هیچ چیز بدتر از منتظر ماندن و منتظر ماندن و باز هم منتظر ماندن برای این نیست که عشقتان به شما زنگ بزند یا پیام بدهد. هر بار که تلفن شما زنگ میخورد یا نوتیفیکشن موبایلتان به صدا در می آید، با تمام وجود امیدوارید که شوهر یا نامزدتان روی خط باشد. اما به جای آن معمولا با یک پیام تبلیغاتی مواجه میشوید! حال اگر شما با او تماس بگیرید یا پیام بدهید و او جوابتان را ندهد، این موضوع میتواند برایتان تبدیل به فاجعه شود. چرا که هزاران فکر و سناریوی منفی به ذهن هجوم می آورد. چرا شوهر، نامزد یا دوست پسرم به من زنگ نمیزند و چند دقیقه برای پیام دادن به من وقت نمیگذارد؟ آیا نسبت به من سرد شده؟ آیا عشقم دیگر مرا دوست ندارد؟ آیا پای دختر دیگری در میان است؟ آیا باید خودم دوباره با او تماس بگیرم یا اینکه منتظر بمانم تا خودش به من زنگ بزنه؟
چرا یه دفعه رابطه رو تموم کرد؟
شاید این سوال براتون پیش اومده باشه که چی شد که یه دفعه رابطه رو تموم کرد و رفت؛ همه چیز که خوب بود. خب دلایل زیادی برای این مساله وجود داره که در اینجا میخوایم به بررسی مهمترینهاش بپردازیم. البته یادتون باشه، منظور مقصر جلوه دادن کسی نیست، فقط داریم احتمالات مختلف رو بررسی میکنیم. برای توضیحات بیشتر به صحبت های کارشناس دوره حتما گوش بدید.
انتخاب اشتباه
شاید یکی از دلایل این باشه که شما آدم اشتباهی رو برای رابطه انتخاب کردید. گاهی وقتها دخترها عاشق مردهایی میشن که تعهدی به رابطه ندارن، اما به علت تجارب زیادشون (!) خوب بلدند که چطور دل دخترها رو به دست بیارن، به همین دلیل بسیار جذابن. پس وقتی با چنین مردی وارد رابطه شدید، بهتره که انتظار تعهد ازشون نداشته باشید.
ناپختگی هیجانی
یکی دیگه از دلایل ترک ناگهانی رابطه، مردهایی هستند که به پختگی هیجانی نرسیدند. اینطور مردها، از رابطه متعهدانه و مسئولیت میترسند، به همین دلیل وقتی احساس کنند که دارند به شما علاقهمند میشن یا همه چیز داره خوب پیش میره، میترسند و بهترین راهی که به ذهنشون میرسه اینه که رابطه رو ترک کنند.
عدم توانایی برای خوشحال کردن شما
در بسیاری از فرهنگها، عموما به پسرها اینطور القا شده که اونها مسئول خوشبخت کردن و خوشحال کردن زنها هستند؛ به همین دلیل گاهی مرد فکر میکنه که به هر دلیلی (میتونه مالی، عاطفی و … باشه)، نمیتونه دختر مورد علاقش رو خوشبخت و راضی کنه. همین مساله باعث میشه که به نظرش بهترین راه، ترک رابطه باشه.
بازیگران احساسی (دونژوانها)
بعضی از مردها ذاتا برای رابطه ساخته نشدن. این افراد به دلیل تجارب بچگی، شخصیتشون و … توانایی و علاقهای برای متعهد بودن ندارن. اونها از اینکه قلب زنی رو به دست بیارن لذت میبرن ولی نه فقط یه نفر، اونها دوست دارن همه دوستشون داشته باشن و بعد که از دوست داشتن مطمئن شدن، رهاشون کنن.
سریع پیش بردن رابطه
اکثر روابط عاشقانه پرشور و آتشین شروع میشود، اما آتش این شور و اشتیاق به مرور زمان رو به خاموشی میگذارد. افتادن از تب و تاب روزهای اولیهی عاشقی کاملاً عادی است. هیچ زوج عاشقی نمیتوانند هیجان و عشق اوایل رابطهشان را برای مدتی طولانی حفظ کنند، چون فراز و نشیبهای زندگی آب سردی بر روی این آتش شعلهور میریزد. مسئولیتهای خانوادگی، شغلی و تحصیلی، وضعیت سلامتی، اهداف و مشکلات روزمرهی زندگی به زمان و توجه نیاز دارد. در این شرایط طبیعیه اگه بخواید در مورد رابطتتون مطمئن بشید ولی اگه خیلی عجله داشته باشید، فرد مقابل رو میترسونید. بهترین کار اینه که رابطه رو آهسته و آروم جلو ببرید تا هم خودتون از فرد مقابل مطمئن بشید، هم اون بتونه فکرهاش رو بکنه.
وقتی مردی زنگ نمیزند و پیام نمیدهد چه کنید ؟
انتظارات واقع بینانه داشته باشید
تعداد این تماسها به سبک زندگی، میزان صمیمتتان، موقعیت کاری، سن و وضعیت سلامتی برمیگردد. برای مثال اگر طرف مقابلتان ورشکسته شده و مجبور شده که برای گذران زندگی سخت کار کند، و در این شرایط در افسردگی و اضطراب فرورفته است، توقع بیجایی است که انتظار داشته باشید تا هر روز به شما زنگ بزند و پیام بدهد. شاید او برای سر و سامان دادن به زندگیاش به زمان و قدری تنهایی نیاز دارد. برخی مردان نمیتوانند همزمان بر روی چند جنبه از زندگیشان متمرکز شوند و وقتی پای کسب و کار به میان میآید، اکثر مردان کاملاً تکبعدی میشوند. پس اگر او در کارش به مشکل برخورده است و نگرانی مالی دارد، احتمالاً مسائل شغلی و اقتصادی فعلاً برای او مقدم بر مسائل عاشقانهاند.
سیریش نباشید
آیا حس میکنید که هر روز باید با طرف مقابلتان حرف بزنید؟ آیا حرف زدن با عشقتان روحیهتان را بهتر میکند؟ بیشترین مدتی که میتوانید قبل از دعوا کردن صبر کنید تا جوابتان را بدهد، چقدر است؟ جواب این سوالات در رابطههای عاشقانه بسیار مهم است، چون به شما کمک میکند تا حد و مرزهایی را در رابطهتان تعریف کنید و هیجان و احساساتتان را در دوران انتظار تحت کنترل دربیاورید. تماس گرفتن و پیام فرستادن مداوم به یک مرد باعث نمیشود که او گوشی را بردارد و زودتر با شما تماس بگیرد.
یک پیام معمولی بفرستید
اگر طرف مقابلتان مدت طولانی است که از شما خبری نمیگیرد و پیامی نمیفرستد به او پیام دهید و از وضعیت او بازخورد بگیرید، شاید او واقعا سرش شلوغ است و فرصت تماس گرفتن ندارد، شاید از شما ناراحت است و شاید این رفتار او نشان از بیعلاقگی و سردی او نسبت به شما باشد. پاسخ او به پیامتان اطلاعات خوبی به شما میدهد و به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید در قدم بعدی چه رفتاری داشته باشید.
بیش از حد ناله و شکایت نکنید
مدام به او شکایت نکنید که چرا کمتر برایتان پیام میفرستد، گله و شکایت بیش از حد از بزرگترین اشتباهات خانمها در جذب مردان است. یک بار برای همیشه صادقانه به او بگویید که چه احساسی دارید. به او بگویید: “وقتی بهم زنگ نمیزنی یا پیام نمیدی، احساس بدی پیدا میکنم ازت میخوایم یه یه زمانهایی رو به من اختصاص بدی و بهم زنگ بزنی و باهم صحبت کنیم” . گله و شکایت راه به جایی نمیبرد و فقط به غرور و اعتماد به نفستان آسیب میزند بهتر است با او آرام منطقی صحبت کنید و در مورد شیوه و میزان ارتباطتان به یک تفاهم و توافق برسید.
یک زندگی پرشور و لذتبخش برای خودتان خلق کنید
به جای این که وقتتان را تلف کنید و منتظر خبری از اوبمانید، یک زندگی مهیج و رضایتبخش برای خودتان خلق کنید، این کار بهترین واکنش در زمانی است که طرف مقابلتان کمتر از معمول به شما پیام میدهد. آیا فرد شادی هستید؟ عاشق زندگی هستید؟ به کار، زندگی و روزهایی که میگذرانید، علاقه دارید و از جایگاه خود در جهان راضی هستید؟ پرداختن به شادی و رضایت از زندگی در دورانی که طرف مقابلتان کمتر با شما تماس میگیرد، بهترین کار است.
معادلات ذهنی او را بهم بزنید
گاهی بعضی از افراد و رابطهها نیاز به تلنگر دارند تا دوباره جان بگیرند. وقتی همیشه شما برای ارتباطتان تلاش میکنید و طرف مقابلتان شما را نادیده میگیرد برای ترمیم و بهبود رابطه نیاز است که کمی متفاوتتر از گذشته رفتار کنید و معادلات ذهنی طرف مقابلتان را بهم بزنید. برای اینکار باید در شیوه برخوردتان با او و سبک زندگیتان تغییراتی ایجاد کنید تا او بداند برای اینکه شما را در زندگیاش داشته باشد باید تلاش کند و در غیر این صورت شما را از دست میدهد.
رابطه را آنالیز کنید و تصمیمگیری کنید
وقتی مرد موردعلاقهتان هر بار به مدت طولانی ناپدید میشود، از این فرصت برای آنالیز رابطه استفاده کنید. در خلوت خودتان به وضعیت فعلی رابطهتان فکر کنید و تصمیم بگیرید که آیا رفتارهای او قابل قبول است یا خیر. اگر او برای این رفتارهایش عذر موجهی ندارد، وقتش رسیده در مورد ادامه رابطه تجدید نظر کنید. اگرچه گاهی علاقه بیش از حد و وابستگی مانعتان میشود اما باید احساسات و هیجاناتتان را مدیریت کنید. نباید صرفا بخاطر علاقهتان به او ارزش خودتان را دست کم بگیرید و به او اجازه دهید که هر موقع که خواست شما را نادیده بگیرد. نباید این علاقه، وابستگی و ترس از تنهایی تبدیل به نقطه ضعفتان شود. باید بدانید گاهی بعضی از تصمیمهای زندگی، تصمیمهای سختی هستند اما اگر سختیشان را به جان بخرید اتفاقهای خوبی برایتان رقم خواهد خورد.
کمتر شدن تماس ها بعد از فروکش کردن هیجان اول رابطه تا حدی طبیعی است. برای مواجه شدن با شوهر یا نامزدی که کم پیام میدهد و زنگ میزند، سعی کنید قبل از هرچیز بررسی کنید انتظارتان از او واقع بینانه باشد. یعنی اگر شرایط خاص خانوادگی یا کاری برای او پیش آمده، دغدغه های فکری او را درک کنید. سیریش نباشید و شما پشت سرهم به پسر پیام ندهید یا زنگ نزنید، چرا که باعث میشود دلش برای شما کمتر تنگ شود و در نتیجه کمتر تماس بگیرد. اگر مدتی از او خبری نشد یک پیام عادی و روزمره به او بدهید و حالش را بپرسید. درمورد این موضوع بیش از حد ناله و شکایت نکنید و او را تحت فشار قرار ندهید.
در عوض برای خودتان یک زندگی جالب و جذاب بسازید، روحیه تان را حفظ کنید و اجازه ندهید افکار منفی ذهن شما را اشغال کند. گاهی لازم است یک ملاقات جضوری ترتبی بدهید. در یک فرصت مناسب رابطه را آنالیز کنید و نهایتا اگر به نظرتان نامزد یا دوست پسر شما بی توجهی و بی محلی میکند و رفتار غیرقابل پذیرشی دارد، در مورد ادامه یا تمام کردن رابطه تصمیمی معقولانه بگیرید.
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام دوست عزیزم
کیانای عزیز سلام. همسو بودن اعتقادات و ارزش ها در رباطه بسیار اهمیت داره. هرچقدر تفاهم شما در این زمینه بیشتر باشه، رابطه شما چالش های کمتری رو تجربه می کنه. از طرف دیگه تحمیل عقاید به دیگری شیوه صحیحی برای حل این مسائل نیست. تغییر و درخواست برای تغییر زمانی منطقی و به نفع رابطه است که هر دو طرف بر سرش توافق داشته باشند و طرف مقابل مطمئن باشه این چیزیه که خودش هم می خواد و در جهت پیشرفت و آسایشش هست. حتما با یک مشاور در این زمینه صحبت کنید تا با جزئیات بیشتری کمکتون کنه.
سلام من تازه با یه اقایی اشنا شدم خودم ۱۹ و اون۳۰ سالشه زیاد پیگیر نیست ووقت تلفن زدن نداره پیشنهاد شما برای اوایل رابطه چیه؟
دوست عزیزم سلام. بهتره از همین ابتدای آشنایی شما و ایشون تکلیف رابطه رو مشخص کنین و ببینید هدف ما از برقراری این رابطه چیه و آیا هر دو طرف می تونن توقعات همدیگه رو برآورده کنن یا خیر.
سلام.
حدود ۲۰ روزه به خاستگاری دختر خانمی رفتم که شاغل هستند(صبح و عصر)
چند جلسه ای با هم صحبت کرده ایم و به نتایج مثبتی رسیده ایم
ولی هر بار که جلسه گذاشته ایم بنده خود را طبق برنامه ی ایشان تنظیم کرده ام
آیا این امکان وجود دارد این خانم کارش را به شاید مهمترین تصمیم زندگیش (ازدواج)ترجیح بدهد و کارش اولویت باشد
حسین عزیز سلام
برای بررسی چنین مساله مهمی لازم است با جزئیات دقیق این موضوع را بررسی کنید و با خود طرف مقابل مطرح کنید. بهتر است از مشاوره پیش از ازدواج کمک بگیرید.
سلام وقتتون بخیر
من و عشقم چن ماهه کات کردیم و چن روزه استوری هام رو ریپلای میکنه بعد من لینک ناشناس استوری کردم و اون هم برام ناشناس پیام داد ک هنوز دوسش داری من فهمیدم اونه و تو استوری نوشتم کیو بعد اون دوباره ریپلای کرد و گفت اموجی فرستاد و گفت من این پیام رو دادم منم خودم زدم به اون راه گفتم جدی اونم گفت اوهوم بعدش گفتم چی مینوشتم بنظرت اونم گفتم مگ چن نفرو دوست داری و اینا منم گفتم میفهمی چی میگی بعدش گفت نه خوابم میاد حالا شب دوباره استوری گذاشته بودم دوستم ناشناس نوشته بود عشقم فردا میخوای بری؟ منم نوشتم اره گلم اونم استوری گذاشتم ریپلای کرد این کیه و کجا میری منم گفتم بهش بعد جوابمو نداد ی چیزی بهش گفتم ک جوابمو داد گفتم چته گفت هیچی منم گفتم من میشناسمت بگو گفت چنتا مخاطب داری و پسر چندتا منم گفتم بهش ندارم کسیو اونم گفت نوشتم هنوز دوسش داری میخواستم ببینم میفهمی چرا جواب ندادی پس. منم گفتم نمیتونستم برم رو استوری بنویسم اره هنوز دوسش داره اونم گفت ارره ها و … بعد حالا روز بعدش براش نوشتم خوبی ک جوابمو نداد اینم بگم اون دو شیفته سرکاره و نمیرسه جواب بده بنظرتون این رفتارش چیه؟ ممنون میشم راهنمایی کنید
دوست عزیزم سلام
کاش سن و کار هردوتون هم برامون مینوشتی. اون چیزی که از حرفات برام مشخص شد، اینه که نوع رابطه شما روشن نیست. آیا شما باهم رابطه جدی دارید یا فقط در حد چت کردنه؟ آیا درباره رابطه تون و انتظاراتتون باهم حرف زدید؟ آیا نسبت به هم متعهد هستید و … . به نظرم هم شما هم ایشون نیاز دارید مستقیما درباره نوع و ادامه این رابطه صحبت کنید.
سلام دختری هستم 21ساله باپسری28ساله 2سال و نیم در ارتباطم باقصد ازدواج.5روز پیش ایشون ازشون خبری نبود من زنگ زدم ونگران شدم فردا گفتن که خواب بودن منم اعتراض کردم که چرا نگرانم کردین واینک ی پیام دادن چیزسختی نیس ایشون حرفی نزدن و با اینکه میدونستن من ناراحتم ول کردن رفتن از اول رابطه این بی اهمیت شدن ها رو گاهی اوقات داشتن و هنوزم باوجود اینکه انتظاراتمو بیان کردم ادامه میدن و بعد از ناراحت کردن من بی اهمیت ول میکنن میرن راهکارتون چیه
دوست عزیز سلام
همونطور که اشاره کردید این موضوع از قبل هم وجود داشته و یک شبه به وجود نیومده، باید ببینیم دلیلی که برای این بی اهمیتی به خواسته شما دارند چیه؟ چند درصد از خواسته های شما برای ایشون بی اهمیته؟ آیا به کل خواسته های شما این واکنش رو نشون میدن یا فقط روی چند موضوع خاصه، از طرفی فرمودین قصدتون ازدواجه، در این فاصله دو سال و نیم موضوع ازدواج چقدر شفاف و روشن بوده؟ چه قدم هایی براش برداشتین، آیا در حد صحبت بوده یا با هدف دارید به سمتش پیش میرید؟ این جزئیات خیلی مهم هست، پیشنهاد می کنم با یک مشاور این موارد رو بررسی کنی تا بهتر بتونه راهنماییت کنه.
سلام. ممنون از توجهتون.من بارها برای ایشون واضح توضیح دادم ک دوسدارم وقتی ناراحتم زنگ بزنید و علت روجویا بشید وقتی5روز ولم میکنید ومیرید احساس بی ارزش بودن میکنم وهربارقول میدن ک بی اهمیت منو باناراحتیم تنها نزارن ابرازپشیمونی میکنن ومیگن ک ازین ببعد پیگیرمیشن راسش منن بعد چندبارگفتن صلاح نمیدونم ک ازشون خبر بگیرم چون اگ این ناراحتی از طرف ایشون بوده من همیشه پیگیرشدم پس انتظاردارم ازشون. درموردازدواج خانواده ایشون خبردارن ومادرمن وایشون بامادرم صحبت کردن درمورد تاریخ خاستگاری اما دلیل این غرور رو درک نمیکنم ودرمورد ایندم نگرانم. حتماقصد دارم ک مشاوره ازدواج بریم قبل ازخاستگاری و میدونن. بی اهمیت بودنشون فقط در مواقعی ک من ناراحتم وبحثمون میشه درمواقعی ک رابطمون خوبه ادم پیگیری هستن اما نمیدونم چرا این غرور ولجبازی رو ترک نمیکنن
من 16سالمه و عشقم19سالشه
الان باهاش اصلا حرف نمیزنم فقط بهش گفتم بیا خاستگاری دیگه از اون موقع ن پیامی ن چیزی
نمیتونم فراموشش کنم هر کاری کردم ک فراموشش کنم نشد
دلم باهاشه .
واقعا اگه دوستم داشت بهم پیام میداد
من خیلی دوسش دارم ولی نمیدونم بهش میرسم یا ن
خواهش می کنم بگین چی کار کنم بیاد خاستگاریم
خواهرم بهم گفتش اگه دلش باهات باشه یا عاشقت باشه خودش هر کاری می کنه خودشو به ابو اتیش میزنه ک بت برسه ولی این کاری نمی کنه
انتظار داره من بیام خاستگاریش
میگه باید مامانت با بابام حرف بزنع بیاییم خاستگاریی
ولی ب نظرم کاره اشتباهیه مامانم بره باش حرف بزنه
چون پدرش فکر می کنه من از پسرش خاستگاری می کنم
نمیدونم بزارم مامانم حرف بزنه یا ن
تورو خدا کمک کنید
شما ب نظرتون چی کار کنم 😭
سلام من ۱۷ سالمه و با پسره ۱۸ ساله رابطه داشتم ولی به دلایلی تموم کردیم میدونم عاشقمه منم خیلی دوسش دارم
ولی بعدش دوباره چند بار با هم حرف زدیم
نزدیک دو هفتس که از اخرین تماسمون میگذره و ازش خبری نیس دفعه قبل هم خودم تماس گرفتم
الان دوباره خودم زنگ بزنم ؟ یا صبر کنم خودش زنگ بزنه؟
رهای عزیز سلام
بهت پیشنهاد می کنم قبل از تماس و حتی تصمیم برای اینکه این رابطه ادامه داشته باشه یا نه، یه کم وقت بذاری و درباره ایده آل ها و خواسته های خودت از رابطه فکر کنی. این سوال ها رو از خودت بپرس و بهشون جواب بده، من از رابطه چی می خوام؟ این آقا می تونه خواسته هام رو فراهم کنه؟ طرف مقابلم چه ویزگی هایی باید داشته باشه؟ اون ها رو داره؟ اخلاقای بد من توی رابطه چه چیزهایی هستن؟ چطور باید اصلاحشون کنم؟ رابطه درست چه ویزگی هایی داره؟ آیا این رابطه با اصول رابطه درست همخوانی داشت؟ و … به نظرم با فکر کردن به این سوال ها می تونی یه تصمیم درست بگیری
سلام عشق منم ازم ناراحته اخه منو اون هم دیگه رو دوس داریم ولی سخته به هم برسیم بهش گفتم بیا خواستگاریم ولی میگه باید مامانت با بابام حرف بزنه بهش میگم تو باید زنگ بزنی به مامان حرف بزنی به خاطره این چند بار دعوام شده باهاش اصن بهم پیام نمیده پیامم دادم جوابمو نمیده من خیلی دوسش دارم اصلا نمیتونم فراموشش کنم نمیتونم از ذهنم بکشمش بیرون شما کمکم کنید چی کار کنم. بگید چی کار کنم تا هیج وقت باهاش بد نشم تا بیاد خواستگاریم ؟ لطفا جوابمو بدین
دوست عزیزم سلام
کاش سن و تحصیلات خودتون و طرف مقابل رو می نوشتین تا بهتر بتونم کمکتون کنم. هرکس با توجه به فرهنگ جامعه و خانواده اش رسم و رسوم و اعتقاداتی برای خواستگاری و ازدواج داره، اما یک سری اصول کلی هم وجود داره که باید رعایت بشه و طرفین اگر نخوان رعایتش کنن باید دلیلشون رو بیان کنند. مثلا این آقا باید توضیح بدن دلیلشون برای اینکه توقع دارن مادر شما با پدرشون تماس بگیره چیه؟ شما باید دلایل ایشون رو بشنوید و بررسی کنید آیا منطقی هست یا خیر؟ اگر منطقی هست چطور می تونید حلش کنید؟ و اگر منطقی نیست چطور می تونید ایشون رو قانع کنید؟ پیشنهاد می کنم حتما با یه مشاور پیش از ازدواج مشورت کنید عزیزم تا با شنیدن جزئیات بیشتر از رابطه شما بهتر بتونه کمکتون کنه.
من 16سالمه و عشقم19سالشه
الان باهاش اصلا حرف نمیزنم فقط بهش گفتم بیا خاستگاری دیگه از اون موقع ن پیامی ن چیزی
نمیتونم فراموشش کنم هر کاری کردم ک فراموشش کنم نشد
دلم باهاشه .
واقعا اگه دوستم داشت بهم پیام میداد
من خیلی دوسش دارم ولی نمیدونم بهش میرسم یا ن
خواهش می کنم بگین چی کار کنم بیاد خاستگاریم
خواهرم بهم گفتش اگه دلش باهات باشه یا عاشقت باشه خودش هر کاری می کنه خودشو به ابو اتیش میزنه ک بت برسه ولی این کاری نمی کنه
انتظار داره من بیام خاستگاریش
میگه باید مامانت با بابام حرف بزنع بیاییم خاستگاریی
ولی ب نظرم کاره اشتباهیه مامانم بره باش حرف بزنه
چون پدرش فکر می کنه من از پسرش خاستگاری می کنم
نمیدونم بزارم مامانم حرف بزنه یا ن
تورو خدا کمک کنید
شما ب نظرتون چی کار کنم 😭
ازش پرسیدم گفتم چرا باید مامانم حرف بزنه با بابات
گفتش اون باور نمی کنه گفتش ب بابام گفتم ی دختره رو دوس دارم میخامش
باباشم گفتش من باور نمی کنم باید مامانش بیاد حرف بزنه باهام
من باور نمی کنم باباش اینو گفته باشه
سلام من 16 سالمه با يه اقايي كه فاصله سني زيادي دارم اشنا شدم ايشون ٣٨ سالشونه
اوايل رابطه بسيار وقت ميزاشت و براشون مهم بودم ولي بعد از مدتي ديگه هيچى براشون مهم نيست
همش پيش خانوادشون هستن همه چيز به خانواده و كار اختصاص ميدن
تا بحال خيلى باهاشون صحبت كردم ولي زمان براى من نميزارن و حرفشون فقط اينه كه من در همين حد توان دارم اخه نياز من چي ميشه؟! 😭
لطفا بهم بگين چكار كنم؟!
باتشكر
سلام دوست گرامی
یکی از اشتباهات اساسی شما بودن در رابطه با یک فردی است که 22 سال از شما کوچکتر هستید!! هیجانات مربوط به سن ایشان با سن شما کاملاً متفاوت است؛ اولویتهای شما با هم فرق دارد و باید به خطرات این رابطه آگاه باشید.
حتی شاید او متاهل باشد و شما اطلاع نداشته باشید.
حتماً با مشاور صحبت کنید.
سلام من۲۰سالمه و دوست پسرم ۳۸سالشه
حدود سه ماهه باهم اشنا شدیم و همو دوست داریم ایشون یک بار ازدواج کردن و جداشدن
ما از لحاظ اخلاقی باهم اوکی هستیم ولی تنها مشکل همین فاصله سنی هست و اینکه همش میگه سرکارم و این حرفا و در روز شاید نیم ساعت وقتشو به من بده
میگه دوستم داره و اینکه میخواد بیاد جلو واسه خاستگاری
شرایط مالیشون هم رو به بالا هست
نظرتون چیه درباره رابطمون ؟؟
سلام دوست گرامی
فاصله سنی قابل تاملی دارید و اینکه او سابقه ازدواج دارد.
اولویتهای سنی ایشان درحال حاضر، کار کردن و کسب درآمد است؛ اما شما نیاز به توجه به تفریح بیشتری دارید؛ پس صرفاً مشکل شما، اختلاف سنی نیست.
به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.
من بهشون گفتم چرا وقت برام نمیزاری ولی خب میگن من بایدسرکاربرم و ب کارگرام رسیدگی کنم و دست خودم نیست منظورتون اینه این ازدواج امکان پذیر نیست ؟
ازدواج شما موانع زیادی دارد.
برای بررسی بیشتر به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.
سلام من ۱۹سالمه و دوس پسرم ۲۶سالشه خیلی بیش از اندازه دوسش دارم و اون پسر دختر بازی هست و الان یک سالو خورده ای باهمیم و از وقتی سربازی رفته خیلی تغییر کرده حس میکنم خیانت میکنه مثل قبل واسم وقت نمیزاره و کمتر پیام میده و کلا حس میکنم خیلی تغییر کرده و سرد شده از طرفیم خودمو مقصر میدونم چون همیشه بودن زیادی شدم براش تا پیام میده سریع جواب میدم تا میگه بریم بیرون سریع قبول میکنم خودشمفهمیده خیلی دوسش دارم که هرکاریم کنه نمیرم حتی یبارم گفت توهرچیم بشی هستی و نمیری از دوس داشتنم مطمئنه نمیدونم چیکار کنم این رابطرو خیلی گیجم
سلام دوست گرامی
کیفیت رابطه شما نیاز به بررسی بیشتری دارد؛ چون با توجه به مسائلی که گفتید، رابطه سالمی نیست.
ایرادات و مشکلات این رابطه باید با تحلیل مشاور پیدا شود و شما بتوانید مهارتهای ارتباطی را یاد بگیرید. در صورتی که این رابطه مشکلدار و ناسالم باشد، باید از آن فاصله بگیرید.
من ۲۰ سالمه و حدود ۴ ماه میشه از طریق یکی از فامیلامون با یه پسری آشنا شدم که ۲۴ سالشه
اولین باری که پیام داد گفت که به یه مدت کوتاهی نیاز داره تا آمادگی برای یه رابطه رو به دست بیاره،بهم گفت که میخوام باهات وارد رابطه بشم ولی الان جدیش نکنیم آشنا بشیم بعد در یه زمان مناسب وارد رابطه بشیم این حرفای اون بود و من هم کاملا موافق بودم
ولی از اونجایی که شناختی به ایشون نداشتم دوست داشتم که هر از گاهی پیام بدیم که کمی به اخلاق هم آشنایی داشته باشیم ولی توی این ۴ ماه هر بار من بهش پیام دادم و هر بار هم خیلی خوب جوابمو داده و حتی یه بار هم ازم خواست تلفنی حرف بزنیم و خیلی خوب پیش رفت وقتی بهش پیام میدم خیلی گرم بهم جواب میده و هر دفعه تاکید میکنه که هر وقت بخوای پیام بده یا حتی زنگ بزن با من کاری نداشته باش
چند روز پیش همون کسی که مارو بهم پیشنهاد کرده بود گفت که خیلی گرفتار کار هست،الان حدود سه هفته میشه که پیام ندادم بهش به نظرتون بهش پیام بدم و یه حالی ازش بپرسم یا زمان بدم خودش هر وقت بخواد پیام بده؟
ولی خیلی باهام صادق بوده
سلام دوست گرامی
دلیل این خواسته چه بوده که باید آماده شود تا بتواند وارد رابطه شود؟ آیا شکست عاطفی داشتهاند؟
4 ماه زمان مختصری برای شناخت است، اما باید همین حد شناخت هم، دوطرفه اتفاق بیفتد. فعلاً صبور باشید و در یک فرصت مناسب از قصد و هدف او در رابطه بپرسید.
سلام.من ۱۶ سالمه و دوس پسرم ۲۸ سالشه ما ۶ ماهه ک باهم اشنا شدیم و سه ماهه ک رل زدیم.همه چیز خوب بود واقعا خیلی پیگیرم بود و همیشه مواظبم بود و همش زنگ میزد و پیام میداد و اگه من خبری ازم نمیشد حتی ۵.۶ ساعت نگرانم میشد و اینا….
خیلی خوش بودیم و همه چی عالی بود بهم میگف دوستم داره و رابطمون جدی بود. ولی از دو هفته پیش ن پیام داد ن خبری گرفت ازم پیام دادم بهش بعد ی هفته گفتم چیشده گف حوصله ندارم حالم خوب نیس اعصاب خودمم ندارم حتی.یکم اروم شم میام……اینو گفت و الان ی هفتس ک خبری نیس ازش
نمیدونم چیکار کنم و با شناختی ک من ازش دارم این رفتارش غیر طبیعیه.من فکر میکنم براش مشکلی پیش اومده .چیکار کنم؟صبر کنم؟یا پیام بدم؟
سلام دوست گرامی
هر رابطهای یک دوره ماه عسل دارد که در مورد رابطه شما نیز صدق میکند.
اما این تغییر ناگهانی کمی غیرطبیعی به نظر میرسد که باید به صورت دقیق رابطه مورد ارزیابی قرار گیرد تا علتش کشف شود سپس براساس این علت یا علتها، اقدامات بعدی شما انجام شود.
سلام
من دختری هستم که خیلی عاشق دوستپسرمم
امااونباخانوادشخیلیوقتپیشرفتهاسترالیا
بهمنزنگمنمیزنه
حالا چی کار کنم من عاشقشممیترسم نکنهبادختردیگه باشه
لطفارهنماییکنید
سلام دوست گرامی
بسیار مختصر نوشتید.
اگر شما با او در ارتباط بودید، به چه علت با رفتنش به استرالیا، دیگر به شما زنگ نمیزند؟یعنی هیچ دسترسی به او ندارید؟
چه مدت در ارتباط بودید؟ قرار است طرف مقابل شما همیشه آنجا بماند یا برمیگردد؟
سن خودتان و او را نگفتید.
سلام من ۲۷سالمه با پسری ۵ساله در رابطه هستم که تو این پنج سال قهر و آشتی چند باری داشتیم.
از اول دوستی من به ایشون گفتم قصدم ازدواجه که ایشون چند باری پیشنهاد ازدواج دادن
بنده به خاطر دلایلی و مطمئن نبودن گفتم فعلا نه
که این آقا ابراز علاقه میکنه میگه دوسم داره برام هر کاری میکنه و بهترین اتفاق تو زندگیشم و میخواد تا ابد باهام باشه و منم دوسش دارم
ولی از اول دوستی زیاد زنگ پیام نمیداد که پرسیدم چرا گفت خوشم نمیاد چک کنم و یه مدتی از ایران رفتن دوباره برگشتن و تلگرام منو هک کرده بودن که چند پیام دیده بودن ولی در حد چت بود چون ایشون خیلی دیر به دیر ۲ماه یبار همو میدیدیم و الان متوجه شدم با توجه به ابراز علاقه ی که میکنه بهم خیانت میکنه که میگم چرا
میگه تو همه چیت خوب نیست فقط من دوستت دارم .
میگه من با هرکی برم هر کاری کنم جام پیش تو آخرش پیش تو و میگه خیلی دوسم داره و تا ابد مال اونم چی کار باید کنم آیا ؟؟
سلام دوست گرامی
متاسفانه در رابطه بیکیفیتی حضور دارید.
شما از ابتدا اعلام کردید میخواهید ازدواج کنید، در صورتی که از روند این ارتباط مطمئن نبودید.
از طرفی علائمی مانند خیانت، هک کردن، عملی نکردن حرفها و… را در رابطه دارید.
این رابطه طبق روایت شما، به مسیر خوبی نخواهد رسید.
سلام
من و یه اقایی سه ماهه که باهم هستیم دوسال ازشون بزرگترم اینجا نیستن الان
یک هفته هست که برگشته
اخلاقش کاملا عوض شده خیلی دیر پیام میده بعدم میگه فقط پیام نه تلفنی نه حضوری
گیجم کرده میگم چرا میگه خستم انقد درگیرکاربودم همین
فقط یک جورای داره خودشو ازم پنهون میکنه نمیدونم چرا😔
سلام دوست گرامی
سه ماه زمان زیادی برای شناخت نیست، اما به نظر میرسد شما زیاد وابسته شدید.
چون سن خودتان و او را نگفتید واز شیوه آشنایی و کیفیت رابطه چیزی نمیدانیم، راهنمایی کلی خواهد بود.
اشاره کردید دو سال بزرگتر هستید، آیا این مساله برای شما مشکلی ایجاد کرده است که به آن اشاره کردید؟ یعنی حس میکنید بخاطر سن شماست که از شما خودش را مخفی میکند؟
اخلاقش عوض شده است، چه اتفاقی در رابطه افتاده که اینطور برداشت میکنید؟ آیا درگیری خاصی دارند؟
شما برای مدتی پیگیر او نباشید و از او بخواهید برای این مساله نیاز است که با او به صورت حضوری ملاقات داشته باشید.
شاید زیاد از حد به او نزدیک شدید و انتظارات شما برای 3ماه آشنایی بیشتر از حد معمول باشد.
سلام .من دختری ۱۸ ساله هستم .چند ماهی هست که با مردی ۳۸ ساله در ارتباط هستم .ایشون از نظر اخلاقی بسیار آدم پخته و با شخصیتی هستند و به دنبال ازدواج هستند و البته ما در شهر های متفاوتی زندگی میکنیم و امکان ملاقات حضوری برامون وجود نداره .اوایل رابطه خیلی خوب بود اما بعد از زمانی که به من گفتن که من رو دوست دارن و منم علاقه امو بروز دادم هر چی گذشت ارتباطمون کمتر شده از هر روز حرف زدن به یه هفته ای یبار رسیده .اما ایشون همچنان میگن که من رو دوست دارن و فقط مشکل کاری دارند.وضع مالیشون خیلی خوبه و نیاز به این کار با حجم هم ندارن اما معتقدن که مرد باید کار کنه .من اوایل زیاد گیر میدادم چرا نیستن و بهشونم یبار گفتم که به دوست داشتن اشون شک دارم ایشون اما کاری برای متقاعد کردن من نکردن .من ایشون رو دوست دارم و البته خودشون گفتن که قبلا رل های زیادی تو مجازی داشتن .برای همین من گیج هستم که آیا این نبودن های ایشون از سر این هست که از من خسته شدن یا فقط برای کارشون هست؟و اگر کارشون هست چرا تلاش نمیکنند که یک وقت خالی ایجاد کنند که در کنار هم باشیم …و اینکه آیا به خاطر تفاوت سنی ما هست که این قضیه پیش اومده؟من راجب این قضیه با ایشون حرف زدم و ایشون گفتن مشکل با این قضیه ندارند اما احساس میکنم به من اطمینان ندارند.نمی تونم با مادرم صحبت کنم .لطفا کمک کنید مرسی.د
سلام دوست گرامی
اختلاف سنی شما بسیار مشهود است و به همین دلیل نیازهای متفاوتی دارید. او نیاز دارد بیشتر کار کند، شما نیاز به توجه و مهر و محبت دارید.
درضمن گفتید حضوری همدیگر را ندیدید، به چه صورت تصمیم گرفتید که برای همیشه کنار او بمانید؟
نکته خطرهای دیگر نداشتن هدف در زندگی ایشان و داشتن روابط بی سرانجام مجازی است.
حتی ممکن است که متاهل باشند.
بنابراین از این رابطه فاصله بگیرید.
سلام من 15سالمه عاشق پسرداییم شدم
پسرداییم هم 17سالشه
ما همدیگه رو خیلی دوست داریم ولی از یک اخلاقش خوشم نمیاد چون با دخترا گرم میگیره و بهش گفتم ک از اون اخلاقش خوشم نمیاد و گفتش دیگه با دخترا گرم نمیگیره
راستش من خیلی دوستش دارم و اون خجالت میکشه که بهم درخواست بده آخه یک بار یکی از دوستام رفتن پی ویش و بهش گفت ک بهم درخواست بده اما اون گفت ک میترسه من ناراحت بشم
از من میخواد ک با هیچکس رل نزنم ولی پس چرا بهم درخواست نمیده
ب نظرتون بهش فرصت بدم بهم درخواست رل میده؟
سلام دوست گرامی
سن هردوی شما برای ارتباط عاطفی پایین است و این علاقه به دلیل حضور شما در دوره نوجوانی است.
تا زمانی هم که او تصمیم قطعی نگرفته، بهتر است حسابی باز نکنید، اما با شخص دیگری نیز وارد رابطه دیگری نشوید که افراد دیگری را هم درگیر احساسات و هیجانات خود نکنید.
سلام من 20سالمه و حدود2 ماهه با پسری که از من 7 سال. بزرگ تره اشنا شدم
از اولم.با نیت ازدواج نزدیک اومدن.و اونقدر محجوب بودن که حتی خودشون.روش.نشد بهم بگن و از همکارم. خواستن تا باهام درمیون بزارن
اولش همه.یشه حالمو میپرسیدن و…
ولی یهو.7 روز شد که ازش.خبری نشد.و من متنی به اشتراک.گذاشتم.با دوستام متن درمورد افراد سینگل بود
و من قصدی از گذاشتنش نداشتم
ولی دوستای پسره به این قضیع واکنش نشون دادم که ینی چی؟
منم.گفتم.که 7 روزه نیست حتی یه سلام هم نگفته
و.بهش بگو.نمیخوام.باهاش درارتباط باشم دیگه و م3 این که به دوستش.گفته بود سرم شلوغه برا کارم و….
وقتی به گوش.پسره رسید.اومد پیام.داد که
میخوای بهم بزنی،؟
من گفتم.وقتی 7 روزه غیبت زده باید یه اینا هم.فکر کنی حتی یه پیام هم.ندادی بگی، من سرم.شلوغه، یه مدت نیستم، ازم ناراحت نشی و برام ارزش قائل. نبودی
درجواب نوشت: عجب
وفرداش نوشت :ببخشید
الان 4 روز از ببخشیدی که گفت میگذره و.من. هیچ عکس العملی نشون ندادم واونم همینطور بنظرتون چکار کنم؟
سلام دوست گرامی
بهتر بود وقتی از ایشان خبری نبود، شما نیز پیگیری میکردید که به چه علتی حضور ندارد تا ناراحتی شما از ایشان به کات شدن رابطه منجر نشود.
باید ابتدا مشخص کنید که آیا میخواهید در این رابطه بمانید یا خیر و انگیزه ماندن خود را مشخص کنید و در حال حاضر تا زمانی که ایشان پیگیری نکردند، شما عکسالعملی نشان ندهید.
ابتدا قطبنمای«بازگرداندن عشق و ازدواج» را مطالعه کنید و سپس از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره بگیرید.
سلام،الان دوماهه یه اقایی ازم خاستگاری کرده هفت سال اختلاف سنی داریم من ازش بزرگترم ولی خیلی مشتاق بودهرروزپیام وتماس میدادمنم واقعادوسش دارم اماالان ده روزی هست که نه پیام میده نه تماس میگیره به التماس واجبارجواب پیاماوتماسای خودمم میده اونم درحدخیلی کوتاه وباسردی وجوابای سربالا…میگم دلیل رفتارت چیه من که کاری نکردم توروناراحت کنم میگه دلیلی ندارم حرف ندارم…بخداکلافه شدم دارم خفه میشه لطفایه راهکاری بدین.
سلام دوست گرامی
به نظر میرسد که اتفاقی در این رابطه افتاده باشد که توجه ایشان و جذابیت شما کاهش یافته باشد.
اشاره کردید 7 سال از ایشان بزرگتر هستید، آیا در رابطه شما بر سر مسأله سن مشکل خاصی وجود نیامده بود؟ دعوا و بحثهایتان سر این موضوع نبوده است؟ آیا وقتی ایشان برای خواستگاری اقدام کرد، این درخواست از روی هیجان نبوده است؟ نحوه برقراری رابطه چگونه بوده است؟ در طی دوماه چه اتفاقی باعث شده است که تا این حد وابسته شوید؟
این رابطه نیاز به بررسی بیشتری دارد و ر سایت امکان پاسخگویی دقیق وجود ندارد، چون اطلاعاتی که داریم از رابطه شما بسیار کم است.
بهتر است از رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام من ١۵سالمه و پسری ک عاشقش شدم٢۰سالشه ما مذهبی مغرور احساسی و یجورایی دیوونه همیم برو خودمون نمیاریم…ما باهم فامیل نردیکیم و همو کاملا میشناسیم من با اینکه اخلاقای بدشم میدونم ولی ازش زده نمیشم …خانواده هامونم میدونن ما همو میخوایم..اما ما وضع مالیمون متوسطع و ن اون و ن من فعلا …ینی برامون زوده..با این حال ک خانواده ها میدونن و رضایت کامل دارند کاری برای رسوند ما ب هم نمیکنن ینی تاالان ک اینطور بوده..خلاصع ما از هم خجالت میکشیم و شایدم تا حتلا مستقیم بهم خیره نشدیم با اینکه خیلی وحتی روزها کنار هم بودیم … اما امان از عقلی ک عاشقبشود
اما موضوعی ک هست ما تازگیا مجازی با هم خیلی لفظ قلم و … چت میکنیم..اما میره پهلو دوستاش من ازیادش میرم حتی روز ها اما باز پیعم میده منم از همون اول باهاش گرم نگرمتم حیچ خیلیم سرد و با …ینی.. کم محلی
رفتار کردم ک یکی از اخلاقاشع میدونم اگ خیاش از سمت من از علاقه من راحت شع کمتر میاد سمتم کمتر درخواست میکنه و….بهرحال …میخواستم لطف کنید اگع راهنمابب برام دارید بگید..ممنون
سلام دوست گرامی
ازوئاج نیاز به تهیه مقدماتی دارد که در سن شما و طرف مقابل این مقدمات قابل فراهم شدن نیست. همچنین اشاره کردید تابه حال به صورت مستقیم درباره این علاقه باهم صحبتی نداشته اید، اما خود را عاشقهم می دانید. این تناقضات هم به دلیل عدم رسیدن به بلوغ کافی برای شروع یک رابطه عاطفی جدی است. راهنمایی ما این است که در ابتدا سعی کنید به شیوه صحیح و در زمان مناسب ایشان را جذب کنید؛ به دلیل اینکه در حال حاضر نمیشود برای رابطه عاطفی جدی پیشقدم شد.
سلام من پونزده سالمه…چن وقته که حس میکنم یه اقای بیست و پنج ساله برام مهم شده…یه مدت باهاش چت میکردم و رابطه ی خوبی داشتیم رابطه عاشقانه ای نبود و دوستانه چت میکردیم…میدونم که حسم ممکنه فقط به خاطر جا به جایی چن تا هورمون تو بدنم باشه ولی شدیدا حس میکنم همه اخلاقاشو دوست دارم…هر چند از پشت گوشی نمیشه شخصیت واقعیه کسیو شناخت…الان پونزده روزه که رفته…نمیدونم چرا حتی اخرین چت هامون هم خوب بود…پونزده روز عرورم اجازه نداد باز بهش پی ام بدم ولی خیلی دلتنگشم…خواهش میکنم نگید تو باید فراموشش کنی و …عصبیم میکنه چون خودمم خوب میدونم که دوست داشتنشو منتظرش موندن اشتباه محظه…میشه راهنماییم کنید که غرورمو کنار بزارم یا نه…؟!؟
سلام دوست گرامی
حس خوب داشتن و ارتباط با چت، ضامن این نیست که طرف مقابل آدم خوبی است و می توانید با او رابطه برقرار کنید. بخشی از وجود شما واقعیت را پذیرفته و بخشی دیگر آن را انکار میکند. مشاور راه اشتباه را توصیه نمی کند. بهتر است برای بررسی علت گرایش به ایشان ، با مشاوران همیار عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.
سلام . من خودم گفتم ک از زندگیم بره و از ته دل نبوده حرفم ولی اون رفت الان پشیمونم
سلام دوست گرامی
اگر می خواهید در رابطه با برگشت به ارتباط آگاهی کسب کنید و به شیوه درستی به رابطه برگردید، از مشاوران همیار عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.
با عرض سلام من 25 سالم به تازگی با اقایی اشنا شدم ایشون 32سالشون مدتی بود با هم یک فعالیتکاری هم داشتیم و چندین بار در طی این چهار ماه اشنایی دیده بودمشون وایشون کمی میخواست راجعبه من و خانوادم بدون من هم سوال هاشن پاسخ دادم و بعد راجعبه خودش صحبت کرد بعد مدتی من و دید حلقه ای توی دستم بود پرسیدن شما نامزد کردین و بعد از این که فهمید نه نامزد نکرده ام گفتن تصمیمشون ازدواج و من به ایشون گفتم باید خانواده ها در جریان باشن ب خاطر مشکلی از سمت ما گفتم اشناییمون چند وقتی دیگر پیش بیا و ایشون موافقت کردند که تا 5ماه دیگه خانوادم واسه دیدن شما تشریف میارنومن هم گفتم مسکلی نیست واین که مدتی بیمار بودم هرروز بهم پیام میدادن و حالم و جویا می شدند البته تقریبا 5 تا 6 بار که به هم پیام دادیم دیگه ارتباطی با من نداره پیام نمیده مگر این که خوم بخوام باهاشن ارتباط داشته باشم جوابم رو مودبان هم میدهند وا لبته چند بار خواستن کار هایی برام انجام بدن و من ازشون تشکر کردم و پاسخ منفی دادم به کمک هاشون و متوجه شدهکه من ادم کاملا مستقل و حود ساخته ی هستم دیگه به من پیام ندادن بعدچند روز ایشون رو دیدم که کاملا گرم و خندان و البته کمی مظطرب بودند که با من مواجه شدن وقتی دیدمشون سر شون پایین انداختن و میخندیدن و گرم نگاهم میکردن به نظرتون پیام ندادنش دلیی داره اخه مدتی هرروز حالم میپرسید اما چند وزه که نه این کارو نمیکنه
سلام
به نظر میرسه پیام ندادن ایشون به خاطر نوع برخورد خودتونه. نوع برخورد شما طوری بوده که ایشون متوجه شدن برای نزدیک شدن به شما و آشنایی بیشتر باید از طریق خانواده اقدام کنن و احتمالا منتظرن که شرایط براشون مهیا بشه. اگر تمایل دارید ارتباطی بینتون برقرار بشه و قبل از آشنایی از طریق خانواده، آشنایی بیشتری بین خودتون برقرار بشه، میتونید در چهارچوب خودتون کمی گرمتر برخورد کنید یا اگر ایشون پیشنهاد کمک و حمایتی میدن گاهی بپذیرید یا استقبال کنید.
سلام من پسری هستم 22 ساله حدود سه ماه هست با یک دختر اشنا شدم ک یک سال ازم کوچک تره اوایل رابطه همه چی خوب بود الان چند هفتس که یهو کلا باهام سرد شده جواب زنگا و پیامامو نمیده خودشو کاملا ازم پنهون میکنه از خودش هیچی خبری نمیده نمیدونم دلیلشو واقعا دوسش دارم چکار باید کرد؟؟؟
سلام دوست گرامی
هیچ زمانی در یک رابطه، طرف مقابل یکدفعه سرد نخواهد شد و حتماً عوامل مهمی وجود داشته است که باعث این اتفاق شده است.
باید رابطه را مرور کنید و به صورت مستقیم از او بپرسید که دلیل این سرد شدن چیست؟
سلام من یه مدته ک با یه نفر وارد رابطه شدم ایشون خیلی خوب هستن دوبار با ایشون ملاقات کردم رابطه ی منطقی ای داریم قصدمونم جدیده واسه ازدواج ولی چون هنوز شرایطش نیس هم واسه من هم واسه ایشون یکی دوسال واسه این ک بزرگترامون بفهمن و جدی بشه باید بگذره ولی من با یه موضوع مشکل دارم این ک ایشون اصن نشده یه بارم واسه صحبت با من پیام بده همیشه من دارم خبر از ایشون میگیرم و پیام میدم یا سراغشونو میگیرم و ایشونم خیلی خیلی صمیمانه استقبال میکنن اصن سرد نیستن یه روز من ب یه بهانه ای به ایشون پیام ندادم و خبری ازشون نگرفتم پیشه خودم گفتم نگران میشه یا کنجکاو میشه پیام میده ولی خبری ازش نشد من چیزی نگفتم و خیلی عادی بهشون پیام فرستادم و واسه این ک بفهمه من دلخورم گفتم ک خبری ازت نیس کم پیدایی با این حرف من ایشون جبهه گرفتن و شروع کردن ب توپیدن من منم خیلی بهم برخورد ولی خیلی منطقی حرف زدم گفتم من خبری ازت نگرفتم شما خبر میگرفتی و اون چیزی نگفت و بحثو ادامه نداد بحثو تموم کرد من چیزی نگفتم تا غروب ک خودم بهشون پیام دادم و ایشون خیلی صمیمانه برخورد کردن بحثشو پیش نکشیدم و سعی کردم جومون فان بشه و موفقم شدم ولی همچنان من دارم خبر میگیرم و هیچ حرکتی از ایشون نمیبینم میخوام بدونم ک کارم درسته یا غلط من حس میکنم چون همیشه من اول شروع میکنم غرورم خورد میشه ایشون خیلی خوبنا فقط تنها مشکلشون همینه
سلام.
این موضوع مهمیه. چون همونطور که میگید شما ممکنه تا یکی دو سال آینده نتونید رابطهتون رو جدی کنید و خب نمیتونید که دو سال فقط شما به ایشون پیام بدین. ضمن اینکه اگر واقعا فقط با گفتن جمله خبری ازت نیست چنین برخوردی داشتن جای بررسی داره. بنابراین تا زمانی که هنوز خیلی بهش وابسته نشدین درباره این موضوع خیلی جدی صحبت کنید. درصورت نیاز به راهنمایی بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.
سلام بنده شیش سال با یه آقایی در ارتباطم
دوسال از بنده کوچیکتر هستن ولی تاالان مشکلی سر سن نبوده
اوایل همه چی خوب بود قرارمون ازدواج بود ولی خوشبختانه قول نمیدادن فقط میگفتن امیدوارم بتونم خوشبختت کنم
اوایل رابطه بهشون علاقه ای نداشتم ولی ایشون شدیدا عاشق بودن حتی یک بار رابطه رو بنا به شرایط خانوادگی که به ایشون نگفتم تموم کردم بعد چند وقت خطم رو روشن کردم دیدم چقدر حالشون بده
کم کم وابسته شدم
تااینکه دو سال پیش دلخوری پیش اومد تا یک هفته خبری نشد ازشون من پیام دادم وایشون گفتن نمیتونیم باهم باشیم علتشم گفتن میخوان برن خارج
بیقراری منو دیدن برگشتن
ولی الان میگن به دلیل شرایط اقتصادی نمیتونن ازدواج کنن ومیخوان برن خارج
و اونجا شرایط رو برای منم محیا میکنن که برم
ولی من نمیتونم مهاجرت کنم بخاطر وابستگی مادرم
فقد در صورتی میتونم که ازدواج کنم یا باخانواده برم
نمیدونم چیکار کنم هرچیم میگم میگه ۶سال پیش بوه بودم
الان ک من وابسته شدم واقعا زندگیمو حالم خراب میشه ایشون فکر رفتنن
بعضی رفتارا. نشون میده علاقه داره بعضی رفتاراهم خیر
میشه راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی. مدت زمان زیادی در ارتباط بودید و موانع زیادی بر سر راه ازدواج شما وجود دارد. مواردی که باید به آن توجه داشته باشید:
سن، شرایط اقتصادی، وابستگی شما به مادر،تمایل ایشان به مهاجرت. هرکدام از اینها باید در مشاوره پیش از ازدواج دقیقا مورد بررسی قرار بگیرند.
پیشنهاد می شود حتما از مشاوره همیار عشق استفاده کنید
سلام.من با یکی ک به تازگی فامیل شدیم ،نزدیک به ۹ ماه در رابطه ایم و رابطمون بعد از ۵ ماه جدی شد یک ماه پیش یک اتفاقی افتادو بهش شک کردم اما خب بعدا مشخص شد ک اشتباه کردم ولی از اون زمان تاحالا رفته رفته سرد شده دیگه حوصله نداره اما برای من خیلی مهمه و خیلی دوسش دارم اصلا دوسندارم از دستش بدم مخصوصا وقتی هدفمون ازدواج نه فقط دوستی اما متاسفانه چند وقته دوری میکنه یک روز خوب و یک روز بعد حس میکنم دیگه اهمیتی نمیده،دیر به دیر پیام میده تا من پیام ندمو ز نزنم اون اینکارو نمیکنه.آیا کم توجهی کنم درست میشه؟
سلام. حتما باید با صحبت کردن در شرایط مناسب و به شیوه مناسب اول بفهمید مشکل کجاست چون ممکنه این سرد شدن به خاطر ناراحتی ایشون از شما باشه. در این صورت کمتوجهی کار رو بدتر میکنه. برای دریافت راهنمایی بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.
سلام مم از خرداد با جمعی آشنا شدم که یکی از افراد اونجا 14 مهر به من پیشنهاد آشنایی بیشتر داد به خاطر علاقه خودم هم به ایشون قبول کردم تا 14 آذر که تولدم بود و بهم هدیه داد رابطه خوب بود و شب همون روز با دختری دیگه از جمعمون دیدار داشت که 3 سال بود هم رو میشناختن و اون دختر هم حدود 10 سال بزرگتر از این آقاس .
نمیدونم به اون دیدار ارتباطی داره یا نه
اما از فرداش خیلی بی تفاوت بود زنگی نمیزد و چیزی نمی گفت تا روز چهارم که درهمون جمع دیدار داشتیم و خیلی سرو رفتار کرد فرداش زنگ زدم و گفتم به نظرت همه چیز طبیعیه
گفت اره
تا امروز که تماس گرفتم جواب نداد یک ساعت بعد زنگ زد و گفت میخواد رابطه رو به این شکل فعلی دیگه ادامه نده و همون دوست سابق ساده بمونیم ولی و هر وقت هر کمکی بحوام دریغ نمی کنه و گفت علت سکوتش تو این مدت آنالیز همه چیز بوده که البته مربوط به خودشه نه من
من طبیعتا دوستش دارم و برام غیر قابل درکه این تغییر نگرش
راهنماییم کنین هر سوالی هم هست بفرمایین جواب بدم ممنون
من باید چیکار کنم
رابطمون خوب بود کلا . هر دو همسن و 34 ساله ایم
سلام
قطعا پذیرش این تغییر ناگهانی در رابطه خیلی سخته. برای بررسی شرایط با کارشناسان دوره بازگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید.
من ۲۷ سالمه با یه مرد زن دار در رابطه ام یکساله عاشقشم اونم منو دوست داره نمیخوام از دستش بدم باید چیکار کنم راهنمایی کنید
سلام
مطمئنا برای اینکه بتونید راهنمایی بشید به اطلاعات خیلی بیشتری نیاز هست بنابراین با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.
سلام من الان دوماه دوس پسرم برگشته قبلا باهم بودیم اما تموم کردیم الان دوماه دوباره باهم هستیم من با ایشون از نظر اخلاقی مشکلی ندارم ولی ایشون بعضی موقعها سوالات جنسی میپرسه منم باهاش مخالفت میکنم میگم زوده این سوالها از الان و ایشون میگن من میخوام بدونم که از نظر جنسی مشکلی پیدا نمیکنیم تو زندگی البته قصدمون ازدواجه مامان ایشون و فامیلاشون میدونن قراره ازدواج کنیم و من وقتی این سوالای جنسی ازم میپرسه بعضی موقعها ناراحت میشم به دوس پسرم میگم تموم کنیم رابطه بهتره اما ایشون خیلی مخالفت میکنن میگن من دارم درمورد ایشون اشتباه میکنم میگن منو خیلی دوس داره و اگه منو فقط به خاطر رابطه جنسی میخواست میرفت با دخترای دیگه رابطه جنسی میکرد. و به من میگه چرا تو به خانوادت منو نمیگی و اصرار داره بیاد خاستگاری زودتر. منم بهش میگم میخوام مطمئن شم که منو تو زندگی خوشبخت میکنی بعد به خانوادم میگم ایشونم چیزی نمیگه میگه باشه چشم . حالا از شما میخوام کمکم کنید بگید چیکار کنم به دوس پسرم اعتماد کنم باور کنم که واقعا دوسم داره
سلام….
من یه مشکلی داشتم نمیتونستم با کسی مطرح کنم….چون کسی نمیتونه درکم کنه…. ازتون خواهش میکنم اگه می تونید راهنماییم کنید…. مرسی
من ۲۱ سالمه ، تا الان هم به خاطر یه سری مسائل شخصی پشت کنکوری هستم…. خودم هم میدونم که امسال دیگه باید کنکور رو جمع کنم….
۳ ماه پیش برای برگزاری یه همایشی ، به یه گروه کمک میکردم…. که یه آقا پسری رو اونجا دیدم….. اولش اصلا بهشون توجهی نداشتم…. اما ایشون از من برای ساختن یه کلیپ کمک خواستن و این شد شروع ارتباطشون با من…. روز همایش…. بعد از تموم شدنش…. ایشون گفتن که پشت کنکوری هستن و تعریف سطح درسی من رو خیلی شنیدن…. برای همین از من کمک خواستن تو درس ها…..من هم گفتم که ایرادی نداره…. هر وقت سوال درسی داشتن من در خدمتم….. راستش من اولین بار بود که همچین رابطه ای داشتم برقرار میکردم…. اصلا به فکرم خطور نکرد که ایشون قصد دیگه ای دارن….. من همون روز مادرم رو در جریان گذاشتم که قرار به یه آقایی تو درسا کمک کنم….. رابطه ادامه داشت تا اینکه بعد از ۲۰ روز ایشون گفتن که به من علاقه دارن و این علاقشون برای ۲ و نیم سال پیش هست….. و تا الان جرئت گفتنش رو نداشتن…… من این موضوع رو با مادرم درمیون گذاشتم و به ایشون هم گفتم که مادرشون رو در جریان بذارن و ایشون قبول کردن….. اما این رو هم بگم که ایشون ۲ سال از من کوچیکترن و پشت کنکوری ان و هیچی ندارن….. اما من گفتم که ایرادی نداره و میشه با صبر و حوصله و تلاش همه چیز رو بدست آورد….. حتی تقریبا یک ماه قبل از ایشون خواستم که با پدرم هم درباره ی خودشون صحبت کنن و ایشون هم یه جلسه با پدر من صحبت کردن…. و شرط و شروط درس خوندن و…. بینشون گذاشته شده تا همه چی ی جدی تر بشه…..
و قراره که ایشون خودشون رو تو کنکور ثابت کنن به خانواده ی من….
اما مشکل اینجاست که من در حال حاضر ب هرروز با ایشون در ارتباطم و بینمون جملات عاطفی زیادی رد و بدل میشه در حالی که خودم هم میدونم این کار درست نیست….. ایشون در حال حاضر هیچ سهمی تو زندگی من ندارن…. حتی پدرم هم از این موضوع بی خبرن ولی مادرم در جریان هستن…… خیلی تلاش کردم که رابطه رو تا کنکور کات کنم یا خیلی کمش کنم برای همین هرروز با ایشون دچار تنش و بحث هستم ولی ایشون میگن که نمیتونن تا کنکور یا حتی واسه یه روز بی خیال من بشن….. در همین حین هم من دارم به ایشون وابسته میشم…. عاشقشون نیستم یا شاید اصلا دوسشون ندارم ولی میدونم که اگه این طور ادامه پیدا کنه…. علاقه و وابستگی هم بوجود میاد و این منو بیشتر میترسونه…. چون معلوم نیست که در آینده چی پیش میاد یا چه اتفاقی می افته…. من هم الان به خاطر ترس از ماجرا های الان و آینده خیلی استرس دارم و نمیتونم رو درس تمرکز کنم و این خیلی برام عذاب آوره…..هزار تا سوال و مشکل و عذاب وجدان به خاطر در ارتباط بودن با یه پسر غریبه هرروز به سراغم میاد….. من واقعا آدم همچین ارتباطی نیستم…. به خودشون هم چند بار گفتم اما ایشون قبول نمی کنن که رابطه رو کم یا قطع کنیم…. الان روزی دو یا سه ساعت هم به صورت چت یا تماس در ارتباطیم…….همه چی برام عذاب آور شده …. خواهش بگید چیکار کنم؟
سلام
این موضوع بایدبررسی بشه که این همه نگرانی و عذاب وجدان از کجا براتون شکل میگیره. تا اونجایی که متوجه شدم خانواده شما در جریان ارتباطتون هستن و به این رابطه دارید به شکل یک رابطه جدی نگاه میکنید. اما طرف مقابل شما در حال حاضر شرایط ازدواج رو ندارن و احتمالا به این زودی هم به دست نیارن. بنابراین شما اگر بخواهید به قول خودتون با صبر و حوصله برای ایجاد شرایط تلاش کنید، یعنی احتمالا باید به مدتی با هم در ارتباط باشید. ذات چنین ارتباطی هم، یعنی ارتباط عاطفی، به نوعیه که دو نفر بینشون علاقه ایجاد میشه و این علاقه رو هم به شیوه خودشون بهم ابراز میکنند. درواقع این شرایط اجتناب ناپذیره. اما اگر شما نمیخواهید در یک ارتباط طولانی مدت قرار بگیرید، پس باید روی این فرد و رابطه تون تجدید نظر کنید. احتمالا شما میتونید یک رابطه با فاصله رو حفظ کنید ولی طوری که به نظر میرسه این برای طرف مقابلتون سخته. بهتره از یک مشاوره کمک بخواهید تا در تصمیمگیری وکمکتون کنه.
من ۱ ماه با آقایی آشنا شدم متولد۶۳ خیلی مهربون و خوب بود ولی هنوز بهش علاقه پیدا نکرده بودم همش باهاش قهر میکردم بعداز آخرین دعوا گفت تو با کلمه بای و خداحافظ خیلی راحتی دیگه حتی جواب پیامم نداد تا اینکه خیلی دلم تنگ شد پشیمون شدم دوستم زنگ واسطه شد به دوستم گفته بود من نامزد قبلیم برگشته در صورتی اصلا قبلش در مورد داشتن نامزد حرفی به من نزده بود.به دوستم گفته بود حتی اگر دعوا هم نکرده بودیم من این رابطه رو تموم میکردم هر چی پیام دادم عذر خواهی کردم فایده نداشت حالا خیلی داغونم لطفا راهنمایی کنید
سلام
جدایی و تمام شدن یک رابطه در هر شرایطی سخته، حتی اگر به قول شما خیلی دل نبسته باشین و مدام دعوا کنید. اما اگر ایشون دوباره رابطهاش رو با نامزد قبلیش شروع کرده باشه، معذرتخواهی پیدرپی شما تاثیری نداره. مطمئنا ایشون هنوز رابطه قبلی براش تموم نشده و هنوز باهاش درگیر بوده. اشتباه از ایشون بوده که قبل از کنار اومدن با جدایی قبلیش وارد رابطه شده اما به هرحال الان این اتفاق افتاده. بهتره به جای معذرتخواهی و درخواست برگشت از ایشون با سیستم مشاور تلفنی تماس بگیرید و روی بهبود حال خودتون کار کنید.
سلام ممنون میشم جواب منوبدید
من25سالمه و4ساله بایکی دوستم ک26سالشه.
ایشون بیکاربودن و بعدچندماه از دوستی سربازی رفتن اوایل همه چی خوب بود روزی چندساعت صحبت میکردیم همش میخواست ازحالم باخبرشه هرهفته میدیدم هموچون شهرمون جدابود.وقتی رفت خدمت خیلی دورترشد بازم صحبت میکردیم.ولی 4ماه بعدخدمتش و الان یک سالونیمه ک رفتارش عوض شد.یک ماه دیکه خدمتش تمومه.
نه زنک میزنه اصلانه پیام میده بهم.همش من زنک میزنم.تامیزنمم میگه حوصله ندارم کاردارم خودم زنک میزنم ونمیزنه دیگه چندبار جدی حرف زدم باهاش منونمیخمادبگه یاپشیمون شده جون من قصدمون ازدواجه ولی میگه نه و سرحرفش هست میگم چرااین کارومیکنه میگه حوصله ندارم به خاطرخدمتمه..واقعاخستم همش حس میکنم نمیخوادتم زودعصبی میشه جوابمونمیده دیدنم نمیاددیگه. .بعدخدمتشم میره خارج برای کار.من کلافم خستم از بس حرف زدم یاهاش باگریه بامنطقی.توروخدا راهنماییم کنید
سلام
مطمئنا تحمل چنین شرایطی سخته. احتمالا ایشون مشکلاتی دارن یا نگرانی براشون پیش اومده که نمیخوان دربارهاش صحبت کنه یا اینکه درباره رابطه دچار شک و تردید شده. با توجه به اینکه خودش میگه به خاطر شرایط خدمته و میخواد که رابطه رو ادامه بده و با توجه به اینکه از خدمتشون یک ماه باقی مونده بهتره این یک ماه رو بهشون فرصت بدید و البته شما هم رابطه رو کمتر کنید و دیگه شکایت هم نکنید. بعد از اینکه خدمتشون تموم شد یک بار دیگه جدی درباره این رفتارها و ادامه رابطه باهاشون صحبت کنید. اگر همچنان تغییری ایجاد نشد اونوقت شمایید که باید تصمیم بگیرید میخواهید با این شرایط ادامه بدید یا نه.
سلام من حدودا یک هفتس با یه آقایی آشنا شدم اولش خیلی الکی الکی بعد از اولین دیدار بش گفتم نمیخوام بات ادامه بدم و داد اکی قبل از حرف من یلی برام حرف زد که دوستت دارم و تو نمیدونستی من کیم و بام موندی و بمون این آقا وضع مالی خیلی خوبی داره ولی من الکی گفتم نه چند روز از هم خبر نداشتیم و بعد خودم پیام دادم و رفتارش خوب بود دوباره همو دیدیم و بعدشکه اومدم خوه داد کجایی و دو تا پیام احوال پرسی و تموم صد رفت و الان سه روزه هیچ پیامی نه زنگی در صورتی که انلاین میشه و استاتوسم میزاره میبینم ولی انگار نه انگار جفتمون مغروریم منم هیچ پیامی ندادم خیلیم جذابه و دوسش دارم چیکار کنم وابستم بشه و همش اون دنبالم باشه؟
سلام
طوری که من متوجه شدم ایشون به شما پیشنهاد دادن و شما اول بهشن گفتین نه ولی بعد از چند روز پیام دادین و دوباره همدیگه رو دیدید. باید دید اصلا بار دومی که همو دیدید صحبتی از رابطه و … شد؟ شما براشون توضیح دادید که چرا اول گفتین نه و چرا دوباره پیام دادید؟ به نظر میرسه هردو خیلی تکلیفتون رو با هم نمیدونید. یعنی نمیدونید الان تو رابطه هستید یا نه. بنابراین سردرگمید که چطور رفتار کنید. پس بهتره در این باره واضحتر باهم صحبت کنید. ضمن اینکه دوره جذب عشق با موبایل هم میتونه کمکتون کنه.
سلام من الان دوس پسرم یکماه برگشته اما توی این یکماه اصلا عکس از خودش برام ن فرستاده علتشو پرسیدم میگه دیگه از عکس گرفتن خوشش نمیاد. درصورتی که قبلا که باهم دوست بودیم میفرستاد عکس. منم توی این یکماه فقط بهش 3 تا عکس از خودم بهش دادم دوس پسرم میگه تو عکس میفرستی میبینمت بیشتر عاشقت میشم. کمکم کنید چرا عکس از خودش برام نمیفرسته؟
سلام من الان دوس پسرم یکماه برگشته اما توی این یکماه اصلا عکس از خودش برام ن فرستاده علتشو پرسیدم میگه دیگه از عکس گرفتن خوشش نمیاد. درصورتی که قبلا که باهم دوست بودیم میفرستاد عکس. منم توی این یکماه فقط بهش 3 تا عکس از خودم بهش دادم دوس پسرم میگه تو عکس میفرستی میبینمت بیشتر عاشقت میشم. البته توی این چندماه که از هم دور بودیم به خاطر مشکل خانوادگی دوس پسرم. کمکم کنید چرا عکس از خودش برام نمیفرسته؟
سلام . من 19 سالمه و با پسری آشنا شدم . اولش راجب درس و کنکور و مشاوره باهم حرف میزدیم . بعد کم کم علاقه به وجود اومد بینمون . ۴ ماه صحبت کردیم و فهمیدیم واسه هممناسبیم. بعد از قرار اولمون (همه چی خوب بود و هرچند زمانش یک ساعت بود اما هیچ اتفاق بدی نیفتاد یا حرف بدی زده نشد خیلی ام خوب فود حالمون باهم) ، یک روز خیلی سرد برخورد کردن با من و بهونه میاوردن برای زنگ زدن و چت کردنامون . بعد از اون ازشون پرسیدم که از من خوشت نیومده یا کاری کردم ؟! جوابی ندادن و گفتن چند روز نمیخوام اسمتو رو گوشیم ببینم و زنگ نزن و پیامم نده میخوام تو حال خودم باشم . بعدم گفت من فک میکردم بهتری تو واقعیت نسبت ب مجازیت ؛ گفتم از چه نظر ، صورتم ؟! گفت نه اینجا روی اعصابمی فک میکردم تو واقعیت بهتر باشه ولی خیلی بدتره ! اما نگفت دوسم نداره و میخواد رابطمونو تموم کنیم . درصورتی که من شدیدا وابستم و حساسم ب طرز حرف زدنشون . حالم واقعا بده و حتا براشم توضیح دادم ک احتیاج دارم حتا واس چن دیقه م که شده حرف بزنم باهات ، فقط علت ناراحتیتو بدونم ، بعد حرف نزنیم چند روز . اما بازم گفت فعلا بهم هیچی نگو تا خودم خبر بدم . هدفش تموم کردن رابطمونه از حرفاش و برخوردش ؟ من نمیدونم چیکار باید بکنم 😔؟ حتا نمیدونم این ناراحتیش به من و اولین قرارمون ربط داره یا نه ؟ مربوط ب زندگی خودشه ؟! 😭 نمیخوام اشتباه کنم و از دستش بدم . چون دوس داشتنش بهم حس خوبی میده و خودمم واقعا دوستش دارم 😔
سلام
متاسفانه وابستگی توی یه مدت کوتاه و کنترل نکردن احساسات باعث میشه چشمتون رو واقعیتهای مهمی ببندید. اول اینکه ایشون خیلی ناگهانی و زود سرد شدن و این اصلا نشانه خوبی نیست. ضمن اینکه ایشون دارن واضح میگن شما روی اعصابم هستی و در واقعیت بیشتر از فضای مجازی اینطوره. آیا با این شرایط میشه امیدی به داشتن یک رابطه خوب و رضایت بخش داشت؟ آیا حتما باید ایشون بگن که رابطه رو قطع کنیم و همین حرفها و رفتارها کافی نیست که متوجه بشید شما نباید بخواهید این رابطه رو ادامه بدید؟ باید بدونید این اندازه از وابسته در ابتدای رابطه و بدون شناخت طرف مقابل سمه و فقط باعث آسیب به احساسات خودتون میشه. پیشنهاد میکنم با یک مشاور صحبت کنید.
سلام من با یه پسری دوستم که دندان پزشکه و وضع مالیشم خوبه کلا همه چی زندگیش رو به رواله اما قصد رفتن به خارج رو داره
از طرفی هم مادرم از پدرم جدا شده و میخواد بره خارج
رفتن من خیلی درصدش کمه فعلا مادرم نمیتونه منو ببره
منم از وقتی با این اقا اشنا شدم بهم گفت خیلی خوشحاله که من میام خارج
بعدا دو بار مستقیم بهش گفتم من نمیتونم بیام اونم گفت بعدا مفصل راجبش حرف میزنیم
من ازش خیلی خوشم امده و همه چیش طبق میل منه
ولی فکر اینکه میخواد بره خارج اذیتم میکنه
هر وقت راجبش حرف میزنه یجوری ناراحت میشم و بغض میکنم دوستام میگن خدا رو چه دیدی شاید بعدا بخواد تورو هم ببره یا اصلا بخاطرت ایران بمونه هنوز اوایل رابطه شماس
بنظرتون چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی
بهتر هست قبل از اینکه وابستگی شما بیشتر بشه، کامل و واضح به ایشون اعلام کنید که امکان خروج شما از کشور وجود ندارد.از طرفی باید دقت کنید که ایشان اصلا هدف و برنامه ای برای این رابطه دارند یا خیر؟
در این صورت هست که میتوانید تشخیص بدهید رابطه را ادامه بدهید یا خیر
من تازه دوهفته تو رابطه ایم و نمیدونم چجوری بفهمم برای این رابطه هدفی داره یا نه راجب ماشین خریدنش یا خونه گرفتن یا هرکاری بزرگ دیگ صحبت میکنه یکی دوبارم غیر مستقیم گفت واسه این رابطه هدف داره ولی فعلا مستقیم بهم چیزی نگفته از کجا باید بفهمم که برنامه داره برای این رابطه یا نه؟نمیتونم ازش سوال بپرسم بگه همین اول به فکر ازدواج کردن با منه
سلام دوست پسرم دیگه زنگم نمیزنه داستانش طولانیه شهرایلام است میگه واتساپ نصب کن ولی من میگم آخرمدرسه گوشیم روشن میکنم اسمش محراب است لطفا شمایه کاری کنیدازتون التماس میکنم شماره دوست پسرم 09189456963 زنگ بزنید
سلام دوست گرامی
امکان تماس با شریک عاطفی شما توسط ما وجود ندارد
شما هم بهتر هست به درستان برسید
سلام منم چند وقتی هست با یه نفر وارد رابطه شدم خیلی به هم ابراز عشق میکنیم و اون هر روز برام پیام عاشقانه میده و زنگ میزنه بهم میگه تو همه زندگی من هستی در ضمن درباره من با خانواده اش هم صحبت کرده و قرار است دو هفته دیگه با خانواده اش دیدار کنم فقط موضوعی که ازارم میده اینه که چند روزی هست با خانواده رفتن سفر و نمیتونه بهم پیام بده زیاد و حتی زنگ هم نزده چون جلوی بقیه نمیتونه اما من معتقدم بالاخره یه وقتی میتونسته پیدا کنه ولی مطمینم دوستم داره فقط وقتی کسی دور و برش باشه سختش هست برام پیام بفرسته دلش میخواد وقتی پیام میده کل وقتمون برا هم باشه .حالا نمیدونم الکی نگرانم یا نه؟ ممنون میشم از راهنمایی تون
سلام دوست گرامی
باید درک کنید که بهرحال در هر شرایطی ممکن هست فرد نتواند مثل همیشه در ارتباط باشد و محدودیت داشته باشد و اگه واقعا مشکل دیگه ای ندارید شرایط را درک کنید
سلام.یک پسری که فامیل دور هم هستن ازم دوبار خواستگاری کردن.یبار حدودا 16 سالگی و یکی حدودا بعد گرفتن دیپلمم.چون دوران راهنمایی شده بود بیاد جلو مدرسه و بگه مریم عاشقتم.از این حرفا و خب چون منم کم سن بودم به مادرم گفتم.مادرم زنگ زدن و با پسره و مادرش حرف زدم که مزاحم من نشن.و اقا پسره با مادرم خیلی بحث کردن.و خب من اون موقع ها به اون اقا فکر نمیکردم.بعدها به این نتیجه رسیدم که شاید واقعا منو دوست داشته و من عشق زندگیم از دست دادم.حدودا 19 سالگیم بود که من از اینستا به صورت ناشناس بهشون پیام دادن و کمی که حرف زدیم متوجه شدن که منم.و منم واقعا هنگ کرده بودم از کجا شناخته.و باهم باز به حرف زدن ادامه دادیم و ایشون خیلی از مادرم بد گفتن.و حتی گفتن تو عین مادرت افاده ای هستی.و قرار یبار رفتم. در کل روزی که تصمیم گرفتیم دوست باشیم شبش دعوا کردم.چون واقعا بهم بی احترامی کردن.از این ماجراها 7 ماه گذشت.و من بازم استوریهاش چک میکردم و حتی با بدیهاش دوسش داشتم.دخترخالم که این حال منو دید .یه روز شمارم برمیداره رنگ میزنه بهش میگه باهم دوس شین.دوتاتونم همو دوس دارین و اینا. ولی نمیتونین ابراز کنین.این دعوا رو تموم کنین.بعدش به دخترخالم گفتن که به خاطر اینکه حرفتون نندازم زمین باشه.بهم پیام دادن و دوس شدیم مجددا.ولی بازم بهم بی احترامی کردن و گفتن که تو با پسرای دیگم هستی و اینا.ولی من خدا شاهده نبودم و نیستم.زنگ زدم گریمم گرفته بود گفتم بخاطر احترام بهت چیزی نمیگم و فکر نکن کسی میترسم.و گفتم حرفی ندارم دیگه.و خداحافظ گقتم قطع کردم.داشتم گریه میکردم که یه پیام ازشون اومد.حدودا یه نیم ساعت اینا بعد فرستاده بودم دوست دارم.بعد باز اشتی کردیم و حتی قرار رفتیم.البته بگم دومین قرار رفتیم که در منو اغوش کشیدن پیشونیم بوسیدن.و بغلشون کردن چرخوندن.و ازم تعهد خواست پیشش بمونم و من قول دادم.بعدش که خونه برگشتیم متوجه شدم سرد رفتار میکرد.مثلا اصلا زنگ نمیزد پیام نمیدا یا کوتاه.منم اونقدر زنگ زدم که واقعا خسته شدم.و الان دقیقا یه روزه نه زنگ زدم نه زنگ زده و نه هیچ خبری از هم گرفتیم.ایا این حس یه طرفست ؟الان نمیدونم چیکار کنم ایا پیگیر باشم نباشم؟؟چیکار کنم من
دوست عزیز
سلام
شما تلاشتون رو برای این رابطه کردید، اما ایشون رفتار درستی نداشتند. بهتون پیشنهاد میکنم که مدتی از ایشون فاصله بگیرید. با این فاصله اولا خودتون فرصت پیدا میکنید ببینید آیا اصلا ادامه این رابطه به صلاحتون هست یا نه؟ اصلا قراره که رابطتون به کجا کشیده بشه؟
دوم اینکه ایشون هم فرصت میکنن به رابطشون با شما به صورت منطقیتر فکر کنند.
اگه ایشون برگشتند، اونوقت تصمیم بگیرید که ادامه رابطتون درست هست یا نه؟ اگه دیدید نه، براشون توضیح بدید و … ؛ ولی اگه فکر کردید آره، بهتره حد و مرزهایی برای خودتون و رابطتون تعریف کنید. چون این مدل ارتباط، قطعا بهتون آسیب میزنه.
مشکل من اینکه نمیدونم دوست پسرم داره بهم خیانت میکنه یا نه. چون اوایل رابطه باهم خوب بودیم اما بعداز مدتی ایشون کم کم پیاماش به من کم شد. من علتشو پرسیدم ایشون گفت کارش زیاد شده چون کارش قنادی بود نزدیک عید هم بود هم اینکه گفت با خانوادش به مشکل برخورده من تا یکماه این وضعیتو تحمل کردم اما دیگه واقعا نتونستم تحمل کنم. تا اینکه چند روز پیش تولدش بود منم دلم براش تنگ شده بود هم اینکه دلم میخواست دوباره با ایشون باشم منم تصمیم گرفتم بهش پیام بدم تولدشو بهش تبریک گفتم ایشونم استقبال خوبی کرد اما هنوز همینجوری پیام میده عین قبل آنلاین میشه اما جواب پیاممو نمیده ازش پرسیدم برای چی یهویی باهام سرد شد گفت چون مشکلات خانوادگی داشته نمیخواست تا فعلا کسی تو زندگیش باشه به خاطر همین گفت من مجبور بودم . اما میگه من هنوز میخوامت دوسم داره واقعا نمیدونم حرفشو باور کنم یا نه . جفتمون قصدمون ازدواج بود . من دلم میخواد دوباره رابطمون عین قبل خوب باشه اما ایشون انگار نمیخواد . جواب پیاممو نمیده که حرف بزنیم مشکلمون حل بشه . البته تقصیر خودمم بود چون وقتی ایشون باهام سرد شد من خیلی بهش گیر دادم چون فک میکنم داره بهم خیانت میکنه اما اون میگه ن . من دارم تلاشمو میکنم که عین قبل بشه رابطمون اما باهام حرف نمیزنه که حل بشه مشکلاتمون . لطفا کمکم کنید
دوست عزیز
سلام
در روابط عاطفی، یک نکته خیلی مهم وجود داره و اون این هست که روابط هیچ وقت و هیچ وقت شبیه اولش نمیشه! در اول رابطه، اولا ایشون میخواستن توجه شما رو به خودشون جلب کنند و برای همین رابطه عاشقانهتر بود، دوما تو زمان عاشقی به دلیل دستکاری شدن سیستم مغزی، آدمها دلشون میخواد دائم با هم باشن؛ اما وقتی این سیستم مغزی دوباره به حالت طبیعی برگشت، دیگه اون شور و هیجان میافته. پس، نمیتونید توقع داشته باشید که همه چیز عین اولش باشه و این مساله لزوما هیچ ربطی به خیانت کردن یا … نداره.
سعی کنید از مواردی که در مقاله گفته شده استفاده کنید تا رابطه درست و سالمی با هم داشته باشید.
خب الان یعنی ایشون به من خیانت نمیکنه؟ یعنی دوسم داره؟
سلام من در محیط کارم با یه پسر آشنا شدم ک سرباز بودن و طبیعتا از من کوچکتر اوایل مقاومت کردم ولی بعد دل دادم البته وقتی ک خدمتش تموم شد و رفت از محل کارم .هی میگفت بیا بیرون ولی نمی رفتم تا یه روز یهویی غیبش زد بعد من دگ هی گفتم بیا ببینمت بالاخره چندبار اومد بیرون و رابطه گرم شد ولی الان دوباره یهو کات کرد و جوابم رو نمیده اصن داغونم دوستم داشت ولی نمیدونم چش شد چکار کنم
دوست عزیز
سلام
اینکه چرا ناگهانی رابطه رو کات کردند نمیدونم؛ اما بهتره پیش خودتون فکر کنید و ببینید آیا این رابطه براتون مناسب بود یا نه؟ آیا ارزش ادامه دادن داره؟ آیا آیندهای براش میبینید؟
اگه با توجه به این سوالات فکر کردید که ادامه رابطه براتون مناسبه، میتونید با کمک دوره “بازگرداندن عشق و ازدواج” برای بازگرداندنش تلاش کنید ولی اگه نه، بهتره سعی کنید این رابطه رو فراموش کنید و زندگی جدیدی برای خودتون بسازید.
سلام خسته نباشید
من مدت یک ساله با یکی از پسرای فامیلمون (از فامیلای دور )که ایشون از طریق اینستا منو پیدا کرده بود به من پیام داد با هم ارتباط, گرفتیم و با هم صحبت کردیم ایشون بعد از صحبتامون از من خواستگاری کردن وخواستن که بیشتر با هم اشنا بشیم و منم قبول کردم که باهاشون صحبت کنم بعد از گذشت یه مدتی ایشون از من درخواست رابطه ی نزدیکتر کردن و من هم بهشون گفتم تا ای رابطه یه رسمیتی نداشته باشه نمیتونم اینطوری ادامه بدم و بحث های ما هم از اینجا شروع شد که از ایشون اصرار و منم همچنان مقاومت میکردم هی ای رابطه قطع میشد و خداحافظی وتمام و باز دوباره میومدن و دوباره شروع می شد و هر بار به این موضوع میرسید دوباره ما قهر میکردیم من واقعا نمیدونم چکار کنم ایشون قسم میخورن میگن که نیتشون خیره و واقعا قصدشون بر خاستنه (البته اینو بگم که شرایط,کاری ایشون طوریه که فقط سه چهار ماه از سال میان پیش خانوادشون) چن مدت پیش ما هم صحبت کردیم یه کم شرایطمون بهتر شده بود (ولی همچنان من روی حرفم بودم)من بیرون از منزل بودم برا خرید رفته بودم براشون چن تا عکس لز خریدام فرستادم و نظرشونو پرسیدم ایشون هم نظرشونو گفتن بعد یه یه ساعتی پیام دادن که کجایی منم بهشون پیام دادم بیرون هستم اومدم خونه همچنان پیام منو نخونده بود منم گفتم که حتما درگیره چیزی نگفتم (پیام من ساعت شش بهشون ارسال شده بود) ساعت ده ده ونیم دیدم خبری ازشون نیست گفتم خودم بعشون زنگ بزنم تماس گرفتم گوشیشون انتن نمیداد زنگ زدم به واتساپشون که معلوم بود اینترنتشون روشنه ولی جواب ندادن سریع وارد صفحه ی چتمون شدن وپیام منو خوندن ولی باز جواب ندادن منم دیگه چیزی نگفتم حدود, یه ساعت بعدش اومدن سلام دادن و گفتن که چی خریدی چکار کردی منم از روی ناراحتی پیامشونو نخوندم و تا صب جوابشونو ندادم صب اومدم یه پیامی بهشون دادم که خودم هم میدونم نباید اینطوری میگفتم (گفتم افرین به مردونگیت) که ایشون هم جواب منو نزادن وپیام منو نخوندن تا عصر(در صورتی که بازدید داشتن ولی پیام منو نمیخوندن)عصر اومدن گفتن که منظورت از این حرف چی بود چرا اینطوری گفتی منم به خاطر رفتارت به خاطر کارات اصلا اینگار هیچی برات مهم نیست اونم به من گفت اره برام مهم نیست تو خیلی سرد با من بوخورد میکنی واز این حرفا منم اینقدری از دستشون عصبانی بودم گفتم دیگه تمومش کن این رابطه از الان برا من تموم شده است ایشون هیچ حرفی نزدن من الان واقعا خیلی حالم بده نمیدونم اشتباه از من بوده باید چکار کنم.
دوست عزیز
سلام
شما یک سال هست که ایشون رو میشناسید و به قول خودتون چندین دفعه رابطه به خاطر درخواست ایشون تموم شده و دوباره برگشتید. بهتره خیلی جدی به این مساله فکر کنید که تا کی میخواید به این روش ادامه بدید؟! اگر قرار هست که در ارتباط بمونید، باید با هم صحبت کنید و هر کدوم نظرات و حد و مرزهاتون رو بگید؛ اگه پذیرفته شد که هیچی، ادامه بدید. اما اگه ایشون باز هم اصرار به رابطه صمیمانهتر، بدون تعهد (رسمی بودن) داشتند، اونجاست که باید تصمیم بگیرید میخواید در رابطه باشید یا نه. مساله مهم اینه: بالاخره یه جا یک تصمیم قاطعانه بگیرید، چون وقتی چیزی تغییر نکنه، قطعا رابطتون صد بار هم درست شه، درست شبیه قبلی خواهد بود. اگه تصمیم براتون سخته، میتونید با روانشناس متخصص در ارتباط باشید تا کمکتون کنه.
مررسی از پاسخ گوییتون. من به ایشون خیلی فکر میکنم نمیدونم واقعا باید چکار کنم از نظر شما من دیگه با ایشون صحبت نکنم و به سمتشون نرم.
سلام
من پنج ماهه عقد کردم
همسرم خیلی تماس نمیگیره و پیام نمیده و من رو دعوت ب خونشون نمیکنه من خودم برای اینکه بیشتر بشناسمش چندین بار ب بهانه های مختلف رفتم خونشون یا با اصرار ازش خواستم بیاد خونمون
همراه منو خانوادم ب مسافرت نمیاد
همراه خانوادش منو مسافرت نمیبره
من یک نامزدیه ناموفق داشتم
الان بارها خواستم این رابطه رو تموم کنم ولی بخاطر اتفاق گذشته مردد هستم
دوست عزیز
سلام
ازدواج بسیار مساله مهمیه و خب درستش این بود با شناخت خیلی بیشتر وارد دوران عقد میشدید؛ اما نگران نباشید. هنوز هم فرصت دارید.
حتما حتما پیش روانشناس متخصص برید (حتی اگه ایشون نیمدند، خودتون برید)، مساله رو مطرح کنید؛ اگر بعد از بررسیها به این نتیجه رسیدند که مساله قابل حلی هست که از ایشون تکنیکهای مختلف مربوط به این شرایط رو یاد بگیرید و اگر نه، بهتون کمک میکنند که چطور این رابطه رو تموم کنید که هم شما و هم ایشون، آسیب کمتری ببینند.
منم این مشکلو دارم…
سلام. دختری هستم 16ساله دو ساله با پسری همسن خودم دوست بودم(همبازی بچگیام)
شاید بگین بچهو فلان بسار
ولی من واقعا عاشق همین بچگی بینمون بودم
چند وقتیه خانوادها فهمیدن و ازون موقع دیگه جوابمو نمیده
زندگی اون بدون من واقعا بد میشه نگرانشم
میگین چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی دلیل عدم پاسخ گویی ایشون شاید ترس از اینده و مبهم بودن حس ها هست و یا شاید از طرف خانواده تحت فشار هستند
بهتر هست صبر کنید تا ایشان ارتباط مجدد بگیرند
سلام خسته نباشید
من سه ساله که با ی پسری دوستم ایشون با دختر دیگه حرف میزنن و من رابطه رو که تموم کردم دوباره بهم پی ام میده که من دیگه باهاش حرف نمیزنم و فقط تورو میخوام تو خودت دنبال بهانه ی وگرنه برمیگشتی و من بعضی وقتا میخوتم ببخشمش ولی بعضی وقتا که فکر میکنم چجوری نمیتونم اصلا واون هربار پی ام میده
چیکار کنم به تظرتون؟
سلام ۶ ساله پسر عمم میاد خواستگاری هر سری سر بعضی از مسائل ناراحت میشم و ایشونو رد میکنم ایشون بار آخرین بار که ازم خواستگاری کرد مسائل جنسی پیش کشید که خیلی ناراحت شدم و ایشون به من گفتن که من خیلی گرم هستم و همسرمم باید مثل خودم هات باشه که صحبت کردن جهت آشنایی با ایشونو رد کردم و بابت این جسارت جواب رد دادم
میخواستم بدونم آیا جواب منفی من به ایشون منطقی بوده یا خیر ؟لطفا راهنمایی بفرمایید
سلام دوست گرامی
متوجه نشدم منظورتان از صحبت در مورد مسائل جنسی چیست؟ایا پیشنهاد به شما دادن یا نه در مورد سوالات ذهنی با شما صحبت کردن
دلایل رد شدن های قبلی ایشان چه بوده
بد نیست با هم به مشاور مراجعه کنید
سلام من از مرد 42 ساله مجرد خوشم اومده و بهشون گفتم من 23 سالمه اما ایشون برای اختلاف سنمون نمیخواد میگه من چیزی میخوام که ممکنه بهت اسیب بزنه اما من عاشقشم اولین جنس مذکری یست که باهاش حرف میزنم و خودم میدونم که واقعا عاشقش شدم مثل حس دفعه قبلم نیست خیلی قوی تره یک لحظه هم از ذهنم خارج نمیشه میخوام برگرده چیکار کنم؟؟؟ چیکار کنم بفهمه من بچه نیستم من شیشه نیستم که بهم دست بزنه بشکنم خیلی با ملاحظه با من رفتار میکنه من میخوام مال من بشه چیکار کنم؟؟
سلام دوست گرامی
این تفاوت سنی واقعا زیاد و نگران کننده هست و رفتار و احساس شما هم به ایشان غیر منطقی .قبل از شروع هر رابطه ای حتما شما نیاز به مشاوره حضوری دارید
سلام. عشق من رفتارش با من سرد شده و تقریبن ۲۰ روزی هست که نه پیامی به من داده و نه زنگی زده و حتی قرار دیدارمون رو هم کنسل کرد.
من ازش پرسیدم که رابطه رو میخواد یا نه و اون گفت آره.
ازش پرسیدم که چرا برای رابطه وقت نمیذاره پس و اون در جوابم گفت که الویتش پیدا کردن کار هست و الان نمیتونه غیر از کار پیدا کردن به چیزی فکر کنه.
حتی گفت غیر من دختر دیگه ای در زندگیش نیست.
ولی الان چون فقط به پیدا کردن کار فکر میکنه، هیچ تعادلی نداره و وقتی بره سرکار، متعادل میشه.
من بهش گفتم که دیگه باهاش تماس نمیگیرم و هروقت مشکلاتش حل شد، خودش تماس بگیره.
الان دو هفته از آخرین باری که من باهاش تماس گرفتم میگذره و اون هنوز هیچ پیامی نداده و هیچ تماسی نگرفته.
آیا ایشون رابطه رو با من تموم کرده؟ من باید چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی
شریک عاطفی شما مهارت مدیریت بین موارد مختلف زندگی را ندارد و فقط میتواند بر روی یک بعد وقت بگذارد.در صورتی که فرد منطقی میان تمام اتفاقات زندگی تعادل برقرار میکند.بهتر هست در صورت عدم تماس از جانب ایشان رابطه را تمام کنید
سلام ۶ ساله پسر عمم میاد خواستگاری هر سری سر بعضی از مسائل ناراحت میشم و ایشونو رد میکنم ایشون بار آخرین بار که ازم خواستگاری کرد مسائل جنسی پیش کشید که خیلی ناراحت شدم و ایشون به من گفتن که من خیلی گرم هستم و همسرمم باید مثل خودم هات باشه که صحبت کردن جهت آشنایی با ایشونو رد کردم و بابت این جسارت جواب رد دادم
میخواستم بدونم آیا جواب منفی من به ایشون منطقی بوده یا خیر ؟لطفا راهنمایی بفرمایید.
سلام من یه پسر هیجده ساله هستم که یک سالی هست تقریبا با یه خانومی اشنا شدم(همسن خودمه، جفتمون هم کنکوری هستیم) تقریبا از یکی دو هفته پیش ارتباطش باهام کم شده تا یه حدی هم قابل قبوله چون مدرسه میره و درس و اینا خوب منم طبیعتا همینطوری ام ولی میخواستم ببینم آیا این طبیعیه که تو یه هفته گذشته شاید سر جمع دو یا سه ساعت به صورت چت های تیکه تیکه شده که وسطش یهو میرفت باهم چت کردیم؟؟؟ به نظرتون پای کس دیگه ای در میونه یا اتفاق دیگه ای افتاده؟؟ چون پریروز به من گفت بهم پی ام نده شب خودم پی ام میدم ولی نداد.این شک منو برانگیخت آخه دخترا چیزیرو مگه فراموش میکنن؟؟ ویا اینکه پنج شنبه جمعه ها زمان بیش تری رو آن هست ولی پی ام هام رو نمیخونه یا جواب نمیده و بعضی اوقات به صورت تیکه تیکه جواب میده … راه پیشنهادی شما چیه؟؟
سلام دوست گرامی برای فهمیدن جریان و اینکه چه اتفاقی پیش امده باید با خود ایشان صحبت کنید شاید در خانواده دچار مشکلی شدند که امکان ارتباط وجود ندارد .با اینحال کمی صبر کنید تا از طریق خود ایشان متوجه شرایط و موقعیت شوید
سلام. من یک سال و نیمه توی رابطه م. عشقم الان بیکار هست و دنبال کار میگرده. با من خیلی وقته که صحبت نمیکنه و نه زنگ میزنه و نه پیام میده. چند بار هم که من ازش پرسیدم که چرا باهام حرف نمیزنه، فقط میگه من شرایطش رو ندارم الان. ازش پرسیدم که رابطه مون رو میخواد یا نه و اون در جواب گفت آره. ولی وقتی ازش پرسیدم اگه رابطه رو میخواد پس چرا وقت نمیذاره، گفت الان نمیتونه به چیزی غیر از پیدا کردن کار فکر کنه و وقتی که کار پیدا کنه به تعادل میرسه. گفت که تو منو درک نمیکنی. وقتی بهش گفتم که دارم از این رابطه ناامید میشم گفت هر کار که فکر می کنی درسته، انجام بده. ازش پرسیدم برم یا بمونم، گفت هر کدوم واسه ت راحت تره، همونو انجام بده. و باز گفت که الان فقط به کار پیدا کردن فکر میکنه .
من هم آخرش گفتم که حالا که فهمیدم تو غار تنهاییت هستی، دیگه خلوتت رو بهم نمیریزم. خودت هر وقت خواستی زنگ بزن یا پیام بده. بعدشم گفتم منتظرتم.
حالا سوالم اینه که من همونطوری که به خودش گفتم دیگه پیگیرش نباشم و تنهاش بذارم یا بازم هر از گاهی حالشو بپرسم؟ لطفن راهنماییم کنید. ممنونم.
سلام دوست گرامی
شریک عاطفی شما در شرایط فعلی احتیاج به درک و همراهی شما داشت که شما دریغ کردید.اگر برای شما مهم هستند پیگیرشان شوید وگرنه اجازه بدید رابطه تمام شود
سلام و خدا قوت
من چند وقت پیش با آقایی تو کوهنوردی آشنا شدم،بهم پیشنهاد دوستی دادن و یکبار باهم ملاقات حضوری داشتیم و ایشون هم از لحاظ ظاهری و هم رفتاری منو جذب خودشون کردن.این آقا تو همون قرار اول ب من گفتن که خیلی اهل زنگ زدن و تکست دادن نیستن ولی سعی میکنن رو این اخلاقشون کار کنن! و اینکه ایشون فامیلای مادرشون تو شهر ما زندگی میکنن ولی خودشون ساکن شهر دیگه هستن و به من گفتن که سعی میکنن ماهی دو سه بار بیان که همو ببینیم،شب آخری که اینجا بودن تماس گرفتن و گفتن ک فردا صب میرن شهر خودشون و اگه بتونم برم ببینمشون که خب منم نتونستم.این آخرین تماس ایشون بود و من دیگه ازشون تو این چند روز خبر ندارم منم یکبار زنگ زدم که خب جواب ندادن.حالا نمیدونم که این رابطه از سمت ایشون منتفیه یا کلا این مدلی ان یا چی…؟الان من چیکار باید بکنم بنظرتون؟
سلام دوست گرامی
ابتدای کار ایشان به شما در مورد رفتار و عقیده شخصی مبنی بر تماس و پیام صحبت کردن و در جریان بودید اما اینکه اصلا در طی این مدت ارتباطی با شما نداشتند عجیب هست.بهتر هست یک پیام برای ایشان ارسال کنید و چون یکبار هم تماس گرفتید و جواب ندادن در صورت عدم پاسخ گویی به پیام شما رابطه را منتفی بدانید
حدودا چهار ساله با آقایی اشنا شدم، در ابتدای اشنایی ایشون خیلی خرسند بودن و تصمییم ازدواج داشتن، دوبار همدیگرو دیدیم و پسندیدم اما بنا ب دلایلی که من خبر ندارم ،ایشون منصرف شدن از ازدواج، اما ارتباط ما همراه با قطع و وصل هایی که از طرف خودشون انجام میشد ادامه داشت تا همین ی هفته پیش، ک گفتن میخان ازدواج کنن و بهتره کات بشه، از اون روز تا حالا من خیلی ناراحتم، منتظر باشم خودشون مثل دفعات قبل برگردن یا اینکه من پیام بدم؟ تا حالا بیش ده پانزده بار کات کردن و برگشتن
سلام دوست گرامی
باید با ایشان صحبت میشد و دلایل انصراف ایشون از ازدواج را بررسی میکردید
شاید در موارد مهمی تفاوت نظر و عقیده وجود داشته و یا در رفتار شما موردی وجود داشته
اما اکنون که رابطه را تمام کردن منطقی باشید و ادامه ندید
سلام .
من با آقایی ۹ ماهه تو رابطه ام و ایشون از هر لحاظ حواسشون بمن هست و نگران سلامت و آینده من هستن و میخوان من بهترین پیشرفتارو تو زندگیم کنم.از اونجایی که من در گذشته آدمایی از دست دادم بشدت رو رفتارای ایشون حساسم و کوچکترین کارشون برام توهم تموم شدن رابطرو میاره.ایشون اصلا درباره ازدواج حرفی نمیزنه ولی من مدام ازش میخوام که تکلیفمو مشخص کنه و میگم چرا مثل بقیه ذوق نداری میگه من نمیخوام مثل بقیه حرفای الکی تحویلت بدم.من چه رفتاری داشته باشم بااین آقا؟چون عشق ایشون هم تو حرف هم تو عمل ثابت شده اس ولی من ترس از دست دادن دارم .
سلام دوست گرامی
اینکه ایشون از اینده و هدف این رابطه صحبت نمیکنند نگران کننده هست و حساسیت شما به رفتار ایشان و برداشت همه چیز به اینکه بهتون علاقه دارند باعث وابستگی و عدم توانایی برای تصمیم گیری میشه
اینکه در رفتارشون شما متوجه علاقه شدید خوب هست اما باید دراین زمینه صحبت کنید و هر دو طی یک بازه زمانی مشخص، به اهداف در نظر گرفته شده از رابطه برسید
سلام
من تو یه رابطم…
چند وقتیه تو مشکلاتی گیر افتاده و سعی داره تنهایی حلش کنه اون این چند وقته خیلی عصبی شده بهم میگه باهام تماس نگیر نمیخوام سرت دادو بیداد کنم
اذیت شی و خودم ازینکه باهات بد حرف میزنم عصبی میشم
ولی میدونم تنهایی کمرش خم شده با مشکلاتش
نمیخوام تنهاش بزارم اینکه نیست دلم براش خیلی تنگ میشه دیگ فکرم قد نمیده. بهم گفته بد اینکه همچی حل شده میاد زنگ میزنم…..
دوست عزیز
سلام
اینکه شما دلتون میخواد از ایشون حمایت کنید خیلی عالیه، اما بهتره بدونید نوع حمایتی که آقا از خانم نیاز داره با نوع حمایتی که خانم از آقا نیاز داره، عموما فرق داره. آقایون معمولا وقتی دچار مشکلی میشن دلشون میخواد که تنها بشن تا بتونن با تمرکز روی مشکلشون، کاری که دارن رو انجام بدن. یه جور مثل غار تنهایی که فقط مخصوص خودشونه.
پس، وقتی این درخواست رو ازتون کردند، بهتره که بهشون اعتماد کنید؛ بهشون بگید که دوست دارید در کنارشون باشید و هر زمان که به شما احتیاج داشتند، میتونند روی کمکتون حساب کنند. همین.
سلام، حدودا چهارساله با پسری در ارتباط هستم، در ابتدا به قصد ازدواج بود اما بعد از مدتی منصرف شدن، بعد از دوماه برگشتن، و این رفت و برگشتها با فاصله زمانی کم و زیاد ادامه پیدا کرد ،البته هر بار قطع و وصل کننده رابطه خودشون بودن، تا همین هفته گذشته که بازهم بعداز دوماه که ارتباط داشتیم، ارتباطو قطع کردن و گفتن نمیشه با هم ازدواج کنیم، این چن روز برای من مثل چند سال گذشته، میخاستم بپرسم آیا من بهشون پیام بدم یا اینکه باز هم خودشون بر میگردن…تا الان نزدیک به بیست بار این اتفاق افتاده، بنظر شما چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی
اینکه شریک عاطفی شما بارها رابطه را قطع کرده و برگشتند از عدم ثبات ایشان حاکی هست پس بهتر هست منطقی باشید و پیگیر نباشید و اجازه بدید رابطه تمام شود
سلام.
من با یکی از آشناهامون حدودا ی ساله به قصد ازدواج باهم ارتباط داشتیم البته بعد از گذشت شش ماه بی دلیل رابطه از سمت اون تموم شد و من کلی تلاش کردم برگرده اما بی فایده بود براهمین دوماه کلا باهاش رابطمو قط کردم
بعداز اون دوماه خودش برگشت و کلی قول داد که درست بشه ولی بعداز چند وقت با توجه به سرد بودنش خودم بهش گفتم تموم و باز اون بعد چند روز دوباره تلاش کرد تا من راضی بشم ولی بی فایده چون بازم رفتارش بعد چند روز بی دلیل بد شد و من دیشب بهش پیام دادم که به خاطر رفتارای زشتش نمیتونم ادامه بدم
الان در جوابم هیچی نگفته میخوام بدونم آیا از نظر اون رابطه تمومه که چیزی نگفته؟ و اینکه آیا شمارشو حذف کنم و تو اینستا آنفالوش کنم؟
و البته اینکه اگه جواب داد من جوابش رو بدم یا نه چون واقعا وقتی باهاش خوبم تلاش نمیکنه برام و من رابطه بدون تعهد رو نمیخوام
شما چند تا سوال پرسیدید که میخوام بهش جواب بدم؛ اما قبلش من ازتون چند تا سوال دارم:
به نظر شما چرا آدمها وارد روابط عاطفی میشن؟ مگه یکی از دلایل اولیه و مهمش این نیست که وارد رابطهای بشن که نیازهای عاطفیشون رو ارضا کنن؟ اگه شما توی رابطهای هستید که نمیتونید نیازهای عاطفیتون رو ارضا کنید، پس چرا توش موندید؟
چرا این سوالات رو ازتون میپرسم، چون مطمئنم قطعا یه دلیلی داره که شما این فرد رو رها نمیکنید. درسته که بهش گفتید رابطه تمومه، ولی همین که به آنفالو کردنش فکر میکنید یا هنوز دنبال این هستید که اگه پیام داد چی بگید، یعنی هنوز از نظر شما رابطه تموم نشده. رابطه، زمانی دیگه برای شما تموم شدست که دیگه این سوالات توی ذهنتون نیاد.
اما چی کار میشه کرد؟ چند ساعتی رو برای خودتون بگذارید و فقط به این رابطه فکر کنید و ببینید با همه خوبیها و بدیهایی که این فرد داره، آیا واقعا میخواید تو رابطه باشید یا نه؟ دقت کنید، میگم با همه خوبیها و بدیهاش، یعنی فرض کنید هیچ چیزی رو نمیتونید درست کنید یا تغییر بدید. اگه جوابتون نه بود، یعنی نمیخواید ادامه بدید، برای خودتون زمان بگذارید که سوگ بعد از جدایی طی بشه و خیلی قاطع پای تصمیم و حرفتون وایسید. اما اگه نه، باز هم دیدید ته دلتون راضی به جدایی نیستید، یا باید شرایط رو همونطور که هست بپذیرید.
برای همین اگه تصمیمگیری براتون سخته به پشتیبانی همیار عشق پیام بدید تا کارشناسان ما شرایط رابطه شما را بررسی کنند. اگر شرایطش را داشتید میتونید در دوره بازگرداندن عشق همیار عشق شرکت کنید
سلام. خواستگاري داشتم كه بعد از چند جلسه اشنايي چون روي اندام حساس بودن پيشنهاد دادم كه من رو بدون مانتو و شال ببين و اين كار و بدون اطلاع از خانواده ام كه بسيار معتقد و سنتي هستند انجام دادم و بعدا ايشون گفتن نظرشون منفيه ،
سوالم اينكه كارم اشتباه بوده !؟ چون الان حس ميكنم به خودم و خانوادم خيانت كردم و حس ميكنم در حقم نامردي شده چون ايشون اعتماد منو مبني بر آينده ي مشترك جلب كرده بودن
دوست عزیز
سلام
شما سوال پرسیده بودید که آیا این کار اشتباه بوده یا نه؟ بحث مذهبی و اعتقادی این مساله، به عهده خود شماست که آیا با اعتقادات شما همخونی داشته یا نه؛ اما از نظر روانشناسی، اینکه شما خواستید با خواستگارتون صادق باشید، اشکالی نداره. به هر حال هر کسی روی یک مسالهای حساس هست و خب برای ایشون هیکل شما خیلی مهم بوده. فکرش رو بکنید اگه بعد از ازدواج ایشون به شما میگفتند که این مساله براشون ناراحت کنندست چی؟!
البته به طور کلی باید بگم لازم نیست همون اول همه چیز رو بگید، اجازه بدید کمی ارتباط و صمیمیت بین شما ایجاد بشه بعد؛ چون گاهی بعضی از حساسیتها به دلیل عدم شناخته. ولی خب چون در این مورد شما چند جلسه آشنایی داشتید، به نظر زمان مناسبی بوده.
یادتون باشه، اینکه ایشون این مساله رو نپسندیدند، اصلا مشکل شما نیست و هرگز نباید به خودتون بگیرید. به هر حال هر کس برای خودش معیارهایی داره که ممکنه با شما نخوره و این دلیل نمیشه که شما اشکالی داشتید یا … .
سلام من ۱۷ سالمه یه چند ماهی هست که دنبالش هستم تا اینکه چند روز پیش از جلوی مغازمون رد شد و چراغ سبز نشون داد منم رفتم دنبالش و کلی باهم حرف زدیم بعد من شمارم رو بهش دادم ولی الا ۴روزه اصلا خبری ازش نیست لطفا اگه میدونید کمکم کنید….
دوست عزیز
سلام
شما باید با کارشناسان همیار عشق در بخش بازگرداندن عشق در تماس باشید تا با بررسی رابطتتون، احتمال بازگشت ایشون رو اندازهگیری کنند. اگه احتمالش بالا بود، راهنماییتون که با چه روشی ایشون رو به خودتون جلب کنید.
سلام. من یه دختر ۲۲ساله هستم و نزدیک سه ساله با یه اقایی که هم سن هستیم تو رابطه هستیم، از لحاظ معیارای کلی فرد سالم و راستگو و متعهد و سختکوشی هستن و منم همه جوره با شرایطشون صبوری کردم و همراه بودم، خاستگارامو رد کردم و با هم از لحاظ خواسته هام برای موقه ازدواج هم به توافق رسیدیم، فکر میکنم مهمترین دلیلی که به ایشون جذب شدم متانت و ارامش و خودداری شون بود و هنوزم این صفات باعث میشه معتمد ترین فرد باشه برام، اما بعداز گذشت سه سال و از همون اول هم یجاهایی زیاده از حد صبوری و ارومی بخرج میده،تاحالا بابت چیزی ازم اصرار نکرده و من همیشه مصرر بودم یا پیشنهاد برای برخی تغییرات یا انجام کارها رو دادم، گاهی احساس میکنم زیاده روی میکنم و عادت کرده که من اقدام کنم برای هر تنوع یا اصلاحی، ارامش و احترام قائل شدنشون برام ارزشمنده. اما حس میکنم بی تفاوته به خواسته هام یا انجام استاندار های یه رابطه نرمال، نسبت به تغییرات ظاهریم، نسبت به پستهام، نظر هام و اینکه مدام مشغله شون رو دلیل قرار های خیلی دیر به دیرمون بیان میکنه،کم باهم تماس تلفنی داریم و وقتی اصرار میکنم یا بیان میکنم چیزی رو ،در نظر میگیرنش.ازشون زیاد نه میشنوم .تفریح زیادی نداشتیم تو این سه سال،و علارغم شرایطشون،تنها بی توجهی و توجیه هاشون مبنی بر مشغله و خانواده منو زده میکنه،،و حتی از اینده میترسونه ،،و مدام اطرافیان میگن میتونم با شرایطی که دارم شخص بهتری رو انتخاب کنم،،اما من مقاومت کردمو میکنم،،اما نمیدونم میتونم ادامه بدم یا نه.. خیلی دوسشون دارم و امید به پیشرفت انگیزه ادامه بوده برام،و البته تو خیلی از موارد پیشرفت کردیم و امیدبخش بوده. این شک و بلاتکلیفی خسته کنندست. کمکم کنید.
سلام دوست گرامی
بیتفاوتی مشکلی است که ممکن است هر رابطه بلند مدتی را دست کم یک بار گرفتار کند، زندگی مشترک که دیگر جای خود دارد. وقتی فرد از طرف اطرافیانش طرد میشود دچار کمبود اعتماد به نفس میشود.
بهترین راه برای خلاصی از این وضعیت، گفتگو کردن با همسر است. برخی می ترسند مطرح کردن این مسئله سبب بحث انفعالی جدیدی از سوی همسر باشد مثلاً او طرد کننده تر شود. برخی دیگر چون از صحبت های قبلی نتیجه نگرفته اند ترجیح می دهند با سکوت و سکوت و سکوت روز را شب و شب را روز کنند.
اگر حرف زدن با او فایدهای نداشت پس سعی کنید به او کمی فرصت بدهید. برای حرف زدن او را در منگنه نگذارید و در عوض تمرکز و توجه را به سمت خودتان تغییر دهید و به خودتان بپردازید. به سرگرمیهای خودتان مشغول باشید و او را موقتا رها کنید.
اگر همسرتان علی رغم تمام تلاشهای شما همچنان مانندسابق باقی ماند پس زمان آن است که رابطهتان را جدی ارزیابی کنید. اگر ادامهی رابطه با او برایتان واقعا ممکن نیست. بیشتر فکر کنید و تصمیم بگیرید..
اگر مطمئنید که تمام تلاش خود را برای نجات رابطهتان کردهاید اما نتیجهای نگرفتید، تنها راه این است که شروع کنید به فاصله گرفتن. باید مطمئن باشید که دیگر نمیتوانید تنها کسی باشید که برای حفظ رابطه تلاش میکند و همسرتان هم باید درک کند که دیگر نمیتواند شما را نادیده بگیرد.
سلام یکسال پیش با همکارم به قصد ازدواج آشنا شدیم ولی بعد ۴ ماه رابطمون بهم خورد همو دوس داستیم ولی سر لج بازی از هم جدا شدیم بعد مدتی برگشت خواست دوباره زمان بدیم به هم،و من بعد ۸ ماه پیگیری های مکرر این آقا خواستم دوباره بهش فرصت بدم ناگفته نماند که خانواده های هر دومون در جریان بودن الان که خواستم با ایشون رابطه رو از نو شروع کنم دیگه مثل سابق زنگ یا پیام نمیده چون گفت یکم صبور باش زمان بده البته از ۶ صبح میره سرکار تا ۸ شب مشغله کاری زیادی داره ،یه بار مطرح کردم که من دوس دارم باهات بیشتر در تماس باشم بهم گفت تو خلا عاطفی داری تو باید خودت خودتو شاد کنی برای خودت تو زندگیت هدف تعیین کن و…البته هفته ای یه بار باهم بیرون میریم و اینکه ایشون خیلی تلاش کرد تا دوباره باهاش باشم و اینکه در مورد ازدواج گفت یکم زمان بده من به شناخت بیشتری نیاز دارم لطفا راهنمایی کنید منو چون بلاتکلیفم.
سلام دوست گرامی
رابطه ای که یکبار تمام شده باید برای شروع مجدد درست بررسی شود .اینکه ایشان درگیری کاری شدید دارند دلیلی بر عدم حضور و ارتباط با شما نیست.بهتر هست هر دو جهت تعییت تکلیف رابطه به مشاور مراجعه کنید
با سلام:من پسر هستم از کودکی با یه خانواده رابطه خوب داریم من عاشق دخترشون شدم همه اعضای خانواده دو طرف این رو میدونند سن من ۳۴ساله و دوست دخترم ۱۶سال رابطه خوبی داریم قبلا که ایران بودم همیشه همو میدیدیم البته بدون رابطه(…) فقط کلامی چون واقعا از ته دل دوستش دارم وبهش گفتم که اون رو برای زندگی میخواهم خودش این موضوع رو خوب میدونه چندین بار اکانت تلگرامی رو حذف کرد بعد از مدتی دوباره من رو ادد میکرد تا این سیزده بدر امسال برگشتم ایران دعوتم کرد خونشون با دوست دخترشون و خواهر زادشون خونه بودند برادرشش هم اومد و سلام علیکی کردو رفت اون شب همه چیزهای من رو بررسی کردند اول کفش لباس درامد نوع کار خرج کردن خیلی تعجب کردم دوست دخترش موبایل من رو گرفت و تلگرام خودش رو تو گوشی من ثبت کرد من هم ازروی نادانی بهش پی ام وعلاقه ابراز کردم بعد از یه روز موضوع رو به دوست دخترم گفتم خیلی ناراحت شده بود حتی نخواست دوباره من رو ببینه. اکانت دوست دخترش رو حذف کردم روابط خیلی بهتر شد البته بهش گفتم فقط خواستم حسادت تو رو امتحان کنم که چقدر عاشق من هستی معذرت خواهی من رو قبول کرد اون شب برنامه داشتن که رابطه سه نفری داشته باشیم به وضوح دوست دوست دخترم گفت که او بچه رو دنبال نخود سیاه بفرستم من قبول نکردم از ته دل رابطه جنسی رو میخواستم ولی اصلا نمیخواستم به دوست دخترم جسارت کنم. از اون روز اخلاقش عوض شد ازش خواستم از او دختر کمی فاصله بگیره اونم این کار رو کرد خودش هم میگفت دختر خوبی نیست. الانم باهاش حرف میزنم ولی یه اکانت جداگانه برای من باز کرده خیلی کم حرف میزنه تا بیام پی ام بدم از تلگرام میزنه بیرون چون بهش گفتم که تا چند روز دیگه ازش خواستگاری میکنم. کم محلیش فکرم رو داغون کرده جوابهاش در حد. ن. اها. همین.۱۰روز دیگه برمیگردم ایران و میخواهم رسما ازش خوستگاری کنم. لطفا راهنمایی کنید چکار کنم
سلام دوست گرامی
تفاوت سنی و اینکه شما و شریک عاطفی هرکدام در یک برهه سنی هستید مشکل ساز خواهد بود .قبل از هر تصمیمی لطفا هر دو نفر به مشاور مراجعه کنید تا میزان تفاهمات هردو و خلقیات و شخصیت ها مشخص شود سپس نسبت به ادامه رابطه تصمیم بگیرید
با عرض سلام من مدتی میشه که با پسری در رابطه هستم اوایل با وجود رابطه عاشقانه و خیلی خوب به دلیل حرفای نامناسبی که پشت سرشون بود من مقاومت کردم و چندباری به کات شدن رابطمون خورد من از همون ابتداعلاقمند ایشون بودم اما بقیه به من میگفتند که ایشون تنها قصد بازی دادن من رو داره .هر سری هم کات شد اخرش خودم برگشتم . الان بعد از سه سال یه دوستی که گاه عااااشقانه گاه کاااملا معمولی میشه ادامه پیدا کرده .ایشون خیییییییییلی وقتا میشه که نیستش ینی هیچ خبری از خودش نمیده و هیچ خبری هم نمیگیره اما من برعکس همیشه خبر میگیرم…مدتی پیش بهشون گفتم که چرا اینطور هستند گفتش که هیچ وقت نخواستم باهاش صمیمی باشم…باوجود حرفای پشت سرشون من صمیمت رو به معنای رابطه فراتر از دوستی معنا کردم و با اینکه ازشون خاستم منظورشونو بیان کنن چیزی نگفتن…تا چند شبه گذشته با کمی قلقلک متوجه شدم که بی راه هم متوجه منظورشون نشدم و براشون از خط قرمزهام گفتم و ایشون در عین سکوت الان ۴ روز هستش که هیچ چیزی نگفتن به غیر اینکه یکباره پیام دادن و گفتن 《چرا رفتی؟》چندباری پیام دادم و چندباری زنگ زدم و خواستار شدم که بگند من کجا رفتم ؟ الان من سردرگم هستم که ایشون واقعا این رابطه رو میخوان یا نه. دوستانم میگن من اونجوری که باید باهاش رفتار کنم نمیکنم اما واقعا نمیدونم چیکار باید انجام بدم ایشون تنها شخص مورد علاقه ای بودن برای من که ۴ساااال میشه من به ایشون علاقه مندم .ایشون تو اوج بی محلی یکباره دیده میشه که یک پیام عاشقانه یا یک شعر عاشقانه میفرسته .خیلی وقتا علکی به من میگه اینترنت و شارژ ندارم اما بعد در اینستاگرام 《که من ندارم و دوستانم فالو دارنشون》 خبر میدن که پست و یا استوری جدید گزاشته و این من رو ازار میده …. لطفا من رو راهنمایی کنید که چیکار کنم 😊…
سلام دوست گرامی
شریک عاطفی شما به شدت مردد و سرگردان هستند و نیاز به شخصی همراه با درک بالا برای بیان ذهنیت و افکارشان دارند .پیشنهاد میکنم ایشان را ترغیب به مشاوره حضوری کنید
سلام. من 3 ماهه با ی آقایی داخل دانشگاه آشنا شدم. ایشون منو تقریبا ب خونوادشون معرفی کردن ، نه مستقیم اما در مورد من صحبت کردن باهاشون. اوایل ساعت استراحتشون در محل کار بهم اس میداد هر روز استیکر قلب میفرستاد. ی موضوعی پیش اومد ک بحثمون شد و از همون موقع دیگه اس نمیدن بین کارشون و پیام هاشون کم شده و دیگه نمیگن دلتنگ شدن. در صورتی ک خودم ی قرار گذاشتم باهاشون و مشکلمونو حل کردیم و گفتن دیگه ازم ناراحت نیستن اما دوس دارم مث قبل دلتنگ بشن و پیام بفرستن و حتی تماس بگیرن باهام. خواهش میکنم راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی
برای اینکه ایشان مجدد با شما رابطه گرمی داشته باشند مطمئن بشیذ ایشان موصوعی که در موردش مشکل داشتید را فراموش کرده اند و از افرادی که حساس هستند و هیج وقت مسائل فراموششان نمیشود نیستند.
1-به ویژگی های شخصیتی و اخلاقی مثبت مردان توجه کنید و در موردش صحبت کنید.
2-در مورد مردها مطالعه کنید و به شناخت در مورد ویژگی ها و اخلاق آنها بپردازید
3-برای مردها مهم هست که خودتان باشید و نقش بازی نکنید
4-مستقل باشید و این حس رو به فرد مقابل انتقال بدید که فردی متسقل و با اعتماد به نفس هستید
5-دوست داشتن و علاقمندی برای جذب بسیار مهم هست
6-فردی شاد و سرزنده باشید
7-انها را تحسین کنید
8-حس همراهی و درک به شریک عاطفیتان انتفال بدهید
9-برنامه های مشترک بلند مدت داشته باشید
10-فردی مهربان و اجتماعی باشید
11-نشان ندهید که تما فکر و حواس شما درگیر او هست
12-منطقی باشید و دور از هیجانات مسائل را بررسی کنید
13-در سایت همیار عشق، مبحث جذب عشق از راه پیام به شما کمک میکند
سلام راستش من الان مدتي به يه پسر ٢٧ ساله علاقمندم اشنايي ما خيلي خانوادگي بود من از همون روز اول از اخلاقش طرز برخورد و شخصيت ايشون خوشم اومد ما تو فضاي اجتماعي هم ديگرو دنبال ميكرديم ولي بعداز دوماه تازه باهم به طور جدي صحبت كرديم با ما رفت امد خانوادگي داشتن ولي خيلي يك دفعه عجيب بهم پيام داد ابراز احساسات كرد گفت منم همون روز اول ازت خوشم اومد (خجالتيه)تا يه تايمي خيلي باهم حرف ميزديم (بيشتر اون پيام ميداد)تا اينكه گفت من قصدم جديه واسه ازدواج منم گفتم بايد بيشتر هم ديگرو بشناسيم اونم گفت اره زمام ميبره به ارومي (صبوره) بايد پيش بريم ولي طي اين مدت نه تماس تلفني داشتيم نه گفت باهم بيرون بريم (بيشتر مواقع شب ها پيام ميداد)تا اينكه ديدم پيام دادنش كم شدمنم بهش گفتم اين قضيه رو گفت ببخشيد ناراحت شدي؟ گفت من دانشگام همش ،امتحان دارم و درگيرم چيزي نمونده تا چند روز ديگه تموم ميشه منم چيزي نگفتم طي اين سه هفته باهم خيلي خوب بوديم ولي از فرداش ديگه پيام نداد منم پيام ندادم الان حدود يك هفتس باهم صحبت نكرديم من همش حس ميكنم كسي تو زندگيشه احساس مزاحمت ميكنم (بهش اين موضوع رو هم گفتم گفت نه كسي تو زندگيم نيست و مزاحمم نيستي ) براي همين بهش پيام ندادم با خودم گفتم اگه خودش بخاد پيام ميده ولي دائم منو توي فضاي مجازي دنبال ميكنه خيلي افكارم بهم ريخته شده خيلي ناراحتم همش به اين فكر ميكنم كه من چه كاره اشتباهي انجام دادم
سلام دوست گرامی
لازم هست ایشان پیگیر و راغب به ارتباط با شما باشند و اینکه بدون هیچ دلیلی رابطه را کم کردند و الان یک هفنه هست که به شما پیامی ندادن اصلا توجیه منطقی ندارد.لازم نیست شما کاری انجام بدهید و منتظر باشید اگر به شما پیامی دادند انوقت پیگیر باشید
سلام من عاشق پسری شدم و نمیتونم از فکرم بیرونش کنم نمیدونم دوسم داره یا نه اما یه کم شک دارم که شاید دوسم داشته باشه اما میخوام بدونم که واقعا عاشقمه یا فقط یه حس زود گذره . نمیدونم چطوری بفهمم که عاشقمه یا نه و از طرفی خیلی هم دوس دارم که باهاش دوس بشم اما نمیخوام از اون دخترایی باشم که راحت در اختیار پسرا قرار میگیرن میخوام برای به دست اوردنم سختی بکشه اما راهشو نمیدونم اینکه از کجا شروع کنم و چطوری بفهمم که دوسم داره و اگه یه روزی باهش دوس شدم چطوری میتونم تضمین کنم که این رابطه همیشه بر قرار باشه و از دست دادنش منو میترسونه چون من واقعا عاشقشم . لطفا راهنماییم کنین
سلام دوست گرامی
برای اینکه متوجه بشید ایشان نظر و علاقه ای به شما دارند صبر کنید تا ایشان اقدام کنند
بین مردی که شما را برای ازدواج انتخاب میکند و فردی که فقط دوستی در نظرش هست تفاوت ها زیر وجود دارد:
1-قرارهایش فقط به صرف خوش گذرانی نیست و با هدف با شما دیدار می کند
2-دوست پسر درباره افراد و مسائل خنده دار با شما صحبت می کند،و وارد فاز عمیق شناخت نمی شود
3-دوست پسر اعلام میکند که اصلا قصد ازدواج ندراد و شما هم نمیتونید تصمیم ایشان را تغییر بدهید
4-شخصی که قصد ازدواج دارد شرایط را کنترل و مدیریت می کند و در مواقع سختی شما را همراهی میکند
5-مردی که به دنبال ازدواج هست در مواقع حساس و بحث ها،با شما منطقی رفتار میکند
6-فردی که قصد ازدواج دراد شما را با خانواده و دوستانش آشنا می کند
7-مردی که قصد ازدواج دارد، به شما احساسا امنیت و ارامش خاطر می دهد
سلام من ۵ساله در رابطه هستم رابطه جدی خانواده هامونم خبر دارن و مطمئنم که دوستم داره ولی خیلی سرد تره قبل شده دیگه مثل اولا نیست اولا خیلی نسبت بمن احساسات نشون میداد و هیجان ولی الان سرده خیلی کم بهم زنگ میزنه همش بیشتر من میزنم یا همش من میگم بیا بریم بیرون البته این مشکل منم هست فک کنم هروز یا یروز در میون دوست دارم باهاش بیرون باشم اصلا وقتی پیشش نیستم احساس بدی دارم استرس دلهره دوست دارم همیشه کنارش باشم و اصلا جز اون دوست ندارم با دوستام یا خانوادم برم بیرون در جایی دوست دارم برم که اونم باشه وگرنه بم خوش نمیگذره ولی اون به راحتی برعکس من بدون من با دوستاش خیلی بش خوشمیگذره با خانوادش اینور اونور میره کلی خوشمیگذرونه بدون اینکه بگه من الان خونم حوصلم سر میره و ناراحت میشم:(
سلام دوست گرامی
شما دچار وابستگی شدید به ایشان شده اید و برای همین بدون حضور ایشان به شما احساس خوبی داده نمیشود.در صورتی که ایشان کاملا دارند رابطه رو درست پیش میبرند و در عین علاقه به شما برای خودشان برنامه دارند و طبق برنامه زندگی میکنند.شما باید تلاش کنید که از این وابستگی به حضور دور بشید و اوقاتی رو با دوستان و خانواده باشید و مرتب پیگیر ایشان نباشید
سلام وقت بخیر
من یه اقایی علاقه دارم 2ساله ولی قصدمون جدی نیست و برنامه ای برای اینده نداریم . من زیاد دوسش دارم و از سمت ایشون کمبود دارم . قبلا گاهی میگفت فاصله بزاریم بینمون کم بشه دیدار و این چیزا اما من جبهه میگرفتم اونم سعی میکرد قانع ام کنه . اما بعد از اشنایی با شما وقتی میگه فاصله بگیریم منم بهش میگم باشه به خواستت احترام میزارم تا وقتی ک خودت میخوای تنها باشی از نظر من موردی نداره ولی به ۲.۳روز نمیشه دوباره برمیگرده .
دوس دارم باهام مثه من رفتار کنه همینقدر توجه علاقه …. ولی ایشون برعکس منه . خیلی هم غرور داره .. ولی دوسش دارم
دلم میخواد طوری رفتار کنم حرف بزنم ک اونم بهم مثل خودم توجه کنه علاقشو نشونم بده و ابراز کنه
دلم میخواد با راهنمایی شما پیش برم ببینم چطور میشه.
دوست عزیز
سلام
اینکه شما بخواید توی رابطهای باشید که عشق و توجه از فرد مقابلتون دریافت کنید، هیچ اشکالی نداره. ولی بیاید این موضوعی که مطرح کردید رو از دو سمت بررسی کنیم:
اولین بخش اینه که آیا درخواستتون رو مطرح کردید؟ اگه بله، چطوری؟ چی گفتید؟ چطوری گفتید؟ یکی از چیزهایی که اینطور موقعها میتونه کمکتون کنه، حرف زدن در مورد خواستتونه. اما به چه شکلی؟
اول اینکه فکر کنید و ببینید که با توجه به نوع رابطتون، تا چه حد میتونید از ایشون توجه و عشق طلب کنید؟ اینطوری خیلی راحتتر میتونید تصمیم بگیرید که راجع به خواستتون حرف بزنید.
بعد از اون، مرحله حرف زدن در مورد احساستونه. شما میتونید به جای گله چیزی مشابه این بگید: «وقتایی که حواست بهم هست، خیلی حال خوبی دارم». البته شما بهتره این جمله رو با ادبیات خودتون مطرح کنید که بیشتر به دل بشینه. یادتون باشه، کلیدش اینه که خیلی کوتاه در این مورد صحبت کنید و رد بشید. اینطوری فرد مقابل فکر نمیکنه که شما وابستش شدید، ولی از طرف دیگه، متوجه میشه که چه کارهایی انجام بده، شما خوشحال میشید.
اما برسیم به قسمت دوم صحبتهام. اینکه شما کسی رو دوست داشته باشید، بهش عشق بدید و بخواید که ازش عشق بگیرید، خیلی زیباست. منتهی، ما باید یاد بگیریم، از زندگی با خودمون هم لذت ببریم. زمانی که شما تونستید از زندگی شخصی خودتون لذت ببرید، اون موقع هست که میتونید از داشتن یه رابطه هم لذت ببرید. اما چرا؟
زمانی که شما تنها فکرتون این باشه که منو دوست داره یا نه؟ چرا به من توجه نمیکنه؟ چرا جواب منو دیر میده و …، خودتون رو تو یه بازیای میندازین که اختیارش دست شما نیست. اما وقتی، خودتون بلد باشید به تنهایی زندگی شادی داشته باشید، اون موقع هست که میتونید از کوچکترین اتفاقات رابطه دونفرتون لذت ببرید و قدرش رو هم میدونید. اینبار دیگه شما با کوچکترین اتفاقی قلبتون نمیلرزه که منو میخواد یا نه. به عبارت دیگه، شما تبدیل میشید به یه دختر با اعتماد به نفس و مستقل، که بلده چطور رابطه خوب و لذت بخشی ایجاد کنه و قطعا این حس به فرد مقابل هم منتقل میشه.
با سلام
من با شخصی به تازگی آشنا شدم ولی میخوام اول ارتباط ایشون رو متوجه این کنم که دوست دارم بیشتر در ارتباط باشیم بیشتر به من زنگ بزنه و پیام بده ولی نمیدونم چطوری اینکار رو کنم ؟ در واقع نمیخوام مستقیم بگم
لطفا راهنمایی کنید چکار کنم بیشتر بهم پیام بده زنگ بزنه و منتظر این نمونه که اول من پیام بدم ممنون!
سلام دوست گرامی
برای اینکه ایشون متوجه علاقه شما بشند برای ارتباط میتوانید از ترغیب و تشویق و ایجاد حس مثبت استفاده کنید
به این صورت که وقتی تماس میکیرید القا کنید که چقدر وقتی صداتو میشنوم حالم خوب هست یا برای پیام دادن، از اینکه پیام میده انرژی میگیرید.
یکی از موارد اعتیادخانوادم بود.دیگریش رابطه عاطفی قبل ایشون بوده.ولی دیگه حل شده بود.خانواده منم میگن غریبست و راهه دوره ..براش فرستادم.واتساپم بازدیدشو بسته.ولی دیشب یه وضعیت گزاشت.تیک آبیشو هم بسته.ولی میفهمم آنلاین میشه.به پسر خالش گفته بود گوشیم سه چهار روز تو ماشین برادرم جامونده بود.ولی گوشیش دوروزه الان دستشه.یعنی اینهمه زنگ و پیام منو نمیبینه.البته هر وقت میره اون منطقه ای خونه دومیشون هستشا ،منطقه ای که الان اونجاست همیشه منو از یاد میبره تا از اونجا بیاد بیرون.گفت برا ازدواج میخوامت.منو برد خونشون ناهار مهمون بودم.اینجوریم نیست که بگم با خانوادش راحت باشه بخواد هر دختری ببره خونشون…الان شش روزه زنگ نزده و جواب منم نمیده.
.مگه میشه آدم یک سال خوشی و ناخوشیات با هم باشه الان یک هفته ازت خبر نگیره
سلام من یک سال پیش در محل کارم با مردی آشنا شدم که راننده ماشین سنگین است وخودش و برادرش دارن تلاشن میکنن پول جمع کنن یه تریلی بخرن.ماحدودا ۶ماه بدون ملاقت دومی با هم درارتباط بودیم و از همون اول منو به خانوادش معرفی کرد و منم به مادرم و همه به جز پدرم گفتم که با همچین مردی در ارتباطم.خانواده من به شدت مخالفن.سر دو تا مشکل من که ازش پنهون کرده بودم رابطمون هی بهم خورد و باز جوش خورد گفت صداقتت برام مهمتر بود.ولی کم کم گفت تو اون آدم رویاهای من نیستی برا ازدواج به دلم نمیشینی.ولی اگه رفتارتو درست کنی آره.یه مدت خوب بود.تااینکه گفت دوست دارم وابستتم هستم ولی فقط دو دوست صمیمی باشیم خیلی جر و بحث کردم مگه من چیم از بقیه کمتره هیچ وقت زنگ تفریحت نمیشم مگه من احمقم و…دیدارمون بیشتر شد خلاصه تو این یک سال ۴بار همو دیدیم چون شهرامونم از هم سه ساعت فاصله داره و کلنم تو جادست و میگه من بخاطر کارم زنی میخوام که خیالم ازش راحت باشه و خیلی زحمت میکشم باید قدر دونسته بشه.دیدارسوم ما رابطه جنسی داشتیم و بعد اون بیشتر مشتاق تر شد.تا یه هفته پیش که قرار بود بیاد خونه و چند روز خونشون بمونه یه روزم ما همدیگرو ببینیم.تو راه خونه زنگ زدم گفتم کجایی گفت بزار اعصابم خورده خودم بهت زنگ میزنم.دیگه رفت که رفت که رفت الان یه هفتست زنگ نزده و هر چی زنگ میزنم جواب نمیده.منم دو روزه بیخیالش شدم.تو دلم میگفتم نکنه گوشی پیشش نیست ولی یه حرکتی زدم دیدم پیششه.در اصل اومده بودن خونه برن یه ماشین ببینن بخرن یه دلم میگه مشغوله فکرش ولی بازم میگم یه پیام که من از نگرانی در بیام زیاد وقت نمیبره.شما بگید من چیکار کنم
سلام دوست گرامی
مشکلاتی که باعث بهم خوردن رابطتون شده بود چه مواردی بود؟
چرا خانواده شما این رابطه بودند؟
ایشان از همان ابتدا اعلام کردند که به دنبال دوستی هستند و ارتباط جنسی فقط ایشان را بخاطر ارضا جنسی وابسته شما کرده .اینکه ایاشن در اخرین تماس شما مطرح کردند که با شما تماس میگیرند و تماس نگرفتند یا از گرفتاری و مشغولیت ایشان حاکی هست و یا به دلیل این هست که راغب به ادامه رابطه نیستند.بهتر هست پیامی مبنی بر نگران بودن برای ایشان ارسال کنید و پیگیری نداشته باشید تا خود ایشان تماس بگیرند .در صورتی که تماسی نگرفتند بهتر است رابطه را تمام کنید
یکی از مواود اعتیادخانوادم بود.دیگریش رابطه عاطفی قبل ایشون بوده.ولی دیگه حل شده بود.خانواده منم میگن غریبست و راهه دوره ..براش فرستادم.واتساپم بازدیدشو بسته.تیک آبیشو هم بسته.ولی میفهمم آنلاین میشه.به پسر خالش گفته بود گوشیم سه چهار روز تو ماشین برادرم جامونده بود.ولی گوشیش دوروزه الان دستشه.یعنی اینهمه زنگ و پیام منو نمیبینه.البته هر وقت میره اون منطقه ای خونه دومیشون هستشا ،منطقه ای که الان اونجاست همیشه منو از یاد میبره تا از اونجا بیاد بیرون
نه گفت برا ازدواج میخوامت.منو برد خونشون ناهار مهمون بودم.اینجوریم نیست که بگم با خانوادش راحت باشه بخواد هر دختری ببره خونشون…
باسلام.21ساله هستم ومتاهل ارتباط صمیمی وعاطفی باهمسرم ندارم ودورازخانواده درشهردیگری زندگی میکنم همسرم مردخوبیست امامشکلات بسیارزیادی درزندگیم دارم که گفتنش بی فایده اس.من به شدت نیازدارم که باپسری حرف بزنم به صورت پیام وفقط فقط به عنوان درد ودل یامشاوره یادوست یابرادرکه فقط باهاش حرف بزنم خیلی نیازدارم به اینکه طرف بدون هیچ نیت سویی کمکم کنه بگیدچیکارکنم.
سلام دوست گرامی
هیچکس به اندازه خودتان و همسرتان نمیتواند برای شما وقت بگذارد و کمکتان کند.
بهتر است سعی در تقویت رابطه با همسرتان کنید.در کنار این کار، نوشتن مشکلات و بررسی هر مورد توسط خودتان بسیار کمک کننده هست.چون مشاور و یا هر فرد دیگری که در زمینه بتواند کمکی کند، شخصی موقتی هست و باید خود شما در اصل مهارت های لازم برای حل مسئله را یاد بگیرید
سلام یکسال و نیم هستش عقد کردم شوهرم هیچ میلی به من نداره میگه بیا جدا شیم همش بهونه میاره
یبار میگه از اخلاقت میترسم
یبار میگه از خرج و مخارج و مسئولیت میترسم.
کاراش عجیب غریبه فقط چشمش دنبال اینو اونه مدام خیانت میکنه به من.
تو خیابون با ماشین میچرخه الکی دخترارو نگاه میکنه تیکه میندازه.
نمیدونم خودشم میل به رابطه و زیر یه سقف رفتن نداره
سلام دوست گرامی
مسائلی که مطرح کردید نیاز به بررسی بیشتری دارد تا ریشه رفتار همسرتان و نوع واکنشهایی که به شما دارند مشخص شود.
بهترین اقدام این است که همراه همسرتان به زوجدرمانگر مراجعه کنید.
سلام خسته نباشيد،من ٢،٣ هفته اى ميشه بايه پسرى ازطريق فضاى مجازى آشناشدم و اولين كسيه كه من اجازه دادم واردزندگيم بشه چون حس كردم خيلى شبيه منه و احساس نزديكى كردم بهش وبه من اوايل پيام ميدادو حرف ميزديم وبالاخره بهم گفت كه دوستم داره امابهم ميگه كه قصدازدواج ندارم به خاطره اين قضيه كه من اذيت نشم آخرش ،ميخوادازم فاصله بگيره وگرفته ولى من نميخوام بره من بايدچيكاااركنم الان؟؟؟
سلام
دوست گرامی
شما با فردی در فضای مجازی اشنا شده اید و تنها شناخت شما تماس های تصویری و حرفهایی هست که در ین مدت توسط خود ایشان مطرح شده و ایشان هم به همین صورت شما به ایشان علاقمند شدید با همین شناخت محازی و اصلا در فضای حقیقی با هم صحبت نکرده اید.پس ابتدا از فضای مجازی خارج بشید و این شناخت را بیشتر کنید .از طرفی ببنید دلایل عدم تصمیم برای ازدواج ایشان چی هست.دلایل منطقی را تلاش در رفعش منید اما در صورتی که دلیل منطقی ندارند بهتر هست منطقی باشید و رابطه را تمام کنید
من با پسری که همکلاسی دانشگاهم بود آشنا شدم،الان یک سال و نیم هست که سر مسائل دانشگاه با هم در ارتباطیم و گاهی هم راجع به مسائل شخصی صحبت می کنیم،من بهش علاقه مندم خیلی وقته و رفتاره اون هم طوریه که نمی تونم تشخیص بدم دوستم داره یه نه،چند ماه پیش غیر مستقیم بهم پیشنهاد دوستی داد که من (نمیدونم واقعا چرا)با شوخی گزروندم یا حتی شاید رد کردن هم به نظرش اومده باشه
الان برگشته پیش دوست دختر قبلیش و منم خیلی پشيمونم،حتی نمیدونم می دونه که دوستش دارم یا نه،الان چیکار کنم به نظرتون که برگرده؟الان فقط سر مسائل دانشگاه در ارتباطیم،لطفا راهنمایی کنید
دوست گرامی
شما در زمانی که می بایست سنجیده عمل میکردید متاسفانه با شوخی، به نوعی جواب نه به ایشان داده اید و الان ا راه حل هستید .وایشان هم الان در رابطه دیگر هستند پس بهتر است منطقی باشید و بجای توجه به این احساس که در حال حاضر امکان ایجاد رابطه وجود ندارد به دانشگاه بپردازید و در صورت درخواست مجدد ایشان اینبار منطقی و واقع بین باشید
سلام من دختری ۲۰ساله هستم و دوست پسرم ۲۱ ساله هست ما ۳ ماه که با هم اشنا شدیم و هم دانشگاهی هستیم و از طریق یک کنگره با هم اشنا شدیم اخلاق ها مون هم بهم می خوره و مشکلی با هم نداریم و تو این سه ماه با هم ۲بار معاشقه داشتیم و بعدش تغییر بدی تو اخلاق و رفتار دوست پسرم ایجاد نشد ولی من نگران اینده هستم چون خوندم که در ابتدای یک رابطه عاشقانه رابطه جنسی بر قرار نکنید چون مرد دلسرد میشه و میزاره میره من از شما راهکار می خوام که در ادامه رابطه به چه نحوی باید رفتار کنم ممنونم
دوست گرامی سلام
بعد از سه ماه اشنایی به معاشقه رو اوردید و البته حد این معاشقه را مشخص نکردید.اما فکر می کنید که دوست پسرتان رفتارش تغییر نکرده و سرد نشده.
دوست خوبم از کجا مطمئن هستی که این یک نقاب نباشد برای دراختیار داشتن شما برای لذت بردن و هروقت قصد جدی شدن قضیه را داشتید ایشون رفتارشان تغییر نکند؟
رابطه جنسی در دوران دوستی شاید جذاب و ارضاکننده باشد، اما این جذابیت و شور و هیجان دوامی ندارد. چرا که پسران و مردان فکر میکنند که این رابطه بخشی از دوستیشان بوده، درواقع اگر دختری در دوران رابطه عاطفی همه صمیمیتها، جذابیتها و پتانسیلهای عاطفیش را برای پسر رو کند، او سرد میشود و هیچ انگیزهای برای ارتقای رابطه به مرحله ازدواج نخواهد داشت. چون همه دستاوردهایی که میتوانست از این رابطه بدست آورد برایش مهیا شده است.
مورد بعدی باید وقتی یک رابطه به مرحله جنسی برسد که شناخت ها کامل شده و شما به او اعتماد داریدو نگران واکنش های بعدی نباشید.اما شما الان نگران اینده هستید پس مشخص است هنوز به اعتماد و شناخت کامل نرسیده اید.
رابطه جنسی یکی از اتفاق هایی است که افراد را در آسیب پذیر ترین حالت خود قرار می دهد و شناخت و تصمیم گیری را سخت تر می کند و حتی ممکن است رابطه ای که الان از نظر شما بدون مشکل است را دچار نوسانات و بحران ها کند.
اگر تصمیم و هدف هر دو از این اشنایی بحث ازدواج است بهتر است با کنترل هیجانات و احساسات به شناخت و بررسی بپردازید و موقعیت خود و طرف مقابل را در این رابطه مشخص کرده و حد و مرزهای فعلی رابطه را اعلام کنید
پیشنهاد می کنم برای شناخت هم وقت بگذارید و در صورتی که تفاهم های لازم را دارید رابط را بصورت رسمی و زیر نظر خانواده پیش ببرید و رابطه جنسی را به از رسمی شدن موکول کنید
سلام من دختر ۲۷ ساله ی هستم که سه و نیمه با ی پسری که دوسال ازم کوچکتره دوس هستم باهم دانشگاه اشنا شدیم تو دوشهر جداگونه زندگی میکنیم محل کارمونم دوشهر جداگونه س خیلی دیر به دیر همو میبینم من ی بار خواستم امتحانش کنم با ی شماره ی ناشناس بهش پی ام دادم و کم کم باهم حرف زدیم اون اولین بار بهم گف که یکیه بهش پی ام میده و نمیدونه کیه من گفتم خوب جوابشو نده
بعد چند مدت که گذشت رابطه ی اونا که خودم بودم تقریبا خوب بود بهش گفتم هنوزم پی ام میده گف نه دیگه جوابشو نمیدم هیچی نگفتم بعد چند روز دیگه نتونستم تحمل کنم و بهش گفتم که چرا بهم خیانت میکنی گف نه همچین چیزی نیس من فقط خواستم بفهمم کیه اشتباه فکر میکنی و معذرت خواهی کرد و گف که دیگه حرف نمیزنه و من بخشیدمش ولی دوباره شروع شد و قرارگذاشت که بره ببینتش ولی هر بار که بهش میگفتم انکار میکرد
اخرین بار که دیگه بهش گفتم من نمیتونم باهات اینجوری بمونم بهم گف که من اگه با یکی حرف بزنم فقط واسه رابطه میخوامش ولی تورو واسه ازدواج میخوام توباهام سردی و دوریم و اگه باهام رابطه جنسی تا حدودی داشته باشیم من اینکارارو نمیکنم و من دوباره بهش گفتم که اینطوری نمیتونم باهات باشم و همچین کسی نمیتونم زندگی کنم گف الان اینجوریه ازدواج کردیم خوب میشم
بعد ی مدت بهم گف میام خاستگاریت من چتدتا خانواده بهم گفتن که مفتی دخترمونو بهت میدیم شما نباید سخت بگیرین من الان چیزی ندارم بخاطر تو میخوام همچین ریسکیو کنم که بیام خاستگاریت منم چون دوستش داشتم شرایطشو قبول کردم بعد دوباره گف که خانواده م مشکل دارن فعلا چند ماه دیگه هم صبر کن ولی بهم قول بده که اگه موقعیت بهتر داشتی بری بخاطر من زندگیتو خراب نکنی من از رو عصبانیت بهش گفتم و گفتم توهم هر کاری خواستی بکن گفتم من نمیتونم باهمچین کسی زندگی کنم که خیانت میکنی بهم اونم همش میگه من همه چیو توضیح دادم تو دنبال بهانه ی
بهانه دستت نمیافته میخوای اینجوری بری الان طول رور اخر شب ی پی ام میده و تموم به نطرتون چیکار کنم تروخدا کمکم کنین
سلام دوست گرامی
با توجه به صحبت های خودتان کاملا تکلیف این رابطه مشخص هست.خیانت و بهانه های غیر منطقی،عدم ثبات نظر و اقدام برای رابطه رسمی اینها نشانه های خوب و محکمی برای اتمام رابطه شما هست.پس بهتر هست مردد نباشید و با احترامی که برای خودتان قائل هستید رابطه را تمام کنید
دختر فامیلمونه دوسش دارم به حدی که برای دوس دختر و رل نمیخوامش، میخوام باهاش ازدواج کنم . گه گاه باهم چت میکردیم ، تقریبن روزی 4 ساعت که کم نیس!! معمولا صبح من پیام میدم بعدش تو طول روز بارها اون اول پیام میده، دو روزه پیام ندادم و خواستم ببینم اون پیام میده یا نه!(؟) …
اما خبری ازش نشد! از طرفی نمی خوام از دستش بدم و میخوام رابطمون باهاش سرجاش بمونه از طرفیم موندم چرا پیام نمیده گفته بود بهم که بامن خوشاله اما اگه واقعا اینطور باشه، بای دلتنگ بشه اما متاسفانه چنین نیس بنظرم نمیدونم باید چکار کنم باید پیام بدم یا نه؟ اگه بدم چی بگم که شخصیت و غرورم سرجاش بمونه؟
دوست گرامی سلام
شما مطرح کردید که اغاز کننده پیام های روزانه شما هستید و به دنبال ان، دختر خانم به شما پیام میدند.
خوب این مشخص هست که با توجه به روال پیام ها ایشان منتظر شما هستند و بهرحال به دلیل حجب و حیای دخترانه در صورتی که شما پیام ندهید ایشان پیامی نمیدهند
بهترین کار این است که شما پیامی ارسال کنید و در زودترین زمان در مورد هدف و برنامه این رابطه با ایشان صحبت کنید و قبل از اینکه رابطه از قصد و هدف اصلی خارح شود به صورت جدی اقدام کنید تا هم به شناخت درست برسید و هم ابراز احساسات پس از تکمیل شناخت ها بدون نگرانی و محدودیت های دو طرفه باشد
سلام، من دختر ۲۵ ساله ای هستم که اگر بخواهم درمقابل رفتارهای سرد پارتنرم سرد برخورد کنم گلایه میکنه که چرا نیستم درحالی که خودش نیست، احساس میکنم بامن بازی روانی دارن انجام میدن
چکار کنم که صادقانه بامن رفتار کنند؟ودر مقابل رفتارهای سردشون چگونه عمل کنم ؟
سلام دوست گرامی
شما از رفتار سرد پارتنر خود گلایه دارید. چگونه به این رفتار سرد واکنش نشان میدهید و منظورتان از برخورد کردن، چیست؟
این نکته را بخاطر داشته باشید که هیچ کسی نمیتواند با شما بازی روانی کند، مگر آنکه خودتان به آنها این اجازه را بدهید. هیچ کسی نمیتواند رفتار دیگری را کنترل کند، شما باید روی رفتارها و برخوردهای خودتان کنترل داشته باشید.
برای این منظور، باید مهارتهای زندگی به خصوص مهارت ارتباط موثر را آموزش ببینید.