بعضی مواقع ناخواسته فرد مقابلم رو ناراحت می‌کنم

تاریخ آخرین بروزرسانی :

اشتراک گذاری

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

مشاوره

02122024728
رزرو نوبت

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

بعضی مواقع ناخواسته فرد مقابلم رو ناراحت می‌کنم

بهتره یک بررسی کنید و ببینید چه حرف‌ها و رفتارهای شما موجب آزار و ناراحتی ایشون می‌شه؛ با شناسایی اون‌ها می‌تونید تعدادشون رو کم کنید؛ به عبارت دیگه، وقتی ما بدونیم چه کارها و رفتارهاییمون باعث ناراحت کردن فرد مقابل می‌شه، راحت‌تر می‌تونیم کنترل و مدیریتش کنیم.
در مورد رفتارهای ایشون هم سه تا کار می‌تونید انجام بدید:
اول اینکه، بعضی وقت‌ها ما از دست دیگران ناراحت می‌شیم چون حرف‌ها و رفتارهاشون رو به صورت نادرست تفسیر می‌کنیم؛ مثلا ممکنه ایشون بگن: “امروز حوصله صحبت کردن ندارم” و شما تو ذهنتون این حرف رو این شکلی تفسیر کنید: “دیگه تو رو دوست ندارم!”. در صورتی که ممکنه ایشون فقط سرش شلوغ باشه یا … . بنابراین، اول بررسی کنید و ببینید چقدر از ناراحتی‌هایی که دارید به خاطر تفسیرهای اشتباه خودتون هست.
دوم اینکه، باید بدونید ما هیچ‌کس رو نمی‌تونیم تغییر بدیم، جز خودمون و اینکه تو هر رابطه عاطفی‌ای شرایطی پیش میاد که آدم‌ها از دست هم ناراحت می‌شن ولی به این معنی نیست که همدیگه رو دوست ندارن یا … . بنابراین، یه جاهایی شما برای حفظ رابطه بهتره از برخی مسائل چشم‌پوشی کنید. (البته مسائلی که آسیب‌زا نیستند)
سوم اینکه، اگه بررسی کردید و دیدید مشکل تفسیر اشتباه شما نیست و یا اینکه مساله‌ای نیست که بشه پذیرفتش، از روش ابراز وجود استفاده کنید. اما ابراز وجود چطوریه؟
روش درست ابراز وجود:
ما در هر موقعیتی می‌تونیم سه پاسخ داشته باشیم:
1. پاسخ منفعلانه
2. پاسخ پرخاشگرانه
3. پاسخ جرات‌ورزانه

پاسخ منفعلانه

به این گفت‌وگو توجه کنید:

سعید: «من خستم، نمی‌تونم بیام خونه مادرت، خودت برو.»
بهار: «باشه عزیزم، اشکال نداره.»

  حرفی برای گفتن نداریم (حوصله‌ام در خانه سر می‌رود)

این گفت‌وگو به طور کلی هیچ اشکالی نداره، اما بیاین فرض کنیم که بهار از این رفتار سعید خیلی ناراحت شده ولی هیچی نگفته که مشکلی پیش نیاد. حالا اگه این روند دایم تکرار بشه و بهار دایما حرف خودشو بخوره، فکر می‌کنید چه اتفاقی میافته. یا یه روزی می‌رسه که بهار دیگه نتونه تحمل کنه ولی اینبار نه آروم، بلکه خیلی طوفانی با سعید برخورد می‌کنه؛ یا، تا آخرش فکر می‌کنه باید نیازهای دیگران رو اولیت قرار بده و خودش رو فراموش کنه و این باعث کلی مشکلات مختلف مثل افسردگی و … می‌شه.

پاسخ پرخاشگرانه

این پاسخ احتمالا بیشتر آشناست، مثلا فرض کنید بهار تو مثال بالا چنین جوابی بده:
«یعنی چی که نمیای؟؟؟ چطور خونه مامان خودت همیشه حالت خوبه و می‌ری، نوبت مامان من که رسید …».قطعا خودتون حدس می‌زنید که بعدش چی می‌شه …

و اما پاسخ جرات‌ورزانه

به طور کلی آدم‌ها بیشتر با این دو نوع پاسخ آشنان که دیدیم تقریبا هیچ کدومش ما رو به نتیجه نمی‌رسونن. اما، یه روشی وجود داره که بین این دوتاست و احتمالا تاثیرش خیلی بیشتر از دو تا مورد قبلیه (البته صد در صدی وجود نداره، فقط احتمالا جواب گرفتن رو بالا می‌بره).حالا چرا می‌گیم که این روش بینابینه، چون برعکس حالت منفعلانه شما حرفتونو می‌زنید، ولی دیگه نه مثل حالت دوم با پرخاشگرِی، بلکه با آرامش.

اما حالا سوال این هست که چطوری صحبت کنیم؟

خودتون رو جای فرد مقابل بزارید.

اولین قدم برای یه گفت و گوی جرات‌ورزانه خوب اینه که بتونید خودتونو جای فرد مقابل بزارید. سناریوهای مختلف رو بررسی کنید و ببینید کدومشون کمترین ناراحتی رو برای فرد مقابل ایجاد می‌کنه.گاهی وقت‌ها، به دلیل ناراحتی‌هایی که وجود داره، آدم‌ها بدشون نمیاد با یکی دو تا کنایه، طرف مقابل رو کمی آزار بدن. اما، یادتون باشه که اولا این کنایه‌ها ممکنه باعث ناراحتی‌های طولانی‌تری بشه و این که شما در نهایت به هدف اصلی‌ای که می‌خواستید هم نمی‌رسید و راه به جایی نمی‌برید.

  شخص وابسته‌ای هستین اگر...

شرایط را درست توصیف کنید.

حالا باید یه جمله خیلی کوتاه برای توصیف شرایط داشته باشید. یادتون باشه، خیلی کوتاه و بدون قضاوت و کنایه.
مثلا: سعید جان، وقتی می‌گی خونه مادرم نمیای، … .یه چیزی که اینجا باید بهش توجه داشته باشید، همین کلمه جان یا مشابه اون هست. یادتون باشه، از کلماتی استفاده کنید که در حالت معمولی هم استفاده می‌کنید، اگه همیشه بهش نمی‌گید «جان»، استفادش تو اینجا، اوضاع را بدتر می‌کنه. درست مثل زمان‌هایی که بعضی‌ها تو دعوا به طرف مقابلشون می‌گن: «ببین مهندس!»

دنبال احساستون بگردید.

قدم بعدی اینه که ببینید خودتون از کاری که فرد مقابل کرد چه احساسی پیدا کردید. سعی کنید برای احساستون اسم انتخاب کنید. مثلا توی اینترنت بگردید و لیست احساسات رو پیدا کنید و ببینید که کدومشون حال اون موقعتون را بهتر توصیف می‌کنه؛ مثلا غم، آزردگی و … .چرا می‌خوام دنبال احساستون بگردید، چون شما هیچ‌وقت نمی‌تونید با احساس فرد مقابلتون مخالفت کنید. مثلا اگه کسی بگه” «من فکر می‌کنم که …»، شما می‌تونید دلایلی بیارید که بهش بگید اشتباه فکر می‌کنه. اما وقتی بگه: «من احساس می‌کنم که …»، دیگه هیچ کس نمی‌تونه بگه اشتباه احساس می‌کنید!!!

ببینید کارش چه تاثیری روی شما می‌گذاره.

مثلا در همین مثال، بهار ممکنه فکر کنه که نیمدن سعید به معنی اینه که خیلی به اون و خانوادش، اهمیت نمی‌ده. حالا باید بهار فکر کنه که تو چه جمله‌بندی‌ای این حرف رو بزنه که سعید ناراحت نشه ولی در عین حال، حرفش را هم زده باشه.حالا می‌خوام با کمک این چهار تا نکته، با آرامش (نکته مهمش اینه که در گفته‌هاتون آرامش باشه، ولی بی‌تفاوتی نه) و کوتاه حرف خودتون رو بزنید. مثلا: «سعید جان، وقتی می‌گی خونه مادرم نمیای، من ناراحت می‌شم، چون دلم می‌خواد خونوادم بدونن که تو هم به اونا علاقه داری.»

  خواندن داستان‌ سکسی توسط شوهر

یادتون باشه، هر انتقادی، حتی با این نوع کادوپیچی شدش، ممکنه در طرف مقابل حس منفی ایجاد کنه. به همین دلیله که می‌خوام خیلی کوتاه و آروم حرفتون رو بزنید و بعد از اون به فرد مقابلتون اجازه بدید حرف بزنه یا فکر کنه و شما دیگه چیزی بهش اضافه نکنید.

اشتراک گذاری مقاله

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

پرسش و پاسخ کوتاه

برای پرسش و پاسخ کوتاه سوال خود را از طریق فرم زیر مطرح کنید. پاسخ، زیر این مقاله در سایت منتشر می شود و به ایمیلتان هم ارسال خواهد شد. برای گرفتن نوبت و مشاهده شرایط مشاوره و گفتگوی آنلاین یا تلفنی با مشاورین روانشناس رادیو عشق اینجا کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

مقالات مرتبط