ازدواج یکی از مهمترین مراحل زندگی انسان است. دنیای امروز موضوع ازدواج را پیچیدهتر از گذشته کرده است و افراد به دنبال یک انتخاب آگاهانه هستند که بر اساس علم و دانش روز باشد. البته در این بین برخی نیز رو به روشهایی میآورند که تایید شده علم نیست و متاسفانه روانشناسی زرد نیز روی آتش این موارد شبه علم بنزین میریزد. برخی موارد علمی نیز به وسیله همین روانشناسی زرد به حاشیه کشانده شده است، یکی از این موارد ترتیب تولد است، ترتیب تولد یک موضوع علمی و مهم در روانشناسی است که میتوان از آن برای شخصیت شناسی استفاده کرد اما برخی افراد سودجو آن را به حاشیه کشاندهاند. در این مقاله ابتدا فلسفه ترتیب تولد را از نظر علمی برایتان توضیح میدهیم و سپس شیوه استفاده صحیح از آن را برایتان بیان میکنیم.
اهمیت ترتیب تولد از کجا آمده است؟
اهمیت ترتیب تولد و اثراتی که خواهر و برادرها روی یکدیگر میگذارند را اولین بار فرانک سولووی مطرح کرد. او معتقد بود رقابتی که برای جلب محبت و توجه بین خواهر و برادرها وجود دارد و انرژی و زمانی که والدین برای تربیت فرزندان میگذارند و میزان تجربه و آگاهی آنها نسبت به فرزند اول و سایر فرزندان روی شخصیت افراد اثر میگذارد. بعدها روانشناسان و دانشمندان زیادی روی این موضوع کار کردهاند که مهمترین آنها فروید و آدلر هستند. در این مقاله نمیتوانیم تک تک نظریات را برای شما باز کنیم اما خلاصهای از مهمترین قسمتهای آن را برایتان آوردهایم که بتوانید از آن به درستی استفاده کنید. لازم به ذکر است مطالبی که آوردهایم در مورد یک خانواده معمولی و والدین معمولی است.
ترتیب تولد و اثری که روی شخصیت فرزندان میگذارد
فرزند اول
فرزند اول تا زمانی که فرزند بعدی به دنیا نیامده است فرمانروای خانه هستند و تمام توجه پدر و مادر بدون رقیب متعلق به آنهاست. پدر و مادر نیز از یک طرف حساسیت بیشتری نبست به او دارند و هیجان بیشتری برای بچه دار شند دارند و از طرف دیگر تجربهشان نسبت به بچه داشتن و بچه درای کمتر است. اینکه فرزند اول توجه بی دریغی از سمت پدر و مادر دریافت میکند هم میتواند منجر به اعتماد به نفس بالا در او شود هم ممکن است گاهی خلق و خوی سلطه گری و قدرت طلبی در او به وجود بیاورد. از نظر آدلر فرزندان اول بعد از به دنیا آمدن فرزند دوم احساس از دست دادن جایگاه را تجربه میکنند بنابراین اغلب در بزرگسالی در حسرت گذشته هستند و نسبت به آینده بدبین و گاهی حتی ناامید به نظر میرسند و میزان اضطراب بالاتری را نیز نسبت به آینده تجربه میکنند. چیزی که باعث میشود فرزند اول معمولا از نظر شناختی و عقلی پختهتر از بقیه فرزندان باشد این است که به او فرصت رهبری باقی فرزندان داده میشود و او شروع به راهنمایی آنها در کنار والدین میکند. از طرف دیگر فرزندان اول برای قدرت از دست رفتهشان بعد از تولد فرزند بعدی میجنگند و همین امر باعث میشود رقابتیتر از بقیه افراد باشند اما به همان اندازه هم جنبه باخت را دارند چون در کودکی نیز موفق به بازگرداندن جایگاهی که داشتند نشدند.
فرزند دوم
فرزند دوم هرگر آن قدرت بی همتا و یکه تازیهای فرزند اول را ندارد به همین دلیل از به دنیا آمدن فرزند بعدی، به اندازه فرزند اول شوکه نمیشود پس تلاش چندانی هم برای بازگرداندن جایگاهش نمیکند مگر اینکه بعد از به دنیا آمدن فرزند بعدی توجه والدین را به میزان زیادی از دست بدهد، همچنین او از همان ابتدا تقسیم محبت را بلد است زیرا وقتی به دنیا آمد فرزند دیگری بود که همه چیز را با او به اشتراک میگذاشت. والدین نیز دیگر به اندازه فرزند اول اضطراب و دلهره ندارند و کارکشتهتر و با تجربهتر شدهاند و کمتر با آزمون و خطا پیش میروند. همچنین او یک راهنمای دیگر به جز پدر و مادر دارد، خواهر یا برادر بزرگترش حتی اگر رابطه خوبی با هم نداشته باشند الگویی است که خیلی چیزها را میتواند از او تقلید کند. این الگو قرار دادن فرزند بزرگتر معمولا با رقابت نیز همراه است و اگر در این میان فرزند اول رعایت فرزند دوم را نکند فرزند دوم در این زمینه آسیب پذیر خواهد شد اما در عین حال انگیزههای قوی نیز به او میدهد و نسبت به فرزند اول به آینده خوشبینتر هستند.
فرزند آخر
عزیزدردانههای آخر دیگر با از دست دادن جایگاه مواجه نمیشوند چون بعد از آنها دیگر فرزندی نیست که بخواهد جایشان را بگیرد! آنها همچنین به علت رسیدن به خواهر و برادرهای بزرگتر به سرعت بیشتری رشد میکنند، بلندپرواز و خوشبین هستند اما به دلیل محبتهای رنگارنگی که دریافت میکنند ممکن است در بزرگسالی وابستگی عاطفی داشته باشند، مسئولیت پذیری آنها در روابط عاطفی معمولا کمتر از فرزندان بزرگتر است ولی از آنجا که همیشه وقت برای کارهای شخصیشان داشتهاند برای کارهای خودشان ارزش قائل هستند و در تحصیل و کار میتوانند موفق عمل کنند. خودخواهی نیز برخی اوقات از ویژگیهای فرزندان آخر هستند و البته خلاقیت و جذابیت. معمولا شرط و شزوط برای دوست داشته شدن این افراد کم است و آنها مورد علاقه بودن دیگران را بدون شرط و شروط تجربه میکنند و عزت نفس بالایی دارند.
تک فرزند
تک فرزند مانند فرزند اول جایگاه یکه تاز و بی نظیری دارد اما برخلاف فرلزند اول این جایگاه را از دست نمیدهد و یکه تاز میماند! او بدون رقیب در کانون توجه است. از طرفی چون پدر و مادر زمان زیادی برای با او بودن دارند زودتر به پختگی و بلوغ عاطفی میرسند. اما معمولا در محیط های اجتماعی اولیه به یکباره کانون توجه بودن را از دست میدهند و ممکن است به مشکلاتی بربخورند به خصوص که مشترک بودن منافع را تجربه نکردهاند. همچنین چون الگوی آنها معمولا پدر و مادر است و ناپختگی خواهر و برادرهای کم سن و سالش را ندیده است دچار کمال گرایی میشود و همچنین افرادی مسئولیت پذیر و منظم هستند اما ممکن است انتقاد ناپذیر نیز باشند چرا که معمولا تایید و تشویق شدهاند حتی با وجود کاستیها و نقصهایشان.
آیا توجه به ترتیب تولد در ازدواج مهم است؟
همانطور که توضیح دادیم اثر ترتیب تولد روی شخصیت پژوهشهای بسیار زیادی را به خود جلب کرده است و در بسیاری از مطالعات این اثر تایید شده است. قطعا برای داشتن یک ارتباط و ازدواج سالم خوب است که به تمام ملاکهای ممکن توجه کنیم اما مواردی هستند که نسبت به ترتیب تولد اهمیت بسیار بیشتری دارند، در ادامه مقاله به این موارد و ارتباطش به ترتیب تولد میپردازیم:
وجود تفاهم و ترتیب اثر تولد
تفاهم داشتن دو قسمت دارد، قسمت اولش به تشابهات شما بر میگردد و قسمت دومش که بسیرا نیز مهم است به مهارت حل کردن اختلاف نظرها، اگر شما این مهارت را نداشته باشید دیگر فرقی ندارد خودتان یا همسرتان فرزند چندم هستید! بر سر هر مساله ریز و درشتی به اختلاف میخورید و نمیتوانید آن را حل کنید! برعکس اگر یاد بگیرید به تفاوتهای یکدیگر احترام بگذارید و بیاموزید که چطور حل مساله انجام دهید چه فرزند خود محور اول باشید چه تک فرزند انتقاد ناپذیر این مشکلات را حل میکنید!
همخوانی با ایدهآلها و ترتیب اثر تولد
هر فردی بنابر شخصیت خودش، ویژگیهای خلق و خویش، فرهنگ و خانوادهاش ایدهآلهایی برای انتخاب یک فرد دارد. هرچقدر این ایدهآلها دست یافتنیتر و معقولتر باشند هر دو نفر میتوانند رابطه امنی را تجربه کنند. اینکه شما ایدهآلهای معقولی داشته باشید و بتوانید آنها را عملی کنید بیشتر به سبک تربیتیتان و تواناییهایتان در مهارتهای ارتباطی بستگی دارد تا اینکه فرزند چندم باشید، هرچند میدانیم فرزندان آخر معمولا بلند پرواز هستند و ممکن است ایدهآلهایشان هم بلندپروازانه باشد یا تک فرزندان میتوانند ایدهآلهای کمال گرایانه داشته باشند اما تمام این موارد با مدیریت و نقشه راه صحیح قابل حل کردن است. پس در قدم اول به جای تمرکز روی اینکه همسرتان فرزند چندم خانواده است ایدهآلهایتان و منطق آن را بررسی کنید.
اهمیت به سلامت روان و ترتیب اثر تولد
وقتی فردی به سلامت روانش اهمیت ندهد فرقی ندارد فرزند چندم باشد! برعکس وقتی برای خودش و سلامت روانش ارزش قائل باشد و مشکلات ریز و درشتش را شناسایی و برطرف کند، آیا به نظر شما ترتیب تولدش حائز اهمیت بالایی است؟! وقتی شما یا همسرتان درگیر افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیت، وسواس، کمال گرایی و … باشید زندگیتان دچار چالش میشود، وجود چنین مشکلاتی تنشهای خاص خودش را دارد، چه فرزند اول باشد چه اخر! پس قبل از بررسی فرزند چندم بودن همسرتان به سلامت روان خودتان و او اهمیت دهید.
آمادگی برای ازدواج و ترتیب اثر تولد
رسیدیم به مهمترین مسالهای که اگر وجود نداشته باشد قطعا شما حتی با وجود یک انتخاب صحیح و ایدهآل به مشکل برخواهید خورد! این مساله مهم چیزی نیست جز آمادگی برای ازدواج. شما قبل از شروع به انتخاب فرد باید برای یک رابطه و ازدواج آماده باشید! آمادگی برای ازدواج یعنی هم به بلوغ عاطفی رسیده باشید هم دلیل ازدواج کردنتان را بدانید و هم اهداف معقولی برای این کار داشته باشید. تا زمانی که شما این آمادگی را نداشته باشید حتی اگر بهترین دختر یا پسر دنیا را انتخاب کنید رابطهتان در معرض خطر خواهد بود! لطفا صفحه جذب عشق از آشنایی تا ازدواج را مطالعه بفرمایید تا منظورمان را از آمادگی برای ازدواج متوجه شوید.
پرسش و پاسخ کوتاه