برخی از مردان اصطلاحا دهن لق هستند یعنی هر چیزی که برایشان اتفاق بیفتد، هم در زندگی شخصی و هم در زندگی مشترک، همه چیز را به خانواده خود می‌گویند. حتی خصوصی‌ترین موارد زن و شوهری را به خانواده خود اطلاع می‌دهند. این رفتار اشتباه است و باعث خراب شدن زندگی مشترک نیز می‌شود چون یک سری موارد و مشکلات در زندگی مشترک خصوصی است و کسی نباید از آن مطلع باشد. در این مقاله توضیح می‌دهیم که علت دهن لق بودن برخی از مردان چیست و خانم در مقابل این رفتار چه کار باید بکند؟

چرا شوهرم دهن لق است؟

ترس از طرد شدن یا مورد بی‌توجهی قرار گرفتن از سوی خانواده

برخی از افراد به شدت می‌ترسند که خانواده‌شان را از دست بدهند، به همین دلیل ترجیح  می‌دهند همه چیز را به آنها بگویند، اجازه دخالت به آنها بدهند و همچنین هر کاری که خانواده بگویند، انجام می‌دهند تا همیشه مورد توجه و حمایت خانواده باشند. این افراد اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر می‌کنند اگر خانواده از آنها راضی نباشد یا حمایت نکند، نمی‌توانند زندگی‌شان را مدیریت کنند. البته یکی از دلایل این ترس‌ها و چسبندگی زیاد به خانواده، وابستگی نیز است که همین مشکل مربوط به عزت نفس و اعتماد به نفس پایین و داشتن احساس حقارت و بی‌کفایتی است که باعث می‌شود فرد وابسته به کسی شود و مسئولیت مدیریت زندگی‌اش را به او بسپارد. افرادی که ترس از طرد شدن یا از دست دادن خانواده خود را دارند، معمولا این ترس از دوران کودکی در آنها ایجاد شده است، چرا که در کودکی، والدین برای آنها معیارهایی تعیین کرده است که اگر به این معیارها نرسند، آنها را طرد می‌کنند یا حمایت‌شان نمی‌کنند. این کودک در دوران بزرگسالی نیز همواره در جهت معیارهای والدین حرکت می‌کند و اگر به این معیارها نرسد، خود را بی‌ارزش می‌داند و سرزنش می‌کند. این مورد، جزء نشانه‌های طرحواره معیارهای سختگیرانه است.

طرحواره ایثار و اطاعت

افرادی که ایثارگری زیادی نسبت به افراد عزیز زندگی‌شان دارند و یا به دلایل مختلف یاد گرفتند بیش از حد از آنها اطاعت کنند، در بزرگسالی نیز این طرحواره‌ها را به خود می‌آورند و باعث می‌شود مطیع خانواده باشند و آنها را در جریان هر چیزی از زندگی‌شان قرار دهند.

طرحواره خویشتن تحول نیافته

والدینی که در دوران کودکی اصرار می‌ورزند که باید فرزندشان آن طور که می‌خواهند تربیت شود و باید مثل خودشان رفتار کند، صحبت کند و علایق خودشان را داشته باشد، فرزند با این سبک تربیتی، دچار طرحواره خویشتن تحول نیافته می‌شود. این افراد احساس می‌کنند کاملا شبیه خانواده‌شان هستند و اخلاق و رفتار یکسانی دارند، هویت و شخصیت مستقلی ندارند و علایق شخصی خود را نمی‌شناسند. این افراد اگر خانواده‌شان را از اتفاقات زندگی‌شان مطلع نکنند و از ریز و درشت زندگی یکدیگر مطلع نباشند، احساس بدی به آنها دست می‌دهد. در این خانواده‌ها، والدین و فرزندان، حق زیادی در دخالت کردن در کار و زندگی یکدیگر دارند.

حد و مرزهای ارتباط و صحبت کردن با اعضای خانواده بعد از ازدواج

بعد از ازدواج، زن و مرد یک خانواده جدید برای خود تشکیل می‌دهند که اطلاعات و مشکلات این خانواده جدید، باید جدا از خانواده‌های پدری‌شان باشد. در غیر این صورت، یک سری دلخوری‌ها و مشکلات ایجاد می‌شود و اگر خانواده‌ها هم بخواهند در زندگی مشترک افراد دخالت کنند، اینجا است که مشکلات شروع می‌شود و هر کسی یک نظری می‌دهد. نظراتی که احتمال اشتباه بودن‌شان بسیار زیاد است و باعث بهم ریختگی زندگی زن و شوهر می‌شود. مثلا مادر شوهر می‌گوید:«جدا بشین، نمیخواد با هم زندگی کنین. اصلا این مشکل حل نمیشه» مادر زن می‌گوید:«نباید جدا بشین. با هم حرف بزنین و حلش کنین.» خواهر زن می‌گوید:«کارهای شوهرتو تلافی کن.» و فرد کاملا گیج می‌شود که چه کار باید بکند و چه کار نباید بکند! همچین وقتی بحث جدا شدن و تلافی کردن و… پیش می‌آید، خانواده‌ها احساس می‌کنند به فرزندشان بی‌احترامی شده است و شروع به جنگیدن با هم می‌کنند و شاید به یکدیگر بی‌احترامی هم بکنند تا از حقوق بچه‌هایشان دفاع کنند. پس بهتر است زن و شوهر حد و مرزها و حریمی را با خانواده‌ها داشته باشند تا این مشکلات پیش نیاید. اما این حریم چه باید باشد؟ در ادامه برایتان توضیح می‌دهیم.

حد و مرز در دخالت کردن والدین و صحبت کردن با آنها

با والدین‌تان صحبت کنید و بگویید بسیار زیاد برایشان ارزش و احترام قائل هستید و دوست دارید از راهنمایی‌هایشان استفاده کنید اما این زندگی مشترک شما است و می‌توانید همه چیز را با همسرتان به تنهایی حل کنید اما اگر نیاز داشته باشید از خانواده‌تان کمک می‌گیرید. به آنها بگویید که دخالت نکردن در زندگی مشترک‌تان به معنی احترام گذاشتن به شما و همسرتان است.

والدین شما باید بدانند که اولویت‌های شما تغییر می‌کند

با والدین‌تان صحبت کنید و بگویید که بعد از ازدواج، اولویت‌های زوجین تغییر می‌کند. اگر قبلا اولویت اول، خانواده بود، حالا اولویت اول باید همسر و زندگی مشترک باشد و این را باید خانواده‌ها درک کنند چون شرایط تغییر کرده است. البته منظورمان این نیست که بعد از ازدواج باید خانواده‌ها را فراموش کنیم، بلکه منظورمان این است که اولویت‌ها باید تغییر کنند و تعادلی بین خانواده و همسر و زندگی مشترک برقرار شود.

شوهرم همه چیز را به خانواده‌اش می‌گوید، چه کار کنم؟

این مشکل را بپذیرید

این مشکل را بپذیرید که شوهرتان به مادر و خانواده‌اش وابسته است و این وابستگی از دوران کودکی آمده است. نمی‌توان انتظار داشت که او فورا تغییر کند و این رفتار را کنار بگذارد. شاید همیشه در زندگی‌تان، خانواده‌اش برایش اولین اولویت او باشد چون اگر شوهرتان همکاری نکند و به مشاور مراجعه نکند، شما نمی‌توانید او را به زور تغییر دهید و درمان کنید. بنابراین در اولین قدم، باید این مشکل را بپذیرید و دست از تغییر و جنگیدن با آن بردارید. اگر پذیرش داشته باشید که شوهرتان این ویژگی اخلاقی را دارد، کمتر اذیت می‌شوید تا اینکه بخواهید هر لحظه با او بجنگید.

به خانواده‌اش توهین نکنید

هرچقدر هم که با خانواده‌اش مشکل دارید یا آنها را قبول ندارید، هرگز به آنها توهین و بی‌احترامی نکنید چون این کار باعث می‌شود شوهرتان نسبت به شما گارد دفاعی بگیرد و نه تنها دیگر با شما همکاری نخواهد کرد که دخالت‌های خانواده اش را کم کند، بلکه بیشتر از شما دور می‌شود و به سمت خانواده‌اش می‌رود.

با خانواده‌اش صمیمی شوید

اگر با خانواده شوهرتان ارتباط خوبی برقرار کنید و سعی کنید با آنها صمیمی باشید، شوهرتان بیشتر به شما نزدیک خواهد شد چون قطعا اولویت او این است که شما برخورد خوبی با خانواده‌اش داشته باشید و وقتی این را ببیند، بیشتر شما را می‌پسندد و بهتر می‌توانید با او ارتباط برقرار کنید و در خصوص این مشکلات صحبت کنید.

احساس‌تان را بیان کنید

با شوهرتان صحبت کنید و بگویید از اینکه همه چیز را به خانواده‌اش می‌گوید چه حسی دارید؟ آیا احساس ناامنی می‌کنید؟ حس می‌کنید شوهرتان با شما صمیمی نیست و برای همین همه چیز را اول به خانواده‌اش می‌گوید؟ اگر شوهرتان احساس‌تان را نسبت به این موضوع بداند، شاید انگیزه پیدا کند روی خودش کار کند و این رفتار را اصلاح کند.

در هنگام بروز مشکل در زندگی‌تان، با شوهرتان صحبت کنید

حل کردن مشکلات با گفتگوی صلح‌آمیز بسیار مهم است. به شوهرتان بگویید که می‌تواند خودتان دو نفره مشکلات‌تان را حل کنید و نیازی نیست به خانواده‌ها اطلاع بدهید.

الگوی او باشید

اگر شما هم پیش خانواده‌تان از مشکلات‌تان می‌گویید و یا درد و دل می‌کنید، باعث می‌شود شوهرتان هم فکر کند که این کار مشکلی ندارد و خودش هم این کار را انجام بدهد. حتی زمانی که شوهرتان هم در کنار شما پیش خانواده‌تان حضور دارد، از او و مردانگی‌اش تعریف و تمجید کنید و هرگز پیش خانواده‌تان به شوهرتان غر نزنید یا بدِ او را نگویید. الگویش باشید تا یاد بگیرد باید با خانواده‌ها حریم داشته باشید و نباید مشکلات و گله‌هایتان را پیش آنها بازگو کنید.

با همسرتان اوقات خوش دو نفره داشته باشید

 با هم به رستوران و یا گردش بروید، با هم به تنهایی سفر کنید یا در خانه تدارک شام رمانتیک ببینید. همه این موارد و ایده‌های دیگر، به شما کمک می‌کند که با هم اوقات خوش دو نفره داشته باشید و او بیشتر عاشق و وابسته شما شود. گاهی فانتزی‌ها و خواسته‌های رمانتیک او را نیز اجرا کنید تا بیشتر حس خوبی نسبت به شما داشته باشد و از خانواده‌اش کمی فاصله بگیرد.

گوش شنوای خوبی برای همسرتان باشید

گاهی ممکن است همسرتان به خانواده‌اش پناه ببرد چون شما گوش شنوای خوبی برای او نیستید و حرف‌هایش را مسخره می‌کنید یا زود برداشت اشتباه کرده و قضاوت می‌کنید. برای اینکه بحث و دعوا پیش نیاید یا قضاوت نشود، او ترجیح می‌دهد حرف‌هایش را به خانواده یا دوستانش بزند و پیش شما چیزی را تعریف نمی‌کند. حساسیت‌هایتان را شناسایی کنید و ببینید چقدر از آنها منطقی و چقدر از آنها غیرمنطقی هستند. حساسیت‌های غیرمنطقی نسبت به حرف‌های همسرتان را حل و رفع کنید تا بتوانید بدون عصبانی شدن یا قضاوت کردن به حرف‌هایش گوش بدهید. مهارت گوش شنوای خوب بودن را یاد بگیرید و تمرین کنید.