انواع روابطی که شما رو داغون میکنن!
رابطهای که نباید هیچ کس ازش چیزی بدونه
اگه با کسی آشنا شدین و باهاش وارد رابطه شدین که بهتون میگه که نباید هیچ کس از رابطهتون خبردار بشه، بدونین که این یه زنگ خطره و یه جای کارش میلنگه! درسته که از همون اول نباید به همه بگین که با کسی آشنا شدین اما در جریان قرار دادن خانوادهها خیلی مهمه و نباید مخفیانه باشه. اینجور افراد به احتمال زیاد فقط برای سرگرمی شما رو میخوان و در آینده رابطه رو رسمی و جدی نمیکنن. پس این رابطه به ضرر شماست!
رابطهای که در اون ازتون سوءاستفاده میشه
سوءاستفاده مالی، جسمی، احساسی و… زنگ خطرهای رابطه هستن. اگه در رابطه حس میکنین ازتون سوءاستفاده میشه، پس بدونین که این رابطه شما رو داغون میکنه و به ضرر شماست چون به روح و روان و جسمتون آسیب میزنه.
رابطهای که هیچ آینده و هدف روشنی نداره
یکی از مهمترین مواردی که برخی از افراد نادیدهاش میگیرن و سالهای زیادی از عمرشون رو در این نوع روابط اشتباه، هدر میدن اینه که رابطهشون بدون هدفه و مسیر مشخصی نداره، بلاتکلیفه و معلوم نیست به کجا قراره بره و ختم بشه. این رابطه شما رو داغون میکنه چون شما مطمئن نیستین که مقصدتون کجاست و این حس بلاتکلیفی، کم کم روح و روانتونو فرسوده میکنه. هدف و مشخص بودن آینده رابطه، خیلی خیلی مهمه!
رابطهای که در اون بهتون مرتب خیانت میشه
اگه طرف مقابل مرتب بهتون خیانت میکنه و شما بارها و بارها بخشیدینش، این رابطه سمی میتونه شما رو داغون کنه و کم کم اعتماد به نفستونو از شما بگیره. مواظب باشین که زیادی بخشنده و صبور نباشین!
رابطهای که پر از دروغه
افرادی که از همون اول یه سری از موارد رو بهتون دروغ میگن یا پنهان میکنن تا شما به واقعیتهای شخصیت و زندگیشون پی نبرین و باهاشون ادامه بدین، کم کم در ادامه رابطه این دروغها بیشتر و بیشتر میشه. رابطهای که پر از دروغ باشه، سمی و اشتباهه.
رابطهای که خوشحالی رو ازتون گرفته
شاید تا حالا تجربهاش کرده باشین که با کسی وارد رابطه بشین و بیشتر روزها حالتون بد باشه به خاطر مشکلات رابطه یا اتفاقاتی که میفته. این نوع روابط سمی، به شکلهای مختلف از شما شادی و آرامش رو میگیرن و کم کم شما رو داغون میکنن. درسته که در هر رابطهای مشکلاتی هست و ممکنه گاهی حالتون بد باشه، اما اگه بیشتر روزها اینطوریه و حس میکنین افسرده شدین، این یه نشانه بده که باید جدیش بگیرین.
جدا شدیم، چیکار کنم حالم خوب بشه؟
بعد از جدایی، تازه آسیبهایی که در رابطه دیدین خودشونو نشون میدن، یعنی حس میکنین خیلی ضعیف شدین، دیگه اعتماد به نفس ندارین و حتی ممکنه احساس گناه و افسردگی بیاد سراغتون. برای اینکه بتونین بعد از جدایی، آسیبهایی که دیدین رو جبران کنین، شخصیتتونو قوی کنین تا بایستین و به زندگیتون ادامه بدین، توصیه میکنیم در دوره زندگی پیروزمندانه پس از جدایی شرکت کنین.
هنوز دوستش دارم و میخوام برگرده!
قطعا دوست داشتن و احساس دلتنگی، دلیل کافی و قانعکنندهای برای بازگرداندن عشق نیست. این احساسات، میتونن بخشی از مسیر کنار اومدن با جدایی باشن، اما اگه دلایل منطقی برای بازگرداندنش دارین و میخواین به رابطهتون یه شانس دیگه بدین، اول یک جلسه مشاوره غیرحضوری با مشاوران همیار عشق داشته باشین و بعد با صلاحدید مشاور، برای بازگرداندن عشق قبلیتون، به شما برنامه کوتاهمدت و بلندمدت داده میشه.
همیار عشق را در اینستاگرام دنبال کنید.
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام. همه چی از اون دستگاه لعنتی شروع شد و کامنتی لعنتی که ما رو با هم آشنا کرد. اون آنچنان با کلمات بازی میکرد و منو دیوونه خودش کرده بود که من سر از پا نمیشناختم. اولین تجربهی عشقیم بود با وجود اینکه سی سالم بود. هیچ وقت نمیخواستم وارد این روابط بشم و پاک و سالم مونده بودم. تا اینکه تحصیلاتم تموم شد و تنها شدم. به فاصله خیلی کم پدر و مادرم رو از دست دادم و تنها و بیکس شدم. دیگه بیشتر از هر کس و همه چیز احساس تنهایی میکردم و میخواستم کسی کنارم باشه. کسی که واقعا منو بخواد و دوستم داشته باشه. تا این اتفاق افتاد و من با محمد آشنا شدم. شبا تا صبح فقط اس ام اس بازی میکردیم و روزها هم به هم دیگه زنگ میزدیم و نوبت میذاشتیم که همو ببینیم. اما تا همو دیدیم این اون آدمی نبود که من از فضای مجازی میشناختم. طور دیگهای بود. عادی بودن رو توی صورتش نمیدیدم و همینم نگرانم میکرد. همهی زندگیش فقط دروغ بود. هر چیزی که میگفت همش دروغ. دروغ. اصلا عشق منو نفهمید و بعدها بیمحلی ام میکرد و جواب تلفنام رو نمیداد. بهم میگفت تو پیری. تو سی سالته اما من 24 سالمه. میگفت باهات حال نمیکنم. منم انگار سالها بود نمیشناختمش. بعدها میدیدم توی کانالهای مختلف کامنت میذاره و به دنبال همه جور کیس میگرده. از خودم بدم میومد. گریه شده بود کار هر روزم. کارم شده بود التماس. بدجوری وابسته اش شده بودم اما اون نمیفهمید و تنوع طلب و بیرحم به کاراش ادامه میداد و منو نادیده میگرفت. بعد مدتی بلاکم کرد و از زندگیش انداختم بیرون. ای کاش میتونستم همه چیز رو با جزئیات شرح بدم اما اینجا نمیشه. فقط اینو بگم که با من و زندگیم بد کرد. هنوز هم نمیتونم فراموشش کنم. من برای اون مردم. حالم بهم میخوره از خودم. از اینکه ازم سوءاستفاده شد.از اینکه دست خوردم. کاش همش خواب بود. کاش رویا بود. من دارم ذره ذره اب میشم و اون با دیگران خوشه. خدایا اون با من چه کرد؟؟؟؟ 😭😭
سلام و درود از خداوند منان برای شما صبر و شکیبایی بر این مصیبت های وارد شده میطلبیم
ببینید عزیز جان
انسان موجودی اجتماعی و یکی از اهداف خلقت او محبت کردن و محبت دیدن پس اگر وابسته حرف های یک نفر شدید تقصیر شما نیست، اما خوب الان هیچ چیز به احتمال زیاد تغییر نخواهد کرد گذشته در بهترین حالت الان هرزه گویی بیش نیست پس نباید آنقدر فکر کنید تا داغون تر و داغون تر بشید
انسان ممکن الخطاست و امکان داره خطا کنه بله اما بستگی داره که شما با چه دیدگاهی نگاه میکنید آیا فقط به قسمت غمگینش فکر میکنید؟ آیا جنبه های مثبتش هم میبینید؟ بله طبیعی هرکس صدمه ببینه سخت میتوان به قبل بازگشت اما با این حال به این معنی نیست که همه چیز تمام شده! زندگی بی زندگی و گریه و گریه از یک جای دیگه باید دستتون رو بگیرید به زانو هاتون بلند بشید بگید اوکی باش یه بار یه اشتباهی کردیم و خوب تجربه هم کردیم پس سعی میکنم بیخیالش بشم و دوباره شروع کنم به زندگی کردن از اینکه هستم لذت ببرم از اینکه میتونم برای خودم یه کاری کنم لذت ببرم از اینکه میتوانم زندگی کنم! پس لزومی ندارد همش اتفاقات را مرور کنید پس مرحله اول توکل کردن به معصومین و اولیای خدا و کمک خواستن از خداوند تعالی مرحله دوم همت کردن برای فراموش کردن که با سرچ در گوگل میتوانید وبلاگ های نوشته شده در این زمینه را ببینید و مرحله سوم برنامه ریزی و اولیت بندی و هدف گذاری که باز هم با سرچ میبینید وبلاگ های در این خصوص بازهم و بازهم گذشته الان در بهترین حالت هرزه گویی و آینده یک خیال پس امروز رو زندگی کنید،لذت ببرید و با خدای خود درد دل کنید قطعا جواب میگیرید( البته پیشنهاد میشود که بسیاری در باب این مسئله خودتان مشاوره بگیرید تا مشکل حل شود) موفق و موید باشید