احتمالا این جمله زیاد به گوشتان خورده است که باید پایههای زندگی را محکم کنیم؟ در نگاه اول این جمله کمی شعاری به نظر میرسد اما واقعیت این است که به دور از شعار و بلندپروازی علم روانشناسی میتواند به شما راهکارهایی ارائه کند که بتوانید پایههای زندگیتان را محکم کنید. محکم کردن پایههای زندگی به زبان ساده یعنی رابطهای داشته باشید که با هر چالش و تنش کوچک و بزرگی نلرزد و توان مدیریتش را داشته باشید! در این مقاله به جزئیات این موضوع خواهیم پرداخت.
معنای محکم کردن ستونهای زندگی چیست؟
ستونهای گذشته
اولین قدم در محکم کردن پایههای زندگی این است که گذشته و مشکلاتش را تبدیل به آتش زیر خاکستر نکنید. اکثر طلاقها در زندگی مشترک به این دلیل اتفاق میفتد که زوجین در حل مشکلاتشان درمانده هستند و گذشته با یک پرونده باز پر از تعارضات و کینه باقی مانده است. مشکلات ریز و بزرگ گذشته هرکدام پروندهای دارند که باید حل و فصل و بسته شوند در غیر اینصورت هیجانات و آسیبهای ناشی از آن همیشه گریبانگر زندگی مشترکتان است! پس قدم اولتان رفع و رجوع و ترمیم آسیبها و مسائل گذشته باشد.
ستونهای زمان حال
شما زمانی میتوانید درباره رابطه خوب صحبت کنید که حالتان در رابطه به طور کلی خوب باشد. یعنی برآیند اتفاقات خوب و بد زندگیتان مثبت باشد! اگر حال دلتان در رابطه در لحظه خوب نیست نمیتوانید به فکر برنامه ریزی برای آینده و محکم کردن ستونهای زندگیتان باشید. چرا حالتان خوب نیست؟ مشکل کار کجاست؟ لازم است چیزی تغییر کند؟ سهم شما از این مشکلات چقدر است؟ همسرتان چقدر نسبت به این مشکلات آگاه است؟ این سوالها همراه با خیلی از جزئیات دیگر باید بررسی و موشکافی شوند. هر زمان در رابطه به ثبات و حال خوب رسیدید قدم بعدی محکم کردن پایههای زندگی است. پس عجلهای برای آن نداشته باشید.
ستونهای آینده
در یک زندگی خوب شما و همسرتان باید بتوانید درباره 5 سال آینده، 10 سال آینده و 15 سال آینده رابطهتان صحبت کنید. البته با زندگی پر سرعت امروزه و فراز و نشیبهای بیشمارش پیشبینی به هیچ عنوان کار سادهای نیست اما این بدان معنی نیست که باید دست از هدف گذاری بکشید و منتظر آینده بمانید. زندگی استوار نیاز به آینده استوار دارد که از زمان حال باید به فکرش باشید. در ادامه توضیحات مفصلتری در این خصوص برایتان آوردهایم.
چگونه ستونهای زندگی را محکم کنیم؟
مشکلات را ریشه یابی کنید
سستترین رابطه، رابطهای است که مشکلاتش روی هم تلنبار میشود و حل نشده باقی میماند. اگر مشکلات رابطهتان را ریشهیابی نکنید، این مشکلات ماننده یک گلوله برف کوچک در زندگی شما غلت میخورند تا نهایت تبدیل به یک بهمن سهمگین شود و زندگیتان را نابود کند. نابود شدن یک زندگی صرفا به معنای جدا شدن و طلاق نیست، گاهی این بهمن سهمگین شما را به جدایی عاطفی میکشاند، گاهی به نارضایتی از زندگی و گاهی به افسردگی و اضطراب! اگر میخواهید هیچ گلوله برفی خانه شما را تکان ندهد و ستونهایش محکم باشد باید ریشه مشکلاتتان را کشف و برطرف کنید تا خانهتان را روی آب نسازید.
نقاط ضعف و قوتتان را دریابید
هر رابطهای نقطه ضعف و قوت دارد، این موضوع کاملا طبیعی است. اما اگر تعداد نقاط ضعف یک رابطه بالا باشد و نادیده گرفته شود پایههای آن سست خواهد شد! باید نقاط ضعف شخصی خودتان، شریک عاطفیتان و در نهایت رابطهتان را کشف کنید و به یکدیگر کمک کنید تا این نقاط ضعف برطرف شوند. مثلا اگر نقطه ضعف خانمِ رابطه وابستگی به خانوادهاش است، همسرش باید به او کمک کند این وابستگی را کشف و برطرف کند نه اینکه آن را بر سرش بکوبد و وادارش کند با کم کردن ناگهانی رفت و آمدش با خانواده این وابستگی را از بین ببرد! یا اگر مردِ خانه فردی است که غرق کار است و نیاز دارد کمی به تفریح و استراحت بپردازد همسرش باید به او کمک کند و این فرصت را برایش فراهم کند نه اینکه مدام غر بزند و گله داشته باشد. از آن مهمتر ابراز و استفاده از نقاط قوت رابطهتان است. متاسفانه برخی افراد نمیدانند چطور و چگونه از نقاط قوتشان استفاده کنند، این نقاط قوت را در همسرتان، در خودتان و در رابطهتان کشف کنید و نگذارید بدون استفاده باقی بماند. نقاط قوت شما و هسمرتان همان ستونهایی است که باید به آن تکیه کنید.
هوای یکدیگر را داشته باشید
اگر به دنبال محکم کردن پایههای زندگیتان هستید باید در قدم اول پشتتان گرم باشد! شما و همسرتان باید پشت و پناه هم باشید و کمک کنید که طرف مقابلتان یک دوست صمیمی مانند شما داشته باشد. قضاوتهای شما، غر زدنهایتان، گلههایتان، پیش داوریهایتان و بیتفاوتیهایتان نباید بار اضافهای بر دوش او در مقابله با چالشهای زندگی باشد! همیشه قبل از حل مشکلات و تنشها شرایط روحی طرف مقابل را در نظر بگیرید. مثلا اگر موردی وجود دارد اما همسرتان مشغول امتحانات دانشگاه است هوایش را داشته باشید و حل اختلافات را بگذارید برای بعد از پاس کردن امتحاناتش. یا اگر دست و بالش از نظر مالی خالی است شب تولدتان را سبکتر برگزار کنید و بسیاری از مثالهای دیگر که بسته به شرایط شما و همسرتان میتواند متفاوت باشد. البته موارد بسیار ریزتری هم وجود دارد، گاهی گوش دادن به همسرتان، کمی منتظرش ماندن، یک چای در کنارش خوردن و خیلی موارد ریزتر دیگر میتواند منجر به این شود که شما هوای همسرتان را داشته باشید. تا زمانی که هوای یکدیگر را نداشته باشید زندگیتان مانند یک ماشین بدون بنزین است. فرقی ندارد این ماشین چقدر سالم و قوی باشد، بدون بنزین این ماشین حرکت نخواهد کرد!
منتظر آینده نمانید
در زندگی ما همیشه مواردی هستند که میدانیم در آینده اتفاق میفتند، مثلا میدانیم بعد از پایان درسمان احتمالا باید دنبال کار بگردیم، میدانیم باید به سربازی برویم، میدانیم فرزندمان در 7 سالگی باید به مدرسه برود یا تعداد بیشماری مسائل دیگر که در زندگی هر شخص قابل پیشبینی است. برخی زوجها با اینکه توان پیشبینی آینده را دارند کاری برایش انجام نمیدهند و تا دقیقه نود صبر میکنند تا ببینند در لحظه چه عکسالعملی باید نشان دهند. به این جملات دقت کنید:” حالا کو تا سال دیگه، “تا دوسال دیگه کی مرده کی زنده”، “از حالا استرس 5 سال بعد رو نداشته باش” و … این جملات از دو جهت پایههای زندگی شما را سست میکند. اولا اینکه تا زمانی که آینده اتفاق نیفتد باید استرسش را به جان بخرید و یک زندگی همراه با درگیری فکری داشته باشید. دوما که همیشه نمیتوانید در دقیقه 90 یک تصمیم درست بگیرید، بنابراین نادیده گرفتن آینده در واقع قمار کردن زندگیتان است. بنابراین لفرادی که زندگی مستحکمی دارند سعی میکنند برای موارد قابل پیشبینی آینده برنامه ریزی داشته باشند. مثلا اگر لازم است سال بعد خانه را عوض کنند از همین الان به فکر پس انداز پول هستند نه یک ماه قبل از اتمام موعد اجاره خانهشان. بنابراین منتظر آینده نمانید، تا جای ممکن با قدرت به استقبالش بروید. زندگی به اندازه کافی بالا و پایین دارد و هرآن ممکن است رویی از خود نشان دهد که قابل پیشبینی شما نباشد و از شما و همسرتان انرژی بگیرید، پس حداقل مواردی که قابل پیشبینی هست را مدیریت کنید.
هدف گذاری کنید
طبق توضیحی که در بالا دادیم باید برای آینده هدف داشته باشید. زوج هایی که اهداف مشخصی در زندگی ندارند دچار روزمرگی خواهند شد و روزمرگی مانند موریانه پایههای زندگی شما را ذره ذره میجود! صحبتهای شیوا از مراجعین ما که دچار این مشکل شده بود را بخوانید، روانشناس به او پیشنهاد کرده بود برای آینده با همسرش هدف گذاری کنند و او این پاسخ را داده بود:” آخه مثلا چه هدفی؟ خب ما سرکار میریم، پول داریم، خونه داریم، ماشین خوب داریم، پس انداز داریم به قدر کافی، دیگه مثلا باید برای چی هدف گذاری کنیم؟” این مراجع عزیز به شدت درگیر روزمرگی شده بود، نباید اجازه دهید آرمانهای زندگیتان پایان یابد! میتوانید سفرهایتان را تبدیل به هدف کنید، یا دیدن فیلمهای مختلف، کتاب خواندن، یاد گیری ورزش، هنر و … مهم نیست چه اهدافی دارید، این به خلق و خو و شرایط شخصیتان مرتبط است. مهم این است که هدف داشته باشید!
برنامه شخصی داشته باشید
اینکه در زندگی مشترک هستید دلیل بر نمیشود هیچ برنامه شخصی نداشته باشید! تحقیقات نشان داده است افرادی که علاوه بر داشتن زندگی مشترک و اهداف مشترک با همسرشان دارای اهداف و برنامههای مشخص فردی هستند رضایت بیشتری از زندگی مشترک دارند. نباید اجازه دهید هویتتان، علایقتان، پتانسیلتان تمام در زندگی مشترک غرق شود. تا زمانی که شما هویت فردی مشخص نداشته باشید نمیتوانید همسر خوبی برای رابطه باشید و اگر همسر خوبی برای رابطه نباشید نمیتوانید انتظار داشتهب اشید رابطهتان بنیان محکمی داشته باشد. شما و همسرتان یک تیم دو نفره هستید، هر کدام از اعضای این تیم باید استوار و محکم باشد تا بتواند برای تیم مفید باشد. پس خودتان را با اهداف مشخص، ارتقای شخصیت و رفع نقطه ضعفها قوی کنید تا برای تیم مفید باشید.
سهمتان از پیشرفت زندگی را بپذیرید
محکم کردن پایههای زندگی و پیشرفت آن نباید بر عهده یک نفر باشد. هر دوی شما در این راه مسئولیتهایی دارید که باید بپذیرید. هربار چالشی در زندگی شما به وجود آمد اولین قدم رفع و رجوعش این است که سهم خودتان را از مشکل بررسی و رفع کنید سپس از همسرتان چنین انتظاری داشته باشید. نقاط ضعف خود را بشناسید و برطرف کنید و بدانید سهم شما و هسمرتان در هر شادی و غمی، چالش و موفقیتی مشترک و یکسان است.
پرسش و پاسخ کوتاه