سالهای نوجوانی یکی از چالش برانگیزترین مراحل برای نوجوانان و والدین است. نوجوانان معمولا شروع به مواجه شدن با فشارهای جدید میکنند و بعضی اوقات هنگامی که با مشکل مواجه میشوند، به روشهای خیلی سالم نسبت به مشکلات واکنش نشان نمیدهند. نوجوانان ممکن است برای مقابله با این مشکلات و یافتن روش مناسب برای حل آنها نیاز به مشاوره داشته باشند. والدین همیشه باید مراقب نشانهها باشند و چگونگی پیدا کردن مشاور مناسب فرزندان نوجوان خود را نیز بدانند. برخی از کشمکشهایی که نوجوانان با آن مواجه میشوند یک قسمت طبیعی از رشد هستند، مانند تجربهی ایدههای جدید، طرز رفتار و برخورد با گروههای همسن و تغییرات در هویت، سلایق و خلق و خوی. این همیشه برای والدین مهم است که هنگامی که با نوجوانان سر و کله میزنند تا به آزادانه حرف زدنشان و گفتن مشکلاتی که دارند کمک کنند، صبر و شکیبایی زیادی داشته باشند. مشاوره به نوجوان شما کمک میکند زندگی شادتری را برای خود بسازد.
مشاوران نوجوان و روانشناسان به نوجوان شما کمک خواهند کرد که احساس شاد بودن، در امان بودن و دلگرمی در خود و پویایی در خانواده خود احساس کنند. بسیاری از مشاوران نوجوان نیز مانند مشاوران خانواده آموزش دیدهاند، مشاوره خانوادگی پشتیبان زندگی یکی از گزینههای درمانی بسیار عالی است، به خصوص اگر شما مایل به رسیدگی به مشکلات به عنوان یک خانواده هستید. در هر صورت مراجعه به یک مشاور روانشناس دلسوز میتواند آینده نوجوان شما را از خطراتی که با آن روبرو است مصون نگه داشته و به شما برای تعامل بهتر با فرزندتان کمک کند.
نوجوانان در سنین بلوغ چه تغییرات و شرایطی را تجربه میکنند؟
با تغییر و افزایش هورمونها، بدن، مغز و احساسات بطور دائم در حال تحول هستند. افراط گرایی احساساتی که نوجوانان دارند، همچنین تا حدی به علت هورمونها هستند. در پسران مقادیر زیادی تستوسترون در بدنشان ایجاد میشود، در حالی که دختران باید با نوسانات خلقی که همراه با استروژن ایجاد میشود مقابله کنند. این علائم همگی نشان دهنده این هستند که نوجوان در حال گذراندن دوران بلوغ و فراز و نشیبهای آن است. بلوغ دختران و بلوغ پسران ممکن است در سنین مختلف روی دهد ولی هر دو در نوجوانی اتفاق میافتند و تغییرات رفتاری و روحی ناشی از آن میتواند بر رابطه نوجوان با خانواده و دوستان و حتی در تعامل با دیگر افراد در محیطهای اجتماعی مختلف مانند مدرسه تأثیرگذار باشد.
روانشناسی دوران نوجوانی
هدف روانشناختی دوران نوجوانی مستقل شدن از والدین است و هویت و موقعیت آنها را در جامعه معین میکند. این شامل ایجاد رابطههای دوستی خود و کنترل پاسخهای عاطفی خود، تصمیمگیری خودشان و انتخابهای اخلاقی بر پایهی عواقب و وجدان به جای ترس و مجازات، و ایجاد باورها و برنامههایشان برای آینده است. این نه تنها یک زمان هیجان انگیز برای دختران نوجوان و پسران نوجوان است، بلکه یک زمان بسیار ترسناک و چالش برانگیز است. این همان زمانی است که حمایت و تشویق والدین برای عبور موفقیت آمیز آنها به دوره بزرگسالی ضروری است.
مشاوره در چه شرایطی به نوجوان کمک میکند؟
مشاوره میتواند به طیف وسیعی از مسائل کمک کند، اما برخی از رایجترین موارد عبارتند از:
طلاق و جدایی
آیا شما و همسرتان اخیرا از هم جدا شدهاید؟ نوجوانان اغلب زمانی که با تغییرات قابل توجه زندگی و جدایی و طلاق روبرو میشوند مبارزه و کشمکش میکنند،که میتوانند طیف وسیعی از احساسات را به وجود آورند: غم، خشم، ترس، پشیمانی یا حتی گناه.
داغداری
آیا به تازگی و یا حتی طی سالهای قبل یکی از اعضای خانواده شما فوت کرده است؟ در صورتی که فرزند پسر یا دختر شما بخصوص به آن فرد نزدیک بوده باشد، ممکن است بتواند از مشورت با یک فرد جهت کمک به کنترل احساسات خود بهرهمند شود.
زورگویی
زورگویی میتواند بسیار آسیبرسان باشد زیرا اغلب به آن بی توجهی میشود. در صورتی که فکر میکنید به پسر یا دختر شما زورگویی میشود، سعی کنید در موردش با او صحبت کنید، و به مدرسه او مراجعه کنید. مشاوره میتواند یک راه موثر برای کمک به آنها در ایجاد دوباره عزت نفس و انعطاف پذیری پس از مشکلات با زورگویی باشد.
استرس در مدرسه
اخیرا، هزاران دانش آموز با فشارهای امتحانات روبرو شدهاند و الان منتظر نتایج هستند. خیلی از دانش آموزان برای مقابله با این فشارها میجنگند، و در مورد عواقب خوب انجام ندادنش نگران هستند.
مشکلات خانوادگی
اغلب آنچه که نوجوانتان درگیرش میشود ممکن است به طور کلی مربوط به آنچه که در خانواده رخ میدهد باشد. در این موارد، مشاوره خانواده میتواند گزینه خوبی باشد.
مراقب نشانهها باشید
نوجوانان اغلب به جای اینکه مشکلات را بیرون بریزند و در موردشان صحبت کنند آنها را درون خود میریزند، و این باعث میشود فهمیدن اینکه دچار مشکل هستند کار دشواری شود. با این حال، اگر متوجه هرگونه از نشانههای زیر شدید، ممکن است بخواهید مشاوره یا پشتیبانی بیشتری را در نظر بگیرید.
تغییر رفتار
آیا آنها شروع به تخلیهی هیجان کردند یا دچار دردسر شدند؟ یا شاید آرام و کنارهگیر شدهاند و یا زمان زیادی را در اتاقشان میگذرانند؟ تغییر قابل ملاحظهای در رفتار میتواند بخشی از مراحل عادی رشد آنها باشد، اما همچنین میتواند نشانهای از این باشد که آنها نیاز به پشتیبانی بیشتری دارند.
الگوهای خواب
اغلب هنگامی که احساس ناراحتی میکنیم، موارد فیزیکی مانند الگوهای خواب اولین چیزهایی هستند که تحت تاثیر قرار میگیرند. در صورتی که نوجوان شما سخت میتواند بخوابد، ممکن است نشانه چیزی باشد که موجب اضطراب او میشود. بعلاوه، خواب بیش از حد معمول نیز میتواند نشان دهنده این باشد که او دچار روحیه ضعیف و یا حتی افسرده هستند.
الگوهای خوردن
آیا نوجوان شما به میزان قابل ملاحظهای بیشتر یا کمتر از حد معمول میخورد؟ یا در زمانهای مختلف روز میخورد؟ آیا آنها از نشستن و غذا خوردن با دیگر اعضای خانواده سر باز میزنند؟ الگوهای تغذیه و اشتها اغلب در پیرامون احساسات تغییر میکنند. اگر نگران غذا خوردن نوجوان خود هستید، ممکن است بخواهید با پزشک یا مشاور مشورت کنید.
مشکلات سلامتی
آیا دختر یا پسر نوجوان شما اغلب میگوید که سر درد و ناراحتیهای شکم دارد، و متوجه تغییراتی در خلق و خو و بی انگیزه شدنش شدهاید؟ اینها اغلب علائم اضطراب هستند. اولین توقف این است که به پزشک خود مراجعه کنید.
نمرات مدرسه
افت قابل توجهی در نمرات مدرسه میتواند یک شاخص کلیدی باشد که نوجوانان احساس ناراحتی یا پرشانی میکنند. به یاد داشته باشید، معلمان نوجوان شما هنگامی که بحث اطمینان از خوب بودن آنها به میان میآید مایه تدبیر هستند. نوجوانان ممکن است در مدرسه احساسات خودشان را جوری بروز دهند که در خانه نمیدهند، به این معنا که شما نمیتوانید ببینید.
مشاوره نوجوان چه راهکارهایی را برای رفتار مناسب با نوجوانان پیشنهاد میدهد؟
همانطور که در قسمتهای قبل گفته شد، نوجوانان در این دوران ممکن است با تغییرات و مشکلات متنوعی روبرو شوند و نیاز به حمایت یا مشاوره داشته باشند. در زیر برخی نکات وجود دارند که میتوانند زمان نیاز به مشاوره نوجوانان کمک کننده باشند:
گوش دادن و اندیشیدن
بسیاری از اوقات هنگامی که نوجوان از والدین خود درخواست مشورت میکند، آنها بلافاصله احساس میکنند که سخنان حکیمانهای که در ذهن دارند را باید به زبان بیاورند. هنگامی که با یک نوجوان دارای مشکل مواجه میشوید، به او فرصتی برای صحبت کردن بدهید و به دقت گوش کنید. در این صورت بهتر در مورد مشکل وی مطلع میشوید و به راحتی متوجه میشوید که چه باید بگویید. نوجوانان میخواهند بدانند که به آنها گوش داده و آنها را درک میکنید. همچنین میتوانید در حین صحبت کردن او سوالاتی بپرسید تا کاملاً از آنچه که از شما انتظار دارند مطمئن شوید. بدون گوش دادن به تمام صحبتهای آنها شروع به صحبت عجولانه نکنید.
هرگز قضاوت نکنید
یک نوجوان به راحتی میتواند بفهمد که قضاوتش میکنید. در صورتی که احساس کند شما قضاوتش میکنید احتمالا بیشتر ساکت میشود و از به اشتراک گذاشتن مشکلات با دیگر افراد هراسان میشود به این دلیل که فکر میکند قضاوت میشود. برای اطمینان از این که احساس نکند که قضاوت میشود، به خودتان بگویید که اگرچه ممکن است شما درگیر اشتباهات او نباشید، اما به این معنی نیست که شما از معایب شخصی خود معاف هستید.
بیش از حد اقدام به شناسایی نکنید
اشتباهی که بسیاری از افراد معمولاً هنگام مشورت با نوجوانان مرتکب میشوند این است که سعی میکنند تجربهی خود را با شرایط فرد مقابل تطابق دهند تا گفتهشان اعتبار بیشتری داشته باشد. اینکه از نوجوان فاصله بگیرید وسوسه انگیز است، اما این کار باعث به خطر افتادن فرایند مشورت خواهد شد. اگر اتفاق مشابهی برای شما افتاده است تمام داستان را برای آنها نگویید. چیزی که همیشه جواب میدهد این است که به آنها بگویید من میتوانم احساسی که داری را درک کنم زیرا خودم هم در چنین شرایطی بودهام. این به شما فرصتی میدهد تا بدانید که آیا میخواهند بیشتر بشنوند یا نه، اما اگر آنها نمیخواهند بیشتر بدانند، پس صحبت کردن در مورد آن را متوقف کنید.
تفاوت قائل شدن بین خطر و هیجان
هنگام کار با نوجوانان، به ویژه آنهایی که کم سن و سالتر هستند، بسیار مهم است که تفاوت بین خطر واقعی و هیجان را بدانید. اگر تفاوت را نمیدانید، همیشه باید خطر محتمل واقعی را در نظر بگیرید. هنگامی که نوجوان را برای گاهی مواقع شناختهاید و متوجه شدهاید که بیش از حد هیجانی هستند، فقط در آن صورت میتوانید شروع به ارائه توجه کمتر به بحرانها کنید. اگر مطمئن نیستید، میتوانید کمک یک فرد حرفهای را انتخاب کنید.
هنگام مواجه شدن با یک مشکل، نوجوانان معمولا زیادی فکر میکنند و به طور خودکار شروع به فکر کردن به این میکنند که این بدترین مشکلی است که تا به حال وجود داشته است. چگونه میتوان با چنین نوع تفکری مقابله کرد؟ همیشه ایده خوبی است که سوالاتی از این قبیل بپرسید که، این خیلی بد است؟ آیا فکر میکنید همیشه اینطور خواهد ماند؟ آیا میتوانید زمانی را تصور کنید که این مشکلی بدی نیست؟ این سوالات کمک میکند که حال آنها را کمی بهتر کنید و روند مشاوره نوجوانان را آسانتر کنید.
سیستم خانواده آنها را فعال کنید
این چیزی است که بسیاری از افراد فراموش میکنند. سیستم خانوادگی معمولا میخواهد در اکثریت موارد کمک کند. این به هیچ وجه بدین معنی نیست که هر بار که مشکلی دارند، به والدین پناه ببرند. اینکه والدین از وجود مشکل آگاه باشند میتواند به ایجاد راه حلی که قبلا به آن فکر نکردهاند کمک کند. به منظور موثرتر کردن مشاوره، سعی کنید از نوجوان اجازه بگیرید، اما مواردی وجود دارد مانند داروها و آسیب به خود که باید در این شرایط میل و خواستهی نوجوان برای پنهان ماندن از والدینش را نادیده بگیرید. در طول مشاوره به نوجوان قول محرمانگی ندهید. به آنها بگویید که سعی خودتان را میکنید که گفتگوهایشان خصوصی و محرمانه بماند، اما برای حفظ امنیتشان با هر کس که باید صحبت میکنید.
جلسات مشاوره کمتر اما مکرر
از جلسات طولانی مدت مشاوره پرهیز کنید. بزرگسالان میتوانند میتوانند جلسات مشاوره طولانی مدت داشته باشند چون به راحتی میتوانند متقاعد شوند. جلسات مشاوره خیلی کوتاه به جای یک جلسه مشاوره طولانی که نمیتواند زیاد کمک کند، داشته باشید. مرزهای نفس نوجوان اجازه نمیدهند که مکالمه طولانی داشته باشند که بتواند به آنها کمک کند.
مسائل مورد بحث کوتاه
لازم است که چیزهای کمی برای گفتگو با نوجوانان پیدا کنید. دانستن علایق آنها، و آنچه که در زندگی آنها اتفاق میافتد، کمک خواهد کرد. این در کاهش مقاومت کمک میکند و باعث میشود آنها با شما ارتباط برقرار کنند. شما موضوعاتی برای صحبت کردن در مورد چیزی فراتر از مشکلاتشان خواهید داشت. مشاوره برای نوجوانان به آن سختی که به نظر میآید نیست. مشاوره برای نوجوانان چیزی است که شما میتوانید انجام دهید، و این امکان را برایتان فراهم میکند که بدانید چه کاری باید انجام دهید و از چه کاری باید اجتناب کنید.
چرا گاهی یک مشاور غریبه بهتر میتواند با نوجوان شما تعامل بر قرار کند؟
بعضی از والدین نگران هستند که ارائه خدمات مشاورهای برای پسر یا دخترشان به این معنی است که آنها در ایفای نقش به عنوان والدین دچار شکست شدهاند. این خیلی از واقعیت دور نیست. البته، مشاورین همیشه توصیه میکنند در صورتی که فکر میکنید نوجوانتان دچار مشکلی است با او صحبت کنید، اما در برخی شرایط نیاز به صحبت کردن با یک شخص بیطرف است. نوجوانان اغلب برای صحبت کردن با خانواده در مورد مشکلاتشان در کشمکش هستند زیرا نگران این هستند که در دردسر بیافتند، و یا نگران این هستند که مطرح کردن مشکلشان با خانواده باعث تحت تاثیر قرار دادن رابطهشان با آنها شود. گاهی اوقات ممکن است بخواهند با والدینشان صحبت کنند اما بعید است که به طور مستقیم به این کار روی آورند. در این موارد، داشتن کسی برای صحبت کردن محرمانه و خصوصی و کسی که بدون قضاوت به حرفهایشان گوش دهد، واقعا میتواند بزرگترین کمک باشد.
پرسش و پاسخ کوتاه
مریم عزیزم سلام
اینکه ما باید کنترل خشممون رو به دست بگیریم ربطی به این موضوع که چرا دیگران این کار رو نمیکنند نداره، ابراز خشم با پرخاشگری نه تنها به روابط شما و پدرتون بله بعدهعا به سایر روابطتون هم آسیب میزنه، پس بهتره مهارت کنترل خشم رو بیاموزید تا از همین دوران نوجوانی تمیرینی برای روابط آینده داشته باشید.
سلام من ۱۷ سالمه و نگران آیندمم و سردرگمم چ کار کنم
سلام
من ۱۶ سالمه ادما تا یه حدی چاره دارن من دیگه چاره ای ندارم یه سالی شده که همه چی رو توی خودم ریختم احساس درد و ناراحتی و اعصبانیت افتضاحی دارم و روز به روز بد تر میشه همیشه حالم بده اینقدر که دیگه نتونستم تحملش کنم به پدر و مادر گفتم اونم سه بار ولی اونا گفتن کمکم میکنن اما یه ماه شده اونا اصن فراموش کردن فقط میخوام بگم من دیگه نمیتونم تحمل کنم حتی دیگه به مشاوره هم راضی شدم اما کسی نیست که کمکم کنه و منو ببره بهم بگید من چکار کنم لطفن
سلام دوست گرامی
شما میتوانید از طریق دریافت مشاوره تلفنی و بدون نیاز به بیرون آمدن از منزل، با مشاوران رادیوعشق صحبت داشته باشید.
سلام روزتون بخیر ….من ۱۳ سالمه
مامان من خیلی سرم داد میکشه امروز از جای دیگه ای عصبانی شد در اتاقمو کوبید بهم واقعا دلیل این رفتاراشو نمیفهم ما هیچ مشکلی از نظر خانوادگی نداریم
منم واقعا تمام سعیمو دارم میکنم اما فقط بخاطر اینکه بخاطر درسام نتونستم به کارای خونه برسم باهام اینجوری رفتار میکنه
سلام دوست گرامی
شاید بهتر باشد این موضوع را به مادرتان بگویید که وطایف شما را به عنوان یک دختر در خانه مشخص کند و از این رفتارش اگر گلایه دارید، با خودش مطرح کنید که ناراحت هستید.
در واقع شما از لحن و رفتار مادرتان دلخور هستید و باید این مساله را مطرح کنید تا آسیب کمتری ببینید.
برای مشاوره نیز میتوانید از مشاوران رادیوعشق، نوبت بگیرید.
سلام
وقت بخیر
من ۱۶ سالمه و خیلی رفتام نسبت به همه چیز عوض شده اولا که بچه تر بودم حالم خوب بود ولی الان نسبت به هیچی حسی ندارم حتی چیزایی که قبلا خوشحالم میکردن الان حالمو خوب نمیکنن و اینکه خیلی روی دور بد بیاری افتادم راستش من الان یازدهمم و خیلی قبلنا درگیر درسم بودم الانم هستم ولی نمیدونم چرا نتیجه نمیده و نگرانی زیادی بابت همه چی دارم
بنظرتون مشکل میتونه از چی باشه؟ چجوری حال دلمو خوب کنم !!!
اینو یادم رفت که بگم من خیلی دوست دارم به هدفم برسم رشتمم تجربیه میشه لطفا ی نصیحت کنید ، من خیلی دلهره و اضطراب دارم
خیلی به آینده فکر میکنم و حالم بدتر میشه
ممنون میشم پاسخ بدید
سلام همراه گرامی
علائمی که بیان کردید باید دقیقتر مورد بررسی قرار بگیرد؛ اما همانطور که خودتان نیز اشاره کردید؛ این رفتارها ریشه در دلهره و اضطراب شما دارد.
چون در سال حساسی از نظر تحصیلی هستید.
درباره این احساسات ممکن است اطرافیان خیلی خوب درک نکنند و یا نتوانند راهحل درستی به شما بدهند؛ بنابراین بهترین اقدام صحبت با مشاور است تا ریشه این اضطراب را برای شما پیدا کرده و راهحلی متناسب با این مسائل به شما ارائه کند.
سلام من یه دختر ۱۶ ساله هستم
وقتی کلاس۸ بودم به یکی از همکلاسیام حسایی داشتم حسایی مثل خواهر ،رفیق وانقدر بهش وابسته شده بودم ودوسش داشتم ونمیخواستمجزمن باکسی دوست شه یا باکسی جز من حرف بزنه میدونم همه اینا یه خودخواهی هست ولی من به شدت بهش وابستم وقتی میبینم داره بایکی از همکلاسیامون حرف میزنه حسادت میکنم یا باهاشون عکس میگره حسادت میکنم وناراحت میشم و حالم بدمیشه وبعدش میشنیم گریه میکنم واینکه الان کلاس دهم هستم وبه خاطر تعیین رشته مدرسه هامون جداشده ومیترسم به خاطراین موضوع که مدرسمون جداشده دوستیمون سرد بشه و
به نظرتون حس من به دوستم چیه چرا انقدربهش وابستم؟
سلام دوست گرامی
حس مالکیت شما نسبت به دوستتان باید مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد. احتمالا یکی از دلایل زیربنایی این مساله، احساس نیاز به تعلق است. یعنی دوست دارید کسی به شما تعلق داشته باشد و خودتان نیز مورد توجه او باشید.
این موضوع باید توسط مشاور بررسی شود.
سلام خوبین
خسته نباشین
من 16سالمه بیشتر موقع ها استرس دارم و ترس از این دارم که آینده ام بد بشه یجورایی سردرگم اینم که ایندم چطور میخواد بشه راستش از یه طرف مشکلات خانواده اذیت میشیم از یه طرف هم چون تک پسر هستم وشرایط مالی بدی داریم خیلی برام مهمه که آینده ام خوب بشه
من رشته ام حسابداری هستش
خودمم دقیق نمیدونم تو آینده چیکار کنم
مادرم میگه باید از الان یکاری یادبگیری بچسبی به اون کار که میکانیکی هستش من خودم چند نوع کار رو در نظر دارم ولی سردرگم این هستم که تو آینده چیکار کنم ممنون🌹
سلام دوست گرامی
در رابطه با رشته تحصیلیتان یعنی حسابداری، تلاش کنید برای افزایش کیفیت سوادتان، حتمآً نرمافزارهای مختلف را آموزش ببینید. این آموزشها به شما کمک میکند تا از همین سن بتوانید به درآمد محدودی برسید و از سردرگمی مالی خارح شوید.
درباره نظر مادرتان برای مکانیکی رفتن، اگر خودتان علاقه دارید به سمت این کار بروید، اگر نه، تلاش کنید در رشته خودتان پیشرفت کنید.
آینده فعلا نیامده و کسی از آن خبر ندارد، اما با تصمیمات امروز میتوانید آینده خوبی را رقم بزنید. شرط این آینده خوب، پذیرش مسئولیت خودتان برای رشد فردی است. یعنی روی پای خودتان باشید و در صورت لزوم و در مقاطع مختلف مشورت داشته باشید.
سلام من محمد طاها ابراهیمی هستم ۱۲سالمه
مادرم خیلی اذیتم می کنه اما تا چند وقت پیش باهاش یه جوری کنار میومدم اما چند روزه که دیگه از تبلتم خسته شدم و یه گوشی هم قیمت با تبلت خودم پیدا کردم و پدر و مادرم هم موافقت کردن و تبلتم رو گذاشتیم واسه فروش که همین چند روز پیش که نمیدونم اعصاب مامانم از چی خورد بود بابام که اومد خونه شروع کرد به گفتن اینکه تبلتش خوبه و با خرید گوشی فکر درگیر میشه وغیره و بابامو منصرف کرد و بابام هم همون موقع گفت دیگه از گوشی خبری نیست.
دیگه خستم کرده مادرم 😠
سلام دوست گرامی
نحوه استفاده شما از گوشی هوشمند و یا تبلت به چه صورت بوده است؟ چندساعت در طی روز از آنها استفاده کردید؟ و شکایت اصلی مادرتان چیست؟
بحث خریدن گوشی و یا نخریدن آن تا حد زیادی وابسته به نوع رفتار شماست. اگر میتوانید درست استفاده کنید به مادرتان این اطمینان را بدهید و سپس از آنها درخواست کنید که گوشی را تهیه کنند.
سلام خسته نباشید
من یه دختر ۱۸ساله هستم ، چند ماهی میشه که با یه پسر دوست شدم . از نظر خودم اونقدری به بلوغ عقلی رسیدم که بدون احساساتی شدن بفهمم که پسر مقابلم پسر بدی نیست و قصد سوء استفاده ازم نداره ،
اول رابطمون دوست پسرم ازم خواست که از خانوادم حداقل مادرمو در جریان بزارم اما من بهش گفتم که مادرم اصلا آدمی نیست که بخواد چنین موضوعی رو بپذیره.
سه ماهی گذشت ما باهم یواشکی میرفتیم بیرون ، به بهونه دوست رفیق و میپیچوندم میرفتم اونم به سختی ،خودم از اینکه مجبورم هزار تا دروغ بگم ناراحت بودم اما مادرم باعث این همه جدایی بینمون بود خودش نمیزاشت که باهاش راحت باشم .
چهارماه گذشت تا دوست پسرم دوباره گفت بهتره ب مادرت بگی هرچی باشه درکت میکنه چون مادرته بازم من مخالفت کردم چون میدونستم با فهمیدن مادرم چیزی درست که نمیشه بدترم میشه .یه شب با عذاب و حسرت این که من نمیتونم مثل بقیه دخترا به مادرم تکیه کنم خابیدم . فرداش با یکی از اعضای فامیل که باهاش راحتم در میون گذاشتم ، گفت آره بنظر منم بگی بهتره بالاخره بهتره منم مادرم دوست ندارم دخترم ازم پنهان کاری کنه حالا هرچی که هست .
ما سه نفری تصمیم گرفتیم بگیم ، گفتن ما ن تنها چیزی رو درست نکرد بلکه همه چیزو بدتر کرد .
مادرم لج کرده هیچ جایی نمیزاره برم البته بگم که از اولم جایی نمیزاشتن برم حتی اگه با دوستی هم بیرون میخواستم برم باید یه هفته التماس میکردم بماند ، اما همینم دیگه نمیزارن من سرکار میرفتم بعد از فهمیدن ماجرا زنگ میزد محل کارم ببینه واقعا رفتم یا نه , یه روزی دیگه حالم از دست کارای مامانم واقعا بد بود کلی قرص خوردم به قصد خودکشی ، مثل مرده متحرک بودم جای اینکه نگرانم باشه تهدیدم کرد اگه تکرار بشه به بابات میگم که بخاطر یه پسر خودکشی کردی ، در حالی که اینطور نبود من از دست مادرم به ستوه اومدم .
هر موقع میخام با دوست پسرم بعد از دو هفته برم بیرون فقط همو ببینیم ، نمیزاره میگه زنگ میزنم به بابات همه چیزو میگم .
چندوقت پیش دوباره اونقدر بهم فشار آورده میخواستم با دوست پسرم کات کنم و اما نه پایان ماجرا میخواستم به دختری تبدیل بشم که کابوسشه دختری که هر روز با یه نفره میخواستم کابوسشو به حقیقت تبدیل کنم ، اونقدر دوست پسرم باهام حرف زد و اون فامیلمون باهام حرف زد تا منصرف بشم .
اون فامیلمون با مادرمم صحبت کرده اما گوش نمیده
میگن آدمی ک خوابه میشه بیدار. کرد اما اونی که خودشو به خواب بزنه نمیشه بیدار کرد مادر من مثل آدمیه که خودشو به خواب زده ،
فقط با کاراش داره منو دیوونه میکنه ازم یه دختر عصبی و منزوی ساخته ، شدم کسی که اشکش دم مشکشه
اینم بگم که قصد من فقط سرگرمی نیست من میخوام به مدت با دوست پسرم آشنا بشم اگه برای زندگیم مناسب بود جدی اقدام کنیم اونم نه الان چون فکر میکنم آماده زندگی مشترک نیستم حداقل دو سال بعد.
اما مادرم پاشو کرده تو ی کفش که اگه میخواهید همو باید الان نامزد کنید ،
من نمیخام ندیده و نشناخته نامزد کنم که اگه بهم خورد کلی حرف پشتم در بیاد
میشه لطفاً کمکم کنید ؟
سلام دوست گرامی
پرسش شما طولانی است، لطفا خلاصه بنویسید و یا نوبت مشاوره دریافت کنید.🌹
سلام خسته نباشید.
من ی دختر ۱۶ ساله هستم.
مشکل من اینکه خیلیی زیاد احساساتیم و خیلییییی دلتنگ روزهای گذشته میشم.
جوری ک ساعتها گریه میکنم ب خاطر گذشته.
من خیلی زیاد ب گذشتم وابستم و خیلی اون دوران رو دوست دارم و نمیتونم باور کنم ک دیگه قرار نیس اون روزا برگرده. و خیلی حسرت اون موقع رو میخورم ک چرا اون کار نکردم ، یا کاش اون کارو نمیکردم. و هی میگم کاش اون روزا برگرده .
قبلا فقط واسه گذشته خیلی دورم ، هر چند وقت گریه میکردم و ناراحت بودم.
ولی الان ب خاطر اتفاقات چند ساعت پیش هم ساعتها گریه میکنم. خیلی دارم اذیت میشم ، همش کارم شده گریه کردن .
الان میخوام کمکم کنید ک حسرت گذشته رو نخورم و دلتنگ اون روزا نشم و مهم تر از همه اینقدر واسه همچی گریه نکنم . و اینکه اینقدر دلتنگ اون موقعا نشم
سلام دوست گرامی
یکی از دلایل این مسائل شما میتواند سن نوجوانی باشد، اما حتما نیاز به مشاوره دارید، اگر علامتهایی که گفتید مدت زمان زیادی در طول روز از شما بگیرد و همچنین بارها و بارها اتفاق بیفتد، نیاز به بررسی بیشتری وجود دارد، زیرا نشانههای افسردگی و یا خلق پایین برای شما مشهود است.
سلام
شاید مشکل من در برابر بقیه دوستان خیلی غیر منطقی باشه
دختری 13 ساله هستم
همه بهم میگن خیلی مردم گریزم و خودمم میدونم روابط اجتماعی خوبی ندارم و خیلی هم تلاش کردم تا رفتارم رو تغییر بدم ولی خب نشد…
یه خورده هم رود رنج و پرخاشگرم
مثلا اگر معلم هنر طراحی برای تکلیف بده من همون خط اول و نکشیدم عصبی میشم و با مامانم شروع میکنم به بحث کردن
واقعا دلم میخواد مثل بقیه دوستام اجتماعی و مهربون باشم ولی خب نمیدونم چیکار کنم
کمکم کنید
سلام دوست گرامی
13 سالگی شروع دوره بلوغ و نوجوانی است. شما نیازمند به آموزش دیدن مهارتهایی مانند مهارت ارتباط موثر دارید.
اجتماعی بودن و مهربان بودن از جمله ویژگیهایی است که شما علاقه دارید به آنها برسید، برای رسیدن به این ویژگیها نیاز دارید تا ابتدا شناخت بهتری از خودتان پیدا کنید، در واقع به خودآگاهی بیشتری نیاز دارید. نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید و به جای برچسب زدن به خودتان، این نقاط ضعف و قوت را با یک مشاور در میان بگذارید. مشاور به شما کمک میکند تا مهارتهای لازم برای ایجاد روابط گرم و صمیمانه با دیگران را یاد بگیرید.
سلام روزتون بخیر من یک دوست 16 ساله دارم که جدیدا علاقه پیدا کرده به یک پسری ولی خب اصلا بهم نمیخورن و خودش خیلی داره اذیت میشه
تکلیفش با خودش مشخص نیست
نگرانم که آسیب جدی ببینه
میشه راهنمایی کنین چکار کنه که از این بلاتکلیفی در بیاد و ذهنشو دور کنه از این موضوع
ممنون میشم
سلام دوست گرامی
دوست شما خیلی خوشبخت است که شما نگرانش هستید که میخواهید آسیب نبیند😊
اما مسئولیت این ماجرا و علاقه با خودش است نه با شما.
بنابراین برای او توضیح دهید که شما نمیخواهید به او آسیبی برسد و نقاط خطر این علاقه را برایش شرح دهید.
اما برای کمک بهتر به اوبگوید اگر واقعاً به مشکل جدی برخورده و نیاز به مشورت دارد، حتما با یک مشاور صحبت کند.
با سلام.امروز متوجه شدم پسر 13 ساله ام با یه دختر در ارتباطه…البته با يک واسطه… پیام هاش رو دیدم اما وقتی ازش خواستم حقیقت رو بهم بگه انکار میکنه… خیلی نگرانم… باید چیکار کنم تا دیگه از این کارا نکنه؟
سلام مادر عزیز و گرامی
سن پسر شما آغاز دوره نوجوانی است و به همین دلیل تمایل به دوست بودن با یک جنس مخالف در او دیده میشود.
اولین اقدام شما باید این باشد که واکنش شدیدی به او نشان ندهید تا اطمنیان خودش را نسبت به شما از دست ندهد.
سپس باید به صورت غیرمستقیم برای او تشریح کنید که با توجه به سنت این یک نیاز طبیعی است اما بهتره در مورد دوستی توی این سن با هم صحبت کنیم.
سلام خسته نباشید
من یک نوجوان هستم که کلا با مادرم مشکل دارم.ایشون خیلی مذهبی هستن و من رو به کارهایی که حتی مستحب هست زور میکنن.
لطفا کمکم کنید همش دعوام میکنن که چرا نمازم رو اول وقت نخوندم ولی آخه کجا زده که کسی که نماز اول وقت نخونه کافره؟ همش فکر میکنن من کافرم مثلا یه سوال از یک دین دیگه میپرسم فکر میکنه میخوام دینم رو تغییر بدم به من میگه کافر.اصلا رابطه خوبی با هیچکدوم از اعضای خانواده ندارم برادر بزرگترم هم همش دعوام میکنه تهدیدم میکنه که چرا نمازم رو اول وقت نخوندم و کلی کار های دیگه همش مادرم یا داداشم دعوام میکنن.بخاطر این کار ها از دینم دیگه خوشم نمیاد خسته شدم افسردگی گرفتم همش شب ها توی تخت خوابم دارم گریه میکنم اصلا من رو درک نمیکنن خیلی تنهام حداقل شماره دوستام رو دارم که باهاشون حرف بزنم اگه اونم نداشتم الان دیونه میشدم.
هیچ کسی رو ندارم که حرفام رو بهش بزنم یه بار هم به مادرم گفتم احساسم رو انقد عصبانی شدن.
لطفا کمکم کنید.
سلام دوست گرامی
درک میکنیم که با وجود این مشکلات حس کنید کسی شما را درک نمیکند.
اصرار بیش از حد مادر شما روی انجام دادن فرائض مذهبی میتواند مقدمهای بر عدم تمایل شما و دوریتان از دین شود.
در واقع در این ماجرایی که روایت کردید، مراجع اصلی مادر و خانواده شما هستند نه شما.
میتوانید با مراجعه به مشاور مدرسه و یا مشاوران همیار عشق، از مادرتان بخواهید که با مشاور صحبت کنند تا دقیقاً دلیل این جبههگیری و تاکید ایشان مشخص شود.
سلام من دختری 14 ساله هستم و مدتیه که اصلا نمی دونم از زندگی چی می خوام البته یه دلیلش هم اینه که حتی رشته هم بیاد به اجبار مادرم برم!!!!
در حالت کلی سعی می کنم تا جایی که می تونم به خودم بگم شادم و مشکلی ندارم !ولی این مدت میزان دعوا های من و مادرم خیلی بیشتر شده و حرفایی می زنه که خیلی عصبیم میکنه! الان کلا احساس پوچی و سردرگمی می کنم نمی دونم چی می خوام از زندگی
اینم بگم که پارسال به فکر خودکشی هم افتادم ولی خوب زنده موندم! البته الان که بهش فکر می کنم می بینم که هیچ دلیل خاصی نداشت این کارم!
لطفا راهنماییم کنید .
سلام دوست گرامی
یکی از مهمترین ویژگیهای دوره نوجوانی، تلاش برای پیدا کردن هویت است.
انتخاب رشته خلاف علاقهتان میتواند مساله خوبی برای دریافت مشاوره باشد تا ابتدا مشخص کنید که خودتان به چه رشتهاش علاقه دارید و رغبت و استعداد شما چیست؟
اقدام به خودکشی نیز از خط قرمزهایی است که حتما توصیه میشود با روانشناس بالینی وقت مشاوره داشته باشید.
سلام من پسری ۱۸ساله هستم و خیلی از دخترداییم که ۱۴سالشه خوشم میاد ولی اون ازم دوری میکنه و باهام حرف نمیزنه هرجا منو میبنی سعی میکنه سریع اونجا رو ترک کنه خیلی دوس دارم باهاش حرف بزنم ولی سطح فرهنگـ خانوادگی پایینه…لطفا راهنمایی کنید
سلام دوست گرامی
علاقه شما در این سن ناشی از هیجانات دوره بلوغ است و طبیعی است که بر اثر رفت و آمد بیشتر بین خانواده، این مساله پررنگ تر شود. بهتر است ابتدا روی مسائلی که شما را جذاب تر می کند تمرکز کنید و دائما به دنبال او نباشید که از شما فرار نکند. به جای این موضوع سعی کنید دستاوردهای بیشتری در زندگی داشته باشید مانند تحصیلات، داشتن اهداف مشخص و..
من یه دختر 17 ساله ام که جدیدا متوجه علاقه ی خیلی شدید یکی از همشاگردی هایم به خودم شدم ولی فهمیدم خیلی به همین علت داره اسیب میبینه چون فکر میکنه واسم مهم نیست و من بهش توجه نمیکنم راستش من واقعا نمیدونم چی کار کنم واقعا نمیخوام اسیب ببینه من واقعا باید چی کار کنم.
سلام دوست گرامی. تمایل به برقراری رابطه با هم جنس می تواند دلایل زیادی داشته باشد. برای مثال ممکن است هم شاگردی شما شخص تنهایی باشد یا شما ویژگی های خیلی جذابی برای او داشته باشید. به جای فرار از این موضوع حتما به او این مساله را مستقیم بگویید و یا از مشاوره مدرسه ( در صورتی که حضور دارند راهنمایی دریافت کنید). اگر به مشاور دسترسی ندارید، حتما از مشاوران همیار عشق نوبت تلفنی یا آنلاین بگیرید.