برخی از افراد به دلیل شرایط خانوادگی و یا وابستگی شوهر به خانوادهاش، مجبور میشوند و یا انتخاب میکنند که با خانواده شوهر زندگی کنند. بعضی از افراد از این شرایط گلهمند میشوند و زندگیشان بهم میریزد و برخی دیگر هم راضی هستند و خانواده شوهرشان را بسیار میپسندند. در این مقاله توضیح میدهیم که آیا زندگی کردن با خانواده شوهر اشتباه است و همیشه باعث اختلافاتی بین زن و شوهر میشود یا خیر و سپس میپردازیم به نکاتی که با رعایت کردن آن بتوانید زندگی مشترک خوبی را در کنار زندگی با خانواده شوهر داشته باشید.
آیا زندگی با شوهر، کار اشتباهی است؟
پاسخ این سوال بستگی به شخصیت شما و خانواده شوهرتان و ارتباط شما با آنها دارد. بعضی از افراد شخصیتهای خوبی دارند و افراد خوبی هستند، با هم ارتباط خوب و صلحآمیزی دارند و یا خانواده شوهر، افرادی نیستند که در زندگی زوجین دخالت کنند و یا وابسته نیستند. اگر این گونه باشد، زندگی کردن با آنها هیچ مشکلی را ایجاد نخواهد کرد اما بعضی از خانوادهها که به عروسشان بیاحترامی میکنند، بسیار زیاد دخالت میکنند و یا افراد خوبی نیستند، این خانوادهها میتوانند به شدت مشکلساز باشند. بنابراین اگر فکر میکنید که پیش خانواده شوهرتان زندگی کنید یا خیر، ابتدا باید آنها را بسنجید و سپس به نوع ارتباطی که با آنها دارید فکر کنید. آیا با آنها رابطه خوبی دارید؟ تا به حال مشکل بزرگی بینتان پیش نیامده است؟ چقدر خانوادهاش شبیه شما و خانوادهتان هستند؟ هرچقدر شباهتها بیشتر باشد، بهتر میتوانید با آنها سازگار باشید.
چگونه تشخیص بدهم که زندگی کردن با خانواده شوهرم کار خوبی نیست؟
اگر این نشانهها در خانوادهشان وجود دارد، بهتر است شما و همسرتان مستقل از خانواده زندگی کنید:
- شوهرتان به خانوادهاش به شدت وابسته است به طوری که به آنها اجازه دخالت و تسلط افراطی در زندگی مشترکتان میدهد.
- در خانوادهشان بر سر مسائل بسیار ریز و جزئی دائم دعوا میشود.
- در خانوادهشان به شما احترام گذاشته نمیشود.
- حریم خصوصی زن و شوهر در خانوادهشان معنایی ندارد.
- خانوادهاش فکر میکنند شما کلفت و یا کارگر خانهشان هستید و تمام کارهای خانه بر دوشهای شما است به طوری که اصلا وقت نمیکنید به خودتان و یا رابطه زناشوییتان رسیدگی کنید.
- معاشرت کردن زیاد با خانواده شوهر باعث مشکلات روانی و جسمانی برای شما میشود.
چرا شوهرم میخواهد پیش خانوادهاش زندگی کنیم؟
همیشه این موضوع به دلیل وابستگی مرد به خانوادهاش نیست، بلکه دلایل دیگری نیز دارد که در ادامه مقاله درباره آنها صحبت میکنیم.
به دلیل شرایط اقتصادی ترجیح میدهد پیش خانوادهاش باشید
برخی از خانوادهها در آپارتمان خود و یا در نزدیکی آنها، یک خانه برای پسر خود خریداری میکنند و بعد از ازدواج که پسر میبیند شرایط خریداری کردن خانه مستقل را ندارد، ترجیح میدهد به جای اجاره نشین شدن، در خانهای که خانوادهاش برایش خریداری کردند، زندگی کنند.
نگران سلامتی پدر و مادرش است
افرادی که پدر و مادرهای مسن یا میانسال دارند و یا پدر و مادرشان بیمار هستند و نیاز به مراقبت دارند، اغلب به خاطر نگران بودن از سلامتی والدینشان میخواهند نزدیک آنها زندگی کنند که بتوانند به آنها نیز رسیدگی کنند.
میخواهد تحت پوشش خانواده باشد
برخی از افراد که اعتماد به نفس ندارند یا از لحاظ مالی ضعیف هستند، احساس میکنند نمیتوانند به تنهایی زندگیشان را مدیریت کنند و نیاز به حمایت دارند. این افراد ترجیح میدهند در کنار خانواده زندگی کنند تا تحت حمایت و پوشش آنها باشند، هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ احساسی و فکری.
وابستگی زیاد به خانواده
وابستگی افراطی و اشتباه نسبت به خانواده نیز یکی از دلایل رایجی است که باعث میشود فرد بخواهد در کنار خانواده خود زندگی کند حتی وقتی متاهل است و خانواده جدیدی تشکیل داده است. این افراد هنوز از لحاظ فکری و یا احساسی به خانواده خود وابسته هستند، از آنها بیش از حد هم فکری میگیرند و گاهی حتی اجازه میدهند در زندگی مشترکشان دخالت کنند. آنها معتقد هستند که نظراتشان نظر خانوادهشان است و هیچ فرقی نمیکند. این افراد اغلب دچار طرحوارههای وابستگی و خویشتن تحول نیافته هستند. والدین افراد وابسته، در دوران کودکی به شدت آنها را تحت پوشش و حمایت خود قرار دادهاند به طوری که اصلا اجازه ندادند فرزندانشان با مشکلات زندگیشان دست و پنجه نرم کنند و خودشان مسئولیت زندگیشان را بر عهده بگیرند و مشکلاتشان را حل کنند. همین رویه ادامه پیدا میکند و فرد وابسته تربیت میشود، به طوری که در بزرگسالی نیز اگر خانواده مشکلاتش را حل نکنند، خودش احساس میکند نمیتواند به تنهایی این کار را انجام دهد یا ترس و اضطراب بر او غلبه میشود.
از اینکه با خانوادهاش نباشد، عذاب وجدان میگیرد
برخی از افراد به دلایلی از اینکه با خانوادهشان نباشند یا آنها را تنها بگذارند، عذاب وجدان میگیرند و احساس گناه به آنها دست میدهد. بنابراین برای فرار از احساس گناه و عذاب وجدان، ترجیح میدهند همیشه با خانوادهشان باشند.
تصویر سنتی از خانواده دارند
افرادی که از خانوادهشان یاد گرفتند تصویر سنتی از خانواده داشته باشند، همان را برای زندگی مشترک خود ادامه میدهند. این افراد معتقد هستند که خانواده یعنی همه با هم زیر یک سقف باشند و همه با هم زندگی کنند. این افراد هم میخواهند همین را اجرا کرده و ادامه بدهند.
همسرم میخواهد با خانوادهاش زندگی کنیم. چه کار کنم؟
با او محترمانه صحبت کنید
با شوهرتان محترمانه صحبت کنید و سعی کنید مرزهای سالمی را بین خودتان و خانوادهها بگذارید. به او بگویید که درک میکنید که خانوادهاش را دوست دارد و یا میخواهد در کنار آنها باشد اما شما خانواده جداگانهای را تشکیل دادید و خوب نیست که به خانوادهها بیش از حد وابسته باشید. به او این اطمینان خاطر را بدهید که نمیخواهید بین او و خانوادهاش فاصله بیندازید و شما هم به خانوادهاش علاقه دارید و احترام میگذارید. سعی کنید مرزهای سالمی را تعیین کنید. به عنوان مثال تعیین کنید که هفتهای چند بار به خانه خانواده شوهرتان بروید و چند بار به خانه خانواده خودتان. درباره مسائل دیگر نیز با هم صحبت کنید و به توافق برسید.
برنامه سفر ترتیب دهید
گاهی اوقات برنامه سفر دو نفره ترتیب دهید تا با شوهرتان خلوت کنید و در سفر، اوقات خوشی را با هم بگذرانید. سفر رفتن به بهبود رابطهتان بسیار کمک میکند.
شوهرتان را درک کنید
به جای گارد گرفتن در مقابل خانوادهاش، این را بدانید که همانطور که خانواده شما برایتان عزیز و محترم است، او نیز خانواده خودش را بسیار دوست دارد. پس نباید این عشق نسبت به خانوادهها را زیر سوال ببرید چون هر فردی آن را دارد و قرار نیست به خاطر عشقمان، خانوادهها را کنار بگذاریم و یا به آنها بیاحترامی کنیم.
به شوهرتان اعتماد به نفس بدهید
به شوهرتان حس قهرمان بودن و مرد بودن بدهید و سعی کنید اعتماد به نفسش را تقویت کنید تا بداند که او به تنهایی و به کمک شما، میتواند زندگی مشترکتان را اداره کند و نیازی به حمایت افراطی خانواده ندارد. اگر شما به تواناییهایش ایمان و باور داشته باشید و این را بیان کنید، او کم کم احساس قدرت خواهد کرد و میتواند از این به بعد بیشتر روی پاهای خود بایستد.
با خانوادهاش ارتباط خوبی داشته باشید
گاهی با خانوادهاش تماس بگیرید و صحبت کنید، از آنها قدردانی کنید و سعی کنید ارتباط خوب و صلحآمیزی با خانوادهاش داشته باشید. به این صورت شوهرتان هم میبیند که شما با خانوادهاش ارتباط خوبی دارید و آنها را دوست دارید و دشمنشان نیستید. بنابراین او با شما یک تیم تشکیل میدهد و به جای مقابله با شما، با شما همکاری خواهد کرد. به این صورت میتوانید دل شوهرتان را بدست بیاورید و با او ارتباط بهتری داشته باشید.
در نزدیک خانوادهاش خانه بخرید
اگر شوهرتان به هیچ نحوی راضی نمیشود که کاملا مستقل شوید یا جایی که مدنظرتان است خانه بخرید، میتوانید با هم توافق کنید و جایی که نزدیک خانوادهشان است، زندگی کنید که او هم خیالش راحت باشد و بیشتر از این دعوا و درگیری در ارتباطتان ایجاد نشود.
کسی که ازدواج میکند، باید خانوادهاش را در اولویت قرار دهد یا همسرش را؟
شاید برایتان سوال باشد که اصلا کسی که ازدواج میکند، باید خانوادهاش را در اولویت قرار دهد یا همسرش را. بعضی از افراد میگویند باید به خانوادهاش بیشتر توجه کند چون خانوادهاش او را سالهای بسیار زیادی است که بزرگ و تربیت کرده است و نباید خانواده را نادیده گرفت، یا بعضی از افراد میگویند بعد از ازدواج باید خانوادهها را کنار گذاشت و به همسر و فرزند رسیدگی کرد. حقیقت این است که هر دوی اینها اشتباه و افراطی است. باید حد وسط را در نظر بگیریم تا همه چیز خوب پیش برود. نه باید خانواده را کنار گذاشت و نه همسر و فرزند را، بلکه باید سعی کنید تعادل را بین آنها حفظ و رعایت بکنیم و به هر دو توجه لازم را داشته باشیم. وابسته شدن به هر چیزی، اشتباه است.
از زوج درمانگر کمک بگیرید
برای حل این مشکل، میتوانید با زوج درمانگران همیار عشق صحبت کنید تا طبق شرایط خانوادگی و طبق شرایط شوهرتان، مشاور متخصص به شما راهکارهای تخصصی بدهد که بدون اینکه ارتباط با شوهرتان سرد و خراب شود و یا به خانوادهها بیاحترامی شود، این مشکل برطرف شود.
سخن پایانی
برخی از افراد به دلایلی میخواهند حتما با خانوادهشان زندگی کنند. این موضوع و پافشاری کردن روی آن، میتواند مشکلات زیادی را در زندگی مشترک و در ارتباط با خانوادهها ایجاد کند. گاهی حتی این موضوع تا بیاحترامی کردن به یکدیگر و به خانوادهها نیز پیش میرود. بهتر است منطقی فکر کنید و بدانید که شوهرتان هنوز هم پسر خانوادهاش است و قرار نیست هیچکس به خاطر ازدواج، خانوادهاش را کنار بگذارد. همان طور که شما عاشق خانوادهتان هستید، او نیز حق دارد آنها را دوست داشته باشد اما شاید به دلایلی به آنها بیش از حد وابسته باشد. با او محترمانه صحبت کنید و به توافق برسید که در خصوص محل زندگیتان چه تصمیمی باید بگیرید. او باید بداند که شما قصد بیاحترامی به خانوادهاش را ندارید یا نمیخواهد او را از آنها جدا کنید، بلکه میخواهید کمی حریم خصوصی داشته باشید و مستقل باشید چون میدانید شوهرتان از پس حل مشکلات و اداره کردن زندگی مشترکتان بر خواهد آمد. اگر این مشکل با گفتگو حل نشد، میتوانید با زوج درمانگران همیار عشق مشورت کنید.
پرسش و پاسخ کوتاه