زوج عاشقی که به عقد هم درمیآیند، هنگام امضاء عقدنامه وفادار بودن به یکدیگر را بدیهی را میدانند و معتقدند که خیانت بنیان زندگیشان را متلاشی خواهد کرد، تا این که خیانت درب خانهشان را میزند. در واقعیت بیش از نیمی از زوجین خیانت را در زندگی مشترک خود تجربه میکنند. اما بسیاری از آنها ترجیح میدهند که به جای جدا شدن از یکدیگر با موضوع خیانت کنار بیایند و حتی بعضی ازدواجها پس از بخشش یک طرف و دوباره متعهد شدن طرف دیگر محکمتر و پایدارتر میشود. با این وجود کنار آمدن و بخشش برای کسی که خیانت دیده و بازسازی اعتماد و ترمیم روابط برای کسی که خیانت کرده کار آسانی نیست. در این زمان بهترین کسی که میتواند به زوجین برای گذر از این چالش بزرگ کمک کند مشاور است. مشاورین با تجربهای که در زمینه اصلاح روابط میان زوجین دارند، همواره آماده کمک به شما هستند.
مشاور شما را از دو راهی ‘ اعتماد کنم و بمانم یا تمام کنم و بروم؟ ‘ نجات میدهد،افرادی که با خیانت همسرشان روبرو میشوند (هر چند بعد از آن شوهر یا زنی که خیانت کرده ابراز ندامت و پشیمانی کند)، پس از بیرون آمدن از شوک حادثه در این دوراهی قرار میگیرند که آیا باید اعتماد کنند، ببخشند و زندگی خود را حفظ نمایند یا دیگر نباید به این فرد خیانتکار اعتماد کرده و لازم است او را ترک کنند. یک طرف حفظ رابطهای است که شاید بعد از این با کیفیت بیشتری ادامه یابد و طرف دیگر فکر کردن به زندگی برای یک عمر با شک و تردید و بیاعتمادی. در این میان هیچ کس مانند یک مشاور که به این شرایط آشنا بوده و تجربه زیادی در تعامل با همسرانی که درگیر خیانت بودهاند داشته، نمیتواند برای گذر از این دوراهی افراد را راهنمایی نماید. مشاورین باتجربه، متخصص و تحصیلکرده آمادهاند تا تمام تجارب خود را در اختیار زوجهای آسیب دیده بگذارند و به آنها کمک کنند تا بهترین تصمیم را برای آینده خود بگیرند.
احساس تنفر پس از خیانت
طبیعی است که پس از خیانت همسرتان، نسبت به او احساس تنفر داشته باشید. احتمالا جملاتی مثل «چطور جرات کرد این کار رو با من بکنه.»، «چقدر آدم کثیف و پستیه که این کار رو با من کرد.» و… در ذهن تان می چرخد. برای کاهش این احساس تنفر و خشم نسبت به همسرتانف می توانید از راهکارهای ادامه مقاله استفاده کنید و یا برای رسیدن به بخشش و صلح درون، از مشاور کمک بگیرید چون قطعا بخشش خیانت و کنار امدن با آن، کار سختی است.
بیخوابی پس از خیانت
یکی از اتفاقاتی که شاید بعد از خیانت همسرتان برای شما بیفتد، بیخواب شدن است. بیخوابی به دلیل استرس، اضطراب و افسردگی است. همچنین یکی از دلایل آن نیز میتواند افکار منفی و مشغلههای ذهنی باشد که بعد از خیانت در ذهن فرد ایجاد میشود. برای اینکه خواب راحتی داشته باشید میتوانید نکات زیر را قبل و در حین خوابیدن رعایت کنید:
- قبل از خوابیدن در اتاق خوابتان به هیچ عنوان از موبایلف تبلت و سایر وسایل الکترونیکی استفاده نکنید.
- اتاقتان را مرتب کنید تا خواب بهتری داشته باشید زیرا اتاق شلوغ و نامرتب باعث بیخوابی میشود.
- قبل از خوابیدن مدیتیشن انجام دهید و به موسیقی آرامشبخش گوش دهید تا راحتتر به خواب بروید.
مراحل کنار آمدن با خیانت همسر و اصلاح روابط از دید روانشناسان
برای کنار آمدن با خیانت و ترمیم رابطه پس از آن باید از سه مرحله زیر گذر کرد:
مرحله اول: شوک پس از کشف خیانت
روابط عاشقانه و رمانتیک در گذشته بر مبنای تصورات مثبت و خیالانگیز شکل گرفته است. کشف خیانت این تصورات را درهممیشکند و به شک و بیاعتمادی دامن میزند. در این حالت پرسشهای اساسی زیر به ذهن همسر خیانت دیده هجوم میآورد:
- تو واقعاً کی هستی؟
- چطور توانستی این کار را در حق من بکنی؟
- رابطهی ما برای تو چه ارزشی دارد؟
شوک اولیه پس از کشف خیانت و شک و بیاعتمادی همراه با آن واکنشهای متعددی را به دنبال دارد که از آن جمله میتوان به افسردگی، خشم، شرم، وسواس فکری، کنکاش درباره ریزترین جزئیات خیانت، ناتوانی در تمرکز کردن و زیر نظر گرفتن کوچکترین حرکات همسر اشاره کرد. بهترین روش برای تحت کنترل گرفتن این واکنشهای اولیه این است که احساسات خود را در محیطی به زبان بیاورید که بدون قضاوت کردن از شما حمایت شود. اگر فردی را بیابید که بدون نصیحت کردن و نشان دادن واکنشهای غیرمنطقی صرفاً به درد و دلتان گوش دهد، مسلماً احساس بهتری پیدا خواهیدکرد.
نصیحت کردن در این مرحله بیفایده است، چرا که همسر آزرده آنقدر پریشانحواس و درگیر احساسات مختلف است که نمیتواند به خوبی فکر کند یا تصمیم درستی بگیرد. البته داشتن یک سنگ صبور، یک جفت گوش شنوا بسیار مهم است. چنانچه بتوانید احساسات خود را با فرد معتمد و دلسوزی در میان بگذارید، بارتان سبکتر میشود و از شدت خشم و ناراحتیتان کاسته میشود.
به همین ترتیب اگر در این مرحله بخواهید این احساسات و ناراحتیهای خود را با همسرتان مطرح کنید و بگویید که چقدر از دست او ناامید شدهاید، مطمئناً نتیجه خوبی نخواهید گرفت. همسر جفاکار بلافاصله پس از کشف خیانت و برملا شدن رازش نمیتواند شنونده خوبی باشد و از همسر آزرده خود دلجویی و حمایت کند. بنابراین در میان گذاشتن این حجم از احساسات با همسر خطاکار فقط باعث گارد گرفتن او میشود، او کاملاً خیانت خود را انکار میکند و انگشت سرزنش و اتهام را به سمت شما نشانه میگیرد یا از شما دوری میکند. متاسفانه چنین واکنشهایی فقط احساسات منفی شما را تشدید میکند. بر طبق یک قاعده کلی در میان گذاشتن احساسات با فردی که توان یا تمایل شنیدن آنها را ندارد، غالباً نتیجه عکس میدهد و عواطف منفی بیان نشده قویتر و ریشهدارتر میشود. سخن آخر این که بهترین کار در دوران کنار آمدن با شوک اولیهی ناشی از کشف خیانت این است که از گروههای حمایتی، مشاوره فردی، خانواده و دوستان کمک بگیرید.
مرحله دوم: مسیر ارتباطی
پس از فروکش کردن شوک اولیه باید بررسی کرد که هر یک از زوجین چطور میخواهند با این مشکل کنار بیایند. آیا نجات زندگی مشترک برای هر دو طرف مهم است؟ یا این که یکی از زوجین از احساس خود و کاری که میخواهد انجام دهد، مطمئن نیست. تحت این شرایط چطور میتوان تردید و دودلی را برطرف کرد؟ نجات دادن زندگی پس از خیانت به همکاری و همدلی هر دو طرف برای رسیدن به یک هدف مشترک نیاز دارد. باز هم تاکید میکنیم که مشاوره فردی غالباً برای همسرانی مفید است که درباره احساسات خود مردداند یا از روشن بودن آینده این ارتباط مطمئن نیستند.
مرحله سوم: ترمیم رابطه و جلب اعتماد دوباره
چنانچه هر دو طرف برای نجات زندگی خودشان مصمم باشند، باید خود را برای انجام دادن دشوارترین مرحله آماده کنند. قبل از هر کار باید انگیزه اصلی خیانت مشخص شود و برای تغییر دادن عاملهای منتهی به خیانت اقدام شود. پس از آن با انجام توصیههای روانشناسی زیر میتوانید دوباره به یگدیگر اعتماد کنید و آسیبهای وارده بر زندگی مشترکتان را ترمیم ببخشید
مشخص کنید که آیا هر دو نفر درصدد ترمیم رابطه خود هستید یا خیر؟
پژوهشها نشان میدهد که مردان خیانت و رابطه جنسی همسرشان را سختتر از یک رابطه عاطفی میبخشند، حال آن که برای زنان بخشیدن رابطه عاطفی دشوارتر از خیانت جنسی است. بنابراین به خاطر داشته باشید که آنچه برای شما اهمیت کمتری دارد، ممکن است برای همسرتان فاجعهبار باشد و او را از پا دربیاورد. مدتی طول میکشد تا اثر شوک خیانت از بین برود و برای ترمیم رابطه بعد از خیانت باید وقت بگذارید. با یکدیگر به تصمیم مشترکی برسید که آیا میخواهید از هم جدا شوید یا رابطهتان را از نو شروع کنید. با خودتان و همسرتان صادق باشید، احساسات خود را به روشنی بیان کنید و از مشاجره کردن، توهین و جنگهای کلامی آتشین و بیفایده دست بردارید. یکی از شما بدون آن که حق انتخابی داشته باشد، آسیب دیده و به او خیانت شده است. “این فاجعه برای من اتفاق افتاده و الان چارهای جز کنار آمدن با آن ندارم.” طرف دیگر سردرگم و مردد است، چرا که انتخابهای متعددی پیش رو دارد، با همسرش بماند یا با معشوقهاش، به علاوه در دنیای مجازی نیز روشهای بسیاری برای ارضاء نیازهای جسمی و عاطفی خود میبیند. ممکن است این همسر خطاکار عاشق دو نفر باشد و به این خاطر احساس گناه کند، قرار گرفتن در این دوراهی او را به مرز جنون میکشاند.
برقراری ارتباط
میدانیم که این توصیه کلیشهای و تکراری است، اما به ما اعتماد کنید، این اتفاق باید بیفتد. سر فرصت به حرفهای همدیگر گوش بدهید و حرف یکدیگر را قطع نکنید. هر دو طرف حق حرف زدن دارند و باید با احترام با آنها رفتار شود. از یاد نبرید که درک کردن با پذیرفتن تفاوت دارد، ممکن است دیدگاههای فردی از یک فرهنگ متفاوت را درک نکنید، اما میتوانید به او گوش بدهید و سعی کنید بپذیرید که روشهای انتخابی او برایش معنادار بوده است. این نکته برای ارتباط زناشویی نیز مصداق دارد. هیجانزده و عاطفی شدن هیچ اشکالی ندارد، خشم، اندوه، شرم و ترس بخشی طبیعی از این فرایند است. نکته اینجا است که احساسات خود را بدون سرزنش، توهین، سوءاستفاده کلامی یا تهدید به جدایی ابراز کنید. اگر به تنهایی نمیتوانید اوضاع را مدیریت کنید، از مشاوره با یک روانشناس باتجربه استفاده کنید.
بنیان ازدواجتان را از نو پیریزی کنید
پس از آن که خنثی کردن بمبهای عاطفی یکدیگر را شروع کردید، میتوانید برای پاکسازی و پیریزی یک رابطه جدید آماده شوید. برای رسیدن به این هدف لازم است که مدتی طولانی علیرغم عواقبی که خیانت برایتان به بار آورده است، دوشادوش یکدیگر تلاش کنید. سوال مهم این است که آیا میخواهید ازدواجتان ادامه داشته باشد یا خیر. برای تصمیمگیری عجله نکنید. هر چقدر که برای درک علت خیانت و ارزیابی نقش خودتان در این اتفاق بیشتر تلاش کنید، بهتر میتوانید خطای همسرتان را با مهربانی و بزرگواری ببخشید یا با نیروی عقل و منطق پیش بروید و با فراموش کردن گذشته دوباره یک زندگی مبتنی بر اعتماد و تعهد را شروع کنید.
رابطه جنسی را ممنوع نکنید
نیاز جنسی برخی زوجین پس از خیانت به شدت تحریک میشود، همسر خیانتکار میخواهد ارتباط را دوباره برقرار کند و دیگری میخواهد همسر خود را به تمامی دوباره از آن خود کند. عده دیگری کاملاً از رابطه جنسی اجتناب میکنند، که مسلماً راهکار خوبی نیست. هرچه بیشتر صبر کنید، بیشتر از هم دور میشوید. عشقبازی کنید. از بدنهایتان، شکنندگی روحیهتان و تمایلتان برای خطر کردن در راه رسیدن به آرامش و التیام دادن زخمها استفاده کنید. البته انتظار نداشته باشید که این کار آسان باشد. همسری که خیانت کرده است، ممکن است تازگی و جذابیت، شور و حرارت و هیجان ممنوعهای را که برای رضایتبخش کردن رابطه جنسی لازم است، در رابطه زناشویی نبیند. همسری که به او خیانت شده نیز سرشار از حس خشم و نفرت است و شاید این قدرت را در خود نبیند که به نیازهای جنسی همسرش پاسخ گوید. توصیه روانشناسان این است که از یکدیگر فاصله نگیرید، رابطهتان را ادامه دهید تا عشق زخمهایتان را درمان کند.
بخشش
همه ما این پند حکیمانه را شنیدهایم که “ببخشید و فراموش کنید.” اما این پند در ارتباط با خیانت چندان هم حکیمانه نیست. چرا؟ چون نمیتوانید فراموش کنید، اما میتوانید ببخشید. در رابطه با اعتماد هم باید بگوییم که این طرز تفکر که اعتماد را باید به دست آورد، کاملاً اشتباه است. این خود ما هستیم که تصمیم میگیریم، به دیگری اعتماد کنیم یا خیر. ما با نگاه کردن به قلب و احساسات خود و با توجه به عقل سلیم و تجربیاتی که در زندگی به دست آوردهایم، تصمیم میگیریم که زندگی خود را با دیگری شریک شویم. احتمالاً این ازدواج نخستین باری بوده است که دیگری را به زندگی خود راه دادهایم و به او اعتماد کردهایم و حتی پس از خیانت دیدن نیز تصمیم میگیریم که دوباره به فردی که یکبار قلبمان را شکسته و اعتمادمان را زیر پا گذاشته است، اعتماد کنیم. در هر حال انتخاب با خود ماست، اگر بخواهیم میتوانیم دوباره به او اعتماد کنیم و دوستش داشته باشیم.
نمونه موفق از مشاوره برای کنار آمدن با خیانت همسر
زمانی که مینا متوجه شد، همسرش بهزاد با مستخدمشان رابطه دارد، از پا درآمد. این کارشناس موفق IT که چند سالی بود، سی سالگی را پشت سر گذاشته بود، به طور اتفاقی متوجه شد که همسرش پیامهای مستهجنی را از یک شماره ناشناس دریافت میکند. مینا درباره این پیامها از بهزاد پرسید، بهزاد ابتدا منکر واقعیت شد و گفت که فقط داشته مسخرهبازی درمیآورده، اما وقتی دید که مادر دو فرزند خردسالش تا چه حد ناراحت است، واقعیت را اعتراف کرد. پس از آن مینا از مستخدمشان که سه سال بود در خانه کار آنها میکرد، خواست که جریان را تعریف کند. مینای شگفتزده متوجه شد که شوهرش خیانت کردن را پس از متولد شدن فرزند دومشان شروع کرده است. مینا تعریف کرد که: “تعادل هورمونی من پس از زایمان دوم کاملاً به هم خورده بود، وقت سر خاراندن نداشتم و سعی میکردم هم به کارم برسم و هم مراقب نوزاد و دختر دو سالهام باشم. من و بهزاد همکار و همسن هستیم. من وقت نمیکردم که به بهزاد برسم، اما فکر میکردم که او شرایط مرا درک میکند. هرگز انتظار نداشتم که او برای تامین نیازهای جنسی وعاطفیاش به من خیانت کند.”
این زوج به خاطر بچهها تصمیم گرفته بودند به زندگی مشترک خود ادامه دهند ولی با وجود این که بهزاد رابطه خود را با آن زن قطع کرده و ابراز پشیمانی کرده بود مینا نمیتوانست خیانت او را فراموش کند و مانند قبل به زندگی کنار او ادامه دهد. بهزاد تلاش میکرد اشتباه خود را جبران کند ولی مینا پر از خشم بود و نمیتوانست به همسرش دوباره اعتماد کند. آنها زیر یک سقف زندگی میکردند اما در واقع غریبه بودند. مشاور ما پس از شنیدن صحبتهای هر دو طرف به آنها کمک کرد هر یک، بتواند شرایط و احساسات طرف دیگر را درک کند. آنها نیاز به زمان و راهکارهای مؤثر داشتند که مشاور هر دوی اینها را در اختیارشان گذاشت و به آنها کمک کرد به تدریج و قدم به قدم، گذشته را پشت سر بگذارند، بیشتر با هم وقت بگذرانند، صمیمت را دوباره به روابطشان بازگردانند و زندگی خود را از نوبسازند. بعد از چند ماه مشاوره، مینا و بهزاد توانستند به تدریج کیفیت زندگی مشترک خود را بالا ببرند و به آرامش برسند.
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام منو شوهرم سال ۹۵ ازدواج کردیم بخاطر مشکلات کاری مجبور شد بره خارج از کشور کار کنه تا منم برم پیشش توو این ۲سال نیم که از هم دور بودیمنه دعوایی نه جنجالی هیچی بینمون نبود خیلی باهم اروم بودیم در تماس یه روز من از طریق تلگرامش که خودش باعث شد واردش شم از طریق خطم شماره یه دختری رو دیدم ازش پرسیدم این کیه و با کلی استرس بهم گفت می خواستم زودتر از این بهت بگم من با این دختر توو مسیر رسیدنم به اینجا اشنا شدم اما بعد از ۱۰ ماه فهمیدم که اشتباه کردم ولی نمیدونستم چطور بهت بگم چه عکس العملی ازت میبینم،الان ۶ماهه ازش جدا زندگی میکنه و با کتک کاری ازهم جداشدن من شوهرم خیلی دوست دارم و برای این زندگی خیلی سختیا کشیدم و اون الان داره تلاش میکنه جبران کنه رفتاراش از قبل خیلی پخته تر شده منم اوکی رفتار میکنم اما هرازگاهی حرص تمامه وجودم میگیره واقعا دوست دارم این موضوع رو توو خودم هضم کنم زندگیم نگه دارم و وقتی میرسیم پیش هم اینا مثل عقده برام سرباز نکنه.
دوست عزیزم سلام
احساسا شما کاملا قابل درکه، خودتون به نکته خوبی اشاره کردین، گفتین باید این موضوع رو هضم کنم، ما اسمش رو می ذاریم حل، تا زمانی که این موضوع برای شما با تمام جوانبش حل نشه نمی تونید با انکار ازش فرار کنید و هر لحظه ممکنه به قول خودتون حرص تمام وجودتون رو بگیره و آزار ببینید. من پیشنهاد می کنم فعلا به جای تمرکز روی چرایی خیانت این آقا و صحبت هاش روی خودت تمرکز کنی تا اولا حال روحیت بهتر بشه دوما با بررسی جزئی این رابطه بتونی بفهمی چی شد که کار به اینجا کشیده شده و باید چه کنی. لطفا با یه مشاور صحبت کنه تا این جزئیات رو بررسی کنه و بتونه بهتر راهنماییت کنه.
سلام من دوساله که عاشق خانمی هستم که قبلا یه ازدواج نا موفق داشته و داری یک پسر 11 ساله است. من با تمام مخالفت های خانواده و پدر و مادرم و پشت کردن به تمام عقاید و رسومات به تنهایی رفتم جلو اون خانوم رو عقد کردم ، ده روز بعد از عقدمون یکی از رم های قدیمی خانومم رو چک کردم و متوجه شدم خانومم قبلا با یک پسر دیگر رابطه داشته ، و به خانه ای خانومم رفت و آمد داشته حتی تعداد زیادی از ویس های خود را نگه داشته بود. ، اما خانومم هیچ حرفی از او نزده بود ، وبا اینکه دو سال تمام با من دوست بود. عکس ها و ویس های اون پسر رو حذف نکرده بود حتی بعد از عقد هم اون فایل هارو پاک نکرده ، آلان به شدت عصبانی ام و دیگه نمیتونم به خانومم اعتماد کنم. دیگه نمیتونم به خانومم دست بزنم. چون اون عکسا جلو چشمم میان و فکر اینکه یه نامحرم قبلا به بدن خانومم دست زده اونم با اختیار خودش داره دیوانه ام میکنه لطفا کمکم کنید. چون من تمام پل های پشت سرم رو برای رسیدن به این زن خراب کردم ، دلهای زیادی شکستم ، و راه برگشتی ندارم
سلام دوست گرامی
شرایط سختی دارید و قطعا اعتماد شما آسیب دیده است؛ اما باید به فکر راهحل باشید؛ به همسرتان این مساله را عنوان کنید و علت این مساله را جویا شوید.
چون او برای این رابطه باید توضیح دهد.
سپس توصیه اکید داریم که به زوج درمانگر مراجعه کنید.
سلام،همسرم ۹سال اعتیادداشته وتوی این مدت متوجه خیانتهاش شده بودم،الان تقریبا۵ماهه که ترک کرده وگفته میخوادزندگی جدید شروع کنیم،دیشب متوجه شدم که توی دوران اعتیادش رابطه جنسی زیادداشته اونم توخونه خودمون،درحالیکه مطمئنم کرده بودکه باکسی رابطه جنسی نداشته،داغونم نمیدونم چیکارکنم،بهش نگفتم هنوز ازترس اینکه دوباره بره سمت مواد،خیلی عوض شده ولی نمیتونم ببخشمش،قدرت جداشدنم ندارم چون وابسته شم،کمکم کنید
سلام دوست گرامی
در وضعیت سختی به سر میبرید.
اعتیاد، خیانت، رابطه جنسی متعدد و… اینها میتواند برای شما هشداری باشد که به زندگی خودتان به دید بازتری نگاه کنید.
اشاره کردید نمیتوانید جدا شوید، اولین انتخاب قطعا جدایی نیست، اما باید با مراجعه به زوج درمانگر تصمیم درستی بگیرید.
ممکن است تاثیرات و توهمات دوره اعتیاد ایشان همچنان باقی باشد. همچینن اگر 1 درصد رابطه جنسی ایشان با افراد دیگر صحت داشته باشد، بهتر است حتما در ابتدا آزمایشات مختلف برای بررسی سلامت جنسی خودتان را انجام دهید.
سلام. خانمی ۲۵ ساله هستم، و نوزادی دو ماهه دارم،یک و نیم سال هست که ازدواج کردم.شوهرم ده سال از من بزرگتره و ۳۵ سالشه. تفاهم زیاد و زندگی بسیار خوبی داشتیم جوری که احترام وعشق بین من و شوهرم زبانزد همه فامیل بود. هفت ماه بعد از ازدواجم باردار شدم و هر دو از این نعمتی که خداوند بهمون داده بود خوشحال بودیم و براش کلی برنامه داشتیم. اما در ماه هفتم بارداری من چند روزی رو رفتم شهرستان برای دیدن مادرم و شوهرم بخاطر کارش موند خونه… بعد از چند روز که اومد دنبالم متوجه شدم با خانمی چت میکنه ، اون خانوم عکساشو تو واتساپ برای شوهرم فرستاده بود و شوهرم کلی قربونت صدقه ش رفته بود. ازش خواستم بهم توضیح بده گفت چیزی نیست و این خانم، دوست دختر یکی از دوستام بوده که دوستم برای اینکه خانمش بهش شک نکنه از گوشی من بهش پیام داده. چون به شوهرم اعتماد داشتم حرفش رو قبول کردم اما یه حس زنانه بمن میگفت که داره دروغ میگه. وقتی دقیق تر عکسا رو نگاه کردم دیدم تو خونه ما گرفته شده. دنیا رو سرم خراب شد. خونه کلی تزیین شده بود و برای خودشون جشن گرفته بودن. رفتم خونه مادرم و گفتم ازت طلاق میگیرم، اونم ترسید و اعتراف کرد… گفت عشق سابقش بوده و شش ماهه که طلاق گرفته و دوباره رابطه شون شروع شده.یعنی قبل از اینکه من باردار بشم باهاش رابطه رو شروع کرده😔
هیچی حالم رو خوب نمیکنه ، فکر اینکه شوهرم که عاشقانه دوسش داشتم شش ماه بعد عروسیمون بهم خیانت کرده و با یکی دیگه رابطه داشته داغونم کرده😔
الان بچم دو ماهشه، توی این مدت همسرم چیزی برام کم نگذاشته(هر چند که هنوز ابراز پشیمانی نکرده) ولی من شدیداً پشیمونم از اینکه به حرف مادرش گوش دادم و بخشیدمش و اومدم خونه… نمیدونم باید چیکار کنم با تمام وجود ازش متنفرم… دوس دارم طلاق بگیرم ولی میترسم قانون پسرم رو ازم بگیره . از طرفی پدرم فوت شده و حامی ندارم… ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی
برای اتفاق تلخی که افتاده است بسیار متاسفیم
تجربه این خیانت برای شما مسلماً بسیار سخت و دردناک است.
اما اگر به همین شکل و بدون حل کردن مشکلات قبلی به زندگیتان ادامه دهید، امکان اینکه روان و جسم شما آسیب ببیند، بسیار زیاد است.
همسر شما برای این خطایی که کرده است، باید علاوه بر ابراز پشیمانی، قدمی برای جبران بردارد.
نیاز است تا حتما به درمانگر متخصص در زمینه درمان خیانت مراجعه کنید تا بتوانید با این اتفاق کنار بیایید.
بعد از خیانت یا باید بخشید و رها کرد و یا بخشید و ماند.
بدون این بخشش اصلاً دردی از شما دوا نخواهد شد.
در صورت تمایل، با مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره داشته باشید.
سلام.من حدودا 2ساله که با دخترعمه ام نامزد کردم.خودم دانشجو هستم.تو این 2سال نامزدم 2بار بهم خیانت کرده.(البته از نوع مجازیش).بار اول چتش رو تو گوشیش با یه پسره دیدم. .ازش توضیح خواستم.کلی عذرخواهی کردو ابراز پشیمونی کرد و گفت فقط محض کنجکاوی بوده که با پسره حرف میزده،وقصد نداشته خیانت کنه.به خاطر اینکه ابراز پشیمونی کرد و گفت دیگه همچین کاری نمیکنم و مهم تربه خاطر اینکه خودم خیلی دوسش داشتم از خطاش گذشتم.تا اینکه چند وقت پیش متوجه شدم کمتر با من حرف میزنه و هرموقع هم که بهش زنگ میزنم سعی میکنه هرچی زودتر مکالمه رو قطع کنه.منم بهش شک کردم دوباره.و چون رمز اینستاگرامش رو داشتم.رفتم چت های اینستاگرامش رو ببینم.و فهمیدم اونی که حدس زدم درست بود.و مث اینکه یه 10 روزی میشده که با یه پسر دیگه داره صحبت میکنه و تازه قرار ملاقات هم گذاشته بودن که چند روز بعد همو ببینن.ناگفته نماند که تو مکالمه شون اینقدر صمیمی شده بودن که حتی حرف های +18 هم بینشون رد و بدل شده بوده.این بار با عصبانیتی شدیدتر رفتم پیشش و ازش توضیح خواستم که چرا اینکار کرده.دوباره بهم گفت فقط قصد داشته پسره رو سرکار بزاره و نمیخواسته بره سرقرار.ولی من باور نکردم و بعد از کلی دعوا از پیشش رفتم. الان که 15 روزه که باهاش حرف نمیزنم و خودمو تو اتاقم حبس کردم.خیلی ناراحتم.احساس شکست میکنم.چون حس میکنم 2سال تموم گول خوردم و منو بازی داده.وفقط من از این 2مورد باخبرشدم.خدا میدونه غیر این 2مورد بهم خیانت کرده یانه.الان موندم چیکار کنم. هم اینکه شدیدا عاشقش هستم.همین اینکه احساس میکنم نمیتونم یه عمر با کسی زندگی کنم که بارها تعهدش و وفاداریش رو به من حفظ نکرده.بین دوراهی موندم
سلام دوست گرامی
برای اتفاق تلخی که تجربه کردید، متاسفیم.
تجربه خیانت دیدن بسیار سنگین است و شوک بزرگی را به فرد وارد می کند. از این نظر این احساسات و افکاری که دارید، مثلاً دیگر به او اعتماد ندارم، حس تلخ شکست و… کاملاً طبیعی است. اما خیانت یک سری علل دارد که باید تک به تک در رابطه شما بررسی شود که چرا ایشان دست به این خیانت ها می زند. شما در حال حاضر هیجان های شدیدی را تجربه می کنید که لازم است با یک مشاور درباره آن صحبت کنید. در مورد ارتباط تان هم تا زمانی که به یک مشاور پیش از ازدواج مراجعه نکردید، رابطه را به سمت ازدواج نبرید.
با عرض سلام و خدا قوت . من مردی هستم 40 ساله اما به تازگی با همسرم دچار مشکل شدم به خاطر اینکه بی اختیار چشمم به دنبال سایر زنهاست و این موضوع همسرم را خیلی ناراحت کرده است اما تا حالا به هیچ وجه خیانت نکردم و همسرم را بی نهایت دوست دارم اما این مشکل را دارم و الان همسرم قصد ترک کردن منو داره خواهش می کنم راهنماییم کنید چه کار کنم منو ترک نکنه .
دوست عزیز
سلام
قطعا این مساله برای همسرتون آزاردهندست و اگه واقعا میخواید این مساله حل بشه، حتما حتما باید به روانپزشک متخصص مراجعه کنید. حتما ایشون روانپزشک باشند تا بررسی کنند آیا این مسالهای که مطرح کردید عامل روانشناختی داره یا فیزیولوژیک. گاهی اوقات برخی از بیماریهای مرتبط با مغز این مسائل را ایجاد میکنند که بررسی به موقعشون میتونه از آسیبها جلوگیری کنه. چه مساله روانشناختی باشه، چه فیزیولوژیک شما برای حفظ رابطتون هم که شده حتما باید تحت درمان قرار بگیرید. به احتمال زیاد وقتی همسرتون ببینند که شما برای رفع این مشکل تلاش میکنید، به شما فرصت میدن.
سلام مادری 39 ساله هستم که پس از 14 سال زندگی، متوجه شدم همسرم به من خیانت کرده. به گفته ی خودش 3 ساله که با زنان و دختران زیادی ارتباط نامشروع داشته الان خیلی پشیمونه و انتظار داره ببخشمش. ازش متنفرم ولی میخام به خاطر بچه هام ببخشم . میترسم. رفتارش تغییر کرده و برای خانواده بیشتر وقت میذاره ولی هنوز میترسم بهش اعتماد کنم.چکار کنم?
سلام
در رابطه های مشترک و بخصوص ازدواج ،پس از متوجه شدن به خیانت طرف مقابل ، سکوت و یا بخشش،مسئله رو حل نمی کند بلکه صورت مسئله رو پاک میکند و باید به شناسایی علت و دنبال راه حل و رفع مشکل بود.اینکه شما میخواهید بخاطر فرزندانتان در این زندگی بمانید خوب هست اما مهم تر این هست که رابطه مشترک شما ترمیم و درست شود پس مراجعه به فرد مطمئن و مشاور مراجعه کنید همراه با همسرتان و با اهمسرتان صحبت کنید و شرایط را باز کنید. دلیل رفتارشان را پیگیری کنید قاطعانه در مورد ادامه زندگی سوال کنید. اجازه بدهید علت ها رفتار ایشان مطرح شود و با هم به دنبال راه حل باشید.از یاداوری و تکرار گذشته و اشتباه ایشان خودداری کنید