شکست در رابطه عشقی بسیار سخت است و قطعا در فرد احساس ناراحتی شدید و ناخوشایندی ایجادمیکند؛ اما شاید بتوان گفت از بین تمام شکست های عشقی و عاطفی ، ترک شدن، سختترینشان است؛ به خصوص زمانی که هیچ توضیحی درباره اینکه چرا ترکتان کرده و رفته است به شما نمیدهد. شما احتمالاً دائما این سوالات را از خودتان می پرسید که : ” چرا ولم کرد رفت؟” یا “اون که گفت عاشقمه، ولی چرا رفت؟ ” و …. در این مقاله سعیداریم تا به این سوالات شما پاسخ دهیم . با ما همراه باشید.
در این مقاله، آنچه با عنوان دوستی دختر و پسر آورده میشود به معنای هر رابطةای است که به قصد ازدواج و با نظارت والدین ایجاد شدهاست. هدف ما در استفاده از این واژه نیز صرفا ملموستر شدن مبحث برای خوانندگان است، زیرا بیشتر مراجعان ما نیز هنگام بیان مشکل خود در استفاده از این واژه احساس راحتی میکنند .
چه دلایلی برای ترک رابطه طولانی مدت وجود دارد؟
با فرض اینکه شما نسبت به طرف مقابلتان خیانت نکردهاید در این صورت جدایی تقصیر شما نیست. شما هیچ کاری اشتباهی نکردهاید و کاری هم برای نجات این رابطه از دست شما برنمیآمد. گذشته از اینها شما سزاوار چنین برخورد و دلشکستگی نبودید. افرادی که نجیب و آدمحسابی هستند سعیمیکنند در مورد مشکلات رابطهتان با شما صحبتکنند، درصدد برطرفکردن مشکلات برمیآیند و یا حداقل یکدفعه شما را ترکنمیکنند و از قبل دلایل خودشان را برای شما بازگومیکنند.
این جدایی تقصیر شما نیست. در واقع دلیل این جدایی این طور نیست که شما “به اندازه کافی جذاب و یا خوب نیستید”. گاهی جدایی بخاطر کارهایی که شما کردهاید و کارهای نکردهتان نیست. این نوع جدایی از جانب طرف مقابلتان است که فردی ترسو و بزدل بوده و جرات انجام کارها را به موقع نداشته است.
این نوع جدایی به شدت آسیبزا است و بسته به شدت جدایی کاملا طبیعی است که تا ماهها فرد همان احساس همیشگی را نداشته باشد. برخی از دختران پس از جدایی و شکست عشقی دچار افسردگی شدید میشوند و برخی دیگر نیز ممکن است که به شدت از عشق گریزان شوند و از شروع رابطه جدید میترسند. شاید اگر متوجه شدید که عشقتان شما را به خاطر دختر دیگری ترکمیکند و یا اینکه او بلافاصله بعد از جدایی از شما با شخص دیگری رابطه برقرار کرده است، ممکناست در مورد مقابلهکردن با دختر خیالپردازی کنید. فراموشنکنید که ذهن ما همیشه چیزهای اطرافمان را خیلی خوب حسنمیکند لذا اگر حسمیکنید که توانایی کنترل رفتار خود را ندارید و یا افکار خشن و ناجور به سراغ شما میآیند شاید لازم باشد که برای حل این مسئله با یك روانشناس حرفهای صحبتكنید .
یادتان باشد که هیچ انسانی مشابه فرد دیگر نیست، به همین دلیل ممکن است دلایل زیادی برای ترک وجود داشته باشد. در اینجا سعیکردهایم که محتملترین دلایلی که ممکن است پسری به طور ناگهانی ارتباطش را با شما قطعکند، توضیح دهیم. البته ذکر این نکته در اینجا لازم است که مواردی که در پایین ذکر شده است تنها دلایلی است که فرد نخواهد با شما ارتباطش را ادامه دهد اما اینکه بدون هیچ صحبتی شما را ترک کند یا بلاکتانکند بیشتر یک مساله تربیتی است تا علت!
جدایی به علت گذشت زمان
ممکناست که پس از گذشت زمان با هر حرفی رابطه بین شما شکرآب شود و هی دور خودتان بچرخید تا زمانی که عشقتان تصمیم به جدایی میگیرد. یکی از بزرگترین دلایلی که ممکناست باعث جدایی بین شما شده است مسئله زمانبندی است. گاهی اینطور به نظر میرسد که برخی از زوجها در کنار هم عالی هستند و زوج خوشبختی میشوند اما اگر تاریخ عشق آنها به اتمام برسد همه چیز به یکباره از هم میپاشد. یک رابطه ممکن است به انتها رسیده باشد و دیگر فرد احساس کند دیگر چیزهایی که میخواهد را نمیتواند از این رابطة به دست بیاورد (شاید او خیلی جوان است، بیکار است و یا چیزهایی از این دست) و دیگر نمیخواهد این رابطه را ادامهدهد.
او نمیتواند گذشته خود را فراموشکرده و با آن کنار بیاید
شاید شما بیشترین شباهت را به زن آرزوهای او داشته باشید که همواره در رویاهایش به دنبالش میگشت اما اگر عشقتان در گذشته خود دچار آسیب روحی شده باشد در این صورت او تنها جنبههای منفی رابطهها را خواهد دید مخصوصا اگر این ابعاد منفی در رابطه کنونی وی نیز موجود باشد. در واقع بعضی از مردان دچار چنان آسیبهای روحی در رابطهها میشوند که داشتن دیدگاه منفی در آنها از رابطهای به روابط دیگر نیز سرایت پیدا میکند، مخصوصاً اگر از جانب عشق سابقشان مورد سوء استفاده قرار گرفته باشند این اتفاق بیشتر نمود پیدا میکند. همانگونه که مردان میتوانند به راحتی عزت نفس زنان را از بین ببرند زنان نیز به همان سادگی میتوانند عزت نفس یک مرد را زیر پا له کنند و این یک واقعیت است. اگر چنین اتفاقی در گذشته برای او رخ داده باشد در این صورت وی از شما گریزان خواهد بود حتی اگر شما کار اشتباهی هم در حق او انجام نداده باشید. در اصل، او به خاطر خاطرات تلخی که در گذشته تجربه کردهاست از بودن در رابطهها میهراسد و این شما هستید که باید ثابتکنید که چنین آدمی نیستید که او فکرمیکند و سعیکنید که اعتماد او را به خود جلبکنید.
علاقمندی بیش از حد به شما
بعضی آدمها فکر میکنند که گفتن این جمله که “او بخاطر علاقمندی بیش از حد به شما باعث شد تا از شما جدا شود” صرفا برای تسکین قلب شکسته افراد است. اما آیا حقیقتی پشت این حرف است؟ در پاسخ به این سوال بایستی گفت بله این جمله میتواند واقعیت داشته باشد. گاهی ممکن است که مردی برای اولین بار از ته دل عاشق کسی شود و این عشق عمیق او را بترساند. از آنجایی که بعضی از مردان نمیدانند که چگونه احساس “دوست داشتن” را خوب کنترل و هضمکنند لذا همین قضیه باعثمیشود که به فکر فرار از این رابطه بیفتند. در این شرایط آنها نحوه رفتار صحیح را نمیدانند زیرا قبلاً هرگز چنین احساسی را تجربهنکردهاند.
او عاشق شما نیست
ممکناست که همه چیز در ذهن شما و در واقعیت درست پیشبرود بطوری که ظاهرا همه چیز در رابطه بین شما عالی است تا اینکه ناگهان او به چشمانتان نگاه میکند و پایان این رابطه را رقممیزند. در این حالت شما مات و مبهوت میمانید و از او دلیل این جدایی را میپرسید و حتی ممکناست زمانی که به شما میگوید تنها دلیل جدایی او از شما این است که عشقی بین شما نیست دچار سردرگمی و احساس خیانت شوید. بهتر است بدانید که بین عاشق کسی بودن و دوست داشتن تفاوت است. شاید او شما را دوست داشته باشد ولی لزوما عاشق شما نباشد. گاهی مهم نیست که چقدر تلاش میکنید تا این رابطه را نجات دهید بلکه چیزها آنگونه که میخواهید پیشنمیروند و این تقصیر شما نیست. نباید بخاطر این که از شما جدا شده است او را سرزنشکنید زیرا این تقصیر او نیست که او حس خاصی نسبت به شما ندارد و این مسئله تنها در مورد شما اتفاق نیفتاده است. گاهی از این اتفاقات میافتد و هر چند که این حالت افسردهکننده است اما بهترین کار این است که به زندگی ادامهدهید و به خودتان سخت نگیرید.
شما برای او زیادی خوب هستید و او خود را لایق شما نمیداند
هر چند که این مورد نادر است اما میتواند در هر رابطهای اتفاقبیفتد. اگر مرد فکر کند که شما زیادی خوب هستید و او لیاقت شما را ندارد در این صورت وی مدام به خود سختمیگیرد و در این راه خودش را سرزنشمیکند. در این حالت میتوان گفت که وی از شما یک الهه مقدس ساخته و شما را خیلی خوب تصورمیکند طوری که دیدش نسبت به خودش تیره شده و امور با سرعت بالایی از کنترل وی خارجمیشوند. در این لحظه وی به این فکرمیکند که شما چه چیزی در وی دیدهاید که با او وارد این رابطه شدهاید و کمکم اعتمادبنفس خود را از دستمیدهد. سرانجام از ترس اینکه مبادا روزی شما او را همچون عقاید خودش ببینید تصمیم به جدایی از شما میگیرد. این نوع جدایی ممکناست نوعی بیوفایی تلقیشود زیرا در این حالت هیچ اشتباهی از شما روی نداده است. تمام تلاش او این است که قبل از این که شما او را تحقیرکنید و او خودش را از این رابطه خارجکند. این نوع جدایی واقعا تلخ و ناامید کننده است.
داشتن اختلال شخصیت وسواسی- جبری
مهم نیست که شما چقدر ویژگیهای مثبت داشته باشید، مردهایی که اختلال شخصیت وسواسی- جبری دارند، بسیار ایدهآلگرا هستند و به همین خاطر دنبال زنی میگردند که بینقص باشد. این افراد همیشه دنبال کمال و بهترینها هستند و زمانی که شما ایدهآلهایشان را برآورده نکنید، سرخورده میشوند. در حقیقت، آنها اصلا فکر نمیکنند که توقعاتی که از شما به عنوان یک انسان دارند، غیرواقعبینانه است، به همین دلیل، بعد از مدتی احتمالا سعی میکنند که رابطهشان را با شما تمام کنند.
بهعلاوه، فردی که اختلال شخصیت وسواسی دارد، نمیتواند به راحتی تصمیم بگیرد که چه چیزی را انتخابکند. او همیشه منتظر بهترین است و چون هیچ بهترینی وجود ندارد، دائما در شک است که آیا تصمیمش درست هست یا نه. بهعنوان مثال شما ممکن است بسیاری از ویژگیهای مثبتی که او مد نظر دارد را داشته باشید اما او از اینکه نمیتواند درست تصمیم بگیرد، کلافه شود و برای رهایی از این کلافگی ترجیحدهد که کلا رابطه را با شما قطع کند. گاهی دیده میشود که فرد بعد از جدایی از شما، با فرد دیگری ازدواج کند و شما با خودتان فکر کنید که مگر من چه اشتباهی مرتکب شدم؟ یا چه ایرادی داشتم؟ و … . واقعیت این است که در بسیاری از موارد، این مدل از پسرها با خودشان فکر میکنند که من خودم به تنهایی نمیتوانم تصمیم درستی برای زندگیام بگیرم و دائما بین انتخابهایم شک دارم، پس بهتر است بیخیال همه چیز شوم و بگذارم که مادرم یا خانوادهام، دختری برایم انتخاب کنند. این مساله معنیش این نیست که شما اشکالی دارید، بلکه مساله این است که او از فکرکردن و انتخابکردن خستهشده و فقط میخواهد ازدواج کند.
نداشتن پختگی لازم برای ارتباط
یکی از پیش شرطهای رابطه، داشتن پختگی (maturity) است. افراد پخته خوب میدانند که چطور ارتباطاتشان را مدیریتکنند، اگر از دست کسی ناراحت شدند، چطور با او حرف بزنند و … . زمانی که فرد به بلوغ و پختگی لازم برای ارتباط نرسیده است، با کوچکترین مشکلی ممکن است رابطه را ترک کند چون هنوز به درستی نمیداند که در زمان مشکلات چه رفتارهایی داشته باشد یا چطور بتواند برای حل مشکلی در ارتباطتان با شما صحبت کند و … .
نداشتن عزتنفس بالا
عزتنفس ، یکی از عوامل بسیار مهم در رابطه است که موفقیت یا عدم موفقیت را با درصد بالایی پیشبینی میکند. زمانی که فرد عزتنفس خوبی نداشته باشد، دائم فکرمیکند که نمیتواند زندگی خوبی برای شما فراهم کند یا لیاقت شما را ندارد و … . این تفکرات باعث میشود که ناگهان فرد خودش را بسیار ضعیف و نامناسب ببیند و فکر کند که بهتر است در زندگی شما نباشد.
ترس از رابطه
یکی از مهمترین مسائلی که در روابط عاطفی انسانها تاثیر میگذارد، سبک دلبستگی افرادی است که با هم وارد یک رابطه شدهاند. سبک دلبستگی هر کس، نوع ارتباطهای او در بزرگسالی (چه عاطفی و چه غیرعاطفی) را تعیینمیکند. اما سبکهای دلبستگی چطور ایجاد میشوند؟ سبکهای دلبستگی هر کسی در دوران نوزادی و در تعامل با مراقبتکننده اصلی (معمولا مادر) ایجاد میشود. بر اساس نحوهای که مادر با فرزندش ارتباط برقرار میکند، او نوع خاصی از دلبستگی را پیدامیکند. جدیدترین تحقیقات چهار نوع سبک دلبستگی را معرفیکردهاند که در زیر به توضیح آنها میپردازیم:
سبک دلبستگی ایمن
“من خیلی راحت از نظر عاطفی به دیگران وابسته می شوم. من وقتی که به دیگران وابسته میشوم و یا دیگران نسبت به من احساس وابستگیمیکنند احساس راحتی میکنم. من از این که تنها باشم و یا اینکه دیگران مرا نپذیرند اصلا واهمه ندارم“.
افرادی که سبک دلبستگی ایمن و قویی دارند حداقل تعدادی از خصوصیات زیر را بطور مستمر دارا هستند:
- هوش عاطفی بالا. این افراد قادر به انتقال احساسات به طرز مناسب و سازندهایی هستند.
- توانایی انتقال و دریافت صمیمیت سالم را دارند.
- در صورت لزوم، مرزهای سالم، مناسب و منطقی برای خود قائلمیشوند.
- در تنهایی و همچنین با دیگران بودن احساس امنیت میکنند.
- دید و نگرش مثبتی نسبت به روابط و تعاملات شخصی دارند.
- توانایی مقابله با مشکلات بین فردی را دارند. به هنگام حل مشکلات به جای حمله به فرد مقابل، با وی بحث و گفتگو میکنند.
- انعطافپذیری در راه حلهای چهرهای. توانایی در نشان دادن غم و اندوه، یادگیری و کنارآمدن با مسائل.
افرادی که سبک دلبستگی ایمنی دارند نیز بینقص نیستند. آنها نیز مانند همه افراد فراز و نشیبهایی در زندگی دارند و در صورت تحریک ممکناست ناراحت شوند. با در نظر داشتن این موضوع، رویکرد پختگی آنها در برخورد با روابط باعث میشود این بهترین حالت از چهار سبک دلبستگی بزرگسالان بدست آید.
سبک دلبستگی اضطراب- پریشان
“من می خواهم از نظر عاطفی کاملا با دیگران احساس نزدیکی داشته باشم اما غالباً پیمیبرم که دیگران تمایلی به نزدیک شدن به من آنطوری که دلم میخواهد ندارند. من از نبودن در روابط نزدیک احساس ناراحتی میکنم اما گاهی اوقات نگران این هستم که مبادا آنگونه که من برای دیگران ارزش قائلم آنها به این اندازه برای من ارزش قائل نباشند.“
كسانی كه دارای سبك دلبستگی اضطراب- پریشان در سطح بالا هستند، معمولاً بصورت مستمر حداقل چندین ویژگی زیر را دارا میباشند:
- بطور کلی نسبت به روابط، به ویژه رابطههای عاشقانه، احساس عصبیتر و امنیت کمتری دارند.
- در روابط این دسته از افراد عوامل استرسزای بسیار زیادی بر مبنای اتفاقات واقعی و تخیلی دارد. این عوامل استرسزا میتوانند خود را از طریق انواع مختلف احتمالی مانند نیازمندی ، انحصارگری یا مالکیت، حسادت، کنترل ، نوسانات خلقی ، حساسیت زیاد، وسواس و غیره بروز دهند.
- به اطرافیان خود شک دارند و معمولا نسبت به حرفها، رفتارها و نیتهای دیگران بدبین هستند.
- برای احساس امنیت و مقبولیت در بین افراد نیاز به لطافت مداوم عشق و اعتباربخشیدن دارند. این دسته از افراد در صورت عدم تقویت مستمر افکار مثبت، واکنش منفی از خود نشان میدهند.
- درام گرا هستند. مدام بر روی مسائل رابطه (گاهی بر روی اختراع وسایل) کار میکنند و از این طریق به دنبال کسب اعتبار، اطمینانخاطر و مقبولیت هستند. برخی از این افراد در روابط طوفانی نسبت به روابط آرام و ساکت احساس راحتی بیشتری میکنند.
- دوست ندارند که تنها باشند و از تنهایی رنجمیبرند.
- سابقه داشتن روابط عاطفی پر از آشوب دارند.
سبک دلبستگی دوریگزین- اجتنابی
در این سبک از دلبستگی“من بدون روابط عاطفی نزدیک احساس راحتی میکنم. حس مستقلبودن و خودکفایی برای من بسیار مهم است و ترجیح میدهم به دیگران متکی نباشم و یا اینکه دیگران به من وابسته باشند .”
كسانی كه دارای سبك دلبستگی دوریگزین – اجتنابی در سطح قوی هستند، معمولاً حداقل چندین ویژگی زیر را بصورت مرتب و منظم دارا میباشند:
- بسیار خودمحور و خودکفا هستند. از نظر رفتاری و عاطفی مستقل هستند. این افراد در کودکی یادگرفتهاند که نمیتوانند به مادرشان اعتماد کنند، چون زمانی که به او احتیاج داشتند، در کنارشان نبود. به همین دلیل، بیاعتمادی را با خودشان به بزرگسالی میآورند و فکر میکنند که نباید با کسی وارد رابطه شوند، چون معلوم نیست در زمانی که احتیاج دارند، در کنارشان باشد و اگر هم وارد ارتباط شدند ، ممکن است به خاطر ترسهایشان از ترک شدن، خودشان رابطه را ترک کنند .
- از صمیمیت واقعی که فرد را آسیب پذیر میکند، خودداریمیکنند و ممکناست در قبال تعهدات عاطفی سبک دوریگزین- اجتنابی را انتخابکنند.
- تمایل به آزادی جسمی و عاطفی دارند (“هیچکسی نمیتواند مرا محدودکند.”) کسانی را که خیلی به آنها نزدیکمیشوند را پس میزنند (“برای نفس کشیدن نیاز رعایت فاصله دارم”)
- غالبا سایر اولویتهای زندگی از جمله کار، زندگی اجتماعی، پروژههای شخصی و هوای نفس، مسافرت، تفریح و غیره جایگزین روابط عاشقانه میشوند. در چنین شرایطی، فرد غالبا معشوقه خود را از خود دور میکند و تنها حضور حاشیهای دارد.
- بسیاری از آنها مشکلات مربوط به پایبندی به تعهدات را دارند. برخی از این افراد مجرد ماندن را به تاهل ترجیح میدهند. آنها حتی در روابط متعهدانه، بیش از هر چیز دیگری به استقلال خود میپردازند.
- ممکن است آشنایان زیادی داشته باشند، اما با تعداد اندکی از آنها روابط بسیار نزدیک دارند.
سبک دلبستگی ترسناک – اجتنابی
“به هنگام نزدیکشدن به دیگران یک جورایی احساس ناراحتی میکنم. دوستدارم روابط عاطفی نزدیک داشته باشم اما اعتماد کامل کردن به دیگران یا وابسته شدن به آنها برایم دشوار است. بعضی اوقات نگران این هستم که اگر به خودم اجازه دهم که خیلی به دیگران نزدیک شوم ممکن است صدمه ببینم. “
افرادی که دارای سبک دلبستگی ترسناک – اجتنابی در سطح بالا هستند، حداقل چند مورد از مشخصههای زیر را دارا میباشند:
- غالبا دارای تجربیات بسیار سخت زندگی مانند غم و اندوه، ترک و سوء استفاده هستند.
- دوستدارند که رابطه نزدیک و صمیمانهای داشته باشند و در عین حال در برابر وارد شدن به چنین رابطهای مقاومتمیکنند. درگیری درونی زیادی با خود دارند.
- اعتمادکردن و متکیبودن به دیگران برای آنها دشوار است.
- ترس از این دارند که مبادا در روابط نزدیک و عاشقانه از لحاظ عاطفی و یا جسمانی آسیبببینند.
- مانند سبک دلبستگی اضطرابی- پریشان، نسبت به مقاصد، سخنان و اعمال دیگران مشکوک هستند.
- همچون سبک دلبستگی دوریگزین – اجتنابی ، از برقراری ارتباط با دیگران دوریمیکنند و تنها تا تعداد محدودی رابطه نزدیک و صمیمی دارند.
غیر از سبک دلبستگی ایمن، سایر سبکها از رابطه ترس دارند؛ به همین دلیل برخی از آنها اصلا وارد هیچ رابطهای نمیشوند و یا اگر بشوند، قطعا رابطه سالمی نمیتوانند برقرار کنند. به همین دلیل، یکی از مهمترین نکاتی که لازم است در ارتباطات خود به آن دقت کنید، سبک دلبستگی شریک عاطفیتان است. افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند، هر لحظه ممکن است که ارتباطشان را با شما قطع کنند و این مساله لزوما به خاطر شما نیست.
شخصیت اغواگر و دونژوان
بعضی از پسرها، از اینکه دخترهای زیادی به آنها علاقهمند میشوند لذت میبرند؛ این افراد مهارتهای خیلی زیادی در جذب زنهای دیگر دارند و در اوایل رابطه ممکن است با خودتان فکر کنید که این مرد از آسمان به زمین آمده! اما بعد از اینکه او توانست نظر شما را به خودش جلب کند، شما را رها کرده و سراغ شکار بعدی خودش میرود. این افراد، ارزشمندی خودشان را به این میدانند که چقدر عاشق و علاقهمند دارند و به همین دلیل هیچوقت از جلب نظر دیگران، سیر نمیشوند.
چه دلایلی برای ترک رابطه کوتاه مدت وجود دارد؟
در مواردی ممکن است شما یک یا دو جلسه آشنایی با پسری داشته باشید و یک دفعه از او بشنوید که دیگر مایل نیست شما را ببیند یا تصمیمش تغییر پیدا کرده است. در اینجا نیز ممکن است با خودتان فکر کنید: “مگه من چه ایرادی داشتم؟” یا “همه چیز که خوب پیش میرفت، چرا یه دفعه اینطوری شد؟” و … علاوه بر تمامی مواردی که در بالا ذکر شد، چند نکته دیگر در این اینجا وجود دارد که به طور مختصر در مورد آنها صبحت میکنیم:
- ازدواج اجباری: گاهی ممکن است فرد به اصرار خانواده برای آشنایی یا خواستگاری آمده باشد، به همین دلیل مثلا ممکن است خانواده از او بخواهند که حداقل دو جلسه شما را ببیند و بعد نظرش را بگوید.
- صحبتهای طولانی: طول جلسات روانشناسی و مشاوره حدودا ۴۵ دقیقه تا یکساعت است و معمولا توصیه میشود جلسات بیشتر از این طول نکشد، مگر شرایط خاص! اما چرا این مساله وجود دارد؟ چون وقتی افراد بیشتر از این ساعات کنار هم باشند (مخصوصا در جلسات آشنایی که اصلا قصد این است که افراد درباره خودشان صحبت کنند)، نوعی صمیمیت کاذب بین آنها ایجاد میشود. این صمیمت کاذب باعث میشود که افراد در مورد مسائلی با هم صحبتکنند که بعدا از گفتن آن پشیمان شوند. به همین دلیل به دلیل خجالت از طرح چنین مسائلی، فرد احتمالا نخواهد شما را ببیند.
- مسائل فرهنگی: گاهیاوقات مسائل فرهنگی میتواند مانع بزرگی برای ارتباط باشد؛ بهعنوان مثال دختری که از خانواده و فرهنگی آمده است که زنان به راحتی حق ابراز وجود دارند و … با پسری که در خانواده مردسالار بزرگ شده، خیلی نمیتوانند با یکدیگر کنار بیایند. در حقیقت هیچکدام از این افراد ایرادی ندارند، فقط چون بسیار متفاوند ممکن است یکدیگر را اشتباه ارزیابی کنند، مثلا خانم، مرد را کنترلگر و آقا، خانم را بیقید ارزیابی کند.
شما ممکن است در رابطهای قرار بگیرید که بعد از مدتی فرد مقابل شما را ترک کند و شما دائم از خودتان سوال کنید که “چرا اینطور شد؟!”، “مگه من چه مشکلی داشتم؟”؛ دلایل زیادی وجود دارد که باعث میشود پسر به ترک رابطه فکر کند، اما قبل از اینکه دلایل را بگوییم، میخواهیم یادآور شویم که دست از ملامت خود بردارید، این ماجرا تقصیر شما نیست! دلایلی مانند این موارد ممکن است باعث شود که فرد مقابل بخواهد که رابطه را ترک کند، که یک چیز کاملا شخصی است و لزوما به خوب یا بد بودن شما ارتباطی ندارد: 1. یک رابطه ممکن است به انتها رسیده باشد و دیگر فرد احساس کند که دیگر چیزهایی که میخواهد را نمیتواند در این رابطه به دست بیاورد، 2. فرد مقابل ممکن است نتوانسته شکست قبلی در رابطهاش را به درستی بپذیرد و با آن کنار بیاید، 3. خیلی به شما علاقهمند شده باشد و این ماجرا او را بترساند 4. شما برای او زیادی خوب بوده باشید و او خودش را لایق شما نداند، 5. فرد دچار اختلال شخصیت وسواسی-جبری باشد 6. عزتنفس پایینی داشته باشد، 7. پختگی لازم را برای ارتباط نداشته باشد 6. از رابطه عاطفی بترسد و یا 7. یک شخصیت اغواگر و دونژوان داشته باشند.
پرسش و پاسخ کوتاه