روانکاوی یکی از روشها و رویکردهای مهم درمانی در روانشناسی است که افراد زیادی دوست دارند در مورد آن اطلاعات بیشتری کسب کنند. ممکن است برای شما هم سوال پیش بیاید که روانکاوی چیست؟ آیا او با سایر روانشناسان متفاوت است؟ روانکاوی برای چه کسانی مناسب است و مردم برای چه مشکلاتی باید به روانکاو مراجعه کنند؟ حتی این سوال که روانکاوی برای چه کسانی مفید و موثر نیست. در این مقاله سعی شده است تا شما را با رویکرد روانکاوی آشنا کنیم و به سوالات شما درباره این رویکرد روانشناسی پاسخ دهیم.
روانکاوی چیست؟
در این رویکرد تلاش میشود تا فرد بتواند از هر آنچه که در فکرش میگذرد، صحبت کند. منشأ اصلی روانکاوی تلاشهای روانشناسی به نام زیگموند فروید است. او به این نکته باور داشت که در ذهن انسان ساختاری وجود دارد که شامل 3 بخش میشود: خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخودآگاه. در بخش خودآگاه ما متوجه رفتارهای خود هستیم و نسبت به آنها هوشیارانه عمل میکنیم. مثلاً میدانیم گرسنه هستیم و به دنبال غذاخوردن میرویم. بخش دوم یعنی نیمه خودآگاه یعنی بخشی که شما با کمی تلاش میتوانید به آن دسترسی داشته باشید، مثلاً وقتی میخواهید جزئیات یک خاطره قدیمی را به یاد بیاورید، کمی باید زمان بگذارید و فکر کنید. در نهایت گاهی به صورت ناخودآگاه عمل میکنید، در واقع کنترلی روی بخش ناخودآگاه ذهن خود ندارید. مثلاً نمیدانید چرا در رابطه عاطفی براثر یک اتفاق به شکل خیلی شدیدی عصبانی میشوید یا گاهی اضطراب شدیدی را تجربه میکنید، اما علت اصلی آن را نمیدانید. اساس روانکاوی روی ناخودآگاه بنا نهاده شده است. کاری که فروید و شاگردانش در روانکاوی انجام میدانند، این بود که با روشهایی سعی میکردند تا به ناخودآگاه فرد دسترسی پیدا کنند. فروید معتقد بود که ریشه مشکلات حال حاضر ما، مربوط به مسائل و خاطرات دوره کودکی بخصوص پنج سال اول زندگی است. یعنی اگر فردی در دوره کودکی آسیب ببیند، به صورت ناخودآگاه و در طول زندگی، این آسیبها به روی او اثر میگذارند و تا زمانی که آنها را درمان نکند، در چرخه رفتارهای تکراری و ناسالم باقی میماند.
مکانیزمهای دفاعی
در طول زندگی ما سعی میکنیم تا با استفاده از روشهای دفاعی، از آن آسیبهایی که خوردهایم، فرار کنیم تا اضطراب کمتری را تجربه کنیم. این روشها را فروید مکانیزمهای دفاعی نامید که در ادامه تعدادی از آنها معرفی میشود. در واقع زمانی که شما مضطرب میشوید با استفاده از روشهای زیر سعی میکنید اضطراب خود را کم کنید.
انکار کردن
رایجترین روش دفاع از خودمان که به صورت ناخودآگاه اتفاق میافتد، انکار کردن است. در واقع هر زمانی واقعیتهای تلخ را نپذیریم، شروع به انکار میکنیم. این دفاع ناپخته است و هرچقدر بیشتر شود، ذهن به سمت بیماریهای روانی حرکت میکند. مثلاً شما میدانید رابطه عاطفیتان به اتمام رسیده است، ولی اگر این را بپذیرید، مضطرب میشوید، پس شروع به انکار واقعیت میکنید و همچنان تصور میکنید که طرف مقابل نرفته است و کنار شماست.
درون فکنی
روش بعدی درون فکنی است. یعنی وقتی شما علت تمامی اتفاقات را به خود نسبت میدهید. اگر دیگران به خوبی عمل کنند یا موفقیتی کسب کنند، شما آن را به عملکرد خودتان نسبت میدهید. گاهی هم به شکل منفی اتفاق میافتد. مثلاً وقتی شما با یک اتفاق تلخ روبرو میشوید، خود را مسبب آن اتفاق میدانید و سهم بقیه عوامل را در بروز آن اتفاق نادیده میگیرید. برای مثال رابطهتان به مشکلی برمیخورد، شروع به سرزنش میکنید که اگر من آن کار را نمیکردم یا آن رفتار خاص را نداشتم، این مشکل در رابطه بوجود نمیآمد. بله گاهی ممکن است واقعاً به علت رفتار نامناسب شما، در رابطه مشکلی بوجود بیاید، اما سهم سایر عوامل مثل واکنش طرف مقابلتان را نادیده گرفتهاید.
فرافکنی
یک روش دیگر که برخلاف درون فکنی است، فرافکنی است. در این روش دفاعی، مسئولیت اشتباه خود را نمیپذیرید و تمامی مشکلات زندگی خود را به دیگران نسبت میدهید. مثلاً اگر در رابطه به مشکلی بربخورید آن را به طرف مقابل و یا شرایط زندگی نسبت میدهید و اصلاً سهم خود را از آن مشکل در نظر نمیگیرید.
جسمانی سازی کردن
دفاع دیگری که به صورت ناخودآگاه انجام میدهیم تا از اضطراب مشکلات در امان باشیم، جسمانی سازی کردن است. در این حالت اگر مشکلی ذهن شما را مشغول کند، به صورت علائم و دردهای جسمانی خود را نشان میدهد. مثلاً وقتی در رابطه هستید و طرف مقابل با شما به سردی رفتار میکند، شما به صورت ناخودآگاه، این مشکل را جسمانی میکنید و به صورت معده درد، سردردهای شدید و سایر دردهای جسمانی خود را نشان میدهد. البته در این مدل دفاع روانکاو بررسی میکند که این دردهای جسمانی شما، واقعاً علت جسمانی نداشته باشد و به علت بیماری خاصی بوجود نیامده باشد.
عقلانی سازی کردن
دفاع بعدی، عقلانی سازی کردن است. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در مواقعی که فشار عاطفی زیادی را تجربه میکنید، به منطق پناه ببرید و به صورت افراطی از عاطفه و احساس فرار میکنید. در این حالت شما نمیتوانید از قدرت همدلی کافی برای ارتباط با دیگران استفاده کنید.
دلیل تراشی
دلیل تراشی از دیگر دفاعهایی است که زمانی که شما مضطرب میشوید و یا نمیخواهید واقعیت را بپذیرید، اتفاق میافتد. مثلاً وقتی رابطه عاطفیتان تمام شده است، برای چک کردن دائما صفحات مجازی او دلیل میآورید که” فقط میخوام عکسای صفحهاش رو ببینم و حسی ندارم” و شروع به آوردن دلیلهای به ظاهر منطقی میکنید.
واکنش وارونه
واکنش وارونه از دیگر دفاعهایی است که در حین درمان روانکاوی، به آن پرداخته میشود. مثلاً از دست یکی از عزیزانتان عصبانی هستید و از این خشم خود احساس گناه میکنید و با یک واکنش برعکس، از او مراقبتهای افراطی میکنید.
فرار
فرار هم از دیگر مکانیزمهای منفی است که باعث میشود شما با واقعیت روبرو نشوید. مثلاً فردی که بعد از قطع ارتباط عاطفی و یا طلاق، به مواد یا الکل روی میآورد. این فرد نتوانسته است مشکلات و اضطراب ناشی از آن را به شیوه سالمی مدیریت کند و به حل مسأله برسد.
مکانیزمهای دفاعی سالم
اما همیشه این دفاعها حالت منفی ندارند و گاهی میتوانند به سلامت روان ما کمک کنند. در ادامه تعدادی از این دفاعهای پخته و سالم را به شما معرفی میکنیم:
- شوخ طبعی: اگر حالت افراط نداشته باشد، در موقعیتهایی که با اضطراب روبرو میشویم، میتوانیم از آن استفاده کنیم.
- نوع دوستی و خدمت کردن: وقتی شما برای دیگران خدمتی انجام میدهید و این کار باعث آرامش خاطر و لذت برای شما میشود، این دفاع سالم است و اضطراب شما را کم میکند. اما اگر این نوع دوستی به صورت افراطی باشد و نتوانید مرزی برای زندگی شخصی خودتان و کارهای ایثارگرایانه ایجاد کنید، نشان میدهد دچار دفاع ناسالم شدهاید و روانکاو باید به شما کمک کند تا ریشه این رفتارها را پیدا کنید.
- سرکوبی: گاهی شما خواسته یا نیازی دارید که امکان فراهم کردن آن در همان لحظه وجود ندارد، بنابراین آن نیاز را تا زمان مناسب به تعویق میاندازید و سرکوب میکنید. بازهم اگر این سرکوب کردن به صورت افراطی و همیشگی به کار رود، شما دچار مشکل میشوید.
- والایش: به این معنی است که گاهی یک نیازی که در شما وجود دارد و امکان برطرف کردن آن نیست، اما شما به شکل دیگری آن نیاز را برطرف میکنید. برای مثال اگر فرد پرخاشگری باشید، به ورزشی روی میآورید تا آن خشم و انرژی، به صورت سالمی تخلیه شود.
روانکاو چه کاری انجام میدهد؟
فروید روشهایی را در روانکاوی ابداع کرد تا به کمک آن روانکاوان بتوانند به عمیقترین بخشهای ذهن مثل ناخودآگاه دست پیدا کنند. تعدادی از این روشها شامل:
تفسیرکردن
در این روش، تمامی آنچه شما در اتاق درمان درباره مسائل و مشکلات، دیگران، محیط زندگی، رابطه عاطفی و سایر مسائل میگویید، تفسیر و بررسی میشود. در روانکاوی اعتقاد بر این است که هر آنچه بر زبان میآید علت دارد و باید تک به تک بررسی شود. مثلاً اگر شما دچار لغزش زبانی بشوید و به جای کلمه کتاب، کباب بگویید، یعنی یک علتی در پشت این اشتباه نهفته است و قابل بررسی است.
تحلیل رویا
خوابهایی که ذهنتان را مشغول میکند و رویاهایی که میبینید، میتواند راهی برای دسترسی به بخش ناخودآگاه شما باشد. بنابراین در روانکاوی از خواب و رویا به سادگی عبور نمیشود. دلیل این بررسی را فروید این گونه توضیح میدهد که شما وقتی بیدار هستید، به دلیل وجود دفاعهایی که در مورد آنها توضیح دادیم، شروع به سانسور و تحریف واقعیتها میکنید. اما در خواب که هیچ کنترلی روی آنها ندارید و نمیتوانید از آنها فرار کنید، ناخودآگاه شما مسائلی را به رویا میکشاند که حتی ممکن است اضطرابتان بالا برود. پس یکی دیگر از روشها در درمان روانکاوی، تحلیل رویا است.
تداعی آزاد
یکی از مهمترین روشهایی که در درمان روانکاوی به کار میرود، فن تداعی آزاد است. در این حالت از مراجع خواسته میشود تا از هر آنچه به ذهنش میرسد، آزادانه صحبت کند. در طی اجرای این فن، ممکن است احساسات دردناک زیادی مانند خشم، غم، نگرانی و اضطراب به فرد فشار وارد کند و برای ادامه دادن آن مقاومت کند، اما اگر همکاری لازم را با روانکاو برای اجرای این تکنیک انجام دهد، میتواند به عمق ناخودآگاه ذهن خود دسترسی پیدا کند. گاهی این تداعیها باعث میشود تا شما علت دلشوره و ترسهایی که دارید را کشف کنید.
آیا روانکاو با سایر روانشناسان متفاوت است؟
روانشناسان و مشاوران همیار عشق برای اجرای فنون درمان و کمک به مراجعین، یک یا چند رویکرد را میآموزد و برای آنها دورههای خاصی میبیند. یکی از این رویکردها، روانکاوی است. در واقع تمامی روانشناسان، هدفشان کمک به مراجعین برای ساختن و داشتن زندگیای با کیفیت بهتر است، اما در این رویکرد، روانکاو به چندنکته توجه بیشتری دارد:
گذشته فرد
در روانکاوی، گذشته و اتفاقات آن اهمیت دوچندانی دارد. در واقع روانکاو باور دارد که خاطرات اولیهای که شما از دوره کودکی یا نوجوانی خود دارید، باعث بروز مشکلات حال حاضر شماست. بنابراین تمرکز اصلی روانکاو خصوصا در جلسات اولیه، توجه به گذشته شما و اثری است که روی شما گذاشته است.
ارتباط فرد با اطرافیانش
یکی دیگر از مسائل مهمی که روانکاو به آن توجه بیشتری نشان میدهد نوع و کیفیت رابطهای است که شما با اطرافیانتان دارید. در جلسات روانکاوی به ارتباط شما با خانواده، دوستان و اطرافیان بیشتر پرداخته میشود؛ چرا که روانکاوی اعتقاد دارد مشکلات باید ریشهای حل شوند، بنابراین باید از کیفیت رابطههای شما از گذشته تا به امروز اطلاعات کافی داشته باشد.
ارتباط مراجع با درمانگر
در روانکاوی به ارتباط بین درمانگر و درمانجو بسیار توجه میشود. وقتی درمانگر به عمیقترین بخشهای ذهن شما دسترسی پیدا میکند، ممکن است شما به او حسی پیدا کنید. مثلاً حس خشم و تنفر، علاقه، غم و هر حس دیگری. به این اتفاق در روانکاوی انتقال گفته میشود و برای درمان بسیار مناسب است. در واقع شما اگر در رابطه با مادر در بچگی آسیب خورده باشید، مثلاً او به شما محبت کافی نکرده باشد، همان احساس را به درمانگر خود انتقال میدهید. اما در رویکردهای دیگر، به این اندازه به این مسأله پرداخته نمیشود.
تعداد جلسات
چون در روانکاوی، مشکلات باید به صورت ریشهای بررسی شوند، تعداد جلسات بیشتر است. علاوه بر این، روانشناسی که رویکردش روانکاوی است، کمتر در تصمیمگیریهای روزمره به شما کمک میکند و بیشتر سعی میکند به صورت ریشهای به علتهای پایهای که باعث مشکلات شما شده است، بپردازد و شما را یاری میکند تا خودتان به بینش و آگاهی برای تصمیمگیریهای زندگی برسید.
روانکاوی برای چه کسانی مناسب است
اگر به دنبال حل مسأله خود به صورت ریشهای هستید:
روانکاوی برای افرادی که میخواهند مشکلات و مسائل خود را به صورت ریشهای درمان کنند، بسیار موثر است. در این رویکرد همانطور که گفته شد، تک به تک خاطرات و مسائل گذشته شما، رویاها و باورها، ارتباطاتتان را بررسی میکند. گاهی شما صرفاً بین دو تصمیم و یک دوراهی گیر افتادهاید و در این حالت مراجعه به روانکاو برای شما موثر نیست، بلکه بهتر است با روانشناس یا مشاوری که رویکردهای رفتاری یا شناختی دارد صحبت کنید. اما اگر میخواهید آگاهی عمیقتری تجربه کنید میتوانید به روانکاو مراجعه کنید.
اگر مشکلات شما دائماً تکرار میشود و علت آن را نمیدانید
گاهی مشکلات شما انگار مثل یک فیلم تکرار میشود و این مسأله شما را آزار میدهد. مثلاً دائماً در روابطی وارد میشوید که طرف مقابل به شما خیانت میکند، دائماً در شغل خود شکست میخورید و یا به صورت مکرر درگیر روابطه عاطفی ناسالم میشوید. اینجا رویکردهای مثل روانکاوی و طرحواره درمانی به شما بسیار کمک میکند تا بتوانید این چرخه نادرست اتفاقات و تکراری را متوقف کنید.
اگر اضطرابهایی را تجربه میکنید که علت آن ناشناخته است
اگر شما اضطرابهایی را تجربه میکنید که نمیدانید به چه علت مضطرب هستید، در روانکاوی ریشه این اضطرابها پیدا میشود. بخصوص وقتی که مراجع دفاعهای خود را کنار میگذارد و با درمانگر همکاری میکند تا با علت اصلی اضطراب خود مواجه شود.
اگر فرد کنجکاوی هستید که مشتاق خودآگاهی و خودشناسی است
اگر شما فردی هستید که میخواهید به شناخت بیشتری از خودتان برسید و دلیل رفتارهای ناگهانی یا ناخودآگاه خود را بدانید، بهتر است که با رویکرد روانکاوی پیش بروید. البته به زمان و هزینه آن هم توجه داشته باشید.
اما برای چه کسانی روانکاوی موثر و مناسب نیست
افرادی که دچار اختلال استرس پس از سانحه شدهاند، یعنی یک اتفاق بسیار تلخ مثل تجاوز برای آنها اتفاق افتاده است، بهتر است با رویکرد روانکاوی سراغ درمان نروند. همچنین برای درمان اعتیاد رویکرد روانکاوی به کار برده نمیشود. برای افرادی که اختلال شخصیت سایکوتیک دارند (یعنی با واقعیت قطع ارتباط کردهاند و هذیان میگویند) نیز این روش درمان استفاده نمیشود.
اگر برای ازدواج، انتخاب رشته و شغل، بررسی اختلاف و تعارض با خانواده همسر به دنبال مشاوره هستید، رویکرد روانکاوی برای شما مناسب نیست و ترجیحاً به دنبال درمانگری با رویکردهای رفتاری مانندCBT، یا ACT باشید.
هدف از این مقاله معرفی رویکرد جذاب روانکاوی و اقداماتی است که یک روانکاو انجام میدهد تا مراجع خود را درمان کند. روانکاوی یکی از رویکردهای روانشناسی است و اعتقاد دارد اتفاقات گذشته بخصوص در ایام کودکی تاثیر بسیار زیادی در زندگی حال و آینده ما دارد. بنابراین مراجعینی که علاقمند هستند تا درباره خودشان آگاهی کسب کنند و درباره ریشه مشکلات خود اطلاعات بدست بیاورند، مراجع مخصوص برای روانکاوی هستند.در رویکرد روانکاوی، از روشهایی مانند تفسیر، تحلیل رویا و تداعی آزاد استفاده میشود تا روانکاو بتواند به عمیقترین بخش ذهن یعنی ناخودآگاه دسترسی پیدا کند. روانکاوی به تعداد جلسات بیشتری نسبت به سایر روشهای روانشناسی نیازمند است. برای افرادی که به آنها تجاوز شده و یا یک حادثه تلخ در آنها استرسهای بسیار بدی بوجود آورده است، روانکاوی توصیه نمیشود. همچنین برای افرادی که نیازمند مشاوره پیش از ازدواج، خانواده درمانی، انتخاب رشته و شغل به دنبال مشاور هستند، این رویکرد توصیه نمیشود و به جای آن بهتر است از مشاوری که رویکردهای رفتاری مثل CBT دارد، استفاده کنند.
پرسش و پاسخ کوتاه