احتمالا رابطه عاطفی کلماتی هستند که از بعد از نوجوانی هر انسانی به آن فکر میکند و دلش میخواهد یک رابطه عاطفی ایدهآل و بی نقص برای خودش بسازد! به کلمه ساختن توجه کنید، رابطه عاطفی به دست آوردنی نیست، ساختنی است! اما متاسفانه اغلب افراد تصور میکنند باید منتظر بمانند تا فرد رویایی و منحصر به فردشان از آسمان ها برسد، نیمه گم شده آنها شود و رابطهای که منتظرش بودند را تقدیمشان کند! افرادی که چنین طرز فکری دارند معمولا به شانس و اقبال و سرنوشت هم معتقد هستند و اگر مشکلی هم در رابطهشان پیش بیاید باز هم از راه منطقی و اصولی دنبال حل آن نیستند. قصد ما از نوشتن این مقاله این است که شما را با بایدها و نبایدهایی در رابطه آشنا کنیم که بتوانید با آگاهی از آنها رابطهتان را مدیریت کنید، بالا و پایینهایش را کنترل کنید و در یک کلام آن را بسازید چرا که رابطه مانند هر فرآیند دیگری بایدها و نبایدها و قوانینی دارد که لازم است رعایت شوند تا چهارچوب یک رابطه عاطفی امن و سالم خارج نشوید.
بایدها و نبایدهایی که زاییده روانشناسی زرد هستند!
متاسفانه در سالهای اخیر روانشناسی زرد بسیاری از بایدها و نبایدهای غلطی که نه تنها کمکی به رابطه عاطفی نکرده است بلکه منجر به ایجاد تنشهای مختلفی در آن شده است را وارد دنیای روانشناسی کردهاند. این باید و نبایدهای غلط آنقدر به صورت جدی وارد ذهن عموم شده است که ترجیح دادیم قبل از برشمردن باید و نبایدهای علمی رابطه عاطفی شما را از این راهکارهای غیر منطقی آگاه کنیم تا اگر در حال استفاده از آن در رابطه عاطفیتان هستید آن را متوقف کنید.
باید و نباید غلط اول: زن و مرد باید مثل یک ملکه و پادشاه باهم رفتار کنند!
یکی از باید و نبایدهای غلط رابطه عاطفی تلقین این نکته است که زن و مرد باید مانند یک ملکه یا پادشاه با یکدیگر رفتار کنند! شما از خانواده سلطنتی نیستید! دو فرد عادی هستید که میخواهید یک رابطه سالم و امن داشته باشید. همین که بتوانید به یکدیگر احترام بگذارید، توهین و کنترل گری را کنار بگذارید، حامی همسرتان باشید، الویت زندگی شما باشد، به یکدیگر متعهد باشید و در کنار هم احساس صمیمیت و آرامش کنید دارای یک رابطه شاهانه هستید و نیاز به هیچ نمایش دیگری ندارید! صحبتهای مریم از مراجعین ما که دلش میخواست شوهرش مانند یک ملکه با او رفتار کند را بخوانید:” علیرضا خیلی خوبه، واقعا مرد با احساس و خوبیه ولی خب یه سری کارهارو من دوس دارم انجام بده به خصوص تو جمع مثلا در ماشیان رو برام باز کنه، سر میز برای من غذا بکشه، تا من ننشستم نشینه و …”. به نظر شما آیا زندگی مشترک به چنین رفتارهایی نیاز دارد؟
باید و نباید غلط دوم: باید با فردی که مکمل شماست وارد رابطه شوید نه کسی که کاملا شبیه شماست!
یکی دیگر از اشتباهات روانشناسی زرد این است که تضادها در رابطه را تشویق و تبلیغ میکند! مثلا به فردی که درون گراست، خلقیاتش متفاوت از یک فرد شلوغ و درونگراست پیشنهاد میکند از لاک خودش بیرون بیاید و خودش را مجبور کند با افراد برون گرا وارد رابطه شوند، به زور معاشرت کنند، به زور تفریح کنند و …! هیچ کس مجبور نیست به زور اخلاقش را عوض کند و خلق و خویش را عوض کند! نباید تصور کنید باید با کسی باشید که با شما فرق دارد تا مکملتان شود! شاید ابتدای رابطه شما جذل تفاوتهای طرف مقابل با خودتان شوید اما روابط بلند مدت نیازمند درصد معقولی از علایق مشابه است.
باید و نباید غلط سوم: باید او را تغییر دهید و خوبِ شخصیتش را بیرون بکشید!
بایدِ غلط بعدی این است که اگر شما و شریک عاطفیتان یکدیگر را دوست داشته باشید، گذشت کنید، کوتاه بیایید، مهربان باشید و برای یکدیگر ارزش قائل باشید میتوانید بدیهای یکدیگر را فراموش کنید و خوبِ شخصیت یکدیگر را بیرون کشید! چنین تصوری افسانهای بیش نیست، بله اگر شما و شریک عاطفیتان سلامت روان داشته باشید، رابطه سالم و امنی داشته باشید قطعا با کنار هم بودن میتوانید پتانسیل و نقاط قوت شخصیتی یکدیگر را بیشتر بشناسید و آن را ابراز کنید. اما اگر طرف مقابل شما فردی دارای اختلال شخصیت باشد، درگیر کمال گرایی باشد یا فردی بیاعتماد و بدبین باشد با خوبی شما ریشههای این اختلالاتش خوب نخواهد شد و ممکن است بین بد و بدتر وضعیت بدی داشته باشید! پس اگر با فردی در ارتباط هستید که دارای رفتارهای ناپسند و غیر معقول است باید از یک متخص کمک بگیرید نه خوبیهای خودتان!
باید و نباید غلط چهارم: باید عاشق هم باشید تا وارد رابطه شوید!
رابطه عاشقانه بسیار زیباست! یکی از نعمتهایی است که هرکسی به آن برسد از آن لذت خواهد برد به خصوص اگر به وصال و یک رابطه امن و سالم ختم شود!اما آیا همه چنین فرصتی نصیبشان میشود؟ قطعا خیر! اگر امکان عاشق شدن برای شما پیش نیاید نباید وارد رابطه شوید؟ اگر این سوال را از مراجع غیر علمی و روانشناسی زرد بپرسید جوابشان احتمالا خیر است و از شما میخواهند تا زمانی که قلبتان برای کسی ننپیده است وارد رابطه با او نشوید، اما نگاه علمی متعادل است، علم تاکید میکند که میشود گاهی با منطق و مصلحت وارد یک رابطه مناسب شد زیرا معتقد است اگر یک رابطه اساس و اصول درست و صحیح داشته باشد منجر به علاقه و عشق خواهد شد و برعکی اگر سرشار از عشق و علاقه باشید اما اصول رابطه را نشناسید میتوانید عشقتان را به نفرت تبدیل کنید.
باید و نباید غلط پنجم: باید خوبی و بدی یکدیگر را بپذیرید!
یکی دیگر از بایدهای غلط رابطه این است که شما و شریک عاطفیتان باید تمام بدیها و خوبیهای یکدیگر را بپذیرید! این جمله وقتی معنا دارد که شریک عاطفی شما دارای سلامت روان معقول باشد، مانند تمام انسانها نقطه قوت و ضعف داشته باشد و پذیرای این نقاط ضعفش باشد و در جهت رفعشان تلاش کند. اگر شریک عاطفی شما کنترل گر، پرخاشگر، دارای اختلالات روانی جدی، اعتیاد و … باشد و به هیچ عنوان قبول نکند دارای چنین مشکلاتی است پذیرش شما مشکلی را از رابطهتان حل نمیکند! گذشت و پذیرش وقتی معنا دارد که آگاهانه و از سمت هر دوی شما باشد.
باید و نباید غلط ششم: نباید هیچ کس حق دخالت در رابطه شما را داشته باشد!
یکی دیگر از بایدهای غلط و جدی روابط که روانشناسی زرد به شدت روی آن تاکید دارد این است که شما و شریک عاطفیتان به هیچ عنوان نباید اجازه دخالت در رابطهتان را به دیگران بدهید! این حرف درست است اما دخالت به چه معناست؟! اگر همسر شما روزی چندین بار شما و فرزندتان را کتک بزند و مادرتان از شما بخواهد به یک مشاور بروید یا به جدایی فکر کنید آیا دخالت نابجایی کرده است؟! دخالت با مشورت و دلسوزی فرق دارد! البته دلسوزی همیشه مفید نیست به خصوص اگر ناآگاهانه و سرشار از عقاید متعصبانه باشد. اما باید واستان باشد که به علتهای نابجا درهای مشورت و کمکهای صحیح و اصولی را روی دیگران به خصوص خانوادهتان نبندید. صحبتهای مرضیه از مشاورین ما را بخوانید:” روزای اول ازدواج مامانم میگفت شوهرت همش چشماش خیره میمونه، بدنش رو میخارونه و … میگفت مشکوکه به اعتیاد، .قتی با شوهرم مطرح کردم خیلی عصبانی شد و دیگه اجازه نداد با خانوادهام ارتباط داشته باشم، میگفت اونا به من توهین کردند، حسودن و … الان 4 ساله گذشته و تا خرخره تو اعتیاده، روم نمیشه با خانوادهام تماس بگیرم واقعا مستاصل موندم نمیدونم چه کار کنم”. کسی حق ندارد در زندگی شما دخالت کند اما شما حق دارید نظرات بقیه را بشنوید و آنها که سنجیده و صحیح هستند را مد نظر قرار دهید.
باید و نباید غلط هفتم: نباید به راحتی در برابر مشکلات تسلیم شوید!
وجود مشکلات و بالا و پایینهای رابطه منطقی است، اینکه دو نفر در رابطه مشکل داشته باشند چیز عجیبی نیست و ممکن است برای همه پیش بیاید اما دو نفر تا کجا میتوانند برای حل مشکلات رابطه در کنار هم باشند؟ آیا وقتی مشکل شما بودن در یک رابطه یک طرفه است نباید تسلیم شوید؟ وقتی شریک عاطفیتان دائم به شما خیانت میکند و از کارش پشیمان نمیشود نباید تسلیم شوید؟ ماندن و تسلیم نشدن گاهی اوقات به شدت به شما آسیب میزند! مشکل گاهی این نیست که رباطه شما درست نمیشود، مشکل گاهی این است که چرا در چنین رابطهای ماندهاید؟
باید و نبایدهای اصولی، منطقی و علمی رابطه
باید با یکدیگر صمیمی باشید
یکی از بایدهای مهم هر رابطه عاطفی صمیمیت است! بدون صمیمیت رابطه شما تمام و کمال نیست. صمیمیت یعنی شما و شریک عاطفیتان بدون اینکه از یکدیگر بترسید خودِ واقعیتان باشید، از یکدیگر شناخت قابل قبول داشته باشید، یکدیگر را قضاوت نکنید و نقطه امن یکدیگر برای نقاط ضعفتان باشید. بدون صمیمین شما لذت یک رابطه دوستانه را تجربه نخواهید کرد و مانند یک مدیر و کارمند، یا والد فرزند، یا حتی مانند دو همسایه در کنار هم خواهید بود. رابطه جنسی داشتن و زیر یک سقف بودن به معنای صمیمیت نیست! اگر چنین احساسی را در رباطه ندارید باید دلیلش را ریشه یابی و برطرف کنید.
باید به هم متعهد باشید
تعهد ستون اصلی رابطه است. شاید بدون صمیمیت بتوان رابطه را یک رابطه ناقص دانست اما بدون تعهد اصلا رابطهای وجود ندارد! وقتی دو نفر به یکدیگر متعهد نیستند اصلا در رابطه عاطفی نیستند! بنابراین یکی از جدیترین بایدهای یک رابطه عاطفی داشتن تعهد نسبت به یکدیگر است. این بدان معنی نیست که تحت هر شرایطی حتی با وجود مشکلات بسیار زیاد محکوم به متعهد ماندن به یک رابطه هستید! خیر اما لازم است مشکلات رابطه را حل کرد، عدم تعهد توجیهی در یک رابطه عاطفی ندارد، اگر در شرایطی هستید که تاب و تحملتان برای داشتن رابطه از بین رفته است باید ابتدا تکلیفتان را با رابطه فعلی مشخص کنید و بعد هر تصمیم دیگری خواستید بگیرید در غیر اینصورت از نظر علمی رابطه سالمی بین شما و شریک عاطفیتان وجود ندارد.
باید محرم اسرار هم باشید
شما و شریک عاطفیتان صندوقچه اسرار یکدیگر هستید. تحت هیچ شرایطی نباید مسائل بینتان را بدون اطلاع یکدیگر نزد کسی فاش کنید. متاسفانه شاهد این هستیم که برخی خانمها در مورد رابطه جنسیشان با دوستانشان صحبت میکنند، برخی دیگر از افراد مشکلات خانوادگی شریک عاطفیشان را نزد این و آن فاش میکنند و برخی دیگر نقاط ضعف رابطهشان را همه جا جار میزنند. تا زمانی که شریک عاطفیتان نخواهد این وظیفه شماست که هرچه را میخواهد بین راز بینتان باقی بگذارید حتی اگر به نظرتان بیاهمیت باشد و صد البته حتی به صمیمیترین دوستتان که به او اعتماد دارید.
باید الویت یکدیگر باشید
شما و شریک عاطفیتان باید الویت یکدیگر باشید. حتی زمانی که فرزند دارید بازهم الویت شما و همسرتان باید یکدیگر باشید! هرگز نباید هیچ کس بین شما و هسمرتان قرار گیرد، حتی خانوادهتان! وقتی ازدواج میکنید خانواده شما همسرتان است و بقیه در درجه دوم اهمیت قرار دارند. وقتی هم که با یکدیگر رابطه عاشقانه دارید و وارد رابطه رسمی نشدهاید باید بتوانید این حس را به شریک عاطفیتان بدهید که برای او و جایگاهش ارزش و احترام قائل هستید و این جایگاه به تدریج که رابطهتان پیش میرود و جدیتر میشود محکمتر و عمیقتر خواهد شد.
باید به یکدیگر احترام بگذارید
احترام نیز یکی از بایدهای مهم رابطه عاطفی است. تا زمانی که شما و شریک عاطفیتان به یکدیگر احترام نگذارید و عزت نفس یکدیگر را محترم نشمارید نمیتوانید در این رابطه احساس آرامش و غرور داشته باشید. منظورمان از بیاحترامی تنها بیاحترامی کلامی نیست، کم محلی، توهین به عقاید یکدیگر، قهر، پرخاشگری و … همه و همه میتواند عزت نفس شما را تحت تاثیر قرار دهد و منجر به بیاحترامی در رابطه شما شود. بیاحترامی به تدریج افراد را دچار کینه و حتی نفرت میکند و صمیمیت بین شما و شریک عاطفیتان را نشانه میگیرد. اگر اجازه دهید کسی به شما بیاحترامی کند در واقع خودتان را دوست ندارید و فردی که خودش را دوست نداشته باشد نه میتواند کسی را دوست داشته باشد نه کسی میتواند او را دوست داشته باشد.
باید تفاوتهای یکدیگر را بپذیرید
هیچ دو فردی حتی دو قلوهای یکسان کاملا شبیه به یکدیگر نیستند چه برسد شما و شریک عاطفیتان، یکی از بایدهای مهم نه تنها در رابطه عاطفی بلکه در هر رابطه دیگری از همسایگی گرفته تا والد فرزندی و همکاری این است که شما با دیگران و دیگران با شما متفاوت هستید! برای اینکه رابطه صلح آمیزی داشته باشید باید این تفاوتها را بپذیرید و سعی نکنید عقاید و نظرات خود را به شریک عاطفیتان تحمیل کنید و مجبورش کنید شبیه به شما باشد. این اتفاق نخواهد افتاد، اگر کسی را مجبور کنید بدون اصول و تنها به خاطر شما تغییر کند به تدریج دچار مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب و از همه آنها مهمتر خشم خواهد شد و در نهیات رابطهتان از هم خواهد پاشید.
نباید از او توقع معجزه داشته باشید
معمولا افراد در یک رابطه عاطفی توقعات مختلفی از یکدیگر دارند، خب راستش را بخواهید برخی از توقعات بسیار معقول و طبیعی است، توقعاتی مثل محبت، توجه، هم صحبت بودن و حمایت از جانب شریک عاطفی نه تنها منطقی بلکه واجب و ضروری است اما نباید از شریک عاطفیتان توقع معجزه داشته باشید او هم مانند هر انسان دیگری تواناییهای محدودی دارد، قطعا مشکلات شخصی دارد، نقاط ضعف مختلفی دارد و ممکن است نتواند تمام و کمال خواستههای شما را برآورده کند، شما میتوانید خواستههایتان را مطرح کنید و به او فرصت دهید تا خودش را ابراز کند اما اگر نتوانست نباید او را سرزنش کنید. میتوانید چنین مشکلاتی را با دیدی منطقی و کمک یکدیگر حل کنید.
باید نقاط ضعفتان را برطرف کنید
رابطه مانند یک گل است، نیازمند رسیدگی و مراقبت است. این مراقبت گاهی از جانب شریک عاطفتیتان و گاهی نیز باید از جانب خودتان باشد. تا زمانی که شما نقاط ضعفتان را شناسایی و برطرف نکنید نمیتوانید فرد مفیدی برای رابطه و فرد دیگری باشید. مشکلات شما گریبانگیر رابطهتان خواهد شد و ممکن است یک رابطه سالم و امن را تبدیل به یک رابطه آزاردهنده برای هردویتان بکنید! گذشته از رابطه، نقاط ضعف شما برای خودتان نیز مشکل آفرین است. با خودشناسی میتوانید علاوه بر از بین بردن نقاط ضعفتان رابطه و فردی را انتخاب کنید که مناسب شما و روحیاتتان است و لازم نیست درگیر آزمون و خطا شوید.
نباید هیچ چیزی یک طرفه باشد
رابطه یک فرآیند کاملا دو طرفه است و باید توسط هر دو طرف مراقبت و نگهداری شود. لازم نیست چرتکه بردارید و هر قدمی که برداشتید منتظر جبرانش باشید، به هیچ وجه، اما اگر همه بار رابطه از محبت و ابراز علاقه گرفته تا حل مشکلات ریز و درشتش بر عهده شما باشد در رابطه سالمی قرار ندارید. اگر احساس میکنید در یک رابطه یک طرفه هستید باید سریعتر برایش چارهای بیندیشید، از یک متخصص کمک بگیرید تا کشف کند در درجه اول چرا در چنین رابطهای هستید و پس از ریشه یابی آن را برطرف کنید.
باید استقلال داشته باشید
زندگی و رابطه مشترک به معنای چسبندگی و غرق شدن هویتتان در یکدیگر نیست! رابطه شما و شریک عاطفیتان زمانی سالم و امن است که در عین دلبستگی به یکدیگر، احترام و صداقت کامل در رابطه استقلال هم داشته باشید. استقلال داشتن در رابطه به این معنی نیست که هرکس هرکاری که دلش میخواهد بدون اطلاع دادن به دیگری انجام دهد و به بهانه مستقل بودن دست به پنهان کاری در رابطه بزند! به هیچ وجه! همانطور که تاکید کردیم، صداقت یکی از بایدهای مهم رابطه است، مستقل بودن یعنی شما علایق خودتان را داشته باشید، هویت خودتان، اعتقاداتتان و طرز فکر خودتان را داشته باشید و در عین حال این فضا را به شریک عاطفیتان نیز بدهید.
باید اهداف مشترک داشته باشید
اگر شما و شریک عاطفیتان اهداف کشترک نداشته باشید رابطهتان رو آب ساخته شده است. باید آینده رابطه برای هردویتان ابعاد مشخصی داشته باشد نه اینکه یک نفر به فکر مهاجرت و دیگری به فکر ازدواج باشد یا یک نفر به فکر بچه دار شدن و دیگری در حال فکر کردن به جدایی باشد و … . زمانی روبه پیشرفت خواهید بود که هر دو برای هدف یکدیگر ارزش قائل باشید و برایش تلاش کنید.
باید حال رابطه تان خوب باشد
یکی دیگر از اصول اساسی رابطه این است که در کل حال رابطهتان خوب باشد. حالتان خوب است؟ احساس خوبی دارید؟ چقدر باهم خاطره میسازید؟ چقدر بهم اطمینان دارید؟ چقدر احساس آرامش میکنید؟ در یک کلمه حال دلتان چقدر خوب است؟ شما و شریک عاطفیتان در رباطه نیستید که بجنگید، کنار هم هستید تا حال خوبی از بودن باهم داشته باشید. اگر تعداد بگو مگوها و دعواهایتان بیشتر از روزهای خوشتان است باید رابطه تان را بررسی و ترمیم کنید. زوجهایی که این موضوع را جدی نمیگیرند به احتمال زیاد محکوم به طلاق عاطفی خواهند شد.
پرسش و پاسخ کوتاه