پژوهشگران تایید کردهاند که تعهد مهمترین نکته برای داشتن یک زندگی مشترک سالم و پایدار است. تعهد یعنی این که هر دو طرف بخواهند رابطهشان را در گذر زمان حفظ کنند و به آن وفادار بمانند. به عبارت دیگر متعهد بودن به رابطه یعنی این که خود و همسرمان را در آینده کنار یکدیگر ببینیم و آیندهی مشترکی را برای خودمان بسازیم.
انسانها عموماً متعهد به رابطهی دراز مدت با فردی میشوند که عاشقش هستند. هرچند ارائهی تعریفی دقیق از این تعهد عاشقانه دشوار است، کارشناسان متفقالقولاند که این تعهد با احساسات مثبت به طرف مقابل و تمایل برای زندگی کردن با او تا آخر عمر ارتباط دارد.
عشق اصطلاحی کلی است که معنای آن در رابطههای بلندمدت و پس از سالها زندگی زناشویی تغییر میکند. عشق مفهومی کاملاً ذهنی و درونی است. واکنشهایی فیزیولوژیک، مانند داشتن انرژی و انگیزهی بیشتر، در مراحل آغازین رابطههای عاشقانه برانگیخته میشود که مردم آن را به “عشق” تعبیر میکنند. اما این واکنشهای فیزیولوژیک و برانگیختگی به مرور زمان کمرنگ میشود و معنا و حس عشق در گذر زمان تغییر میکند. در این میان تعهد و وفاداری بخش ثابتی از پویایی عشق جاودانی است.
دو جنبهی تعهد
غالباً دو جنبه برای تعهد در ازدواج در نظر گرفته میشود که گاهی اوقات از آنها با اصطلاحات جنبههای “خواستن” و “مجبور بودن” یاد میشود.
ازخود گذشتگی فردی
ازخودگذشتگی فردی در زندگی مشترک یعنی این که هر یک از همسران بخواهند رابطهشان را مقدم بر هر چیز دیگری بدانند و اهداف فردی خود را به اهداف همسرشان گره بزنند. هر دو نفر باید نهایت سعی خود را برای چرخیدن چرخ زندگی مشترک بکنند و علائق شخصی خود را برای رفاه و خوشبختی همسرشان قربانی کنند؛ البته به شکلی که منجر به سوءاستفاده نشود.
اجبار و محدودیت
اجبار و محدودیت همان عاملی است که همسران را در سختیهای زندگی کنار یکدیگر نگه میدارد. برای این که بهتر متوجه جنبهی اجباری تعهد بشوید، فرض کنید که به یک سگ علاقه پیدا کردهاید. مسلماً شما از این سگ به خاطر بامزگی و زیبایی ظاهریاش خوشتان آمده است، اما نگه داشتن سگ جنبههای ناخوشایندی هم دارد و اگر میخواهید این حیوان را برای مدتی طولانی نگه دارید، باید بر روی این جنبهها هم کار کنید. از اجبارها و قید و بندهایی که همسران را در روزهای سخت هم کنار هم نگه میدارد، میتوان به فرزندان، امور مالی مشترک، خانهی مشترک، محدودیتهای قانونی، احکام شرعی یا سرمایهگذاری کلانی اشاره کرد که در طول سالها زندگی مشترک وارد رابطه شده است.
کارکردهای تعهد
غیرمنطقی است که انتظار داشته باشیم، زندگی زناشویی همواره در درازمدت رضایتبخش باشد. تعهد چسبی است که وقتی رضایت از زندگی مشترک ضعیف میشود، ارکان زندگی را کنار هم نگه میدارد. مهمترین کارکردهای تعهد در رابطه عبارت است از:
- تعهد بر رفتار اثر میگذارد: وقتی دو نفر در یک رابطه به هم متعهد باشند، دائماً به روشهایی برای محافظت از رابطهشان و حفظ آن در درازمدت فکر میکنند. تعهد به زندگی مشترک باعث میشود که به رفتار منفی همسرمان، واکنشهایی مثبت و سازنده نشان بدهیم.
- تعهد راه را برای فکر کردن به گزینههای احتمالی دیگر میبندد: وقتی تصمیم خودمان را برای متعهد شدن به یک نفر میگیریم، در واقع تصمیم میگیریم که به فرد دیگری متعهد نشویم. چنین تصمیمی به معنای قطع رابطه با هر فرد دیگری به جز همسر و چشم بستن بر تمام گزینههای دیگری است که میتوانستیم انتخاب کنیم، اما نکردیم.
- تعهد موجب میشود که دوست داشته باشیم سفر زندگی مشترکمان را حتی با وجود سختیهای راه ادامه دهیم: لحظات ناامیدی، کسالت، سرخوردگی، آزردگی و دیگر احساسات ناخوشایند در هر رابطهای وجود دارد. این احساسات منفی همان جنبهی ناخوشایند نگهداری از یک حیوان خانگی بامزه است.
- تعهد زمینه را برای یک وابستگی ایمن فراهم میکند و اضطراب ناشی از وابستگی به دیگری را کاهش میدهد: اگر بتوانیم با آسودگی خاطر و بدون نگرانی از دست دادن عشقمان به او وابسته شویم، از این رابطهی ایمن رضایت خواهیم داشت. به علاوه وقتی مشکلی در رابطه پیش میآید، متعهد بودن به یکدیگر به زوجین کمک میکند تا رابطهشان را ترمیم کنند.
چرا درک تعهد در روابط امروزه بیشتر از ده سال گذشته اهمیت دارد؟
تغییرات فرهنگی مهمی ظرف ده سال گذشته رخ داده است که روابط درازمدت را نیز تحتالشعاع قرار داده است. بنابراین درک کردن تعهد به پایدار ماندن ازدواج در مواجهه با تغییرات زیر کمک میکند:
- دسترسی آسانتر به دوست دخترها یا دوست پسرهای سابق و سهولت ایجاد یک رابطهی جدید: این سهولت دسترسی خطر وسوسه شدن برای شروع یک رابطهی جدید یا پیگیری گذشته را افزایش میدهد و پایداری زندگی را تهدید میکند.
- تصور این که دوست ماندن و ازدواج سفید بهتر از ازدواج است و به تاخیر انداختن ازدواج: وقتی دو نفر تصمیمگیری برای ازدواج را مدام به تاخیر میاندازند تا کنار هم بودن را “امتحان” کنند، ناخواسته و بدون این که خودشان متوجه باشند، خود را ملزم به این رابطهی غیررسمی میکنند و برای خودشان محدودیت میتراشند. دو دوستی که با هم زیر یک سقف زندگی میکنند، اما هیچ نسبت رسمی با هم ندارند، قسطها و هزینههای ماشین را با هم پرداخت میکنند، حتی ممکن است صاحب فرزند بشوند و به تدریج مانند زن و شوهرها روی هم و روی رابطهشان حساب باز کنند و در اصل همان سرمایهگذاریای را انجام دهند که یک زوج را در سختیها کنار هم نگه میدارد. برای مثال وقتی دوست دختر و دوست پسر تصمیم میگیرند که با هم در یک خانه زندگی کنند، وقتی یک طرف متوجه شود که نمیخواهد با دیگری رابطهی درازمدت داشته باشد، جدا شدن از هم برایشان سختتر خواهد شد. پس چون جدایی سخت است، او ترجیح میدهد در همین رابطهی ناخوشایند باقی بماند و به جای این که برای زندگیاش تصمیم بگیرد، منتظر میماند تا ببیند که چه پیش میآید. شاید به همین دلیل باشد که درصد موفقیت ازدواج برای افرادی که ابتدا همخانه بودهاند، پایینتر است. تحقیقاتی که به نتیجهای برخلاف این نظریه رسیدهاند، معمولاً مطالعه را بر روی یک جمعیت خاص انجام دادهاند یا نمونهشان به حد کافی بزرگ نبوده است. بنابراین افرادی که ازدواج سفید را انتخاب میکنند، باید متوجه باشند که ناخواسته و ندانسته برای خودشان محدودیت ایجاد میکنند و بدون آن که جنبهی “خواستن” و ازخودگذشتگی فردی تعهد را انتخاب کنند یا از مزایای آن برخوردار شوند، متعهد به اجبارها و بایدها میشوند.
اصول تقویت تعهد در رابطه
دنبال راههایی برای فداکاری بگردید
فداکاری و ازخودگذشتگی یکی از نشانههای شاخص تعهد است. وقتی میبینید که همسرتان به خاطر شما از خواستههایش میگذرد، اعتماد بیشتری به او و رابطهتان پیدا میکنید. فداکاری در ازدواجهای موفق عشق به همسر ازخودگذشته را قویتر میکند. ازخودگذشتگیهای کوچک میتواند موثرتر از فداکاریهای بزرگ باشد، چون وقتی همسران لطفهای بزرگی در حق هم میکنند، فکر میکنند زندگی مسابقه است، پس حساب امتیازها را نگه میدارند تا ببینند که آیا همسرشان هم لطفشان را جبران میکند یا خیر. همین الان سه کار کوچکی را که میدانید، میتوانید برای همسرتان انجام دهید و او را خوشحال کنید، یادداشت کنید.
روی زندگی خودتان متمرکز شوید
به این فکر نکنید که اگر با فرد دیگری ازدواج کرده بودید، زندگیتان چطور میشد. برخی فکر میکنند که وقتی فرد دیگری به نظرشان جذاب میآید، باید حتماً با او وارد رابطه شوند. اما باید بدانید که خصلت انسان به گونهای است که جذب افراد بسیاری میشود، اگر اینطور نبود چطور میتوانستیم تولیدمثل کنیم؟ فردی که به زندگی مشترکش متعهد است، ممکن است فرد دیگری را جذاب بداند، اما خودش را به طریقی که تعهدش را به همسر قانونیاش قویتر کند، قانع میکند که باید به زندگیاش وفادار بماند. مثلاً “اون واقعاً زن زیباییه، اما احتمالاً مثل زن من مادر خوبی نیست ـ خیلی خوشحالم که باهاش ازدواج کردم.” یا “اون خیلی جذابه، اما از اونجور مردایی نیست که دوست دارم شوهرم باشن.” چنانچه توجهتان را روی زندگی خودتان و محاسن همسرتان متمرکز کنید، میتوانید از زندگی مشترکتان لذت ببرید. متاسفانه افرادی که تعهد اجباری و قید و بندهای ازدواج برایشان پررنگتر از رضایت از زندگی مشترک است، احساس میکنند که به دام افتادهاند و آدمی که به دام میافتد به دنبال راهی برای فرار میگردد.
علامت دادن دربارهی لزوم ایجاد تعهد
از زوجینی که به تازگی ازدواج یا نامزد کرده بودند، خواسته شد که “نشانهی نهایی” تعهد را از نظر خودشان تعریف کنند. نخستین نشانهی این تعهد انداختن حلقهی ازدواج بود.
رویاپردازی و برنامهریزی کردن برای آینده هم میتواند نشانهی تعهد باشد. به خاطر داشته باشید که تعهد یعنی دیدن “ما در آینده”. کارهایی را که میخواهید در 2، 5، 10 یا 20 سال آینده در کنار همسرتان انجام دهید، یادداشت کنید تا بتوانید در رابطهی درازمدتتان روی آنها متمرکز شوید.
متعهد شدن در ازدواج در جامعهی فردگرای امروز در حال کمرنگ شدن است. این تغییر گرایش مایهی تاسف است، چون رابطههای پایداری که ثمرهی متعهد بودن به یکدیگر است، بهترین بستر برای پرورش کودکان است. اگر جوانان اهمیت این مسئله را درک کنند، ممکن است برای ازدواج کردن راغبتر شوند.
10 ترفند برای تقویت تعهد و وفاداری در زندگی مشترک
ده ثانیه به چشمان هم نگاه کنید
پدیدهی شگفتانگیز ازدواج این است که همسران خود واقعی یکدیگر را میبینند و میشناسند. همگی ما خواستار این شناخت هستیم. اما بیایید صادق باشیم، در گیرو دار زندگی روزمره گاهی اوقات روزهای متمادی حتی به چشمان همدیگر نگاه نمیکنیم. وقتی به چشمان یکدیگر نگاه میکنیم، اتفاق عجیبی رخ میدهد. هیچ حرفی نزنید، فقط ده ثانیه به چشمان هم خیره شوید.
مخفیانه لطفی در حق همسرتان بکنید، به گونهای که او فوراً متوجه آن نشود
در طول روز بارها پیش میآید که کاری را برای همسرتان انجام میدهید، این لطفها به مرور زمان، به ویژه وقتی در پاسخ به خواهشی باشد، عادی میشود. به خدمتی فکر کنید که میتوانید در حق همسرتان بکنید، به کاری که او از شما نخواسته است یا به لطفی که او تا مدتی متوجه آن نخواهد شد. مثلاً میتوانید مقدمات یک سفر را فراهم کنید یا اگر لوازم آرایشی همسرتان در حال تمام شدن است، بدون این که او از شما بخواهد، مخفیانه بستهی جدیدی را جایگزین آن کنید.
با هم در کلاسی که هیچ کدام چیزی دربارهی مهارتهای آن نمیدانید، ثبت نام کنید
یکی از جنبههای مهم ازدواج تقویت کردن و عمق بخشیدن به دوستی و تعهد در رابطه است. یکی از راههای رسیدن به این هدف یافتن علائق مشترک و پرورش دادن آنها است. معمولاً یکی از همسران خودش را متمایل به علائق همسرش نشان میدهد و به او ملحق میشود، این کار هم خوب و هم مهم است. اما بهتر است، علاقه یا فعالیتی را پیدا کنید که هیچ کدام تجربهای در آن زمینه ندارید و آن را از صفر در کنار هم یاد بگیرید.
بگذارید همسرتان بشنود که از او نزد دیگران تعریف میکنید
این توصیه فقط زمانی کاربرد ندارد که زبان عشق همسرتان واژگان تاییدی باشد و به تعریف شنیدن و تعریف کردن عادت داشته باشد. همهی ما دوست داریم که بشنویم مورد تایید دیگران هستیم، به ویژه اگر خودمان درخواست تایید نکرده باشیم و بشنویم که یک نفر از ما نزد دیگران تعریف میکند. وقتی در جمع دوستان یا خانوادهتان هستید، از این فرصت استفاده کنید و از همسرتان تعریف کنید … به دستاورد و موفقیت جدید او اشاره کنید یا به سادگی از یکی از خصوصیات دوستداشتنی همسرتان تعریف کنید.
اگر فرزند دارید، یک شب شام با هم بیرون بروید و حرف زدن دربارهی بچهها را در این قرار شبانه ممنوع کنید
اکثر تعاملات روزانهی پدر و مادرها دربارهی فرزندانشان، تربیت و نیازهای آنها است. این مشغولیت دائمی چالش بزرگی برای والدین است. اگر ترتیبی بدهید که چند ساعتی تنها کنار هم باشید و در این مدت کوتاه دربارهی فرزندانتان صحبت نکنید، به یاد روزهای قبل از به دنیا آمدن این فرشتههای نازنین میافتید، روزهایی که فقط خودتان بودید. در خلوت دونفرهتان میتوانید روی رابطه و ازدواجتان تمرکز کنید و به موضوعی غیر از تربیت فرزندان فکر کنید.
با هم عبادت کنید
با هم عبادت کردن زوجین را به یکدیگر نزدیکتر میکند. عبادت دونفره پیوندی روحانی و معنوی را بین زوجین ایجاد میکند و پرورش میدهد. اگر حتی در روزهای سخت و در دل مشاجرات هم چند لحظهای زندگی مادی را فراموش کنید و در کنار هم با همسرتان به درگاه خداوند دعا کنید، آتش ناسازگاریها و ناآرامیها فروکش میکند و پیوند بین شما و همسرتان قویتر میشود.
بوسهی شش ثانیهای را فراموش نکنید
بسیاری از کارشناسان مسائل ازدواج بر قدرت بوسهی شش ثانیهای تأکید دارند. بسیاری از همسران به یک بوسهی گذرا اکتفا میکنند و خودشان را از قدرت یک ارتباط طولانیتر و متمرکزتر محروم میکنند. وقتی یک بوسهی عاشقانه شش ثانیه طول میکشد، جادویی اتفاق میافتد که فقط باید خودتان تجربهاش کنید تا متوجه قدرت آن بشوید.
روی تواناییهای خودتان برای صحبت کردن دربارهی رابطهی جنسی کار کنید
صحبت کردن دربارهی مسائل جنسی برای بسیاری از زوجین ناخوشایند و دشوار است. شاید برایتان سخت باشد که دربارهی نیازها و تمایلاتتان حرف بزنید. اما یادگیری این مهارت ارتباطی برای نزدیکتر شدن به همسرتان ضروری است. پس با همسرتان در خلوت دربارهی خواستهها، نیازها و انتظاراتتان از رابطهی جنسی صحبت کنید.
بگویید “دوستت دارم”
یادتان نرود که حداقل روزی یک بار به همسرتان بگویید که دوستش دارید. حتی ایمیل کردن یا پیامک زدن این واژههای قدرتمند به همسرتان یادآوری میکند که شما به فکرش هستید، به او علاقه دارید و خودتان را به او متعهد میدانید.
حسن نیت داشته باشید
بزرگترین حلقهی مفقودهی ازدواج، عشق نیست، حسن نیت است. سریع بخشیدن، اعتماد داشتن به همسر، نیمهی پر لیوان را دیدن، دیدن محاسن همسر، عاشق او بودن و خدمت کردن به او به هر شکل ممکن یعنی حسن نیت داشتن در زندگی. این حسن نیت از هر چیز دیگری برای دوام ازدواج ضروریتر است.
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام ببخشید میشه سوال منم جواب بدید ، من الان ۴ ماه با یه آقایی آشنا شدم من سی و ایشون ۳۱ سالشونه، بعد سه ماه طی بحثی که داشتیم به من گفت الان تعهدی به کسی ندارم! این حرفش خیلی به من بر خورد به نظرتون حق با ایشونه و تو ۳ ماه نمیشه توقع متعهد بودن داشت یا من حق داشتم ناراحت بشم؟ واقعا گیج شدم نمیدونم توقع من زیاد بود یا ایشون درست میگفته و نباید تو ۳ ماه به کسی متعهد شد
دوست عزیز
سلام
هدف شما از رابطه چیه؟ آیا دنبال تعهدید؟ اگه هستید بهتره خیلی شفاف در مورد حرف بزنید. اگه واقعا وارد شدن به رابطهای که فرد مقابل هیچ تعهدی به شما نمیده جز خط قرمزهای شماست، بهتره خیلی شفاف راجع بهش حرف بزنید. نکته مهم این هست که تعهد، بخش مهم رابطه عاطفیه. روانشناسی به اسم استرنبرگ، برای عشق یک مثلث تعریف کرده که سه ضلع اون: شور و شوق و کشش، صمیمیت و تعهد هست. هر کدوم از این ضلعها نباشه، رابطه عاشقانه با مشکل مواجه میشه. پس، شما تصمیم بگیرید، ارتباطی که یکی از این سه ضلع رو نداره، به نظرتون چطوری قراره بشه؟