اگر به تازگی رابطه عاطفی شما به پایان رسیده است حتما احساس تنها بودن و تنها ماندن را تجربه کردهاید و میدانید که چقدر دردناک است. این احساس میتواند باعث این نگرانی شود که “نکند نتوانم فرد مناسبی را برای خودم پیدا کنم و همیشه تنها بمانم”. دردناک بودن احساس تنهایی و داشتن چنین نگرانیهایی قابل درک است، چرا که همه افراد نیاز به بودن در یک رابطه صمیمانه را دارند، اما گاهی این احساس به قدری شدید است که باعث میشود بخواهید هرچه سریعتر وارد رابطه دیگری شوید و یا حتی نتوانید رابطه نامناسب یا آسیبزایی که در آن هستید را رها کنید. در واقع ترجیح دهید در یک رابطه پر از آسیب بمانید اما با این ترس از تنها ماندن مواجه نشوید. در این شرایط برای کنار آمدن با این احساس تنهایی چه باید کرد؟ چگونه میتوان از روابط پرآسیب خارج شد یا وارد رابطههای نامناسب نشد و در عین حال تنها ماندن را هم تحمل کرد؟
ترس از تنهایی از کجا ناشی میشود؟
ازدواج کردن یا بودن در یک رابطه به عنوان تنها هدف زندگی
دربسیاری از جوامع از جمله جامعه ما، ازدواج کردن هم برای دختران و هم برای پسران موضوع بسیار مهمی است و معمولا به عنوان تنها الگوی مورد قبول زندگی یا تنها راه خوشبختی تصویر میشود. بنابراین شما به عنوان عضوی از این جامعه یک فرد مجرد یا تنها را فرد خوشحال و خوشبختی نمیدانید. این نوع نگاه، نگرانیهای طبیعی شما را برای یافتن یک همراه مناسب، تبدیل به ترس از تنها و مجرد ماندن میکند. در واقع انگار ازدواج کردن و در رابطه بودن انتظاری است که جامعه از شما دارد و شما موظفید به این انتظار پاسخ دهید. پس طبیعی به نظر میرسد، اگر کسی در زندگیتان نیست، مضطرب و نگران شوید!
ترس از قضاوت شدن توسط دیگران
با توجه به توضیحاتی که درباره نگاه جامعه به مجرد ماندن ارائه شد، احتمال قضاوت شدن از سوی جامعه، دوستان و خانواده زیاد بوده و باعث میشود به خاطر ترس از قضاوت شدن توسط دیگران، از تنها ماندن فراری شوید. گاهی حتی خودتان هم دست به دست بقیه داده و به قضاوت کردن شرایطتان میپردازید و فکرهایی مانند “مگر من چه چیزی کمتر از فلان دوستم دارم؟ نکند فکر کنند عیب و ایرادی دارم؟ نکند من را به خاطر تنها یا مجرد بودنم طرد کنند؟”، سراغتان میآید. در واقع بسیاری اوقات دوستان یا خانواده، با قضاوتها و نوع نگاهشان به این موضوع، ترسهایشان از تنهایی را به شما منتقل کرده یا به آن شدت میبخشند.
داشتن شخصیت وابسته
ممکن است شما از آن دسته از افراد باشید که فکر میکنند در صورت نبودن فردی در کنارشان نمیتوانند زندگی کنند. در واقع خود را وابسته به فرد دیگری تصور میکنید. این وابستگی میتواند در زمینههای مختلفی مانند کارهای روزمره، خرید، تفریح کردن یا مسائل مادی باشد. حتی شاید فکر کنید برای نفس کشیدن هم نیاز دارید کسی کنارتان باشد. نیاز به داشتن یک همراه و حامی برای همه انسانها طبیعی است، اما اگر فکر کنید که بدون وجود چنین فردی، زندگیتان بیمعنی و بیارزش میشود، یعنی احساس وابستگی شدیدی به دیگران دارید که به ترس و نگرانیتان دامن میزند.
ترس از بالا رفتن سن
ترس از تنها ماندن با افزایش سن بیشتر میشود. ممکن است فکر کنید همه افراد مناسب شما تا الان ازدواج کردهاند و فرد مناسبی برای شما باقی نمانده و یا فرصتهای انتخابتان کمتر شده است. با افزایش سن، فشار جامعه را هم بیشتر از قبل احساس میکنید. گویی زنگ هشدار تنها ماندن برایتان به صدا درآمده و باید هرچه سریعتر اقدام کنید. این یعنی چند برابر شدن ترس و نگرانیها.
ترس از تنها ماندن به هر دلیلی که باشد، بسیار آزاردهنده بوده و این کاملا قابل درک است. بنابراین شما هم مانند هر فرد دیگری در این شرایط دنبال راهکاری برای کاهش این ترس هستید.
ترس از تنهایی چه عواقبی دارد؟
بودن در رابطه به هر قیمتی
ترس از تنهایی باعث میشود به جای اینکه دنبال یافتن فرد متناسب با خواستهها و معیارهایتان باشید و بتوانید یک رابطه خوب و رضایتبخش را تجربه کنید، فقط روی بودن در یک رابطه، آن هم به هر قیمتی، تمرکز کنید. در این شرایط معمولا دو راهکار بیشتر دیده نمیشود:
انتخاب فرد نامناسب
هر فردی ملاکها و معیارهایی برای فرد ایدهآلش دارد. این ملاکها میتواند ظاهری، سنی، شغلی، مرتبط با سطح اجتماعی-اقتصادی و… باشد. شما هم حتما با ملاکهای خود آشنایید و الان که در حال خواندن این متن هستید، آنها را در ذهنتان مرور میکنید. اما وقتی ترس از تنها ماندن به شما غلبه میکند، شروع به کوتاه آمدن از استانداردهایتان میکنید. در واقع به جای اینکه دنبال فردی باشید که از بودن با او لذت میبرید و اهداف و دیدگاه مشترکی در زندگی دارید، فقط میخواهید یکی باشد که شما را از فشار تنهایی نجات دهد، حتی اگر خیلی هم از بودن با او لذت نبرید!
ماندن در رابطه نامناسب
برخی از شما هم ممکن است در حال حاضر در رابطهای باشید که متناسب با خواستههایتان نیست. یا حتی بدتر، در رابطهای پرآسیب باشید و بدانید با این فرد نمیتوانید خوشبختی را تجربه کنید، اما همین که به قطع کردن رابطه فکر میکنید ترسها و نگرانیهایتان درباره تنها ماندن سراغتان میآیند. در این شرایط اغلب افراد فکر میکنند “اگر فرد بهتری پیدا نشد چه کنم؟ بقیه هم فرقی با این آدم ندارند، نباید سخت بگیرم. اگر او را ول کنم برای همیشه تنها میمانم.” و همین افکار باعث میشود رابطه نامناسب فعلی را ادامه دهند. در مواردی آسیبهای جدی مانند خیانت، خشونت، اعتیاد و… نیز در رابطه و طرف مقابل وجود دارد، اما ترس تنها ماندن به حدی قوی است که افراد را در رابطه نگه میدارد.
در واقع یک تناقض ناراحت کننده در اینجا دیده میشود؛ همان افرادی که میترسند تنها بمانند و نتوانند فرد یا رابطه دلخواهشان را بیابند، به خاطر نگرانیهایشان درگیر روابطی میشوند که در آن حتی بیشتر از قبل تنهایی را تجربه میکنند. پس باید دنبال راهکارهایی بود.
چطور میتوان با ترس تنها بودن کنار آمد و متعاقبا فرد دلخواه خود را یافت؟
شاید باورش برایتان سخت باشد اما همانطور که در قسمتهای بالا توضیح دادیم، همین ترس از تنها ماندن، با اثری که روی انتخابهایتان میگذارد، احتمال تنهایی شما را افزایش میدهد!! بنابراین بهتر است دنبال راهکارهایی برای کاهش و مدیریت آن بود. در ادامه به چند روش برای کاهش احساس تنهایی اشاره شده است:
انتقاد کردن از خودتان را متوقف کنید
صادقانه به این موضوع فکر کنید که در یک روز معمولی چقدر خودتان را به باد سرزنش و انتقاد میگیرید. چند بار در روز با گفتن جملاتی مانند “چقدر من احمقم”، “چقدر چاقم”، “خیلی پیر شدم”، “خیلی زشتم”، “به هیچ دردی نمیخورم”، “همش گند میزنم”، “خیلی خنگم” و … از خودتان انتقاد میکنید. وقتی با چنین لحنی با خودتان حرف میزنید، طبیعی است که روحیهتان خراب شود، ترسها و نگرانیهایتان شدت پیدا کند و این باور را در خودتان ایجاد کنید که فرد بیارزشی هستید. افکارتان تاثیر مستقیم روی احساستان دارد.
وقتی خودگوییهای منفی به ذهنتان هجوم آورد، این روش را امتحان کنید: به صدای منفیباف وجودتان بگویید که شما را رها کند، به صدای درونتان بگویید که از اذیت کردنتان دست بردارد؛ به خودتان بگویید: من یک انسان باارزش هستم. این نکته اصلاً موضوع پیچیدهای نیست، اگر دائماً روی نقصها و کمبودهایتان متمرکز شوید، این باور دروغین را به خودتان القاء میکنید که هیچ کس هرگز نخواهد خواست که شما را به عنوان شریک زندگی در کنارش داشته باشد.
احساس خوبی دربارۀ خودتان داشته باشید
هر چقدر دربارۀ اهمیت این توصیه بگوییم، کم گفتهایم. فرض کنید که وارد یک فروشگاه ماشین میشوید و فروشنده به شما میگوید که ماشین مناسب شما را دارد. او میگوید: “راستش، این ماشین یه کم قدیمی و داغونه. ولی هنوز راه میره، البته مصرف بنزینش زیاده، یه چند تا خط و خش هم روش افتاده، از وضعیت موتورش هم مطمئن نیستم.” بعد از شنیدن این حرفها چقدر راغب هستید تا چنین ماشینی را بخرید؟ قطعا سریعا از آنجا خارج شده و دنبال ماشین بهتری در جای دیگری میگردید. چرا؟ چون وقتی فروشندۀ ماشین کیفیت جنسش را باور ندارد، چرا شما باید خوب بودن آن را باور کنید و این جنس معیوب را بخرید؟
دقیقاً به همین دلیل است که باید اعتماد به نفس و عزت نفستان را افزایش دهید. اگر آنچه را که در معرض فروش میگذارید، باور نداشته باشید، دیگران چرا باید باورتان کنند؟ اعتماد به نفس جذابیت میآورد. اگر ایمان داشته باشید که چیز باارزشی برای عرضه کردن دارید، دیگران هم شما را باور خواهند کرد. هر چه بیشتر خود را از صمیم قلب دوست داشته باشید، بیشتر قانع میشوید که سرانجام روزی نیمۀ گمشدهتان را پیدا خواهید کرد.
بپذیرید که چیز باارزشی برای عرضه کردن دارید
چند مورد از بهترین خصوصیاتتان را نام ببرید. آیا فردی صادق و سختکوش هستید؟ ورزشکار، هنرمند یا خانواده دوستید؟ انسان آرام و راحتی هستید یا منظم و کارآمد؟ نه تنها میتوانید کسی را پیدا کنید که ویژگیها و علائق مشترکی با شما داشته باشد، میتوانید با اضافه کردن نقاط قوتتان به رابطه، مکمل همسر آیندهتان باشید. اساساً نباید فقط دربارۀ خواستههایتان از رابطه فکر کنید، باید به این فکر کنید که ارتباط برقرار کردن با شما چه مزایایی دارد و چطور میتوانید طرف مقابل را با ویژگیهای خوبتان خوشحال و راضی کنید.
طرز تفکر و احساستان را دربارۀ مجرد بودن تغییر بدهید
تا به حال به این موضوع دقت کردهاید که متاهل بودن و فرزند داشتن به معیاری برای ارزیابی موفقیت و ارزش فردی تبدیل شده است؟ فشار اجتماعی بسیار شدیدی برای ازدواج، به خصوص بر روی زنان وجود دارد. هر چقدر هم که یک زن موفق باشد، اگر مجرد باشد، مردم فکر میکنند که حتماً یا ناراحت و بدبخت است یا کنار آمدن با او آنقدر سخت است که تا به حال نتوانسته است شوهر پیدا کند. این باورها مجرد بودن را مانند یک شکست فردی جلوه میدهد. اما شما یک شکستخورده نیستید؛ ارزش فردی شما چه مجرد بمانید، چه ازدواج کنید، یکسان است. راستش را بخواهید، اگر خودتان دوست داشته باشید، میتوانید همین فردا خواستگار پیدا کنید. البته چنین رابطۀ عجولانه و از سر اضطراری احتمالاً رابطۀ خوبی نخواهد بود، اما به هرحال شما را در مسیر متاهل شدن قرار میدهد. بنابراین مجرد ماندن به این معنا است که ترجیح میدهید برای پیدا کردن فرد ایدهآلتان منتظر بمانید یا این که میخواهید کار عاقلانه را بکنید و صبر کنید تا اول ناراحتیهای شکست عاطفی قبلیتان تسکین بیابد.
بر روی داشتههایتان متمرکز شوید
به خاطر داشتن خانواده و دوستانتان سپاسگزار باشید. ترس از تنها ماندن باعث میشود که ناامید شوید و با درماندگی رفتار کنید. دیگران میخواهند مطمئن شوند که شما آنها را به خاطر خودشان دوست دارید و از سر نیاز و برای یافتن کسی که از شما مراقبت کند، به آنها پناه نیاوردهاید. به خاطر تمام نعمتهای زیبایی که زندگی در اختیارتان قرار داده است، شکرگزار باشید. متمرکز شدن روی تکۀ گمشدۀ جورچین زندگیتان باعث میشود که جای خالی آن بزرگتر به نظرتان بیاید. همین الان هم زندگیتان سرشار از خوبیها و خوشیها است، پس از آنها لذت ببرید.
فعالیتهایتان را هر هفته برنامهریزی کنید و از زندگی لذت ببرید
از این فرصت تنها بودن نهایت استفاده را ببرید و از زندگی مجردی لذت ببرید. وقتی وارد رابطه بشوید، زمان کمتری برای معاشرت با دوستان، کتاب خواندن و انجام دادن فعالیتهای خاص خودتان خواهید داشت. پس الان که آزاد و مجردید، خوش بگذرانید. اگر برنامۀ زندگیتان را مملو از فعالیتهای لذتبخش کنید، دیگر روی احساس “پوچی” متمرکز نخواهید شد. به این ترتیب متوجه میشوید که زندگی پرباری دارید و احساس شادی و خوشبختی بیشتری خواهید کرد. همه دوست دارند، کنار انسانهای شاد باشند؛ اعتماد به نفس جذابترین ویژگی انسان است.
از ایدهآلسازی رابطههای دیگران خودداری کنید
نیاز به دریافت عشق و ایجاد یک رابطۀ عاشقانه از چنان اهمیتی برخوردار است که متاسفانه بسیاری از مردم باقی ماندن در یک رابطۀ بد را به تنها و مجرد شدن ترجیح میدهند. برخی افراد قبل از غلبه بر ترس خود از تنهایی، قبل از شناخت خواستههای واقعیشان یا قبل از التیام یافتن زخمهای شکستهای عاطفی گذشته، وارد رابطه میشوند. آیا شما هم جزء آن دسته افرادی هستید که سعی میکنند درد و رنج رابطۀ شکست خوردۀ قبلی را با شروع یک رابطۀ جدید تسکین بدهند؟ بعضی از افرادی که این روش را برای بهتر شدن حالشان انتخاب میکنند، آنقدر خوششانس هستند که شریک عاطفی مناسبی را پیدا کنند؛ اما متاسفانه بخت با همه یار نیست. برخی در دام روابطی میافتند که نیازهای شخصیشان را برآورده نمیکند و ده سال بعد که به خود میآیند، خود را در میان یک رابطۀ سرشار از آشفتگی و پریشانی گرفتار میبینند. تمام زوجها خوشبخت نیستند. شکرگزار باشید که هنوز شانس در آغوش گرفتن یک آیندۀ درخشان را دارید ـ میتوانید صبر کنید و شریکی را برای زندگیتان انتخاب کنید که تناسب کاملی با نیازها و خواستههایتان داشته باشد.
به روابط دیگران حسادت نکنید
آیا وقتی همکلاسیتان خبر ازدواجش را به شما میدهد یا ماجراهای قرار عاشقانۀ فوقالعادهاش را برایتان تعریف میکند، اوقاتتان تلخ میشود و تیر تیز حسادت در قلبتان فرو میرود؟ شاید با خودتان فکر کنید که: “چرا اون؟ چرا من نه؟” و به این ترتیب کل روزتان را با این افکار بیهوده خراب میکنید. برای افرادی که نیمۀ گمشدهشان را پیدا کردهاند، آرزوی خوشبختی کنید، انرژی و افکار مثبتتان را به سمت عشاق شادی بفرستید که آنها را در کوچه و خیابان میبینید. وقتی زوج خندانی را دست در دست هم میبینید، فکر کنید: “چه عاشقانه، منم یه همچین چیزی میخوام! دیگه صبر ندارم، میخوام زودتر اون آدمی رو که قراره دستم رو بگیره، ببینم!” این افکار مثبت دیدگاهتان را خود به خود تغییر میدهد و نگرش مثبتی را نسبت به آیندۀ رابطهتان ایجاد میکند.
از متخصص کمک بگیرید
اگر برای ارتقاء حس اعتماد به نفس و عزت نفستان نیاز به حمایت بیشتری دارید، چرا از مشاور کمک نگیرید؟ کمی حمایت و تایید در مسیر پرورش دادن عشق و احترام بیشتر برای خودتان، تاثیر شگرفی خواهد داشت. مراجعه به مشاور به معنای این نیست که مشکلی دارید؛ کمک گرفتن از مشاور به این معنا است که تصمیم گرفتهاید تا شرایط را تحت کنترل خودتان دربیاورید و میدانید برای رسیدن به این هدف به کمک تخصصی نیاز دارید.
ترس از تنها ماندن، از جمله تجارب سخت و دردناک بسیاری افراد است. این ترس در واقع به نگرانی افراد از همیشه مجرد ماندن و نیافتن فرد و رابطه ایدهآلشان باز میگردد و دلایل زیادی از جمله انتظارات جامعه، ترس از قضاوت شدن، ترس از بالارفتن سن و احساس وابستگی دارد. اما همین ترس، در صورتی که کنترل و مدیریت نشود میتواند باعث شود فرد از استانداردهایش کوتاه بیاید و فرد نامناسبی را انتخاب کرده و یا در رابطهای پرآسیب بماند. در این شرایط فرد از هدف اولیهاش یعنی تجربه صمیمیت و داشتن یک رابطه رضایتبخش باز بماند. بنابراین آشنایی با راهکارهایی برای مدیریت این ترس ضروری به نظر میرسد. در این بین میتوان به دست برداشتن از انتقاد نسبت به خود و تلاش برای داشتن حس مثبت درباره خود، توجه به تواناییها و ارزشمندیهای خود، تغییر باورهای خود درباره مجرد بودن، انجام فعالیتهای لذتبخش، توجه به داشتههای خود، بهبود روابط با خانواده و دوستان، عدم ایدهآل سازی رابطههای دیگران، عدم حسادت به رابطههای دیگران و استفاده از کمک حرفهای اشاره کرد.
پرسش و پاسخ کوتاه