با خیانت دوست پسر چه کنیم(عشقم بهم خیانت کرد)

تاریخ آخرین بروزرسانی :

اشتراک گذاری

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

مشاوره

02122024728
رزرو نوبت

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

با خیانت دوست پسر چه کنیم(عشقم بهم خیانت کرد)

خیانت و بی وفایی در یک رابطه عاطفی، عشق و اعتماد را نابود می‌کند و رابطه‌ای که در آن اعتماد وجود ندارد دیگر از نظر علمی و روانشناسی نامش رابطه سالم نیست! خیانت در تمام روابط غیرقابل توجیه است، چه در دوران دوستی، چه نامزدی و چه ازدواج. اما در هرکدام از این مقاطع، نحوه برخورد با خیانت و تصمیم‌گیری درباره آن متفاوت است. در این مقاله قصد داریم در مورد خیانت پسر در دوران دوستی صحبت کنیم. دختری که مورد خیانت دوست پسرش قرار می‌گیرد معمولا دچار یک شوک عاطفی بزرگ می شود، به خصوص اگر عشق و علاقه زیادی نسبت به طرف مقابل داشته باشد. دغدغه ذهنی دختر در این شرایط معمولا این مسئله است که چه دلیلی باعث شد دوست پسرم به من خیانت کند؟ و حال باید با دوست پسر خیانتکارم چه رفتار یا برخوردی داشته باشم؟ همچنین درصورتی که پسر از خیانت خود پشیمان باشد، این سوال ایجاد می‌شود که آیا می‌توان خیانت پسر را بخشید و به رابطه عاطفی با پسر خیانتکار ادامه داد یا خیر؟ در این مقاله جواب سوال‌های بالا را به شما می‌دهیم.

خیانت دوست پسر

منظور ما از خیانت چیست

بگذارید قبل از پزداختن به این موضوع زبانمان را با هم یکی کنیم و به زبان علم روان‌شناسی صحبت کنیم. هر فردی برای خودش حد و مرزی دارد، شاید از نظر فردی صحبت و چت کردن با دیگران خیانت به حساب نیاید و تنها رابطه جنسی خیانت محسوب شود، برخی دیگر اما حتی یک سلام و علیک با همکار را خیانت به حساب می‌آورند! علم روان‌شناسی به دور از این افراط و تفریط‌ها، خیانت را اینگونه تعریف می‌کند: هر بی‌تعهدی که نسبت به آن با یکدیگر عهد و پیمان دارید و طرف مقابل از آن بی‌خبر است خیانت محسوب می‌شود. بنابراین چت کردن با جنس مخالف، فکر کردن به فرد دیگر، قرار گذاشتن با دیگری و هر نوع رابطه عاطفی که با فردی به غیر از شریک عاطفی‌تان دارید حتی اگر هیچ رابطه جنسی در کار نباشد خیانت به حساب می‌آید و ربطی به حد و مرزهای شما و تفکراتتان ندارد، در چهارچوب رابطه سالم بی تعهدی پذیرفته شده نیست حتی اگر ذهنی باشد!

آیا تعهدی بین شما وجود دارد؟

با توجه به تعریف بالا، شما برای اینکه بتوانید طرف مقابل رابطه را متهم به خیانت کنید باید از قبل تعهدی با یکدیگر داشته باشید! مثلا در ازدواج شما به صورت قانونی، شرعی و عرفی این عهد را با یکدیگر بسته‌اید که به یکدیگر خیانت نکنید و هیچ حرف و حدیثی در آن نیست! در روابط نامزدی هم به همین شکل است، درست است که دو نفر در نامزدی با یکدیگر به صورت رسمی عقد نکرده‌اند اما به عنوان دو فردی که در آینده نزدیک ازدواج می‌کنند با یکدیگر وارد رابطه رسمی عاطفی شده‌اند و نسبت به یکدیگر متعهد هستند. اما روابط دوستی در شرایط امروزی جامعه کمی اوضاع را پیچیده کرده است! ما با مراجعانی روبرو هستیم که بعد از مراجعه برای خیانت و بررسی موضوعشان متوجه می‌شویم بین او و شریک عاطفی‌اش تعهدی وجود نداشته و تنها دوستان اجتماعی بوده‌اند که بینشان احساس به وجود آمده است و هیچ کدام در چهارچوب رابطه امن و سالم نبوده‌اند و تنها یک نفر یا دو هر دوی آن‌ها به یکدیگر دلبسته‌اند! یا افرادی را می‌بینیم که تنها چند روز یا چند هفته است که با یکدیگر وارد رابطه شده‌اند و هنوز این رابطه شکلی به خود نگرفته است که تعهدی در آن وجود داشته باشد و صد البته روابط بسیار زیادی نیز وجود دارد که با وجود سال‌ها رابطه طولانی دستخوش خیانت می‌شوند! در هر صورت مطمئن شوید بین شما و شریک عاطفی‌تان از قبل رابطه جدی وجود داشته است و به یکدیگر قول تعهد داده‌اید و حالا با خیانت مواجه شده‌اید، در غیر این صورت بالای سر قبری می‌گریید که مرده‌ای در آن نیست! مثلا فردی که حدود چند هفته است وارد رابطه شده است و در این چند هفته شاهد این بوده که شریک عاطفی‌اش با چندین نفر دیگر صحبت می‌کند و قرار می‌گذارد دقیقا چه بی عهدی دیده است؟ از ابتدا نیز عهدی بین آن‌ها وجود نداشته است و این فرد تنها مانند بقیه یک فرد گذری به حساب می‌آمده است.

شاخص تری

آیا خیانت باید ثابت شود؟

متاسفانه برخی افراد با وجود نشانه‌های واضح خیانت خود را درگیر اثبات آن به شریک عاطفی‌شان می‌کنند. مثلا با وجودی که مشخص شده است طرف مقابل با فرد دیگری است و نشانه‌های واضحی وجود دارد که این موضوع را اثبات می‌کند فرد زیر بار نمی‌رود و فردی که خیانت دیده وقت خود را صرف اثبات و مدرک جمع کردن علیه او می‌کند! در صورتی که اصل ماجرا و خیانت پابرجاست و موضوع اثباتش نیست موضوع این است که شما رابطه‌تان را بررسی کنید و ببینید چرا این اتفاق افتاده و تصمیم شما چیست؟! از طرفی برای ادامه یک رابطه خیانت دیده در قدم اول فردی که خیانت کرده است باید مسئولیت این کار بپذرید تا بتواند آسیب‌های ناشی از آن را برطرف کند، اگر او نمی‌پذیرد، دقیقا دنبال اثبات چه چیزی به چه کسی هستید؟!

  چطور با همسرم در جمع برخورد کنم؟ (بهترین رفتار با همسر در جمع)

واکنش صحیح در برابر خیانت دوست پسر


در صورت پی بردن به خیانت دوست پسر، قبل از هر اقدامی لازم است به سوالات زیر خوب فکر کنید و برای آن ها جوابی قاطعانه پیدا کنید:

آیا از خیانت پسر اطمینان دارید؟ 

کورکورانه به شخصی که در مورد سفرهای تفریحیِ پنهانی‌اش با شما صحبت می‌کند اعتماد نکنید. انسان‌ها ذاتا تمایل دارند در مورد چیزهایی که وجود ندارند، شایعه‌پراکنی کنند. بنابراین، قبل از این‌که به این نتیجه‌ برسید که او دارد به شما خیانت می‌کند، حقایق را برای خود کنید. هر فردی ممکن است در ذهن خودش گاهی به زنان دیگر فکر کند اما آیا این موضوع تدائم دارد یا تنها یک فکر غیر ارادی گذرا بوده است؟ خیانت در رابطه موضوعی بسیار جدی است. خیانت یعنی او با یک‌نفر دیگر نیز رابطه دارد یا به او فکر می‌کند، و از هر دو موقعیت استفاده می‌کند، هم از شما و هم از یک دختر دیگر. همچنین خیانت به این معنی است که او سردرگم است؛ دختر دیگری را می‌خواهد اما نمی‌خواهد شما را هم از دست بدهد. بنابراین از اینکه او واقعا خیانت می‌کند یا خیر اطمینان حاصل کنید.

آیا باوجود خیانتش، هنوز او را دوست دارید؟ 

دلسوزی

خیانت در رابطه برای هیچ‌کس قابل قبول نیست، چه دختر و چه پسر. به این قضیه فکر کنید! آیا واقعا او را دوست دارید؟ آیا نمی‌توانید بدون او به زندگی ادامه دهید؟ آیا پس از این‌ که فهمیدید او به شما توجه نمی‌کند، باز هم به سمت او کشیده می‌شوید؟ حتی پس از اطلاع از اینکه او یک خیانت‌کار است نیز روزی صد بار به فکر می‌کنید؟ اگر پاسختان به این سوالات مثبت است، مطمئنا شما علاقه‌مند یک فرد خیانتکار هستید. بنابراین، توجه و صحبت با او برای برگرداندنش کمی عاقلانه و عملی به نظر می‌رسد. اما این بدان معنی نیست که باید چشمتان را روی همه چیز ببندید، حالا که او را دوست دارید باید زمینه داشتن یک رابطه امن و سالم را با او فراهم کنید. چنین چیزی ممکن نیست مگر اینکه ریشه خیانتش را در رابطه با خودتان کشف کنید و آن را برطرف کنید. بازگشت به رابطه به معنای انکار مشکلات آن نیست، بازگشت به رابطه یعنی مشکلات رابطه را کشف می‌کنم، سهم خود را در آن می‌شناسم و برطرف می‌کنم و تصمیم می‌گیرم برای ادامه رابطه چه راهی را در پیش بگیرم.

آیا شما و رابطه عاطفیتان برای او جدی است؟ 

رفتار او را تجزیه و تحلیل کنید. آیا درگیر یک رابطه یک طرفه هستید که طرف مقابل برایتان ارزشی قائل نیست؟ اگر در چنین وضعیتی قرار دارید فرقی ندارد چه عکس‌العملی نشان دهید چون رفتار شما برای او تعیین کننده نیست و تصمیمش را گرفته است و این شمایید که باید تصمیم بگیرید. حتما با یک روانشناس مشورت کنید، شاید شما درگیر طرح‌واره‌هایی مثل طرد_رهایی، محرومیت هیجانی یا بی‌اعتمادی هستید. اجازه دهید بدون وابستگی و ضعف تصمیم بگیرید.

ادامه یا ترک رابطه با دوست پسر خیانتکار
پس از اینکه درمورد سوالات ذکر شده به نتیجه رسیدید، لازم است درمورد اینکه می‌خواهید رابطه عاطفی را ادامه دهید یا آن را ترک کنید ، تصمیم گیری نمایید. در این مرحله بهتر است صحبتی هم باطرف مقابل داشته باشید. یک رابطه‌ی پیچیده و یک طرفه که یکی از آن‌ها دائم در حال خیانت است و تمایلی به حل موضوع ندارد هیچ معنایی ندارد و کاملا اتلاف وقت است. با او رودررو شده و آنچه در ذهنتان است را به وضوح به او بگویید. تمام نگرانی‌هایتان را برای خود روشن کنید، به او بگویید نمی‌توانید این خیانت و تمایل او برای بیرون رفتن با دیگر دخترها را تحمل کنید. به او پیشنهاد قطع رابطه داده و کمی به او فرصت دهید تا تصمیم گرفته و رفتارش را اصلاح کند. پس از چند روز رفتارش را بررسی کرده، و با توجه به آن تصمیم نهایی را بگیرید.

بخشیدن خیانت دوست پسر


اگر تصمیم گرفته اید خیانت دوست پسرتان را ببخشید و فراموش کنید راه سختی در پیش دارید، چرا که ساختن اعتماد و عشق از دست رفته در اثر خیانت آسان نیست. با این حال در اینجا پیشنهاداتی در مورد بخشش آمده که می‌تواند به شما کمک کند:

  کنار آمدن با گذشته همسر (زن و شوهر): بخشش گذشته با 6 راهکار مشاور

به خودتان فرصت بدهید

اول، نیاز نیست بخشش در یک روز یا یک هفته به نتیجه برسد. بخشش فرآیندی است که به زمان نیاز دارد. اگر بخشش را شروع کردید، با خودتان مهربان باشید.

دوم، برای آرامش عاطفی در بخشش، نیاز نیست یک بخشنده‌ی بسیار عالی باشید. حتی اگر مقداری عصبانیت داشته باشید، تا زمانی که عصبانیت تمام زندگی‌تان را در بر نگرفته باشد، خواهید توانست از آرامش احساسی قابل ملاحظه‌ای برخوردار شوید. برای مثال، در مطالعه‌ای روی بازماندگان زنای با محارم، تمام شرکت کنندگان بخشش درمانی را با نمرات بسیار پایین در بخشش شروع کردند. پس از حدود ۱۴ ماه کار کردن روی بخشش، در پایان مطالعه، اکثر شرکت کنندگان در میانه‌ی راه بخشش قرار داشتند. به عبارت دیگر، آنها بخشش را شروع و تا حدی نیز عملی کرده بودند اما مطمئنا به طور کامل نبخشیده بودند. با وجود این، افسردگی‌شان از بین رفت و عزت نفسشان افزایش یافت. بخشش نسبی، نه مطلق، باعث تغییر سلامت عاطفی آنها شد.

بر جنبه‌های مثبت رابطه تمرکز کنید 

در حالی که می‌بخشید، ویژگی‌های خوب را نیز در دوست پسرتان ببینید. آیا او چیزی بیش از یک رفتار خیانتکارانه دارد؟ اگر این‌طور است، از چه لحاظ؟ آیا به عنوان یک انسان، نه بخاطر آنچه مرتکب شده، بلکه علی‌رغم آن، دارای “ارزش ذاتی” یا ارزش‌های بی قید و شرط هست؟ آیا ویژگی‌های خوب مشترکی با او دارید که شما هر دو در آن خاص، منحصر به‌فرد، و غیر قابل جایگزین باشید، چون انسان هستید؟ این کار برای توجیه رفتار او انجام نمی‌شود بلکه تمرینی است که ویژگی‌های خوب انسانی را هم در او و هم در خودتان ببینید.

درمورد خط قرمزها صراحتا صحبت کنید 

یک طرفه

همراه با بخشش، از بی طرفی نیز استفاده کنید. به عبارت دیگر، از او چیزی بپرسید. نظر او در مورد وفاداری چیست؟ آیا او پشیمان است و تمایل به تغییر دارد؟ اگر این‌طور است، چه مدرک و دلیلی برای این گفته دارد؟ نیاز نیست بلافاصله بدون هیچ قید و شرطی به او اعتماد کنید. اعتماد کم کم و به مرور زمان ایجاد می‌شود، اما اطمینان حاصل کنید که از این “اعتماد کسب شده” به عنوان سلاح استفاده نکرده یا آن را وسیله‌ی تنبیه او قرار ندهید. به او اجازه دهید جبران کرده و به شما نشان می‌دهد قابل اعتماد است.

ببخشید اما فراموش نکنید 

نهایتا، بدانید که بخشش با آشتی متفاوت است. اگر شما به عنوان یک فرد عمیقا برای او ارزش نداشته باشید، اگر رفتار او نشان‌دهنده‌ی خودخواهی باشد، و اگر این مانند الگویی باشد که نخواهد تغییرش دهد، پس شما می‌توانید ببخشید و آشتی نکنید. بخشش در این مورد ممکن است شما را به رابطه‌ای که در آرزویش هستید نرساند اما شما را از رنجش عمیق آزاد کرده و اجازه می‌دهد برای برقراری یک رابطه واقعی‌تر که در آن از محبت و توجه واقعی برخوردار باشید، آماده شوید.

توصیه هایی برای دخترانی که مورد خیانت واقع شده اند


 

در صورتی که مورد خیانت شریک عاطفی و دوست پسرتان واقع شده اید نکات و توصیه های زیر را در نظر داشته باشید:

به دنبال انتقام جویی نباشید 

صبوری اعتماد

یکی از روش‌هایی که دختران برای دوست پسر خیانتکار خود استفاده می‌کنند، گسترش شایعاتی در مورد او است. ممکن است این کار باعث شود مدتی احساس بهتری پیدا کنید، اما در نهایت باعث می‌شود بی‌ارزش‌تر به نظر برسید. ممکن است خودتان متوجه نباشید اما در نظر دیگران این‌طور خواهید بود. با تلافی و انتقام ارزش خودتان را پایین نیاورید. به خود بگویید “من آنقدر خوب هستم که با این رفتار ارزش خود را پایین نیاورم.”برخی از افراد سعی می‌کنند با انجام کاری که به خودشان صدمه می‌زند، تلافی کنند. این کار عاقلانه نیست، اما اتفاق می‌افتد. دخترها شروع به دوستی و ملاقات با پسری اصلا دوستش ندارند می‌کنند تا بتوانند پسری که دوست دارند را به رابطه برگردانند. متاسفانه انتقام اصل موضوع را حل نمی‌کند و مشکلی بر مشکلاتتان اضافه می‌کند، برای خلاصی از هیجان‌های منفی‌تان باید راه بروز درستش را انجام دهید نه اینکه به بار آن اضافه کنید.

مجددا عمل قبل را تکرار نکنید  

برای کنار آمدن عجله نکنید. همچنین، به محض اینکه تنها شدید، وارد رابطه جدید نشوید. کنار آمدن به زمان نیاز دارد و اجبار خود به آغاز یک رابطه جدید برای رفع ناراحتی، ایده خوبی نیست. مثبت فکر کنید. حتی سعی کنید چند ماه تنها بمانید تا بفهمید چه می‌خواهید، چه کسی را نمی‌خواهید و ذهنتان نسبت به روابط و انسان‌ها باز شود. مهم نیست که چگونه این قضیه را پنهان کنید، افرادی که به آنها خیانت شده، همیشه فکر می‌کنند مورد بی احترامی قرار گرفته، ارزش آنها کم شده و تحقیر شده‌اند. این حالت کمی شبیه احساس ناراحتی‌ای است که وقتی کسی انتقاد بسیار ناخوشایندی می‌کند، به وجود می‌آید. احساس می‌کنید چاله‌ی بزرگی درونتان وجود دارد که می‌خواهد زودتر پر شود و وسوسه می‌شوید که هر چه سریع‌تر آن فضای خالی را با یک دوست پسر دیگر پر کنید. اما یافتن سریعِ یک دوست پسر دیگر بهترین روش برای یافتن فردی که تا حد ممکن خوب باشد، نیست. ممکن است در نهایت وارد یک رابطه‌ی خیانتکارانه دیگر شوید.

  بازگشت بعد از طلاق (آشتی زن و مرد بعد از جدایی و اتمام رابطه)

گناه دیگران را تحمل نکنید

زمانی که افراد خیانت می‌کنند، این تصمیمِ خودشان است و مسئولیت آن نیز با خودشان می‌باشد. اما، معمولا فردی که به او خیانت شده متحیر و سرگردان می‌ماند که کجای کار اشتباه کرده است. زمانی که والدین از هم جدا می‌شوند، معمولا این بچه‌ها هستند که احساس گناه می‌کنند. مطمئنا، در اتمام یک رابطه ممکن است هریک از طرفین تا حدی مقصر باشد، اما در خیانت، خیانتکار کاملا مسئول عملکرد خود است. ما هرگز از چیزی فرار نمی‌کنیم. در نهایت، همه باید برای آنچه انجام م‌یدهیم، می‌گوییم و فکر می‌کنیم، پاسخگوی خدا باشیم.

 اجازه ندهید این تجربه تلخ افکار شما را مسموم کند

مورد خیانت واقع شدن شدیدا انسان را آزار می‌دهد. زخم‌های ناشی از آن بالاخره بهبود می‌یابند، هرچند اکنون هنوز تازه هستند. اگر اجازه دهید زخم‌ها عفونی شوند، عفونت باعث آسیب بیشتر و بلند مدت‌تری نسبت به زخم اولیه می‌شود. این تلخی همچون عفونتی است که باعث می شود یک زخم کوچک به رنج بلند مدت تبدیل شود. با مرور مجدد رفتارهای وحشتناک دوست پسر سابقتان و اینکه چه ضربه‌ی شدیدی به شما زده، این زخم بدتر می‌شود. در نهایت، این اتفاق آنقدر فکر شما را به خود مشغول می‌کند که هر نوع رابطه با جنس مخالف را همین‌طور خواهید دید. بنابراین عفونت ناشی از آن دوست پسر خیانتکار را با خود به آینده و به تمام روابط بعدی می‌برید، مگر اینکه ببخشید و عکس العملی نشان ندهید.

 با پسری که سابقه خیانت دارد وارد رابطه نشوید

احتمال خیانت در مردی که قبلا خیانت کرده بیشتر است. بنابراین ممکن است فکر کنید دختران باید مانند طاعون از خیانتکاران قبلی اجتناب کنند. اما این خیلی با آنچه اتفاق می‌افتد متفاوت است. همیشه یک دختر دیگر مایل است به آنها فرصتی مجدد بدهد. ممکن است این بار اتفاقاتی افتد که پسر را از درون تغییر دهد، اتفاقاتی چشمگیر که تمایل او به خیانت و ضعف او در مقابل وسوسه‌ها را به وفاداری محض تبدیل کند. اما به ندرت می‌شود این نوع تغییر به سادگی و در اثر ارتباط با دختر بعدی، حتی شما، ایجاد شود. سر به راه کردنِ یک خیانتکار باعث می‌شود دختر احساسی بهتر از دختر و یا دخترانی که نتوانستند او را سر به راه کنند داشته باشد. شایع‌ترین دلیلی که دختران با خیانتکاران شناخته شده وارد رابطه می‌شوند این است که فکر می‌کنند آنها استثناء خواهند بود. از شنیدن جملات تملق‌آمیز در مورد اینکه شما چقدر از دوست دختر قبلی که مورد خیانت واقع شد بهتر هستید، هیجان زده نشوید.


واکنش صحیح در برابر خیانت دوست پسر این است که قبل از هر اقدامی ابتدا از وقوع خیانت اطمینان حاصل کنید. سپس از خودتان بپرسید با وجود خیانت پسر، آیا هنوز او را دوست دارید و میخواهید برای ادامه رابطه و ترمیم آن تلاش کنید یا خیر. همچنین بررسی کنید که آیا طرف مقابل نیز واقعا شما را دوست دارد و رابطه تان برای او جدی است؟ اگر پاسخ این سوالات مثبت است درمورد خیانتش از او توضیح بخواهید و واکنش او را بررسی کنید. آیا واقعا از عمل خود پشیمان است و سعی در جبران آن دارد؟ سپس درمورد ادامه رابطه یا تمام کردن آن تصمیم قطعی بگیرید.
برای بخشیدن خیانت دوست پسر لازم است به خودتان فرصت بدهید، بر جنبه های مثبت رابطه تمرکز کنید و برای بازسازی اعتماد و اینکه دوباره خیانت تکرار نشود درمورد خط قرمزها صراحتا صحبت کنید. ببخشید اما فراموش نکنید و در صورتی که خیانت او تکرار شد رابطه را ادامه ندهید.
اگر دختری هستید که مورد خیانت واقع شده اید، هرگزبه دنبال انتقام جویی نباشید، خودتان را به خاطر اشتباه دیگران سرزنش نکنید و اجازه ندهید این تجربه تلخ افکار شما را مسموم کند. همچنین هرگز با پسری که سابقه خیانت دارد وارد رابطه نشوید.

 

اشتراک گذاری مقاله

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

پرسش و پاسخ کوتاه

برای پرسش و پاسخ کوتاه سوال خود را از طریق فرم زیر مطرح کنید. پاسخ، زیر این مقاله در سایت منتشر می شود و به ایمیلتان هم ارسال خواهد شد. برای گرفتن نوبت و مشاهده شرایط مشاوره و گفتگوی آنلاین یا تلفنی با مشاورین روانشناس رادیو عشق اینجا کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

  • سحر عزیز از اتفاقی که افتاده متاسف هستیم اما متوجه سوال شما نشدم، اگر سوالتان این است که کارتان درست بوده یا خیر، باید بگویم باید این موضوع را از تمام جوانب بررسی و حل کنید و قبل از آن ازدواج نکنید.

  • ایسودای عزیزم سلام. من احساساتت رو درک می کنم. یادت باشه رابطه سالم حتما باید با تعهد همراه باشه و اگه یکی یا هر دو نفر به رابطه متعهد نباشن رابطه چالش انگیز میشه. رابطه ات رو بررسی کن عزیزم و ببین آیا طرف مقابل هم به اندازه شما برای این رابطه سرمایه گذاری عاطفی میکنه؟ اگه نه پس شما درگیر یه رابطه یک طرفه و آسیب زا هستین. لطفا صفحه من ارزشمند بدون تو رو بخون فکر می کنم برات مفید باشه عزیزم.

  • من پنج سال با یه پسر دوست بودم و اولاش بم گفت به دختر نو زندگیش بوده که داغونش کرده و رفته. بش خیانت کرده گفت چندبار می خواسته خودکشی کنه. همیشه از اینکه گوشیش رو چک کنم می ترسید و هیچ وقت این اجازه رو بم نمیداد. دیروز بعد از پنج سال دیدم که با هفت هشت دختر دوست بوده. با همشون چت سکسی و حضوری داشته. باورم نمیشه. دنیا رو سرم خراب شد. چرا آخهههههه. من حتی نمیرفتم خواستگارام هم ببینم میگفتم ناراحت میشه . چقد یه نفر می تونه پست باشه

  • سلام
    دوست پسر من از پنج سالگی دوست دختر داشته و تو ۱۳ ۱۴ سالگی با یه نفر رابطه داشته
    الان به من گفته ولی من نمیتونم قبول کنم چیکار باید بکنم برای فراموش کردن

    • سلام دوست گرامی
      مساله‌ای که به آن اشاره کردید، کمی دور از واقعیت است که از 5 سالگی عنوان دوست دختر روی دوستان جنس مخالفش بگذارد!
      و ارتباط در سن خیلی پایین، کمی دور از انتطار است. بنابراین آینده روشنی در این ارتباط وجود ندارد و بهتر است در آن تجدیدنظر کنید.

  • سلام دختری هستم ۲۱ ساله با پسری ۲۶ ساله ۱ ساله ک رابطه داریم اولاش اون خیلی من و دوست داشت و من نسبت بهش بی میل بودم ولی بعد ۶ ماه ک دائم محبت میکرد بهم منم بهش علاقه پیدا کردم
    ولی جدیدا متوجه شدم بهم خیانت میکنه و با دخترای دیگه بیرون میره یا چت جنسی باهاشون داره و متوجه شدم ک با اون دختر ۶ ماهه صحبت میکنه و دختره ام میدونه که با منه و من و دوست داره ولی باز باهم صحبت میکنن تا الان ۳ بار ازش خیانت دیدم توی چتاش که بیشتر حول رابطه جنسی بوده ولی فقط داخل چت بوده نه حضوری با خودش که صحبت کردم خیلی ابراز پشیمونی کرد و گفت اگه رفتم سمتشون فقط به خاطر حس نیاز اون زمانم بوده درصورتی که من برای این پسر هیچ چیزی کم نزاشتم و اینکه میدونم دوستم داره حتی با خانوادشم من و اشنا کرده و دائم استوری میزاره از خودمون
    ولی خب تعجبم از حضور اون دختره که میدونه با این پسر هستم و باز ادامه میده رابطه رو با دوست پسر بنده .
    نمیدونم چیکار کنم اینکه مجدد ببخشمش یا رابطه رو تموم کنم

    • سلام دوست گرامی
      رابطه شما کیفیت مناسبی ندارد و به نظر می‌رسد همه تقصیرها را گردن دختری می‌اندازید که با طرف مقابل شما در ارتباط است!
      همه رابطه‌ها یک دوره ماه عسل دارند که همه چیز در سطح بالایی از قشنگی و جذابیت است! اما به مرور زمان آن چه که باعث ادامه صحیح یک رابطه می‌شود، داشتن تعهد و مهارت‌های ارتباطی است.

  • سلام.من ی دختر ۲۳ساله هستم هفت ماهه با یک پسر حرف میزنم که اولای رابطمون که در حد اشنایی بود با چند تا پسر دیگه دوست اجتماعی بودم که ابشون تو گوشیه من دیدن بعد قهر و جدایی و دوباره که منو بخشید فهمیدم عاشقش شدم و اونم منو میخواد.اما یک ماهه که فهمیدم بعد اون قضیه، بارها به من خیانت کرده.
    اما از عشقی که بهش دارم نمیتونم ترکش کنم و هر بار خیانتش رو میبینم میبخشم.
    اما خیلی بهش گیر میدم سرزنشش میکنم سر این کاراش.
    ممنون میشم راهنمایی کنین که من الان این رابطه رو چیکار کنم خیلی میخام ادامه بدم اما هر بار خیانت

    • سلام دوست گرامی
      در رابطه ناسالمی هستید و برای این مساله نیاز به تصمیم‌گیری منطقی‌تری دارید، بهترین اقدام شما می‌تواند داشتن جلسه مشاوره باشد تا این رابطه ارزیابی شود و هدف شما و طرف مقابل بررسی شود.

  • سلام
    من دختری بیست ساله هستم
    یکی سالی میشه که با اقا پسری که ایشون ۲۵ ساله هستند رابطه دارم
    بعد هشت ماه از رابطمون متوجه شدم که ایشون با یه خانم چت میکنند
    وقتی ازشون سوال کردم گفتن که دختر داییشه ولی بعد چند ساعت پی ام دادن که دروغ گفتن دوساله که با ایشون رابطه دارن و مثل دو دوست معمولین و رابطشون هم در حد سلام و علیک هست نه چیز دیگه واون خانم هم متاهلن وقتی ازشون سوال کردم که اگه دوست معمولی بودین چرا بهم دروغ گفتی و بعد از رابطمون چرا قطع ارتباط نکردی
    ایشون گفتن که فک نمیکردن که تا این حد رابطمون جدی بشه و فک میکردن که نهایتش چن ماهه رابطمون برا همین اینم بگم که خانواده ها تاحدودی در جریان این رابطه هستند و ایشون میدونم که واقعا قصد ازدواج دارن و اینکه بعد اینکه من فهمیدم ایشون کاملابا اون خانوم قطع رابطه کردن
    الان من واقعا نمیدونم چیکار کنم سردرگمم ممنون میشم راهنمایی کنید بنظرتون میتونم این اقا رو ببخشم و باهاشون ادامه بدم نمیدونم واقعا گیجم

    • سلام دوست گرامی
      به نکته مهمی اشاره کردید، این مساله نیاز به حل و بخشش دارد تا بتوانید با خیال راحت‌تری به سمت ازدواج بروید.
      اما اگر او رابطه را با آن خانم قطع کردند، جای نگرانی نیست.
      برای اینکه بتوانید با خیال راحت‌تری به سمت ازدواج بروید، حتماً مشاوره پیش از ازدواج دریافت کنید تا احتمال خیانت مجدد ایشان بررسی شود.

  • سلام من ۶ ساله یه دختری رو دوست دارم سال اولش یطرفه بود و۳ سال بعدی باهم رابطه خوبی داشتیم و با هم قول و قرار های زیادی گذاشته بودیم که یهو رابطمون تموم شد دو سال کلا از هم دور بودیم،حالا بعد دوسال رفتم سراغش تا باهاش حرف بزنم خوب پیش رفت ولی خیلی باهام سرد بود حس میکنم با چند تا پسر در رابطه بوده تو این مدت…چیکار کنم دیگه به من احساسی نداره ولی من واقعا دوسش دارم

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و او اشاره‌ای نکردید.
      گفتید یکدفعه رابطه تمام شد؛ علت این مساله چه چیزی بود؟
      علت علاقمندی شما به ایشان چیست؟
      طبیعی است که بعد از 2 سال، او به دنبال زندگی خودش رفته باشد و این انتظار که در این مدت با کسی در رابطه نبوده باشد، کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسد.
      تلاش کنید تا ابتدا هدف خودتان را در این ارتباط مشخص کنید. سپس با او مستقیم مطرح کنید که علاوه بر این علاقمندی، قرار است چه اقداماتی برای این رابطه انجام دهید تا او نیز بتواند به درستی تصمیم بگیرد.

  • سلام من دختری ۲۱ساله هستم دوسالو چن ماهی مبشه که با پسری ۲۴ساله رابطه دارم و خیلی هم دوسش دارم این اواخر رابطه ی ما خیلی سرد شده بود وم نم بهش شک کردم اینستاشو چک کردم طی این یک ماه به دایرکته چند دختر رفته بود و چت کرده بودن منم خیلی داغون شدم خیلی هم وابسته شم الانم خودش خیلی پشیمونه هم خودش هم دوستاش مرتب پیام میدن نمی دونم چیکار کنم قبل از این یک ماه رابطه ی خیلی خوبی داشتیم الان موندم سر دوراهی لطفا کمکم کنید

    • سلام دوست گرامی
      نیاز هست تا کیفیت رابطه شما بررسی شود و هدف از این رابطه را مشخص کنید.
      دلیل سردی رابطه مشخص شود و اینکه چت کردن‌های او در چه سطحی بوده است؟
      اگر به رابطه برگردید قرار است چه تغییراتی اتفاق بیفتد؟
      برای بررسی درست و تصمیم‌گیری بهتر درباره این رابطه نیاز دارید تا با مشاور صحبت کنید.

  • سلام من و دوس پسرم 5ماه ک باهمیم. اولش خوب بود ولی الان خیلی با من سرد شده وقتی آنلاین میشه پیام نمیده اگه هم من پیام میدم اول نگاه میکنه جواب نمیده بعد بار دوم جواب میده با دخترا دیگع خیلی صمیمی هست فقط به بامن صمیمی نیست اگه هم قهر کنه 1ماه طول میکشه من هم خیلی زود دلتنگش میشم خیلی دوسش دارم و بهش شک دارم از دوست داشتنش نصبت ب من مطما نیستم اصلا نمیدونم چطوری بخودم جذبش کنم همیشه باهاش خوبم از همه نظر باهاش خوبم اما اون همش با من سرده نمیدونم چیکارش کنم لطفا هرچه زودتر راهنمایی کنین میخواد زودتر اونو ب خودم دوباره جذب کنم و باهام دیگع سرد نشه😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید.
      چند نشانه آشکار خطر در این رابطه وجود دارد: بی‌اهمیتی به شما، وابستگی شدید شما به او، صمیمتش با دیگران، قهر طولانی مدت و..
      متاسفانه این رابطه کیفیت مناسبی ندارد، بهتر است قبل از اینکه به جذب مجدد ایشان فکر کنید، به این نکته برسید که به چه دلیل تا این حد وابسته به این رابطه شدید؟
      مشاور در این زمینه شما را راهنمایی و همراهی می‌کند.

  • سلام من با پسری دوسال و نیم بودم خیلی دوسش داشتم اونم میگفت داره و یه رابطه کاملا اروم و داشتیم
    اما میدیدم که نمیتونه با دخترای دیگه لاس نزنه یا جلب توجه نکنه اما سکوت کردم گفتم الان تو سن ۲۵ سالگی طبیعیه.
    میدیدم که رابطش با من خوبه و اصلا مشکلی نیست و میگفت من فرق دارم
    بعد از یک سال رابطه جنسی هم داشتیم و حتی بهتر از قبل کنار هم بودیم تا اینکه تو گوشیش دیدم که به من خیانت کرده با کسی خوابیده
    ازش خواستم توضیح بده و گفت که این کارا رو که میکنه حس قدرت بهش دست میده و حس میکنه برای تایید خودش نیاز داره بقیه دخترا بهش نوجه کنن
    ولی منو دوس داره و میخواد جبران کنه منم بهش فرصت دادم ولی بعد از ۵ ماه باز شک داشتم و بالاخره بهم گفت که نتونسته رو قولش وایسته و اصلا دیگه رابطه نمیخواد و میخواد جدا شه…
    واقعا روحیم داغونه اون هم میگه که داغونه اما چاره نداره و نمیتونم بلاکش کنم
    از خودش خواستم اونم گفت نمیتونه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم داغونم

    • سلام دوست گرامی
      حق دارید که شرایط روحی مناسبی نداشته باشید، اما نکته قابل توجه این است که انکار وضعیت در شما بسیار پررنگ است و با وجود خطراتی که در رابطه وجود داشته است، چشم خود را روی این حقیقت بستید که طرف مقابل در حال خیانت به شماست.
      در هر صورت نیاز دارید از این رابطه آسیب زا بیرون بیایید.
      هرچقدر این مسیر طولانی‌تر شود، متاسفانه به نتیجه مناسبی نخواهید رسید.
      برای دریافت مشاوره و بهبود شرایط روحی خودتان از مشاوران همیار عشق وقت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام من ۲۹ سالمه
    حدود ۸ ماه با یه آشنا در ارتباطم چون از رابطه های قبلیش برام گفته بود نمیدونم چرا تصمیم گرفتم امتحانش کنمT تا جایی پیش رفت با دوستم قرار ملاقات گذاشت.
    وقتی به روش آوردم قسم خورد خیانت نمیکنه. تا اینکه حدود یکماه بعد پی ام یه دختر اومد رو گوشیش که نوشته بود ای عشق جاودانه ام..خودش میگفت همکلاسش بوده راه دور هم هست..
    باز بخشیدم..بعد یک هفته نگاه کردم گوشیش پیش من رو حالت پرواز می ذاره.
    وقتی توی واتساپ پی ام میدم جواب منو بعد ۱۰ دقیقه میده با اینکه آنلاینه..
    بعد فکر میکنه من احمق هستم.میگم تو که آنلاین هستی..میگه تو گوگل بودم فیلم میدیم کار یک هفته اشه..
    بصورت یک کلمه ای جواب منو میده..منم دیشب تمومش کردم حتی نپرسید چرا😔😔😔.
    نمیدونم کار درستی کردم یا نه..از نظر روحی که خوب نیستم

    • سلام دوست گرامی
      از بابت اتفاق‌هایی که برای شما افتاده است، متاسفیم.
      طبیعی است که حال خوبی نداشته باشید.
      بهتر است که سهم خودتان را در این رابطه دقیقا مورد بررسی قرار دهید که به چه دلیل به صورت مداوم ایشان را بخشیدید؟ با اینکه بارها به شما اثبات شد که او قابل اعتماد نیست؟
      پس از نقش قربانی بودن خارج شوید، و به جای اینکه دیگر به او و اشتباهات‌شان فکر کنیدف به فکر ساختن زندگی خودتان باشید.
      دوره «زندگی پیرومندانه بعد از جدایی» همیار عشق به شما کمک می‌کند تا بتوانید به صورت قوی و همراه با عزت نفس به زندگی بازگردید.

  • سلام من دختری هستم که دوساله توی رابطم اما یه سری از کارای طرف مقابلم باعث شد بهش مشکوک بشم
    من یکبار با یه اکانت ناشناس امتحانش کردم و کم کم از خود واقعیم سرد شد و مکررا به من دروغ میگفت ولی بعد از اینکه فهمید اون شخصی که باهاش چت میکنه خود من هستم ازم عذر خواهی کرد و گفت که دیگه تکرار نمیشه منم چون دوسش داشتم بخشیدمش و قرار گذاشتیم رابطمونو بدون دروغ و پنهون کاری و خیانت شروع کنیم
    به من قول داد که با هیچ دختری چت نکنه اما جدیدا با یه اکانت نا شناس دیگه دارم امتحانش میکنم و اون هم iمون حرکات قبلش رو تکرار میکنه و جواب اون اکانت ناشناسم رو زودتر میده
    و با خانواده من هم در ارتباطه یعنی میدونم ک دوستم داره و واقعا منو میخواد اما دلیل این کاراش رو نمیدونم
    سعی میکنم هیچی براش کم نذارم با تموم وجودم بهش عشق می ورزم ولی این دفعه چون بار اولش نیست و بعد از قول هاش دوباره گرایش پیدا کرده به سمت دیگه نمیتونم تحمل کنم و از وقتی که امتحانش میکنم و اون رابطه با دختر هایی (که در اصل خودم هستم) رو ادامه میده
    بخاطر همین هم احتمال زیادی میدم که با دختر های دیگری هم در ارتباط باشه
    واقعا نمیدونم چیکار کنم ازتون ممنون میشم راهنماییم کنید

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و طرف مقابل و همچنین شیوه آشنایی‌تان اشاره نکردید.
      ابتدا باید مشخص شود که دلیل شک کردن شما به ایشان چیست؟ و چه مسأله‌ای باعث می‌شود تا شما ایشان را دائماً امتحان کنید؟
      این مسأله امتحان کردن پنهانی نشان می‌دهد بین شما دونفر صمیمتی وجود ندارد که بتوانید از نگرانی‌ها و دلهره‌های‌تان باهم حرف بزنید. بنابراین به جای ادامه این مدل پنهانی، حتما از نحوه برقراری ارتباط موثر آگاهی لازم را پیدا کنید.
      در این مسیر مشاوره می‌تواند برای شما و طرف مقابل بسیار موثر باشد. برای دریافت مشاوره می توانید از پشتیبانی رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

  • با سلام
    من دختری 16ساله هستم و سه ساله باهاش دوستم
    اون 3 ماه دیگه میشه 19 سالش
    اوایل رابطه خیانت کرد گفت دلم براش سوخته بخشیدمش
    ولی الان گاهی اوقات بحثی که بینمون به وجود میاد زود میگه برو زن یه پولدار شو یا میگه اگه کسی رو دوست داری بگو
    ولی من بدون اون واقعا نمیتونم.
    و تازگیا این خیانت اول رابطش و این حرفاش خیلی اذیتم میکنه
    تازه قصدش هم ازدواجه اخه خانواده دوتامون این موضوع رو میدونن و راجبش هم حرف زدن
    حالا شما میگید من چیکار کنم؟

    • سلام دوست گرامی
      سن هردوی شما بسیار پایین است.
      اشاره کردید 3 سال است باهم دوست هستید؛ یعنی در شروع رابطه شما 13 سال داشتید و این سن اصلا برای انتخاب همسر سن مناسبی نیست.
      وابستگی شما باعث شده است که اتفاقاتی که در رابطه افتاده است را با معیار منطق و واقع‌بینی نبینید.
      دلیل حرف‌های ایشان می‌تواند موارد متعددی باشد که یکی از مهمترین آنها،کم بودن عزت‌نفس ایشان است.
      بهترین پیشنهاد این است که حتما با مشاوران رادیوعشق در این مورد صحبت کنید، چون به نظر می‌رسد آگاهی شما از رابطه و زندگی مشترک بسیار کم باشد

  • سلام خسته نباشید من ۳ سال با پسری دوست بودم من به شدت شکاک و حساسم و توی این مدت چند باری چتش با دخترای دیگرو دیده بودم و همین باعث شده بود که شکم بیشتره بشه و هروقت پیش هم بودیم گوشیش رو چک میکردم کامل.هر اتفاقی میفتاد بهش تهمت میزدم و میگفتم که تو با کسی دیگه دوستی داری بهم خیانت میکنی ایشونم هرکار اشتباهی انجام میداد میومد بهم میگفت و سعی میکرد چیزیو پنهان نکنه تا اینکه این اواخر خیلی تغییر کرد رفتارش مثل قبل مهربون بود بی احترامی نمیکرد ولی سرد شده بود و خیلی ناگهانی این اتفاق افتاد و هروقت باهاش دربارش صحبت میکردم میگفت بخاطر خستگیه وگرنه مثل قبل دوست دارم و مدام میگفت که بیا یه مدت نباشیم من تورو واسه ازدواج میخوام و نمیخوام از دستت بدم از این جریانا یکی دوماه گذشت تا اینکه یه روز که رفته بودیم کافه من بهش گفتم اگه این رابطرو نمیخوایی خب تمومش کن ولی دیگه بعد یکی دوسال برنگرد که خیلی زیاد گریه کرد و گفت من نمیتونم سه سال رابطرو فراموش کنم خیلی دوست دارم بعد یه اکیپ دختر اومدن داخل کافه و گفت اینا دخترای محلمون هستن و رفت سلام کرد باهاشون حتی یکی از دخترا اومد پیش ما که مارو بهم معرفی کرد منم بهش گفتم من نمیتونم این چیزارو تحمل کنم و رابطه رو بهتره تموم کنیم که گفت دوباره بگو چی گفتی منم حرفمو تکرار کردم اونم بلند شد رفت من دنبالش رفتم بیرون دیدم بیرون کافه پیش یکی از دخترا ایستاده رفتم جلو بهش گفتم منو اونجا ول کردی اومدی پیش این و دوس پسرم بهم گفت مگه تو بهم نگفتی تموم حالا چی میخایی دختره هم گفت که تو به من میگفتی منو با دنیا عوض نمیکنی این بود بعد از اینکه دختره رفت من ازش توضیح خواستم بهش گفتم تو با این بودی دوست پسرمم گفت این دختره قبلا با دوستم رل بوده و حالا که کات کردن ما خواستیم یه اکیپ تشکیل بدیم اینم حالا روی من فاز برداشته و بهم گفت تو همیشه زیر گوشم خوندی که من لاشیم و دارم بهت خیانت میکنم بهم گفت یه مدت باهم بودیم خیلی خوب بود ولی الان تموم شده و بهتره یه مدت خیلی طولانی نباشیم من خیلی دوسش دارم میدونمم اون خیلی جاها بخاطر رفتار بدم باهام کنار اومد و الان نمیدونم چیکار کنم واقعا از این اتفاق ناراحتم و نمیتونم فراموشش کنم و دیگه بهش فکر نکنم

    • سلام دوست گرامی
      بدبینی و احساس شک به طرف مقابل که باعث می‌شد دائماً تلفن او را چک کنید و یا به او تهمت بزنید، جای بررسی بیشتر دارد. گاهی ممکن است این احساس شک به دلیل رفتار خاصی از سمت طرف مقابل و یا داشتن چت‌هایی باشد که از آن صحبت می‌کردید، گاهی هم بدون هیچ دلیل خاصی شما این احساس شک را دارید که این مشکل درونی شما باید حل شود و احتمالا ترس از دست دادن باعث این رفتارها می‌شود. حل مسأله مهارتی است که بین شما دونفر وجود ندارد و باید آن را آموزش ببینید.
      در برخورد آخرتان به نظر نمی‌رسد که رفتار ایشان رنگ و بوی صداقت داشته باشد و در حال حاضر اگر رابطه قطع شده است بهتر است برای رفع این مشکلات و آموختن مهارت‌های درست در رابطه عاطفی با مشاوران رادیوعشق، نوبت مشاوره داشته باشید.

  • سلام وقت بخیر
    من با پسری 10 سال رابطه دوستی داشتم ولی با توجه به شرایط از هم دور بودیم و خیلی کم همو میدیدم
    ایشون یهو میرفت دوباره میومد
    و من تو این 10 سال خیانتی به ایشون نکردم
    جون نه میخواستم و نه میتونستم
    متاسفانه بعد 10 سال متوجه خیانت ایشون به خودم شدم
    و برگشت این آقا به رابطه فقط به این خاطر بود که اون خانم رهاش کرده و الان میگه چون من تو رو دوست داشتم اون منو رها کرد
    الان من نمیدونم فرصت مجدد بدم یا اشتباهه؟
    ممنون از توجهتون

    • سلام دوست گرامی
      10 سال رابطه باید بیشتر بررسی شود که چطور این مدت طولانی در ارتباط راه دور بودید و به این رابطه از راه دور رضایت دادید؟ خیانت از جمله خط قرمزهایی است که باید یا ایشان را ببخشید و تمام کنید یا ببخشید و ادامه دهید. در واقع این رابطه به درمان نیاز دارد. بهتر است ابتدا تکلیف درخواست خودتان از رابطه را مشخص کنید و بدانید از رابطه چه می خواهید؟ برای راهنمایی بیشتر لطفا از مشاوره همیار عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

  • پسري هستم ١٨ ساله كه ٤ ساله با ي دختر بصورت مجازي دوستم ، چندين بار ديدمش تو اين مدت و دختره خيلي بچه و خيلي خيلي مهربون( كسي مياد پيويش بلاك نميكنه ميگه ناراحت ميشه) و ترسو هست . از من خيلي ميترسه غيرتيم زياد . كنكور داره امسال و خيليم خوشگله و توي راه ينفر ميوفته دنبالش و بعد ي مدت ك ميرفته كتابخونه پسره تهديد ميكنه و دختره رل ميزنه ي هفته و هزارتا كار كردن . دختره خودش ميرفته بيرون . زوري بوده اما خودش ميرفته سوار ماشين ميشده . بعد از ٦ ماه فهميدم . نميدونم چيكار كنم بگم بهش يا نه اون خيلي خيلي خيلي دوسم داره يروز نبودم مرد از گريه شبا صدامو نشنوه خوابش نميبره . نميدونم چيكار كنم ميدونم از خريت و بچگيشه اما خيلي خيلي خيلي دروغ بهم گفته و فهميذم و هيچي نگفتم خودشم فهميده. من نميتونم تا ٦ ماه ديگه كه گواهينامه ميگيرم برم كنارش و الان هم چيزي بگم كنكورش خراب ميشه البته ميخواد واسه سال اينده بخونه ، اگه بگم بيشتر ميترسه و بازم پيش بياد اصلا و ابدا به كسي نميگه و تن ميده . چيكار كنم باهاش؟ نميتونم شبا ميميرم روزا اشك شبا اشك داغون شدم ولي هيچي نگفتم هنوز.

    • سلام دوست گرامی
      زمانی که شواهدی دارید که طرف مقابل به شما دروغ می گوید، بهتراست به صورت مستقیم و بدون ایجاد تنشی به او، مساله خود را بیان کنید. هردوی شما در سن حساسی هستید و ممکن است وابستگی های در این سن، باعث تغییرات فراوانی در آینده هردوی شما گردد.بویژه اینکه ارتباط شما به صورت حضوری نبوده است و شناخت کافی از همدیگر ندارید. برای مشورت بیشتر با مشاوران همیار عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

  • سلام من 27سالمه و9ماه باپسری 24ساله همکاروهمسایه بودیم تمام روز باهم بودیم انگارکه باهم زنوشوهریم خیلی نزدیک بودیم باورش کردبودم همش درباره برنامه های بعدازدواج حرف میزدمطمئنم کرده بودکه همه چیززندگیش منم ، یک ساعت بدون من نمیتونست بمونه حتی یبارکه ازخونه رفته بودم بیرون وجواب تلفنشو ندادبودم اومدبودپیش مامانم وازنگرانی گریه کرده بودومیخواست ازم خبربگیره، دیگه خانوادمم باورشون شدبودکه من خدای این پسرم،اولا زیادبرام مهم نبودودوستش نداشتم اما انقد محبت کرد و انقدباپدرومادرش کارایی کردن که منوعاشق خودشون کردند منوبیرون میبردن همه مراسم هاشون منودعوت میکردن همه زندگیشونوبامن درجریان میزاشتن هرروز منونهاردعوت میکردن خلاصه خیلی صمیمی بودیم ومن فهمیدم عاشق شدم و منم مثل اون دیگه نمیتونستم یساعت نبودشو تحمل کنم. بعدازچندماه خواستیم محرم بشیم ورسمی بشیم ، همه چیز داشت خوب پیش میرفت اما یهویی یه اتفاقی افتاد که برای اولین بار من خوردشدم همه ی زندگیم سیاه شدنابودشد دلم شکست داغون شدم
    پسره یهوبه پدرمادرش گفته بودکه منونمیخواد و کسی دیگه ای رومیخوادوهمش بازی بوده
    پدرمادرشم طرفشو گرفتن وبهانه آوردن که پسر ماهنوز بچس و مانمیزاریم ازدواج کنه
    من گفتم شماکه ازروزاول میدونستید بچس پس چرا منوبازی دادید هرچی تلاش کردم بی فایده بود چون پسره ساکت بود وهیچ حرفی نزدانگار راضی بودکه زودترتموم بشه فقط یه کلمه گفت من میخوام اما پدرم راضی نیست.
    من خیلی گریه کردم وسپردمشون دست خدا امااعتنا نکردن وچون همسایه ایم هرروز میبینمشون که عادی زندگیشونومیکنن اما من هرثانیه دارم گریه میکنم الان یماهه فقط گریه میکنم و سرنماز ناله میکنم هرروزم پشت پنجره میشینم تا موقعی که میره سرکارمنوببینه شاید وجدانش بیداربشه اما یه کلامم حرفی نمیزنم یا اشاره نمیکنم فقط نگاهش میکنم اونم وایمیسه نگام میکنه اما چندباربهم پیام داده پشت پنجره واینساخودتوعذاب نده زشته خجالت میکشم اما من جوابشوندادم چندروزم هست که اشاره میکنه که بهش زنگ بزنم اما من محل ندادم چندبارم زنگ زدجواب ندادم چون میترسم بره به پدرمادرش بگه وبخوان دوباره منودست بندازن
    حالابنظرشماتواین شرایط من باید چیکارکنم من باتمام وجودم عاشقشم امادیگه چه کاری ازم برمیاد؟ باید باورکنم عشقم از دستم رفته یا باید منتظر بمونم تا سرش به سنگ بخوره وپشیمون بشه وبرگرده

    • سلام
      سخت بودن پذیرش این موضوع برای شما رو کاملا درک می‌کنم، خصوصا اینکه رابطه‌تون از طرف خانواده‌ها هم جدی شده بوده و قطعا تموم شدنش به صورت ناگهانی و بدون دلیل قانع‌کننده براتون خیلی سنگینه با این حال با همه سختی که داره باید سعی کنید این موضوع رو بپذیرید و با کمک گرفتن از یک متخصص به زندگیتون برگردید. سخته اما امکان‌پذیره. باید بدونید حتی اگر ایشون برگرده دیگه خیلی قابل اعتماد نیست و ممکنه باز این اتفاق تکرار بشه. بنابراین به جای منتظر موندن و ادامه دادن این حال بد، باید با قدرت توی ذهنتون کنارش بگذارید و برای بهتر شدن حالتون تلاش کنید. پیشنهاد می‌کنم حتما با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید تا هم آروم‌تر بشید و هم بهتون کمک کنن بتونید با این شرایط سخت کنار بیایید.

  • من به خونه دوست پسرم رفتم و دیدم روی گردنش کبود شده مثل جای مکیدن یا بوسیدن . گفت چیزی نیست تو باشگاه اینجوری شده . بعد رفتم اتاق خواب دیدم چندتار موی زرد زنونه رو تخته . موها رو برداشتم و بهش نشون دادم و گفتم احتمالا به گردنت مربوط میشه و فورا منزلو ترک کردم و برای همیشه فراموشش کردم. بنظر شما چیز دیگه ای جز خیانت میتونسته باشه با این علایم؟

  • سلام. با پسرى دوستم كه خيلى شيطنت داره. هميشه هم بهم ميگفت چيزى تو دلم نيست. من تورو ميخوام. چندبار كه گوشيتو گرفتم تو دايركت اينستاگرامش ديدم كه با دختر چت كرده اما نه واسه دوستى. بهش گفتم و قول داد كه ديگه تكرار نميشه. دفعه ى آخر پيجش رو هك كردم و چندروزى خبرى نبود تا اينكه ديدم با دختر چت كرده و شماره دادن به هم. بهش گفتم اول زير بار نرفت وقتى دقيق چتارو گفتم گفتم من شيطونم. بهت خيانت نميكنم فقط شيطونى ميكنم. همه ى پسرا همينن. تا متعهد نشن و رابطه رسمى نشه شيطونى ميكنن. با اينكه خيلى چيزا ازش ديدم باز بمن ميگفت تو مريضى شكاكى. آخرسر هم گفتم تموم گفت باشه. تو هيچوقت اعتماد نداشتى رابطه اى كه اعتماد نباشه نميشه.آخه من گاهى وقتا خيلى بهش گير ميدادم و شك ميكردم. ميدونم دوسم داره. اما نميتونه از كاراش دست برداره و اين منو عذاب ميده. حالا هم كه جدا شديم…

    • سلام
      دوست عزیز چیزی به نام شیطنت وجود نداره. رابطه متعهدانه قواعدی داره که باید از جانب دو طرف رابطه، چه دختر، چه پسر رعایت بشه. درسته که اعتماد لازمه یک رابطه است، اما وقتی شواهد محکمی وجود داره که طرف مقابلتون متعهدانه رفتار نمیکنه و تازه رفتارش رو هم طبیعی و عادی می‌دونه، دیگه جایی برای اعتماد باقی نمی‌مونه.

  • با سلام
    من یک دختر 27 ساله هستم که به مدت 6 سال با هم دانشگاهیم دوست بودم و از روز اول با قصد ازدواج اومدن جلو و رابطمون خیلی خوب و عاشقانه بود و تمام اطرافیانمون بجز خانواده ها از رابطمون خبر داشتند. یک سال بعد از شروع رابطمون ایشون با یک دختر که 6 ماه باهم در ارتباط بودند به من خیانت کردند. جوری که من خیلی بابت این موضوع اذیت شدم و سختی کشیدم اما نتونستم فراموش کنم. بعد از مدتی اون دختر را کنار گذاشت و هر روز التماس میکرد که دوباره برگردم منم چون عاشقش بودم قبول کردم و بعد از اون قضیه اعتمادم بهش کم شده بود و هر سری که میدیدمش گوشیش رو چک میکردم و ایشونم امتناع نمیکرد و تا زمانی که چکش میکردم خبری از خیانت نبود خیالم داشت ازش راحت میشد تا اینکه سه سال بعدش دوباره با یک دختر دیده شده بود. ازش خواستم که توضیح بده اما ایشون انکار میکرد و میگفت اشتباه میکنم حتی به دروغ واسم اثبات کرد که اشتباه میکردم و پای هیچ دختری در میان نیست. من هم دوباره حرف دلم را قبول کردم و چون عاشقش بودم تمام حواشی و حرفایی که دربارش شنیده بودم را گذاشتم کنار اما دلم آروم نمیگرفت.هرشب از استرس خیانت خوابم نمیبرد و دوباره طاقت اون همه درد و رنجی که قبلا کشیده بودم رو نداشتم تصمیم گرفتم تحقیق کنم و بعد از یک ماه متوجه شدم واقعا خیانت کرده.بعد از روشن شدن این موضوع ترکش کردم . خودش هم دیگه سراغی ازم نگرفت تا 3 ماه بعدش دوباره شروع کرد به التماس کردن و تقاضای بخشش از خواستم که اجازه بدم بیان واسه خواستگاری همش اصرار داشت که گول اون دختر رو خورده اصلا دوسش نداشته و کاری هم نکرده فقط باهاش حرف میزده و بیرون میرفته.من توی اون مدت اصلا جوابش را ندادم تا اینکه 6 ماه بعدش خانوادش با خانوادم تماس گرفتن برای خواستگاری منم به خانوادم گفتم جواب منفی بدن. دوباره شروع کرد به التماس کردن و دلمو به دست اورد و ازم خواست یه فرصت دیگه بهش بدم منم بخاطر عشقی که داشتم قبول کردم یکسال باهم در ارتباط بودیم توی این یکسال کم و بیش همو میدیدم چون من بخاطر درسم به یک شهر دیگه رفته بودم. این مدت پیگیرش نبودم اصلا که بدونم باز با کسی بوده یا نه رفتارش باهام خوب بود اما یکم بی توجه شده بود و بعضی وقتا احساس تنهایی میکردم ازش خواستم که به خواستگاری بیاد اما بهانه اورد بعد از چند ماه دوباره خانوادش تماس گرفتن اما خانوادم قبول نکردن منم بخاطر تمام اتفاقاتی که واسم افتاده بود خیلی دلسرد و ناراحت و بی اعتماد بودم و اصراری به خانوادم نکردم و همه چی تموم شد. دوباره ایشون اومد حضوری منو دید و منم گفتم بخاطر خیانت هایی که کردی نمیتونم بهت اعتماد کنم بهتره هر تصمیمی خانوادم میگیرن رو قبول کنم.از این قضیه یکساله که میگذره توی این مدت اصلا باهم در ارتباط نبودیم و بنظرم ایشونم قبول کرده جداییمون رو اما من نمیدونم کار درستی کردم یا نه و هنوز بهش فکر میکنم و عاشقشم.بعضی وقتا به سرم میزنه که دوباره باهاش تماس بگیرم و رابطه رو شروع کنم.
    میخواستم از شما کمک بگیرم و ببینم اصلا ازدواج با چنین شخصی درسته یا نه؟ کسی که چندبار از اعتمادم سواستفاده کرده و من هنوز بخاطر اون اتفاقات اذیت میشم.

    • سلام
      شما چندبار اعتمادتون به ایشون خدشه‌دار شده و اینکه دوباره بخواهید بهش اعتماد کنید، اون هم اعتمادِ واقعی، بدون ترس دایمی از خیانت، بدون چک کردن و … خیلی سخته. ضمن اینکه مشخص نیست واقعا باز هم این اتفاق رخ بده یا نه. بنابراین با توجه به این پیشنیه‌ای که گفتین قطع کردن رابطه کار صحیحی بوده. با اینحال کاملا طبیعیه کنار اومدن با پایان یک رابطه بلندمدت خیلی سخت باشه. شما نیاز دارید برای کنار اومدن با این شرایط حتما کمک حرفه‌ای بگیرید که هم بتونید جدایی رو قبول کنید و هم اعتماد از دست رفته‌تون برای داشتن یک رابطه سالم در آینده بازیابی کنید.

  • با سلام من مدت ۷ ماه با یکی از هم کلاسیام در ارتباط بودم،تو این مدت من بهش گفتم ک شرلیط ما بهم نمیخوره و بهتره بره سمت یکی دیگه،من قلبا دوسش نداشتم و فقط وابستگی بود،اخرین بار بلاکش کردم و همه ی راهای ارتباطی رو از بین بردم تا نتونه پیام بده..ولی با این حال میخواستم باهاش باشم..تا اینک یه روز بهش پیام دادم و بعدش باز رابطمون شروع شد..همون موقع هم بهش باز میگفتم ک نمیتونم باهات باشم و برو با کسه دیگ ای باش،ولی اون قبول نمیکرد و میگفت تو رومیخوام تا اینک فهمیدم ۱ ماهه ک با یکی ارتباط داره و خیلییی صمیمی شدن،من اونو نمیخوام،از اولم نمیخواستمش..حالا ک اینطور شده احساس میکنم شکستم و دیگ هیچ وقت نمیتونم عاشق بشم و ب کسی اعتماد کنم،احساس میکنم خیلی تنها شدم و دیگ هیج کسی سراغ من نمیاد و…و هر روز هم مجبورم اون و عشق جدیدش رو تو دانشگاه باهم ببینم..احساس بدی دارم،چیکار کنم؟

    • سلام
      دقیقا همون‌طور که گفتین که احساس شما وابستگی بوده نه دلبستگی و علاقه. وابستگی در روابط مضره و جلوی تصمیمات صحیح رو میگیره، همون‌طور خودتون چون علاقه به ایشون نداشتین رابطه رو قطع کردید ولی باز به دلیل این وابستگی بهش پیام دادین و دوباره شروع کردین. الان هم که این رابطه به خاطر حضور فرد دیگه‌ای تموم شده خیلی طبیعیه که حس‌های منفی زیادی داشته باشین و اعتماد به نفس و عزت نفستون آسیب دیده باشه که کاملا در صحبت‌هاتون هم مشخصه. حتما با کمک مشاور این روزهای سخت رو به درستی پشت سر بذارید تا بتونید دوباره احساسات و عزت نفستون رو بازسازی کنید.

  • سلام..نزدیک 1 ماهه که با دوست پسرم بهم زدم..دیشب متوجه شدم که با دوست دختر قبلیش (کلا 2 ماه با هم بودن) که دوست منم هست دوباره وارد رابطه شدن..با دوستم که حرف زدم منو خیلی خرد کرد و به جای حتی جواب ندادن پیام های من ، من رو ادم بده کرد..واقعا سردرگمم وحال خوبی ندارم لطفا راهنماییم کنید..

  • سلام
    خسته نباشید
    من با ی اقای سه ساله دوستم از اول قصدمون‌ازدواج‌بود بهش گفته بودم تا موقع ازدواج دوست ندارم رابطه جنسی اینا داشته باشم
    ی روز بهم گف که خیلی تو ناراحتی وتو عذابه
    گفتم که چیشده بهم گف که نه اجازه میدی باتو باشم و نه میزاری با یکی دیگه باشم
    منم گفتم بخاطر من خودتو تو عذاب نزار هر کاری خواستی میتونی انجام بدی گف که باید بهم قول بدی و قسم بخوری که مث قبلا دوسم داشته باشی
    منم گفتم باشه مث قبل دوست دارم
    اونم گف باشه فقط واسه هوس تا موقع ازدواج بایکی رابطه داشته باشم و اون موقع که اومدم خاستگاریت کلا توبه میکنم دیگه هیچ وقت تکرار نمیکنم
    به نظرتون چیکار کنم باهاش ادامه بدم تروخدا کمکم کنید از ی طرف دوسش دارم و از ی طرفم نمیتونم‌تحمل کنم اینجوری

    • سلام.
      درک می‌کنم که می‌خواهید رابطه‎‌تون رو حفظ کنید ولی این روش در اکثر موارد مناسب نیست چون داره یکی از مهم‌ترین اصول رابطه یعنی انحصاری بودن اون رو از بین می‌بره. مطمئنا تحمل این شرایط در ادامه برای شما سخت خواهد شد و حق هم دارید. از طرفی ما انسان‌ها انقدرها هم روی احساساتمون کنترل نداریم که تصمیم بگیریم کجا قطع و کجا وصلشن کنیم. درسته آقایون راحت تر رابطه جنسی رو از مسایل احساسی جدا میکنن ولی اینطور هم نیست که مدتها با کسی رابطه جنسی داشته باشن ولی هیچ احساسی ایجاد نشه. به هر حال باید ریسک این موضوع رو بپذیرید. درسته ممکنه شرایط برای ایشون سخت باشه ولی وقتی کسی مسئولیت وارد شدن به یک رابطه رو قبول می‌کنه باید خودشو برای شرایط سخت هم آماده کنه نه اینکه دنبال راه‌های دررو باشه!

  • سلام من ۳ سال پیش با پسری که ۴ سال از خودم کوچیکتر بود اشنا شدم یه رابطه خوب و پاک داشتیم توی این مدت دعوا میکردیم ولی همون موقعه اشتی میکردیم بعضی وقتا انقدر دعوا شدید میشد که خیلی با حرفاش تحقیرم میکرد تا اینکه بعد از ۳ سال یهویی گفت من ازت بدم میاد به دلم نمیشینی تو خیلی دختر طبیعی هستی من همچین دختری رو نمیخوام با اینکه من زشت نیستم هیچ کسی تا الان بهم نگفته زشتی ولی اون به شدت تحقیرم کرد گفت مثل بقیه دخترا نیستی توهین کرد غرورمو خرد کرد الانم با یه دختر عملی دوست شده منو به کل گذاشت کنار میخواستم بدونم من با این درد وابستگی چیکار کنم فقط کارم گریه شده هیچی نمیخورم تو رو خدا کمکم کنید من هیچ خطایی نکردم تاالان وقتی میبنم انلاینه جیگرم میسوزه واسه بدبختیم من تنها شدم هیچ کسی رو ندارم

    • سلام
      قطعا خیلی سخته که روی رابطه‌ای سرمایه‌گذاری عاطفی کنید و بعد ناگهان از دستش بدید. همه افراد در شرایط شما که باشن احساساتی مثل شما رو تجربه می‌کنند. یعنی گریه می‌کنند، غصه می‌خورن، رابطه رو بارها مرور می‌کنن و میخوان هرطور شده یه دلیل براش پیدا کنن. اما باید بدونید که اگر این دره سخت رو به درستی پشت سر نگذارید، توی این احساسات منفی گیر می‌کنید. اولین کاری که باید بکنید قبول این واقعیته که رابطه‌تون تموم شده. انگار که رابطه‌تون مرده. باید براش مجلس ترحیم بگیرید و همه نشانه‌هاش رو خاک کنید! یعنی اینکه نباید پیگیر طرف مقابل‌تون باشید. نباید آنلاین بودنش رو چک کنید. نباید دنبال این باشید که اون الان داره چیکار میکنه و با کیه. نباید هیچ عکس یا پیامی رو ازش نگه دارید یا حداقل باید از دسترستون دورش کنید که مدام نرید سروقت این رابطه مرده و نبش قبرش نکنید چون هربار داغتون تازه‌تر میشه. از طرفی اگر طرف مقابل شما تعهد لازم رو نداشته تقصیر شما نیست. نباید سهم اشتباهات ایشون رو شما به عهده بگیرید. شما حتما به اندازه کافی زیبا و دوست داشتنی هستید حتی اگر از نظر ایشون اینطور نباشه. الان وقت توجه به خودتونه. تمرکزتون رو از ایشون بردارید و به خودتون برسید. پیشنهاد می‌کنم از یک مشاور کمک بگیرید.

  • سلام خسته نباشید، من یه دانشجوی دکتری 28 ساله هستم…مدتی با یک آقای دکتری آشنا شدم حدود سه سال، ارتباطمون از طریق درس و انجام کارهای آماری شروع شد از راه دور، اوایل برام جدی نبود ولی بعد یک سال دیگه جدی تر شده بود ارتباطمون و من تقریبا وابسته شدم..خیلی وقت پیش بهش شک کردم چون کامنتای مختلف از طرف دخترا به خصوص زیر پستای احساسی براش می اومد از خانمی به نام فاطمه…ولی زود پست رو ور میداشت و چندین بار م پرسیدم گفت کسی نیست من هم مدرک مستدلی نداشتم ..اکثرا چت هارو دیر جواب میداد و دروغ میگفت کار دارم..یک بار به جای اسم من نوشت ساناز…و رفتارهای خیلی خیلی مشکوک مثل حذف من از فالورای اینستاش و حذف خیلیا و دروغ گفتن اینکه اکانتم هک شده..
    راستش من به حسم اعتماد نکردم چون مدرک نداشتم …3 با کشیدم عقب و تموم کردم هر بار اومد دنبالم و گفت کسی نیست، مخصوصا بار آخر که بعد چند ماه اومد و من نشستم و سنگامو وا کندم که اگه جدی نیستی وارد رابطه نشیم و مدت زمان برا رابطه مشخص کنیم و …انقد خوب حرف زد و گفت عید با خانوادش میاد و اما نیومد..گفت خانوادش در جریانن..چندین بار با وجود مشغله هردومون همو دیدیم و جدی از رودر رو حرف زدیم..که اما این ماه اخیر رابطش با من سرد شد و من شک کردم و رفتم داخل اکانتش و دیدم با خانم فاطمه در تمام این مدت با من بودن شایدم از قبلترش چه عاشقانه حرف میزنن ..مثل نامزدا..یعنی تو این مدتی که با من جدی بودن از اون ورم گویا اون خانم از من جدی تر بوده ..نمیدونم منو برا چی میخواسته…بدون هیچ حرفی بعد اینکه همه قضایا رو فهمیدم دیگه باهاش حرف نزدم و پیامی ندادم، اما از درون خیلی آسیب دیدم ..چون من آدم مذهبی ام که هیچ وقت دروغ نگفتم…این آدم الان داره همه چیزشو پاک میکنه (صفحه پیامای منو پاک کرد و ..) مثلا داره به اون فرد متعهد میشه…با وجود اینکه یک دکترم خیلی خنده داره که اینقد آسیب دیدم و خودمم از خودم انتظار نداشتم..به جای تمرکز رو پایان نامم همش ذهنم میره طرف اینکه چرا وقتی نمیخواستی با من باشی و با کس دیگه بودی چرا با اینکه گفتم اگه جدی نیستی و رابطه متعهدانه نمیخوای، نیا ولی بازم این همه وقت منو گرفتی.به نظر شما این آدم ارزش داره؟ این آدم باز خیانت میکنه؟من چطور میتونم خودمو آروم کنم؟

    • سلام
      این اتفاق ضربه سختی براتون بوده و طبیعیه که بهم بریزید. لازم نیست خودتون رو سرزنش کنید. چون دکتر هستید ضمانت ندادید که اشتباه نکنید یا توی رابطه شکست نخرید. شما هم انسانید و طبیعیه اشتباه کنید پس در گام اول دست از سرزنش کردن خودتون بردارید و احساسات‌تان رو بپذیرید. شما هر تلاشی لازم بوده برای این رابطه کردید و این فرد بارها به اعتماد شما خیانت کرده. شما قبلا هم نشانه‌هایی دیدید ولی نادیده‌شون گرفتید. اگر الان هم بخواهید دوباره به این رابطه اشتباه برگردید، این بار میشه “تکرار اشتباه” و میتونه بیشتر بهتون آسیب بزنه. ضمن اینکه اشاره کردید ایشون الان بیشتر نسبت به اون خانم احساس تعهد داره. حتی اگر بخواد به رابطه برگرده هیچ قانونی نیست که به شما اطمینان بده دیگه این کار رو تکرار نخواهد کرد. مهم اینه که اعتماد و باورهای شما آسیب دیده و الان به جای اینکه به اون شخص فکر کنید، باید روی خودتون تمرکز کنید و حال خودتون رو خوب کنید. حتما سخت خواهد بود اما ممکنه. بهتون پیشنهاد می‌کنم از مشاورین همیار عشق کمک بگیرید.

  • سلام من ده ما پیش با اقا پسری که ده سال از من بزرگتره اشنا شدم .من ۲۶ سالمه. رابطه ی خوبی داشتیم ولی قصدمون ازدواج نبود . چون ایشون دو بار ازدواج کرده بود که دفعه ی دوم عقد بودن و به گفته ی خودشون دختره شیاد بوده. و زن اولش هم دختر عمش بوده که تفاهم نداشتن و رفته خارج.
    سه روز پیش که با هم بودیم بحث اعتماد و شک بوجود اومد و من گوشیمو با کمال میل دادم چک کنه . و از اونم خواستم گوشیشو بده ولی امتناع میکرد خلاصه وقتی دید من خیلی ناراحتم گوشیشو داد و چت عاشقانه رو با یه دختر دیدم اخرین چتشون مربوط به دو هفته پیش بود . خیلی شکستم نفهمیدم چطور با چشم گریون خیابونا رو رد میکردم .بهم زنگ زد که این رابطه قبلا بوده و تموم شده و تو اشتباه میکنی و منو ببخش و بار اول و اخرم بود اشتباه کردم حق داری هرچی بگی و … نتونستم ادامه بدم گفتم حالم بده نمیتونم حرف بزنم . ولی همش پیج اینستاشو چک میکردم که دیدم دختره از فالوور هاش حذف شده ولی این اقا همچنان اون خانم رو فالو داشت. تا اینکه دوباره امروز دیدم اون خانم هم دوباره ایشونو فالو کرده . نمیدونم چیکار کنم دوست دارم برگرده .ازش کینه به دل ندارم و در مورد اون خانم کنجکاوم که از کی وارد رابطه شده . فقط نمیدونم رفتار درست چیه . تا الانم که خبری ازش نشده .ایا درسته به اون خانم پیام بدم و بگم ؟

    • سلام دوست گرامی
      بهتر هست شما پیامی ندید و بذارید ایشون برای برگشت شما به رابطه تلاش کنند
      الان در شرایط فعلی، باید ایشان نشان بدهند که از رفتار و عملکرد خود پشبمان هستند
      خودتون رو با اون خانم هم درگیر نکنید تا خود شریک عاطفی تصمیم بگیرد

  • سلام من ی دختر کنکوری هستم عشقم رو خیلی دوست دارم بطوری که اون گف تموم کنیم من با وجود درسام نزاشتم تموم بشه الان بعد این مدت فهمیدم که بهم خیانت کرده و رفته خواستگاری یکی از بستگانم خیلی خیلی ناراحتم و همش گریه میکنم توراخدا کمکم کنید چیکار کنم

    • سلام دوست گرامی
      خود شما مطرح کردید خیانت کرده، خواستکاری رفته و دنبال قطع رابطه بوده.هر کدام به تنهایی میتواند دلیل محکمی برای فراموشی ایشان باشد.
      به درستان برسید و سعی کنید ایشان و رابطه اشتباهتان را فراموش کنید

  • سلام وقت بخیر.دختری 28 ساله هستم با اقایی 45 ساله که رئیس بانک هستنند در ارتباط هستم یکساله.اوایل خیلی به من ابراز محبت و علاقه کردند تا جایی که غیرمستقیم قصد ازدواج رو داشتنند.تو این مدت برای من خونه گرفتنند و برام هزینه میکنند.و ادعا میکردنند با کسی جز من نیست و دوسم داره.اما جدیدا ناخواسته یه چت مشکوک با یه خانم دیگه تو گوشیشون دیدم که وقتی گفتم این خانم کیه گفتنند که مشتری بانک هستش.
    از وقتی بهش شک کردم رابطه ش با من بد شده و میگه فکر نمیکردم یه دختر بدبین باشی و نظرم کلا راجبت عوض شده.و حتی وقتی گفتم برنامه ت برای اینده مون چیه گفت من هیچ وقت قصد ازدواج ندارم .ایشون قبلا ازدواج کردند و جدا شدند.یه دختر13 ساله هم دارند.
    من ایشون رو خیلی دوست دارم.چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ مالی به ایشون وابسته هستم.من تنها تو یه شهر دیگه زندگی میکنم.الان نمیدونم چیکار کنم ایا ازش جدا بشم یا ادامه بدم.از یه طرف خیانتش مدام تو ذهنمه

    • دوست عزیز
      سلام

      تفاوت‌های بین شما و ایشون بسیار زیاده؛ چه از نظر سنی و چه از نظر اینکه ایشون قبلا یکبار ازدواج کردند و فرزند دارند. اینکه شما به ایشون وابسته هستید قابل درکه، اما به نظرتون اگه این رابطه غیرمتعهدانه و بدون آینده ادامه پیدا کنه، چه کسی بیشترین آسیب رو می‌بینه؟ ایشون هیچ تعهدی به شما ندارند و به همین دلیل احتمالا هیچ مانعی برای خیانت کردن به شما نمی‌بینند. پیشنهاد می‌کنم حتما با روان‌شناس متخصص در ارتباط باشید تا ضمن بررسی دقیق‌تر این رابطه به شما کمک کنند اگر ماندن به صلاحتون هست، روش درستش رو یاد بگیرید یا اگر این رابطه به شما قراره آسیب‌های دیگری بزنه، راحت‌تر این رابطه رو تمام کنید و به زندگی طبیعی خودتون برگردید و دنیای جدیدی برای خودتون ایجاد کنید.

  • سلام من ۵ساله باپسرهمسایمونم خانوادش میدونن و قصدشون ازدواجه اما پسره دودل من هرسری ک بم خیانت کرد ولش کردم خیلی جاها ازبس خیانت دیدم دگ خیلی حساس شدم هردفعه برمیگرده ولی دوسش دارم سختیای زیادی کشیدم خیلی ازدس کاراش عصه خوردم یبارم ک ولش کردم خاست ازدواج کنه نامزدش بش خیانت کردبهم خوردبینشون بازم بزوربرگشت بامن حس میکنم دیگه افسرده شدم مادرش میگه درست میشه بالاخره ازادش گزاشته ک سیربشه دگ نگه جوونی نکردو اینا خودشم میگه من مردم اشکالی نداره بادخترابرم بیرون پارتیو ایناتوهم اگ ولم کنی اتیشت میزنم نمیدونم بایدچکارکنم چجور رفتارکنم

    • سلام دوست گرامی
      شما در یک رابطه یسیار اشتباه با روند و سیری اشتباه تر حضور دارید و با بخشش مکرر اینفرد فقط راه را برای ارتباطات گسترده ایشان باز میکنید.
      منطقی باشید.با ایشان در مورد رفتارهایشان صحبت کنید .به مشاور مراجعه کنید و در صورت ادامه این رفتارها رابطه را تمام کنید

  • سلام
    من اتفاقی سایتتون رو دیدم حدود ۱سال و نیم بود ک کم‌کم دلمو باختم ب اصرارش با اصرار اومد بی خبر رفت
    پسر هم دانشگاهیم بود، حتی زمانی ک من هنوز خبر نداشتم از ب اصطلاح علاقش ب من کاری کرده بود ک استاد هم فکر میکرد ما نامزدیم!!! ۱سال و نیم تقریبا باهاش در ارتباط بودم تو این مدت خیلی کم پیش میومد ببینمش، چون درس من تموم شد ولی اون هنوز دانشجو بود هیچوقت یادم نمیره چطور با التماس و اصرار اومد! روز اولش بهش گفتم …. من از عشق میترسم، خواهشاً اگر مطمئن نیستی ک نمیتونی تا آخر راه رو بری شروعش نکن چراکه من دل ببندم دیگه نمیتونم فراموش کنم. هه آره یادمه گفت هیچوقت تنهات نمیزارم، تنها کسی ک می‌خوامش تویی و…. رفت تهران برای کار ، کم کم تو اواخر این مدت سرد شد، عصبی شد و…. اینبار من بودم ملتمسانه میخواستم ک کمی مهربون تر حداقل مثل قبل باش چرا تغییر کردی و… یبار گفت مریضم تا خوب نشم وارد زندگیت نمیشم! چقدر من ساده بودم و دیوانه در چ حد عاشقش بودم ک هرچی می‌گفت باور میکردم و زارزار براش گریه میکردم ختم سوره یس گرفتم وای الان فکرشو میکنم چطور دروغاشو باور میکردم!!؟ دید فایده ندارد من بازم می‌خوامش گفت معتاد شدم!!! میدونست من بوی سیگار هم متنفرم … اینم اثر نکرد دید باز عاشقشم یادم نمیره حتی از دستش ک انقد آزارم میداد دلم میخواست زودتر خودمو بکشم راحت شم آخه در حقش چ بدی کردم جز این ک گرفتار دام ب اصطلاح عشقش شدم! آخر سر هم با بد و بیراه گفت ک من نامزدی کردم و فیلم نامزدیم هم میارم ک باور کنی و با دختر داییم نامزد کردم تو پیجشونم دیدم و حتی پیج دختر داییش بله واقعا نامزدی کرده بودن و چقدر من شب تا صبح زجه میزدم ک خدایا من جز خوبی چی کردم در حقش این حق من نبود… بعد. مدتی می‌دیدم پروفایلاش بجای عشقم فلانی(دختر داییش ) و… کم کم تبدیل شدن ب کسی ک انگار شکست خورده بهش خیانت شده و… پسره خودش بهم پیام داد ک حلالم کن در حقت بدی کردم خیلی اذیتت کردم و… الان هرچی بلا سرم بیاد حقمه و آه تو و گفت ک نامزدیشون بهم خورده. واقعا هم بهم خورد، من نه نفرین کردم نه چیزی فقط خدا صدای گریه های بی صدامو شنید میگن چوب خدا صدا نداره…. من هنوز دوسش داشتم، روزی هزار بار آرزو میکردم کاش این اتفاق نمی‌افتاد کاش برمیگشت، من چکار کنم ک دیگه نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم نمیتونم ب هیچکی اعتماد کنم اینی ک همه از جمله استاد و همکلاسی ها تاییدش میکردن انقد آدم ساده و پاکی ب نظر. می‌رسید اینجوری از آب درومد دیگه چطور … بعد ۶سال ک من این غم وحشتناک رو تو سینم حبس کرده بودم و تنها اشک میریختم (۳-۴باری تو این مدت هم پیام داد بهم اما هیچوقت نخواست ازم ک برگرده فقط خودخواهانه میخواست ک حلالش کنم و عذاب وجدانش کم بشه بتونه زندگی کنه و ب من می‌گفت من اونی ک فکر میکردی نیستم لیاقتتو ندارم و این حرفا زندگیتو کن. بعد ۶سال تحمل این خیانت و احمقانه هنوز عاشقش بودن عید دیدم تبریک گفته وسط مهمونی بودم بهم ریختم داغون شدم همه متوجه حالم بودن ولی چراشو فقط خودم و خدا میدونستیم، نتونستم تحمل کنم ازش خواستم واسه اولین بار ب خواستم عمل کنه و برای آخرین بار فردا بیاد تا ببینمش و باهاش صحبت کنم. می‌گفت روم نمیشه تو چشات نگاه کنم با چ رویی بیام و… چند بار تا صبح منصرف شد اما بالاخره زیر اون بارون و اون هوای قبل سیل امسال اومد! و بعد ۶سال من پسری رو ک دیوانه وار عاشقش بودم و نتونستم کسی رو جاش بزارم و میدونستم ک هیچ علاقه ای دیگه بهم نداره رو دیدم، (راستشو بخواین هدفم از این دیدار بیشتر این بود ب خودم سیلی بزنم از خواب بیدار شم، میخواستم رک تو صورتم بگه دوست ندارم میخواستم ب شدت بیشتری از قبل بشکنم بلکه شوک مجددی ب من وارد بشه ک بزنم تو گوش خودم بگم بسه احمق دوست نداره میفهمی؟!) تقریبا نه دقیقا چیزی ک خواستم رو شنیدم و خردتر شدم گفت ک دوست داشتم خیلی هم اما نتونستم عاشقت بشم!!!! پس چرا ادای عاشقا رو درآوردی آخه چرا بازیم دادی با اینکه از روز اول گفتم از عشق میترسم … اون روز بهش گفتم کمکی از من برمیاد ک ب دختر داییت برسی؟! گفت ک همه چی تموم شد و اون ازدواج کرده، بله دیدم واقعا اون دختر ازدواج کرده بود. با این حال هنوزم من فقط یه بازنده بودم… و پایان اون دیدار بعد گریه و حرفای من این شد ک بهش گفتم حلالت کردم ولی نمیتونم چیزی ک ازم خواستی رو انجام بدم(زندگی کنم و عاشق کسی دیگه بشم…) چند روز پیش دیدم ک تو پیجش همه بهش تبریک میگن و ظاهراً عقد کرده دیگه با کی نمی‌دونم چون این مورد رو نمی‌شناسم. الآنم ک دربارش میگم غصه وجودمو میگیره، گرچه می‌دونم بی فایده، گاهی میگم برام هیچ اهمیتی نداره ولی دروغه. خیلی دلم میخواد زندگی کنم ولی حقیقتا این خیانت شوکی ک ب من وارد کرد بعد ۶-۷سال هنوز هم نمیتونم دیگه با دلم کنار بیام و قانعش کنم ک کسی رو دوست داشته باشه و بهش اطمینان کنه چون از جایی زخم خوردم ک فکرشم نمی‌کردم . تو این چند سال خواستگار عاشق علاقمند همکلاسی دوست و آشنا کم رد نکردم اوایل بخاطر اینکه هنوز احمقانه میخواستم باشه با اینکه میدونستم نمیشه اواخر بخاطر حس نفرت و بی اعتمادی ک ب حتی مذکر دارم و قلبی ک هیچوقت تکه های شکستش پیوند نمیخوره دیگه، شاید باورتون نشه ولی این خیانت و شوک بحدی روی من تاثیر گذاشته ک رابطه با برادر و پدرم هم افتضاح شده حتی از اونام نمیتونم بگم بدم میاد !!! چون دروغه . ولی حتی وقتی ب اونام ک عزیزانم هستن فکر میکنم ک از جنس همون شخصن و همه مذکر نمیتونم حتی دیگه مثل گذشته پدر و برادرم هم دوست داشته باشم چ برسه ب یه غریبه یا هرکس ک بهم ابراز علاقه میکنه، کلا از ازدواج و زندگی مشترک واهمه دارم و تقریبا متنفرم. واقعا نمیتونم نمیتونم دیگه ز هیچکیییی اعتماد کنم.

    • سلام دوست گرامی
      شما به شدت در بحران و سوگ از دست دادن عشق مانده اید و با این وضعیت و عدم مراجعه به مشاور نمیتوانیئ زندگی نرمالی داشته باشید.لطفا در اولین زمان ممکن با مشاور دیدار کنید

      • سلام، مشاوره عذر میخوام خداتومن پول میخواد تو این مملکت خراب شده یکم درک وجود ندارد من دوساله ک میخوام برم برای مشاوره ولی بخدا قسم از پس هزینه ویزیت های نجومی مشاورین برنمیام. بیمارستان ها کلینیک ها ک کمی ارزونتر هستن هم اصلا مشاوره ندارن و فقط روانپزشک و فقط و فقط دارو و قرص اعصاب ک من نمیخوام وارد زندگیم بشه این اعتیاد داروها و… . وقتی جلسه ای ۱۲۰-۱۳۰هزاره و حداااااقل باید ۸جلسه رفت منی ک بیکارم و اوضاع مالی خونه هم اخیرا افتضاحه چطور از پسش بر بیام. فقط باید سر گذاشت و مرد

    • سلام! من میفهممت! خوب شدی؟
      منم با کسی که نهاییییت سادگی داشت و همکار بودیم و فوق العاده خوب بودیم بعد از ۱.۵ سال ضربه خوردم ! درسسسسسست عین شما! من هم ۲۷ سالمه و اولین تجربه اعتمادم بود ، ۲ هفته از کات گذشته اما فکر نمیکنم خوب شم! فکر اینکه با یکی دیگه باشم یا ازدواج کنم بدجور بهمم میریزه! فکر کنم منم عین شما هیچ وقت دیگه اوکی ندم به کسی

      • سلام، شما کاملا اشتباه میکنید اگر راه منو برید. من ۶-۷سال گذشته ولی همچنان …
        تا ابتدای کار هستین بمب بی اعتنا بشید و از ذهن و زندگیتون بندازیدش دور نه ب هر روشی البته(مثلا از سر اجبار کسی رو جایگزین کردن) این هم اشتباهه. اما خداروشکر شما هنوز ۲هفاه گذشته پس ب موقع ب فکر افتادی قطعا میتونی فراموش کنی. اجازه ندید خود درون و سادگی و صداقتتون و حس های خوبتون بشن بلای جونتون. مثل من نباشید همین الان شروع ب فراموشی و بی توجهی کنید. موفق باشید

        • ما همکاریم، یک رابطه فوق العاده عاشقانه یک شبه تموم شد! من از صبح که بیدار میشم جای خالیشو حس میکنم تا وقتی خوابم میبره! ادمی بود که همههههه میگفتن به بههههه مرد زندگیه! میشینم چتارو میخونم میگم اخه این که عاشقم بود!!! همش جاش خالیه، یهو تنهام گذاشت چه جوری خوب شم

  • سلام وقتتون بخیر من خیلی اتقاقی توی اینستاگرام تو لایو زن داداش دوست پسرم؛متوجه شدم ک ی دختری اومد و دوست پسر منو با میم مالکیت صدا کرد رفتم توی دایرکتش گفتم که شما چی فلانی میشی گفت میشناسمتون ک جواب بدم منم هم تکرار کردم که دوست پسرته اونم تایید کرد بعدش من با عصبانیت و ناراحتی زنگ زدم دوست پسر اومد دیدنم زد زیر همه چی و رد کرد ک این آدم و میشناسه ولی دختر برام از یه چت ک شماره دوست پسرم روش بود عکس فرستاد خیلی هم مسر بود ک باهم در ارتباطن اونم ۶ سال همزمان با من؛و حرفایی زد ک انگار میدونست منی هستم و خواست منو بچزونه و آخرم بلاکم کرد؛بعد ۱۰ ماه دوستم گفت ک قبلا یه تایم یک ماهه باهم بودن و اون دختر فقط پیگیر ک خراب کنه رابطمون و شوهر و بچه داره من نه میتونم ببخشمش ن میتونم ولش کنم تو رو خدا کمکم کنید دارم دیوانه میشم لطفا لطفا من ۸ سال باهاش در ارتباطم و دوست پسرم الان ک بحث خیانت و میارم وسط عصبی میشه حتی تهدید کرد ولم میکنه اگ ول کن ماجرا نباشم نمیتونم ولش کنم 😐😢😢😢

    • سلام دوست گرامی
      در برقراری رابطه جدی و اقدام به ازدواج باید کاملا یک دل و مطمئن باشید .اینکه شما نسبت به گذشته ایشان شک دارید یعنی هنوز نتوانستید نقاط قوت ایشان را برجسته تر از گذشته بدانید از طرفی بیان کرده اید ایشان با شما صادق هستید و نکته مبهمی وجود ندارد . پس منطقی باشید و دور از احساسات تصمیم بگیرید .اینکه در دوران دوستی رابطه جنسی هم داشتید با اینکه از لحاظ روانشناسی اشتباه بوده است اما اگر سایر نکات در جای خود قرار دارند میتوانید به ارتباط با ایشان ادامه بدهید

مقالات مرتبط