشنوید را برایتان ترجمه کند و… همه این موارد باعث ایجاد وابستگی و چسبندگی افراطی بین شما و شریک عاطفیتان میشود و میتواند رابطهتان را خراب کرده و شریک عاطفیتان را از شما دور کند. همچنین چون در آنجا دوستی ندارید، ناخودآگاه از شریک عاطفیتان انتظارات زیادی خواهید داشت که او باید همه نیازهایتان را برآورده کند. این موضوع شما را تبدیل به فردی پرتوقع میکند و فشار زیادی را به شریک عاطفیتان وارد میکند، همچنین مجددا باعث افزایش وابستگیتان میشود. بنابراین اگر قصد مهاجرت دارید باید از قبل برنامهریزی کنید و مواردی که باید یاد بگیرید را آموزش ببینید تا آنجا تا حد زیادی روی پاهای خودتان بایستید و دچار وابستگی ناسالم نشوید.
شغلتان را از دست میدهید
اگر شما در شهر خودتان شاغل هستید و موقعیت شغلی نسبتا خوبی دارید یا سالهاست برای شغلتان تلاش کردید، حالا درست نیست که فقط به خاطر شریک عاطفیتان همه این نتایج مثبت را از دست بدهید و تلاشهایتان را نادیده بگیرید و مهاجرت کنید، چون شاید آنجا نتوانید شغل مورد نظرتان را با این موقعیت شغلی و درآمد را بدست بیاورید و مجبور شوید از صفر شروع کنید. اگر سالهای زیادی است که در شهرتان برای موقعیت شغلی تلاش میکنید، احتمالا برایتان خوشایند نخواهد بود که از صفر شروع کنید.
خانوادهتان را از دست میدهید و هیچ نیروی حمایتی در کنارتان خواهد داشت
درست است که اولین کسی نیستید که به تنهایی مهاجرت میکند اما تنهایی مهاجرت کردن و نداشتن نیروی حمایتی، کار هر کسی نیست. آیا توانایی آن را دارید؟ نمیتوانید به صورت کامل روی شریک عاطفیتان حساب کنید چون ممکن است رابطهتان به هر دلیلی به مشکل بر بخورد و تمام شود. با اینکه خانواده و دوستی در آنجا ندارید، آیا میتوانید این شرایط سخت را به تنهایی مدیریت کنید؟
برای تصمیمگیری نهایی، این سوالات را از خودتان بپرسید
- آیا شما این شهر یا کشور را برای زندگی کردن میپسندید؟
- اگر قرار بود خودتان مهاجرت کنید، آیا این شهر یا کشور را انتخاب میکردید؟
- آیا این شهر یا کشور را برای گذراندن تعطیلات انتخاب میکنید؟
- اگر زبان آنجا را بلد نیستید، چقدر دوست دارید این زبان را یاد بگیرید؟
- آیا میخواهید آنجا شاغل باشید؟ چه شغلی میخواهید داشته باشید؟ موقعیت آن شغل در آن مکان به چه صورت است و آیا به آن علاقهای دارید؟ امکان پیشرفت در آن شغل در آن مکان برایتان وجود دارد؟
- آیا حاضر هستید مشغول شغل دیگری شوید تا بتوانید به شغلی که الآن دارید یا به شغلی که آرزویش را دارید دست پیدا کنید؟
- آیا شما دوست یا فامیلی در آن شهر یا کشور دارید؟
- دوست دارید دوستان جدیدی پیدا کنید؟ چقدر برایتان مشکل است که قرار است وارد محیط جدیدی شوید؟
- اگر شما و شریک عاطفیتان به هر دلیلی رابطه را تمام کردید، میخواهید در همان کشور بمانید و به تنهایی زندگی کنید؟
- آیا به شریک عاطفی خود کاملا اعتماد دارید؟
- آیا مهاجرت کردن با شریک عاطفیتان فقط برای این است که او را از دست ندهید و رابطه را حفظ کنید یا عمیقا دوست دارید مهاجرت کنید؟ اگر فقط به خاطر او و رابطهتان است، این تصمیم درستی نیست.
- فرض کنید 5 سال گذشته است و شما از شریک عاطفیتان جدا شدید. در این 5 سال که در آن شهر یا کشور جدید زندگی میکنید، آیا پیشرفت کردید؟ آیا حال خوبی دارید؟ یا از مهاجرت خود پشیمان هستید چون این مهاجرت باعث شد از رسیدن به اهدافتان دور شوید؟ از تصوراتتان استفاده کنید و به این سوالات صادقانه جواب بدهید.
سخن پایانی
مهاجرت کردن چیزی نیست که فرد فقط برای حفظ عشق و رابطهاش برای آن تصمیمگیری کند چون مهاجرت خود از مراحل سختی تشکیل شده است که هر کدام از مراحل برای فرد، استرس، اضطراب و افسردگی ممکن است به همراه داشته باشد. به علاوه مشکلاتی مثل ناتوانی در پیدا کردن شغل، وارد شدن به محیط کاملا جدید، نداشتن فضای حمایتی خانواده و دوستان و… ممکن است وجود داشته باشد. آیا میتوانید از پس آن بر بیایید؟ آیا حاضر هستید زندگیتان را از صفر در مکان دیگری بنا کنید؟ حتما به سوالاتی که در آخر مقاله آوردهایم نیز جواب بدهید تا بتوانید تصمیم نهاییتان را بگیرید. البته توصیه میکنیم در خصوص مهاجرت کردن یا نکردن با عشقتان و آماده شدن برای مهاجرت از لحاظ روحی و روانی، با روانشناسان همیار عشق مشورت کنید. با مشورت کردن با یک روانشناس و سپس مهاجرت کردن، میتوانید از مبتلا شدن به استرس، اضطراب و افسردگی شدید تا حد زیادی پیشگیری کنید.
پرسش و پاسخ کوتاه