یکی از مهمترین چالشهای زندگی مشترک رضایت دو طرف از یکدیگر است که گاهی به راحتی به دست نمیآید. اما آیا ما باید تمام تلاش خود را برای رضایت طرف مقابل بدون چون و چرا انجام دهیم تا خوشحال شود؟ یا آیا اصلا این توقع که همسرمان فقط و فقط باید در کنار ما خوشحال باشد صحیح است؟ وقت گذاشتن با همسر دقیقا چه زمانِ منطقی و صحیحی دارد؟ چرا گاهی همسرتان در کنار دیگران حال بهتری دارد و خوشحال بودن یا نبودن همسرتان چقدر به شما برمیگردد و شما تا کجا وظیفه دارید برای جلب رضایتش تلاش کنید؟ این مقاله جواب سوالات بالا را میدهد.
چرا همسرم با بقیه خوب است و من به چشمش نمیآیم؟
خیلی از خانمها گله دارند که همسر من بیرون از خانه یک بره مهربان و در خانه یک گرگ درنده است که هیچ وقتی را برای من و فرزندانم نمیگذارد. بگذارید باهم چند دلیل مهم این موضوع را بررسی کنیم.
دلایل منطقی
- در خانه تحقیر میشود و عزت نفسش را میشکنید: دوست داشته شدن و مورد احترام بودن نیاز هر انسانی است. تحقیر کردن همسرتان باعث واکنشهای دفاعی او میشود. انسانها از لحاظ فطری از عزت نفسشان دفاع میکنند و هرچیزی موجب شکستن عزت و احترامشان شود را از خودشان دور میکنند مگر اینکه این عزت نفس و اعتماد به نفسش آسیب دیده باشد و خودشان را لایق احترام و دوست داشته شدن نبینند. بنابراین اگر او را تحقیر میکنید تعجبی ندارد از شما دور شود.
- مردانگیاش در خانه ارضا نمیشود: زن و مرد از لحاظ تکاملی نقشهای مختلفی دارند که اگر ارضا نشود دچار تنش میشوند. مثلا خانمها با وجودی که مستقل هستند، قوی هستند و دستشان توی جیب خودشان است از اینکه در کنار مردی باشند که هیچ درآمدی ندارد و کاملا وابسته زنش است احساس خوبی نخواهند داشت. مردان نیز با وجودی که از زنان قدرتمند و مستقل خوششان میآید دوست دارند خودشان نیز بتوانند قدرتشان را نشان دهند و اگر شما این قدرت را از همسرتان بگیرید و در کنارش هیچ زنانگی نداشته باشید او نیازهای مردانهاش ارضا نمیشود. منظور ما از زنانگی به هیچ عنوان وابستگی و ضعف نیست، برعکس شما میتوانید مستقل و با هدف و اراده باشید اما نشان دهید به عنوان یک انسان و یک زن به حضور همیرتان به عنوان یک مرد نیاز دارید.
- نیازهای منطقیاش برآورده نمیشود: نه تنها شوهر شما، هر انسانی در رابطه یک سری نیازهای منطقی دارد. مهمترین نیازهای یک انسان در رابطه عاطفی، امنیت و تعهد، صمیمت و هیجان و ارضای نیازهای جنسی است. اگر هر کدام از این موارد در رابطه شما، از جانب شما وجود ندارد همسرتان از شما دور میشود. متاسفانه از برخی خانمها میشنویم که میگویند مگر چه میشود رابطه جنسی نداشته باشیم، همه چیز که رابطه جنسی نیست مگر ما کالا هستیم؟! به هیچ عنوان این تفکر درستی نیست، و دقیقا برعکس چون کالا نیستید باید خودتان از رابطه جنسی لذت ببرید و اگر مشکلی در این زمینه دارید آن را حل کنید که مجبور نباشید فقط چون ازدواج کردهاید له خاطر همسرتان رابطه داشته باشید! در مورد صمیمت نیز همینطور هست هر دوی شما حق دارید از صمیمیت بینتان لذت ببرید. بنابراین اگر در سه زمینه تعهد، صمیمیت و شور و هیجان مشکلی در رابطهتان هست برایش به دور از هر شعاری قدمهای جدی بردارید.
دلایل غیر منطقی
در بالا دلایل منطقی که موجب شود همسرتان با شما خوب نباشد ولی با بقیه خوب باشد را بررسی کردیم. اما این دلایل همیشه منطقی نیست و گاهی توقعات و نیازهای غیر منطقی منجر به این شرایط میشود که آن را بررسی میکنیم:
- شما تبدیل به نقطه امنش شدید: یکی از مهمترین دلایلی که باعث میشود یک فرد با بقیه درست رفتار کند، مهربان باشد، به خودش برسد اما به همسرش که میرسد روی مبل دراز بکشد و کاری به کارش نداشته باشد این است که همسرش به نقطه امنش تبدیل شده و تصور میکند حالا که او زن من است دیگر نیازی نیست برای جلب رضایتش کاری کنم و به قول معروف خرم از روی پل گذشته است! این تفکر اشتباه ریشه صمیمیت را در رابطه میسوزاند، رابطه سالم همیشه نیاز به رسیدگی و توجه دارد، همیشه!
- شما الویتش نیستید: زن و شوهر باید الویت اول یکدیگر باشند، حتی با وجود فرزند نیز همسر الویت اول است! اگر الویت همسرتان نیستید و او به نیازهای شما توجهی ندارد، نمیداند چطور با شما گفتگو کند، نمیداند سهم خودش از مشکلات رابطه چقدر است و … لازم است برای حل این مشکل قدم بردارید.
- فکر میکند درستش همین است: متاسفانه به دلیل برخی افکار غیر منطقی، فرهنگ و برخی سنتهای مردسالارانه برخی مردها تصور میکنند این شیوه صحیح است، مردها باید مردم دار باشند با دیگران خوب باشند و اگر همسرشان کاری در خانه انجام میدهد وظیفهشان است و به چشمشان نمیآید.
- وجود برخی اختلالات روانی: برخی از اختلالات روانی مانند خودشیفتگی، وسواسهای فکری، افسردگی، اضطراب و … گاهی منجر به بی توجهی فرد به اطرافش میشود و این تیر ممکن است شما را نیز نشانه بگیرد! اگر احساس میکنید همسرتان دارای برخی نشانههای روانی است که روی رابطهتان اثر گذاشته است حتما از یک روانشناس کمک بگیرید.
چه باید کرد؟
بررسی را از خودتان شروع کنید
خوشحالی یا عدم خوشحالی همسرتان را در قدم اول کنار بگذارید. برای اینکه بدانید چرا همسرتان در کنار دیگران خوشحالتر است و شما به چشمش نمیآیید لازم است ابتدا سهم خودتان را از این عدم رضایت کشف کنید. شما به عنوان یک انسان و به عنوان فردی که در یک زندگی مشترک و رابطه عاطفی هستید لازم است در قدم اول خودتان و نقاط ضعف و قوتتان را بشناسید. خودآگاهی شما چند مزیت مهم دارد:
- در برابر انتقادهای صحیح از جانب همسرتان جبهه نمیگیرید چون خودتان میدانید که ضعف دارید و دست به دفاع نمیزنید
- در برابر انتقادهای ناصحیح و غیر منصفانه خشمگین نمیشوید چون خودتان را میشناسید و میتوانید برای طرف مقابل توضیح دهید
- نقاط ضعفتان را برطرف میکنید و این موضوع در درجه اول به نفع خودتان است زیرا شخصیتتان را ارتقاء میبخشید
- و از همه مهمتر به نقاط قوتتان پی میبرید! یاد میگیرید چطور آن را ابراز کنید و اجازه نمیدهید کلی ویژگی خوب و با ارزش در صندقچه شخصیتتان بی استفاده بماند
در همین قدم اول شاید متوجه شوید برخی از موارد نارضایتی همسرتان به شما و نقاط ضعفتان برمیگردد و برخی از آنها ممکن است ربطی به شما نداشته باشد و از جانب نیازهای غیر منطقی همسرتان آمده باشد. در هر دو صورت چه باید بکنید؟
اگر نارضایتی همسرتان از شما منطقی بود چه باید بکنید؟
حالا که نقاط ضعفتان را شناسایی کردید و قادر هستید تشخیص دهید که برخی از رفتارهای همسرتان از اینکه با شما خوشحال نیست به جاست میتوانید آن را برطرف کنید. اما قبل از آن خوب است بدانید در چه صورت این عدم خوشحالی و عدم رضایت همسرتان منطقی است؟
در چه صورت خوشحال نبودن همسرم منطقی است؟
موارد زیر میتواند احتمال اینکه نارضایتی همسرتان منطقی باشد را بالا ببرد:
- با یک مشاور صحبت کردید و او این موارد را در شما تایید کرده است و معتقد است شما باید روی خودتان کار کنید
- به جز همسرتان دوستان و اعضای خانواده هم گاهی به شما این انتقادها را کردهاند
- با بررسی اصولی و صحیح خودتان متوجه این نقاط ضعف در شخصیت و رفتارتان شدهاید
- با برطرف کردن این نقاط ضعف ، هرچند به مدت کوتاه همسرتان ابراز رضایت و خوشحالی کرده است
اگر موارد بالا در شما وجود دارد حالا باید ببینید چطور باید برخورد کنید تا با رفع نقاط ضعفتان زندگی مشترکتان را بهبود ببخشید و هر دوی شما در یک رابطه لذت بخش و سالم باشید. اگر مشکل کار از جانب شماست 3 نکته مهم زیر را فراموش نکنید:
یک: دفاع بی دلیل نکنید
حالا که میدانید ایراد کار از جانب شما بوده است پس دیگر دست از دفاع بردارید. متاسفانه گاهی افراد این تفکر را دارند که حتی اگر مشکل از جانب تو بود کوتاه نیا تا طرف مقابل پر توقع نشود! شما به دنبال یک زندگی سالم هستید که بتوانید در کنار هم گفتگو کنید و به یکدیگر کمک کنید تا انسان بهتری باشید! پس نیازی به این سیاستهای زرد ندارید، ایرادتان را بپذیرید و به همسرتان اطمینان دهید آن را با شیوه صحیح برطرف میکنید.
دو: عزت نفس خود را حفظ کنید
درست است که شما نقاط ضعفی دارید که موجب نارضایتی همسرتان شده است و از این بابت خوشحال نیست اما این دلیل بر ایراد داشتن شما یا مقصر بودن شما نیست! هیچ انسانی وجود ندارد که بی نقص باشد و نقطه ضعفی نداشته باشد مگر اینکه نخواهد آنها را ببیند. شجاعت و جسارت خودتان را ستایش کنید که حاضر هستید روی خودتان کار کنید تا انسان بهتری باشید، این موضوع قابل افتخار است و نباید احساس ضعف کنید. اگر چنین احساس ضعفی دارید باید روی عزت نفستان کار کنید.
سه: فقط منتظر خوشحالی همسرتان نباشید
یادتان باشد شما روی نقاط ضعفتان کار میکنید که در درجه اول شخصیتتان ارتقاء پیدا کند و زندگی بهتری برای خودتان بسازید و در درجه دوم فرد مفیدی در زندگی مشترک باشید، پس همه تلاشتان را معطوف به خوحالی همسرتان نکنید و منتظر تشویق و تمجیدش نمانید، با هر قدم کوچکی خودتان را تشویق کنید.
اگر نارضایتی همسرتان از شما منطقی نبود چه باید بکنید؟
بعد از بررسی اصولی شخصیت و رفتار خودتان و مشورت با یک متخصص آگاه در این زمینه حتما متوجه شدید هردوی شما در بهبود رابطه نقش دارید. اگر شما سهم خودتان را پذیرفتید و روی آن کار کردید همسرتان نیز باید توقعاتش از شما و رابطه را بررسی کند تا بداند چقدر این توقعات منطقی است و چقدرش برخواسته از نیازهایی است که باید ریشهاش کشف و برطرف شود. در چه صورت خوشحال نبودن همسرتان در رابطه منطقی نیست و لازم است روی افکار احساسات و رفتارش تجدید نظر کند؟ و شما در برخورد با این رفتار چه واکنشی باید نشان دهید؟ ادامه مقاله به این موضوع اختصاص داده شده است
قرار نیست همه مشکلات از جانب شما باشد!
همانطور که در ابتدای مقاله توضیح دادیم شما در این شرایط باید ابتدا خودتان را بررسی کنید که آیا خوشحال نبودن همسرتان مربوط به شماست؟ اما این بدان معنی نیست که همسرتان کوچکترین نقشی نداشته باشد و همه مشکلات به شما برگردد. همان طور که شما پا پیش گذاشتید تا نقاط ضعف خودتان و رابطهتان را بسنجید و برای بهبودش تلاش کنید همسرتان نیز باید بپذیرد در کنار شما برای بهبود این رابطه تلاش کند و فقط منتظر نماند تا شما موفق شوید و خوشحالش کنید! بنابراین با همسرتان گفتگو کنید که هر دو باهم برای بهبود رابطه تلاش کنید.
شما نقطه قوت دارید و همسرتان باید آن را ببیند!
قطعا ما نمیتوانیم برای همسرمان بدون نقص باشیم، هر کدام از ما باید بپذیریم که همسرمان ممکن است همیشه باب میل ما نباشد، اهداف شخصی داشته باشد، علایق و سلایق متفاوت از ما داشته باشد و خلق و خویش همیشه هماهنگ با ما نباشد. این دلیل نمیشود که ویژگیهای مثبتش زیر سوال برود. این موضوع در مورد شما هم صدق میکند، شما ممکن است نقطه ضعف داشته باشید و وظیفه دارید برای حال بهتر خودتان و رابطهتان روی آن کار کنید اما ویژگیهای مثبتی هم دارید که باید خودتان و همسرتان از وجود آن لذت ببرید. اگر مهارت استفاده از نقاط قوت خودتان را ندارید حتما کمک بگیرید تا شیوه ابرازش را بیاموزید.
باج عاطفی دادن رابطهتان را بهتر نمیکند
تصور نکنید لازم است برای اینکه به چشم همسرتان بیایید باید به تمام نیازهای درست و نادرست همسرتان لبیک بگویید! اگر میترسید همسرتان را از دست بدهید و به همین دلیل کورکورانه بدون توجه به خودتان هر فشاری را تحمل میکنید ممکن است گرفتار طرحواره طرد شدگی یا طرحواره محرومیت هیجانی باشید که در این صورت با باج دهی عاطفی نه تنها کمکی به بهبود رابطهتان نمیکنید بلکه روز به روز بیشتر در این چرخه ناکارآمد غرق میشوید. حتما مقالات مربوط به انواع طرحواره را مطالعه کنید تا در این زمینه آگاهی بیشتری به دست آورید.
اگر با شما خوشحال نیست قرار نیست از چهارچوب رابطه خارج شود
اگر همسرتان، به هر دلیلی، در رابطه خوشحال نیست، شما به چشمش نمیآیید و مدام از شما ایراد میگیرد دلیل نمیشود از چهارچوب رابطه خارج شود و با دیگران وقت بگذراند. این توجیه که چون همسرم به خودش نمیرسید من با خانمهای دیگر وقت گذاشتم از نظر روانشناسی پذیرفته شده نیست. همسر شما لازم است مشکلات رابطه را ریشه یابی و حل کند و در این مسیر کنار شما باشد. این یک زندگی مشترک است و مشکلاتش نیز مشترکا به وسیله هر دوی شما حل میشود و قرار نیست نیازهای عاطفیتان را جای دیگر ارضا کنید بلمه باید کشف کنید چرا این نیازها در رابطه خودتان برطرف نمیشود. اگر همسرتان چنین چیزی را نمیپذیرد و معتقد است حق دارد نیازهایش را به طرق دیگر برطرف کند شما باید این زنگ خطر برایتان به صدا درآید که چرا حاضر هستم در رابطهای باشم که طرف مقابل از من میخواهد شبیه خواستههای غیر منطقیاش شوم وگرنه خواستههایش را جای دیگر میبرد؟!
پرسش و پاسخ کوتاه