صحبت از افسردگی در چند دهه اخیر آنقدر زیاد بوده است که احتمالا کمتر کسی وجود داشته باشد که نام آن را نشنیده باشد! دلیل زیاد صحبت کردن درباره افسردگی شیوع بالای آن و عواقب فلج کنندهاش در صورت درمان نشدن است. شاید تصور کنید تشخیص افسردگی در خودتان و دیگران کار سختی نباشد، چرا که اغلب افسردگی را با خلق پایین، غمگینی، بیحوصلگی، بیاشتهایی، انزوا و … میشناسند درصورتیکه این تمام ماجرا نیست و خیلی از افراد بدون اینکه بدانند یا دیگران بتوانند آن را تشخیص دهند دارای افسردگی هستند و روانشناسان به این نوع افسردگی، افسردگی پنهان میگویند! در این مقاله قصد داریم افسردگی پنهان را در رابطه عاطفی بررسی کنیم، چرا به وجود میآید؟ نشانههایش چیست و چطور باید برای درمان آن به شریک عاطفیمان کمک کنیم؟
نشانههای افسردگی پنهان
خواب خیلی زیاد یا خیلی کم
یکی از مهمترین نشانههای افسردگی پنهان تغییرات در خواب فرد است. البته اختلالات خواب یکی از نشانههای مهم تمام افسردگیهاست اما در افرادی که افسردگی پنهان دارند این مورد معمولا با تغییرات ناگهانی همراه است مثلا فردی که خواب معمولی داشته است به یکباره بیخواب یا پر خواب خواهند شد. معمولا افرادی که افسردگی پنهان دارند اختلال خوابشان را با توجیه پنهان میکنند مثلا اگر درگیر پرخوابی شوند میگویند:” چند وقتی است به خودم استراحت دادم چه اشکالی داره آدم روزی 14 ساعت بخوابه، قبلا هم بیخود به خودم سخت میگرفتم”، ” یا اگر درگیر کم خوابی شده باشند ممکن است بگویند:” خیلی حالم خوبه که خوابم رو کم کردم، همین روزی 3، 4 ساعت کافیه، بقیه اش تنبلی میاره”. البته این بدان معنا نیست که هرکس درگیر پرخوابی و کم خوابی است و آن را توجیه میکند افسردگی پنهان دارد اما این موارد تنها مثالهایی برای توصیف احوال این افراد بود.
نوسانات وزن و رژیم غذایی
نوسانات وزنی و بالا و پایین شدنهای افراطی وزن به خصوص در خانمها نشانه هشدار دهنده افسردگی پنهان است، آنها ممکن است ناگهان با اینکه چندان اضافه وزن ندارند شروع به گرفتن رژیم غذایی جدی کنند یا به یکباره گیاه خوار شوند یا برعکس با وجود اضافه وزن ناگهان رژیمهای سالمشان را رها کنند و شروع به پرخوری کنند و این جملات را از آنها بشنوید:” چاقی لاغری مهم نیست بابا آدم باید حال کنه دنیا دو روزه”، “حالا چاقی یا لاغری من برای کی مهمه”، “آدم تن سالم رو تو خاک نمیبره” و … . این موضوع در رابطه عاطفی معمولا بدون چالش نیست. صحبتهای رضا از مراجعین ما را که همسرش درگیر افسردگی پنهان بود را بخوانید:” والا من نمی دونم به کدوم ساز خانمم برقصم، بهش میگم یه مقدار رو خورد و خوراکت حساس تر باش برای سلامتیت خوب نیست اینقدر فست فود و چربی خوردن میگه من از اون زنا نیستم به خاطر شوهر به خودم سختی بدم لاغر بشم، می گم همین طوری خوبی نمیخواد لاغر بشی میگه به من توجه نمی کنی و برایت مهم نیستم، یه روز رژیم میگیره یه روز هر شب مجبورم میکنه بریم رستوران واقعا نمی دونم چشه و چی تو سرشه”.
دوستی با الکل و مواد مخدر
احتمالا با این افراد در جامعه زیاد برخورد کردهاید زیرا تعدادشان کم نیست، افرادی که برنامه آخر هفتهشان در دورهمیها استفاده از مشروب و مواد مخدر است، حتی در طول هفته هم اگر فرصتی پیش بیاید به الکل پناه میبرند، در واقع آنها مهمانیهایشان بدون الکل بیمعناست، ارتباطاتشان بدون الکل شعیف و برای خودشان آزاردهنده است و دلخوش به مصرف این مواد هستند. صحبتهای شیوا را بخوانید:” ما هر آخر هفته باید مشروب بخوریم، اگه جایی دعوت بشیم که مشروب نخورن رضا یا نمیاد یا تو ماشین میاره قبل مهمونی میخوره! میگه من همین پنجشنبه و جمعه رو استراحت دارم چرا باید خوش نگذرونم، وقتی مادر اینا آخر هفته دعوتمون میکنن شوهرم کلی غر میزنه چون اونا اهل مشروب نیستن میاد اخماش رو میکنه تو هم و میشینه اونجا، کلا هرجا مشروب نباشه حرف نمی زنه و تو خودشه”.
تلاش برای داشتن یک چهره شاد!
یکی از مهمترین ویژگیهای افراد با افسردگی پنهان این است که بر خلاف بسیاری از افسردهها که دلشان میخواهد تنها باشند و برایشان فرقی نمیکند دیگران بدانند افسرده هستند یا نه، تلاش جدی برای نشان دادن یک چهره شاد از خودشان دارند! حتی اگر غمی داشته باشند سعی میکنند آن را پنهان کنند یا وانمود کنند مدیریت اوضاع را در دست دارند! گاهی حتی وقتی بقیه یک غم جمعی دارند مانند سوگواریهای اجتماعی، فردی که افسردگی پنهان دارد سعی میکند بقیه را شاد کند و دیگران را متوجه قدرت خودش در کنترل هیجاناتش بکند. چنین ویژگی در رابطه عاطفی معمولا منجر به این میشود که شریک عاطفی فردی که افسردگی پنهان دارد تصور کند احاساست و هیجاناتش نادیده گرفته میشود. مثلا صحبتهای فرشید که همسرش افسردگی پنهان داشت و سعی داشت چهره شادی از خود نشان دهد را بخوانید:” من گاهی واقعا حس میکنم زهره درکی از من نداره، مثلا وقتی از دانشگاه اخراج شده بودم واقعا عصبی بودم، شوکه بودم، ناراحت بودم، شب اومدم خونه دیدم مهمون دعوت کرده! گفتم زهره واقعا متوجه نیستی من تو چه اوضاعی هستم؟ گفت دانشگاه چه ارزشی داره فدای سرت خواستم نری تو فکر، تمام شب هم خندید و به بقیه هم میگفت اصلا برای من مهم نیست فرشید اخراج شده فدای سرش سلامتیش مهمه! اصلا متوجه نبود من 6 سال زحمت کشیدم و به ناحق اخراج شدم و حق داشتم حداقل چند ساعت ناراحت باشم”.
نارضایتی از دیگران و علایقشان
افرادی که افسردگی پنهان دارند معمولا از تفریحها، علایق، عقاید، نظرات و … دیگران ایراد میگیرند. به این جملات توجه کنید:” مثلا که چی آخر هفتهها میرن کوه، حالا مثلا میخوان بگن خیلی طبیعت رو دوست دارن؟ اینا همونان که کیسه آشغالاشون رو میریزن کف خیابون”، “ماهی 1 میلیون میدن سگشون رو نگه دارن بعد همسایه شون درگیر جهاز خریدنه تو اگه راست میگفتی به اونا کمک میکردی”، “الان که چی مثلا گیاه خور شده؟ گرسنه نمونده سنگم بخوره”، “حالا به فرض آیلتس هم گرفت آخه به چه دردش میخوره مگه میخواد بره اون؟ جوگیر شده” و … این غرغرها و نادیده گرفتن اهداف دیگران معمولا همراه با توجیهات منطقی است و دیگران ممکن است تصور کنند که حرفشان صحیح است و دور از عقل نیست! در رابطه عاطفی نیز اوضاع به همین شکل است، همسر این افراد معمولا دست به هرکاری بزنند توی ذوقشان میخورد. صحبتهای نفیسه از مراجعین ما را بخوانید که همسرش دارای افسردگی پنهان بود:” من اصلا دیگه کارهام رو برای محمد تعریف نمیکنم، هرکاری میکنم توی ذوقم میزنه، میرم کلاس ورزش میگه به بدنت ابزاری نگاه نکن، دنبال کار میکردم میگه مگه چقد به تو حقوق میدن حالا چون 4 نفر میرن سرکار توام میخوای جا نمونی، آشپزی میکنم میگه حیف وقت آدم پای اجاق بذاره، آریشگاه میرم میگه شبیه زنای نمایشی هستی و … یکبار فقط یکبار نگفت به به چه خوب کار خوبی میکنی! حس میکنم همه کارهام بیخودیه!”
تغییرات رفتاری افراطی
شاید تصور کنید فرد افسرده ناگهان تبدیل به یک آدم غمگین، منزوی، بی حوصله و بی برنامه میشود که اشکش دم مشکش است! چنین تصوری صحیح نیست! اینها نشانههای مهمی هستند اما قرار نیست هرکس افسرده است گرفتار چنین وضعیتی شود! آنچه در افسردگی به خصوص افسردگی پنهان مهم است تغییر رفتارهای ناگهانی است چه این تغییر رفتار به سمت غمگینی و خمودگی باشد چه به سمت پر انرژی شدن و شادی! مثلا خانمی از اینکه همسرش بعد از یک مدت طولانی خلق پایین، بداخلاقی، بیتفاوتی و بیحوصلگی داشت خوشحال بود که او به یکباره دست و دلباز شده است، برنامه تفریحی برای کل خانواده چیده است و یک هدیه برای همسرش خریده است! همه خانواده حتی پدر و مادرش از این تغییر رفتار ناگهانی متعجب و خوشحال بودند اما متاسفانه این خوشحالی چندان دوامی نداشت و این جوان یک ماه بعد دست به خودکشی زد، همسرش و خانواده شوکه شده بودند و اظهار داشتند چرا باید فردی که ناگهان آنقدر به زندگی علاقه مند شده است دست به خودکشی بزند؟! جواب این سوال را روانشناسان آگاه به افسردگی پنهان میدانند.
چه عواملی باعث میشود به ذهنتان هم خطور نکند آنها افسرده هستند!
با جدیت دنبال اهدافشان هستند
یکی از مهم ترین دلایلی که ممکن است باعث شود شما از افسردگی شریک عاطفیتان ناآگاه بمانید این است که آنها اغلب افرادی سخت کوش، جدی و پر تلاش هستند که اهداف مشخصی دارند برای آنها زحمت کشیدهاند و حتی در آن زمینه موفق و سرآمد هستند. افسردگی پنهان میتواند در یک فوق تخصص جراحی مغز و اعصاب، در یک تاجر، در یک سیاستمدار، در یک ورزشکار بسیار حرفهای و موفق و … اتفاق بیفتد و به خاطر موفقیتهایشان کمتر کسی شک میکند که چنین فردی ممکن است با افسردگی دست و پنجه نرم کند!
حامی و شنونده خوبی هستند
افرادی که افسردگی پنهان دارند معمولا در مورد مشکلاتشان صحبت نمیکنند اما شنوندههای خوبی هستند و سعی میکنند تا جایی که از دستشان بر بیاید به شما کمک کنند، حتی خودشان داوطلب این کار هم میشوند. صحبتهای افسانه از مراجعین ما را بخوانید:” ما هیچ وقتی برای خودمون نداریم، باورتون میشه الان بعد از 5 سال زندگی هنوز یه مسافرت دو نفره نرفتیم؟ چون محسن نه مرخصی میگیره نه حتی اجازه میده یه شب آخر هفته تنها باشیم! یه شب میگه خواهرم اینا گناه دارن شوهرش تصادف کرده دلشون نگیره دعوتشون کن، یه شب میگه فلانی دوبار زنگ زده گفته بریم بیرون نه بهش گفتم دیگه ناراحت میشه باید بریم باهاش امشب، یه بار میگه میخوام زنگ بزنم عمهام گفته خیلی وقته حالمو نپرسیده محسن ناراحت میشه و … کلا وقف همه است! هرکسی هم هر مشکلی براش پیش میاد اول همه یاد اون میفته ولی وقتی خودش مشکل داره بهش میگم از فلانی کمک بگیر میگه نه بابا بنده خدا خودش کلی مشکل داره!” احتمالا متوجه شدهاید که محسن عزیز ما ممکن است دارای افسردگی پنهان باشد! به کلمه ممکن است خوب توجه کنید، قرار نیست هرکس چنین ویژگیهایی داشته باشد دارای افسردگی پنهان باشد، اما این نشانهها احتمال تشخیص افسردگی پنهان را بالا میبرد.
توجیهات به ظاهر منطقی و روشن فکرانه برای غمهایشان دارند
افرادی که افسردگی پنهان دارند اگر هم در فاز غم و اندوه فرو روند اغلب توجیههای منطقی برای آن دارند به همین دلیل دیگران چندان نگران غمگین بودن آنها نمیشوند. مثلا میگویند “همه جهان حالش خوب نیست، با وجود اینهمه کودک گرسنه، جنگ، قحطی و … مگه میشه خوشحال هم بود؟” همانطور که میبینید این توجه یک حرف منطقی است، بله فکر کردن به این موارد هر انسان سالمی را غمگین میکند اما موضوع این است که افرادی که افسردگی پنهان دارند پشت این توجیههای صحیح و منطقی قایم میشوند تا غم اصلیشان رو نشود و مهمتر آنکه در اغلب موارد خودشان نمیدانند این کار را میکنند و کاملا ناخودآگاه گرفتار این چرخه میشوند. بنابراین هم برای خودشان هم برای دیگران غمگین بودنشان منطقی است و دنبال رفعش نیستند!
به دنبال عشق و پذیرش هستند
معمولا افرادی که افسردگی پنهان دارند دنبال عشق و پذیرش هستند و میتوانند در یک رابطه عاطفی کاملا احساساتی و سرشار از شور و هیجان باشند! خب به ذهن چه کسی میرسد فردی با چنین ویژگیهای جذابی درگیر افسردگی باشد؟ آنها میتوانند تمام مناسبتهای تولد و سالگرد و … رابطهتان را به یاد بسپارند، برایتان پیامهای عاشقانه بفرستند، دلشان بخواهد سریعتر ازدواج کنید، دنبال فیلمها و موسیقی عاشقانه باشند و نقش یک مجنون/لیلی را برای شما بازی کنند! از آنجایی که افراد معمولا افسردهها را چیزی برعکس این ویژگیها میپندارند تصورش را نمیکنند شریک عاطفی عاشق پیشهشان افسرده باشد! لازم به ذکر است دنبال عشق و پذیرش بودن ویژگی تمام افرادی که افسردگی پنهان دارند نیست، برعکس بسیار دیگری از آنها کاملا از عشق و رابطه رمانتیک دوری میکنند، البته با دلایل منطقی طوری که شما به آنها حق دهید!
اهل گله و شکایت نیستند
همانطور که پیشتر گفتیم افرادی که افسردگی پنهان دارند شنوندههای خوبی هستند اما اهل گله و شکایت نیستند! این ویژگی را بیشتر در افرادی که درگیر طلاق عاطفی هستند، والدین نسل گذشته یا افرادی که تنها زندگی میکنند بیشتر میبینیم! مثلا پدری که تنها تفریحش کار کردن است، 10 شب به خانه میرسد بدون هیچ حرفی با اعضای خانواده شامش را میخورد و میخوابد و تنها آرزویش خوشبختی فرزندانش است و با شادی آنها لبخند گوشه لبهایش میآید، نه تفریح شخصی دارد، نه آرزویی برای خودش دارد و نه حتی باقی اعضای خانواده را در جشنها و مسافرتها همراهی میکند اما به نظر میرسد حالش خوب است و از زندگیاش راضی است زیرا هیچ وقت گله و شکایتی ندارد و شکرگزار است بقیه اعضای خانواده هم نه تنها متوجه نمیشوند پدرشان افسرده است بلکه از این آرامش او آرامش میگیرند!
چطور باید به شریک عاطفیام کمک کنم؟
توجهتان را به حالش نشان دهید
تا اینجای مقاله حتما متوجه شدید که با شادی و غمگینی افراد نباید در مورد افسردگی داشتن یا نداشتن آنها قضاوت کنیم، آنچه مهم است این است که شما نسبت به حالات شریک عاطفیتان هشیار و آگاه باشید و به آن توجه نشان دهید. هر تغییر افراطی در شریک عاطفیتان نیازمند توجه است، افراد معمولا تغییر خلقهای ناگهانی به غمگینی را مورد توجه قرار میدهند اما تغییرات ناگهانی به خلق و خوی مثبت چندان نگران کننده نیست و حتی از آن خوشحال هم میشوید. خوشحالی یا هر هیجان مثبت دیگری زمانی که پایه منطقی داشته باشد مفید است در غیر این صورت میتواند به اندازه هیجانهای منفی آسیب زننده باشد. یکی از مهمترین وظایف شما به عنوان شریک عاطفی این است که هیجانات او را ببینید، بشنوید، بی تفاوت نباشید و برایش ارزش قائل باشید و کمک کنید در مسیر صحیح ابراز شوند.
بدون قضاوت گوش شنوایش باشید
شنونده خوب بودن یک مهارت است که اگر در رابطه عاطفی نباشد پایههای آن بسیار سست و شکننده خواهد شد! شنونده خوبی برای شریک عاطفیتان باشید اگر او گفتگو کننده خوبی نیست، اهل درد و دل کردن نیست یا در مورد مشکلاتش صحبت نمیکند پرسشگر باشید، جملاتی مانند “امروز روز خوبی داشتی؟”، “سر کار همه چی خوبه؟”، “چیزی احتیاج نداری؟”، “این روزا حالت چطوره؟”، “از من راضی هستی؟”، “مامانت اینا خوب هستن؟” و … همه و همه سوالهایی هستند که میتواند آغازگر گفتگوی دو زوج صمیمی باشد که حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند.
فرصتی برای علایقش مهیا کنید
شریک عاطفیتان را چقدر میشناسید؟ چه چیزهایی را دوست دارد؟ در گذشته چه علایقی داشت که امروزه به دلایل مختلف مثل مشغله کاری و … نمیتواند انجامشان دهد؟ شما برای مهیا کردن این علایق چه کاری از دستتان بر میآید؟ قطعا نمیتوانید همه علایقش را فراهم کنید اما در حد تهییه غذای مورد علاقهاش، خریدن لباسی که دوست دارد، دیدن فیلمهایی که روزی عاشقشان بود و … در کنارش باشید و اجازه ندهید همه این علایق را به خاطرهها بسپارد.
کمک تخصصی
افسردگی پنهان پر از رمز و راز پنهان نیز هست! باید ریشهیابی شود و تمام علائم پنهانش تشخیص داده شود و مدیریت شود! این کار یک شریک عاطفی معمولی نیست متخصص لازم دارد و نباید با نسخههای از پیش تعیین شده سعی کنید خودتان آن را در شریک عاطفیتان برطرف کنید زیرا گاهی ممکن است نه تنها کمکی به او نکنید بلکه ناآگاهانه به او آسیب بیشتری بزنید.
پرسش و پاسخ کوتاه