ترس از جدایی در رابطه عاشقانه (چرا در رابطه ناسالم می‌مانیم؟)

تاریخ آخرین بروزرسانی :

اشتراک گذاری

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

مشاوره

02122024728
رزرو نوبت

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

ترس از جدایی در رابطه عاشقانه (چرا در رابطه ناسالم می‌مانیم؟)

یک رابطه ناموفق منبع نگرانی و استرس فراوان است و حتی ممکن است به افسردگی بالینی نیز دامن بزند. بااین حال جدا شدن از یکدیگر برای برخی زوجین بسیار دشوار است، بنابراین آن‌ها نهایت تلاششان را برای نجات زندگی مشترکشان می‌کنند، حتی اگر بهترین کار این باشد که از این رابطه شکست خورده دست بکشند. دلایل متعددی برای باقی ماندن در یک رابطه زناشویی ناموفق وجود دارد. برخی می‌ترسند که دیگران بعد از طلاق آن‌ها را انسانی شکست خورده و بازنده قلمداد کنند و عده‌ای نیز به دلیل وابستگی مادی به طرف مقابل خودشان را مجبور به سوختن و ساختن می‌کنند.

در این مقاله بررسی می‌کنیم که چرا افرادی که دیگر هیچ اثری از عشق در قلبشان باقی نمانده است، همچنان به زندگی با یکدیگر ادامه می‌دهند. پس از آن به اتفاق هم راهی را برای غلبه بر این ترس‌ها پیدا می‌کنیم تا اگر شما هم از تحمل یک رابطه ناسالم به تنگ آمده‌اید، در نهایت بتوانید تصمیم درستی برای زندگیتان بگیرید.

چرا یک رابطه ناسالم را ترک نمی‌کنیم؟ 


1ـ پایین بودن عزت نفس

عزت نفس پایین و عدم اعتماد به نفس باعث می‌شود که افراد رابطه ناسالم را رها نکنند. روانشناسان معتقدند، فردی که اطلاعی از محاسن و ویژگی‌های مثبت خود ندارد، ناخودآگاه آماده است تا هر گونه رفتار بد و ناخوشایندی را با خود بپذیرد. این افراد باور دارند که شایسته دریافت عشق نیستند.

توصیه‌های زیر خطاب به افرادی است که به دلیل دست‌کم گرفتن خود، در تله یک رابطه ناسالم گرفتار شده‌اند:

  • بر روی خودتان سرمایه‌گذاری کنید. این سرمایه‌گذاری می‌تواند یک سرگرمی جدید، دوره‌های آشپزی یا رفتن به سفر باشد. اولین فردی که باید مراقب شما باشد، خودتان هستید.
  • خودتان را ببخشید. از سرزنش کردن خود برای اشتباهات گذشته دست بردارید و در عوض به آینده فکر کنید.
  • حرف‌های امیدوارکننده به خودتان بزنید. هرگز به خودتان نگویید که “من یه بازنده‌ام” یا “من یه احمقم”. شما انسانی منحصر به فرد و شایسته بهترین‌ها هستید.

اکنون می‌توانید از دید یک انسان بااعتماد به نفس به زندگیتان نگاه کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید که آیا واقعاً برای ادامه زندگی به یک شریک عاطفی نیاز دارید یا خیر. احتمالاً دلیل باقی ماندنتان در این رابطه ناسالم این است که احساس می‌کردید استحقاق رابطه بهتری را ندارید.

2ـ سن

هنوز هم افکار کلیشه‌ای و رایجی درباره جامعه وجود دارد که می‌گوید زندگی بعد از 40 سالگی به پایان می‌رسد و یافتن عشق واقعی با عبور از مرز 40 سالگی غیرممکن می‌شود. ترس از تنهایی دلیل باقی ماندن بسیاری از زوجین در کنار هم است. اما جامعه‌شناسان بر این باورند که انسان‌ها در هر سنی می‌توانند زندگی شخصی خود را سرو سامان بدهند. تقریباً نیمی از خانم‌های بالای 45 سالی که طلاق می‌گیرند، ادعا می‌کنند که بعد از طلاق شادتر از قبل شده‌اند. جدا شدن در سن بالا مزایای خاص خود را دارد.

  • احتمالاً فرزندانتان بزرگ شده‌ و سرو سامان گرفته‌اند و اکنون می‌توانید با خیال راحت هر کار که دوست دارید، انجام بدهید؛ مثلاً به مسافرت بروید و هر چقدر دوست دارید برای خودتان وقت بگذارید.
  • شما انسان مستقلی هستید و می‌توانید شریکی را برای خودتان انتخاب کنید که واقعاً خوشبختتان کند. یا این که می‌توانید تصمیم بگیرید که با هیچ کس وارد رابطه نشوید؛ هرچه نباشد زندگی خودتان است و فقط خودتان باید درباره آن تصمیم بگیرید.
  بخشش خطاها و اشتباهات همسر

3ـ مسائل مادی

یک ازدواج ناسالم گاهی اوقات شبیه به زندانی می‌شود که فقط وابستگی مادی زوجین را به ادامه آن تشویق می‌کند. دلیل اصلی ادامه دادن به چنین زندگی آزاردهنده‌ای که هیچ اثری از عشق و تفاهم در آن وجود ندارد، فقط و فقط ترس است. یکی از بزرگترین ترس‌ها فقیر و بی‌پول شدن است. در یک تحقیق 20 درصد از 2000 زوج شرکت کننده اعلام کردند، تا زمانی که به ثبات مالی نرسند، قصد ندارند از همسرشان جدا شوند.

روانشناسان به همسران توصیه می‌کنند که سعی کنند استقلال مالیشان را در ازدواج حفظ کنند. به این ترتیب مشکل عدم تساوی و جر و بحث‌های فراوان به دلیل هزینه‌های زندگی پیش نمی‌آید. برای این که در دام اقتصادی گرفتار نشوید، نباید حرفه و رشد فردی خود را قربانی خانواده بکنید. اگر استقلال مادی داشته باشید، همواره می‌توانید از فردی که دوستش ندارید، جدا شوید و مجبور نیستید که برای رهایی از این زندگی سرد، منتظر “لحظه مناسب” بمانید.

4ـ فشار جامعه

نیروهایی خارجی نیز مانند فشار بزرگترها و فساد اجتماعی وجود دارد که زوجین را به ادامه دادن یک زندگی ناسالم تشویق می‌کند. همسران درگیر یک رابطه ناسالم معمولاً نگران حرف وابستگان، همسایگان و همکاران خود هستند. طلاق تصمیمی است که فقط زن و شوهر بعد از سبک سنگین کردن شرایط باید عاقلانه درباره آن تصمیم بگیرند.

5ـ درسته که بده، ولی مال خودمه

“حداقل تنها نیستم” ورد زبان افرادی است که جرات ندارند به یک رابطه ناموفق پایان بدهند. این افراد نمی‌توانند احتمالات دیگری را در زندگی آینده خود تصور کنند و مطمئن هستند که سیلی نقد بهتر از حلوای نسیه است. نتایج یک پژوهش جدید حکایت از آن دارد که احتمال تنظیم درخواست طلاق از سوی خانمی که می‌داند، بعد از طلاق امکان انتخاب از میان افراد بسیاری را دارد و از ثبات مالی نیز برخوردار است، بیشتر است.

  گفتن گلایه، دلخوری و ناراحتی از همسر (چطور به عشقم بگم ازش دلخور شدم؟)

احساس ناامیدی و درماندگی و اطمینان از این که این همسر بد و پیر بهتر از شاهزاده سوار بر اسب سفیدی است که ممکن است هیچ وقت نیاید، عواقب ناراحت کننده‌ای را به دنبال دارد، چرا که این همسران ناامید رضایت می‌دهند که مانند دو همسایه زیر یک سقف زندگی کنند.

راه‌حل این مشکل این است که روی خودتان کار کنید و اعتماد به نفستان را افزایش بدهید. نقش فعالی در زندگی خود داشته باشید تا بتوانید همسری را که شایسته‌اش هستید، انتخاب کنید و مجبور نباشید با همینی که هست، بسوزید و بسازید.

6ـ فرزندان

فرزند داشتن احتمالاً یکی از دلایل اصلی طلاق نگرفتن است. این دلیل کاملاً قابل درک است، چون اثرات منفی طلاق بر روی کودکان بر کسی پوشیده نیست. کودکان طلاق دچار احساس گناه، اضطراب و عدم اطمینان می‌شوند. بااین حال روانشناسان پیشنهاد می‌کنند که از زاویه دیگری به این مشکل نگاه کنیم.

کودکانی که محکوم به زندگی در یک خانواده ناموفق می‌شوند، مجبورند که هر روز فشار روانی را تحمل کنند و وخامت ارتباط بین والدینشان را احساس می‌کنند. رفتار مسموم بزرگسالان زندگی کودکان را به نابودی می‌کشاند. کودکان غالباً خودشان را به خاطر مشکلات خانوادگی سرزنش می‌کنند. به همین دلیل اگر عشقتان نسبت به همسرتان کمرنگ شده یا حتی عشق جای خود را به نفرت داده است، بهترین راه این است که مانند دو انسان متمدن از هم جدا شوید و به طلاق توافقی رضایت بدهید. بااین حال قبل از اتخاذ چنین تصمیم مهمی لازم است، برای این که استرس فرزندانتان در اثر طلاق کمتر شود، به مشاور خانواده مراجعه کنید.

7ـ  اطمینان از این که خوشبختی در زندگی مشترک افسانه‌ای بیش نیست

برخی افراد به اشتباه فکر می‌کنند که روابط شاد و سالم اصولاً وجود خارجی ندارند و این باور وادارشان می‌کند که سال‌ها به یک زندگی مشترک توام با ناراحتی و نارضایتی تن بدهند. روانشناسان فکر می‌کنند که چنین باوری در دوران کودکی شکل می‌گیرد، چرا که کودک عشق واقعی را بین والدین خود مشاهده نکرده است. گاهی اوقات نیز عشق اول به یک ناامیدی بزرگ می‌انجامد و باور به خوشبختی را از بین می‌برد.

همسران غالباً به زندگی کردن در یک محیط مسموم و سرشار از ناراحتی عادت می‌کنند و حتی بعد از پی بردن به پوچی زندگی مشترک خود نیز تصمیم به طلاق نمی‌گیرند. به نظر می‌رسد که سهم عادت در عشق به اندازه سهم صمیمیت و اشتیاق باشد. به همین دلیل است که ازدواج‌های ناسالم سال‌های سال دوام می‌آورد. توصیه می‌شود که قبل از شروع زندگی مشترک برای اصلاح این باورهای اشتباه به مشاور مراجعه کنید.

  شوهرم آداب معاشرت بلد نیست (برخورد شوهرم با خانواده و دوستام بده)

8ـ امید به فردایی بهتر

دلیل در کنار هم ماندن بسیاری از همسران این نیست که در زندگیشان احساس خوشبختی می‌کنند، امید به فردایی بهتر است که آنها را به ادامه زندگی تشویق می‌کند. روانشناسان پژوهش‌هایی را برای توجیه سازو کار این پدیده انجام داده‌اند. نتایج این پژوهش‌ها بیانگر آن است که امید به فردایی روشن یکی از عامل‌های اصلی نجات دادن ازدواج و دوام آوردن رابطه‌های ناسالم است.

از این گذشته داستان‌های عاشقانه فیلم‌ها که نشان می‌دهد قهرمانان داستان حتی در بدترین شرایط هم کنار هم می‌مانند، باور به آینده روشن را در مردم تقویت می‌کند. اما زندگی واقعی با فیلم فرق دارد. انسان‌های واقعی یک شبه متحول نمی‌شوند و پایان‌های خوش به ندرت رخ می‌دهند.

روانشناسان معتقدند، افرادی که در یک رابطه ناسالم گرفتار می‌شوند، دو راه پیش روی خود دارند:

  • صبر نکنید که عشقتان تغییر کند، بلکه نگرشتان را نسبت به ضعف‌ها و عیب‌های وی تغییر بدهید، سبک زندگی همسرتان را بپذیرید و در نهایت با آرامش و خونسردی به زندگیتان ادامه بدهید.
  • صبر نکنید و با احساس نارضایتی کامل از این رابطه خارج شوید. از کجا معلوم، شاید بعد از آن که سال‌ها به انتظار خوشبختی ماندید، امیدتان در نهایت نقش بر آب بشود.

آیا فکر می‌کنید زندگی مشترکتان علی‌رغم وجود تمام این مشکلات، ارزش آن را دارد که برای نجات دادنش تلاش کنید یا این که بهتر است عشق واقعی را در جای دیگری بیابید؟

رابطه عاطفی ناموفق منبع بسیاری از استرس‌ها و نگرانی‌هاست حتی گاهی ممکن است به افسردگی حاد هم منجر شود، اما برای بعضی از افراد جدا شدن و ترک کردن رابطه کار سخت و دشواری است. این موضوع ریشه در مسائل مختلفی دارد از جمله پایین اعتماد به نفس و عزت نفس فرد، وجود افکار کلیشه‌ای در جامعه در خصوص این موضوع که افراد در سنین بالای 30 و 40 شانسی برای پیدا کردن و ساختن رابطه موفق ندارند، وابستگی‌ مالی به طرف مقابل، ترس از برخورد نامناسب اطرافیان و خانواده، ترس از مجرد ماندن، داشتن فرزند و باور به این موضوع که طلاق برای فرزندان بار منفی غیر قابل جبران دارد، نداشتن دید مثبت نسبت به رابطه موفق و امید واهی به تغییر و درست شدن مشکلات رابطه به مرور زمان.

اشتراک گذاری مقاله

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

پرسش و پاسخ کوتاه

برای پرسش و پاسخ کوتاه سوال خود را از طریق فرم زیر مطرح کنید. پاسخ، زیر این مقاله در سایت منتشر می شود و به ایمیلتان هم ارسال خواهد شد. برای گرفتن نوبت و مشاهده شرایط مشاوره و گفتگوی آنلاین یا تلفنی با مشاورین روانشناس رادیو عشق اینجا کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

  • با سلام میخواستم بپرسم تو رابطه ای ک هنوز عشقی نیست و اعتمادی هم هنوز بینشون وجود نداره و بعضی وقتام موقع دعوا از طرف پسر حرف های بدی گفته میشه این رابطه ناسلم حساب میشه ؟ و مبخواستم بدونم اگه کسی ک رفتار نا سالم از طرف اونه بفهمه میتونه تودشو تغییر بده؟

مقالات مرتبط