معمولا برخی از روابط بعد از گذشت مدتی رو به سردی میروند و دو طرف نسبت به یکدیگر بیاحساس میشوند. اما اوضاع زمانیکه فقط یک طرف رابطه نسبت به طرف دیگری یخ و بیاحساس باشد، سختتر میشود؛ مخصوصا اگر این پسر باشد که نسبت به دوست دخترش احساسی به خرج نمیدهد. معمولا دختران بدلیل بالاتر بودن سطح هیجاناتشان نسبت به پسران بیشتر تمایل دارند که مورد محبت و ابراز احساسات فراوان قرار بگیرند و اگر این محبت را از سمت آنها دریافت نکنند مسلما فشار روانی بسیاری به آنها وارد میشود. ضمن اینکه ما سعی میکنیم احساسات شما را در این شرایط درک کنیم، قصد داریم در این مقاله دلایل بیاحساس بودن دوست پسرتان و راهکارهای برطرف کردن آن را ارائه کنیم تا بتوانید با استفاده از آنها دوباره به همان شور و حال روزهای اول آشنایی بازگردید.
در این مقاله، آنچه با عنوان دوستی دختر و پسر آورده میشود به معنای هر رابطهای است که به قصد ازدواج و با نظارت والدین ایجاد شده است. هدف ما در استفاده از این واژه نیز صرفا ملموستر شدن مبحث برای خوانندگان است، زیرا بیشتر مراجعان ما نیز هنگام بیان مشکل خود در استفاده از این واژه احساس راحتی میکنند.
دلایل بی احساس بودن دوست پسرتان چیست؟
افکار و احساسات منفی دربارهی خود
گاهی اوقات یکی از دلایل بیاحساس شدن مردان در رابطه میتواند داشتن افکار و احساسات منفی نسبت به خودشان باشد. زمانیکه او احساس میکند شخص دوستداشتی و لایقی نیست کم کم به لاک تنهایی خودش فرو میرود و دوست دارد تنها باشد. این حالت بیشتر وقتی در آنها دیده میشود که به هدفی که داشتند نرسیدهاند یا در یک کار شکست خوردهاند.
استرس داشتن دربارهی موضوعی که ارتباطی با شما ندارد
این دلیل معمولاً رایجترین دلیل سردی و بیاحساس شدن آقایان است. شیوهی برخوردی که مردان و زنان برای مقابله با استرس و مشکلات زندگی انتخاب میکنند، با هم تفاوت دارد. درحالی که زنان به نزدیکترین عزیزان خود پناه میبرند تا با آنها دربارهی مشکلاتشان صحبت کنند و با درد و دل کردن و گریه کردن بار دلشان را سبک کنند، مردان ترجیح میدهند که به تنهایی با مشکلاتشان دست و پنجه نرم کنند. یک مرد نمیخواهد دیگران، به ویژه همسرش یا زنی که به او اهمیت میدهد، او را مردی ضعیف و ناتوان ببیند. این مشکلات نگران کننده میتواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ شاید مرد موردعلاقهتان در کارش به مشکلی برخورده، شاید مسائل مالی یا خانوادگی نگرانش میکند یا شاید مشکلات عاطفی باعث شده که این روزها نسبت به شما بیتوجه و بیتفاوت بشود.
شما کاری انجام میدهید که باعث دور شدن او میشود
هیچ کس کامل نیست. ترسها و نگرانیها گاهی به شما غلبه میکنند و رابطهتان را نیز تحتالشعاع قرار میدهند، به گونهای که مرد مورد علاقهتان را ناخواسته و ندانسته از خودتان دور میکنید. شاید به عشقتان اعتماد ندارید، میترسید مبادا او شما را ترک کند، هرچند هیچ کاری انجام نداده که نشان دهندهی چنین قصدی باشد، شاید هم برای اعتماد به نفس پیدا کردن و باارزش شمردن خود بیش از اندازه به او وابسته هستید. دلیلش هر چه که باشد، عشقتان را مسئول کارها و اتفاقاتی کردهاید که کاملاً تحت کنترل خودتان هستند. هیچ کس دوست ندارد چنین بار و فشاری به او تحمیل شود، پس وقتی شما تا این حد عشقتان را تحت فشار میگذارید، او در واکنش به این کارتان از شما فاصله میگیرد.
افتادن در دام روزمرگی و کسل کننده شدن زندگی
گاهی اوقات دلیل بی احساس شدن مردان میتواند یکنواخت و کسل کننده شدن زندگیشان باشد. وقتی که هر روز مجبور میشوند راس یک ساعت مشخص در محل کار حاضر شوند، غذا بخورند یا بخوابند. این روتین شدن کارها میتواند برای دوست پسر شما خسته کننده باشد و به شکل بیحوصلگی، سردی و بی احساسی خود را نشان دهد.
مطمئن نبودن درباره رابطه
شک و تردید جزئی از رابطهی عاشقانه است، به علاوه هر فردی نمیتواند نیمهی گمشدهی ما باشد. همه این موضوع را میدانند و هیچ کس نمیخواهد درگیر رابطهی نادرستی بشود یا عشق زندگیش را رها کند. شاید دلیل بیتفاوتی عشقتان این باشد که او مطمئن نیست آیا واقعاً میخواهد به رابطه با شما ادامه بدهد یا خیر.
سرعت و عجله بیش از حد
یک روز با هم آشنا شدید، به سمت هم جذب شدید و ناگهان از آن روز به بعد تکتک لحظات زندگیتان را در کنار هم میگذرانید. وقتی همه چیز ناگهان کاملاً جدی و به شدت پرشور میشود، طبیعی است که مردان بخواهند خودشان را کنار بکشند تا شرایط را دوباره بسنجند. حرکت کردن با سرعت نور ترسناک است، در این بین طبیعی است که مردی بخواهد سرعت پیشرفت رابطه را آهستهتر کند، به علاوه آهسته و با اطمینان پیش رفتن به رابطهسالمتری منجر میشود.
مشکل خلقی خفیف
بیاحساسی و بیحوصلگی در رابطه عاطفی میتواند نشانه وجود مشکلات خلقی در دوست پسرتان باشد. البته به یاد داشته باشید که برای صحیح تشخیص دادن این موضوع باید به چند نکته توجه کنید. آیا از همان ابتدا که با دوست پسرتان آشنا شدید خلق او پایین بود یا اینکه بعد از گذشت مدتی اینگونه شد؟ آیا او فقط در رابطه با شما اینطور است یا در برخورد با همه حتی اعضای خانوادهاش نیز بیاحساس است؟ بیاحساس بودن و ناتوانی در ابراز علاقه میتواند یکی از نشانههای افسردگی باشد که البته بهتر است در این خصوص حتما با یک روانشناس نیز مشورت کنید.
نکته: بیاحساس بودن خصیصهایست که در بسیاری از مشکلات روانی دیده میشود، لذا با قطعیت زیادی نمیتوان در این زمینه صحبت کرد؛ مگر اینکه شرححال بیمار توسط روانشناس گرفته و تشخیص نهایی مطرح شود.
در واکنش به دوستپسر بیاحساستان این کارها را انجام ندهید
اگر عشقتان نسبت به شما سرد و بیتفاوت شده است، کارهای زیر را به هیچ وجه انجام ندهید، مگر آن که بخواهید او را بیشتر از خودتان دور کنید.
کلافه کردن عشقتان
مشکل چیه؟ چه اتفاقی افتاده؟ من چیکار کردم؟ چرا جواب پیامهام رو نمیدی؟ چرا اینطوری باهام حرف میزنی؟ عشقتان را با انبوه سوال به رگبار نبندید، چون جواب درستی نخواهید گرفت و دقیقاً مانند این میماند که با یک دیوار آجری تنیس بازی کنید. اگر مردی تحت فشار باشد یا مشکلات عاطفی در زندگیش وجود داشته باشد، آخرین چیزی که در این دنیا میخواهد، درگیر شدن در یک بازجویی مفصل است. این سین جیم کردنها به موضوع نگران کنندهی دیگری در زندگیش تبدیل میشود که طبعاً او ترجیح میدهد از آن فرار کند. البته میتوانید یک بار برای همیشه از او بپرسید که آیا میخواهد دربارهی مشکلش با شما صحبت کند، اگر تمایلی نداشت، اصرار بیجا نکنید.
ذهنتان را مشغول این موضوع نکنید
تحت فشار گذاشتن یک رابطه، ثمری به جز به نابودی کشاندن آن ندارد. شاید با این وسواس فکری دائمی احساس مفید بودن بکنید، اما واقعیت این است که اصلاً کار مفیدی انجام نمیدهید. در واقع فقط انرژیتان را هدر میدهید و خودتان را با این کار دیوانه میکنید. استرس و نگرانی هرگز نتیجهی خوبی نمیدهد.
تنبیه کردن منفعلانه و تهاجمی
او از شما فاصله گرفته و سرد و بیاحساس شده است، پس شما هم فاصلهتان را بیشتر میکنید و بیشتر به او بیمحلی میکنید. شاید هم فقط برای این که به او ثابت کنید، کدامتان رئیس است و او نمیتواند با این رفتارش قسر دربرود، حتی با مردان دیگری آشنا شوید و با آنها قرار بگذارید. درست است که عصبانی هستید و دنبال فرصتی برای تلافی میگردید، اما به خاطر بسپارید که این روشها، راهکار وحشتناکی است.
ربط دادن همه چیز به خود
بیاعتنایی و بیاحساسی دوست پسرتان به احتمال زیاد ربطی به شما ندارد، پس از این که خودتان را به عنوان مشکل ببینید، دست بردارید، مگر آن که واقعاً مطمئن شوید که مشکل از خود شما است.
تلاش میکنید تا مشکل عشقتان را برایش حل کنید
مردان نیاز دارند که قدرت و توانایی را در وجودشان احساس کنند. اگر سعی کنید مشکلات عشقتان را برایش حل کنید، او احساس میکند که ضعیف است و خود را یک شکست خورده میبیند. البته وقتی او خودش از شما مشورت میخواهد، موضوع فرق میکند. اما اگر خودش از شما درخواست کمک نکرد، او را تحت فشار نگذارید.
وقتی صادقانه با شما دردو دل میکند، قضاوتش میکنید
سریعترین راه برای پس زدن و ساکت کردن یک نفر وقتی سفرهی دلش را پیش شما باز میکند، این است که قضاوتش کنید. یعنی به خاطر همین موضوع اینقدر ناراحت بودی؟ چقدر احمقانه! اگر او در نهایت صداقت و بیپناهی نزدتان آمد، با مهربانی و دلسوزی به حرفهایش گوش کنید. همان لحظهای که او را قضاوت کنید، او به سرعت دوباره از شما فاصله خواهد گرفت و سرد و ساکت خواهد شد.
سرزنش کردن
سعی کنید پشتیبان عشقتان باشید. درست است که وقتی ناراحت، آزرده خاطر و سردرگم هستید، قرار گرفتن در نقش حامی سخت است، اما حمایت کردن از عشقتان بسیار مهم است. بگذارید مرد زندگیتان متوجه شود که شما آمادهاید تا در صورت لزوم به او کمک کنید، سپس فعلاً به همین حد اکتفا کنید تا او قدم بعدی را بردارد.
اگر دوست پسرتان بیاحساس است به نکات زیر توجه کنید
فاصله گرفتن
وقتی یک مرد نیاز دارد تنها باشد، باید او را تنها بگذارید، به همین سادگی! میدانیم که دوست ندارید از عشقتان فاصله بگیرید، میدانیم که دوست دارید او نزدیکتان بیاید و راز دلش را با شما در میان بگذارد، اما شما نباید این تصمیم را بگیرید. این تصمیم به او و نیازهایش مربوط میشود، بهترین کاری که شما میتوانید انجام بدهید، این است که به خواستههای عشقتان احترام بگذارید. این حرکت نشانهی بلوغ عاطفی است و اگر بتوانید آن را با موفقیت انجام بدهید، او بیشتر از قبل عاشقتان میشود و قدرتان را میداند.
خویشتننگری
وقتی متوجه بیاحساس شدن عشقتان شدید، بهتر است قدری خودتان را واکاوی کنید. قبل از آن که عشقتان را زیر بار نگرانیها و سوالات وحشتناک خود خفه کنید، ابتدا قدری به خویشتننگری بپردازید و احساسات درونی خود را بررسی کنید. گاهی اوقات احساسات درونی خود را بدون این که حتی بدانید، به دوست پسرتان منتقل میکنید. مواقعی هم وجود دارد که دلیل اصلی بیاحساسی و بیاعتنایی عشقتان فقط و فقط خودتان هستید. احساسات فعلی و افکار و هیجاناتی را که قبل از پی بردن به بیحوصلگی و بیاعتنایی عشقتان داشتید، با دقت در نظر بگیرید. اگر متوجه شدید که شما آن کسی هستید که خشمگین، آزرده یا ناراحت است، محرکهای این احساسات ناخوشایند را پیدا کنید. چنانچه عشقتان نقشی در عصبانی و آزرده خاطر کردنتان داشته است، از خودتان بپرسید که آیا میتوانید با همفکری یکدیگر راهی را برای تغییر دادن رفتارتان در آینده پیدا کنید.
گفتگو
اگر بعد از خویشتننگری و بررسی دقیق شرایط و احساساتتان متوجه شدید که عشقتان رفتار عجیبی با شما دارد و واقعاً به شما بیمحلی میکند، دربارهی اقدام بعدیتان تصمیم بگیرید. از داستانگویی برای خود و تلاش برای توجیه کردن رفتارهای دوست پسرتان دست بردارید. در ذهنتان این موضوع را برای خودتان حلاجی کنید که خواستهی قلبیتان چیست و چه عواملی برای رسیدن به این خواسته به شما کمک میکند. پی بردن به احساسات فعلی عشقتان برای غلبه بر این سردی و بیاحساسی و رسیدن به رابطهی دلخواهتان بسیار مهم است. درهر حال ابتدا باید تکلیفتان را با خودتان مشخص کنید، وقتی از خواستهی قلبیتان آگاهی پیدا کردید، واژگان مناسبی را برای بیان آن پیدا کنید و سپس خودتان را برای شنیدن حرفهای عشقتان آماده کنید. در این گفتگو از اتهام زدن یا حدس زدن اتفاقاتی که فکر میکنید برای او افتاده است، پرهیز کنید. در عوض از عشقتان بخواهید که احساسات خود، هم احساسات کلی و هم احساسات مربوط به رابطهتان را با شما در میان بگذارد. به عشقتان بگویید که این بیتفاوتی و بیاحساسی او چه تاثیری بر شما دارد. نادیده گرفتن این احساسات باعث از بین رفتن آنها نمیشود. برای عشقتان توضیح بدهید که بیتوجهی او تا چه حد ناراحتتان میکند، اما ضمناً مراقب باشید که به او حمله نکنید. حرف زدن دربارهی نقاط ضعفی که خود، وجود آنها را باور دارید، به بهبود رابطهتان کمک میکند و مهر سکوت عشقتان را میشکند.
به عشقتان فرصت بدهید تا دربارهی حرفهایتان فکر کند
به عشقتان زمان بدهید تا دربارهی گفتههایتان فکر کند و آنها را درک کند. عشق و توجه او را گدایی نکنید یا با اصرارهای بیجا او را به ستوه نیاورید، در غیر این صورت او بیشتر از شما فاصله خواهد گرفت. به عشقتان این آزادی را بدهید تا سر فرصت به خوبی دربارهی حرفهایتان فکر کند. در واقع این آزادی و فاصله گرفتن شما را به هم نزدیکتر میکند.
واکنشهایتان را تغییر بدهید
با تغییر دادن واکنشهایتان نسبت به سردی و بیاحساسی عشقتان او را وادار کنید که مشارکت بیشتری در رابطهتان داشته باشد و احساس بیشتری را در رابطه خرج کند. به خود و رابطهتان اعتماد داشته باشید و استقلال را در خودتان تقویت کنید. این کارها عشقتان را به فکر میاندازد و چشم او را به روی مسائل و ویژگیهایی باز میکند که تا به حال آنها را بدیهی و حق مسلم خود فرض میکرد.
سعی کنید شاد باشید
اجازه ندهید که احساسات منفی بر مثبتنگریتان غلبه کند. درست است که میترسید و احساس نگرانی و ناامنی میکنید، اما این احساسات ناخوشایند از درون خودتان نشأت میگیرد و او لزوماً مسبب آنها نیست. با دوستانتان بیشتر معاشرت کنید، کارهای مورد علاقهتان را انجام بدهید و در یک کلام از زندگی لذت ببرید. شادی انسانها را جذب میکند. اگر شادی و انرژی مثبت از شما ساطع شود، او هرچه زودتر به نزدتان باز خواهد گشت. بخندید و با هم خوش بگذرانید. فیلمهای خندهدار نگاه کنید، کارهایی را انجام بدهید که از انجام دادنشان لذت میبرید و سعی کنید به عشقتان یادآوری کنید که چرا عاشقتان شده است. بیاحساسی او به مرور زمان و با صبر و تلاش شما جای خودش را به احساساتی پرشور خواهد داد.
وقتی در کنار هم هستید، مثبتاندیشی و خونسردیتان را حفظ کنید
اگر مضطرب و عصبی باشید، او متوجه میشود. نهایت تلاشتان را برای حفظ خونسردی و آرامشتان بکنید. سعی کنید جنبهی عاشق و مهربان وجودتان را بیدار کنید تا عشقتان از بودن در کنار شما احساس خوبی پیدا کند.
فاصله گرفتن از یکدیگر
اگر رابطهتان سرد شده، شاید وقت آن رسیده است که مدتی از هم فاصله بگیرید و به خودتان استراحت بدهید. به این ترتیب هر دو نفر این فرصت را پیدا میکنید تا دلتان برای هم تنگ شود. البته منظورمان این نیست که کلاً از هم جدا شوید، اما باید به خودتان زمان بدهید تا در خلوت روی خودتان متمرکز شوید و احساس واقعیتان را نسبت به این رابطه کشف کنید. رابطههای عاشقانه بسیاری از اوقات نامتعادل و آشفته میشوند. اگر احساس شما نسبت به رابطهتان قویتر از احساس عشقتان باشد، شما وابستگی بیشتر در رابطه پیدا میکنید و مانند چسبی میشوید که با سماجت به طرف مقابل چسبیدهاید. بهترین رابطه، رابطهای مبتنی بر بههم پیوستگی و مشارکت هر دو طرف است. کمی از هم فاصله بگیرید تا بتوانید روی علائق فردیتان متمرکز شوید و در نهایت بهترین تصمیم را برای خود و رابطهتان بگیرید.
با نتیجه کنار بیایید
این احتمال وجود دارد که او در نهایت نخواهد به رابطه با شما ادامه بدهد. خودتان را برای این احتمال و پذیرش آن آماده کنید. درست است که به پایان رسیدن یک رابطهی عاشقانه بسیار دردناک است، اما پایان دنیا نیست. ترس، اضطراب و نگرانی بعد از شکست عشقی از این طرز تفکر نشأت میگیرد که فکر میکنید اگر عشقتان را از دست بدهید، زندگیتان از هم فرومیپاشد، اما اصلاً اینطور نیست. این حقیقت را به خودتان یادآوری کنید که بدون او هم میتوانید به خوبی به زندگیتان ادامه دهید.
بی احساس شدن درخواست غیر مستقیم برای پایان رابطه
شاید یکی از دلایلی که دوست پسر شما بیاحساس شده است تمایل او برای تمام کردن رابطه است. اگر موارد مطرح شده را در ارتباط خود اعمال کردید ولی همچنان در رفتار او تغییری احساس نکردید شاید به نقطهای در ارتباطتان رسیده اید که دوست پسر شما احساس می کند دیگر از بودن در کنار شما احساس رضایت نمیکند. اما شما به راحتی و با یادگیری تکنیکهای روانشناسی جذب میتوانید او را به رابطه بازگردانید. همیار عشق در کارگاه بازگرداندن آموزش محور عشق و ازدواج به شما صفر تا صد راههای بازگرداندن عشقتان را آموزش میدهد. پس ناامید نشوید و مطمئن باشید این دوره در هر رابطه عاطفی ایجاد میشود و طبیعی است. فقط کافی است به موقع اقدام کنید و دوباره پسرموردعلاقهتان را در کنار خود داشته باشید.
یکی از سختترین قسمتهای یک رابطه زمانی است که یکی از طرفین دیگر احساس روز اول را ندارد. اگر دوست پسر شما بیاحساس است و ابراز محبت نمیکند بهتر است بدانید که این کار او دلایل ریز و درشتی دارد. از مشکلات شخصی در زندگیاش گرفته تا مشکلات خفیف خلقی؛ اما بهتر است بدانید که در چنین شرایطی نباید نمک به زخم خودتان و ارتباطتان بپاشید. پس، از سرزنش کردن ، سوال و جواب کردن، قضاوت کردن و مقصر جلوه دادن او بپرهیزید. در عوض تلاش کنید که با پیدا کردن علت مشکلتان را حل کنید. کمی به او فرصت دهید. به رفتارهای خودتان هم نگاهی بیندازید. در موقعیت مناسب با او صحبت کنید و پاسخهایش را بشنوید. واکنشهای اشتباهتان را تغییر دهید و سعی کنید شاد باشید. گاهی نیز در این شرایط کمی فاصله موقتی بین شما میتواند دوای دردتان باشد، اما به شرطی که دوست پسرتان تمایل به تمام کردن رابطه برای همیشه را نداشته باشد. درک میکنیم که قرار گرفتن در این شرایط قطعا دشوار است، اما شاید جدایی، از آسیبهای روانی طولانی مدت در شما جلوگیری کند.
پرسش و پاسخ کوتاه