ازدواج رسمی عاطفی، اجتماعی و قانونی است که دو نفر بر اساس آن به یکدیگر پیوند میخورند و با هدف بنیان گذاشتن یک خانواده و حفظ آن به لحاظ عاطفی و جسمی به یکدیگر نزدیک میشوند. هدف از ازدواج کردن این نیست که دو نفر مانند هم فکر کنند، بلکه قرار است زن و شوهر با هم فکر کنند. ازدواج در ابتدا مانند یک جعبه خالی است، برای آن که بتوانیم چیزی از آن برداریم، باید ابتدا چیزی داخل آن بگذاریم. ازدواج مانند جورچینی است که از میلیونها لحظه کوچک تشکیل میشود و قرار است داستان عشقمان را به اتفاق همسرمان با کنار هم گذاشتن این قطعات کوچک بسازیم. در این مقاله قصد داریم در مورد دلایل منطقی و علمی ازدواج کردن صحبت کنیم و همچنین در دلایل و اهداف غلط برای ازدواج را نیز بررسی کنیم.
چرا باید ازدواج کنم؟
داشتن یک همراه همیشگی
مصاحبتی که همراه با ازدواج به دست میآید، پایدار و آرامش بخش است. ما میتوانیم آشپز، مستخدم و یا راننده استخدام کنیم در واقع ما میتوانیم خیلی از نیازهایمان را با پول برآورده کنیم اما با هیچ مبلغی نمیتوانیم مصاحبت و دوستی با فردی را بخریم که قرار است در سفر زندگی همراهمان باشد و در فراز و نشیبهای زندگی کنارمان بماند. با این توصیف سهیم شدن در زندگی با فردی که دوستش دارید، هدف غایی ازدواج است و ارتباط صادقانه و صمیمانه رمز داشتن یک مصاحبت سالم و خوب است.
از همان آغاز ازدواج باید سعی کنید تا دوست و همراه خوبی برای یکدیگر باشید. باید همواره با آگاهی و جدیت تلاش کنید تا سهمی در علایق و سرگرمیهای یکدیگر داشته باشید، چون فقط به این ترتیب است که میتوانید با یکدیگر ارتباط برقرار کنید و با هم از هر دری حرف بزنید.
عشق و صمیمیت
عشق و صمیمیت در ازدواج به هم گره خوردهاند. عشق یعنی تصمیمی که ما هر روز برای بخشش، خدمت کردن و ارتباط برقرار کردن به روشی مهربانانه و محترمانه میگیریم. این رفتارهای محبتآمیز دو نفر را به یکدیگر پیوند میدهد. عشق به تلاش، صبر و تمرین نیاز دارد.
نوع خالصانهتری از عشق بالغ و تکامل یافته میتواند ضامن بقای ازدواج و یک زندگی مشترک توام با خوشبختی باشد. ما علاوه بر این که همسرمان را دوست داریم، باید به خود نیز عشق بورزیم تا بتوانیم نیازهایمان را صادقانه و قاطعانه بیان کنیم. ما باید آنقدر بالغ و مستقل باشیم که خودشناسی و اعتماد به نفس لازم را برای پرورش رابطهای متقابل که میتواند تسهیل کننده صمیمیت باشد، به دست بیاوریم.
صمیمیت نزدیکی و احساس اشتیاقی را توصیف میکند که وقتی در کنار کسی که دوستش داریم، احساس میکنیم، کسی که میخواهیم در کنار او از خصوصیترین لحظههای زندگیمان لذت ببریم. ایجاد عشق و صمیمیت و حفظ آن زمان و تلاش فراوانی را میطلبد و هر دو طرف باید به سختی برای دستیابی به عشق و نگهداری آن کار کنند. ازدواج منبع مهم صمیمیت است، اما عشق و صمیمیت گاهی اوقات بعد از ازدواج از بین میرود. برخی افراد برای فرار از تنهایی تن به ازدواج میدهند و معتقداند که بعد از ازدواج عاشق میشوند، اما پس از مدتی احساس پوچی میکنند و انرژیشان تحلیل میرود. این بار نوبت آن است که برای حفظ سلامت عقل و استقلال خود از زندگی مشترک فرار کنند.
حمایت و رشد
زندگی مشترک میتواند لحظات بسیار خوبی را خلق کند، در عین حال ازدواج با کشمکشها، چالشها و اختلافنظرهایی نیز همراه است. این بحثها و اختلاف نظرها فرصتی برای رشد فردی و اعتلای رابطه است. ما معنای واقعی از خود گذشتگی و سازگاری را پس از ازدواج یاد میگیریم. وقتی ازدواج میکنیم، یاد میگیریم که کمبودها و اختلاف نظرها را تحمل کنیم و متوجه میشویم که چطور باید مخالفت را بپذیریم و آن را مدیریت کنیم. این شناختها عمر زندگی مشترک را طولانیتر میکند و به رشدمان کمک میکند. زندگی کردن در کنار همسری صادق، قوی و خردمند باعث میشود که بهترین خصوصیات فرد مجال بروز یابد. ازدواج کردن با فرد مناسب حمایتی پایدار و همه جانبه را به ارمغان میآورد که موفق شدن در زندگی را ممکن میسازد. یک همسر مهربان و دلسوز کمک میکند تا در همه حوزههای زندگی به ثبات برسیم.
از سوی دیگر اگر یکی از دو طرف فقط به فکر رشد فردی و نیازهای خود باشد، مطمئناً آن ازدواج دوام نخواهد داشت، حمایت متقابل و صادقانه برای رسیدن به یک زندگی بهتر و موفقتر است که رابطه مشترک را بهبود میدهد و کانون خانواده را پایدار میکند.
رابطه جنسی
رابطه جنسی یکی از نیازهای زیستی انسان است و نقشی حیاتی در رفاه و رضایت زوجین دارد. ازدواج به عنوان منبع پایدار یک رابطه جنسی رضایتبخش و سالم در نظر گرفته میشود.
ازدواج روش قانونی و سالمی برای ارضای نیازهای جنسی و نشان دادن رفتارها و احساسات جنسی است، البته تأمین نیازهای جنسی نباید دلیل اصلی ازدواج باشد. رابطه جنسی در زندگی مشترک نشان دهنده این است که اوضاع با وجود همه سختیها روبهراه است. شعلهور نگه داشتن آتش عشق و اشتیاق در زندگی مشترک مستلزم آن است که زوجین رابطه جنسی را از طریق ارتباط موثر و به اشتراک گذاشتن احساسات و افکار زنده نگه دارند. بنابراین اگر زوجین میخواهند زندگی مشترک موفق و سعادتمندانهای داشته باشند، باید مشکلات مربوط به عملکرد جنسی را درمان کنند.
داشتن فرزند
داشتن فرزند و نقش پدر یا مادری برای بسیاری یک آرزو و هدف بحساب میآید. در واقع یکی از اهداف و دلایل ازدواج و تشکیل خانواده داشتن فرزند است. بسیاری این توانایی و قابلیت را در خود میبینند که صاحب فرزند بشوند و مسئولیتهای او را بعهده بگیرند به همین خاطر حتی یکی از معیار و ملاکهای مهمشان برای ازدواج این است که آیا طرف مقابلشان هم میتواند نقش پدری یا مادری را در آینده به خوبی ایفا کند یا خیر.
احترام و امنیت
مردان و زنان متاهل در جامعه و همچنین خانوادهها از احترام بیشتری برخوردار هستند. مجرد ماندن یا طلاق گرفتن هنوز هم تا حدودی یک تابو است. همچنین یک ازدواج خوب برای شما بعنوان یک فرد متاهل فضای امنی را برای شما بوجود میآورد.
دلایل و اهداف غلط ازدواج
آسیب نزدن به احساسات طرف مقابلتان
تصمیم به ازدواج و تشکیل زندگی فقط به این خاطر که به احساسات طرف مقابلتان آسیب نزنید یا از تمام کردن رابطهتان میترسید، یک اشتباه بزرگ است. در دوره آشنایی در صورتی که احساس کردید طرف مقابلتان به هر دلیلی برای ازدواج مناسب نیست باید رابطهتان را تمام کنید. درست است که تمام کردن رابطه هم برای شما و هم برای طرف مقابلتان سخت خواهد بود اما در صورتی که با فرد نامناسبی ازدواج کنید با مشکلات بدتری روبرو خواهید شد.
سنتان بالا رفته است
بالا رفتن سن و مجرد ماندن بخصوص برای دختران یک دغدغههای اساسی محسوب میشود، اما بالا رفتن سن نباید باعث شود خودتان را برای ازدواج تحت فشار قرار دهید. هر فردی برای ازدواج یک سری معیارها و ملاکهایی مد نظر دارد، گاهی ممکن است فرد به این خاطر که هنوز مجرد مانده است از بعضی از این معیارها و ملاکها صرف نظر کند. البته مطمئنا شما نمیتوانید کسی را پیدا کنید که دقیقا با تمام معیارها و ملاکهای شما مطابقت داشته باشد اما نباید بخاطر اینکه سنتان بالا رفته است معیارهای اصلیتان برای ازدواج را نادیده بگیرید.
دوستانتان ازدواج کردهاند
ممکن است دیدن مراسم ازدواج دوستان و همسن و سالانتان شما را به این فکر انداخته باشد هر چه زودتر ازدواج کنید، چون ممکن است از بقیه عقب بمانید. ازدواج کردن رقابت با دیگران نیست هر کسی بسته به شرایط زندگیاش باید در مورد ازدواج تصمیم بگیرد. شرایط تحصیلی، کاری، مالی، بلوغ فکری همه و همه در این تصمیمگیری باید در نظر گرفته بشوند. ممکن است حتی برادر یا خواهرتان که در یک خانه در کنارتان بزرگ میشود در سن 25 سالگی شرایطش برای ازدواج مهیا باید اما شما در سن 35 سالگی. مقایسه کردن خود با دیگران باعث میشود احساسات منفی در شما بوجود بیاید و اعتماد به نفستان پایین بیاید.
به دلیل فشار خانواده
نگرانیهای پدر و مادر در مورد آینده فرزندشان کاملا طبیعی است اما در برخی از مواقع این نگرانیها از حد نرمال خود میگذرد و باعث میشوند والدین فرزندشان را برای ازدواج تحت فشار قرار دهند. یا مثلا زمانی که برای دخترشان خواستگار خوبی آمده است دخترشان را تحت فشار قرار میدهند. در صورتی که بعد از توضیحات و حرفهای پدر و مادرتان برای ازدواج قانع نشدید بهتر است با آنها در مورد نظرات و دلایل خودتان نیز صحبت کنید.
بخاطر مسائل مالی
متاسفانه این در جامعه ما بعضی از دختران برای اینکه مسئولیت مالیشان را به عهده نگیرند و فرد دیگری هزینههای زندگی را تقبل کند میخواهند ازدواج کند. اگر چه چرخاندن زندگی مشترک یک کار تیمی است و ممکن است برای عدهای شرایط طوری باشد که مرد مسئولیت کار بیرون در تامین نیازهای مالی را بعهده داشته باشد و خانم مسئولیت کارهای داخل منزل را برعهده بگیرد، اما نباید به ازدواج نگاه کاسبکارانه داشت و برای فرار از اینکه خودتان مسئولیت زندگیتان را بعهده بگیرید، ازدواج کنید.
فرار از جو خانه پدری
ممکن است در منزل پدریتان سختگیریهایی وجود داشته باشد، مثلا روی طرز لباس پوشیدنتان یا ساعات رفت و آمدتان حساس باشند یا اعتقادات و ارزشهای شما با خانوادهتان متفاوت باشد و به همین خاطر ترجیح دهید که زودتر ازدواج کنید تا بتوانید مستقل شوید و خودتان برای خودتان تصمیم بگیرید. اما تا زمانی که شرایط خودتان برای ازدواج مناسب نباشد و همچنین فرد مناسبی هم برای ازدواج وجود نداشته باشد، ازدواج کردن نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه به مشکلاتتان هم اضافه میکند و هیچ وقت به خواستهتان یعنی به دست آوردن استقلال نمیرسید.
طرف مقابلتان گزینه خوبی برای ازدواج است
هرکسی برای خودش یک تعریف خاص از گزینه خوب برای ازدواج دارد، در واقع هر کسی در ذهنش یک لیست از ویژگیهای همسر آیندهاش دارد. این لیست برای افراد مختلف متفاوت است. مثلا ممکن است برای شما تحصیلات طرف مقابلتان خیلی مهم باشد ولی برای دوستتان تحصیلات جز اولویتهای آخر لیست باشد. برای اینکه بتوانید به درستی تشخیص دهید که طرف مقابلتان برای ازدواج مناسب است یا نه باید یک لیست کامل و معقول از ویژگیها و معیارهایتان برای ازدواج داشته باشید
بسیاری از افراد این سوال ذهنشان را مشغول کرده است که چرا اصلا باید ازدواج کنم؟ آیا صرفا بخاطر اینکه بقیه ازدواج میکنند من هم باید تن به ازدواج دهم؟ پیدا کردن یک همراه و همدل همیشگی برای زندگی، تامین نیاز به عشق و صمیمیت، پیشرفت و حمایت گرفتن، برطرف شدن نیازهای جنسی، داشتن فرزند و به دست آوردن امنیت و احترام همگی در کنار هم از جمله دلایل منطقی و درست برای ازدواج هستند. اما ازدواج کردن تنها به دلیل اینکه نمیخواهید رابطه ناموفقتان را تمام کنید، سنتان بالا رفته است، دوستانتان ازدواج کردهاند، پدر و مادرتان به شما فشار آوردهاند، مسائل مالی، آزادی نداشتن در منزل پدر بخاطر اینکه یک نفر از نظر بقیه گزینه خوبی برای ازدواج است یک اشتباه بزرگ به حساب میآید.
پرسش و پاسخ کوتاه
با سلام،
۲۶ سالمه و تا حالا با دختری دوست نشده بودم، همیشه می خواستم همه چیز در ایده آل ترین حالت ممکن باشه بعد اقدامی بکنم، واقعا” هم برای رسیدن به هدفم همه تلاشمو کردم، الان در حال اتمام تحصیلاتم تو مقطع فوق لیسانس از یک دانشگاه دولتی خوبم، شرایط کاری خوبی دارم و تو یک سازمان دولتی مشغول به کارم و بزودی صاحب خونه هم می شم، با همه این تفاسیر الان از تصمیمی که تو گذشته گرفتم پشیمونم و به خودم می گم که باید تو این مدت به خودم فرصت می دادم و با خانمی دوست می شدم، به قدری از کارم پشیمونم که حتی تا حدی این کار برام یک مقدار از دستاوردهامو کمرنگ کرده ( علیرغم اینکه خیلی خوشحال و راضی از دستاوردهامم)، الان با توجه به اینکه حتی شرایط ازدواج هم دارم اما بخاطر گذشتم واقعا” مرددم که اقدام به ازدواج به واسطه معرفی خانواده بکنم یا نه اقدام به دوستی و تجربه رابطه عاطفی رو داشته باشم و به خودم فرصتی بدم تا هم شناختم کامل بشه و هم اون خلا برام پر بشه، می خواستم از مشاورانتون راهنمایی بگیرم، با تشکر
سلام دوست گرامی
دوست نبودن با هچ جنس مخالیف، نشانه ضعف نیست، شما مشغول بدست آوردن اولویتهای دیگ رزندگیتان بودید..
این حالت پشیمانی و در گذشته بودن، باعث میشود که شما به مرور زمان نتوانید شخصی باشید که از زندگیاش رضایت دارد و یا حتی بعد از ازدواج نیز به این حسرت دامن بزنید.
تجربه یک رابطه عاطفی اگر با انتخاب صحیحی انجام نشود، هزینههای مادی و معنوی زیادی را برای شما به ارمغان میآورد.
نیاز است ابتدا وضعیت شما بررسی دقیق شود. شما میتوانید از طریق پشتیبانی همیار عشق، نوبت مشاوره خودتان را رزرو کنید.
دلایلی که واسه ازدواج اوردین همشون قابل رد کردنه. مثلا چرا من نوعی باید بخاطر نیاز جنسیم ازدواج کنم درحالیکه میتونم این نیازو خیلی راحت تر خارج از ازدواج برطرف کنم؟؟؟ یا وقتی میتونم بچه از پرورشگاه بیارم و بزرگ کنم چرا باید اصلا بچه دار بشم.
واقعیت اینه من از مشاورین زیادی راجع به هدف ازدواج سوال کردم ولی هیچکدومشون نتونستن یه جواب منطقی به من بدن.
سلام دوست گرامی
برطرف کردن نیاز جنسی، رفع تنهایی، بچه دار شدن و.. هیچ کدام هدف ازدواج نیست. بلکه در این مقاله هم اشاره کردیم و توضیح دادیم که دلایل غلط و درست برای ازدواج چیست.
ما میتوانیم آشپز، مستخدم و یا راننده استخدام کنیم در واقع ما میتوانیم خیلی از نیازهایمان را با پول برآورده کنیم اما با هیچ مبلغی نمیتوانیم مصاحبت و دوستی با فردی را بخریم که قرار است در سفر زندگی همراهمان باشد و در فراز و نشیبهای زندگی کنارمان بماند. با این توصیف سهیم شدن در زندگی با فردی که دوستش دارید، هدف غایی ازدواج است و ارتباط صادقانه و صمیمانه رمز داشتن یک مصاحبت سالم و خوب است.
ازدواج به عنوان منبع پایدار یک رابطه جنسی رضایتبخش و سالم در نظر گرفته میشود، یعنی شما نگرانی بابت اینکه رابطه جنسی خارج از چارچوبی داشتید ندارید و با یک امنیت خاطر با همسرتان این رابطه را برقرار میکنید.