احتمالا زمانی که متوجه می‌شوید همسرتان درخواست طلاق داده یا می‌خواهد به زودی درخواست طلاق بدهد، موجی از انواع احساسات و افکار منفی در شما ایجاد می‌شود. حتما عصبانی می‌شوید، کمی می‌ترسید، ناراحت می‌شوید و حتی احتمالا به ذهن‌تان می‌رسد که به نحوی فکر طلاق را از سر همسرتان بیرون کنید، او را منصرف کنید و دوباره زندگی و  رابطه‌تان را از نو بسازید. این مقاله را مطالعه کنید تا راه حل و جواب سوالات‌تان را پیدا کنید. همچنین این مقاله به شما کمک می‌کند که اگر پس از طلاق، بتوانید دوباره زندگی و خودتان را از نو بسازید و به زندگی‌تان ادامه دهید.

چرا خانم، قصد طلاق دارد؟

رابطه و زندگی مشترک‌تان را از زاویه دید گسترده‌تر و از بیرون دوباره بررسی و بازنگری کنید. اشتباهات‌ شما و همسرتان کجا بوده و در چه مواردی نتوانستید با هم به تفاهم برسید؟ در چه زمانی شما و همسرتان نتوانستید به درستی عمل کنید؟ همسر شما در مقابل کدام رفتارهای شما عصبانی یا دلخور می‌شد؟ شما از کدام رفتارهای همسرتان ناراحت می‌شدید؟ چقدر یکدیگر را درک کردید؟ آخرین دعوایتان سر چه موضوعی بوده؟ همه این موارد را بررسی کنید تا دلایل درخواست طلاق همسرتان مشخص شود. در ادامه، چند دلیل مهمی که باعث می‌شوند، همسرتان فکر طلاق را عملی کند را توضیح می‌دهیم.

تفاوت‌های فرهنگی

هر فرهنگی ارزش‌ها، آداب و رسوم و اعتقادات خاص خود را دارد. افرادی که در فرهنگ‌های مختلف تربیت شده و با یکدیگر ازدواج کرده‌اند، ممکن است تفاوت‌های زیاد و اساسی با یکدیگر داشته باشند که باعث بحث و درگیری در رابطه‌شان می‌شود که ممکن است به طلاق منجر شود. این افراد، نمی‌توانند تفاوت‌های یکدیگر را بپذیرند و قصد تغییر یکدیگر را دارند، بنابراین شکاف و فاصله زیادی بین‌شان ایجاد می‌شود. به عنوان مثال ممکن است خانم در خانواده و فرهنگی بزرگ شده باشد که همه بسیار باایمان و دین‌دار بودند و به شدت تابع اعتقادات مذهبی‌شان بوده‌اند اما همسرش در فرهنگ و خانواده‌ای بزرگ شده که اعتقادات‌شان در حد متوسط بوده و سخت‌گیری‌های خاصی را نداشتند. در این صورت آقا ممکن است سبک لباس پوشیدن و رعایت تمام ارزش‌های دینی و مذهبی همسرش را درک نکند، حتی او را مسخره و اعتقاداتش بی‌احترامی کند. در مقابل، خانم هم همسرش را درک نکند و او را بیش از حد آزاد بداند. بنابراین بی‌احترامی‌ها، برداشت‌های اشتباه و عدم پذیرش تفاوت‌ها، باعث درگیری و کشمکش فراوان در رابطه می‌شوند.

تفاوت‌های شخصیتی

درست است که هیچ زن و شوهری کاملا شبیه به هم نیستند و تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند اما اگر این تفاوت‌های شخصیتی، بسیار زیاد و اساسی باشند، باعث عدم تفاهم زن و شوهر شده و میتواند رابطه را به طلاق بکشاند. به عنوان مثال اگر خانم به شدت برون‌گرا، اجتماعی و اهل معاشرت با دیگران باشد اما آقا به شدت درون‌گرا، متفکر و منطقی باشد، ممکن است نتوانند به خوبی هیجانات و نیازهای یکدیگر را درک و برآورده کنند.

تفاوت در اهداف و مسیر زندگی

ممکن است آقا به دلیل شغلش یا به دلیل خواسته‌هایی که دارد، بخواهد به کشور دیگری مهاجرت کند اما خانم به هیچ وجه نخواهد از خانواده‌اش دور شود یا کار و موقعیتی که اکنون دارد را از دست بدهد. بنابراین در صورت تفاوت زیاد در اهداف و مسیر زندگی، به توافق نرسیدن و عدم تفاهم، می‌تواند جدایی و طلاق رخ بدهد.

پرتوقع بودن خانم

برخی از خانم‌ها انتظارات و توقعات زیاد و غیرواقع‌بینانه‌ای از همسرشان دارند که باعث ایجاد بحث و درگیری‌های زیاد در رابطه و زندگی مشترک می‌شود و ممکن است باعث شود که خانم بخواهد طلاق بگیرد. البته در این صورت خانم اشتباهات خود را قبول نکرده و همسرش را مقصر میداند، چون تصور می‌کند که خواسته‌ها و توقعاتش کاملا واقع‌بینانه بوده و در توان مرد اوست اما مرد خواسته‌هایش را برآورده نکرده و کوتاهی می‌کند.

همسرشان را درک نمی‌کنند

این مورد با مورد قبلی هم‌خوانی دارد. برخی از خانم‌ها به دلیل عدم شناخت کافی همسرشان، عدم آگاهی از نیازها و روحیه او، همسرشان را درک نمی‌کنند. همین موضوع باعث ایجاد بحث و دعوا شده و همچنین باعث ایجاد سوءتفاهم‌هایی هم می‌شود. مثلا مرد زمانی که از محل کار به خانه برمی‌گردد، برای اینکه افکار مربوط به کارش را سر و سامان بدهد، ذهنش را خالی و آرام کند نیاز دارد تا چند دقیقه یا یک ساعت مشغول به کارهای خودش شود، مثلا ممکن است مسابقه فوتبال تماشا کند، کتاب بخواند و…. خانم اگر از این روحیه مردانه آگاهی نداشته باشد، گمان میکند که این کار همسرش، بی‌توجهی به اوست و این گونه در ذهن خود معنا می‌کند که همسرش او را دوست ندارد و به او هیچ اهمیتی نمی‌دهد. بنابراین ممکن است خانم عصبانی شود و دعوا کند. پس آگاهی از روحیه مردانه و نیازهای او، به درک کردن مرد و جلوگیری از ایجاد سوءتفاهم کمک می‌کند.

عدم برخورداری از مهارت گفتگو و مهارت شنیداری

خوب گوش نکردن به حرف‌های یکدیگر، قضاوت و نتیجه‌گیری سریع از حرف‌های طرف مقابل و عدم برخورداری از مهارت گفتگو باعث ایجاد اختلافات، بحث و درگیری زوجین می‌شود. زمانی که زوجین نتوانند با یکدیگر درباره مشکلات‌شان صحبت کنند، نتوانند با هم ارتباط خوب و صمیمانه‌ای برقرار کنند، نتوانند با هم همدلی کنند و…. باعث می‌شود از یکدیگر بیشتر و بیشتر فاصله بگیرند و دیگر درباره موضوعات مهم و حتی درباره اتفاقات روزمره‌شان با هم صحبت نکنند و به جای گفتگو با یکدیگر حرف‌هایشان را به اعضای خانواده و دوستان‌شان بزنند. همین موضوع باعث ایجاد دلخوری، بحث و دعوا می‌شود و زندگی مشترک را سرد و بی احساس می‌کند.

خشونت مرد

در فیلم و سریال‌های قدیمی به خوبی قابل مشاهده است که در گذشته، خانم‌ها هرچقدر هم که مورد خشونت مردان واقع می‌شدند، باز هم چاره‌ای جز ماندن (سوختن و ساختن) نداشتند اما در دوران امروزی، زنان تحمل نمی‌کنند که در زندگی مشترک مورد خشونت فیزیکی، جنسی یا عاطفی قرار بگیرند. هرچند که ممکن است سال‌ها با شکاف عاطفی و طلاق عاطفی ایجاد شده، کنار بیایند، سعی می‌کنند به نحوی زندگی و رابطه‌شان را دوباره بسازند یا حتی رفتارهای خشونت‌آمیز و اشتباه مرد را جبران کنند اما اگر بعد از امتحان کردن همه این راه‌ها، مشکل خشونت مرد حل نشود، صبر خانم تمام شده و به خاطر نجات جان خود و فرزندانش و داشتن آرامش و آسایش، درخواست طلاق می‌دهد.

کنترل‌گر بودن مرد

بعضی از مردان به دلایل اختلالات روانی و طرحواره‌هایی که دارند، به شدت شکاک و کنترل‌گر هستند و به شدت زن را محدود می‌کنند. به عنوان مثال زمانی که خانم می‌خواهد به خرید برود دعوا راه می‌اندازند که:«این چیه پوشیدی؟؟ میخوای جلب توجه کنی؟؟» یا حتی می‌گویند:«فقط با من حق داری بروی بیرون!» یا موبایل، اپلیکیشن‌های پیام‌رسان و کیف همسر خود را می‌گردند تا مبادا خیانتی در کار باشد. انگار دائم می‌خواهند مچش بگیرند و اگر هم دلیل و مدرک موجه پیدا نکنند، شروع به بازجویی می‌کنند. بعد از سال‌ها تکرار شدن این موارد، صبر خانم تمام شده، خود را در یک زندان می‌بیند و قصد دارد هر چه زودتر از زندان آزاد شود و نجات پیدا کند، بنابراین درخواست طلاق می‌دهد.

خیانت

ممکن است بعضی از خانم‌ها بتوانند برای بار اول خیانت همسر خود را  ببخشند و به زندگی ادامه دهند اما اگر پس از این بخشش مجددا به آنها خیانت شود، خانم تصمیم می‌گیرد درخواست طلاق بدهد.

عدم درک احساسات توسط مرد

اگر مرد به روش‌های مختلف، احساسات، افکار، علایق، آرزوها و اهداف همسرش را مسخره کند، جدی نگیرد و درواقع مانع پیشرفت و رشد شخصیتی، شغلی و دیگر جنبه‌های زندگی او شود، میتواند شکاف عمیقی را در زندگی مشترک ایجاد کند. برای همه خانم‌ها، درک شدن توسط همسر، اهمیت زیادی دارد. بنابراین ممکن است خانم، پس از سال‌ها تحمل این موارد، تصمیم به طلاق بگیرد.

رابطه جنسی بی‌کیفیت و سرد

نیاز جنسی هم در زنان وجود دارد و هم در مردان و همه نیاز دارند که در زندگی مشترک، از لحاظ احساسی، روحی و روانی و جنسی ارضاء شوند. اگر مرد نتواند زن را ارضاء کند یا به خواسته های زن در هنگام رابطه جنسی اهمیت ندهد و فقط نیاز خود را مهم بداند، موجب نارضایتی و سرد شدن زن از زندگی می‌شود. یکی از دلایل رابطه جنسی سرد، استرس، تنش‌های شدید و بیماری‌های جسمانی است. اگر این مردان به دنبال درمان نباشند، باعث سردی زن از زندگی می‌شوند.

برعکس این موضوع هم می‌تواند اتفاق بیفتد. یعنی خانم به دلیل مشغله زیاد، خستگی یا عدم داشتن آگاهی و مهارت، رابطه جنسی را در زندگی کم می‌کند و نیازهای مرد را برآورده نمی‌کند. سرد شدن مرد از لحاظ جنسی، باعث سرد شدن مرد از زندگی هم می‌شود چون رابطه جنسی باکیفیت و خوب باعث افزایش صمیمیت و نشاط زوجین می‌شود. بنابراین با عدم برقراری رابطه جنسی کافی و باکیفیت، صمیمیت و نشاط در زندگی کم کم از بین می‌رود و دل‌مردگی و افسردگی بیشتر می‌شود. همین موضوع شکاف عمیق احساسی را بین زن و مرد ایجاد کرده و می‌تواند رابطه و زندگی مشترک را به طلاق بکشاند. برای حل مشکلات در رابطه زناشویی و بهبود کیفیت آن، می‌توانید از مشاوره روابط زناشویی کمک بگیرید.

بددهنی مرد

اگر مرد در هنگام بحث و دعوا، به همسرش فحاشی و بددهنی کند، مدام به او و خانواده‌اش بی‌احترامی کند، با تکرار انواع بی‌احترامی‌ها، زن علاقه‌اش را به مرد از دست داده و ممکن است تصمیم به طلاق بگیرد.

عدم سرمایه گذاری احساسی مرد در رابطه

اگر زن مدام تلاش کند، از لحاظ احساسی مرد را تامین کند اما در مقابل هیچ گونه تلاشی از طرف همسرش نبیند و نیازهای احساسی و روانی‌اش تامین نشود، ممکن است به دلیل ایجاد طلاق عاطفی و شکاف عمیق در زندگی مشترک، تصمیم به طلاق بگیرد.

چرا و چگونه ازدواج کرده‌اید؟

اگر جزو کسانی هستید که ازدواج اجباری داشتند، ممکن است همین موارد باعث شود که همسرتان دیگر شوق و علاقه‌ای برای ادامه زندگی مشترک نداشته باشد.

شما با یک سری از دلایل آشنا شدید، ممکن است دلایل دیگری هم وجود داشته باشد که بهتر است توسط مشاور این دلایل را پیدا کنید.

چگونه میتوانید از طلاق همسرتان جلوگیری کنید

• مشکلات را مشخص کنید، سعی کنید به صورت منطقی درباره مشکلات با همسرتان گفتگو کنید (دعوا نه). سعی کنید او را درک کنید و در صدد جبران اشتباهات خود برآیید. اگر شما سهم خود را از بروز مشکلات قبول کنید، همسرتان هم سهم خود را خواهد پذیرفت.
• لجبازی نکنید. لجبازی در رابطه و زندگی مشترک، هیچ فایده‌ای ندارد و فقط باعث وخیم‌تر شدن اوضاع می‌شود.
• تغییر کنید تا طرف مقابل و زندگی‌تان هم تغییر کند. تغییر از خود ما شروع می‌شود (حتما با خود فکر میکنید که این جمله چقدر کلیشه‌ای است یا اصلا این جمله را قبول ندارید اما دلیل درست بودن آن را توضیح میدیم.) بخش اعظم رفتارها و حرف‌های همسرتان، انعکاس رفتارها و حرف‌های خود شماست! اگر شما شخصی بودید که در بحث و دعوا لجبازی، بددهنی و بی‌احترامی می‌کردید، نباید انتظار داشته باشید که همسرتان در مقابل بی‌احترامی‌ها یا خشونت شما خونسرد رفتار کند یا برای جبران رفتار شما، به شما بی‌احترامی نکند! پس اگر رفتار خود را اصلاح کنید، رفتارهای او هم به مرور زمان اصلاح می‌شود اما اگر خودتان به دلیل لجبازی نخواهید تغییر کنید، چطور انتظار دارید که همسرتان تغییر کند!
• رابطه‌تان را از نو بسازید. علاقه‌مندی‌های مشترک‌تان را پیدا کنید، با هم دوباره مثل روزهای اول قرار ملاقات‌های دو نفره بذارید، به همسرتان توجه کنید، نیازهای روحی و روانی، احساسی و جنسی‌اش را برآورده کنین، به حرف‌هایش گوش بدین، بدون هیچ قضاوت و بی‌احترامی و…..

• او را محدود نکنید. بدانید که همسرتان هم به عنوان یک انسان، ارزشمند است و مثل شما آرزوها، علایق و اهدافی دارد و حق دارد که به خواسته هایش برسد و زندگی شخصی را هم در کنار زندگی مشترک رشد دهد. اگر اجازه بدهید که علاقه‌مندی‌هایش هم برسد، او زنی شاد، سرزنده و قوی خواهد شد و بهتر خواهد توانست زندگی و رابطه‌تان را مدیریت کند. حال خوبش به شما و رابطه‌تان برمی‌گردد.
• حل کردن مشکلات، به خصوص زمانی که رابطه‌تان در خطر است و در شرایط حساسی قرار دارید، بسیار حیاتی و ضروری است. البته حل کردن هر مشکلی روش خاص خود را دارد، چون شرایط هر زندگی متفاوت است.

 اگر در زندگی مشترک‌تان مشکلاتی داشتید که با تلاش زیاد و به روش‌های خودتان نتوانستید حل‌شان کنید، ناامید نشوید. در این صورت بهتر است به مشاور مراجعه کنید. مشاوران همیار عشق در زمینه حل تعارض زوجین و کمک به بهبود رابطه زوجین تخصص دارند و به شما کمک می‌کنند تا با توجه به شرایط زندگی مشترک‌تان بتوانید مشکلات را حل کنید.

• احترام متقابل را حفظ کنید. همیشه حتی در هنگام دعوا روی گفتار و رفتار خود کنترل داشته باشید. هرگز به همسر خود بی‌احترامی نکنید تا او هم برای شما احترام قائل باشد.

مراحلی که پس از طلاق طی خواهید کرد

انکار (شوک)

مرحله انکار یعنی شما باور نمیکنید که همسرتان طلاق گرفته، باور نمی‌کنید که زندگی که با هم ساخته بودید، تمام شده و مدام احساس می‌کنید که همسرتان دوباره به زودی بازمی‌گردد. درواقع تمام اتفاقات را در ذهن خود انکار می‌کنید.

خشم

بعد از اینکه حقیقت را باور می‌کنید، خشم بروز می‌کند. ممکن است از کسانی که همسرتان را تشویق کردند تا طلاق بگیرد عصبانی شوید یا از دست خودتان به خاطر اشتباهات‌تان و….

چانه‌زنی و سرزنش خود

ممکن است به این دلیل که نتوانستید همسرتان را از گرفتن طلاق منصرف کنید یا برای اینکه در زندگی نتوانستید مشکلات را حل کنید، خودتان را سرزنش کنید.

افسردگی

اگر پس از دوره چانه زنی نتوانید با غم این سوگ کنار بیایید دچار اندوه می‌شوید و این اندوه به مرور زمان ممکن است به افسردگی تبدیل شود. در این مرحله دریافت کمک تخصصی از مشاور و روانشناس بسیار موثر است.

پذیرش

اگر مراحل بالا را به خوبی پشت سر بگذرانید، به شخص پخته و قوی تبدیل خواهید شد. در مرحله پذیرش شما از اشتباهات و اتفاقات گذشته درس می‌گیرید، تجربه کسب می‌کنید و کم کم تلاش میکنید زندگی خود را از نو بسازید.

برای رهایی از این احساسات، چیکار باید کرد؟

سوگواری کنید

همانطور که توضیح دادیم سوگواری کردن برای جدایی، کاملا طبیعی است. به خودتان فرصت بدهید، احساسات‌تان را برون‌ریزی کنید و در خودتان نگه ندارید.

احساسات و افکارتان را یادداشت کنید

یادداشت کردن احساسات و افکار هم نوعی برون‌ریزی محسوب می‌شود و به تسکین و بهبود حال‌تان کمک زیادی می‌کند.

سعی کنید کمتر تنها باشید

حتی اگر دوست دارید بیشتر اوقات روز تنها باشید، سعی کنید خودتان را مجبور کنید و در طول شبانه‌روز، بیشتر وقت‌تان را با دوستان، آشنایان و خانواده بگذرانید. به آنها بگویید که زمانی که میخواهید با هم وقت بگذرانید، اصلا هیچ گونه حرفی از زندگی مشترک قبلی‌تان یا همسر قبلی‌تان نزنند چون هدف از معاشرت با دیگران، آن است که حال شما بهتر شود و از افکار منفی و مخرب که در تنهایی به سراغ شما می‌آید، رها شوید.

از سلامت جسمانی‌تان مراقبت کنید

ورزش و تحرک بدنی داشته باشید. ورزش باعث ترشح هورمون شادی و آرامش می‌شود و روح و روان‌تان را آرام می‌کند. همچنین ورزش باعث بالا رفتن اکسیژن خون می‌شود، تنفس آرام‌تر می‌شود، درنتیجه شخص بهتر میتواند فکر کند و تصمیم بگیرد. در نهایت باعث کاهش افسردگی، استرس، اضطراب، شادابی و نشاط می‌شود.

خودتان را با علاقه‌مندی‌هایتان مشغول کنید

فعالیت و مشغول کردن خودتان با کارهایی که دوست دارید و از انجام دادن‌شان لذت می‌برید، باعث تقویت امید به زندگی و شادابی شما می‌شود. پس حتی اگر حوصله ندارید، در طول روز حدودا 10 تا 20 دقیقه خودتان را با علاقه‌مندی‌هایتان مشغول کنید.

قصد بازگرداندن همسرم را دارم، چه کار کنم؟

ممکن است بعد از طلاق، احساس کنید که به همسر قبلی‌تان علاقه‌مند هستید، از طلاق خود پشیمان هستید و می‌خواهید تلاش کنید تا او را بازگردانید. بازگرداندن عشق، مرحله‌ای حساس و دشوار است. برخی از افراد در این مسیر، اشتباهاتی را انجام می‌دهند که باعث میشود طرف مقابل بیشتر از آنها دور شود و فاصله بگیرد. اشتباهاتی مثل ابراز مستقیم دلتنگی، پیام دادن یا تماس گرفتن مداوم، التماس برای بازگشت و…. بنابراین برای اینکه بتوانید همسرتان را بازگردانید، باید ابتدا آگاهی‌تان را بالا ببرید، شرایط‌تان را بسنجید و به درستی عمل کنید.