عشقم منو ولم کرده رفته میخوام برگرده؟چه کار کنم؟

تاریخ آخرین بروزرسانی :

اشتراک گذاری

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

مشاوره

02122024728
رزرو نوبت

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

عشقم منو ولم کرده رفته میخوام برگرده؟چه کار کنم؟

اگر دیگر در کنار عشق‌تان نیستید و شما را تنها گذاشته است، اما هنوز هم قلب‌تان برای او می‌تپد، حتماً تلاش برای پشت سر گذاشتن این شکست عشقی کلافه و ناامیدتان کرده است. احساس می‌کنید تکه‌ای از وجودتان گم شده است و دیگر هرگز آن آدم سابق نخواهید شد، مگر این که یار بی‌وفای‌تان، نیمه‌ی گمشده‌ی وجودتان نزدتان برگردد. اگر نمی‌دانید چه کار باید بکنید و با درماندگی دنبال کمک و راهنمایی می‌گردید تا به شما بگوید که چطور می‌توانید عشق‌تان را برگردانید و خوشبختی را دوباره در کنارش تجربه کنید، این مقاله شما را به خوبی راهنمایی می‌کند!

چطور می‌توانید عشق‌تان را برگردانید، وقتی نمی‌دانید از کجا باید شروع کنید


اول باید دلایل به هم خوردن رابطه‌تان را مشخص کنید

اگر ندانید که کجای راه را اشتباه رفته‌اید و چرا عشق سابق‌تان دیگر علاقه‌ای به بودن در کنار شما ندارد، سخت است که بتوانید کاری کنید تا او ترغیب شود که نزدتان برگردد یا اعتمادش را جلب کنید که در درازمدت توانایی خوشبخت کردنش را دارید. تمام افرادی که می‌خواهند دوباره با عشق سابق‌شان وارد رابطه شوند، باید در گام نخست به این سوال ساده جواب بدهند: در رابطه‌ی قبلی چه مشکلی به وجود آمد که منجر به جدایی شد و دلیل بروز این مشکل چه بود؟

عشق سابق‌تان احساس می‌کند که شما دیگر نمی‌توانید او را خوشبخت کنید

قبل از آن که تلاش همه‌جانبه‌تان را برای متقاعد کردن عشق‌تان به ازسرگیری رابطه شروع کنید، حقیقتی وجود دارد که باید آن را بپذیرید؛ اگر دوست دختر/ پسر سابق‌تان به رابطه پایان داده، شاید احساس کرده که شما دیگر توانایی خوشبخت کردنش را ندارید. علی‌رغم حرف‌های او و افکار شما، احتمالاً موضوع احساسات در میان نیست؛ هیچ احساسی یک شبه از میان نمی‌رود. عشق سابق‌تان صرفاً اعتقادش به توانایی شما برای شاد و خوشبخت نگه داشتنش در درازمدت را از دست داده است. درک این نکته برای رسیدن به هدف نهایی‌تان و برگرداندن او حیاتی است. باید به او ثابت کنید که می‌توانید او را تا ابد خوشبخت نگه دارید تا راضی شود و نزدتان برگردد. پس متوجه شدید که یافتن راهی برای شروع مجدد یک رابطه‌ی شکست خورده هیچ ارتباطی با عشق ندارد و همه چیز به احساس خوشبختی و اعتماد مربوط می‌شود.

خودکاوی، سوال‌های درست از خودتان بپرسید

در مسیر پرتلاطم برگرداندن عشق‌تان باید دیدگاه مشخصی داشته باشید. مهم‌تر از هر چیزی باید تشخیص دهید که چه کار اشتباهی انجام داده‌اید و از این به بعد در مسیر درست گام بردارید؛ همچنین باید فکر عشق سابق‌تان را بخوانید تا متوجه شوید که چه نظری درباره‌ی شما دارد. این خودکاوی را باید برای رابطه‌ی شکست خورده‌تان نیز انجام بدهید و به دقت به دعواها و جر و بحث‌هایی فکر کنید که درگیر آنها شده‌اید، به عواملی که منجر به جدایی شده است، فکر کنید؛ این کنکاش در گذشته کمک می‌کند تا در تلاش برای تصاحب دوباره‌ی قلب عشق زندگی‌تان، گذشته را به فراموشی بسپارید و به آینده فکر کنید. برای این که واقعاً احساسات گذشته و فعلی دوست دختر/ پسر سابق‌تان را درک کنید، رویکرد مناسبی را برای ارتباط دوباره انتخاب کنید و به قلب عشق‌تان راه پیدا کنید، باید رویکرد 360 درجه را امتحان کنید. چنانچه ماجراهای عاشقانه‌ی گذشته، دوران کودکی، ترس‌ها، نگرانی‌ها، رویاها و آرزوهای یکدیگر را در نظر بگیرید، می‌توانید خودتان را در بهترین موقعیت ممکن برای درک مشکلات رابطه‌تان قرار دهید و متوجه شوید که انتظارات پنهان و واقعی عشق سابق‌تان، حتی توقعاتی که او نمی‌تواند به زبان بیاورد، کدام است.

منتقد خودتان باشید

سخت است که قبول کنیم، خودمان با دست خودمان رابطه‌ی عاشقانه را خراب کرده‌ایم یا بپذیریم که می‌توانستیم بهتر رفتار کنیم. وقتی در جایگاه نقد خودتان قرار می‌گیرید، غرورتان خدشه‌دار می‌شود و به جای این که حالتان بهتر شود، احساس می‌کنید که حالتان بدتر شده است. اما اگر می‌خواهید عشق‌تان را برگردانید، باید غرور بیجا را کنار بگذارید و متوجه شوید که کجای راه را اشتباه رفته‌اید و چه عاملی باعث شده که چنین رفتار نامناسبی از شما سر بزند.

آنچه که در این فرایند ترسناک است، مشکلات عمیق‎‌تری است که ممکن است در این چالش با آنها روبرو شوید؛ مشکلاتی که فراتر از روابط قبلی است. گاهی اوقات نمی‌دانید که از کجا باید شروع به حل مشکلات‌تان بکنید، این سردرگمی باعث می‌شود که به سرعت ناامید و کلافه بشوید یا حتی احساس عجز و ناتوانی بکنید. اما نباید در برابر ترس‌هایتان تسلیم بشوید و باید خودتان را مجبور کنید تا شجاعانه با این مشکلات روبرو شوید. به محض آن که این فرایند را شروع کنید و دقیقاً متوجه شوید که چه عاملی شما را از عشق‌تان جدا کرده است، احساس قدرت خواهید کرد.

  بازگشت به رابطه عاطفی تمام شده

آیا بیش از حد سمج و درمانده بوده‌اید؟

همان‌طور که قبلاً گفتیم، اگر می‌خواهید عشق‌تان را برگردانید، ضروری است، در آغاز راه مشکلات و اشتباهاتی را که منجر به فرو پاشیدن رابطه‌تان شده است، تشخیص دهید. متداول‌ترین اشتباهی که افراد انجام می‌دهند و در نهایت منجر به شکست خوردن رابطه می‌شود، سمج بودن و درمانده رفتار کردن است.

شما آنقدر فردی را که با او هستید، دوست دارید که نمی‌توانید احساسات‌تان را کنترل کنید و دچار نوعی وابستگی عاطفی به او می‌شوید. به بیان دیگر شما به توجه او نیاز دارید و می‌خواهید که تک تک حرکات‌تان را تایید کند تا احساس رضایت و خوشبختی کنید. آیا زندگی اجتماعی‌تان را بعد از شروع رابطه کاملاً کنار گذاشته‌اید؟ دیگر با دوستان‌تان معاشرت نمی‌کنید؟ آیا دائماً از عشق سابق‌تان می‌خواستید که برای شما وقت بگذارد تا بتوانید فعالیت‌هایی را با هم انجام دهید و هیچ کاری را به تنهایی انجام نمی‌دادید؟ اگر پاسخ‎تان به تمام سوالات فوق مثبت است، احتمالاً بیش از حد به عشق‌تان وابسته بوده‌اید و او را کلافه کرده‌اید.

بنابراین عشق سابق‌تان به جای این که قدر این فداکاری‌ها و ازخودگذشتگی‌هایتان را بداند و برای تلاش‌هایتان برای ارتباط برقرار کردن ارزش قائل شود، احساس می‌کند که شما مزاحم زندگی‌اش هستید و به باری تبدیل شده‌اید که روی شانه‌هایش سنگینی می‌کند. به علاوه شما دیگر چالشی برای او نیستید و متاسفانه به چشم عشق‌تان به موجودی بی‌ارزش تبدیل می‌شوید که باید سریع‌تر از شر او راحت شود.

آیا عشق‌تان را نادیده می‌گرفتید؟

برخی افراد دیگر اشتباه‌شان این نبوده که بیش از حد سمج و درمانده رفتار کرده‌اند، بلکه بالعکس مرتکب این خطا شده‌اند که رابطه و عشق سابق‌شان را کاملاً نادیده گرفته‌اند. شاید تمام انرژی‌تان را وقف کارتان کرده‌اید یا خودتان را در کارتان غرق کرده‌اید؛ شاید بیش از حد رفیق‌باز بوده‌اید یا بخش عمده‌ی وقت و انرژی‌تان را صرف علائق و تفریحات مجردی کرده‌اید. درهر حال مراقبت و توجهی را که عشق‌تان شایسته‌ی آن بوده و به آن نیاز داشته است، در اختیارش نگذاشته‌اید. وقتی توانستید موضوعی را مشخص کنید که باعث شده عشق سابق‌تان باور کند که شما توانایی خوشبخت کردنش را در درازمدت ندارید، اوضاع برایتان روشن‌تر می‌شود و متوجه می‌شوید که باید چکار کنید تا به مرور زمان به عشق‌تان ثابت کنید که تغییر کرده‌اید.

راه‌حل‌های احتمالی را پیدا کنید

بعد از آن که متوجه شدید چه اشتباه‌هایی در رابطه‌ی قبلی‌تان کرده‌اید و چرا این رابطه‌ی عاشقانه به بن‌بست رسیده است، باید از قدرت ذهنی‌تان برای پیدا کردن راه‌حل‌هایی استفاده کنید که به عشق‌تان ثابت کند شما تغییر کرده‌اید و دیگر آن اشتباه‌ها را تکرار نخواهید کرد. نکته‌ی مهم اینجا است که وقتی طوفان ذهنی‌تان تمام شد و به راه‌حل رسیدید، برای ازسرگیری مجدد رابطه باید مسئولیت پیاده کردن این راه‌حل‌ها را قبول کنید. برای این که شانس موفقیت خودتان را افزایش دهید، بهتر است اهداف‌تان را بنویسید و سعی کنید راه‌حل‌های‌تان کاربردی و قابل اجرا باشد.

برنامه‌ریزی داشته باشید

برای رسیدن به هدف نهایی‌تان و تصاحب دوباره‌ی قلب عشق‌تان باید برنامه‌ریزی داشته باشید. این شکست یک تله بوده و احتمالاً شما چشم‌بسته در دام افتاده‌اید. احتمالاً تا الان متوجه شده‌اید که باید روی اثبات توانایی خودتان برای خوشبخت کردن ابدی یارتان متمرکز شوید و به اوثابت کنید که قابل اعتماد هستید. اگر بتوانید برای تلاش‌هایتان و رسیدن به هدف‌تان برنامه‌ریزی کنید، حتماً موفق خواهید شد که توجه عشق سابق‌تان را جلب کنید و قلبش را دوباره سرشار از عشق به خود کنید. واقعیت این است که اگر با برنامه پیش بروید و از خودتان انسانی قابل اعتماد و قابل احترام بسازید، آن وقت این او است که مشتاقانه می‌خواهد نزد شما برگردد.

سوال اینجا است که چطور می‌توانید به برنامه‌ریزی موثری برسید که برای شما مناسب باشد؟ قبلاً اشتباه‌هایتان را مشخص کرده‌اید و به این نتیجه رسیده‌اید که چه کارهایی را باید برای تغییر دادن خودتان شروع کنید. الان باید به یک راهبرد ارتباطی برسید و آن را به مرحله‌ی اجرا دربیاورید؛ باید برنامه‌ای بریزید که به شما بگوید کی و چطور باید توجه عشق سابق‌تان را جلب کنید و دوباره او را به خود علاقه‌مند کنید. سپس باید رویکرد هدف محوری را در زندگی‌ روزمره‌تان اتخاذ کنید و مراحل معینی را برای تحقق تدریجی هدف‌تان تعیین کنید. اهداف روزانه، هفتگی و حتی ماهانه برای خودتان تعریف کنید تا چشم‌اندازی کلی از موقعیت فعلی خود و جایی که باید در آینده به آن برسید، داشته باشید.

  جلب اعتماد همسر بعد از خیانت (چطور اعتماد را به رابطه برگردانم)

فعال باشید

یکی از نکات کلیدی برای برگرداندن عشق‌تان این است که فعال بمانید و اجازه ندهید که ناراحتی و افسردگی شما را به رخوت و تنبلی بکشاند. بعد از شکست عشقی طبیعی است که بخواهید در خانه روی کاناپه دراز بکشید، هیچ کاری انجام ندهید یا نخواهید که کسی را ببینید. مشکل اینجا است که اگر خودتان را مجبور به فعال ماندن و کار کردن نکنید، بیشتر و بیشتر در باتلاق غم و ناامیدی فرو خواهید رفت و یاد گذشته رهایتان نخواهد کرد.

بهترین راه برای غلبه بر احساسات منفی این است که فعالیت‌های جدید را امتحان کنید، ورزش کنید و در پروژه‌های هیجان‌انگیز شرکت کنید. دویدن یا ثبت نام کردن در باشگاه کمک می‌کند تا انرژی منفی را با خسته کردن از خودتان دور کنید. پس خودتان را مجبور کنید که از خانه خارج شوید و کار سودمندی را در این روزهای ناراحتی انجام دهید.

بازیابی اعتماد به نفس و عزت نفس

بسیاری از زنان و مردانی که همواره قوی بوده‌اند، بعد از شکست عشقی اعتماد به نفس و عزت نفس‌شان را کاملاً از دست می‌دهند. کنار آمدن با حس ناخوشایند طرد شدن از سوی کسی که دوستش دارید و از صمیم قلب به او اهمیت می‌دهید، چالش دشواری است. در بعضی موارد که یکی از همسران دیگری را بعد از سال‌ها زندگی مشترک ترک می‌کند، تمام دنیای همسر رها شده فرومی‌پاشد و او با تکه‌های یک زندگی نابود شده تنها می‌ماند.

اگر محبوب‌تان روزی عاشق‌تان بوده است، اگر شما روزگاری شور و شوق زندگی او بوده‌اید و دل و دینش را برده‌اید، حتماً هزاران خصوصیت خوب دارید که هنوز هم می‌تواند او را دوباره شیفته و واله‌ی شما کند. هرگز محاسن خود را در راه رسیدن به عشق فراموش نکنید. شما نیز استحقاق آن را دارید که عشق‌تان برایتان ارزش قائل شود، ضمناً لازم است که زمان زیادی را با دوستان یا خانواده‌تان یعنی افرادی معاشرت کنید که عاشقشان هستید و به آنها اعتماد دارید و آنها نیز متقابلاً شما را دوست دارند. این معاشرت سازنده برای بازیابی احساس راحتی و امنیت در روزها و هفته‌های بعد از جدایی حیاتی است.

آماده شدن برای تغییر


اگر خودتان را برای بیرون آمدن از منطقه‌ی امن‌تان و رشد کردن آماده نکنید، نمی‌توانید به هدف‌تان، یعنی بازگشتن به آغوش عشق سابق‌تان برسید. شاید این توصیه به نظرتان پیش پاافتاده و بدیهی بیاید، اما حتماً متعجب می‌شوید، اگر بدانید که بسیاری از افرادی که آرزو دارند، نزد عشق سابق‌شان برگردند، هیچ کاری برای تغییر دادن رفتارها یا عادت‌های ناخوشایندشان انجام نمی‌دهند. چنانچه رفتارهای ناپسندی را که در رابطه‌ی گذشته‌تان داشته‌اید، اصلاح نکنید، هیچ شگرد جادویی یا راه‌حل سریعی برای برگرداندن عشقی که شما را رها کرده است، وجود ندارد.

از عشق سابق‌تان بت نسازید

اشتباه رایجی که بسیاری در روابط‌شان یا بلافاصله بعد از شکست عشقی مرتکب می‌شوند، این است که از عشق سابق‌شان بت می‌سازند. احساسات بر عقل‌تان غلبه می‌کند، عشق تمام وجودتان را تسخیر می‌کند و سعی می‌کنید با بت ساختن از عشق‌تان و تبدیل او به موجودی ایده‌آل که هیچ کس توان نه گفتن به او را ندارد، عشق‌تان را به او ابراز کنید.

حتی بدتر از این ممکن است شخصیت و هویت خودتان را گم کنید تا به همان فردی تبدیل شوید که فکر می‌کنید، عشق‌تان دوست دارد. اما اشتباه می‌کنید. عشق‌تان نمی‌خواهد شما آدم بله‌ قربان‌گویی باشید که هر کاری او می‌گوید، انجام بدهد و توان ایستادن در برابر او و مخالفت کردن با او را ندارد.

برای برگرداندن عشق سابق‌تان لازم است که حس استقلال خود را بازبیابید و رفتارتان را تغییر بدهید. برای این کار لازم است که خود قبلی‌تان، همان انسان منحصر به فرد و سرشار از نیروی زندگی را پیدا کنید، همان موجود جذابی که روزی قلب دیگری را به تپش انداخته بود و او را عاشق و شیدا کرده بود. قبل از آشنا شدن با عشق سابق‌تان شخصیت منحصر به فردی داشتید که آرزوها، رویاها و باورهای خاص خودش را داشت. اما همه چیز را جایی در میانه‌ی راه فراموش کردید و خودتان را گم کردید؛ شما به خاطر عشق‌تان تغییر کردید و او شما را به خاطر این تغییر رها کرد.

حتما بخوانید: برگرد عشقم

درک کنید که بعد از جدایی باید به عشق سابق‌تان فرصت بدهید و مدتی او را تنها بگذارید

برای این که بتوانید عشق‌تان را برگردانید و کفه‌ی ترازوی قدرت را قدری به سمت خودتان متمایل کنید، گاهی اوقات بهترین کار این است که قدری از عشق‌تان فاصله بگیرید و منتظر بمانید تا آبها از آسیاب بیفتد. یک دوره‌ی سکوت مطلق حداقل سه هفته‌ای بهترین راه برای جابجا کردن پویایی رابطه به نفع خودتان است، آن هم در زمانی که عشق سابق‌تان مصمم است که هیچ کاری با شما نداشته باشد. وقتی اشتباه‌های فراوانی مرتکب شده باشید یا از عشق سابق‌تان بت ساخته باشید و قدرت را کاملاً در اختیار او گذاشته باشید، این فاصله و سکوت، شگرد شگفت‌انگیزی خواهد بود. فاصله گرفتن کاملاً برای شما مفید است، چون به شما فرصت می‌دهد تا آرامش و خونسردی خودتان را پیدا کنید، برنامه‌ریزی کنید و مرتکب اشتباه‌های بیشتری نشوید.

  عشقم برگشته، چیکار کنم؟ (درسته به رابطه قبلیم برگردم یا نه؟)

به علاوه وقتی از عشق سابق‌تان فاصله می‌گیرید، باز هم قدرت بیشتری به خودتان می‌دهید، چون این دوری باعث می‌شود که عشق‌تان دلش برای شما تنگ شود و حتی ممکن است به درستی تصمیمش برای ترک کردن شما شک کند. وقتی شما همیشه کنارش باشید، او نمی‌تواند به خوبی متوجه عواقب تصمیمش برای جدا شدن از شما بشود. این سکوت می‌تواند همان عملی باشد که شما را در موضع کنترل برای فرایند برگرداندن عشق‌تان قرار بدهد، چون وقتی شما از او فاصله بگیرید، این شما هستید که برای شروع مجدد رابطه تصمیم می‌گیرید. از طرفی این سکوت برای عشق‌تان نیز مفید است. اگر او شما را رها کرده باشد، پس به دوری و سکوت نیاز دارد؛ به خاطر بسپارید که جدا شدن به معنای نیاز برای تنها ماندن است. چنانچه این فرصت را در اختیار او قرار بدهید، او می‌تواند سر و سامانی به افکارش بدهد و تکلیفش را با شما و رابطه‌تان مشخص کند.

چطور برگردونمش که برای همیشه پیشم بمونه و دیگه ولم نکنه؟

یک روش عمومی وجود ندارد که همه را دوباره به عشق‌شان برساند؛ چون هر رابطه‌ای منحصر به فرد است و هر انسانی شخصیت، ترس‌ها، خواسته‌ها، رویاها و آرزوهای خود را دارد، هیچ قاعده و قانون جادویی در کار نیست که به شما بگوید چطور می‌توانید عشق‌تان را برگردانید. برگرداندن عشقی که شما را رها کرده است، یک هنر است و باید راه و روش خاص خودتان را برای مهارت پیدا کردن در این هنر پیدا کنید.
ما در همیار عشق بر اساس پژوهش‌های علمی و تجربه‌ کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج را برای تمام دوستانی که امکان مراجعه حضوری ندارند و به دنبالی راه حلی قطعی و علمی و در عین حال مقرون به صرفه هستند ارائه می‌دهیم. در این کارگاه شما علاوه بر دریافت فایل‌های آموزشی صوتی، یک مشاور اختصاصی دارید که شما را پشتیبانی و همراهی می‌کند.

کارشناسان ما در همیار عشق آماده پاسخ‌گویی به سوالات شما در مورد بسته آموزش و مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج، هستند. برای این منظور می‌توانید با شماره 02122024728 تماس بگیرید و یا در  تلگرام و واتساپ (09035714068) پیام دهید.

اگر عشقتان به تدریج از زندگی‌تان رفته یا بطور ناگهانی شما را ترک کرده است و شما هنوز به او علاقه دارید و می‌خواهید او را برگردانید بهتر است قبل از هر چیز دنبال علت تمام شده رابطه بگردید از آیا او را نادیده میگرفتید؟ آیا زیاد به او وابسته بودید؟ باید بپذیرید تمام شدن رابطه‌تان به هر دلیلی که بوده مهم این موضوع است که او دیگر در کنار شما احساس خوشبختی و شادی نمی‌کرد. برای برگرداندن او باید اعتماد به نفستان را بازسازی کنید، فعال و پرانرژی بمانید، برای ایجاد تغییرات خودتان را آماده کنید، برای خودتان اهداف کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید و برای مدتی با او هیچ تماسی برقرار نکنید.

اشتراک گذاری مقاله

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

پرسش و پاسخ کوتاه

برای پرسش و پاسخ کوتاه سوال خود را از طریق فرم زیر مطرح کنید. پاسخ، زیر این مقاله در سایت منتشر می شود و به ایمیلتان هم ارسال خواهد شد. برای گرفتن نوبت و مشاهده شرایط مشاوره و گفتگوی آنلاین یا تلفنی با مشاورین روانشناس رادیو عشق اینجا کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

  • سلام
    دوست عزیز این رابطه باید از ابعاد مختلفی بررسی بشه، اما به طور کلی به نظر میرسه پای تله های روانشناسی در میان باشه. لطفا صفحه ای که براتون لینک زدم رو مطالعه کنید تا در این زمینه آگاهی بیشتری کسب کنید و در صورت نیاز مجدد برای ما پیام بگذارید.

  • دوست عزیز رابطه شما از چند جنبه مختلف باید بررسی و ریشه یابی بشه. اینکه چرا هر دوی شما از روش طرد استفاده می کنید موضوع مهمیه و ممکنه هر دو درگیر تله طرد و رهایی باشید. از طرفی لازمه جزئیاتی مثل سن، تحصیلات، شیوه آشنایی، نوع رابطه و … بدونیم تا کمک بیشتری به شما بکنیم. توصیه میکنم حتما با یک مشاور صحبت کنید.

  • سحر عزیز سلام
    برای چنین عکس العمل هایی باید بدانید هدفتان چیست؟ آیا شما قصد ترمیم و بازگشت به رابطه را دارید یا می‌خواهید این فرد را فراموش کنید؟ من به شما توصیه می کنم ابتدا از اینکه چه می خواهید مطمئن شوید تا بتوانید بر اساس آن قدم های بعدی را بردارید.

  • دوست عزیزم سلام. دو نکته مهم در سوال شما وجود داره، یکی حل نشدن یک شسکت عشقی، شریک عاطفی شما قبل از وارد شدن به هر رابطه ای باید بتونه این شکست عشقی رو حل کنه و پرونده‌اش رو ببنده. مورد بعدی اینه که برای بازگردوندن چنین رابطه ای باید جزئیات رابطه شما از ابتدا تا همین مقطعی که هستید بررسی بشه تا بهترین روش برگردوندنش با توجه به شرایط رابطه تون انتخاب بشه. لطفا صفحه بازگشت رابطه رو مطالعه کنید تا اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنید.

  • نازنین عزیز سلام جواب به این سوال نیاز به دونستن ابعاد مختلف رابطه شما داره. لطفا صفحه بازگشت و ترمیم رابطه رو مطالعه کنید عزیزم تا به پاسخ جامعی از احتمال بازگشت رابطه تون برسید.

  • سلام من ۱۷ سالمه و دوسال با پسری در رابطه بودم ک فامیل تقریبا دورمون بود . ماماینا اوایل رابطه فهمیدن ک ما با همیم خواستن جدا کنن چون میگفتن سن مناسبی نیست اما ما جدا نشیم و ب صورت پنهانی با هم بودیم
    نزدیک ب یه ماه میشه ک چند باری بهم گفت کات بکنیم دفعه های اول دوریمون برای حداکثر سه چهار ساعت بود و خب پشیمون میشد از این حرفی ک میزد و باز برمیگشت سمتم دفعه اخری ک بهم گفت کات کنیم نزدیک ۶ یا ۷ روز میگذره که حرفمون فقط در حد چند کلمه بوده میدونم هنوز دوسم داره و بهم گفته دوست معمولی باشیم چیکار کنم ک بهترین کار باشه؟ و بتونم برش گردونم

    • دوست عزیز سلام
      باید قبل از هر قدمی درباره علت خواسته جدایی ایشان اطلاعاتی به دست آورید. از ایشان بخواهید علت هایش را برای شما توضیح دهد. بعد از شنیدن دلایلش با خودتان بررسی کنید چقدر این دلایل منطقی است؟ چرا جذابیتتان برای او کاهش پیدا کرده است؟ آیا راهی برای حل مسائل بینتان وجود خواهد داشت؟ به هر حال تا دلایل ایشان را پیدا نکنید نمی توانید تصمیم درستی بگیرید اگر هم صحبت با خود ایشان شما را به جواب نرساند حتما از مشاور کمک بگیرید تا با بررسی جزئیات رابطه و موشکافی آن بتوانید علت را کشف کنید و بر اساس آن تصمیم بگیرید.

  • سلام من یه دخترم ۱۷ ساله عاشق یه پسر شدم خیلیی اولاش همو دوس داشتیم اما بعد مدتی ک خانوادم فهمیدن اونو خیلیی تهدید کردن و بهش گفتن که دیگه نیادد سمتم و اونم اصلا دیگه سراغمو نگرفت بعد مدتی هم خدم رفتم دورش اما بم گف دیگه دوسم نداره و نمیخوادم و از همه دخترا متنفره و الانم همش عاشقونه میزاره ک عاشق یه دختر دیگه شده من هرچی التماسش میکنم و گریه میکنم اما اصلا محل نمیزاره بهم اخه عاشقشم قبلا خیلی میخواستم تروخدا بگین چیکار کنم بگرده چطور باز ماال خودم کنمش

    • پریای عزیزم سلام
      احساساتت رو درک می کنیم پریا جان. رابطه یک فرآیند کاملا دو طرفه است و ما نمی تونیم فقط بر اساس احساس خودمون تصمیم بگیریم. باید بررسی بکنی ببینی دلایل مخالفت این آقا برای رابطه داشتن با شما چیه؟ آیا این دلایل قابل حل هستند؟ پیشنهاد می کنم این صفحه رو مطالعه کنی عزیزم : قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج همیار عشق

  • سلام. امروز9خرداد1400هست. دیشب به اونی ک دوسش داشتم گفتم به مادرت بگو با من دوستی و دوسم داری. ولی از قبل بهم گفته بود اونا بفهمن جلوشون وای میستم ولی وفا نکرد ب قولش. 😭😭😭😭😭😭😭😭الان رفته منم موندم با این درد بهترین ادمی بود ک دیده بودم چقد رویابافی چقد خوشی با هم. میشع فراموشش کنم یعنی؟

  • سلام من عاشق یه دخترشدم که تقریبایکسال توی رابطه بودیم بعدا رابطه رو بهم زد بعد چند روز رفقش بهش دروغ گفته که من رل دارن حالا چیکار کنم برگرده ترو خدا کمک کنید

  • سلام دختری هستم 18ساله با پسری 24ساله به مدت 3سال هست دوستیم قصدمون ازدواجه اما الان چند روزه که رفتارش با من عوض شده و میگه به خاطر خوشبختیت برو دنبال زندگیت من هیچی ندارم با من بدبخت میشی و چون دوستت دارم این حرفو میزنم به نظر شماچیکار کنم از روی علاقه این حرف رو میزنه یا چون دوستم نداره

    • سلام دوست گرامی
      به نظر می‌رسد طرف مقابل شما تکلیفش مشخص نیست. شما نیز وابسته به نظر او هستید که او می‌خواهد در رابطه بماند یا خیر. این مساله اشتباه است و نباید معطل باشید.
      اشاره کردید 3 سال است دوست هستید، یعنی شروع دوستی شما 15 سال داشتید؛ این سن برای انتخاب یک فرد برای ازدواج اصلا سن مناسبی نیست.
      بهتر است برای ارزیابی این رابطه، به مشاور مراجعه کنید.

  • سلام
    من 15سالمه و تقریبا یک هفته با یک دختری که اونم 15 سالش بود رل زده بودم، من خیلی دوستش دارم اونم قبلنا بهم میگفت که دوست دارم منم توی چت ها و صحبت هامون هیچ چیزی نگفتم که ناراحت بشه ولی یه بار که گوشیم رو از شارژ کندم تا برم باهاش صحبت کنم دیدم یهو بلاک شدم و ما حتی توی یک گروه هم بودیم و دیدم که از اونجاهم لفت داده و توی بیوگرافش نوشت ((تمام))! چون خودم بلاک بودم به یکی از دوستام گفتم که ازش بپرسه
    من چیکار کردم که ازم ناراحت شده اونم گفت حوصله ندارم، پسره خوبه، ولی من داغونم ، میترسم دلش رو بشکنم و به دوستم میگفت که خیلی حالم بده، و حتی میگفت که رل دارم!!! همین دختر به من یه زمانی میگفت که دوست دارم…
    لطفا یه راهکار بدید که برگرده از وقتی که رفته هر روز دچار قلب درد شدید میشم

    • سلام دوست گرامی
      نحوه رفتار ایشان که یکدفعه شما را بلاک کرده، نشان از ناپختگی دارد که البته به دلیل سن نوجوانی این رفتارها طبیعی است. به این نکته توجه داشته باشید که اگرهم او برگردد، باز ممکن است این رفتار بلاک شدن را مجددا تجربه کنید.
      می‌توانید با مراجعه به مشاور، کیفیت این رابطه را ارزیابی کنید و دلیل اصرار خودتان را برای بازگرداندن متوجه شوید.

  • سلام من ٢٩سالمه يك ماه با كسي بودم ك ٣٣سالش بود و اينكه تو اين يك ماه هروز تقريبا پيش هم بوديم و من وابسته شده بودم بهش ولي بعدش اومد گفت من معتاد هستم و نميخوام اذيت شي بايد برم ترك كنم بر ميگردم فقط من خيلي حالم بده واقعا وابستشم چيكار كنم كه از ذهنم پاك شه هرروز منتظر برگشتشم و نميدونم حرفاش واقعيت داست يا نه منو دوس داشت اخه

    • سلام دوست گرامی
      میزان وابستگی شما، آن هم بعد از یک ماه رابطه بیش از اندازه است.
      اگر واقعا او اعتیاد داشته باشد، شما باید منطقی‌تر به این ماجرا نگاه کنید که چرا باید منتطر بمانید؟ و حتماً برای این میزان وابستگی، به مشاور مراجعه کنید.

  • سلام من با پسر۱۵ ساله رل زدم تا چند ماه رابطه خیلی خوبی باهام داشت بعد چند روز گذاشت رفت گفت میخوام تنها باشم هرچی هم بهش میگم برگرد میگه نه منم کلی بهش پیم دادم گفتم لیاقت نداری دیگه هیچی نگفت چیکارکنم تا دوباره برگرده؟

    • سلام دوست گرامی
      سن او برای یک رابطه عاطفی اصلا مناسب نیست و علت این ناگهانی رفتن نیز بخاطر عدم شکل‌گیری هویت است.
      بهتر است او را رها کنید و زمان خودتان را تلف نکنید.

  • سلام من18 سالمه و اون پسری ک 5 سال عاشقشم دو سال از من بزرگتر هست بالاخره بعد چند سال به خودم جرات دادم که بهش ابراز علاقه کنم وقتی بهش گفتم و پیامش دادم اونم گفت منو دوست داشته و وارد رابطه شدیم اولش خیلی خوب بود البته به خاطر شرایطی ک برام پیش اومد مجبور شدیم رابطه رو به صورت مجازی طی کنیم یعنی بیشتر چت بود من خیلی وابسته شدم بهش بعد چند ماه گفت خانواده اش فهمیدن نمیتونم بمونم لطفا برو منم گفتم باشه ولی خیلی اذیت شدم بعد چند روز برگشت اومد و موند بعد چند ماه همش دیر جواب منو میداد سرد شده بودمیگفتم چرا سردی میگفت منکه سرد نیستم ولی خب سرد بود دیگ
    بعد ی شب گفت برو اززندگیم و بهم توهین کرد ک فکر کردی کی هستی منم رفتم
    بعد چند مدت به خاطر استوری دوستم راجب من بهم پیام داد و ی جورایی انگار بهانه ای بود برای برگشت به من
    برگشت پیشم منم قبولش کردم بعد چند ماه دوباره سرد شد گفتم چرا سردی چرا اینجوری شدی گفت منکه سرد نیستم و گفت بهتره تمومش کنیم چون ما از اولش هم به درد هم نمیخوردیم و گفت نیمخوام جوری تموم شه ک راهی برای برگشت نمونه بعد کنکورت برمیگردم
    گفتم باشه بعد یک ماه من وقتی دیدم با دختر دیگ ای داخل کامنت ها هست رفتم و گفتم چرا تو ک قول دادی و ی جوری دوباره برگشت
    بعد دوماه سرد شد بدتر از قبل
    دیر جواب میداد فقط شبا میومد اونم یک ساعت بعدش میگفت من باید برم کار دارم بیکار ک نیستم
    ی جوری برخورد میکرد ک همیکنه ک دارم جوابت میدم برات کافیه
    بعدش هم من میگفتم چرا اینجوری رفتار میکنی گفت برو پی زندگیت و دوباره رفتش
    بعد چند روز دیدم ی دختر دیگ اونو با میم مالکیت داخل کامنت هاش
    و علامت قلب…
    من کنکوری هستم همه چیمو باختم تا الان خیلی خسته هستم ممنون میشم راهنماییم کنید من هر لحظه رو دارم به اون فک رمیکنم
    خسته شدم دیگ ولی خیلی عاشقشم

    • سلام دوست گرامی
      به نظر می‌رسد به نشانه‌های خطری که در این رابطه وجود دارد، بی‌توجه هستید.
      ابراز علاقه از سمت شما بوده است و بارها در این رابطه طرد شدید اما همچنان می‌خواهید کنار او بمانید؟
      بهتر است ابتدا برای بررسی و ارزیابی این رابطه، مشاوره دریافت کنید تا علت این وابستگی را متوجه شوید و سپس راه‌حل مناسبی برای تصمیم‌گیری درباره این رابطه پیدا کنید.

  • من یک ساله ای پسرو میشناسم یه مدت با هم دوست شدیم از هم خوشمون اومد مامان و باباشم اومدن خونمون برا خواستگاری
    بعد از چند روز یکم باهام سرد شد کم محلی‌ می‌کرد باهم رابطه ای نداشتیم
    فقط تو چت و تماس با هم بودیم یه چند روز سرد شد بعدش که گفتم چرا سرد شدی گفت خیلی بچه ای خیلی چیزا نمیفهمی درسته یه مدت با هم در ارتباط نباشیم
    قرار گذاشتیم همدیگرو ببینیم باهم صحبت کردیم
    اون گفت من بدهکارم من نمیتونم با احساساتت بازی کنم خیلی بچه ای شاید من برم دوسال نیام اینا شرایط هست
    بعد هعی میگفت من دوست دختر نمیخوام دنبال دوست دختر نیستم
    خیلی هم میگفت تو دنبال دوست پسری با این رفتارت
    دیگه به کات رسید اما هنوز واتساپ شماره همدیگرو داریم استوری های همو نگا میکنیم
    یه شبم من پیامش دادم احوال پرسی کردم آخر شبم خودش بهم گفت شب بخیر بعداز اون شب بخیر
    یه دوساعت بعد یه استیکر فرستاد فرداش هم براش استوری عاشقونه گذاشتم
    جواب نداد الان نمیدونم چیکار کنم ک برگرده

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید.
      کیفیت این رابطه مناسب نیست و حداقل چیزی که نیاز دارد، مهارت‌های ارتباطی است.
      در ضمن تکلیف شما با یکدیگر و این رابطه مشخص نیست.
      شما می‌توانید برای بررسی بیشتر این رابطه و یادگیری مسیر صحیح بازگرداندن رابطه، از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره رزرو کنید. مشاور باید ابتدا رابطه شما را ارزیابی کند و پتانسیل آن را برای برگشت بسنجد.

        • باران عزیز سلام
          بازگشت به رابطه فرمول و قانون یکسان نداره. خود رابطه تعیین می کنه که از چه روشی باید برای بازگشت استفاده کرد. ویزگی های شخصیتی هرکدوم از شما، نوع رابطتتون، اتفاق هایی که درون اون افتاده و خیلی چیزهای دیگه توی این مساله دخیل هست. بنابراین توصیه می کنم حتما با یک مشاور صحبت کنی تا بتونی با بررسی جزئیات رابطه ات تصمیم درستی بگیری.

  • سلام من یه دختر 19 ساله هستم و نزدیک به 3 ساله که عاشق یه پسر 23 ساله شدم و ایشون هم خیلی نسبت به من ابراز علاقه میکنه مادر من راجب این رابطه در جریان هست ولی وقتی از ایشون میخوام با مادرم صحبت کنه اول میگه باشه باهاش حرف میزنم بعد میگه الان نمیشه من شرایطش رو ندارم به نظرتون من چیکار کنم ؟؟ خسته شدم دلم میخواد یا این رابطه تموم بشه یا به ازدواج ختم بشه
    چیکار کنم که پاپیش بزاره برای ازدواج ؟؟

    • سلام دوست گرامی
      شما دوست دارید که رابطه شما به مرحله بعدی برود تا بتوانید در کنار کسی باشید که او را دوست دارید؛ اما طرف مقابل شما صادقانه می‌گوید که شرایطش را ندارد؛ پس در واقع شما در تصمیم‌گیر خود دچار تردید شدید که صبر کنید یا رابطه را تمام کنید.
      در چنین حالتی باید برای تصمیم‌گیری صحیح معایب و مزایای بودن در رابطه یا قطع رابطه را بررسی کنید. در این مسیر مشاور به شما کمک می‌کند تا با نگاهی منطقی‌تر به شرایط و این تصمیم‌گیری نگاه کنید.

  • سلام.خسته نباشید.من حدودا ۱ماه هست و با دختری رل زدم.منو او همدیگر را خیلی دوست داریم.ولی اومد و به من گفت ک مادرش بهش شک کرده و دوست نداره که اعتماد مادرش سرد بشه..خیلی لجبازه هرچی میگم برگرد میگ نه میشه لطفا کمکم کنید تا برگردونمش خیلی دوستش دارم.
    یه راه کاری هم برای قانع کردن مادرش بگید ک انجام بدیم.
    با تشکر

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و او اشاره نکردید؛ اما به نظر می‌رسد سن زیادی نداشته باشید.
      او کار درستی می‌کند که نمی‌خواهد اعتماد مادرش را از دست بدهد، بنابراین این مساله لجبازی نیست.
      در شرایطی یک رابطه خوب پیش می‌رود که خانواده در جریان ارتباط باشند تا این اعتمادسازی به طرز صحیحی انجام شود.

      • هردو۱۵ سالمان هست.من چند بازی بهش گفتم ک به والدین بگو ولی میگفت میترسم میشه راه حلی بدین ک هم برگرده و هم اینکه بتونه به خوانواده‌اش بگه؟

  • سلام من 16 سالمه و چهار ساله با یه پسر در رابطه هستم بیش از حد عاشقشم واقعا دوسش دارم و نمیخوام ترکم کنه اونم خیلی منو دوس داره و درمورد من با تمام خانواده ش صحبت کرده اما مدتیه که بینمون بد شده
    اومد بهم گفت که تو رفتی به من خیانت کردی و برای کسی عکس فرستادی ولی من هرچی قسم خوردم باور نکرد الان تنها چیزی که میخوام اینکه که برگرده
    باید چی کار کنم که برگرده چون واقعا دیگه تحمل ندارم دوس دارم هرچه زودتر برگرده خیلی لجباز و یه دنده هم است😔

    • سلام دوست گرامی
      از 12 سالگی در ارتباط بودید و این سن، برای شروع یک ارتباط عاطفی، سن مناسبی نیست؛ چون هنوز هویتی شکل نکرفته است.
      لجباز و یکدنده است، حرف شما را باور نمی‌کند؛ اما شما عاشقش هستید؟! این تناقض آشکار نیز به دلیل سن شماست.
      در اولین فرصت با مشاور صحبت کنید تا راهنمایی لازم را برای شما انجام دهد.

  • سلام من ۱۶ سالمه و عاشق یه دختری شدم .من حتی با خانوادمم در جریان گزاشتم که باهاش در ارتباطم .بنا به دلایلی خودمو یه بار جای مادرم گزاشتم و باهاش چت کردم و یه حرفی زدم که باعث شد ترکم کنه .
    الان ۲ ماهه که رفته و من خیلی دلتنگشم . سماجت نکردم ک باعث نشم اذیت بشه .خیلی دوسش دارم .چکار کنم که برگرده

    • سلام دوست گرامی
      اشاره کردید خودتان را جای مادرتان گذاشتید و آن دختر شما را ترک کرد؛ دلیل این کار شما مهم است؛ چون معمولاً هیجان سن نوجوانی باعث این اقدام می‌شود.
      سپس باید بگویید انگیزه شما از بازگشت ایشاون چیست؟

  • سلام من با یک دختر دقیقا یک سال تو رابطه بودم
    اونم الان رفته
    ولی نمیدونم چیکار کنم برگرده
    اومد به دروغ گفت میخوام نامزد کنم
    در صورتی که هیچ نامزدی در کار نبود
    ممنون میشم کمک کنید

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و او اشاره نکردید.
      در چنین شرایطی ابتدا باید کیفیت رابطه، دلیل و انگیزه شما برای بازگرداندن ایشان و دلیل دروغی که به شما گفتند، روشن شود.
      سپس راه‌هایی دسترسی به او را بررسی کنیم.
      برای این روند حتما نیاز به کمک مشاور دارید.

        • باران عزیز سلام
          بازگشت به رابطه فرمول و قانون یکسان نداره. خود رابطه تعیین می کنه که از چه روشی باید برای بازگشت استفاده کرد. ویزگی های شخصیتی هرکدوم از شما، نوع رابطتتون، اتفاق هایی که درون اون افتاده و خیلی چیزهای دیگه توی این مساله دخیل هست. بنابراین توصیه می کنم حتما با یک مشاور صحبت کنی تا بتونی با بررسی جزئیات رابطه ات تصمیم درستی بگیری.

  • سلام من یکسال با پسری که هم سن خودم هست و جفتمون ۲۵سالمون آشنا شدم رابطه بسیار عالی داشتیم که بخاطر یه سری مشکلات من مجبور شدم دو روزی اونو بذارم کنار
    بهش بگم همه چی تمومه و نمیخوامش تا یکم به خودش بیاد و دست از اخلاق بدش برداره و بعد از دو روز که برگشتم بهم گفت با کس دیگه ی وارد رابطه شده و منو دیگه نمیخواد

    • سلام دوست گرامی
      شیوه رفتار شما اشتباه بوده است که بخواهید او را به این شیوه تنبیه و ادب کنید.
      او نیز با رفتن به یک رابطه دیگر آن هم در طی دو روز، ثابت کرد که این رابطه ارزش چندانی برایش ندارد.
      کیفیت رابطه شما همانطور که می‎‌بینید، مناسب نیست.

  • سلام من ۱۸ سالمه و دوماهه با پسری ۲۶ ساله وارد رابطه عاشقانه شدم که همو خیلی دوست داریم قصدمون هم ازدواجه، ایشون مبتلا به بیماری دو قطبیه.
    ما تو رابطمون چیزایی که اذیتمون میکرد رو به هم میگفتیم و مهرداد خیلی ملاحظه می‍‌کرد و تنها دلیل دوستیم با ایشون هم همین بود، چند وقت پیش بهم گفت که ما چرا زیاد نمیریم بیرون و بحث به جایی کشید که گفت میخوام کات کنم فقط به خاطر تو چون نمیخوام به خاطرم اذیت بشی و چون شرایط خونوادت اجازه نمیده…منم باهاش حرف زدم و قانعش کردم که برگرده و قول دادم درستش کنم اونم برگشت ( البته این یهویی رفتنا اولین بارش نبود)، دوباره برای من مشکل پیش اومد و گفتم مهرداد فردا شاید نتونم بیام بیرون و پسفردا بریم، اونم مشخص بود که ناراحت شد و گفت خواهش میکنم دیگه بهم پیام نده و من پسفردا نمیام بیرون باهات، منم بهش پیام ندادم.
    من مطمعنم که دوستم داره ولی خیلی ملاحظه خودمو خودش رو میکنه الانم دلیل رفتنش اینه که فکر میکنه ممکنه رابطه ما هم مثل رابطه های نا موفق بشه و در آخر شکست بخوریم واسه همینم میره، مثلا یکیش اینه که قول داده تا زمانی که با هم ازدواج نکنیم دست بهم نمیزنه
    من نمیدونم چجور بایدبا این رفتارش کنار بیام و بهش بفهمونم که فرق داشتنش با بقیه برای من ثابت شدست…..و من واقعا دوسش دارم

    • سلام دوست گرامی
      اگر اختلال دوقطبی ایشان توسط روانپزشک و یا روانشناس بالینی تایید شده باشد، مسلما باید دارو استفاده کنند و برای ازدواج نیاز به مراجعه به مشاور پیش از ازدواج دارید.
      از روی هیجان نباید تصمیم مهمی بگیرید و حتما پیش از اینکه مجددا بخواهید با ایشان وارد رابطه شوید، با مشاور مشورت کنید.

  • 32 سالمه بچه اردبیل هستم عشقم وخیلی دوسش دارم و هر روز چون فاصله ما کمی دوره بهش میگفتم که صدات و واسم بفرست چون واقعا صداش واسم ارامش خاصی داشت و داره ولی او به بهانه اینکه خیلی حساسی و من دیگه از اخلاقت خوشم نمیاد باهام بهم زده
    ولی من در نبود او هر روز هر ثانیه مرگ خودم و احساس میکنم درسته بامن حرف میزنه ولی خیلی سرد و این سردی او اتش به جانم افکنده
    چیکار کنم که اورا برگردانم بهم گفته بود اخلاقتو درست کن ولی هرچه قسم میخورم التماسش میکنم بالاتر از گل بهش چیزی نمیگم ولی او قبول نمیکنه که نمیکنه انگاری مرغش یه پا داره و بس ؟
    حال از شما خواهش میکنم راه حلی برایم بگویید چون هر ساعتی که می گذره به ابوالفضل قسم اب میشم و قلبم می خواد از سینم بیرون بزنه ؟ چه کنم

    • سلام دوست گرامی
      به نظر می‌رسد که از سرد شدن رابطه‌تان بسیار غمگین هستید. اشاره کردید همچنان باهم حرف می‌زنید، پس رابطه تمام نشده است که او بخواهد به رابطه بازگردد.
      خواسته طرف مقابل تغییر در اخلاق شماست؛ بنابراین شما نیاز به یک خودآگاهی دارید تا بدانید کدام یک از اخلاق‌های شما در رابطه او را آزرده کرده و به نفع رابطه نیست.
      سپس با کمک مشاور اخلاق‌تان را تغییر دهید و مهارت‌های تقویت رابطه را یاد بگیرید.

  • سلام. من حدود ۱ هفته هست به اصرار مادر شخصی که باهاش ۲ سال توی رابطه بودم قطع ارتباط کردم. به کل بلاک شدم و هیچ خبری هم ازش دریافت نکردم. میدونم جدایی ممکنه فرصت بده اما مادر ایشون بعد چند بار صحبت بهم خیلی رک گفت داره فراموشت میکنه و با چند نفر مشورت کرده, اینکه همه چی تموم بشه برای هر دوتون بهتره.
    هم من هم این خانم اشتباهاتی داشتیم اما نظر من این بود که روشون کار کنیم ولی ایشون به حرف مادرشون به کل از من دست کشیدن. قرار از اول بر ۲ هفته بود و منم تصمیم گرفتم ۱ هفته ی دیگه هم صبر کنم. واقعا هم میخوامشون و نمیدونم چه کار میتونم بکنم.

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و طرف مقابل و علت قطع رابطه توضیحی ندادید.
      بهتر است کمی زمان بگذرد و فعلا اصرار و پیگیری برای بازگشت نداشته باشید. پس از مدتی و کار کردن روی اشتباهاتی که خودتان انجام داده بودید و یادگیری مهارت‌ها با مادر و یا خود این دخترخانم صحبت کنید.
      برای دریافت راهنمایی بیشتر در مسیر این بازگشت، می‌توانید از مشاوران رادیوعشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام من 26ساله هستم 6سال با پسری که یکسال از خودم بزرگتر است دوست بودم هر روز همدیگرو میدیدم رابطمون در حد زن و شوهری بود کلی مسافرتهای ایران و خارج از ایران داشتیم وقتمون فقط برای همدیگه بود همیشه بهم میگفت تورو خوشبخترین میکنم قصدمون ازدواج بود
    تا اینکه برای من خواستگاز اومد و بهش گفتم ک خانواده ام تحت فشارم گذاشتن ک باید ازدواج کنی خواستگارم موقعیت خیلی خوبی داره و این آقا بهم گفتن برای اینکه بیام خواستگاری باید پدرت برات خونه بخره اگه خونه نخره خانواده من راضی به این وصلت نیستن و چون مادرم مریض هست نمیتونم رو حرف خانواده ام حرف بزنم و پدر من توانایی خرید خونه رو نداره با کلی تحقیر کردن هم، دیگه به رابطه پایان دادیم و الان حدود 1هفته هست ک جواب هیچ کدوم از پی ام ها و زنگ های منو نمیده
    هیچ کسی باورش نمیشه تو این شرایط از هم جدا شدیم چون خیلی با هم خوب بودیم همه اش منتظرم ک برگرده میترسم با خواستگارم ازدواج کنم شاید نتونم باهاش کنار بیام و شاید بعد ازدواجم برگرده ولی میدونم برگشتنش هیچ فایده نداره چون همه ی ارزش و احترام از بین رفته
    با مادرش تماس گرفتم و بهم گفتن دیگه نمیخواد نه باهات حرف بزنه نه ببیندت اصلا نمیتونم باور کنم عشق 6ساله اش نسبت بهم از بین رفته باشه
    لطفا کمکم کنید چطوری میتونم دوباره ببینمش یا رابطه رو برای همیشه تموم کنم به نفعم هست؟؟؟
    همیشه باهم برای آینده و ازدواجمون برنامه ریزی میکردیم و اینم بگم این اوخر خیلی باهم دعوا داشتیم و هر چیزی رو بهونه گیری میکرد دارم دیوونه میشم یه حسی دارم ک خودمم نمیتونم تشخیص بدم یکم بیخیالش میشم یکم دیگه گریه میکنم و از شدت ناراحتی داد میزنم

    • سلام دوست گرامی
      برای اتفاق تلخی که برای شما افتاده است متاسفیم و این کاملاً طبیعی است که همچنان به فکر برگشتن این فرد باشید.
      شما تلاش لازم را انجام دادید و حرف ایشان برای حتمی بودن خرید خانه از سوی پدر شما، منطقی نیست.
      برای اینکه بتوانید با این سوگ کنار بیایید، توصیه می‌کنیم در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» همیار عشق شرکت کنید و در کنار این دوره مفید آموزشی، از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام دختری هستم ۱۷ ساله که خرداد ماه سال پیش فهمیدم که عاشق پسر عموم شدم ایشون ۲۵ سالش بود
    ما ۹ ماه تو رابطه بودیم و ایشون بخاطر یه سری حرف و حدیث های فامیل گفتن که من رابطه رو به کسی نگم اما گفتم
    پدر و مادر هردو هم میدونستن و یجورایی نشونش بودم چون پدرش ۴ بار از پدرم خواستگاری کرده بود
    یه روز برای کسب تکلیفم با دختر عموم رفتیم اتاق و شروع کرد به بد بیراه گفتن دختر عموم؛ اون هم شنید و به مامانشم گفت و زن عموم زنگ زد به پسر عموم که چرا راجب دختر من حرف در میاری و پسر عموی محترم سر این مسئله میگه نمیتونم باهات باشم و بهت اعتماد کنم و بعد منو بلاک کردن و رفتن
    با مادرشونم صحبت کردم که ایشون گفت فراموشش کنم و اینم بگم که چند باری منتشو کشیدم و بلاک کرده بدون سین زدن و اینم در اخر بگم که خودم پیش قدم شدم واسه رابطه…..

    • سلام دوست گرامی
      شما در سنی هستید که تمامی هیجانات مانند علاقه، نفرت، شادی و غم در بالاترین حد خودش قرار دارد. بنابراین روی این علاقمندی باید کمی با تعقل بیشتری فکر کنید.
      اصرار شما و دوری ایشان به بهانه‌ای که اتفاق افتاد، نشان می‌دهد هردوی شما فعلاً پختگی لازم را برای ارتباط عاطفی و یا ازدواج ندارید.

  • سلام
    من تقریبا یه سالی میشه برای اولین بار یه پسر حرف زدم و عاشقش شدم..
    یعنی اصلا من از پسرا متنفر بودم از هیچکدومشون خوشم نمیومد دوستام همه مثلا میگفتن فلانی خیلی خوشگله و اینا من وقتی میدیدم میگفتم اصلا خوشگل نیست
    تا یکی اومد کلا با اونی که تصور میکردم یکی بود خلاصه اونم از من خیلی خوشش اومد منم همینطور
    کم کم عاشق همدیگه هم شدیم تا ۲ هفته پیش من برای امتحان کردنش بهش گفتم خونوادم منو بهت نمیدن ولی من دوستت دارم گفت اگه تمومش کنیم به نفع هردومونه
    رفت منم ۲,۳ بار حرفای دلمو براش فرستادم
    اخه خیلی پسر دلسوز و مهربونی وگرنه دلتنگیمو براش تعریف نمیکردم
    ولی جواب منو نمیداد فقط سین میکرد.
    ۲ روز طول نکشید با یک دختر دیگه رل زده بود
    همش عکس و فیلم و استوری عاشقانه میذاره و منم انفالوش کردم
    با پیج فیک نگاه میکنم و الان خیلی من وابستش شدم بجز اون دیگه نمیتونم یکی دیگه رو بیارم تو زندگیم چیکار کنم برگرده توروخدا جواب بدین

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان اشاره نکردید و اینکه چگونه با طرف مقابل آشنا شدید.
      نکته مهم اینجاست که به چه دلیل خواستید او را امتحان کنید؟ آیا به دوست داشتنش شک داشتید؟
      بعد از این صحبت، او بلافاصله با فرد دیگری وارد رابطه شده است، در حال حاضر، انگیزه شما برای برگشت چیست؟
      اگر از روی وابستگی به او برگردید، ضعف خودتان را نشان می‌دهید و به مرور زمان عزت نفس شما کاهش شدیدی پیدا می‌کند.
      از دنبال کردن او با پیج فیک خودداری کنید تا بیشتر آسیب نبینید. فاصله خودتان را با او حفظ کنید.
      برای مسیر درست بازگشت، از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام خسته نباشید.من سه سال با کسی رفیق بودم یه سالو دوماه هم هست که عقد کردیم تودوران سه سال رفاقتمون انقدر همودوست داشتیم که باوجود همه ی مشکلات مالی که همسرم داشت اومد خاستگاری و منم قبول کردم.توی این یه سال و دوماه که عقد کردیم انقدر بهش سخت گرفتم اینکارو کن اونکارو نکن اونم برا اینکه من ناراحت نشم انجام میداد هیچ وقت به حرفاش اعتماد نداشتم همیشه سندو مدرک ازش میخواستم هیچ وقت تو این یه سال اجازه تصمیم گیری رو نداشته هر بار با اهرم اینکه اگه فلان کارو نکنی پس دوستم نداری پس طلاق میگیریم بهش فشار اوردم اما الان دوهفتست که اون میخواد واقعا طلاق بگیره ومیگه نهایتا مهریه رو نمیتونم پرداخت کنم و میرم زندان .هربار که من قول میدادم درست شم درست نشد اخلاقم. اما اینبار واقعا به اشتباهاتم پی بردم جوری اشتباه کردم که تا خر خره ازم پره و من واقعا همه ی کارام از رو دوست داشتن بود و اینکه فکر میکردم همه پسرا دروغ گو اند.و البته تا الان تو تمام مدت آشنایی کلا دوبار دروغ گفته اونم دروغی که چیز خاصی نبوده و میتونسته اصلا نگه.حالا با وجود عشق آتشین که داشته و هیچ وقت فکر نمیکردم اینی که انقدر دوستم داره بخواد ازم ببره میخواد طلاق بگیره .البته این دوهفته که میگم حرف جدایی رو زد من سریع باهاش حرف زدم دوباره تو اس هاش بهم میگفت عشقم. اما جمعه که بهش هی گیر دادم چرا دپرسی هی پشت هم زنگ زدم برید و الان یه هفتس که همش گفته طلاق.دوشب پیش هم اومد در حضور خانوادم از طلاق حرف زد.اما من واقعا دوسش دارم میخوام برگرده و فرصت جبران نمیده و از همه جا بلاکم کرده.

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و طرف مقابل اشاره‌ای نکردید.
      بنظر می‌رسد مسأله اعتماد کردن در رابطه برای شما دشوار بوده است و همسر خود را نیز مانند دیگران می‌دیدید و آموزشی برای پایدار نگه داشتن ارتباط مشترک ندیده‌اید.
      اگر شما بتوانید در طی این مدت خلاف اخلاق‌هایی که قبلاً داشتید، عمل کنید و واقعاً برای تغییر خودتان آموزش ببینید، می‌توانید ایشان را از تصمیمش منصرف کنید.
      برای راهنمایی بیشتر و تهیه دوره بازگشت به رابطه می‌توانید از همیار عشق وقت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام، من دو سال پیش با یکی دوست بودم خیلی عاشقانه همدیگرو دوست داشتیم به طوری که هرکسی مارو میشناخت بهمون حسودیش میشد و باورش نمیشد اینا واقعی باشه(نمیدونم دیگه چجوری توصیف کنم که بفهمید رویایی بوده رابطه مون) ولی یه روزی بدون هیچ دلیلی گفت دیگه تمومه و اینکه ما برای هم ساخته نشدیم، و باهام کات کرد.تا یه ماه اول اصلا باورم نمیشد،میرفتم کلی پی ام براش مینوشتم بعد که میخواستم بفرستم یادم میومد که ما کات کردیم. خیلیا گفتن برو روانشناس این حالاتت غیر عادیه ولی نرفتم. ۱۲ماه اول کات کردنمون هروقت مشکلی پیش میومد براش به من پی ام میداد ،حتی با دوست دخترش دچار مشکل میشد میومد پیش من میگفت پیش تو ارامش دارم!منم فقط حرف بارش میکردم فقط بهش فحش میدادم، دلم از شکسته بود. بعد۱۵ ماه که کات کردبم، برام خواستگار اومد که شرایطش فوق العاده بود.بیست روزی باهاش حرف زدم تا اینکه فهمیدم من اصلا نمیتونم کسیو جای اون ادم که دوسش داشتم بیارم.به کسی نمیتونستم اعتماد کنم،هرچی میگفت فکر میکردم دروغه،هرکاری میکرد یاد اون ادم میوفتادم.احساس خیانت بهم دست میداد دیگه باهاش کات کردم، الان بعد ۲۴ ماه یا بیشترم هست که ندیدمش و نزدیک یه سالم هست حرف نزدیم خیلی دلم براش تنگ شده و الان بجای اینکه از دستش عصبانی یا ناراحت باشم فقط احساس درماندگی و تنهایی میکنم.یه روز نیست یادش نیوفتم، عکسشو نگاه نکنم..بهم بگین که من الان چیکار کنم که یا برگرده یا فراموشش کنم برای همیشه. همه دوستام میگفتن بعد یه سال حتی اسمشم یادت نمیاد ولی من الان دو سالم هست که اسم خودش سهله همه خانواده محل زندگیشون،حتی علاقه مندیای کل خاندانشو از برم:(

    • سلام دوست گرامی
      شما در دوره سوگ عاطفی به سر می‌برید و تمامی علائمی که ذکر کردید نشان می‌دهد که همچنان در این رابطه مانده‌اید.
      دوره سوگ شامل: انکار واقعیت، خشم، چانه زنی و سرزنش خود، خشم و پذیرش است.
      بهتر است که برای کمک به حال خودتان و رسیدن به مرحله پذیرش حتما از مشاوره و دوره بازگشت پیروزمندانه به زندگی استفاده کنید.

  • سلام
    من با یه نفر توی فضای مجازی آشنا شدم اولین بار هویت خودمو اشتباه بهش گفتم بعد کم کم خودش فهمید میخواست ترکم کنه ولی نکرد. از همه این دروغایی که بهش گفتم فقط این مونده بود که بهش پایه تحصیلیمو دروغ گفتم همون اول رابطه ولی نتونستم بهش بگم تا الان که خودش فهمید ترکم کرد چیکار کنم😭😭😭من خیلی دوسش دارم اونم خیلی دوسم داشت حاضر بود برام هر کاری کنه کاش برگرده چیکار کنم

    • سلام دوست گرامی
      بنظر می‌رسد که شما نتوانسته‌اید اعتماد ایشان را جلب کنید و این طبیعی است که طرف مقابل به سختی بتواند این دروغ‌ها را هضم کند. با توجه به اینکه سن شما برای داشتن رابطه عاطفی بسیار پایین است، بهتر است پیش از ورود به رابطه، مهارت‌های لازم را کسب کنید. یکی از این مهارت‌ آشنا شدن به طریقه درست و اعتمادسازی است.

  • سلام.من با یه دختر ب مدت ۲ سال دوست بودم حضوری با اطلاع خانواده ها.من تازه استخدام اموزش پرورش شدم.دختره ۱۷ سالشه.اون همیشه بهم میگفت که هیچوقت ولش نکنم و منو خیلی دوسم داشت دیوانه وار.منتظرم بود برم خواستگاریش.ماه قبل قرار بود برم خواستگاریش ولی چند ماه بود یرد شده بود و درست ماهی که قرار بود برم خواستگاری بهم گفت از خونه نمیذارن باهان حرف بزنم.من بوورم نمیشد حس میکردم این یه فیلمه که منو وادار به خواستگاری بکنه.من به مادرش زنگ زدم گفتم من حاضرم بیام خواستگاری.ولی مادرش گفت رعنا دیگه تورو نمیخواد.حالا من موندمو ۲ سال خاطره که هرروز میرفتیم بیرون بیشتر از زن و شوهرا باهاش خاطره دارم.ذهنم داره دیونم میکنه.شماره خودشو خاموش کرده فقط شماره های مامان و باباشو دارم و آدرس خونشونو.نمیدونم چیکار کنم و چجوری برش گردونم.الان تقریبا یه ماهه که خبری ازش نیست و بیشتر از سه هفته هستش.تولدش نزدیکه بنظرتون چکار کنم که بتونم دوباره بدستش بیارم واقعا عاشقشم.

    • سلام دوست گرامی
      برای اتفاقی که افتاده متاسفیم و قطعا درک می‌کنیم که تا چه میزان هیجانات تلخی را تجربه می‌کنید. اینکه یکدفعه این اتفاق افتاده است و ایشان نخواسته‌اند که دیگر با شما در ارتباط باشند، نشان می‌دهد احتمالاً از یک مسأله بسیار ناراحت هستند و این خشم و ناراحتی باعث شده سریعاً تصمیم بگیرند؛ بخصوص اینکه اشاره کردید ایشان 17 ساله هستند، یعنی میزان پختگی لازم برای ارتباط و ازدواج را ندارند. 2 سال رابطه یعنی از 15 سالگی ایشان شما را انتخاب کرده بودند که اصلاً سن مناسبی برای انتخاب همسر نیست و به مرور اولویت‌های افراد عوض می‌شود. بنابراین بهتر است برای بررسی دقیق‌تر این ارتباط و شیوه برگشت صحیح به رابطه، از مشاوران رادیوعشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

  • سلام
    من با یه پسر آشنا شدم مجازی گفت دوسم داره البته بعداز یکماه که باهم بودیم گفت.بعداز دوماه ولم کرد رفت و گفت گمشو نمیخوامت،حالم خیلی بد شد چون آدم احساسی هستم و زود وابسته میشم اینقدر حالم بد بود که امتحانات ترم اولم رو نخوندم.بعداز یه مدت دوستش اومد گفت اون دوست نداشت اما من خوشم اومده ازت همه چیزو میدونست اون دوماه طول کشید تا باهاش خوب رفتار کردم خیلی قربون صدقم میرفت کم کم عاشقش شدم بعد من دوبار ب اون دوستش پی ام دادم ومنظوری نداشتمو فقط تو بیوگرافی تلگرام بخند و به انگلیسی اشتباه نوشته بودم گفتم اونو درست کنه و اینکه بار دوم روز پرستار رو بهش تبریک گفتم چون پرستاری میخونه.حالا این پسره که عاشقش شدم وقتی فهمید هرچیدلش خواست بهم گفت و رفت هرچی التماسش میکنم برگرده میگه تو دروغگویی و…
    اما من واقعا دوسش دارم چکارکنم برگرده؟! میشه کمکم کنید

    • سلام دوست گرامی
      به نظر می رسد این اشتباه شما برای ایشان قابل هضم نبوده است. مسیر برگشت ایشان التماس کردن و گریه و زاری نیست. برای مسیر برگشت صحیح لطفاً از مشاوران همیار عشق مشاوره برگشت به رابطه به صورت تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

  • با سلام
    ۴ ساله با دختری آشنا شدم همدیگه رو دوست داریم
    تا یک ماه پیش که خواستگاریش رو کردم خوانواده اش گفتن به شغل آزاد دختر نمیدیم(کامیون داریم و راننده کامیون هستم)
    خلاصه تا یک هفته بعد خواستگاری با هم در تماس بودیم اون میگفت باید شغلت رو عوض کنی(مهندسی برق رو دارم اگر به قول معروف بزنم به سیم آخر با پارتی بازی شاید بتونم برم سر کاری)
    خلاصه خوانواده اش فهمیدن در رابطه ایم تا گوشیش رو گرفتن و الان بعد سه هفته (گاهی به مامانش پیام میدم) مامانش میگه انتخاب ما رو قبول کرده ولی حالش خوب نیست و انشالله خوب میشه (خواستگار شغل دولتی هم داشت)
    حالا من موندم چیکار کنم
    به دیدارش برم یا نه چون هنوز ازدواج نکرده
    شغلم رو عوض کنم؟ به لحاظ مالی و … خیلی عقب می افتم تایم کاری الانم خیلی کمتره ولی اسم رانندگی در نظر مردم خوب نیست متاسفانه
    میترسم آخرین بهانه نباشه این
    ممنون میشم کمکم کنید تصمیم بگیرم.
    .

    • سلام
      شما قبل از این که بخواهید تصمیم مهمی مثل تغییر شغل بگیرید باید از طرف مقابل‌تون مطمئن بشید. یعنی متوجه بشید که تنها مشکل همین موضوع شغله و بعد با بررسی شرایط در این‌باره تصمیم‌گیری کنید. بهتره فعلا دنبال شغل باشید ولی اقدام جدی در این زمینه نکنید. می‌تونید یک بار دیگه به عنوان خواستگاری با خانواده‌شون صحبت کنید و ببینید آیا با تغییر شغل تغییری در جواب آن‌ها ایجاد میشه یا نه. ضمن اینکه تصمیم به تغییر شغل تصمیم برای یک عمر زندگی‌تان است و نباید عجولانه اقدام کنید.

  • سلام من با توجه به کارهای که شما تو مشاوره قبلی گفتین که بعد از جدایی چیکار کنم با انجام دادم و مدت ۳هفته کاری نکردم بعد این مدت که شما گفتین من شروع کردم استوری گذاشتن بعد چند استوری دوست پسرم ریکشن نشون داد و من چیزی نگفتم ایشونم الان کارش شده استوری گذاشتن میشه بگین چکار کنم اشتباه کردم که جواب ریکشن ندادم؟؟؟؟؟؟من ریپلای کنم درست؟؟؟اینم بگم که ما ۸ باهم بودم رابطمون از را دوره و ایشون رابطرو تموم وردن

    • سلام
      اشکال نداره که یکی دوبار شما هم استریش رو ریپلای کنید اما نباید زیاده‌روی کنید، خصوصا اگر دیگه اون عکس‌العملی نشون نداد. درصورت نیاز به راهنمایی بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

  • من با یکی ۴سال در ارتباط بودم وطرف پسر خالمه الانم سره یه موضوعه الکی ۱۸ روزه ک باهم حرف نمیزنیم اون خیلی مغروره منم چون مقصر اونه بهش پیام نمیدم خلاصه منتظره یه پیامشم به نظرتون وقتی برگشت قبول کنم؟چون پسر خالمه میتونم تو مهمونیا ببینمش تو مهمونیا برم بهتره یا نرم؟ینی بهم پیام میده؟چند بار اینجوری شده برگشته این دفه هم این دفه هم بخواد برگرده قبول کنم؟

    • سلام. درباره اینکه آیا باید این‌بار برگردین یا نه نمیشه بدون بررسی هیچ نظری داد و حتما رابطه‌تون باید بررسی بشه. شرکت کردن توی مهمونی‌های خانوادگی ایرادی نداره ولی نوع رفتارتون خیلی مهمه. اگر کسی از ارتباط‌تون خبر نداره پس رفتارتون باید عادی و مثل همیشه باشه. ولی درکل بهتره فقط در حد سلام و احوالپرسی باشه. برای دریافت راهنمایی بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

  • سلام،من با شخصی دو سال دوست بودم،البته تو این بین چند ماهی از هم جدا شدیم و ایشون خودش دوباره برگشت ولی به قصد ازدواج،برای خواستگاری که تشریف اوردن(قبل از مراسم دوتایی همه صحبتامون کردیم) همه چی خوب بود تا شبش بهم گفت که خانوادش راضی نیستن
    تا فرداش باهم صحبت میکردیم و ایشون داشتن خانوادش رو راضی میکردن که دیگه از اون موقع مدت یک ماه هست اصلا باهم صحبت نکردیم، خب ایشون باید توضیح بدن، که ازش خبری نیست بدون توضیح و خداحافظی سکوت کرده
    من دلیل این کارش رو متوجه نمیشم چون این مشکل که تقصیر من نیست و ما اصلا بحث و دعوایی نداشتیم چرا رفتارش با من سرد شده
    چیکار کنم که برگرده

  • سلام. من با یکی دو سالی رابطه داشتم خیلی همدیگه را دوست داشتیم رفت و امد خانوادگی داریم اما بخاطر مسائلی مجبور شدیم کات کنیم بعدش هروقت همدیگه را میبینیم این اقا مثل گذشته بهم نگاه میکنه حرکاتش جوریه که انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده و کات نکردیم بعد که بهش پیام میدم سرد و بی تفاوت یا جواب نمیده یا میگه منظوری ندارم از نگاه هام!! اما دیگه بعد این همه مدت نگاهش را میشناسم وقتی نگاهم میکنه چشماش مظلوم و عاشقانه است. سوالم اینه اگه دوستم نداره پس چرا نگاهم میکنه اونم به مدت طولانی و خیره اگه هم دوستم داره پس چرا انکار میکنه؟؟؟تو را خدا جوابم را بدین خیلی بخاطر تضاد رفتار و کلامش ذهنم درگیره

    • دوست عزیز
      سلام

      سردرگمی در چنین مواقعی خیلی ناراحت کنندست و احساس شما کاملا قابل درکه. در موردی که شما گفتید دوتا احتمال وجود داره،
      اول اینکه همیشه یک برداشت انتخابی وجود داره و یک برداشت واقعی! گاهی ما دوست داریم اتفاقات رو اون شکلی ببینیم و تفسیر کنیم که دوست داریم. البته به معنای این نیست که شما اشتباه کردید، اما به هر حال ذهن ما به خصوص در زمان عاشقی، چنین تفسیرهایی داره. پس یک احتمال، ممکنه این مساله باشه.
      البته، یک احتمال دیگه هم شاید این باشه که ایشون قلبا شما رو دوست دارن و برای همین هست که نمی‌تونن نگاهشون رو کنترل کنن، اما به دلیل شرایطی که وجود داره، این رو انکار می‌کنن.
      شما دو تا راه دارید، یکی اینکه به طور کامل بی‌خیال ایشون و رابطه باهاشون بشید و سعی کنید تا مدتی ازشون دور بمونید تا عشق گذشته فراموش بشه،
      یا سعی کنید که برشون گردونید.
      اگه تصمیمتون به برگردوندن ایشون هست، می‌تونید با کمک دوره “بازگرداندن عشق”، رابطتون رو دوباره احیا کنید. برای شرکت در دوره با کارشناسان همیار عشق در قسمت بازگرداندن عشق، تماس بگیرید.

  • سلام.من پسری بیست و شش ساله هستم و دانشجوی کاردانی هستم و با دختری که دو سال از من کوچیکتره و دانشجوی ارشده آشنا شدم.ایشون مدتی بعد از آشنایی گفتن این رابطه درست نیست و نمیتونن ادامه بدن و گذاشت رفت ولی بعد از چند روز دوباره برگشتن و گفتن به من علاقه دارن.بیشتر ارتباط ما اینترنتی بود اما حضوری هم بود.ایشون مسئله خواستگاری مطرح کردن و من بهشون گفتم که دانشجوی بیکار هستم و سرمایه ندارم و معافی پزشکی دارم و راستش من یک مقدار مشکلی شنوایی دارم که ایشون اوایل گفتن بین خودمون میمونه اما نزدیک خواستگاری گفت باید با پدرم مشورت کنم.
    با وجود اینکه تمام مشکلاتمو گفتم،گفت:من تورو به خاطر خودت میخوام و جوابم مثبته فقط مونده جواب خانوادم.
    تا قبل از خواستگاری درباره همه مسائل زندگی صحبت کردیم و به توافق رسیدیم و حتی همیشه به من ابراز علاقه میکرد و حتی رودرو بهم گفت دوستت دارم و همیشه دوست داشت تلفنی با هم صحبت کنیم و مدام نگرانم بود اما خواستگاری که رفتیم بهم گفت تو همه اون چیزایی که من میخوام داری اما برام سخته از زندگیمو از صفر شروع کنم و متاسفانه جواب منفی دادن و در کمال ناباوری یکدفعه با بنده سرد شد و گفت دیگه هیچ وقت پیام نده و من نمیتونم با مشکل شنواییت کنار بیام.اما هنوز استوریای اینستگراممو میاد میبینه و با یه پیچ دیگش دوباره منو فالو کرده.الان حدود یک ماه و نیم میشه که ندیدمشون اما حدود دو هفته پیش به مناسبتی بهشون پیام فرستادم و ایشونم جواب پیاممو داد:سلام ممنون لطف کردی.
    به نظرتون امیدی به برگشتن ایشون هست؟
    چجوری میتونم ایشون برگردونم؟

    • سلام دوست گرامی
      درست هست که ایشان به شما علاقمند شدن اما در جریان ازدواج و زندگی مشترک، افراد واقع بینانه انتخاب میکنند و یا تحت نطر خانواده سعی بر تصمیم گیری درست میکنند.
      پس دور از ذهن نیست که ایشان در مرحله اصلی انتخاب واقع بینانه و با بررسی شرایط، متوجه عدم توان همراهی شما شدند و جواب منفی دادند.اینکه شما را فالو میکنند هم به بخش عاطفی برمیگرده که درگیر عقل و احساس هستند.
      بهتر است شما هم به جای بررسی رفتارهای ایشان، رابطه را تمام شده بدانید

مقالات مرتبط

افسردگی در زنان

افسردگی در زنان

خانم‌ها در زندگی وظایف‌ زیادی را به دوش می‌کشند، یک خانم بعنوان یک مادر، همسر، فرزند، کارمند و دوست نقش‌های زیادی را به‌ عهده دارد. این موضوع باعث می‌شود خلقیات

مطالعه»