متاسفانه آمار خیانت در کشورمان روز به روز در حال افزایش است و افراد زیادی از عدم تعهد که ستون اصلی رابطه سالم است رنج میبرند. خیلی از افراد حتی آنهایی که بعد از خیانت پشیمان میشوند و قصد جبران دارند، قبل از خیانت دلایل مختلفی ببرای انجام این کار داشتند که بتوانند خیانتشان را توجیه کنند. اگر فکر خیانت به سرتان زده است و دلایلی دارید که به نظر خودتان منطقی است این مقاله را بخوانید تا شاید از یک فاجعه در رابطه شما جلوگیری شود. همچنین اگر به تازگی در رابطه خیانت دیدهاید و نمیدانید آیا دلایل طرف مقابلتان برای خیانتش منطقی است یا خیر این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا توجیهات غیر معقول افراد از خیانت را بشناسید.
مهمترین بهانههای خیانت
خیانت یکی از ویران کنندهترین اتفاقات هر رابطهای است. اما چرا یک رابطه که عاشقانه که با کلی امید و آرزو شروع شده است به خیانت ختم میشود؟ افرادی که خیانت دیدهاند به طرف مقابل میگویند “چطور دلت آمد چنین کاری با من بکنی؟” به راستی یک فرد چه دلایلی برای انجام خیانتش دارد؟ در زیر برخی از مهمترین بهانههایی که منجر به خیانت میشود را برایتان آوردهایم.
همسرم به من توجه نمیکرد
یکی از مهم ترین بهانه ها و توجیه های افرادی که خیانت می کنند این است که توجه کافی از همسرم دریافت نمی کردم. توجه و بیتوجهی هیچ کدام نمی توانند برای انجام خیانت و رابطه جنسی علت یا معلول باشند. بی توجهی همسر باید ریشه یابی و برطرف شود. خیلی از ما احساساتمان را بیان نمی کنیم یا توقع داریم طرف مقابل ذهن ما را بخواند و دائم می گوییم “اگر دوستم داشت میفهمید” یا “مگر همه چیز را باید گفت”؟ بله شما باید از احساسات، نیازها و خواسته هایتان صادقانه با همسرتان حرف بزنید و بگویید چه توقعی از او دارید اگر او نپذیرفت همین نپذیرفتن باید بررسی شود، آیا توقعاتتان منطقی است؟ اگر منطقی است همسرتان چه مشکلی با این توقعات دارد که نمی پذیرد؟ اگر هم توقعاتتان منطقی نیست این شمایید که باید افکارتان را مدیریت و اصلاح کنید. بنابراین اگر از همسرتان بی توجهی می بینید باید در صدد رفعش بر بیایید نه خیانت! و اگر هیچ راهی برای برطرف کردن این بی توجهی وجود نداشت باید درباره ادامه رابطه و سود و زیانش باهم به توافق برسید.
همسرم برام جذاب نیست
یکی دیگر از توجیهات خیانت این است که شریک عاطفی ام برایم جذاب نبود. جذابیت در رابطه اهمیت زیادی دارد و اگر احساس میکنید برای یکدیگر جذاب نیستید باید این موضوع را حل کنید اما جذابیت موضوع پیچیده ای است و فقط به ظاهر و اندام ختم نمی شود. جذابیت ظاهری برای دوران آشنایی و تمایل اولیه دو طرف به یکدیگر مورد بسیار مهمی است اما در روابط طولانی مدت برای حفظ رابطه به جذابیت های دیگری مثل جذابیت شخصیتی و اخلاقی نیازمند هستیم. حتی میزان تفاهم دو نفر به یکدیگر جز ملاک های جذابیت دو نفر به یکدیگر به حساب می آید. وقتی شما با یک نفر وارد رابطه شده اید و ازدواج کرده اید حتما در اوایل رابطه برای یکدیگر جذاب بودهاید (به استثنای ازدواج های اجباری و مصلحتی) بنابراین اگر بعد از چند سال رابطه و زندگی مشترک عنوان می کنید همسرتان برایتان جذاب نیست به معنای این نیست که از ابتدا جذاب نبوده بلکه در طول زمان جذابیت هر دوی شما و رابطه تان کاهش پیدا کرده است. باید این مساله ریشه یابی شود، کدام قسمت از جذابیت شما برای هم پایین آمده است؟ سهم هرکدامتان چیست و راه های بالا بردن دوباره این جذابیت چیست؟ این موضوع راه حلش با خیانت درست نمی شود.
دست خودم نبود
“نمی دونم چرا اینطوری شد”، “خودمم نفهمیدم چی شد”، “دست خودم نبود” و … این جملاتی است که افراد خیانت کر ممکن است بگویند. بگذارید یک بار برای همیشه تکلیفمان را با این جملات مشخص کنیم. حتی افرادی که اختلالات روانی دارند در قانون هنگام خطا مجرم شناخته می شوند و فقط عده اندکی که توانایی درک زمان و مکان را را نداشته باشند و هوشیاری و توانایی های شناختی شان درگیر باشد به تشخیص پزشک قانونی مجرم نیستند، اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب، فوبی، وسواس و … هیچ کدام شما را از خیانت مبری نمی کند همچنین برخی تجربیات دوران کودکی خود را علت رفتارهای هنجارشکنانه دوران بزرگسالی می دانند، به همان اندازه که برای درمان این آسیب ها مسئول هستید و کاری برایش انجام ندادید برای خیانتتان نیز مسئول هستید. درصد بسیار پایینی از اختلالات روانی وجود دارد که فرد نسبت به آن ها بینش ندارد و نمی داند باید درمان شوند اما سایر اختلالات علائم قابل تشخیص و درمان دارند و شما باید برای کشف و حل آن ها در خودتان تلاش کنید.
من تنوع طلب هستم!
خیلی از افراد به بهانه اینکه تنوع طلب هستند به خودشان اجازه خیانت می دهند و می گویند چون من تنوع طلب هستم اگر با دیگران نباشم زندگی خودم دچار کسالت می شود و با این کار حتی به زندگی زناشویی خودم کمک می کنم و از وقتی با نفر دیگری هستم رابطه ام با همسرم بهتر شده است! لازم است بدانید بین هیجان، فکر و رفتار در انسان تفاوت و مرزهای بسیار مشخصی وجود دارد! اگر قرار باشد هر فکر و احساسی در سر ماست بر اساس آن عمل کنیم سنگ رو سنگ بند نمی شود. تصور کنید مدیرتان را بزنید و بگویید من پرخاشگر هستم و خشمم را خالی کردم! یا بروید از رستوران دزدی و بگویید خوب گرسنه بودم! گرسنگی شما دلیل بر انجام رفتار خطا نمی شود! تنوع طلبی شما هم نیاز به مدیریت و حتی گاهی در موارد خاصی نیاز به درمان دارد!
برای همسرم اهمیتی نداشت
برخی می گویند بود و نبود من برای همسرم فرقی ندارد اگر بداند خیانت می کنم هم برایش مهم نیست! خوب اگر مهم نیست پس چرا دست به پنهان کاری می زنید و ماجرا را برایش بازگو نمی کنید؟ پس موضوع بی تفاوتی او نیست موضوع این است که شما این بهانه را دست آویز خیانتتان قرار داده اید. حتی اگر برای طرف مقابل مهم نباشد شما باید به تعهداتان تا زمانی که در رابطه هستید پایدار باشید، اگر برای ایشان مهم نیستید این رابطه چرا ادامه دارد؟ چرا در رابطه ای مانده اید که برای طرف مقابل اهمیتی ندارید؟ آیا این موضوع قابل حل است؟ اگر قابل خل نیست و هنوز ترجیح می دهید در این رابطه بمانید نفع شما چیست؟ اگر این رابطه نفعی برای شما دارد که در آن مانده اید دلیل بر این نیست که مجوز خیانت هم داشته باشید
تنها بودم
احساس تنهایی قطعا بار بسیار سنگینی را برای هر انسانی به همراه دارد. هر فردی که احساس تنهایی میکند باید به طور جدی ریشه آن را بیابد و درمانش کند. متاسفانه برخی افراد به جای استفاده از روشهای اصولی برای فرار از تنهایی دست به رفتارهای پر خطری مانند روی آوردن به مشروبات الکلی و مواد مخدر، تفریحات نا سالم و گاهی خیانت میزنند. اگر شما از درون احساس تنهایی میکنید هرگز هیچ فرد دیگری نمیتواند این احساس تنهایی را در شما از بین ببرد و کمکتان کند. پس به جای دست و پا زدن در روابط مختلف ریشه احساس تنهایی تان را پیدا کنید.
این حق من است که با هرکس میخواهم باشم
بله هرکس حق دارد شریک عاطفیاش را انتخاب کند اما نه زمانی که به یک رابطه دیگر متعهد است! همانطور که شما برای خودتان این حق را متصور هستید که اجازه دارید شریک عاطفیتان را انتخاب کنید باید همین حق را به طرف مقابل هم بدهید که آیا حاضر است با شمایی که در کنار دیگری هستید ادامه دهد یا خیر! نمی توانید پی انتخابتان بروید و فردی بیخبر از همه چیز به شما متعهد بماند! بنابراین همان طور که به حق و حقوق خودتان احترام میگذارید به حق و حقوق دیگران هم احترام بگذارید!
انتقام
یکی از بدترین بهانهها برای خیانت کردن انتقام از طرف مقابل است که متاسفانه دودش به چشم خودتان میرود و در یک راه پر آسیب قرار میگیرید. هرگز به هر دلیلی که خشمگین هستید خشمتان را به خودتان برنگردانید. خیانت به علت انتقام نوعی برگرداندن خشم روی خودتان است. این کار لزوما نه کمکی به رابطه تان می کند نه خشمتان را خالی می کند و نه تنها اثر مثبتی روی طرف مقابل دارد! حتی ممکن است او را نسبت به خیانتی که کرده مطمئنتر کند. پس اگر خشمی دارید از راه صحیح و اصولی آن را تخلیه کنید.
سخن آخر
اگر هر کدام از دلایل بالا را انتخاب کرده اید تا خودتان را توجیه کنید که حق دارید خیانت کنید حتما متوجه شده اید که قدم در راه نادرستی گذاشته اید، خیانت نه رابطه شما را اصلاح می کند نه احساس تنهاییتان را از بین میبرد نه جذابیت همسرتان را بر میگرداند و نه هیچ کمک دیگری به مشکلات شما می کند، برعکس باری به تمام مشکلاتتان نیز اضافه می کند و احساس گناه و اضطراب هم به هیجانات منفی تان اضافه می شود. اگر احساس لغزش می کنید و تصور می کنید با خیانت می توانید بر مشکلاتتان غلبه کنید دست نگه دارید. قبل از هر اقدامی با یک مشاور صحبت کنید تا ریشه این تمایل را در شما کشف و به کمک خودتان آن را برطرف کند و همچنین کمک کند بتوانید در یک رابطه سالم و متعهدانه را با شریک عاطفی تان بسازید که هر دو در آن احساس رضایت و خوشحالی دارید.
پرسش و پاسخ کوتاه