معمولا طلاق، احساس خجالت، اعتماد به نفس پایین و کم دانستن ارزش خود را به همراه خواهد داشت. شاید پس از طلاق ترس از تنهاییتان طبیعی باشد. ممکن است احساس تنهایی و انزوا داشته باشید و یا از افرادی که به شما پشت کردهاند متعجب شدهاید. چنین مواردی طبیعی است؛ با اینحال لازم نیست به همین شکل باقی بماند. اعتماد به نفس و ارج نهادن به خود به داشتن هسته درونی قویتر بستگی دارد. معمولا موفقیتهای بیرونی میتواند یک هسته ضعیف را پوشش دهد ولی بدون داشتن یک منِ قوی درونی، شادی طولانی مدت و پایدار نخواهد بود. من درونی به دوست داشتن آنچه واقعا هستید، بستگی دارد.
در واقع همه افرادی که طلاق را به عنوان آخرین گزینه انتخاب میکنند، به آیندهای بدون درگیری و مشکلات زندگی قبلی خود فکر میکنند. اما طلاق و جدایی، فرایندی بسیار سخت برای همه افراد، حتی قویترین آنهاست. پس از طلاق از همسر، ممکن است دچار سردرگمی، ناامیدی و افسردگی شده و پیدا کردن راه در زندگی بعد از طلاق برایتان دشوار باشد. در این شرایط شاید صحبت با کسی که بتوانید احساسات منفی خود را با او در میان بگذارید و به کمک او شرایط را مدیریت کنید، ایده خوبی باشد.
بعد از طلاق چه اتفاقی میافتد؟
حتی اگر یک رابطه دیگر مثل قبل خوب نباشد، طلاق میتواند بسیار دردناک باشد چرا که نماینده شکست، نه تنها در زندگی مشترک بلکه در رویاها و تعهداتی است که به آن فکر میکردید و پایبند بودهاید. روابط عاطفی با درجات بالایی از امید به آینده آغاز میشوند. وقتی یک رابطه شکست میخورد، ناامیدی، استرس و اندوه عمیقی را تجربه مینمایید. طلاق شما را به قلمروی نامعلومی خواهد کشاند. همه چیز مختل میشود : زندگی روزمره و مسئولیتهایتان، خانهتان، روابطتان با دوستان و خانواده و حتی عاداتتان. همچنین طلاق، عدم قطعیت از آینده را به همراه خواهد داشت. زندگی بدون همراه به چه شکل است؟ آیا میتوانید فرد دیگری را پیدا کنید؟ آیا تنها خواهید ماند؟ این موارد نامعلوم معمولا از بودن در یک رابطه بد، بدتر به نظر میرسد.
این درد، اختلال و عدم قطعیت به معنای آنست که بهبود بعد از طلاق، سخت خواهد بود و زمان بر است. با این حال مهم است که به خود بگویی که شما از این تجربیات سخت، سربلند عبور خواهید نمود و به عنوان فردی عاقلتر و قویتر به زندگی ادامه خواهید داد.
ورود به اندوه پس از جدایی و طلاق
بسیاری از کارشناسان معتقدند، افرادی که طلاق میگیرند وارد 5 مرحله از اندوه میشوند که بعد از فوت یکی از عزیزان نیز به همین شکل است. این مراحل عبارتند از :
انکار: انکار ممکن است زمانی که هنوز مزدوج هستید، آغاز شود. یک ساز و کار دفاعی برای کنار آمدن با درد (معمولا چون نمیتوانید باور کنید در حال جدا شدن هستید) است.
خشم: داشتن احساس عصبانیت از حماقت خودتان یا از نپذیرفتن شما توسط همسرتان طبیعی است، اما عصبانیت کنترل نشده یک وضعیت بد را، بخصوص اگر کودکان نیز درگیر بحث باشند، بدتر مینماید. متاسفانه بسیاری از وکیلان از همین عصبانیت برای بسط و پیش بردن فرایند طلاق و کسب امتیاز در مباحثات استفاده مینمایند. در حالی که طبیعی است که بخواهید همسرتان را تنبیه نمایید، نهایتا برخلاف آنچه که به شما کمک کند تا بتوانید به ادامه زندگی و ساخت دوباره آن بپردازید، نتیجه عکس خواهد داشت.
مذاکره و چانه زدن: این مرحلهای است که، سعی میکنید آنچه که رخ داده را اصلاح کنید و بدون انجام اشتباهات گذشته، دوباره سعیتان را کنید. این مساله منطقی نیست و به ناچار محکوم به شکست است. جدا شدن، قله کوهی از مشکلات، نارضایتیها و مسائلی است که از ماههای طولانی ساخته شده و احتمال حل فوری آنها زیاد نیست.
افسردگی: طبیعی است که بعد از طلاق احساس تنهایی، غم و کنار کشیدن از زندگی روزمره را داشته باشید. وقتی که افسردگی، قابل توجه میشود و شروع به تاثیر بر فرزندانتان میکند باید به دنبال کمک بیرونی باشید.
پذیرش: آخرین مرحله ناراحتی، زمانی رخ میدهد که قبول میکنید ازدواجتان خاتمه یافته و رویاها و آرزوهایی که با همسر پیشینتان به اشتراک گذاشته بودید، تمام شده است. در حالیکه ممکن است گهگاهی باز هم احساس خشم، گناه یا افسردگی داشته باشید، اما شدت و تکرار این مسائل کمتر خواهد شد و این خود نشانه آنست که شما آماده برداشتن تکههای خرد شدهتان و حرکت به سمت جلو هستید. همچنین نشانهای از شناسایی نقاط قوتتان برای شروع راهی جدید به سوی خوشحالی است. به درجهای از بیتفاوتی نسبت به همسر قبلیتان خواهید رسید.
برای بازگشت به زندگی بعد از طلاق، خود را آماده کنید
داستان طلاق هر کسی متفاوت است. ممکن است سالها با کسی زندگی میکردهاید، شاید یک سال از زندگی مشترکتان میگذرد و به همین شکل. ممکن است فرزند داشته باشید یا نداشته باشید. ممکن است طلاق نظر شما بوده باشد و یا نظر شریکتان و یا شاید روی این مساله با هم به تفاهم رسیدید. ممکن است به آرامش رسیده باشید یا قلبتان شکسته باشد یا مقداری از هر دو. اما به هر شکلی که به اینجا رسیدهاید، سوال این است که از اینجا به کجا خواهید رفت؟، چگونه به شناخت از خود خواهید رسید؟، به عنوان یک فرد تنها چه میخواهید؟ شکل زندگی جدیدتان چطور است؟ و در مسیر جدید چطور ادامه خواهید داد؟ در اینجا هفت گام اولیه آورده شده است :
غصه بخورید
هیچ کس با این فکر که “من حتما یک روز جدا خواهم شد!” ازدواج نمیکند. حتی اگر در زمان جدا شدن، طلاق همان چیزی بود که میخواستید، باز هم طلاق نماینده شکست است. تجربه ازدواج و طلاقتان هر چه که باشد، احساسات ناراحتکنندهای وجود خواهد داشت. ممکن است از کارهایی که کردهاید یا نکردهاید پشیمان باشید و یا به این فکر کنید که اشتباهتان کجا بوده است. با این احساسات زندگی نکنید، ولی اتاقی برای آنها در نظر بگیرید. شکست، شکست است. فضایی خالی وجود داشت که چیزی آن را پر نموده، حال ممکن است آن چیز که این فضا را پر نموده، مطلوبتان نباشد.
بر روی احساساتتان کار کنید
بار سنگین رابطه قبلیتان را با خود وارد زندگی جدیدتان نکنید. راهی برای توقف احساس نابودی ازدواجتان، پیدا کنید. این روش میتواند صحبت کردن راجع به احساساتتان با فردی دیگر یا متمرکز نمودن انرژیتان روی یک فعالیت سالم باشد که از آن لذت میبرید. ریختن این احساسات به یک گوشه بسیار رایج است ولی باید روی آنها کار کنید یا آنها زندگیتان را آلوده خواهد نمود. اگر میبینید در مقابل درمان مقاومت میکنید، بهتر است در ذهن داشته باشید که درمان به معنای مشکل داشتن یا در بحران بودن نیست.
یاد بگیرید که خودتان را دوست بدارید
حقیقت اینست که بسیاری از افراد، پس از طلاق احساس نپذیرفتن خود را دارند. ممکن است فکر کنید مشکلی دارید که نتوانستید رابطه را به سرانجام برسانید. برای اینکه بعد از طلاق زندگی شاد و آرامی داشته باشید باید روی کسب اعتماد بنفس و ایمان آوردن به خودتان و ارزش خودتان کار کنید. این نیز مسالهای است که میتوانید در درمان به آن برسید.
آنکه بودید را زنده کنید
بخصوص اگر مدت زمانی از ازدواجتان میگذرد، ممکن است چیزهایی زیادی را که به عنوان یک فرد تنها از آن لذت میبردید را به این دلیل که مناسب زندگی “زن و شوهری” نبود، کنار گذاشته باشید. ممکن است شما از بیرون رفتن لذت میبردید، ولی همسرتان بیشتر از در خانه ماندن خوشش میآمد. ممکن است شما همیشه از رفتن به تئاتر لذت میبردید ولی شوهرتان از آن متنفر بود. فعالیتها و لذات پیش از ازدواجتان چه بود؟ به خاطر رابطهتان چه تغییراتی در خودتان ایجاد نمودید؟ سعی کنید از سرگیری علایق قدیمیتان را شروع کنید.
روی جدیدی از خودتان را بیابید
طلاق، علیرغم مشکلات و ناخوشایندیهایی که به همراه دارد، دوره تغییر زندگی است و روی خوشایندی به همراه دارد که : میتوان همه چیز را تکاند و سبک جدیدی از زندگی را از آن میان یافت. این موضوع میتواند امتحان کردن یک ورزش جدید، در نظر گرفتن مکان جدیدی برای عبادت یا برگشتن به دانشگاه باشد. البته نمیتوانید سریعا همه چیز را رها کنید و بدون ارزیابی کاری را انجام دهید. شاید محدودیتهای بسیار جدی مانند کودکان (اگر پدر یا مادر هستید)، شغل، و محدودیت مالی (که ممکن است در نتیجه طلاق آسیب دیده باشد) داشته باشید. احتمال این هم وجود دارد که نتوانید خیالاتتان را عملی کنید، ولی تغییراتی نیز وجود دارند که در دسترس شما هستند. راجع به کسی که میخواهید باشید فکر کنید همان کسی که پیش از ازدواج بودید یا فردی جدید؟ چه کارهای متفاوتی میتوانید انجام دهید؟ به جای زندگی در کنار موارد دور از دسترس، آغوشی باز برای تغییرات ممکن داشته باشید.
جرات تنهایی را داشته باشید
تنها بودن به معنای منزوی شدن و ندیدن دیگران برای همیشه نیست. این مساله تنها به معنای مزدوج نبودن و یا نداشتن عجله برای این کار است. افراد بسیاری هستند که به تنهایی زندگی میکنند و موقعیتهای ارتباطات اجتماعی بسیاری وجود دارد. امکان انتخاب دوستان جدید و ورود به گروههای مختلفی که براساس علاقیاتتان است، فراهم خواهد بود. ابعاد اجتماعی بعد از طلاق میتواند بسیار غنی باشد.
وظایف جدیدتان را بپذیرید
بخصوص اگر برای مدت زمان طولانی مزدوج بودهاید، احتمالا هر کدام از شما بخشهایی از زندگیتان را مدیریت مینمودهاید. اکنون این شمایید که باید تمامی این کارها را انجام دهید و احتمالا همه چیز به صورت تمام و کمال نخواهد بود؛ ولی مشکلی نیست. اگر شریکتان مسئول مالی زندگیتان (کسب آن، مدیریت آن و سرمایه گذاری آن) بود ، با قلمروی گستردهای از مسئولیتها و چیزهایی که نیاز به یادگیری دارد، روبرو خواهید شد. سر و کله زدن با این مسائل میتواند به شما اعتماد به نفس ببخشد. لازم نیست همه این کارها را به تنهایی انجام دهید. کمک بگیرید. حتی اگر اشتباه کردید و برای مثال پول زیادی برای یک ماشین پرداختید، میتوانید از این تجربه یاد بگیرید. اشتباهات به شما توانایی زندگی خواهد داد و به شما نحوه مدیریت تنهایی را خواهد آموخت.
چطوری بعد از جدایی عاطفی، یک زندگی جدید بسازید.
افسردگی بعد از جدایی عاطفی.
سارا، 8 ماهه که از یه رابطه عاطفی 4 ساله بیرون اومده. اون تقریبا اکثر روزها حالش بده و با وجود گذشت 8 ماه، احساس میکنه هر روز حالش بدتر از دیروزه. اون قبلنا یه دختر شاد و فعال بوده، یه نقاش فوقالعاده که تابلوهای بسیار زیبایی میکشیده، اما بعد از جدایی حتی دستش به سمت قلمو هم نمیره.
ترس از شکست دوباره.
میلاد، یکساله که از یه رابطه عاطفی بیرون اومده. اون دیگه حاضر نیست با هیچ دختر دیگهای آشنا بشه و قید ازدواج و آشنایی رو زده؛ چون فکر میکنه که ممکنه دوباره همین اتفاق بیافته و دوست نداره دوباره اون غم و احساسات منفی بعد از جدایی رو تجربه کنه.
زندگی پر از درد و رنجه.
اسم یکی از کتابهای پرفروش در حوزه روانشناسی و توجهآگاهی، این هست: «زندگی پر از درد و رنجه». ممکنه که در نگاه اول فکر کنید عجب نگاه منفیای به زندگی! اما منظور اصلی دکتر کابتزین از این عنوان اینه که زندگی پر از اتفاقاتی هست که گاها ناخوشاینده و این طبیعت زندگیه. کار ما اینه که از دل این اتفاقات ناخوشایند، زندگی خوبی برای خودمون رقم بزنیم.
برای پشت سر گذاشتن این احساسات، چی کار کنیم؟
حالا برسیم سر داستان سارا و میلاد. معمولا بعد از پایان یافتن یک رابطه عاطفی، این احساسات ایجاد میشه، ولی همیشه گفتیم که اگه راه رو درست برید، بعد از حدود 6 ماه به بهبودی نسبی میرسید و میتونید زندگیتون رو دوباره از سر بگیرید. اما چطوری؟
افسردگی مثل یه چرخه، ادامه پیدا میکنه.
افسردگی باعث میشه که ما خیلی از کارهایی خوشایندی که قبلا انجام میدادیم رو دیگه انجام ندیم. مثلا، اگه قبلا ورزش میکردیم یا با دوستامون قرار میگذاشتیم دیگه این کارها رو نکنیم. این خودش باعث میشه خلق ما غمگینتر و افسردهتر شه؛ و همین باعث میشه، ارتباطمون رو کمتر کنیم و … . میبینید، حال بد مثل یه چرخه ادامه داره و اگه جلوشو نگیرید، روز به روز بدتر میشه!
چه کارهایی برای حال بهتر انجام دادید؟
قطعا این موضوع رو شنیدید که هیچ کاری بدون تلاش به دست نمییاد؛ پس اگه میبینید که حالتون بهتر نشده، بگردید و ببینید چه کارهایی میتونستید برای حال بهترتون انجام بدید، اما ندادید؟ آیا برای شکستن این چرخه معیوب کاری انجام دادید؟
چرخه معیوب رو بشکنید.
دید منفی نسبت به ارتباطات آینده، ترس از ارتباط مجدد، افسردگی به خاطر از دست رفتن رابطه و … همگی مثل یه چرخه ادامه پیدا میکنند و تا زمانی که کاری براش نکنید، همینطوری کار خودشون رو انجام میدن. اما برای متوقف کردن این چرخه چه کار میشه کرد؟
قویتر از خواستههای ذهنیتون باشید.
فرض کنید یکی از دوستاتون که سابقا خیلی با هم رفت و آمد داشتید، شما رو به مهمونی دعوت کرده؛ قاعدتا بدن ما دنبال لذت آنیه؛ یعنی چی؟ یعنی تو ذهنتون به شما میگه که: «به جاش بگیر بخواب؛ کی حال داره پاشه حاضر شه و …». اما شما باید در مقابل این وسوسه مقاومت کنید و چرخه رو یه جا متوقف کنید.
به بلندمدت فکر کنید.
همون طوری که گفته شد، بدن ما دنبال لذتهای لحظهای و خیلی به آینده فکر نمیکنه. اما چرا؟ چون بخش لذت و پاداش مغز ما پایینتر از قسمت متفکره. به همین دلیل، وقتی یه مسالهای مطرح میشه، اون قسمت پایینیه، زودتر جواب میده و همیشه هم جوابش مشابهه. اما سعی کنید اینبار با قسمت متفکر مغزتون تصمیم بگیرید و به آینده کارهاتون فکر کنید.
باز سازی و ترمیم اعتماد بنفس بعد از طلاق
ترمیم اعتماد به نفس بعد از جدایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است چرا که بر اثر طلاق تغییراتی در زندگی فرد ایجاد میشود و فرد ناچار است برای سازگار شدن با شرایط جدید در حوزه های مختلف زندگیش تصمیمگیری نماید. در صورتیکه فرد از اعتمادبنفس پایین رنج ببرد کنار آمدن با جدایی را سخت میکند. بعلاوه حرف مردم و سرزنشهای آنها تاثیر مضاعفی بر چنین فردی میگذارد. نهایتا تجربه این طرد شدگی های پی در پی اختیار زندگیش را از دستش خارج میکند. بی توجهی به بازسازی اعتماد بنفس پایین موجب میشود نتواند رفتارهای هیجانی خود را کنترل نماید و به جای کمک به التیام دردهایش با ورود به ارتباطات موقت و حتی صیغه با فردی نامناسب شرایط را برای خود بحرانی کند. در صورتیکه فرد اعتمادبنفس لازم را داشته باشد، میداند که باید از جایگیزین های مناسب برای التیام زخمهایش استفاده نماید. میداند که باید به خودش و زندگیش سر و سامانی دوباره بدهد، پس نیاز جنسی خود را به روشهایی موثر مدیریت میکند، و برای اینکه امید خود ا در دستیابی مجدد به عشق از دست ندهد و بتواند با آرامش مسیر بعد از طلاق را طی کند از کمکهای تخصصی غافل نمیشود و روشهای علمی که در کوتاهتر کردن این دوران کمک میکند را بکار میگیرد که در رسیدن به آینده دلخواهش متوقف نشود.
طلاق برای هم افراد امری دردناک و سخت است. بازسازی زندگی پس از طلاق روحیه قوی و تلاش و پشتکار زیادی میخواهد. در فرایند پذیرش روحی طلاق، شما ممکن است روندی از انکار، خشم، گرایش به بازگشت و افسردگی و ناامیدی را تجربه کنید. حالات روحی مانند عصبی شدن، شوکه شدن، ترس و مرور مکرر خاطرات در این دوران تا حدی طبیعی است. برای ساختن یک زندگی سالم بعد از طلاق، لازم است زمان لازم برای طی شدن فرایند سوگواری عاطفی را به خود دهید، آماده شوید نقش جدیدی را در زندگی بپذیرید و جرات کنید با تنهایی پس از طلاق کنار بیایید.
پرسش و پاسخ کوتاه