حتما این جمله را زیاد شنیدهاید که در رابطه عاطفی باید از خودگذشتگی داشته باشید، این جمله درستی است، رابطه عاطفی نیازمند توجه، از خودگذشتگی و گاهی ایثار است اما تا کجا؟ حد و مرز این از خودگذشتگی تا کجاست؟ در چه مواردی این از خودگذشتگی جایز است و در چه مواردی نه تنها کمکی به رابطه ما نمیکند بلکه بیشتر آسیب رسان است؟ در این مقاله قصد داریم در مورد این حد و مرز با شما صحبت کنیم تا بتوانید با خیال راحت در مواردی که لازم است برای شریک عاطفیتان از خودگذشتگی کنید و در مواردی که لازم نیست قاطعانه در برابر حق و حقوق خود بیاستید بدون اینکه احساس گناه داشته باشد و بتوانید با مدیریت شرایط شریک عاطفیتان را نیز نسبت به این موضوع آگاه کنید تا دلخوری پیش نیاید.
مواردی که نباید نسبت به آن کوتاه بیایید
سوء استفاده جسمی
یکی از خط قرمزهای مهم رابطه عاطفی که هیچ توجیهی برایش وجود ندارد سوء استفاده و آسیب جسمی است. شما به عنوان یک خانم یا آقا باید در رابطه امنیت کامل جسمی داشته باشید. پرخاشگری جسمی باید به صورت جدی درمان شود حتی اگر یک بار اتفاق بیفتد! نباید پرخاشگریهای جسمی شریک عاطفیتان را توجیه کنید. صحبتهای نازنین از مراجعین را بخوانید:” امیر شرایط سختی داره، کارش معلقه، سربازیش تموم نشده روش استرس و فشار هست، من اون شب بهش گفتم بعد از 7 سال بالاخره باید تکلیف منو روشن کنی اونم عصبانی شد و کتکم زد، خودش بعدش خیلی ناراحت بود و گریه میکرد میگفت ببخشید ولی توام منو درک نمیکنی، خب تقصیر منم بود قبول دارم، البته چندین بار قبلا این کار رو کرده بود ولی فکر کنم رو هر دومون فشار هست باید بیشتر همدیگه رو درک کنیم تا بتونیم بریم سر خونه زندگیمون”! فکر میکنید اگر این دو زوج ازدواج کنند همه چیز درست میشود؟ یک روانشناس به شما میگوید:” قطعا خیر”! چنین مشکلاتی اگر قبل از ازدواج حل نشوند بعد از آن نه تنها بهتر نخواهد شد بلکه ممکن است شدت نیز بگیرد.
باج دهی عاطفی
اگر قرار باشد برای نگه داشتن شریک عاطفیتان دائم به او باج دهید، از نیازهایتان بگذرید، حرفهایتان رو قورت دهید تا شماتت نشوید، هرچه او میگوید چشم بگویید تا عصبی نشود و … قطعا در یک رابطه ناسالم هستید که در حال آسیب رسیدن به روح و روان شماست. هرگز نباید در مقابل باج دهی عاطفی کوتاه بیایید. رابطه سالم فرآیندی است که هر دو نفر درباره باید و نبایدهایش تصمیم میگیرند، نیازهای یکدیگر را در نظر میگیرند و هیچ یک نظر و خواستهاش را به دیگری تحمیل نمیکند. اگر در چنین شرایطی نیستید باید کمی درنگ کنید و درباره چرایی آن پرس و جو کنید، مهمترین سوالی که باید از خود بپرسید این است که چرا شما باج عاطفی میدهید؟ آیا درگیر تلههای روانشناسی هستید؟ آیا عزت نفستان آسیب دیده است؟ چرا خود را لایق رابطهای نمیدانید که در آن دیده شوید و دیگران برای ماندن با شما شرط و شروط نگذارند؟ تا زمانی که ریشه این موضوع را نیابید نه تنها در رابطه فعلی بلکه در هر رابطه دیگری، حتی در رابطه والد فرزندی آیندهتان باج عاطفی خواهید داد!
بی تفاوتی در رابطه
هدف از داشتن رابطه چیست؟ چرا دو نفر با یکدیگر وارد رابطه میشوند؟ غیر از این است که دو جنس زن و مرد از نظر تکاملی و فطری به یکدیگر نیاز دارند؟ نیاز عاطفی، جسمی، اجتماعی، هیجانی و …! اگر نسبت به این نیازها یکی یا دو نفر بی تفاوت باشند پس لزوم کنار هم قرار گرفتن چیست؟ متاسفانه خیلی از افراد اگر در ازدواج باشند و درگیر چنین رابطهای بشوند به طلاق عاطفی میرسند، تحقیقات نشان داده طلاق عاطفی حتی طول عمر افراد هم پایین میآورد و کل افراد خانواده را نیز درگیر افسردگی، اضطراب و … میکند. اگر هم ازدواج نکرده باشید مشکلات بیتفاوتی در رابطه دو چندان میشود، فرصتهای شما از بین میرود و به تدریج در رابطه برقرار کردن ناتوان خواهید شد و خود را از داشتن نعمت یک رابطه عاطفی لذت بخش محروم می کنید.
تحقیر
نه تنها شریک عاطفیتان بلکه هیچ فرد دیگری حق ندارد شما را تحقیر کند. تحقیر شدن خط قرمز شما در تمام روابط باید باشد، چه رابطه دوستی، چه همکاری و صد البته چه رابطه عاطفی. عزت نفس هر انسانی برای سلامت روانش مانند ستون فقرات شما برای بدنتان است و بدون آن از هم فرو میپاشید. آیا به کسی اجازه میدهید یک تبر بردارد و به ستون فقرات شما حمله کند؟ قطعا خیر! پس چطور اجازه میدهید کسی به ستون فقرات روح و روان شما حمله کند و آن را قطع کند؟ به این جملات دقت کنید:” من آدمت کردم”، “از اون بابات یه همچین بچهای پس میفته دیگه”، “تو اگه آدم بودی…” تمام این جملات همان تبری است که عزت نفس شما را نشانه رفته است و این وظیفه شماست که از آن مراقبت کنید! ذکر این نکته هم ضروری است که تحقیر شما و عزت نفستان تا با جملات اتفاق نمیافتد، شریک عاطفی شما میتواند با قهر کردن، پرخاشگری، بد قولی، بیتفاوتی و بی محلی، الویت قرار ندادن شما و … تحقیرتان کند!
بی احترامی به خودتان و خانواده
بارها در مقالات مختلف تاکید کردهایم که همسر شما باید الویتتان باشد و نباید خودتان و رابطهتان را فدای خانواده و وابستگیهایتان بکنید اما این به هیچ وجه بدان معنا نیست که اجازه دهید شریک عاطفیتان به خانواده شما توهین کند! خانواده بخش مهمی از هویت هر فرد است، شاید خانواده شما مشکلاتی داشته باشند و شریک عاطفیتان نخواهد و به حق هم نخواهد با آنها در ارتباط باشد اما اجازه ندارد این موضوع را با توهین و بیاحترامی به شما مطرح کند. او باید بداند خودش و شما یک تیم هستید و اگر مشکلی با خانواده شما وجود داشته باشد باید مانند یک تیم و بدون تحقیر و توهین آن را حل کند. نکته مهم در این بین این است که فردی که به خودش اجازه میدهد به خانواده شریک عاطفیاش توهین کند میتواند به خود شما هم بی احترامی و توهین کند و مسائل و تعارضاتش را هم به همین شیوه حل کند!
کنترل گری
کنترلگری یک مساله بسیار جدی در روانشناسی است و زن و شوهرهایی که یکی یا هردویشان درگیر چنین مشکلی باشند به شدت با چالش و حتی تنشهای جدی روبرو میشوند. اگر احساس کردید شریک عاطفیتان شما، عقاید، رفتارها، تصمیمات و دیدگاههایتان را کنترل میکند باید این زنگ خطر برایتان به صدا درآید که او یک فرد کنترلگر است و به تدریج باید اختیار تمام فکر و ذکرتان را نیز به او بدهید. کنترل گری باید ریشهیابی و درمان شود، اگر کنترلگری شریک عاطفیتان را بپذیرید بدان معنی است که خود شما ممکن است درگیر تلههای مختلف روانشناسی باشید و نیاز دارید کسی کنترلتان کند! پس هر دوی شما به کمک تخصصی نیاز دارید تا بتوانید سلامت روانتان را به دست آورید و هر دو افرادی با عقاید مستقل و دارای توان احترام گذاشتن به عقاید یکدیگر شوید.
اعتیاد
اعتیاد نیز یکی از خطوط قرمز اصلی هر رابطهای است. مشکلاتی که اعتیاد در رابطه به وجود میآورد انقدر جدی است که به هیچ عنوان نباید آن را نادیده بگیرید. به خصوص اگر قصد ازدواج با او را داشته باشید یا زن و شوهر باشید و قصد بچه دار شدن داشته باشید و صد البته از آن مهمتر وقتی بچه دارید! این تصمیم شریک عاطفی شماست که بخواهد اعتیادش را کنار بگذارد یا توانش را نداشته باشد البته شما هم باید کمکش کنید اما کمک باید معقول و منطقی باشد و آسیبی به خودتان، فرصتهایتان، آیندهتان و فرزندانتان نرسد! متاسفانه برخی افراد به نیت کمک برای ترک اعتیاد شریک عاطفیشان اوضاع را بغرنجتر میکنند و به جای کمک او را بیشتر در دام اعتیاد میاندازند زیرا قاطعیت و جدیت لازم را به کار نمیگیرند. صحبتهای سمیرا از مراجعین ما را بخوانید:” سه ساله امیر قول میده ترک کنه و بیاد خواستگاری، ولی هربار زیر قولش زده، دلم براش میسوزه، یه بار که جدی جلوش وایسادم خیلی ترسید که ولش کنم، یکی دو هفته ترک کرد ولی بعد که من کوتاه اومدم باز بدتر از قبل شروع کرد، قبلا که پنهون می کرد الان علنا جلوی منم می کشه، دیگه قبحش براش ریخته و برامون عادی شده”.بهترین کاری که میتوانید برای شریک عاطفی درگیر اعتیادتان بکنید این است که او را به یک مرکز ترک اعتیاد معرفی کنید و کنارش باشید این مسیر را طی کند اما فرصت تعیین کنید، قرار نیست هر چند ماه یکبار به مرکز ترک اعتیاد رج.ع کنید و بعد از مدتی روز از نو روزی از نو.
بیماری های مزمن روانی
بیماریهای مزمن روانی متاسفانه همیشه نشانههای مشخصی ندارند. شما ممکن است سالها با یک فرد دارای اختلال شخصیت رابطه داشته باشید بدون اینکه بدانید تمام خودشیفتگیهایش، کنترلگریهایش، توهمهای خودبزرگ بینیاش و … ناشی از یک بیماری روانی است که نیازمند درمان جدی است! مسیر رباطه را به امید تغییر دادن اخلاها و رفتارهای بدش طی میکنید غافل از اینکه او نیازمند درمان توسط یک متخصص است. هر رفتار آزاردهندهای را پای خلق و خو، پرخاشگری، بی اعصابی و … نگذارید! بهترین کار برای پیشگیری از چنین مشکلاتی این است که قبل از ازدواج از مشاوره پیش از ازدواج کمک بگیرید تا مشکلات هیجانی و رفتاری هردوی شما را ریشه یابی و درمان کند! اگر هم ازدواج کردهاید کمک گرفتن از متخصص را جدی بگیرید، شما میتوانید بیماریهای روانی را مدیریت و کنترل کنید اما رها کردن آنها باید خط قرمز شما باشد. اگر شریک عاطفیتان به هیچ وجه راضی نمیشود از مشاور کمک بگیرد و با این جملات مواجه میشوید:” من روانی نیستم که بیام مشاوره”، “من بابت شنیدن نصیحت و توصیه پول نمیدم”، “هر مشاوری هم بریم مطمئن باش اگه کارش درست باشه میگه تو مقصری”، “من مشکلی ندارم تو اگه مشکل داری خودت برو مشاور”و … . تمام این جملات یک معنی دارد: من حاضر نیستم برای بهبود سلامتروانِ خودم و رابطهمان تلاشی بکنم و تو باید تا وقتی با من در رابطه هستی تمام مشکلاتم را به دوش بکشی!
سوء استفاده مالی
صحبت درباره مسائل مالی در یک رابطه امری بسیار پیچیده است و هیچ نسخه از پیش تعیین شدهای ندارد. در واقع این شما و شرایطتتان هستید که تعیین میکنید مدیریت مالی رابطهتان به چه شکل باشد. شاید تمام بار مالی رابطه روی دوش شما باشد یا باهم شریک باشید یا او این وظیفه را به عهده بگیرد، فرقی ندارد اما آنچه مهم است این است که پای سوء استفاده مالی در میان نباشد! شما و شریک عاطفیتان هیچ کدام نباید در مورد خرج و مخارج مورد سوء استفاده قرار گیرید. اگر احساس کردید شریک عاطفیتان شما را در چنین شرایطی قرار داده است لازم است موضوع را به صورت جدی پیگیری کنید.
تهدید
تهدید نیز در هیچ شرایطی نباید پذیرفته شود چه تهدید به رفتن باشد چه آسیب به شما یا فاش کردن رازهایتان و … . رابطه پایگاه امن روح و روان شماست و جای قلدر بازی نیست! هر دو نفر در رابطه اگر درخواستی داشته باشند باید آن را به صورت منطقی و معقول بیان کنند نه اینکه با زور و تهدید آن را طلب کنند. فردی که برای رسیدن به خواستههایش دست به تهدید میزند سایر مسائل و مشکلات آینده رابطهتان را نیز با چنین شیوههای غیر منطقی و هیجانی پیش خواهد برد!
اجبار به رابطه جنسی
رابطه جنسی یک فرآیند کاملا دو طرفه است، فرقی ندارد اوایل رابطهتان باشد یا سالها زیر یک سقف زندگی کرده باشید و بارها رابطه جنسی با یکدیگر برقرار کرده باشید. برقراری هربار رابطه جنسی مستلزم رضایت و تمایل هر دو طرف است و هیچ کدام از طرفین نباید آن را به یکدیگر تحمیل کنند چه برسد به دو نفری که هنوز چند روز یا چند ماه نشده است با یکدیگر ارتباط برقرار کردهاند! معمولا آقایان اوایل رابطه با چنین جملاتی:” من مردم و نیاز جنسی دارم”، “رابطه جنسی رو با تو دوست دارم وگرنه هر لحظه اراده کنم هزار نفر هستن”، ” حتما دوسم نداری که رابطه جنسی نمیخوای”، ” حتما به من اعتماد نداری” و … سعی میکنند شریک عاطفیشان را به برقراری رابطه جنسی ترغیب کنند. برخی پا را فراتر میگذارند و شریک عاطفیشان را تهدید میکنند که اگر به رابطه جنسی تن ندهند آنها را رها میکنند و برخی دیگر با چنین تصورات غلطی که برای شناخت یکدیگر باید ربطه جنسی داشته باشیم و … کارشان را پیش میبرند. تمام این روشها منجر به آسیب روحی و حتی جسمی به شماست. بنابراین تا زمانی که آماده برقراری رابطه جنسی نشدهاید اجازه ندهید دیگران شما را وسیلهای برای ارضای نیازشان قرار دهند.
دروغ و پنهان کاری
صداقت پایه و اساس یک رابطه عاطفی است. بدون صداقت، اعتماد و رو راستی هرگز در یک رابطه سالم نیستید. پنهان کاری و دروغ حتی کوچک و مصلحتیاش هم باید پیگیری شود وگرنه تمام رابطه شما روی آب بنا خواهد شد و هر لحظه امکان غرق شدنش وجود دارد. دروغ موردی نیست که بخواهید آن را نادیده بگیرید یا به روی خودتان نیاورید و یا حتی کوچک به حسابش بیاورید. دو سوال مهم در هر پنهان کاری وجود دارد، اول اینکه چرا شریک عاطفیتان موضوعی را از شما پنهان کرده است و شما محرم اسرارش نیستید و دوم اینکه آیا دروغگویی ریشه در شخصیت و خلق و خوی او دارد؟ اگر چنین چیزی وجود داشته باشد باید به صورت جدی پیگیری و درمان شود.
در چه مواردی باید از خودگذشتگی داشته باشیم؟
در برابر تفاوتها
قرار نیست دو نفر کاملا شبیه یکدیگر باشند، حتی اگر قرار هم باشد چنین چیزی امکان پذیر نیست! حتی دوقلوهای همسان که از لحاظ ژنتیکی کاملا شبیه به یکدیگر هستند و در یک محیط یکسان و با پدر و مادر یکسان رشد میکنند نیز با یکدیگر اختلاف نظر دارند چه برسد به دو نفر که از پدر و کادر مختلف هستند، تجربه زیسته متفاوت دارند و تمام زندگیشان متفاوت از یکدیگر بوده است. شما و شریک عاطفیتان باید در برابر تفاوتهای معقول یکدیگر صبور باشید و سعی نکنید یکدیگر را تغییر دهید. برعکس باید سعی کنید این تغییرات را محترم بشمارید و فرصت ابرازش را بدهید. مثلا اگر شما دوست دارید آخر هفتهها سینما باشید و شریک عاطفیتان منزل را ترجیح میدهد نباید دائم او را مجبور کنید با شما به سینما بیاید باید گاهی از خودگذشتگی کنید در خانه کنارش بمانید همانطور که او باید در کنار شما به سینما بیاید.
در موارد مقطعی و حیاتی
زندگی همیشه هموار و خطی نیست! بالا و پایینهای زیادی دارد، گاهی شریک عاطفیمان ممکن است به کمک ما نیاز داشته باشند. مثلا ممکن است درگیر امتحاناتش باشد، یا مشکل کاری برایش پیش بیاید و لازم باشد کمی کمکش کنید، یا ممکن است درگیریهای خانوادگی داشته باشد، درگیر افسردگی شود، درگیر بیماریهای جسمی و … تمام این موارد از بالا و پایینهای زندگی است که به عنوان یک شریک عاطفی باید کنارش باشید و پشتش را خالی نکنید، احتمالا چنین کاری نیازمند کمی از خودگذشتگی خواهد بود.
زمانی که یکطرفه نباشد
از خودگذشتگی در رابطه برای هر دو نفر لازم است، نمیخواهیم بگوییم چرتکه بیندازید و تا یک قدم برمیدارید منتظر جبرانش از شریک عاطفیتان باشید. اما اگر قرار باشد تنها شما باشید که از خودگذشتگی میکنید رابطهتان تبدیل به یک رابطه یکطرفه خواهد شد و دیر یا زود آسیبهایش دامنتان را میگیرد. از خودگذشتگی در رابطه زمانی ارزمند است و باعث ارتقای رابطهتان میشود که دو طرفه باشد.
زمانی که از خودِ واقعیتان دور نشوید
از خود گذشتگی تا زمانی مفید و به جاست که هویت شما را از شما نگیرد! مثلا اگر شما فرد شوخ طبع، برون گرا، اجتماعی و فعالی هستید نباید برای اینکه شریک عاطفیتان چنین ویژگیهایی را دوست ندراد از خود گذشتگی کنید و ناگهان تبدلی به یک فرد درونگرا شوید! یا برعکس اگر فردی درونگرا هستید نباید به خاطر شریک عاطفیتان خودتان را مجبور کنید نمایش اجتماعی بودن بدهید! این نامش از خودگذشتگی نیست باج دهی عاطفی است! از خودگذشتگی به معنای گذشتن از خودتان و هویت و شخصیتتان نیست، به هیچ وجه! از خودگذشتگی کوتاه آمدن موقت از برخی منافع و باورهاست که آگاهانه آن را انتخاب میکنید.
زمانی که آگاهانه باشد
خیلی از افراد بدون اینکه بدانند درگیر ایثار و از خودگذشتگی میشوند و تمام طول رابطه در حال گذشتن از نیازهای خودشان هستند اما نه از روی آگاهی و انتخاب بلکه دلیلش درگیری با انواع و اقسام تلههای روانشناسی است. تلههایی مانند طرحواره ایثار، طرحواره بازداری هیجانی، طرحواره اطاعت و … باعث میشود فرد بدون اینکه بداند برده نیازهای دیگران شود و به اصطلاح از خودگذشتگی داشته باشد، چنین از خودگذشتگی یک از خود گذشتگی نابالغانه است و باید ریشهیابی و برطرف شود. از خودگذشتگی وقتی مفید است که آگاهانه، از روی انتخاب و با مدیریت هر دو طرف اتفاق بیفتد!
پرسش و پاسخ کوتاه