برخی از افراد گله میکنند که:«شوهرم با دوستام مشکل داره و دوست نداره من باهاشون معاشرت کنم.» یا «شوهرم اجازه نمیده با دوستام برم بیرون.» آزاردهنده است وقتی در زندگی مشترک احساس کنیم زندانی شدهایم، ما را محدود میکند و حق نداریم زندگی اجتماعی خودمان را داشته باشیم، اما فقط گله کردن یا دعوا کردن بر سر دوستان یکدیگر یا محدود کردن زندگی اجتماعی یکدیگر برای تلافی کردن، فایدهای ندارد، بلکه میتواند زندگی را به میدان جنگ تبدیل کند و زن و شوهر را که باید با هم مثل یک تیم واحد باشند، از هم دور کند. در این مقاله میخواهیم علت حساسیت شوهرتان را بررسی کنیم و سپس به راهکارها بپردازیم.
چرا شوهرم اجازه نمیده با دوستام برم بیرون؟
او شخصیت دوستانتان را دوست ندارد
شاید با خواندن این تیتر بگویید:«اونا دوستهای من هستن. چرا باید شوهرم ازشون خوششون بیاد؟!» اما در حقیقت ممکن است او از شخصیت دوستانتان خوشش نیاید و شما را منع کند که با آنها نشست و برخاست کنید. مثلا شاید دوستانتان افراد مجرد هستند و شوهرتان فکر میکند مجرد بودن آنها و یا حرفهایشان درباره پسرهای مختلف، میتواند شما را برانگیخته کند که به سمت روابط فرازناشویی بروید و یا جذب پسر دیگری شوید، پس شوهرتان دوستان مجردتان را تهدیدی برای زندگی مشترکش حساب میکند و دوست ندارد با آنها معاشرت کنید، یا اگر دوستانتان اهل تفریحات انفرادی یا گروهی با شما خانمها هستند و از نامزدها یا همسرانشان دعوت نمیکنند تا با هم تفریح کنند، او دوست ندارد همیشه در خانه تنها بماند و شما با دوستانتان به تفریح بروید، بنابراین اعتراض میکند که با این دوستان معاشرت نکنید.
فکر میکند شما از دوستان چیزهای اشتباهی یاد میگیرید که میتواند زندگیتان را خراب کند
برخی از افراد هستند که وقتی با دوستان خود معاشرت میکنند، زندگی مشترکشان نابود میشود چون از دوستانشان چیزهایی یاد میگیرند که با اجرا کردن این موارد، همه چیز خراب میشود. این افراد وقتی چیزی را میشنوند، فکر نمیکنند که این چیزی که به آنها گفته شده، اطلاعات درستی است یا خیر، بلکه بدون فکر آنها را میپذیرند و اجرا میکنند. گاهی دوستان به خاطر حسادت هم یک سری موارد به دوستشان یاد میدهند که زندگیاش را خراب کند و اصطلاحا دل خودشان خنک شود از این اتفاق. شاید همسرتان هم از این موضوع میترسد و برای همین است که دوست ندارد با دوستانتان معاشرت کنید.
میخواهد شما را محدود و کنترل کند
دلایل مختلفی برای محدود کردن همسر و کنترلگری وجود دارد. برخی از مردان این ویژگیها را دارند. دوست دارند همسرشان فقط از آنها حرف شنوی داشته باشد، جایی نرود، مدام در خانه باشد و ارتباطات اجتماعی نداشته باشد.
احساس ضعف و کمبود اعتماد به نفس میکند
مردانی که اعتماد به نفس کمی دارند و از درون احساس ضعف میکنند، دوست ندارند همسرشان ارتباطات خوبی داشته باشد و پیشرفت کند. پیشرفت کردن همسر، آنها را میترساند و حسادتشان را فعال میکند. پس ترجیح میدهند همسرشان را محدود کنند تا فقط در خانه باشد تا نه چیزی یاد بگیرد و نه حال خوبی داشته باشد چون خودشان هم احساس بدی از درون دارند و نمیخواهند همسرشان احساس خوبی داشته باشد.
ترس از دست دادن
برخی از مردان میترسند که اگر همسرشان با دوستانش معاشرت کند، از او دور میشود و از دستش میدهند. به همین دلیل سعی میکنند همسرشان را از دوستانشان دور نگه دارند و اجازه بیرون رفتن ندهند.
آیا ارتباط با دوستان، میتواند زندگی مشترک را خراب کند؟
نمیتوان جواب قطعی برای این سوال داد چون بستگی به شخصیت فرد و دوستانش دارد. برخی از دوستان اتفاقا باعث رشد و بهبود زندگی مشترک میشوند اما برخی از افراد باعث خراب شدن آن میشوند چون بیش از حد دخالت میکنند و توصیههای اشتباه میکنند. در ادامه میخواهیم چند نشانه را توضیح بدهیم که نشان میدهد دوستان شما، دوستان سمی هستند و بهتر است از آنها دور باشید.
نشانههای دوستان سمی و مخرب
ارتباطتان خوب و صلحآمیز نیست و بحث و دعواهای زیادی بینتان وجود دارد
اگر ارتباط دوستانهتان فراز و نشیب زیادی دارد و بحث و دعواهای زیادی بینتان پیش میآید، این موضوع میتواند یک زنگ خطر باشد که تفکرات و عقاید شما و دوستتان با هم متناسب نیست و ناهمخوان است.
دوستتان فقط به فکر خودش است
افرادی که خودشیفتگی و خودخواهی دارند، دوستان مناسب و خوبی برای شما نیستند. این افراد منم منم زیاد میکنند و خودشان را بالاتر از شما میدانند، حتی اگر واقعا در جایگاه بالایی نباشند. این افراد فقط به نیازها و خواستههای خودشان توجه خاص دارند و به شما بیتوجه هستند. هر موقع که به کمک شما نیاز داشته باشند، با شما بسیار عالی برخورد میکنند و هر موقع که به شما نیاز نداشته باشند، ممکن است شما را خرد و بیارزش کنند.
با شما رقابت میکند
هر چیزی که شما بخرید، از روی حسادت خودش هم میخرد. هر کاری که بکنید، او هم میکند و در آن کار سعی میکند هرطور شده از شما جلو بزند. افرادی که با شما رقابت میکنند، نمیتوانند ارتباط سالم برقرار کنند چون دائما در جنگ و رقابت با شما هستند. از این نوع ارتباطها هیچ لذتی حاصل نمیشود و به جای اینکه از هم چیزهای مفیدی یاد بگیرند و از یکدیگر حمایت کنند، مدام در حال جنگیدن با هم هستند.
توصیههایی به شما میدهد که توصیههای خشن و اشتباهی است که از روی حسادت او است
اگر به دوستتان بگویید که با شوهرتان دعوا کردید و مشکلی پیش آمده است، احتمالا او میگوید:«برو تلافی کن. پدرشو در بیار. فکر کرده کیه؟!» شاید فریب این حرفها را بخورید و فکر کنید که چون دوستتان شما را دوست دارد، میگوید که با شوهرتان بد برخورد کنید تا او قدر شما را بداند، در حالی که اینطور نیست. او برای اینکه میخواهد ارتباط با شوهرتان را بیشتر خراب کند، این حرف را میزند، وگرنه یک دوست خوب و سالم به شما توصیههای صلحآمیزی میدهد، مثلا میگوید:«برو با شوهرت با آرامش حرف بزن و ببین نگرانیاش چیه و چرا این حرف رو میزنه. سعی کن باهاش صحبت کنی و درکش کنی.» و یا به شما پیشنهاد میدهد که از زوج درمانگر کمک بگیرید.
در ارتباط با دوستان سمی، این احساس را خواهید داشت که انگار وظیفهتان است که یک سری کارها را برایشان انجام بدهید
در ارتباطات ناسالم، شما این احساس را دارید که وظیفهتان است که یک سری کارها را برای دوستانتان انجام بدهید. مثلا وظیفهتان است که درسهای دانشگاهیاش را برایش بنویسید یا وظیفهتان است که از صبح به خانهاش بروید و از بچهاش نگهداری کنید و اگر یک روز به دلایل موجه، این کار را نکنید، او چنان عصبانی و دلخور میشود که انگار بزرگترین گناه را مرتکب شدید اما همه این رفتارهای دوستتان به خاطر این است که بیش از حد و فراتر از وظایف و مسئولیتهای دوستیتان، برایش کار انجام دادید و دیگر تبدیل به وظیفهتان شده است. از آن جایی که او دوست سالم و خوبی برایتان نیست و فقط نیازهای خودش را میبیند، شما را درک نمیکند. پس دلخور شدن و یا سرد رفتار کردن یا بیاحترامی کردن بعد از اینکه یک یا چند بار یک کاری را برای دوستتان انجام ندادید، جزء نشانههای دوستان ناسالم و سمی هستند.
او به شما دروغ میگوید
دروغگویی در هر رابطهای جزء نشانههایی است که نباید نادیده گرفته شود. دوستی که به شما دروغ بگوید، دوست سالم و خوبی برایتان نیست.
به شما احساس بیکفایت و ضعیف بودن میدهد
برخی از افراد به دوستشان احساس ضعیف و بیکفایت بودن میدهند، با حرفهایی مثل:«عرضه نداری شوهرتو ادب کنی دیگه. من بودم کاری باهاش میکردم که بفهمه دیگه باهام اینجوری رفتار نکنه.» جالب این جا است که وقتی به زندگی مشترک این افراد نگاه میکنید، میبینید خودشان هم مشکلات زیادی با شوهرشان دارند و اصلا رفتارشان و ضعیف بودنشان در زندگی مشترک با حرفهای مقتدرانه و خشنی که با شما میزنند، زمین تا آسمان فرق میکند. این افراد میخواهند خودشان را قوی نشان بدهند و تظاهر به دانا و قوی بودن میکنند تا احساس ضعف و حقارت درونیشان تسکین پیدا کند.
چه کار کنم شوهرم به من اجازه بدهد با دوستانم بیرون بروم؟
دوستانتان چه کسانی هستند؟ آیا ارتباط سالمی با آنها دارید یا خیر؟
شاید گاهی اوقات حق با شوهرتان باشد یعنی او تشخیص داده است که دوستان شما افراد خوب و سالمی نیستند. شما هم دوستانتان را بررسی کنید و ببینید آنها چه حسی به شما نسبت به خودتان و زندگی مشترکتان میدهند؟ چه شخصیتهایی دارند؟ شاید لازم باشد یک سری از دوستان سمیتان را شناسایی کرده و از زندگیتان حذف کنید. با این کار، حساسیت همسرتان هم کاهش مییابد و این مشکل حل میشود.
با شوهرتان صحبت کنید و در مورد حساسیتهایش از او بپرسید
هر فردی در ذهن خود حساسیتهایی دارد. مثلا ممکن است یک خانم به این حساس باشد که همسرش نباید رفیق باز باشد، نباید با آدمهایی دوست باشد که اهل مشروب و سیگار و روابط نامشروع هستند یا نباید با افرادی در ارتباط دوستانه باشد که مجرد هستند. یک مرد هم میتواند چنین حساسیتهایی داشته باشد و شما باید حساسیتهای شوهرتان را بشناسید تا آنها را محترم شمرده و این کارها را انجام ندهید.
بررسی کنید که همسرتان فرد کنترلگر و محدودکنندهای است یا اجازه ندادنش کاملا منطقی است
بررسی کنید که آیا حرفهای شوهرتان به خاطر ویژگیهای شخصیتی او یعنی کنترلگر بودن او است یا به خاطر این است که واقعا برخی از دوستانتان افراد درست و خوبی نیستند و میتوانند باعث آسیب به زندگی مشترک شما شوند؟
سعی کنید با زاویه دید همسرتان هم به این قضیه نگاه کنید
زاویه دید همسرتان را درک کنید. او نگران چیست؟ علت اینکه اجازه نمیدهد چیست؟ و سعی کنید خودتان را جای او بگذارید و درک کنید که چرا او به شما اجازه نمیدهد با دوستانتان معاشرت کنید. شاید زاویه دید او، درست باشد.
با هم توافق کنید که چقدر اجازه دارید با دوستانتان وقت بگذرانید
با شوهرتان صحبت کنید و با هم به توافق برسید. برایش توضیح دهید که هر کدامتان حق دارید زندگی اجتماعی خودتان را جدا از زندگی مشترکتان داشته باشید. حق دارید با دوستانتان وقت بگذرانید اما باید مواظب باشید که این ارتباطات دوستانه، باعث ایجاد اختلال در زندگی مشترکتان نشود. مثلا نباید هر روز با دوستانتان وقت بگذرانید و مسئولیتهایی که در خانه دارید را فراموش کنید یا در آنها کوتاهی کنید اما برخی اوقات میتوانید با دوستانتان باشید اما زمانی که مطمئن هستید به اندازه کافی برای همسرتان وقت گذاشتید. مثلا با هم تفاوق کنید که چند روز یک بار هر کدامتان حق دارید به تنهایی با دوستانتان وقت بگذرانید.
از زوج درمانگر کمک بگیرید
اگر این مشکل با صحبت کردن حل نشد و همسرتان به خاطر کنترلگر بودن به شما اجازه نمیدهد با دوستانتان وقت بگذرانید، میتوانید در این زمینه از زوج درمانگران همیار عشق کمک بگیرید تا این مشکل بررسی و حل شود.
سخن پایانی
وقتی زن و مرد با هم ازدواج میکنند، هر کدام حق دارند در کنار زندگی مشترک و وقت گذراندن با یکدیگر، گاهی با دوستانشان هم وقت بگذرانند اما باید توجه داشته باشند که شخصیت دوستانشان و چیزهایی که از آنها یاد میگیرند، موارد اشتباه و آسیبزنندهای نباشد و دوستانشان جزء حساسیتهای همسرشان نباشد. گاهی مرد به دلایل غیرمنطقی مثل کنترلگری یا محدود کردن همسر یا ترسها، اجازه نمیدهد گاهی همسرش با دوستانش بیرون برود. برای این مشکل، چند راهکار را در انتهای مقاله توضیح دادیم اما اگر نیاز به کمک حرفهای و تخصصی برای حل این مشکل داشتید، میتوانید از زوج درمانگران همیار عشق مشورت بگیرید.
پرسش و پاسخ کوتاه