شروع هر رابطه ی مشترکی با قول و قرار باهم بودن آغاز می شود. اما گاهی اوقات با گذشت زمان و به دلایل مختلف رابطه دیگر آن شور و عشق اولیه را ندارد. گاهی روزهای بد رابطه بیشتر از روزهای خوب آن شده و خاطرات خوب جای خود را به جنگ و دعوا می دهد. این شرایط تا حدی ادامه پیدا می کند که یکی یا هر دو طرف تحمل ادامه رابطه را ندارند.اغلب بروز این تنش ها بین زوجین با نشانه های هشدار دهنده ای همراه است که در این مقاله سعی شده برخی از علائم هشدار دهنده تمام شدن یک رابطه عاشقانه را بیان کنیم. ولی آیا تنها با در نظر گرفتن این نشانه ها باید به اتمام رابطه فکر کرد؟ یا می توان با بهره گیری از مشورت و سایر راهکارها رابطه را از اول ساخت؟
کاملا طبیعی است که وقتی شور و علاقه ی اولیه به یکباره در بین افراد درگیر یک رابطه از بین می رود طرفین دچار مشکلات روحی و دغدغه های فکری می شوند . بهترین راه حل، بررسی و درمیان گذاشتن نشانه های تغییر رفتاری و سرد شدن رابطه با نفر سومی است که تجربه ی مشورت دادن و حل مشکلات مشابه را داشته است.
مشاوران به شما در یافتن پاسخ به سوالات زیر کمک خواهند کرد:
• نشانه های هشدار دهنده ی اتمام رابطه چیست؟
• آیا بحث و دعوا ی بیش از حد از نشانه های اتمام رابطه است؟
• آیا راهی برای ترمیم رابطه یی که این نشانه ها را دارد،است؟
• آیا این رابطه ارزش ادامه دادن و تلاش برای ماندگاری آن را دارد؟
• چه راهکار هایی برای نجات رابطه یی که دچار این نشانه ها شده وجود دارد؟
• چطور یک رابطه را با کمترین آسیب و تنش روحی پایان دهیم؟
11 نشانه ی اتمام رابطه
1ـ بیشتر از حد معمول با هم دعوا میکنید
به قول معروف دعوا نمک زندگی است و هر زن و شوهری هر از گاه با هم بگومگو میکنند. حتی باید بگوییم که این مشاجرهها به تقویت رابطه کمک میکند. اما اگر درگیر دعوای مداومی با همسرتان هستید، این مشاجرههای بیپایان نشانه خطرناکی است. به گفته مشاورین، اگر شما و همسرتان بیشتر از گذشته با هم دعوا میکنید، یک توضیح برای آن وجود دارد: “فشار و استرس خارجی بیش از حد مقصر تمام این دعواها است.” هرچند مشاجرات زناشویی در روانشناسی لزوماً به معنای پایان رابطه نیست، روانشناسان معتقد هستند که این کشمکشها علامت هشدار به پایان رسیدن زندگی مشترک است.
2ـ احساس میکنید که از هم دور شدهاید
اگر ناگهان احساس میکنید که دارید خود را به همسرتان تحمیل میکنید و وابستگی بیش از حد به او پیدا کردهاید، احتمالاً رابطهتان سرد شده و از هم دور شدهاید. اگر همسرتان به یکباره ترجیح میدهد که کمتر با شما وقت بگذراند و از نظر ذهنی و جسمی از شما فاصله گرفته است، احتمالاً این دوری به این معنا است که او اولویتهایش را تغییر داده است. اگر همسرتان دیگر علاقهای به با هم وقت گذراندن و در کنار شما بودن نداشته باشد، این کنارهگیری احتمالاً به این معنا است که او با هدف جدا شدن و قطع رابطه دارد از شما فاصله میگیرد.
3ـ “عاشقت هستم” را کمتر میشنوید
زندگی در روزهای اول رابطه شیرین و عاشقانه است، اما وقتی رابطه عاشقانه به پایان خود نزدیک میشود، این شیرینی و حلاوت جای خود را به تلخی زهرآگین میدهد. اگر این روزها دوستت دارم را به ندرت از زبان همسرتان میشنوید، حتماً این بیتوجهی او دلیلی دارد. یا همسرتان دیگر عاشق شما نیست یا این که از محبت شما نسبت به خودش مطمئن است و نیازی برای تلاش بیشتر نمیبیند. هر دو حالت به معنای مرگ رابطهی عاشقانه است و باید برای نجات زندگی مشترکتان کاری بکنید.
4ـ زندگی جنسیتان دیگر وجود خارجی ندارد
همه میدانند که خوشیهای ماه عسل دیر یا زود به پایان میرسد و وقتی به زندگی روزمره و یکنواخت برمیگردید، رابطه جنسی پرشور روزهای اول کمرنگ میشود. اما اگر همسرتان عمداً به شما کممحلی میکند، یک جای کار میلنگد. رابطه جنسی یکی از عاملهای موفقیت و دوام روابط عاشقانه و زناشویی است. البته منظورمان این نیست که بنیان رابطه خود را بر روابط جنسی و تعداد دفعات رابطه بنا کنید، اما اگر شرایط ناگهان تغییر کرد و رابطهتان رو به سردی گذاشت، باید نگران شوید.
5ـ کمتر با هم حرف میزنید
ارتباط، ارتباط و باز هم ارتباط. چند بار شنیدهاید و خواندهاید که ارتباط داشتن و گفتگو کردن با هم رمز موفقیت یک رابطه است؟ اگر همسرتان دیگر علاقهای به برقراری رابطه، چه عاطفی چه جنسی، ندارد، بدانید که مشکلی وجود دارد. وجود یک خط آزاد ارتباطی برای دوام هر رابطهای ضروری است، اگر این خط بسته شود، رابطهی عاشقانهتان نیز پس از مدتی به پایان خواهد رسید.
6ـ فرار کردن از زیر بار مسئولیت
اگر همسرتان هیچ مسئولیتی را قبول نمیکند، مشکلی وجود دارد. اگر همسرتان از شرکت در مهمانیهای خانوادگی و مراسم مهم فرار میکند و زیر بار مسئولیت تغییرات مهم نمیرود، بهتر است هوشیار شوید. این فرار کردن از زیر بار تعهدات احتمالاً به این دلیل است که همسرتان مردد است که آیا میخواهد مراحل بعدی زندگی را در کنار شما باشد یا خیر. علت این تردیدها چه عصبی شدن از فکر قبول کردن مسئولیتهای بزرگ باشد، چه رسیدن به پایان راه، بهتر است وقت بگذارید و با هم درباره آینده رابطهی مشترکتان حرف بزنید.
7ـ دوستان همسرتان دیگر رفتار دوستانهای با شما ندارند
اگر رفتار دوستان همسرتان به یکباره تغییر کرده و دیگر علاقهای به وقت گذراندن با شما ندارند، یکی از دو مشکل زیر وجود دارد. یا همسرتان با آنها درددل کرده که به زودی رابطهاش را با شما تمام خواهد کرد یا این که در جمع دوستان خود پشت سر شما بدگویی کرده است و باعث شده که دوستانش نسبت به شما بدبین شوند. رفتار دوستان همسرتان معیار مناسبی برای سنجش وضعیت رابطهی زناشوییتان است، به ویژه اگر آنها همواره برخوردی گرم و دوستانه با شما داشتهاند و ناگهان از این رو به آن رو شدهاند.
8ـ احساس میکنید که به یک انتخاب تبدیل شدهاید
همسرتان نباید کاری کند که احساس کنید، جزء انتخابهای او قرار میگیرید. زمانی که وارد یک رابطه متعهدانه میشوید، باید همسرتان اولویت نخستتان باشد. اگر همسرتان کاری کرده که حس میکنید بخشی از یک معادله چند متغیره هستید، باید بدانید که رابطهتان در وضع خوبی قرار ندارد.
9ـ همسرتان بهانهگیر شده است
به نظر میرسد که ناگهان هر کاری که انجام میدهید، اشتباه است و همسرتان دائماً در حال ایراد گرفتن از تک تک کارهایتان است. ایرادگیر شدن یک نشانه هشدار است و نشان میدهد که همسرتان در واقع از موضوع مهمتری ناراضی است که آن را به زبان نمیآورد. به عبارت دیگر مشکل اصلی ریختن تفاله چای در سینک ظرفشویی نیست، بلکه این بهانهها و ایرادها از موضوع مهمتری نشأت میگیرد.
10ـ آیندهتان مبهم به نظر میرسد
سابقآً عادت داشتید که با هم برای آینده مشترکتان برنامهریزی کنید و آیندهتان را با هم بسازید، اما به نظر میآید که تمام آن تلاشها به باد رفته و آن برنامههای دقیق دیگر بیفایده است. اگر آینده رابطهی عاشقانهتان در هالهای از ابهام قرار دارد، درباره آن با هم حرف بزنید. ممکن است این ابهامها و بلاتکلیفیها فقط یک تغییرمسیر جزئی باشد، اما اگر همسرتان از حرف زدن درباره آینده طفره میرود، احتمالاً آیندهی دیگری بدون شما را برای خودش برنامهریزی کرده است.
11ـ همسرتان عذرخواهی نمیکند
اگر همسرتان احساساتتان را جریحهدار کرده یا بالعکس شما او را آزردهاید، عذرخواهی برای رفع این ناراحتی الزامی است. زمانی که یک رابطهی دوستی نفسهای آخر خود را میکشد، فرد دیگر خود را ملزم به عذرخواهی نمیبیند. اگر همسرتان دیگر بابت کارهای اشتباهش از شما معذرت نمیخواهد، باید بدانید که مشکلی وجود دارد. متاسفم لغت سادهای است که به زبان آوردن آن خیلی از مشکلات را حل میکند. چنانچه عذرخواهی صمیمانه از دایره واژگان همسرتان حذف شده، احتمالاً دیگر برای ناراحت کردن شما احساس تاسف نمیکند و میخواهد که همه چیز را تمام کند.
ممکن است شما نیز برخی از این نشانه ها را در زندگی مشترک داشته باشید.اما اینکه رابطه ی شما در مرحله ای بحرانی است و این نشانه ها فقط بخشی از روال عادی زندگی مشترک است ، تنها با مشورت با یک مشاور آگاه در زمینه ی مشکلات بین زوجین بدست آورد.و با کمک مشاور و تلاش طرفین درصدد ترمیم رابطه به روزهای خوش آن بود. اما درصورتیکه این نشانه ها حاکی از مشکلی بزرگتر و عمیق تر در زندگی باشد، زمان آن فرا رسیده که تصمیم بگیرید که آیا این رابطه ازرش جنگیدن و تلاش برای ماندگاری را دارد و یا باید از آن دست کشید.
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام وقتتون بخیر
من دو ماهه با آقایی آشنا شدم
ایشون از اول به قصد ازدواج اومدن جلو و تماما منطقی پیش رفتیم و سوال های مهم برای آشنایی پرسیدیم
و وقتی بحث مهریه شد به مشکل برخوردیم
من بهشون گفتم حق طلاق و حق مسکن و حق حضانت رو میخوام ایشون اول قبول کردن گفتن باشه پس من مهریه رو تعیین میکنم، که گفتن ۱۴ سکه و دو دانگ خونه
بعد پشیمون شدن گفتن حق ها رو نمیدم و همون مهریه رو قبول کن، منم گفتم من حق ها برام مهم بود ولی حالا ک قبول نکردین ۱۱۴ تا سکه و سه دانگ خونه رو میخوام
ایشون بعد چند روز فکر کردن موافقت نکردن و رابطهمون تموم شد
ولی از نظر شخصیتی من ازشون خوشم اومده باهم توی تمام مسائل توافق و تفاهم داشتیم
حالا نمیدونم چیکار کنم و چی درسته
آدمی نیستم ک توی رابطه هام زود پا پس بکشم و سعی میکنم با مسائل کنار بیام
سلام دوست گرامی
به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید.
مسائل مالی بین شما پیش از ازدواج مشکل ساز شده است و باید زاویه دید هردوی شما بر سر این مسائل دقیقاً بررسی شود. چون ازدواج معامله نیست.
این مخالفتها اگر همراه با بلوغ و استنقلال مالی و عاطفی نباشد، به مرور زمان تبدیل به یک اختلاف بزرگتر میشود.
اگر از نظر ایشان همه چیز تمام شده است، باید دلیل اصرار خودتان را برای برگشت به رابطه و ازدواج دقیقا بررسی کنید.
همچنین در مورد مسائل مالی و حقوقی پیش از ازدواج باید حتما دوطرف توافق درست و منطقی داشته باشند.
سلام من با پسر یکی از فامیل های دورمون از طریق اینستا هم صحبت شدم اون خودش هم اول پیام داد گفت قصد اشنایی ولی گفت درگذشته دختری رو می خواسته ازدواج کرده ولی طبق عکس های غمگین عاشقانه تلگرام احساس می کردم تو گذشته خیلی پیگیر بود ی شب خودش پیام داد من جواب دادم من پیام دادم ازش سوال پرسیدم اصلا نگفت تو چی گفتی قطع کرد رفت بعد بهش پیام دادم شماره من پاک کن اصلا نگفت از چی ناراحتی گفت هر جور راحتی ولی الان تو پروفایل گذاشته تو عقربه ساعت شماری من دقیقه شمار لحظه شماری می کنم برای 12 تموم تو بیو هم نوشته با بودن تو ارامشی دارم که می توانم طوفان در اغوش بگیرم در صورتی که انلاین دو سه دقیقه بیشتر نیست شبا روز هم انلاین نمیشه یعنی با کسی؟ دوستم میگه پروفایل به تو میگه نظر شما چی؟
سلام دوست گرامی. طرف مقابل شما همچنان در ارتباط قبلی مانده و سوگوار آن است. بنابراین برای شروع ارتباط جدید باید ابتدا خود را بازسازی کند تا بتواند در کنار شما باشد.بهتر است پیگیر ایشان نباشید تا خودش با بیان مستقیم و نه فقط صرفا از طریق بیو به شما ابراز علاقه کند. برای بررسی بیشتر نیز می توانید از رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
باسلام دختر ۲۹ساله ای هستم با موقعیت اجتماعی و خانوادگی خوب حدود یک ماه پیش با آقایی ۴۲ساله از طریق فضای مجازی آشنا شدم بعداز یک هفته از آشنایی همدیگرو ملاقات کردیم و اجازه دادیم روند به منظور شناخت جهت ازدواج ادامه پیدا کنه این آقا قبلا ازدواج ناموفق داشتن وجداشدن وحدود۶سال هست که مجرد هستند تواین مدت ما به معنی واقعی کلمه از نظر روحی و روانی باهم آرامش و صلح داشتیم یک آرامش بی نظیر اما بعداز این یک ماه این آقا کم کم دچار تردید های مختلف شدن مثلا سر اختلاف سنی سر اینکه ایشون جداشده بودن ومن مجرد بودم سراین موضوع که خیلی تو زندگی قبلی آسیب دیده بودن با چندتا مشاور صحبت کرده بودن و بعدازیک ماه جداشدیم به درخواست ایشون یک هفته گذشت من دوباره ازش خواستم باهم باشیم ایشون هم باکمال میل قبول کردن همه چیز خوب بود اما همچنان این شک در وجود ایشون ودرگیری ذهنی وخودخوری ایشون وجود داشت هر اختلافی پیش میمود سریع میگفت ببین مشاور هم گفت این حرف رو میزنی این کارو میکنی و…خلاصه بعداز یک ماه ونیم جداشدیم بازهم به درخواست ایشون الان دوهفته هست جداشدیم ولی من دلم میخواد بازهم با هم باشیم چون واقعا از لحاظ روحی آرامش داشتم ودرک داشتیم نسبت بهم
رابطه ما همش براساس احترام درک متقابل بود نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنمایی کنید
سلام دوست گرامی
بهرحال یکسری نگرانی ها و تردیدهای ایشان به دلیل موقعیت و شرایطی که تجربه کردن طبیعی هست اما مهم نحوه مدیریت هست
ایشون تجربه زندگی مشترک را دارند و باید با استفاده از این تجربه، نحوه برخورد و مدیریت رابطه را یاد بگیرند و اشتباهات و نواقص رفتاری قبلی خود را که منجر به جدایی شده پیداکنند و درصدد رفع ان باشند
به مرور با همراهی شما و درک شما و کمک از یک مشاور مجرب، میتوانید رابطه منطقی داشته باشید
36سالمه و
خانمم31ساله.حدود12 سال ازدواج کردم و پسرم 9 سالشه.قبل ازدواج1سال دوست و1سال نامزدبودیم.خانمم از ابتدا عصبی و پرخاشگرو شکاک بود ولی بدلیل اینکه انتخاب خودم بودکوتاه میومدم.از نظرجنسی ازابتدا سردبود.تا6سال پیش به دلیل ورشکستگی منزل روترک کرد و مهرشو اجرا گذاشت ولی با وساطت بزرگترها برگشت.4سال پیش بازهم به دلایل نامعلوم منزلو ترک کردو وکیل گرفت برای مهریه.دوباره بعد از 5ماه با وساطت بزرگترها برگشت.بعد از برگشت خواست پول رهن خانه به نامش بشه که شد.بعدها گفت در این 5 ماه با آقایی یکبار رابطه داشته و عذاب وجدان داره که من بخشیدم.اما عصبیو پرخاشگری با منو پسرم ادامه داشت.18 ماه پیش برادرش فوت کردو بعلت ضربه روحی و عدم اجازه مادرش که تا چند سیاه پوش بودن عصبی تر وبددهن و افسرده تر شدن.اما خودش قبول نداره.2ماه قبل از ترک منزا متوجه شدم با آقایی درفضای مجازی صحبت میکنه که باز بخشیدم.14ماه پیش به علت پس انداز بنام من و ایشون برای خرید خانه و عدم ولخرجیهای سابق و بهانه های واهی منزل رو ترک کردن و تقاضای طلاق توافقی داشتند ولی من زندگیمو دوست دارم و نمی خواستم طلاقش بدم.مهریه و … رو اجرا گذاشته و من در حال پرداختم.بعد از چند ماه من راضی به طلاق توافقی شدم.وای ایشون گفتن فقط حق طلاق و من هم دیگه سرد شدم و ارتباطی نداریم تا برای یکی از پرداختی های مالی حکم جلب منو گرفت و من تو کلانتری پولشو دادم.تو سال جدید دوباره بازگشتش فکر میکنم و احساس میکنم هنوز با این همه اتفاقات بد ، دوسش دارم. که بعضی ها موافق و میگن پشیمون شده و بعضی ها مخالف برگشتش هستن.من خودم نمی خوام بهشون پیشنهاد برگشت بدم.چکار کنم که ببینم تمایل به برگشت و زندگی داره یا نه
و اگر تمایل نداره چجوری تمومش کنم چون فقط داره لجبازی میکنه و حاضر به طلاق توافقی نیست
سلام دوست گرامی
شما باید در همان سالهای ابتدای ازدواجتان برای این مشکلاتی که مطرح کردید باید مشاوره می رفتید و مشکلات را حل میکردید در واقع هر بار شما تنها صورت مسئله را پاک کردید و به دنبال دلایل نبودید.در کنار صحبت های شما لازم هم هست صحبت های همسرتان نیز شنیده شود
بهترین کار در شرایط قعلی مشاوره حضوری دو نفره هست
سلام. نامزدم چند روز پیش خیلی جدی میخواست همه چی بینمون تموم بشه چون فکر میکرد من سریع ناامید میشم و نمیتونم توی سختیها تحمل کافی داشته باشم. راست میگفت اون لحظه ای که مدنظرش بود من واقعا از رابطمون نا امید بودم چون تجربه های تلخ زیادی دارم و یه حس بد بهم میگفت این رابطه به سرانجام نمیرسه سعی کردم توی رفتارم چیزی نشون ندم امااون فهمید و میخواست همه چی تموم بشه. با اصرار گفتم اشتباه میکنه و ازش خواستم یه شانس دیگه به رابطمون بده به هرحال من خیلی دوستش دارم و خانواده سختگیری هم دارم که نمیدونستم چه جوابی بهشون بدم.به سختی قبول کرد.امابااین که قرار بودعقدمون هفته دیگه باشه گفت فعلا باید به هم زمان بدیم و من هم پذیرفتم. بعدش از اصراری که کرده بودم پشیمون شدم و تصمیم گرفتم به محض کوچکترین حس منفی خودم پیش قدم بشم و همه چیو تموم کنم اما اون به نظرم مهربون تر از قبل شده و خیلی بیشتر برام وقت میزاره و باهام صحبت میکنه… نمیدونم دلش برام میسوزه چون اون روز خیلی گریه کردم یا میخواد برای جدایی آماده بشم یاواقعا رابطمون براش مهمه… میخوام این رابطه رو داشته باشم چون با وجود نقصهایی که داره نقاط مثبتش هم خیلی زیاده. اما اگه قراره تموم بشه نمیتونم تحمل کنم که اون پیشنهاد تموم شدنش رو بده.ضمن اینکه ما فاصله خیلی زیادی باهم داریم تقریبا به اندازه طول ایران یکیمون جنوبیم یکی شمال. ۴۰ روزه نامزدیم و فقط دو بار همدیگه رو دیدیم و این شناخت رو برامون خیلی سخت میکنه. هرچند همین الانم میشه فهمید خیلی اختلاف فرهنگی داریم اما دوتامون اهل سازشیم هر دومونم سنمون بالاست و شاید دیگه انگیزه ای برای یه رابطه جدید نداریم. اما نمیدونم با این همه فاصله چیزی بینمون حل میشه یا نه… لطفا بگید چکار کنم