هرکس برای ازدواج دلایل خودش را دارد، قطعا دیدگاه هر فردی به ازدواج متفاوت از افراد دیگر است و این تفاوت در دیدگاهها به فرهنگ، خانواده و تربیت، تجربیات و حتی خلق و خوی ما بستگی دارد. قطعا برخی از دلایل ازدواج منطقی و برخی دیگر نامعقول و غیر منطقی هستند، یکی از شایعترین دلایل غیر منطقی برای ازدواج فرار از تنهایی است، فرقی ندارد دختر باشید یا پسر، وقتی برای فرار از تنهایی تن به ازدواج میدهید روی موجی از تصمیمات اشتباه سوار میشوید که در اغلب موارد نه تنها کمکی به تنهایی شما نمیکند بلکه چالشهای شما را بیشتر نیز میکند! در اینم مقاله میخواهیم در این مورد توضیح دهیم، چرا برای فرار از تنهایی ازدواج میکنید و چه عواقبی برای شما دارد از آن مهمتر چه روش جایگزینی برای آن وجود دارد؟!
چه افرادی در دوران مجردی احساس تنهایی میکنند؟
افراد شکست خورده در رابطه
متاسفانه رابطه با تمام مزایایی که دارد و با وجودی که یکی از اصلیترین نیازهای هر فردی است همیشه آنطور که میخواهیم پیش نمیرود و ممکن است منجر به شکست شود. هر فردی ممکن است درگیر شکست عاطفی شود اما زمانی که این شکست بارها و بارها تکرار شود نشان دهنده این است که فرد درگیر تلههایی است که این چرخه معیوب را تکرار میکند و تا زمانی که این مشکلات را ریشهیابی نکند همچنان از یک رابطه سالم و امن محروم میماند! تعجبی ندارد که چنین فردی فرصتی بودن و لذت بردن در یک رابطه آرام را نداشته باشد و احساس تنهایی کند! از آنجایی که روابط شکست خوردهاش منجر به پایداری و ازدواج نشده است گاهی این افراد تصور میکنند باید رابطه را به ازدواج برسانند تا امنیت در رابطه را تجربه کنند اما این تصور صحیح نیست و فرد با همان ریشهها و تلههای حل نشده وارد ازدواج خواهد شد!
افراد درگیر با افسردگی
افسردگی یکی از اختلالاتی است که خلق و خوی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد، این اختلال روی ابعاد مختلف زندگی فرد از کار و تحصیلات گرفته تا روابط فردیاش اثر میگذارد. خلق و خوی متغیر در اغلب افراد افسرده باعث میشود آنها گاهی علاقه مند به برقراری رابطه باشند و گاهی به شدت منزوی و دوری گزین! گاهی از تنهاییشان لذت ببرند و گاهی به شدت از آن فراری! تصمیماتشان نیز دستخوش این تغییرات خلق و خو میشود و ممکن است بدون برطرف کردن ریشه این افسردگی و احاسا غم دست به ازدواج بزنند تا شاید حالشان بهتر شود!
افراد درگیر با تلههای مختلف روانشناسی
انواع مختلفی از طرحوارهها و تلههای مختلف روانشناسی وجود دارد که روابط فرد را به چالش میکشد! خیلی از این تلهها منجر میشود فرد روابط پایدار و با ثبات نداشته باشد، از طرد شدن بترسد (تله طرد و رهایی) ، برای نگه داشتن دیگران باج عاطفی بدهد (تله محرومیت هیجانی) ، درگیر عشق یک طرفه شود (تله ایثار) ، خودش را لایق محبت نداند( تله بی ارزشی) و … در چنین شرایطی ممکن است فرد تصور کند شاید با ازدواج کردن بتواند مهر پایانی به این روابط نافرجام بزند و از تنهایی در بیاید!
افرادی که مهارتهای ارتباطی خوبی ندارند
ریشه اصلی ازدواج ارتباط بین دو جنس مخالف است! اگر مهارتهای ارتباطی خوبی نداشته باشید نه میتوانید همسر خوبی باشید نه تنها قادر هستید افراد را به سمت خودتان جذب کنید! حتما گاهی تعجب میکنید یک خانم یا آقا با اینکه ویژگی منحصر فردی ندارد، موفقیت خاصی ندارد و حتی ظاهر چندان دلچسبی هم ندارد مورد توجه همه هست اما فرد دیگری که با موفقیت تحصیلی، مالی و اجتماعی باالا دلنشین نیست و روابط شکست خورده دارد! ریشه این موضوع در اکثر مواقع به مهارت های ارتباطی ختم میشود. افرادی که به هر دلیلی مهارت ارتباطی خوبی ندارند معمولا تنها میمانند و تصور میکنند با ازدواج میتوانند این تنهایی را رفع کنند غافل از اینکه بدون داشتن مهارت های ارتباطی ازدواج موفقی نیز نخواهند داشت.
افرادی که کمال گرایی منفی دارند
احتمالا شنیدهاید که افرادی که کمال گرایی منفی دارند اغلب کارهایشان را از ترس شکست شروع نمیکنند، رابطه هم برای آنها مستثنی نیست، آنقدر در آن صفر و صد هستند که فرد دلخواهشان را به سختی پیدا میکنند و وقتی پیدا میکنند با کوچکترین نقصی در رابطه توی ذوقشان میخورد و سرد میشوند بنابراین یا تنها میمانند یا احساس تنهایی میکنند و تصور میکنند کسی درکشان نمیکند!
افرادی که تحت فشار جامعه هستند
یکی از مهمترین دسته افرادی که در دوران مجردی احساس تنهایی میکنند، دختران و پسرانی هستند که حرف دیگران برایشان اهمیت دارد! متاسفانه در جامعه ما استفاده از القابی مااند “پیر دختر”، “پیر پسر”، ترشیده” و … باعث میشود برخی از افراد با بالا رفتن سن این القاب رو به خود نسبت دهند! خوشبخنتانه این طرز فکر و فرهنگ نسبت به گذشته کمرنگ شده است و امروزه تعدا افراد بیشتری میدانند انتخاب آگاهانه و صحیح بیشتر از سن اهمیت دارد اما برخی از افراد متاسفانه همچنان به این موضوع اهمیت میدهند و از ترس بالا رفتن سنشان دست به تصمیمات مهمی مثل ازدواج میزنند.
افرادی که تجربیات خوشایندی از ازدواج و رابطه نداشتهاند
یکی دیگر از دسته افرادی که ممکن است احساس تنهایی کنند، افرادی هستند که تجربیات خوشایندی از ازدواج و رابطه نداشتهاند و به همین دلیل خودشان را از رابطه محروم کردهاند و تنها ماندهاند! این افراد به جای اینکه روابط شکست خوردهشان را بررسی کنند و نقاط ضعفشان را برطرف کنند تنهایی را انتخاب میکنند. این جملات را معمولا از زبان این افراد زیاد میشنویم:” مردها/زنها سر و ته یک کرباس هستند”، “پسر خوب/دختر خوب در افسانههاست”، “این حرفها مال تو قصههاست” و … . ممکن است این افراد بعد از مدتی احساس تنهایی کنند و بخواهند مجدد یک رابطه را بدون شناخت و منطق شروع کنند.
افرادی که ازدواج را عقب انداختهاند و حالا برایشان الویت شده است
برخی افراد هستند که ازدواج در طول سالهای قبل برایشان الویت نبوده است! ترجیح دادهاند درسشان را بخوانند، کارشان را ارقاء بدهند یا پیشرفتهای دیگری در زندگی داشته باشند اما بعد از رسیدن به خواستههایشان تازه به خود آمدهاند که برای ازدواج دیر شده است! این افراد هم ممکن است وقتی برنامههایشان خلوت شد احساس تنهایی کنند و به فکر ازدواج بیفتند!
عواقب ازدواج برای فرار از تنهایی
تنهاتر میشوید
بگذارید یک چیز را قاطعانه با شما مطرح کنیم! اگر در دوران مجردی احساس تنهایی و انزوا میکنید بعد از ازدواج تنهاتر میشوید! این موضوع مانند این است که شما خونریزی داخلی داشته باشید و ازدواج کنید تا خونریزی شما بند بیاید! شما باید قبل از ازدواج جلوی این خونریزی را بگیرید وگرنه نه تنها بند نمیآید بلکه یک نفر دیگر را درگیر آن میکنید و مشکلاتتان دو چندان میشود! پس قبل از ازدواج باید به مرحلهای برسید که از مجردیتان لذت ببرید، احساس تنهایی نداشته باشید و اگر قصد ازدواج دارید یک انتخاب منطقی باشد نه راه حلی برای درمان تنهایی شما!
درست انتخاب نمیکنید
اگر بخواهید برای فرار از تنهایی ازدواج کنید ملاکهای مهم شما نادیده گرفته میشود! هر فردی برای ازدواج صحیح باید ابتدا خودش را بشناسد و بر اساس این شناخت معیارهای انتخاب همسرش را بشناسد و بر اساس آن قدم بردارد، متاسفانه برخی افراد بدون شناخت خودشان و معیارهایشان وارد ازدواج میشوند و تازه با زندگی مشترک از طریق آزمون و خطا متوجه میشوند چه چیزی را دوست دارند و چه چیزی آزارشان میدهد! فردی که تنها ملاکش این است یک نفر از تنهایی خارجش کند معیارهای مهمی را برای انتخاب از دست میدهد و بعد از ازدواج نه تنها انزوا و تنهاییاش برطرف نمیشود بلکه با چالشهای بیشتری نیز روبرو میشود.
احساسات کمکتان نمیکند
گذشت یکی از مهمترین ویژگیهایی است که در ازدواج به آن نیاز دارید! منظورمان این نیست که باید از تمام نیازهای ریز و درشتتان بگذرید و به خودتان اهمیت ندهید! به هیچ وجه! منظور ما این است در یکسری موارد بی اهمیت هر دو طرف باید گذشت داشته باشند و رابطه را به لجاجت نکشانند، این اتفاق معمولا بین افرادی میفتد که به یکدیگر علاقه دارند، ازدواجشان فقط معامله نیست و مهر و محبت بین آنها جاری است! اگر فردی بدون علاقه داشتن به همسرش و فقط برای فرار از تنهایی ازدواج کند چنین احساسات لطیفی در جر و بحثهای زناشویی به کمکش نمیآید و رابطه آنها به صورت مکانیکی و دنبال مقصر بودن پیش میرود.
درگیر کردن طرف مقابل
احساس تنهایی مسالهای است که باید قبل از ازدواج حل شود! متاسفانه خیلی از افراد قبل از ازدواج طرف مقابل را در جریان مشکلات روحی و خلقیشان قرار نمیدهند! این موضوع مانند این است که شما بخواهید بیماری جسمیتان را از همسرتان مخفی کنید! وقتی بدون حل مساله احساس تنهایی وارد ازدواج میشوید طرف مقابل را بدون اینکه خبر داشته باشد درگیر این مشکل میکنید! شاید خوش شانس باشید و یک همسر حامی داشته باشید که به شما کمک کند این موضوع را پیگیری و درمان کنید اما در خیلی از مواقع طرف مقابل نیز مشکلات شخصی خودش را دارد و با یکدیگر وارد تنش و چالش میشوید.
احتمال شکست دوباره
همانطور که پیشتر توضیح دادیم افرادی که تلههای روانی خود را کشف و برطرف نمیکنند، درگیر اختلالات مختلف هستند، درگیر کمالگرایی منفی هستند و به خاطر شکستهای مختلفشان در رابطه به ازدواج رسمی پناه بردهاند، اما چون اصل موضوع را حل نکردهاند ممکن است باز هم شکست بخورند! در واقع احتمال شکست و طلاق در افرادی که قبل از ازدواج و دوران مجردی احساس تنهایی میکردهاند و از مجردیشان لذت نبردهاند بالاتر از دیگران است!
به حاشیه کشیده شدن ازدواج
تمام مواردی که در بالا به آن اشاره کردیم ازدواج شما رو به حاشیه میکشاند، ازدواجی که قرار است پناه امن عواطف شما باشد، در سایهاش آرامش روان بگیرید و با یکدیگر روبه جلو حرکت کنید درگیر مشکلاتی میشود که ریشهاش باید قبل از پیوندتان حل میشد! هرگز برای حل مشکلاتتان ازدواج نکنید، ازدواج درمان هیچ دردی نیست! مشکلات شخصی و درونی شما باید توسط شخص شما حل شود تا بتوانید آماده برقراری یک رابطه سالم و امن شوید! مشکلات شخصی شما میتواند ازدواج خوب شما را به حاشیه بکشاند چه برسد به ازدواجی که اساسش برای فرار از تنهایی و غلط بوده است!
چه باید کرد؟
تا زمانی که احساس تنهایی دارید ازدواج نکنید!
به محض اینکه فکر کردید تنها ماندهاید و باید ازدواج کنید باید این زنگ هشدار برایتان به صدا در بیاید که لازم است احساس تنهایی شما بر طرف شود اما نه به وسیله ازدواج! به وسیله درمان صحیح و اصولی. تا زمانی که به این مرحله نرسیدهاید که از تنهایی و تجردتان لذت ببرید آماده دونفره شدن نیستید! شما باید بتوانید به خودتان و زندگیتان افتخار کنید، دوستان خودتان را داشته باشید، در جمع حالتان خوب باشد و در تنهایی نیز حال خوشی داشته باشید، نه افراط داشته باشید و نه تفریط! در این شرایط میتوانید آامده این باشید که یارتان را به زندگی مجردیتان دعوت کنید و با هم یک زندگی مشترک دو نفره بسازید که هر دو در آن احساس امنیت و آرامش دارید و در عین حال حریم خصوصی خودتان را نیز دارید!
ریشه مشکل را پیدا کنید
همانطور که در بالا توضیح دادیم برای برطرف کردن احساس تنهاییتان باید ریشه این مشکل را بیابید! آیا درگیر تلههای روانشناسی هستید؟ آیا روابط قبلیتان به شما آسیب زده و آن را ترمیم نکردهاید؟ آیا پروندهی بازی از روابط قبلی دارید که حالتان را ناخوش کرده است؟ آیا روابطتتان با پدر و مادرتان یاحتی رابطه آنها با یکدیگر برای شما آسیبرسان بوده است؟ آیا مهارتهای ارتباطیتان پایین است و باعث شده است شما همیشه در روابطتتان چالش داشته باشید؟ آیا عزت نفستان پایین است و شما خودتان را لایق یک رابطه امن و سالم و شاد نمیبینید؟ تمام این موارد باید قبل از ازدواج شما ریشه یابی و برطرف شود، شما باید در هر مقطع از زندگیتان حالتان خوب باشد تا بتوانید روابط خوبی داشته باشید، چه رابطه دوستی، چه همکاری و چه ازدواج!
معیارهایتان را بشناسید!
به جای انتخاب همسر برای فرار از تنهایی، همسرتان را بر اساس معیارهای شخصیتان انتخاب کنید! باید خودتان رابشناسید، خواستههایتان را بشناسید، موارد منطقی خواستههایتان را برجسته کنید و ریشه تمایلات و معیارهای غیر منطقیتانرا بیابید و برطرف کنید! این معیارها نقشه راه شماست که چطور، کجا و کجا همسر ایدهآلتان را بیابید و پا پیش بگذارید! تا زمانی که معیار صحیحی نداشته باشید ازدواج صحیحی نخواهید داشت.
عزت نفستان را بالا ببرید
فردی که خودش را دوست داشته باشد حاضر نیست بی حساب و کتاب وارد هر رابطه ای شود و خودش را به دردسر بیندازد! فردی که خودش را دوست داشته باشد مراقب خودش و سلامت جسم و روانش است! اگر احساس تنهایی کند خودش را درمان میکند! اگر حالش بد باشد اجازه نمیدهد با انتخاب عجولانه حالش بدتر شود! اگر نسبت به خودتان و انتخابتان بی تفاوت هستید یعنی خودتان را دوست ندارید، برای خودتان ارزش قائل نیستید و در یک کلام عزت نفستان پایین است! بنابراین به خودتان کمک کنید و عزت نفستان را تقویت کنید تا خودتان را لایق بهترین انتخاب و بهترین ازدواج بدانید!
پرسش و پاسخ کوتاه