قهر و دعوا دوست پسر و دوست دختر (حل اختلافات در رابطه دوستی)

تاریخ آخرین بروزرسانی :

اشتراک گذاری

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

مشاوره

02122024728
رزرو نوبت

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

قهر و دعوا دوست پسر و دوست دختر (حل اختلافات در رابطه دوستی)

دعوا و قهر در دوران دوستی یکی از رایج ترین مشکلاتی است که تقریبا هر دختر و پسری در رابطه عاطفیشان با آن مواجه خواهند شد. چرا که هر زوجی بالاخره حدی از اختلاف نظر و تضاد بینشان وجود دارد.اماگاهی دعوا و قهر تا حدی در رابطه جدی میشود که ممکن است حتی عاملی برای جدایی و تمام شدن رابطه دوستی و آشنایی باشد. اما از نظر کارشناسان حوزه روابط عاطفی، اگر دختر و پسر مهارت درست دعوا کردن و آشتی کردن بعد از دعوا را بلد باشند، هرگز مشکلات پیچیده و غیرقابل حل نخواهند شد در غیر این صورت منجر به تمام شدن رابطه و جدایی می‌شود. در این مقاله با ما همراه باشید تا روش درست دعوا کردن در دوران دوستی و آشنایی و جلوگیری از مشاجره و قهر را برای شما شرح دهیم.

دلایل وریشه های قهرودعوا


در رابطه عاطفی شما قهر و دعوا زیاد اتفاق می افتد؟ طرف مقابلتان با کوچکترین اختلاف نظر دعوا راه می اندازد یا قهر می‌کند؟ در این صورت شاید بهتر باشد ابتدا دلایل و ریشه های قهر و دعوا در رابطه عاطفیتان را بررسی کنید. برای جزییات بیشتر پادکست زیر را گوش دهید.

عدم شناخت مناسب

یکی از دلایلی که باعث ایجاد قهر و دعوا در دوران دوستی میشود این است که دختر و پسر نسبت به طرف مقابل شناخت کافی ندارند. یعنی روحیات، توقعات و حساسیت های او را نمیشناسند.این موضوع به راحتی ممکن است باعث رنجش از یکدیگر و به وجود آمدن قهر و دعوا در رابطه شود. اگر طرف مقابل را بشناسید و به حساسیت های او آگاه باشید میتوانید از بروز قهر و دعوا تا حد زیادی جلوگیری کنید.

وجود تنش های حل نشده

گاهی در رابطه عاطفی بین دو نفر مشکلات و اختلاف نظرهایی ایجاد می‌شود و این موضوع تا حدی طبیعی است. اما اگر آن ها در فرصت مناسب به حل این مشکلات نپردازند، این اختلاف ها ریشه پیدا میکند و تبدیل به تنش های حل نشده میشود. تنش های حل نشده در رابطه باعث میشود همین مشکل بارها و بارها در در رابطه تکرار شده و موجب قهر و دعوا شود.

خودخواهی و باج گرفتن

خودخواهی نیز میتواند ریشه قهر و دعوا در رابطه باشد.فردی که قدرت برقراری مکالمه موثر و حل اختلافات را ندارد وقتی در رابطه به خواسته‌اش نمی‌رسد به راحتی دعوا راه می اندازد و قهر می‌کند. درواقع در این شرایط قهر و دعوا وسیله‌ای برای تهدید طرف مقابل و باجگیری عاطفی از اوست و او میخواهد به این وسیله طرف مقابل را تحت فشار روانی قرار دهد تا بتواند به خواسته هایش در رابطه برسد.

بهانه ای برای فرار از مسئولیت

رابطه عاطفی مسئولیت دارد و برای برخی مسئولیت پذیری دشوار است. به همین دلیل گاهی دیده می‌شود دختر یا پسر برای فرار از مسئولیت، دعوا راه می اندازند و قهر می‌کنند تا به این بهانه مدتی از رابطه عاطفی و طرف مقابل دور باشند. فردی که به بلوغ عاطفی لازم نرسیده باشد از قبول مسئولیت رفتارهای خود طفره می‌رود.


دردوران دوستی چطوردرست دعواکنیم؟


برخی افراد از هر نوع رودررویی و جر و بحث فرار می‌کنند، حال آن که عده ای از فریاد زدن بر سر هم لذت میبرند. بعضی حتی به طرف مقابلشان فرصت نمیدهند که دهانش را باز کند، چه رسد به این که از خودش دفاع کند. عده ای به محض این که حرفی بر خلاف میل‌شان می‌شوند، زیر گریه می‌زنند. هر قهر و دعوایی علت خاص خود را دارد و هیچ مشاجرهای مانند دیگری نیست.

  اشتباهاتی که به طلاق و جدایی ختم می‌شود (پیشگیری از جدایی)

اما به طور کلی با در نظر گرفتن نکات و روش های زیر میتوانید تنش های دوران دوستی را به خوبی مدیریت کنید و درواقع با شریک عاطفیتان درست دعوا کنید:

شوخی کنید اما مسخره نکنید

شوخ طبعی تنها زمانی میتواند به حل مشکلات عاشقانه کمک کند که هر دو طرف با هم به این شوخی بخندند. البته منظورمان این نیست که حس شوخ طبعیتان را سرکوب کنید، اما بهتر است بعد از دعوا باملاحظه تر رفتار کنید؛ چون ممکن است عشقتان دچار سوءتفاهم شود. اگر احتمال می دهید که دوست دختر یا دوست پسرتان متوجه شوخیتان نمیشود، آن را تعریف نکنید، حتی اگر به نظرتان بامزه ترین جوک جهان است.

حمله کردن به حساسیت های شخصی جو مشتنجی سرشار از عصبانیت و شکنندگی ایجاد میکند. چنانچه شوخیتان به گونه ای باشد که گویی در حال مسخره کردن دوستتان هستید، این شوخی نامناسب اعتماد وحسن نیت بین شما را از بین میبرد و ممکن است به رابطه تان آسیب بزند.

صبر کنید تا جو منفی از بین برود

هم به عشقتان و هم به خودتان فرصت بدهید و مدتی از هم فاصله بگیرید تا آبها از آسیاب بیفتد. بعد از دعوا کردن با دوست دختر یا دوست پسرتان برای فکر کردن، بهبود یافتن و التیام یافتن زخم زبانها به زمان نیاز دارید. برای مدتی لازم است که دور و بر عشقتان آفتابی نشوید تا طوفان خشم و احساسات منفی فروکش کند. این دوری موقتی هیچ اشکالی ندارد.

حتما بخوانید: عشقم منو بلاک کرده

چسبندگی عاطفی نداشته باشید

گاهی اوقات یکی از طرفین بعد از دعوا ترجیح میدهد که مدتی از دوستش دور باشد و در آرامش فکر کند، حال آن که طرف مقابل سماجت میکند و مانند کنه به یارش میچسبد. شاید از این که عشقتان کنارتان باشد، احساس رضایت و آرامش خاطر بکنید، اما اگر صبور باشید و در خلوتتان فکر کنید، رابطه تان در درازمدت قویتر خواهد شد. چسبندگی عاطفی در حالتی که عشقتان به فرصت و تنهایی نیاز دارد، فقط شرایط را وخیمتر میکند. از این فرصت برای تمرکز کردن روی افکار و احساساتتان استفاده کنید. اگر دوست دختر یا دوست پسرتان ترجیح میدهد که مدتی تنها باشد، به خواسته اش احترام بگذارید. از این درخواست ناراحت نشوید و بعدها برای تنبیه کردن دوستتان به او بی محلی نکنید.

مکالمه و ارتباط سازنده برقرار کنید

شاید به نظرتان کلیشه‌ای و تکراری بیاید، اما واقعیت این است که ارتباط رمز موفقیت هر رابطه‌ای است. برای این که صلح و صفا را بعد از دعوا برقرار کنید، باید هر دو طرف احساس دیگری را درباره این شرایط درک کنید و درباره جر و بحثی که با هم داشته‌اید، صحبت کنید. صادقانه و بدون قضاوت کردن یکدیگر پای درد و دل هم بنشینید. شاید این کار در وهله‌ی نخست به نظرتان دشوار بیاید، اما اگر ندانید که دوستتان چه انتظاراتی از شما دارد و او نیز از توقعات شما خبر نداشته باشد، در آینده دچار سوءتفاهم‌های مکرری خواهید شد که ممکن است به فاجعه منجر شود.

گفتگوی بعد از دعوا باید سازنده و مفید باشد. بهتر است هر دو به اتفاق یکدیگر یا حتی خودتان به تنهایی قوانین و حد و مرزهایی را برای سلامت رابطه‌ی عاشقانه‌تان تعیین کنید تا در آینده دوباره در دام سوءتفاهم و دعوا نیفتید.

  چکار کنم منو ببخشه و برگرده

حق به جانب نباشید

مسئولیت و نقش خودتان را در ناراحت و آزرده خاطر کردن دوست دخترتان بپذیرید. برای سلامت و موفقیت رابطه تان لازم است که از کله شق بودن و تلاش برای اثبات حقانیت خودتان دست بردارید؛ اگر اصرار داشته باشید که حق با شما است، دعوا ادامه پیدا خواهد کرد و حتی ممکن است به جدایی منجر شود. اگر فکر میکنید که لازم است دلیل رفتارتان را توضیح دهید، میتوانید این توجیه کردن را به بعد و زمانی موکول کنید که دعوا تمام شده و دریای طوفانی آرام شده است.

دعوا و قهر را کش ندهید

بعد از آن که آبها از آسیاب افتاد و جو آرام شد، ممکن است هنوز هم درگیر احساسات شدید باشید، حتی شاید وسوسه شوید که زخم زبانهایی را که لحظه ی آخر یادتان افتاده، بگویید تا دلتان خنک شود و با این جواب دندانشکن ثابت کنید که حق با شما است. شاید هم بخواهید که حق دوست دختر یا دوست پسرتان را کف دستش بگذارید. در هر حال این زخم زبانها هر چقدر هم که کوچک باشند، فقط جو را مشتنجتر و قهر را طولانی تر میکنند. اگر برای آشتی کردن نمی‌خواهید پیش قدم شوید پادکست زیر را گوش دهید.

در هر مکالمه تنها بر روی یک مشکل تمرکز کنید

وقتی در هر حال جر و بحث بر سر یک موضوع هستید، خلط مبحث نکنید و موضوع دیگری را مطرح نکنید. به این ترتیب یک جرقه ی کوچک به آتشی تبدیل نمیشود که تمام رابطه تان را بسوزاند.

توهین نکنید، تهمت نزنید، سرزنش نکنید

مهم نیست طرف مقابل چه کار اشتباهی انجام داده است یا شما چقدر عصبانی هستید، در هر شرایطی ادب و احترام را حفظ کنید و هرگز به طرف مقابل توهین نکنید و او را تحقیر ننمایید.سرزنش کردن و تهمت زدن
باعث میشود که عشقتان به جای تلاش برای درک کردن شما بر روی دفاع کردن از خود تمرکز کند. به جای تهمت زدن به او بگویید، کارهایی که انجام داده است، چه حسی را در شما ایجاد کرده است.

در دعوا و قهر هم مهربان باشید

به ندرت پیش میآید که اجبار سازنده و موثر باشد، اما بهتر است تا زمانی که به آرامش نرسیدهاید، دستکم حفظ ظاهر کنید. احساساتتان را بعد از دعوا کنترل کنید و با عشقتان با مهر و محبت رفتار کنید.
با کلمات محبتآمیز و رفتار مهربانانه عشق و توجهتان را به دوستتان نشان بدهید. چنانچه یکی از طرفین یا هر دو حس کنند که عشقی را که شایستهی آن هستند، دریافت نمیکنند یا لطف و محبت هایشان نادیده گرفته میشود، خشم و تنفر جایگزین مهر و محبت میشود. با انجام دادن کارهای سادهای مانند ارسال یک پیام محبتآمیز “مراقب خودت باش” میتوانید مانع بروز بسیاری از مشکلات بزرگ بشوید.
این مهربانی های کوچک به عشقتان یادآوری میکند که چقدر او و رابطه تان برایتان مهم است و چقدر یکدیگر را دوست دارید. منظورمان این نیست که وانمود کنید، هیچ اتفاقی نیفتاده است، اما با این مهربانی در شرایط سخت، راه آشتی کردن را هموارتر میکنید.

باج ندهید

لازم نیست همیشه شما منت کشی کنید. اگر دوست دختر یا دوست پسرتان برای باج گرفتن از شما و رسیدن به خواسته های نامعقول دعوا راه می اندازد یا قهر میکند شاید بهتر باشد دیگر از این راه به او باج ندهید. زیرا اگر همیشه شما در این شرایط کوتاه بیایید و همه خواسته هایش را انجام دهید، این رفتار اشتباه تشویق شده و ادامه پیدا خواهد کرد.

حتما بخوانید: عشقم بهم زنگ نمیزنه

در صورتی که بلاک شده‌اید باز هم ناامید نشوید

برای توضیحات کامل در زمینه عکس العمل مناسب در مواقع بلاک شد پادکست زیر را گوش دهید.

  عشقم منو ولم کرده رفته میخوام برگرده؟چه کار کنم؟

برای بهبود رابطه صبر داشته باشید

بپذیرید که ترمیم رابطه تان زمان میبرد، بعد از آن که مدتی گذشت، شرایط را بررسی کنید تا متوجه شوید که رابطه تان به کجا رسیده است. همچنین بهتر است با هم فکری یکدیگر قوانین و حد و مرزهایی را برای آینده تعیین کنید. وقتی در آرامش راجع به دعوایی که داشتهاید، فکر میکنید، باید تدابیری را در نظر بگیرید تا دفعه ی بعد در مواجهه با این مشکلات رفتار متفاوتی داشته باشید.

اگر دعوا و قهر تبدیل به مشکل جدی و جدایی شد چکار کنم؟

گاهی این قهر و آشتی‌ها به قدری بزرگ می‌شود که رابطه را به مرز نابودی می‌کشانند، در اینجور مواقع برای ترمیم و برگرداندن رابطه به کمک تخصصی نیاز پیدا می‌کنید. باید سطح آگاهی‌ و شناخت‌تان را بالا ببرید که بتوانبد اشتباهات‌تان را شناسایی کنید و راه حلی برای رفع و جبران آنها پیدا کنید. برای اینکه بعد از دعوا‌های متمادی و قهر‌های طولانی مدت، بتوانید ذهنیت منفی عشق‌تان نسبت به خودتان را پاک کنید و کاری کنید که برداشت درستی از شما داشته باشد، باید قادر باشید معادلات ذهنی‌ او را بهم بزنید. همیار عشق در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج تمام مهارت‌ها و تکنیک‌های مورد نیاز‌ برای ترمیم و بازسازی رابطه را به شما آموزش می‌دهد. این کارگاه که بصورت آنلاین برگزار می‌شود، بر پایه دانش روانشناسی طراحی شده است و یک راهنمای گام به گام برای برگرداندن عشق و علاقه میان شما و محبوبتان است. در این کارگاه علاوه بر فایل‌های آموزشی یک روانشناس اختصاصی دارید که با توجه به شرایط خاص رابطه‌تان شما را همراهی می‌کند. روانشناس اختصاصی‌تان از طریق مشاوره تلفنی و آنلاین (واتساپ و تلگرام) و آزمون‌های شخصیت، به شما کمک می‌کنند درک و شناخت کاملی از خود و طرف مقابل‌تان به دست بیاورید و بتوانید مشکلات رابطه‌تان را بطور اصولی و زیر بنایی حل کنید.

جهت ارتباط با کارشناسان همیار عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02122024728 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما با آغوشی باز آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

عدم شناخت مناسب از یکدیگر، خودخواهی و باجگیری و فرار از مسئولیت از دلایل اصلی بروز قهر و دعوای زیاد در رابطه دوستی هستند. لازم است دختر و پسر مهارت درست دعوا کردن را بیاموزندتا بتوانند مشکلات و اختلاف نظر ها را با هم حل کنند.برای درست دعوا کردن، در زمان مشاجره و دعوا به طرف مقابل توهین نکنید و او را مسخره نکنید، حق به جانب نباشید، در هر مکالمه تنها بر روی یک مشکل تمرکز کنید و در دعوا و قهر هم مهربان باشید. برای بهبود رابطه صبر داشته باشید، دعوا و قهر را کش ندهید وبرای حل مشکلات مکالمه و ارتباط سازنده برقرار کنید.

اشتراک گذاری مقاله

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

پرسش و پاسخ کوتاه

برای پرسش و پاسخ کوتاه سوال خود را از طریق فرم زیر مطرح کنید. پاسخ، زیر این مقاله در سایت منتشر می شود و به ایمیلتان هم ارسال خواهد شد. برای گرفتن نوبت و مشاهده شرایط مشاوره و گفتگوی آنلاین یا تلفنی با مشاورین روانشناس رادیو عشق اینجا کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

  • رضای عزیز این که چه کسی در رابطه پیش قدم میشه اهمیتی نداره، چیزی که مهم هست اینه که شما و شریک عاطفیتون هرکدام میزان و درصد تقصیرتون رو در مشکلات بپپذیرید و برای رفعش قدم بردارید در غیر اینصورت این قهر و آشتی ها ادامه پیدا میکنه، باید مشکلات رابطه تون رو ریشه یابی کنید تا بتونید آگاهانه به سمت هم برگردید.

  • دوست عزیز سلام
    اگر فکر می کنید درخواست شما از ایشان ناشی از حساسیت بی مورد شماست باید روی خودتان کار کنید، ما گاهی نیازهایمان را نمیشناسیم و به دنبال بهانه گیری از اطرافیانمان هستیم. به شما توصیه می کنم با مشاور صحبت کنید و این حساسیت ها را با او در میان بگکذارید تا بتواند با سوال های هدفمند ریشه آن را پیدا و برطرف کند.

  • بهناز عزیزم سلام، وقتی یه رابطه به هر دلیلی به جدایی ختم می شه قبل از برگشت به اون رابطه باید همه ابعاد رو بررسی کنید، دلیل جدایی رو کشف کنید، سهم خودتون و طرف مقابل رو از مشکلات بپذیرید و در جهت رفعش قدم بردارد. شما مشکلات رابطه رو حل نکردید و سه بار به اون رابطه با مشکلاتش برگشتید پس تعجبی نداره که باز هم به جدایی محکوم شده. بهتون توصیه می کنم این بار قبل از بازگشت به رابطه اون رو اصولی و منطقی ارزیابی کنید. لطفا صفحه بازگشت و ترمیم رابطه رو مطالعه کنید عزیزم.

  • دوست عزیزم سلام. رابطه شما نیاز به ترمیم داره. رای ترمیم رابطه به نسخه های از قبل پیچیده شده اکتفا نکنید. باید رابطه تون از شروع بررسی بشه و تمام اتفاقات مهمی که در این دوسال افتاد تا رابطه به سردی کشید شد. باید سهم خودتون رو از این اتفاق ها کشف و برطرف کنید و در نهایت بتونید جذابیت از دست رفته رو برگردونید. لطفا صفحه بازگشت و ترمیم رابطه همیار عشق رو مطالعه کنید عزیزم.

  • سلام.من یکساله و دو ماهه توی رابطه هستم که شیش ماه بعد از رابطه تصمیم گرفتیم منو و پارتنرم به طور جدی به رابطمون فکر کنیم و به خانواده ها همو معرفی کنیم.من خودم قبل از ایشون رابطه های زیادی داشتم همینطور ایشون و رابطه ی جنسی هم با قبلیا هم با هم داشتیم.مشکل من اینه که منو این آقا 4ماهه یکسره در حال دعواییم همو خیلی کم میبینیم من اهل مطالعه و همینطور بفکر مهاجرت هستم اما ایشون دانشگاه انصراف داد تشنه ی پوله همش از زندگی های دوستاش حرف میزنه.دوستاش آدمای هم کوچیکتر از خودش هم فوق العاده بی بند و بارن.رفته مسافرت قرار بوده یک هفته ای بیاد.الان یک ماهه پیش خانوادشه هرشب قمار می‌کنه.24ساعت مشروب میخوره اونجا.من بهش میگم مشکل ندارم با مشروب اما نه در این حد.دوستاش و خانوادش حتی‌موادم میکشن که این بعد از یکسال دوباره گل کشید.کل زندگیش شده خوش گذرونی با دوستاش.میگه من که خیانت نمیکنم.اما من چیکار کنم باهاش خستم کرده.بهش گفتم من آدم رفیق باز کنارم جایی نداره.اما این اصلا متوجه نمیشه.پول سیو نمیکنه.به هرکس ک میرسه اعتماد می‌کنه.دو بار رفت تو شرکت هرمی من بهش گفتم این آخر عاقبت نداره اصلا گوش نکرد تا مامانش گفت اومد بیرون.میره تا کار می‌کنه هوا برش میداره که آره تو حق نداری بعدها گذشتمو بزنی تو سرم!بعد باز شکست میخوره میشینه سر جاش.هنوز سربازی نرفته چون ۸۰درصد بدنش تتو داره.من حتی بهش شک کردم ک نکنه همجنس گرا باشه.دیوونم کرده.من همه جوره باهاش بودم و هستم اما ایشون کلا یه طور دیگه است.به بلوغ هنوز نرسیده انگار.راه حل بدین که این بشر سره عقل بیاد.فوق العاده حسودی می‌کنه حتی به کوچیک ترین چیزا.میگه بعد ازدواج نمیذارم بری سرکار!یا آزمون آی کیو دادیم من ۱۵۰ام ایشون ۱۰۰به همینم حسادت کرد.به مدرک تحصیلیم حسودی می‌کنه.باهام دعوا کرد که منو تحقیر میکنی!حتی من یک کلمه هم حرف نزدم در این موردا.حرف تو گوشش می‌ره اما مهم اینه ک اون آدم من نباشم تا بحرفش گوش کنه.بعد هرچیزیم میگه جبران میکنم.دروغ میگه فکر می‌کنه من نمی‌فهمم.لطفا راهنمایی کنین من چیکار کنم

    • دوست عزیزم سلام
      خوب مساله ای که به عنوان یه روانشناس از صحبت های شما برای من جلب توجه کرد اینه که با وجود این مشکلات که همش برای شما آزاردهنده است دنبال راه حلی هستی که این آقا رو تغییر بدی در صورتی که پیشنهاد من به شما اینه که روی خودت متمرکز باشی و ببینی چرا با وجود این همه آزار هنوز این رابطه رو می خوای و به این فرد علاقه مند هستی؟ این سوالات رو از خودت بپرس، این آقا چه ویزگی های مثبتی داره که می خوام باهاش ازدواج کنم؟ چه ویزگی های منفی داره؟ این ویزگی های منفی چقدر قابل حل هستند؟ ازدواج با ایشون چه ریسک هایی داره؟ اگر بعدا قصد بچه دار شدن داشته باشم این آقا به عنوان پدر چقدر می تونه حامی فرزندم باشه؟ از نظر مالی چقدر تامین کننده هست؟ چقدر احساسات مشترک داریم؟ هدفمون به زندگی چقدر شبیه هم هست و … به نظرم با یک مشاور صحبت کنید و این موارد رو تک به تک باهم بررسی کنید تا بتونه برای تصمیم درست راهنماییتون کنه.

  • سلام و خسته نباشید
    تمام موضاعات رو دونه به دونه مطالعه کردم. حداقل90 درصد بیشتر دختر خانم ها براتون پیام گذاشته بودن تا پسرها
    جالبه که حداقل دختر ها دنبال راه حل میرن باز این خوبه. نکته بعدی همه سن و سال هاشون خیلی پایین بود من تو این سن وسال کسی تو زندگیم نبود هیچ وقت، شاید هم اشتباه از من بوده و اینا سن مناسبی دارن که با تجربه کافی حداقل یه انتخاب درست داشته باشن.
    همه بیشتر گله مند هستن از رفتار پسرها من نمیگم ما دخترها مقصر نیستیم هستیم اما دلسردی رابطه همیشه از سمت پسرها شروع میشه.
    من 28 سالمه و طرف مقابلم 6 ماه فقط ازم بزرگتره، 3 ساله که همو میشناسیم اولین کسی بود که بهش اجازه دادم بیاد خواستگاری. آخه خواستگارهای که این و اون یا مامانم پیدا میکرد رو همه رو ندیده رد میکردم به همه گفته بودم که دلم میخواد مرد زندگی مو خودم انتخاب کنم. بعد از 6 ماه آشنایی اومدن شهر ما برای خواستگاری از من خانواده منم بی تجربه تو مسائل خواستگاری و گند زدن به همه چیز، به قول خودشون میخواستن ارزش منو بالاببرن.بعد از اون 2 بار دیگه هم برای خواستگاری اومدن اما هیچ فایده ای نداشت کم کم همه چیز داشت کم رنگ تر میشد تو این 3 سال تمام تلاش خومو کردم برای بهتر شدن رابطه اون روز به روز خسته و ناامیدتر میشد و من امید به اینده خوب.
    همه دیگه رو خیلی دوست داریم. تو رابطه مون همیشه به هم احترام میزاشتیم و همه چیز خوب بود اما این اواخر حدود یکسال که همه چیز کمرنگ شده دعواهامون نهایت چندساعت طول میکشید اما سال تحویل بهم گفت که دیگه از شرایط خسته شده و 3 روز تمام ازش خبر نداشتم. گفتم میخواد تنهاباشه حتما اما فقط سال نو بهش تبریک گفتم. همش حرف از این میزنه که این رابطه بدرد نمیخوره.
    منم دیگه از شرایط خسته شدم خیلی بخاطرش با خانوادم جنگ کردم 10 جلسه پیش مشاور رفتم اما وضع داره خرابتر میشه دیشب بعد از سه سال بهم فحش داد و بد دهنی کرد گفت دیگه اسمتو تو گوشیم نبینم.
    جالبه که دو ساعت بعد مادرم اومد باهام حرف زد گفت این قضیه تورو کم کم باید جمعش کنیم دیگه باید باهم ازدواج کنید. منم حرفی از رفتنش نزدم نمیدونم بهش زنگ بزنم یا نه؟ اخه مقصر منم هستم دیگه هیچ چیز برام مهم نیست تو زندگی دیگه چیزی واسه از دست دادن ندارم. یعنی هیچ چیز با ارزش برام نمونده. من خیلی تو این مدت تحقیر شدم خورد شدم شکسته شدم از طرف همه.
    بنظرتون کسی که عشق اول و آخرش من بودم الان که داره زمانش میرسه میخواد بزاره و بره؟؟

    • دختر تنهای عزیز سلام
      ممنون که ما رو برای صحبت هات انتخاب کردی. احساسات و شرایطتت کاملا قابل درکه، اما یک سری جزئیات لازمه تا بهتر بتونیم کمکت کنیم. مثلا من متوجه اختلاف خانواده ها نشدم، دلیل مخالفت خانواده ات رو نفهمیدم و یک جایی گفتی من هم مقصرم که دلیلش رو توضیح ندادی، از طرفی برای ما نگفتی علت اینکه این آقا فکر میکنه این رابطه به درد نمی خوره چیه، اگه اینا رو بهمون بگی می تونیم با جزئیات بیشتری راهنماییت کنیم.

      • اختلاف خانواده بابت اینکه فرهنگ ها متفاوت مسیرهامون از هم دوره، طرف مقابل شرایط ظاهری مورد علاقه خانواده رو نداره. اینم بگم نامزد من از لحاظ کار، خونه، ماشین شرایط رو داره. اما از شرایط خسته شده و روی رفتارهاش تاثیر بد گذاشته. اینم بگم اخلاق های خوب هم زیاد داره.
        مقصر بودن من همش برمیگرده به اینکه اصلا سیاست ندارم تو حرف زدن، رفتار با ادم ها میخوام مثال بین دو خانواده رو حل کنم گند میزنم به همه چیز و خرابترش میکنم.
        ب این علت میگه رابطه بدرد نمیخوره برای اینکه امیدی نداره که این روزها تموم میشه و روزهای خوب ما هم میاد روزی که میتونیم باهم ازدواج کنیم. چون نامید هستش همش به این فکر میکنه ادامه دادن بی فایده اس چون خانواده ها راضی نمیشن.
        مشکل اصلی ما خانواده ها هستن ما باهم مشکل اساسی و جدی اصلا نداریم.

  • سلام وقتتون بخیر سمیرا ۲۵هستم دوس پسرم ۳۱سالشه الانم نزدیکه ۲ساله دوستیم قصدمون ازدواج هست،سوال من اینکه تا الان ۳بار شده موقع بحث دعوا از کوره در میره یهو دادو بیداد میکنه با صدای بلند تو خیابون بهش گفتم حق نداری سره من داد بزنی با صدای بلند میگه میخوام خودمو خالی کنم یه ۲ساعت بعد کلی پشیمون میشه عذر خواهی میکنه ،من باید چیکار کنم؟توروخدا جوابمو بدید الان بینه دو راهی موندم

    • سمیرای عزیزم سلام
      باید دلایل عصابانیت ایشان بررسی شود و همچنین باید بدانید این رفتار فقط در رابطه با شما وجود دارد یا با اعضای خانواده و دوستان هم پیش می آید. در هر صورت علت این خشم هرچه باشد لازم است با جزدیات بررسی و حل شود و قبل از آن تصمیمی برای ازدواج نگیرید چرا که یکی از مشکلات اساسی بعد از ازدواج در زوجین پرخاشگری و عصبانیت های انفجاری شوهر هست. پس حتما این موضوع را حل کنید.

  • سلام وقتتون بخیر سمیرا ۲۵هستم دوس پسرم ۳۱سالشه الانم نزدیکه ۲ساله دوستیم قصدمون ازدواج هست،سوال من اینک ک تا الان ۳بار شده موقعه بحث دعوا از کوره در میره یهو دادو بیداد میکنه با صدای بلند تو خیابون بهش گفتم حق نداری سره من داد بزنی با صدای بلند میگه میخوام خودمو خالی کنم یه ۲ساعت بعد کلی پشیمون میشه عذر خواهی میکنه ،من باید چیکار کنم؟

    • سمیرای عزیزم سلام
      باید دلایل عصابانیت ایشان بررسی شود و همچنین باید بدانید این رفتار فقط در رابطه با شما وجود دارد یا با اعضای خانواده و دوستان هم پیش می آید. در هر صورت علت این خشم هرچه باشد لازم است با جزدیات بررسی و حل شود و قبل از آن تصمیمی برای ازدواج نگیرید چرا که یکی از مشکلات اساسی بعد از ازدواج در زوجین پرخاشگری و عصبانیت های انفجاری شوهر هست. پس حتما این موضوع را حل کنید.

  • سلام خسته نباشید من خانم ۲۵ ساله هستم و شوهرم ۳۲ ساله مشکل من اینه که خیلی شکاکم و همیشه دوست دارم تلفن ایشون چک کنم و اینکه منم یک بار یک پیامی از دوست دختر سابقش دیدم تو تلفنش که نوشته بود من زنگ میزنم صبر کن
    بعد اون بهش زیاد شک کردم که قسم خورد من اصلا بهش زنگ نزدم اون الکی پیام میده

    • سلام دوست گرامی
      شک به همسر معمولاً به دو دلیل اتفاق می‌افتد:
      1) همسرتان اقدامی انجام داده است که شک شما را تقویت کرده است
      2) شما فرد شکاکی هستید.
      برای هردوی این احتمالات، باید به زوج‌درمانگر مراجعه کنید.

  • سلام من یه سال هست وارد رابطه با پسرداییم شدم من 19 و اون 22 سالشه رابطمون خوبه و میدونم که دوسم داره خونواده ها هم درجریانن ولی خونواده من بشدت مخالفن همیشه به خاطر چیزای الکی دعوامون میشه مثلا میگه اینستا نباید داشته باشی درحالی ک میگه واسه پسر مشکلی نداره در مورد لباس پوشیدنم هم گیر میده میگه هرکاری خواستی انجام بدی یا جایی بری قبلش بهم اطلاع بده تا من اجازه بدم ولی بعضی وقتا یه کاری ک انجام میدم یهویی میشه و اصلا یادم میره بهش بگم ومثلا بخوام با تور کوهنوردی برم کوه حتی با خونوادم یا با دوستام برم کافه شدیدا مخالفه و بدش میاد و میگه نباید جای بری ک پسر باشه همیشه بعد از دعوا من پیش قدم میشم من همیشه سعی میکنم منطقی رفتار کنم و فضارو اروم کنم تا دعوا پیش نیاد ولی اون انقد سرد برخورد میکنه ک منو عصبی میکنه و اخرشم میگه ب من چه هرکار دلت خواست بکن اینم بگم ب خاطر کنکور من رابطمون خیییلی کم شده و من تقریبا هفت ماهی میشه ک ندیدمش و فقط باهم حرف میزنیم و خیلی روی من حساسه و بحرفامم گوش میده فقط حین دعوا مخالفت میکنه و بعدا ک اروم شد یا با ارامش مخالفتشو میگه یا ازم توضیح میخواد و رضایت میده اون کارو انجام بدم .خب ب نظر شما چطور مرزهامو براش مشخص کنم وچیکار کنم بفهمه واقعا واسه چیزای الکی دعوا راه میندازه؟ایا این رابطه صحیح هست ومیشه ادامه داد؟

    • سلام دوست گرامی
      حساسیت‌های ایشان اگر در این سطح باقی بماند، شما محدود خواهید شد و زندگی مشترک سالمی نخواهید داشت.
      هردوی شما نیاز دارید تا رفتارهای پخته‌تر را با مهارت‌های ارتباطی یاد بگیرید. به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.

  • من بایه پسر ۶ماهه دوستم دیروز سر این بحثمون شد که بهم خیلی راحت توهین میکنه میگه عکس بده گفتم نه نمیتونم چرا باید صحبت کنیم اصلا درحالیکه روز قبلش باهم قهر بودیم اما میگفت چیزی یادم نیست گفت مهمون داریم گفتم ببینم گفت نه نمیخواد چند مرتبه اصرار کردم باز گفتش نداری نمیشنوی میگم نه گفتم بامنی گفت اره گفتم باشه نفرست از دیروز تا حالا خبری نیس ازش

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و او اشاره نکردید. به نظر می‌رسد کیفیت رابطه شما مناسب نیست و نیاز است جزییات بیشتری از شناخت خودتان در این 6 ماه از رابطه بفرمایید.
      اختلاف و بحث در روابط طبیعی است، اما مدیریت بعد از این بحث‌ها و چگونگی حل آنها بسیار مهم است.

  • سلام وخسته نباشید
    من ۱۹ سالمه وطرفم ۲۲ هردومون شاغل هستیم و زیاد فرصتی برای چت نداریم به تازگیا اونرو بادوستم که همسر داره اشناکردم باهمسرش و مابیرون هم رفتیم باهم دیگه صحبت میکنن ازطریق مجازی واون رو به عنوان خواهرش میدونه ادم درون گرایی هست و مشکلاتی هم که تو رابطع هم داشته باشیم بع دوستم میگه حتی من رو امتحان کردن هردو سرموضوعات کوچیک دعوامیکنیم کلا رابطم قاطی شده

    • سلام دوست گرامی
      شما باید مرز رابطه خودتان با دوستان‌تان را مشخص کنید. از طرف مقابل بخواهید که اگر صحبتی دارد، با خود شما صحبت کند. رابطه شما نیاز به بازبینی و بررسی دارد، اگر طرف مقابل شما نمی‌تواند مشکلاتش را با شما مطرح کند و به جای آن به دوست‌تان می‌گوید، نشانه خوبی نیست و باید آن را با همراهی مشاور حل کنید.

  • سلام وقت بخیر من حدود دو ساله که با پسری توی واتساپ دوست هستم و عکس خودمو بهش ندادم چون به اینجور روابط اعتماد نداشتم و عکس دختر دیگه ای رو بهش دادم و اون فهمید که دروغ گفتم عکس واقعی خودمو براش فرستادم و ازش خواستم منو ببخشه ولی دیگه پی ام هامو سین نمیکنه بلاک نکرده ولی بهش زنگ زدم ریجکت کرد الان دو ماه گذشته و حالم خیلی بده چون خیلی وابسته ش بودم خیلی پشیمونم چیکار کنم منو ببخشه و اعتمادشو بدست بیارم الان فکر میکنه همه چی رو بهش دروغ گفتم ولی فقط یه عکس دروغ بود من ۲۵ سالمه و اون ۱۳ سال ازم بزرگتره و خیلی فرد مغروری هسته خیلی پیام بهش دادم ولی سین نمیکنه یعنی برای همیشه رفته و تنهام گذاشته و نباید امید به ببخشش داشته باشم؟

    • سلام دوست گرامی
      مساله‌ای که وجود دارد این است که زمان ارتباط مجازی شما بسیار طولانی بوده. 2 سال آن هم با یک دروغ درباره ظاهر، طرف مقابل را به این مرحله رسانده که دیگر جواب شما را ندهد.به اختلاف سنی خودتان نیز توجه داشته باشید.
      برای طی کردن مسیر صحیح بازگرداندن او، می‌توانید از مشاوران همیار عشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام ؛
    وقتتون بخیر ، بنده ۳ سال هست که با یه آقایی رابطه دارم ، قبل از این ۳ سال هم کم و بیش رابطه داشتیم . بنده ایشون خیلی دوست دارم ، ولی حساسیت های زیادی دارم و به اصطلاح زود رنجم و زود عصبانی میشم ، رابطه آسیب هایی برامون پیش آورده … ایشون ۲ سالیه که درگیر قرص و دارو های عصبی شده و بنده هم تمرکز و حوصله و آرامش ذهنیم از دست دادم و خیلی از شرایطی برای ایشون پیش اومده ناراحتم و مدام خودم سرزنش می‌کنم ، چندباری به ایشون گفتم که این رابطه به ضرر جفتمون هست ولی ایشون بشدت بهشون برخورد و مدام میگن که بهانه میارم ، من بنده ۲۲ سالم و الان متوجه شدم که رابطه دوستی فقط اعصاب خوردی و بلاتکلیفی بوده … آیا قطع رابطه درسته چاره‌ی کار هست در این اوضاع ؟

    • سلام دوست گرامی
      اگر علت مشکلات ایشان حضور در این رابطه باشد، پس رابطه برایش آرامشی به همراه نداشته است.
      اما اگر علت‌های احتمالی دیگری برای این حال بدش وجود دارد، باید آنها را برطرف کند.
      اما در مورد خودتان،یکی از علت‌های مهم زودرنج بودن و عصبانی شدن سریع؛ ترس از رها شدن و کمبود عزت نفس است. بنابراین پیش از هرگونه تصمیمی درباره این رابطه، نیاز به بررسی بیشتری درباره ویژگی‌های فردی خودتان دارید. شما می‌توانید از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام و درود خسته نباشید خدمت شما مشاورین محترم همیار عشق
    من با عشقم حدود ۵ ساله همدیگه رو میشناسیم اینکه میگم میشناسیم یعنی اینکه پیاپی قهروآشتی داشتیم و حتی میشد ۵ ماه قهر بودیم هربار یا همدیگه رو کوه میدیدیم (بصورت گروهی میرفتیم) یا خودم شروع کننده بودم.الان تو این سال رابطمون بهتره چون مغازه زدن و
    زیاد کوه نمیان و گیر دادنای منم کمتر شده الان ۴ روزه که من نه زنگ زدم نه پیام دادم که ببینم ایشون واکنشی نشون میده یا نه اما ایشون هم پیام و زنگ نزدن
    خواهرم که بهشون برای کاری زنگ زدن به ایشون گفتن هر رو تصمیم گرفتیم یه چند روز همدیگه رو راحت بزاریم ولی اصلا چنین چیزی نبوده
    میخاستم بگم بنظرتون به روش بیارم؟ چیکار کنم؟ شروع کننده پیام نباشم؟ چطوری بهش بگم که چرا این دروغ رو گفتی

    • سلام دوست گرامی
      کیفیت این رابطه مناسب نیست و به نظر می‌رسد موقتا باید به او و خودتان فرصت دهید تا جدی‌تر به این رابطه و هدف‌های آینده فکر کنید.

  • با سلام.با دختری در دانشگاه اشنا شدم و بعد از مدتی با هم صمیمی شدیم ولی ابراز علاقه نکردم.اکثر روز ها با هم چت میکردیم و بیشتر هم اون پیام میداد با بهانه های الکی برای شروع گفت و گو .خودش اخر سر بهانه جور کرد برای دیدن من و بعد از اون قرار که خیلی خوب پیش رفت وقتی چند روز بعد برای قرار دوم درخواست کردم مخالفت کرد و گفت من با غریبه بیرون نمیروم و بلاک.الان چه میشود کرد؟

    • سلام دوست گرامی
      ممکن است شما رفتار طرف مقابل را به صورت دیگری تفسیر کرده باشید و یا از خودتان اشتیاقی برای صحبت با او نشان ندادید.
      در حال حاضر رابطه‌ای بین شما شکل نگرفته است که بخواهید برای بازگرداندن او اقدامی انجام دهید.
      می‌توانید به صورت غیرمستقیم و یا در گروه‌های مشترک اگر دارید برای او پیامی بگذارید.

    • سلام وقتتون بخیر. من با دوست دخترم 2 ساله داخل رابطه هستیم، من خیلی حساسم و خوشم نمیاد با یه پسر غریبه شوخی کنه و صحبت خارج از کار و درس داشته باشه، خیلی حساس میشم و باعث بحث و ناراحتی میشم، به نظر شما مشکل از خواسته ی من هست؟

      • سلام سیاوش عزیز
        حسادت و حساسیت به شریک عاطفی تا یه حدی طبیعیه، چون همه آدم ها دنبال حفظ رابطه شون هستند اما اگه این حساسیت به اندازه ای باشه که باعث بحث و تنش توی رابطه باشه یا طرف مقابل رو اذیت کنه حتما باید بررسی بشه تا بفهمیم مشکل از خودمه که نمی تونم اعتماد کنم، طرف مقابلم مساله داره یا هیچ کدوم مساله ای نداریم فقط خط قرمزهامون باهم فرق داره و باید با صحبت به توافق برسیم. پیشنهاد میکنم از یه مشاور کمک بگیری تا با بررسی جزئیات رابطه تون و ویژگی های شخصیتی خودت بهتر راهنماییت کنه.

  • سلام
    سر یه قرار ساده اصلا نمیاد باید هی بحث کنیم الان دو ماه نیم ندیدمش
    .همه مدل بهانه دیگه.چیزی هم میگی بهش خیلی بد باهات حرف میزنه .
    با توهین و خیلی تند میاد تهدید میکنه نمیخوامت.هر قهرش یک هفته میکشه.هر چی میگم زنگ زدم حتما کاری باهات دارم دیدی زنگم برگرد بزنگ نمیزنه
    میگه شارژ ندارم.پیام میدم بهش اس ام اس مثلا جواب نمیده تا شب که چت میکنیم چیزی میگم میگه اذییت میکنی و…
    میگه گیر میدی دیگه
    من چیکار کنم الان مگه میشه پسر باشی تحمل کنی دو نیم ماه نیاد ببینیش
    باباشو بهانه میکنه میگه نمیزاره فلان والا اذییت میشم با منم خوب اون عشق دوستام اینم عشق من حرفی نمونده بهم نگه

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید
      به نظر می‌رسد از اینکه در رابطه‌تان چالش و بحث وجود دارد و برای قرار ملاقات باید بحث زیادی داشته باشید، کلافه شده‌اید.
      اما نکته جالب توجه، برداشتی هست که شما دونفر از صحبت‌های هم دارید. آیا واقعا تا این حد در رابطه توهین وجود دارد یا شما حرف‌های ایشان را توهین برداشت می‌کنید؟
      توهین، قهر، سرزنش و.. نشان می‌دهد رابطه کیفیت مناسبی ندارد.
      بهتر است برای بررسی بیشتر این رابطه، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام من یه دختر۲۰ ساله هستم وچندماهه بایه پسر۲۲ساله در ارتباطم،مایکسری مشکلات برا ازدواجمون ازطرف خونواده ایشون داریم و ایشون گفتن اگه دانشگاه رشته خوبی قبول بشم درست میشه
    اما ایشون اکثرا گرفتارن و زمان کمی برای من میذارن و منم سعی کردم درک کنم اما گاهی ناراحتی غلبه میکنه ودعوامون میشه

    جدیدا هم برای من خواستگار اومده بنده به اشتباه ایشونو تحت فشارگذاشتم که اگه منو نمیخوای همینجوری که هستم منم ازدواج میکنم ایشونم گفتن که ازدواج کنید و ما بدردهم نمیخوریم و..
    الان رابطمون قطع شده
    بنظرتون چه واکنشی بایدنشون بدم؟!

    • سلام دوست گرامی
      اطلاعاتی که دادید کمی متتناقض است. از طرفی با ایشان وعده ازدواج دارید، از طرف دیگر با حضور خواستگار موافقت می‌کنید و او را تحت فشار می‌گذارید؟
      مشکلات ازدواج شما با رشته دانشگاهی شما حل می‌شود؟؟
      نیاز است که کیفیت این رابطه بررسی شود و دلیل این تناقضات را بیشتر توضیح بدهید تا بتوانید راهنمایی مفیدتری داشته باشید.

      • سلام نه آخه خونواده ایشون سخت گیرن وچون خونواده من یکم متفاوت هستن مخالفت میشه،ایشون گفتن اگه من رشته خوبی قبول بشم ایشون میتونن خونوادشونوراضی کنن ک خودمن دخترموفقی هستم ومیتونم ایشونوخوشبخت کنم

        بعله متأسفانه چندروزپیش یه خواستگاربرابده اومدومن قبول کردم ک بیان
        خونمون،بعدش اما جواب رددادم ولی ایشون حسابی بهم ریختن وهمش میگن مابدردهم نمیخوریم واین ارتباط ب ازدواج ختم نمیشه وبامن خیلی سردرفتارمیکنن،

      • اصلانمیدونم بایدچیکارکنم ک ب روال قبل برگردیم
        تاقبل این اتفاق ایشون عادی رفتارمیکردن امابععدقضیه خواستگارو..رفتارشون بامن سرشده وهمش میگن بریددنبال زندگیتون ومابدردهم نمیخوریم

  • سلام، منو عشقم سر اینکه میخواست بره تهران دعوا کردیم بعد بحثش جدی شد و اینا بعد باهام قهر کرد و میگفت منو تو دیگه تموم
    من میخوام برم تهران هیچ موقع برنگردم دیگه نمیدونم چجوری برگشت رفت گوشیشو فروخت خطش هم شکوند با خط یکی دیگه بهم زنگ زد و اینا
    دیگه گفت یک ماه یبار بهم زنگ میزنه و اینا الان نه خبری ازش دارم نه میدونم چی میکنه واقعا ناراحتم در حدی که یه لبخند هم نمیرنم نمیدونم چیکار کنم دارم از دلتنگی میمیرم
    میتونید کمکم کنید
    ببخشید طولانی شد

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید.
      آیا مشکل شما رفتن ایشان است یا ماهی یکبار تماس گرفتن‌شان؟
      به این نکته توجه کنید و از خود بپرسید به چه دلیل باید در رابطه‌ای باشید که طرف مقابل ماهی یکبار شما را بخواهد؟ یا برای رفتن از شهر شما به تهران، این رابطه را تمام کند؟
      برای دریافت راهنمایی بیشتر و بررسی کیفیت رابطه، می‌توانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام . ما یک ساله باهمیم
    همدیگرو هم خیلی دوس داریم .
    من ۱۶و اون ۲۱سالش است. ما اولای رابطمون باهم بیرون میرفتیم و خیلی خوب بودیم ولی جدیدا بعد از اینکه پدرم بیرون رفتن بااونو قطع کرد اون با من سرد تر شده .
    سر چیزهای خیلی کوچیکو جزعی با من دعوا میکنه
    اصلا حال منو درک نمیکنه مثلا موقع هایی ک حالم بده اصن براش مهم نیست و میگه درست میشه و به بهانه خواب میره .من خیلی دوسش دارم اما اون عوض شده
    هرچی هم میگم پشت گوش میندازه
    من باید چیکار کنم که دوباره همه چیز مثل قبل بشه؟
    اگ میشه راهنماییم کنید
    ممنون

    • سلام دوست گرامی
      سن شما سن مناسبی برای بودن در یک رابطه عاطفی نیست و دلیل اینکه به این مسائل حساس می‌شوید نیز حضور شما در سن نوجوانی است.
      اشاره کردید شرایط برای بیرون رفتن نیز ندارید چون پدرتان این ارتباط را قطع کرده است، با این وجود چگونه می‌توانید از او شناخت بیشتری پیدا کنید؟
      در واقع او عوض نشده است، بلکه دیگر مثل قبل شرایط شما برای کنارش بودن، تغییر کرده است و هردوی شما نتوانستید با این تغییر کنار بیایید.
      نیاز است هدف خودتان را برای این رابطه مشخص کنید و به این مسیر منطقی‌تر فکر کنید.

  • سلام. ما ۵ساله که در رابطه هستیم ۲۰سالمونه و رابطه ی خوبی باهم داشتیم همیشه و خیلی بهم علاقه مندیم.اما نمیدونم چرا چندماهه که ایشون سر هر چیز کوچیک عصبی میشه و بعضی وقتا بی احترامی میکنه. یا بعضی وقتها انگار اصلا به وجود من توجه نمیکنه . ازش که میپرسم میگه من همونم همونقد دوست دارم. امااین رفتارا خیلی منو اذیت میکنه. از دعواها خسته شدم. اصلا منطقی نیست در حالیکه قبلا بشدت منطقی بود. خودم فکر میکنم از بس که دعوا کرده و بعد دوباره خودم برش گردوندم و بازم بهش محبت کردم اینطوری شده… چیکار باید بکنم

    • سلام دوست گرامی
      اشاره کردید طول مدت این رابطه 5 سال بوده است و در حال حاصر 20 ساله هستید. انتخاب هردوی شما در سن نوجوانی و 15 سالگی از روی هیجان بوده است که به مرور زمان این هیجان تغییر شکل می‌دهد. روابط زمانی رشد می‌کنند که بعد از گذشت چندسال، بتوانید مهارت‌های لازم برای حفظ رابطه را داشته باشید. این مهارت‌ها شامل مهارت ارتباط موثر، حل مسأله و تصمیم‌گیری است.
      می‌توانید برای یادگیری این مهارت‌ها از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام من و شریک عاطفیم 8 ماهه که با همیم من 20 سالمه و اون 25 سالشه قصدش ازدواج هست و منو به خانواده و دوستاش معرفی کرده از همه لحاظ خوبه و به شدت عاشق هم هستیم
    چند روز پیش میخواستم برم تولد گفت فلان مانتو رو نپوش چون خیلی بهت میاد و من پیشت نیستم فقط وقتی با منی بپوش اما متاسفانه همه چی دست به دست هم داد تا من مجبووور شدم اون مانتو رو بپوشم اصلا نمیخواستم رو حرفش حرف بزنم یا بی اهمیت باشم ولی واقعا مجبور شدم همونو بپوشم
    2 روزه گذشته و کل این دو روز میگه دیگه کاری به کارت ندارم وقتی برام احترام قائل نیستی دیگه برام مهم نیست و این حرفا و کاملا سرد شده و بهم بی توجهه من حس میکنم خیلی داره کش پیدا میکنه این ماجرا خیلی سعی کردم از دلش در بیارم
    حتی عذرخواهیم کردم اما کوتاه جواب میده که ثابت کردی برات مهم نیستم و حرف من ارزش نداره همیشه میگفت هیچ وقت ازم جدا نشو همیشه پیشم بمون…
    نمیتونم این سردی شو تحمل کنم و خیلی به هم ریختم حتی کارم به درمانگاه کشید اما اصلا مثل قبل نبود رفتارش مثل یه غریبه فقط گفت خوبی؟ و گفت من خیلی فکر کردم راجع به رابطه و قرار شد امروز حرف بزنیم من نمیدونم باید چیکار کنم محاله بتونم ازش جدا شم امیدوارم راهنماییم کنید

    • سلام دوست گرامی
      به نظر می‌رسد او نسبت به این اتفاق خیلی ناراحت شده‌ باشد. به همین دلیل این واکنش‌ها را نشان می‌دهد.
      باید بررسی کرد که چگونه از او عذخواهی کردید و او چرا تا این حد نسبت به این مساله واکنش شدیدی نشان داده است؟
      صحبت شما باید در این راستا باشد که از او بخواهید تا مرز دقیق برای رفتارهایی که نمی‌پسندد، مشخص کند و شما آنهایی را که می‌توانید رعایت کنید را مطرح کنید.
      مراقب باشید به خاطر این ناراحتی و قهر او، در این مرحله هیچگونه باجی ندهید یا قولی ندهید که بعدا نتوانید از پس آن بربیایید.

  • سلام وقت بخیر
    من و شریک عاطفیم ۳ساله باهم هستیم‌. توی کتاب فروشی باهم آشنا شدیم. ایشون ۳۰و من ۲۱ساله هستم.
    ما به جرات روزی چندین بار جدیدا دعوا میکنیم. اخلاقش بد شده فحش میده داد میزنه پرخاش میکنه قبلا این خصلت هارو درونش نداشت بیشتر کنترل میکرد خودشو.
    اینم بگم منم ادمی هستم که وقتی حرفی میزنه انقدر دنباله یک حرف و میگیرم که یهو یکساعت داریم بحث میکنیم. تهشم نه تنها درست نمیشه بلکه یه خلاء شدیدعاطفی درونم ایجادمیشه
    خیلی خسته شدم از این همه دعوا و بحث.
    میشه راهنماییم کنید؟
    آیا میشه این رابطه به مسیر درست هدایت میشه؟ یا باید جدا بشیم؟

    • سلام دوست گرامی
      بین شما دونفر ارتباط به شیوه درستی شکل نگرفته است. گفتید دنباله یک حرف را می‌گیرید تا به نتیجه برسید، اما برعکس اوضاع بهتر نمی‌شود. پس این راه‌حل نادرست را باید کنار بگذارید.
      پرسیدید آیا این رابطه به مسیر درستی هدایت می‌شود یا خیر؟ پاسخ دادن به این سوال زمانی امکان پذیر است که ارزیابی کامل فردی و شخصیتی و همچنین کیفیت رابطه کاملاً بررسی شود.
      پس پیشنهاد می‌کنیم اگر هدف جدی برای این ارتباط دارید، حتما پیش از هرگونه تصمیم جدی برای ازدواج، با مشاور پیش از ازدواج صحجبت کنید. مشاوران پیش از ازدواج همیار عشق در این مسیر به شما کمک خواهند کرد تا بتوانید همدیگر را بهتر بشناسید و تصمیم درستی را برای ادامه و یا اتمام این رابطه بگیرید.

  • سلام .من حدود یکساله ب دوس پسرم هستم.
    ما خیلی دعوامیکنیم اون میگه الکیه دعوات ولی واقعا جدیه، وقتی میگم بارفیقات نگرد بدش میاد میگه نمی‌گردم ولی دور روز بعد زنگ میزنم پیششونه. این به کنار. مشکل سربازیم هست میگه میوخام بخاطر تو برم که زود بیام خواستگاری، ولی نمیدونم چرا اونقرد بهش اعتماد ندارم. دوسم داره میدونم، ولی همیشه میگه رها دوست دارم. من میتونم رل بزنم موقعیتشم دارم ولی چون عاشقتم این کارونمیکنم .خب به نظرتان من ناراحت نشم؟ خیلیم عجولم اصلا تحمل دو دقیقه دوری‌شو ندارم.
    همش دعوانکنیم من پیش قدم میشم برای آشتی.

    • سلام دوست گرامی
      به سن خودتان و طرف مقابل و نحوه آشنایی‌تان اشاره‌ای نکردید.
      مشکلاتی که شما بیان کردید: مدام دعوا می‌کنیم، با رفتن به پیش دوستانش مخالفت می‌کنید، به او اعتماد ندارید، برای آشتی شما پیشقدم می‌شوید، میتواند کنار افراد دیگر باشد اما این کار را نمی‌کند، سربازی نرفته‌اند و شما هم عجول هستید. مجموعه این مشکلات یعنی بین شما دو نفر صمیمت وجود ندارد که بتوانید نیازها و خواسته‌های خود را بدون دعوا به یکدیگر بیان کنید.
      شما انتخاب کردید در این رابطه باشید و هر رابطه‌ای مشکلات خاص خودش را دارد، بهتر است به جای فرار و یا بی‌اعتمادی به او، مهارت‌های ارتباط موثر، حل مسأله و جرات‌ورزی را یاد بگیرید.
      اعتماد یک اتفاق دو طرفه است و یا طرف مقابل کاری کرده است که شما نسبت به او حس بدی دارید و یا شما شخص بدبینی هستید. درهر صورت نیاز دارید برای کسب مهار‌های مختلف و بررسی بیشتر جزییات رابطه با یک مشاور صحبت کنید. شما می‌توانید از مشاوران رادیوعشق، وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

      • دختری که قراره زنم بشه قبلا هر روز ده بار با هم حرف میزدیم
        جدیدا شده هر هفته
        تو هفته ای که زنگ میزنه قبل سلام و حرف زدن دنبال بهونه بازیه
        چرا اینکار رو کردی چرا فلان کردی
        بعدشم میگه دیگه زنگ نزن
        چکار کنم دوسش دارم میخوام باهاش ازدواج کنم

        • سلام دوست گرامی
          جزییاتی از رابطه‌تان نگفتید، سن، نحوه آشنایی و…
          گفتید قرار است همسرتان شوند، آیا این قرار دوطرفه است یا فقط از جانب شما این تصمیم گرفته شده است؟
          واکنش شما به بهانه‌ها یا شکایت‌های ایشان چگونه است؟
          وقتی از شما گلایه می‌کند به حرف‌های او خوب دقت کنید و نشان دهید که حرف‌هایش برای شما مهم است و بپرسید من باید چه اقدامی انجام بدهم که این ناراحتی‌ات کم بشود.

  • سلام خوبین من یه مدته با پارتنرم به مشکل خوردیم با اینکه همدیگرو‌دوس داریم ولی تو بحثا کسی که همیشه کوتاه میاد منم یه شخصیتی داره که وقتی ناراحت میشه رفتاراش کلا عوض میشن و یه ادمه دیگه میشه دست پیش میگیره اهمیت نمیده و… این بارم گوشیشو‌خاموش‌ کرده الان من چیکار کنم چه رفتاری داشته باشم همیشه کوتاه میام ولی اخرش من خورد میشم اوضاع رو میشه عوض کرد؟

    • سلام دوست گرامی
      دلیل اصلی اختلاف، سن هردوی شما، نوع آشنایی و مدت زمان آن و علت مشکلات اخیر اشاره‌ای نکردید.
      به نظر می‌رسد دعواها و بحث‌های شما به حل مسأله ختم نمی‌شده است و برای همین مشکلات شما بدون حل کردن مداوم ادامه دارد.
      اشاره کردید در زمان ناراحتی ایشان عوض می‌شود، یعنی نمیتواند هیجانات و عصبانیت خودش را کنترل کند، پس این مسأله باید حل شود تا بتوانید به دور از هر هیجانی باهم درباره ارتباط‌تان و مسائلی که پیش آمده صحبت کنید.
      بنابراین ابتدا باید مشخص کنید که آیا مایل هستید که ایشان به رابطه برگردند یا خیر و انگیزه و هدف از این رابطه چیست؟ و برای برگرداندن ایشان به رابطه می‌توانید از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

      • سلام خسته نباشید
        من یه 5 6 ماهی میشه وارد رابطه شدم
        و طرف مقابلم تقریبا هم سنیم یعنی 18 سال
        همو خیلی دوس داریم ولی بعضی مواقع سر چیزای الکی جر و بحث میکنیم…
        مثلا یهو سر یه موضوع الکی عصبی میشه ولی من خیلی صبورانه و منطقی باهاش برخورد میکنم ولی
        اون میگه باشه تو راست میگی تو درست میگی تو خوبی تو فلانی بعدم قهر میکنه میره در صورتی ک حق با منه…
        بعد به مدت هم من چیزی نمیگم خودش میاد پیام میده…
        ولی دارم دیگه خسته میشم نمیدونم چیکار کنم
        لطفا میشه راهنماییم کنید؟

        • سلام دوست گرامی
          هیجانی که در سن 18 سالگی وجود دارد باعث شده است تنش‌های زیادی را در رابطه تجربه کنید.
          برای اینکه رابطه بهتری داشته باشید نیاز است تا هردوی شما مهارت‌هایی مانند ارتباط موثر، حل مساله و جرات ورزی را یاد بگیرید.
          برای یادگیری این مهارت2ها می‌توانید از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

  • سلام همیار عشق… خوبی؟ من با خانوم حیدری قبلا مشاوره گرفتم عالی بودن… ولی الان شرایط پرداخت هزینه رو ندارم. اگر یه کمک کوچیک کنین ممون میشم. منو دوست پسرم 6 ساله دوستیم… شرایط مالی و کار و کلی چیزای دیگه نمیزاره رابطمونو جدی کنیم (ولی خانوادش میدونن و اصلا هم مخالف نیستن اتفاقا خیلیم دوسم دارن)…. از این حرفا بگذریم. منو دوست پسرم چون تو سن خیلییی کم باهم دوست شدیم(من 15 سالم بود اون 19) من خیلی بچه بازی در اوردم… سر به سرش گذاشتم… از معلم های مردم تعریف کردم از ادمای معروف دکترای اقوام و کلی از این بچه بازیا…. از همون اول خیلی با هم دعوا میکردیم. خیلی زیاد… شابد هفته ای یبار رو دعوا داشتبم یه قهر فوقش دو روزه دوباره 5-6 روز عاشق معشوق دوباره قهر… خب هر چی سن من بیشتر شده من دیگه اون بچه احمق نیسم سر ساختن دارم… دوس دارم زندگیمو کنم. ارامشمو داشته باشم و واقعا یه رابطه عاشقانه… از دعوا و این چیزا واقعااا خسته شدم…. ولی خب شده عادتش…. عادت داره مداااام قهر کنه سر چی؟ سر اینکه تو 10 ماه پیش به فلانی گفتی سلام. سر چی؟ سر اینکه وقتی دوم دبیرستان بودی به معلم مردت پیام دادی سوال درسی پرسیدی…… سر چیزای مسخره(اکثر اوقات مسخره- دعوای جدی هم داریم خخخ)
    واقعا از بچه بازی هاش خسته شدم… از اینکه نمیتونم بهش به عنوان یه مرد قوی نگا کنم و ی پسر بچس خسته شدم… حتی نمیتونم ازش گلایه کنم. اگر بهش بگم چرا من که حالم بد بود 3 روزه حالمو نپرسیدی ببینی زندم مردم. شروع میکنه میگه اره یادته 10 ماه پیش به اون پسره گفتی سلام. سر هر چیزی که بخوام گلایه کنم سریع گذشته ی مسخره و بچه بازی منو به روم میاره بعدم قهر میکنه…. ولی امروز دیگه خیلی دلم گرفت… قسم خوردم تا به پام نیفته. التماسم نکنه. من دیگه جوابش ندم……. با پیامای مسخره عاشقونش و من دوست دارم و این چرندیاتش دیگه کوتاه نیام…. ولی میشه بهم بگید من چیکار میتونم کنم بجز کم محلی که این پسر بچه ای که طرف منه اندازه سنش برخورد کنه و دست از این بچه بازیاش برداره؟؟ مرسیی

    • سلام دوست گرامی. از ابراز لطف شما سپاسگزاریم.
      یک اتفاق یا راه حل باعث نمی شود که او یکدفعه دست از این رفتارها بردارد. گاهی ممکن است به علت طولانی شدن رابطه، چالش جدی ای در رابطه بوجود بیاید.به واکنش های خود د رهنگامی که او از گذشته صحبتی میکند دقت کنید. دقیق بشنوید که چه نیازی از او برآورده نشده است. بهتر است هدفمندی خود را در این رابطه مشخص کنید. 6 سال زمان کمی نیست و مثل یک زندگی است. پس باید برای این زمانی که صرف کردید، راه حلی مناسب در پیش بگیرید.

  • با سلام.چند روزی هست تقریبا دوهفتش با دختری تو اینستا آشنا شدم و کلا اول اخلاقش سنگین بود یعنی خوشش میگرفتم کم پیام میداد و دیر جواب میداد تقریبا و روز گذشت بعدش منو بلاکم رد بعد با یه پیچ دیگ رفتم دایرکتش و بهش پیام دادم و کلی بهش پیام دادم تا بالاخره جواب داد و گفت راستش من نمیخواستم باهم باشیم و نمیخواستم اذیتت کنم بهار شب که شد بهش گفتم برا کار خاصی میای اینستا یا من مزاحمت که دیر جوابمو میدی بعدش گفت من بدم از آدمای توهمی میاد بعد بازم بلاکم کرد بعد با یه پیچ دیگ رفتم سراغش و کلی تو پست های عاشقانه تکش کردم و کلی تو دایرکت بهش ابراز علاقه کردم و گفتم ناراحتم کردی واقعا بعد رسید تا دیشب که باز بلاکم کرد و دیشب با ه پیچ دیگ رفتم دایرکتش و باز هم تکش کردم و اون استیکر ناراحت کننده گذاشت و گفتم عزیز من علی من ما نمیتونیم باهم باشیم و گفت چرا نمیری اخه بعد استیکر گریه گذاشت .چیکار کنم راهنماییم کن

    • سلام دوست گرامی
      در ارتباط عاطفی ای که طرف مقابل حاضر به برقراری رابطه نباشد و بارها به شما گفته است که نمی تواند در رابطه عاطفی باشد، علامت مثبتی وجود ندارد و بهتر است به جای پیگیری کردن دائم ایشان، علت هایی که باعث شده به ایشان در طی دو هفته علاقمند شده باشید را بررسی کنید. برای دریافت مشاوره می توانید از مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید

  • از طریق مسنجر باشخصی که از خانم خود دوازده سال جدا شده و من خودم سیزده سال است که شوهرم درگذشته آشنا شدم آن شخص با وجود که من را پیدا کرده و میخواهد اما توقوع دارد که من برایش پیشنهاد عاشق شدن را کنم . من چه کنم؟؟

    • سلام دوست گرامی. بهتر است تا زمانی که ایشان تصمیم جدی برای ارتباط و دیدن شما ندارند، شما پیشنهاد دهنده این موضوع نباشید. اجازه دهید زمان بگذرد. ممکن است ایشان هنوز توانسته باشد برای انتخاب دوم خود در ازدواج تصمیم درستی بگیرد. می توانید برای بررسی بیشتر جزییات رابطه حتما از مشاوران همیار عشق نوبت بگیرید.

  • سلام من ۸ماهه که با آقایی ارتباط دارم،الان ۳ روزه که به خاطر یه اشتباه من باهم دعوای شدیدی داشتیم و ایشون خیلی عصبانیه از من جوری که میگه دیگه نمیخوام اسمتو بشنوم حتی ازت متنفرم،حتی حاضر نیست دوباره با من حرف بزنه،منو از اینستاش هم حذف کرده،من اصلا نمیدونم چیکار کنم😔ازش خواستم ببخشه منو میگه ولی میگه کارت قابل جبران نیست ..

      • سلام ببخشید من چند وقته با یه دختر آشنا شدم تا حالا هم باهم دعوا نکردیم اگرم بحثی پیش اومده من کوتاه اومدم تااینکه چندروز پیش به دلیل فشار خانوادش برای ازدواج عصبانی وکلافه شده بود منم نمی خوام که تنهاش بذارم ولی هرچی پیام میدم جوابمو نمیده و چند روز پیش بهم گفت که به آرامش نیاز داره
        حالا نمی دونم بهش پیام ندمو بذارم تنها باشه آیا تنها گذاشتنش کار درستیه

        • سلام
          به نظر می‌رسه ایشون به دلیل مشکلاتی که در خانواده براشون پیش اومده همون‌طور که خودش میگه به آرامش نیاز داره و پیام دادن‌های مکرر شما ممکنه باعث بیشتر شدن بهم‌ریختگیش بشه. از طرفی اینکه شما پیام بدید و ایشون چک نکنه احساس بدی در شما به وجود میاره و جو رابطه‌تون رو هم منفی میکنه. بهتره بهش بگین می‌فهمم که نیاز به آرامش و تنهایی داری. به همین خاطر منم چندروزی بهت پیام نمیدم تا حالت بهتر بشه. با این‌حال بهش بگید که دوست دارید بهش کمک کنید که حالش بهتر بشه و هروقت نیاز داشت باهاتون حرف بزنه، شما در کنارش هستین. بعد از دادن چنین پیامی، دیگه چند روزی بهش پیام ندین تا هم آرام‌تر بشه و هم بتونه بهتر فکر کنه.

  • سلام وقت بخیر. من هشت ماهی هست با یکی از بستگان مادرم دوستم، و مادرامون از این رابطه خبر دارند ما باهم خیلی راحتیم و کلا تو این هشت ماه یکی دوبار شاید بحث داشتیم. اینبار به دلیل اینکه ایشون راحت به من گفتن خانوادشون تو ماشینشون یه چیزی پیدا کردن من ناراحت شدم چون قبلا گفته بودم از اون موضوع خوشم نمیاد. چهار روزه باهم حرف نمیزنیم و دوستمم هیچ واکنشی نشون نمیده البته با قهر یا دعوا هم صحبتمونو تموم نکردیم و عادی بود. نمیدونم باید چکار کنم یا اینکه چه مدت این رابطه نداشتن استاندارده؟ و اینکه اگه برگشتن جدی بگم یا اون موضوع رو بزاره کنار یا منو و یا اینکه مطرح نکنم؟ ممنون میشم راهنمایی کنین

    • سلام
      سوالتون واضح نبود ولی حدس می‌زنم منظورتون اینه که خانواده‌شون توی ماشینشون مواد دیدن. اگر منظورتون همون مواد بوده حتما حتما باید بررسی کنید ماجرا رو و تکلیفش رو مشخص کنید. به‌هیچ‌وجه ساده از کنارش نگذرید. ضمن اینکه جالبه که ایشون خودشون این موضوع رو راحت به شما گفتن. بهتره حتما با مشاور صحبت کنید و موردتون رو دقیق‌تر توضیح بدید. درمورد اینکه چقدر استاندارده که قهر بمونیم باید گفت استاندارد همگانی وجود نداره. بهتر شما مشخصا بگید که از این موضوع ناراحت شدید و بخواهید که حتما تکلیفش مشخص بشه.

  • من ۵ سال با یه پسر دوستم بعد از ۵ سال دوبار دعوای خیلی بد کردیم بار آخر فحاشی کردیم و به خانواده های هم توهین کردیم و کتک کاری کردیم به نظر شما چیکار کنم با این رابطه؟ من خیلی دوسش دارم

    • سلام
      بله حتما دوستش دارید ولی مشخصه نمی‌تونید به خوبی با هم کنار بیایید. وجود اختلاف نظر و دعوا کردن توی هر رابطه طبیعیه ولی کتک‌کاری و توهین نه. برای اینکه بفهمید باید با رابطه‌تون چیکار کنید باید با یک مشاور صحبت کنید تا رابطه‌تون رو خب بررسی کنه و بتونید ببینید که چه مشکلاتی وجود داره و آیا میشه براشون راهکاری پیدا کرد یا نه. مثلا آیا مشکل شما اینه که دعوا کردنِ درست رو بلد نیستید که اون موقع می‌تونید یاد بگیرید، یا اینکه مشکلاتتون اساسی‌تر از این حرفاست و بهتره که جدا بشین.

  • سلام من چند وقته با دختر دویتم هردمون عاشق همیم اما اون خیلی مغروره منم خیلی مغرورم ولی کوتاه میام اما اون لج بازه و مغرور اما میدونم که خیلی عاشقمه این کاراش برای اینه که میخواد نازشو بخرم اما من با این کاراش حال نمیکنم بهشم میگم ولی تاثیری نداره نظر شما چیه؟

    • سلام دوست گرامی
      ایشان باید متوجه رفتار و اخلاق غیرجذاب خودشون بشند.میتوانید چند روز مثل خود ایشان رفتار کنید تا متوجه بشند.

  • سلام و خسته نباشید💖 من با دوست پسرم ۸ ماهه ک دوستیم همدیگه رو خیلی خیلی دوست داریم و بهم احترام میزاریم اما چند وقتی هستش ک دعوا و بحث بینمون رخ میده سر کوچیک ترین و توی همه دعواها من مقصر میشم کلا همیشه همه چی ب ضرر من تموم میشه من میشم ادم بده بعد اون تا ۳ یا ۴ روز رابطمون سرد میشه و من خیلی خیلی اذیت میشم چون توی این چند ماه ب همیشگی بودن توجهش عادت داشتم بعضی وقتا میمونم چیکار کنم
    بعضی وقتا از این همه جنگ و جدل خسته میشم
    همیشه پشت گوشی و یا رو در رو خیلی باهم اوکی هستیم اما تا میایم توی شبکه های مجازی اصن ی اتفاقی میفته ک باعث بحث میشه و اون دلش از من ناراحت میشه اصن نمیدونم دیگه چیکار کنم موندم توش

    • دوست عزیز
      سلام

      بهتره یک بررسی کنید و ببینید چه حرف‌ها و رفتارهایی باعث ناراحتی بینتون می‌شه؛ با شناسایی اون‌ها بهتر می‌تونید شرایط رو مدیریت کنید. از روش‌های دیگه‌ای هم که داخل این مقاله آورده شده استفاده کنید. به‌علاوه می‌تونید با استفاده از روش ابراز وجود که در زیر کامل توضیح داده شده، با ایشون در این مورد صحبت کنید
      ابراز وجود:
      ما در هر موقعیتی می‌تونیم سه پاسخ داشته باشیم:
      1. پاسخ منفعلانه
      2. پاسخ پرخاشگرانه
      3. پاسخ جرات‌ورزانه

      پاسخ منفعلانه
      به این گفت‌وگو توجه کنید:

      سعید: «من خستم، نمی‌تونم بیام خونه مادرت، خودت برو.»
      بهار: «باشه عزیزم، اشکال نداره.»

      این گفت‌وگو به طور کلی هیچ اشکالی نداره، اما بیاین فرض کنیم که بهار از این رفتار سعید خیلی ناراحت شده ولی هیچی نگفته که مشکلی پیش نیاد. حالا اگه این روند دایم تکرار بشه و بهار دایما حرف خودشو بخوره، فکر می‌کنید چه اتفاقی میافته. یا یه روزی می‌رسه که بهار دیگه نتونه تحمل کنه ولی اینبار نه آروم، بلکه خیلی طوفانی با سعید برخورد می‌کنه؛ یا، تا آخرش فکر می‌کنه باید نیازهای دیگران رو اولیت قرار بده و خودش رو فراموش کنه و این باعث کلی مشکلات مختلف مثل افسردگی و … می‌شه.

      پاسخ پرخاشگرانه
      این پاسخ احتمالا بیشتر آشناست، مثلا فرض کنید بهار تو مثال بالا چنین جوابی بده:
      «یعنی چی که نمیای؟؟؟ چطور خونه مامان خودت همیشه حالت خوبه و می‌ری، نوبت مامان من که رسید …».
      قطعا خودتون حدس می‌زنید که بعدش چی می‌شه …

      و اما پاسخ جرات‌ورزانه
      به طور کلی آدم‌ها بیشتر با این دو نوع پاسخ آشنان که دیدیم تقریبا هیچ کدومش ما رو به نتیجه نمی‌رسونن. اما، یه روشی وجود داره که بین این دوتاست و احتمالا تاثیرش خیلی بیشتر از دو تا مورد قبلیه (البته صد در صدی وجود نداره، فقط احتمالا جواب گرفتن رو بالا می‌بره).
      حالا چرا می‌گیم که این روش بینابینه، چون برعکس حالت منفعلانه شما حرفتونو می‌زنید، ولی دیگه نه مثل حالت دوم با پرخاشگرِی، بلکه با آرامش.

      اما حالا سوال این هست که چطوری صحبت کنیم؟

      خودتون رو جای فرد مقابل بزارید.
      اولین قدم برای یه گفت و گوی جرات‌ورزانه خوب اینه که بتونید خودتونو جای فرد مقابل بزارید. سناریوهای مختلف رو بررسی کنید و ببینید کدومشون کمترین ناراحتی رو برای فرد مقابل ایجاد می‌کنه.
      گاهی وقت‌ها، به دلیل ناراحتی‌هایی که وجود داره، آدم‌ها بدشون نمیاد با یکی دو تا کنایه، طرف مقابل رو کمی آزار بدن. اما، یادتون باشه که اولا این کنایه‌ها ممکنه باعث ناراحتی‌های طولانی‌تری بشه و این که شما در نهایت به هدف اصلی‌ای که می‌خواستید هم نمی‌رسید و راه به جایی نمی‌برید.

      شرایط را درست توصیف کنید.
      حالا باید یه جمله خیلی کوتاه برای توصیف شرایط داشته باشید. یادتون باشه، خیلی کوتاه و بدون قضاوت و کنایه.
      مثلا: سعید جان، وقتی می‌گی خونه مادرم نمیای، … .

      یه چیزی که اینجا باید بهش توجه داشته باشید، همین کلمه جان یا مشابه اون هست. یادتون باشه، از کلماتی استفاده کنید که در حالت معمولی هم استفاده می‌کنید، اگه همیشه بهش نمی‌گید «جان»، استفادش تو اینجا، اوضاع را بدتر می‌کنه. درست مثل زمان‌هایی که بعضی‌ها تو دعوا به طرف مقابلشون می‌گن: «ببین مهندس!»

      دنبال احساستون بگردید.
      قدم بعدی اینه که ببینید خودتون از کاری که فرد مقابل کرد چه احساسی پیدا کردید. سعی کنید برای احساستون اسم انتخاب کنید. مثلا توی اینترنت بگردید و لیست احساسات رو پیدا کنید و ببینید که کدومشون حال اون موقعتون را بهتر توصیف می‌کنه؛ مثلا غم، آزردگی و … .
      چرا می‌خوام دنبال احساستون بگردید، چون شما هیچ‌وقت نمی‌تونید با احساس فرد مقابلتون مخالفت کنید. مثلا اگه کسی بگه” «من فکر می‌کنم که …»، شما می‌تونید دلایلی بیارید که بهش بگید اشتباه فکر می‌کنه. اما وقتی بگه: «من احساس می‌کنم که …»، دیگه هیچ کس نمی‌تونه بگه اشتباه احساس می‌کنید!!!

      ببینید کارش چه تاثیری روی شما می‌گذاره.
      مثلا در همین مثال، بهار ممکنه فکر کنه که نیمدن سعید به معنی اینه که خیلی به اون و خانوادش، اهمیت نمی‌ده. حالا باید بهار فکر کنه که تو چه جمله‌بندی‌ای این حرف رو بزنه که سعید ناراحت نشه ولی در عین حال، حرفش را هم زده باشه.

      حالا می‌خوام با کمک این چهار تا نکته، با آرامش (نکته مهمش اینه که در گفته‌هاتون آرامش باشه، ولی بی‌تفاوتی نه) و کوتاه حرف خودتون رو بزنید. مثلا: «سعید جان، وقتی می‌گی خونه مادرم نمیای، من ناراحت می‌شم، چون دلم می‌خواد خونوادم بدونن که تو هم به اونا علاقه داری.»

      یادتون باشه، هر انتقادی، حتی با این نوع کادوپیچی شدش، ممکنه در طرف مقابل حس منفی ایجاد کنه. به همین دلیله که می‌خوام خیلی کوتاه و آروم حرفتون رو بزنید و بعد از اون به فرد مقابلتون اجازه بدید حرف بزنه یا فکر کنه و شما دیگه چیزی بهش اضافه نکنید.

  • با سلام و خسته نباشید
    من دوساله با یه پسر که چهار سال ازم بزرگ تره در ارتباطم و با همیم.
    من 15سالمه و دوست پسرم دوماه دیگه ۱۹سالش میشه
    مامانم و خانواده ی اون کاملا در جریانن مامانم و خودم خیلی بهش اعتماد داریم و ادمه واقعا مطمئنیه
    هردو همو خیلی دوست داریم
    سال اول همه چیز عالیه عالی بود منظور از عالی اینکه هر وقت موضوعی پیش میومد بدون مقدمه بهم میگفت هروقت از چیزی ناراحت بود یا از دستم ناراحت بود بهم میگفت بهم
    الان همون جور همو دوست داریم شایدم خیلی بیشتر ولی دو هفتس اصلا نمیدونم چشه خیلی واسم سخته عشقم حالش خوب نیست و بهم حرفی نمی زنه نمیگه چی شده
    و متاسفانه خیلی لج بازی میکنه منم ادمه خیلی مغروریم اوایل خیلی لج به لجش میزاشتم ولی الان فهمیدم گاهی باید منطقی بود
    من خیلی کم پیشش میرم الان از تابستون ۳بار کلا دیدمش
    دوست ندارم دعوا و قهر و لج بازی رابطمونو خراب کنه چون خیلی واسم مهمه .حدود ۴ماهه پیش یه دعوا داشتیم که ۵۰ روز بدون هم بودیم خیلی بد بود اخرشم پیام داد گفت نمیخوام بدون تو باشم دوریت خیلی سخته
    بعد از اون دعوا من خیلی مغرور تر شدم خیلی کم تر ابراز احساسات میکنم ولی خیلی خیلی بیشتر دوسش دارم
    خیلی موقعه ها میگه حس میکنم خیلی بی اهمیت شدم واست من باید چیکار کنم دوست ندارم رابطم به جدایی ختم بشه

    • سلام دوست گرامی
      بهرحال هر رابطه ای اگر دو نفر دست از غرورشان برندارند رابطه ای بدون اینده خواهند داشت.بجای عرور از دوست داشتنتان برای ایشان وقت بذارید و با درک شرابط به ایشان برای یک رابطه درست کمک کنید

      • سلام من ۱۷ خوردی سالمه از داخل گروه بودم خودم پیشنهاد دادم کی بامن رل میزنه یه دختر بهم پیام داد اشنا شودیم باهم همینجور فکرش نمیکردم اینقد علاقه بهم پیدا کنیم جوری شوده که گوشیو زمین نمیزاریم یتیکه بهم پیام میدیم ازهم دوریم بدون هم نمیتویم ۲سال هس عاشق همیم اون ۱۵ سالشه من ۱۷ من ازچیزای زشت منحرف ایناا بدم میاد ازش دوری میکنم حتی یه فوش بهم گفت چرا اینجوری میکنی نمیزاری راحت باشم از اینجا شروع شود بینمون اختلاف افتاده دعوا میشه بینمون تا یک شب یه حرفی زد دیگه هر دوتامون نتونستیم که از این حرفا نزنیم گفت من نیاز دارم منم واقان نیاز داشتم نتونستم جلو خودمو بگیرم تصویری باهم چیز شودیم باهم من بد از اون عصبی شودم پرخاشگر شودم گفتم من نمیخواستم تقصیر تو شود گفت باشه اروم باش جوری میشیم که تو بخوای گفتم من میخوام پاک باشیم گعت باش ولی باز باهم دعوا داریم سر چیزای الکی بهش گفتم ما بهم نمیرسیم من دل ازش نمیتونم بکنم دوسش دارم اون ازمن بیشتر و هروز دعوا داریم نمیدونم این رابطه درست هس یا نیس پدر مادرمون در جریان نیستن

        • سلام دوست عزیز
          به خاطر سنتون وابستگی‌های اینطور شدید اتفاق میفته ولی بباید بدونید به طوری کلی روابطی که فقط مجازی باشن روابط سالمی نیستن. چون شما نمیتونید درست همدیگه رو بشناسید و فقط بهم وابسته می‌شید. ضمن اینکه چون رابطه فقط مجازیه و هردوی شما سن و سالتون کمه، این وابستگی نسبت به شخصیت واقعی طرف مقابل‌تون اتفاق نمیفته بلکه فقط نسبت به یک شخصیتیه که توی ذهن خودتون ساختین و همین باعث میشه که ازیک جایی به بعد حس کنید طرف مقابل رو نمیشناسید و مدام دعوا و … براتون ایجاد بشه. به نظر نمیرسه ادامه دادن این رابطه برای هیچکدومتون مفید باشه بهتره کم‌کم ارتباطتون رو محدود کنید و از یه جایی به بعد قطعش کنید.

  • سلام من با عشقم دوسال هست که باهمیم خانوادشو در جریان گذاشته و قصدش ازدواجه مشکلی که وجود داره اینکه زود زود دعوا راه میندازه و خیلی حساسه…. هر وقت دعوا میکنیم بحث رو به تموم کردن میکشه و میگه تموم کنیم ما بدرد هم نمیخوریم و اگه من قبول کنم وضع بدتر میشه و میگه من انتظار دارم وقتی من میگم تموم کنیم تو نذاری…..اجازه نمیده بیرون برم حتی با مامانم میگه من کنارت نیستم اگرهم رفتی بیرون فقط باید گوشی دستت باشه بامن حرف بزنی نگرانتم…چن روز پیش سر همین موضوع دعوا کردیم و دوباره گف تموم کنیم من دختری که به حرفام گوش نکنه رو نمیخوام الانم چن روزه باهام حرف نمیزنه و میگه تموم کردیم ولی من هرروز بهش پیام میدم میخونه ولی چیزی نمیگه…..من چیکار کنم از این همه دعوا سر هر چیزی

    • سلام دوست گرامی
      رابطه ای که پر از بحث و ناسازگاری باشد رابطه درستی نیست و اصرار در ماندن در این رابطه هم درست نیست.بهتر هست منطقی باشید و قبول کنید که دو نفر ناسازگار باهم هستید و اصراری در ادامه رابطه نداشته باشید .

  • سلام .دوست پسرم من رو مدتي پيش به شخص ديگري ترجيح داد و رابطه رو كات كرد با اون خانم تا مرحله نزديک به خواستگاري كردن هم رفت اما فهميد به درد هم نميخورن و جدا شدن و بعد از مدتي باز باهم وارد رابطه شدن و اين دفعه ايشون چيزهاي خيلي بدي از دختر ديدن كه فهميدن اصلا دختر خوبي نيست و كلا جدا شدن ناگفته نمونه ايشون با من هم قصدشون ازدواج بود اما اواخر ميگفتن حس ميكنم به مشكل ميخوريم تو ازدواج خلاصه كه من فكر ميكنم كلا دوراشو زده ديده بهتر از من پيدا نميكنه الان ميخواد برگرذه من با وجود اتفاق هايي كه افتاده نميدونم چكار كنم.میشه لطفا راهنماییم کنید

    • سلام دوست خوبم
      رابطه ای که تمام شده و دوباره قصد شروع آن را دارید به هر دلیلی باید مجدد مورد بررسی قرار بگیرد و این بار باید تمام جوانب سنجیده شود و دیدی باز و منطقی در مورد شروع ان و یا عدم شروع ان تصمیم گرفت.
      اما بهتر است قبل از اینکه رابطه به شدت قبل ادامه پیدا کند با ایشان صحبت کنید و مسایل و مشکلات را باز کنید و مواردی که ایشان احساس کردند به مشکل بر میخورید را بررسی کنید.از صحت دلایل مطمئن شوید و ببینید تا چه حد بر رابطه شما اثر خواهد گذاشت.و دلایل را از ایشان بپرسید ،مشاوره حضوری بروید.در صورتی که دلایل قانع کننده ای و قابل حل شدنی دارند ایشان را در رفع مشکلات همراهی کنید و سپس رابطه را ادامه بدهید.و مهم تر از ان این است که شما بر تعهد و وفاداری ایشان در رابطه مطمئن شوید .از این لحاظ مطمئن شوید که در صورت ادامه رابطه ایا ایشان پس از مدتی دنبال شخص جدیدی دوباره میروند یا نه؟
      برای تصمیم گیری نهایی و اقدام رسمی برای ایشان مدت معینی مشخص کنید و از ایشان بخواهید تا در زمان معلوم شده به شناخت نهایی برسند.

مقالات مرتبط