هیچ چیز بدتر از این نیست که ندانید پسر مورد علاقهتان شما را دوست دارد یا خیر. ممکن از تازه باهم آشنا شده باشید، اما نگران هستید که مبادا او شما را دوست نداشته باشد و بخواهد ترکتان کند یا ممکن است رفتارهایی از او دیده باشید که شک کرده باشید که آیا واقعا به شما علاقه دارد یا خیر. اگر چنین نگرانیهایی دارید، بهتر است با ما همراه باشید و از نشانههای عدم علاقهی پسر به دختر آگاه شوید.
بزرگترین نشانههای عدم علاقهی پسر به دختر
او با شما هم مانند بقیه رفتار میکند
وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، با عشقش به گونهی متفاوتی رفتار میکند. لحن صدایش، نشست و برخاستش، نگاهش، لبخندش و در یک کلام رفتار یک مرد در حضور عشقش متفاوت میشود. البته ممکن است این تفاوتها جزئی باشد، اما به هر حال وجود دارد. اگر کمی فکر کنید، این تغییر منطقی به نظر میرسد. وقتی کسی را دوست داشته باشید، میخواهید او هم متقابلاً شما را دوست داشته باشد، پس سعی میکنید بهترین رفتار را داشته باشید. نشانهی یک رابطهی سالم این است که میتوانید در حضور یارتان آرامش داشته باشید و خودتان باشید، هرچند ممکن است شرایط در شروع رابطه فرق داشته باشد. شاید در ابتدا خود واقعیتان نباشید و سعی کنید بهترین نسخه از خودتان را به نمایش بگذارید. بعد از آن که رابطهتان پایدار شد و یکدیگر را شناختید، نوبت به لذت بردن از خود اصیل و واقعیتان میرسد.
او برای تماس گرفتن پیشقدم نمیشود
وقتی به پسر مورد علاقهتان پیام میزنید، پاسخ مودبانه و دوستانهای به شما میدهد، اما معمولاً برای شروع مکالمه پیشقدم نمیشود و هیچ وقت اول با شما تماس نمیگیرد. به جوابهای خوشایند و دلگرم کنندهی او اهمیت ندهید، این زبانبازیهای اکثر بانوان را به اشتباه میاندازد. در عوض از خودتان بپرسید که او چقدر برای تماس گرفتن با شما پیشقدم میشود. اگر همیشه شما هستید که با او تماس میگیرید، شاید دوستتان نداشته باشد.
حالت دیگر این است که او از فرصتهایی که برای با شما بودن و صحبت کردن پیش میآید، استفاده نمیکند. برای مثال وقتی او را در مهمانی یا محل دیگری میبینید، به طرفتان نمیآید و سر صحبت را باز نمیکند. این شما هستید که همیشه به طرف او میروید. باز هم تاکید میکنیم که فقط به رفتار دوستانهی او حین تعاملاتتان توجه نکنید، چون شاید فقط میخواهد مودب باشد و رفتار دوستانهای داشته باشد.
نکتهی دیگری که باید به آن توجه کنید، این است که آیا او دائماً میخواهد که از گفتگو با شما فرار کند و گفتگو را به پایان برساند یا خیر. مثلاً شما به طرفش میروید و گفتگوی دوستانهای را شروع میکنید، اما ناگهان او میگوید که باید برود و سلامی به دوستانش بکند، تشنه است و میخواهد برای خودش نوشیدنی بخرد یا این که میخواهد از سرویس استفاده کند.
وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، هیچ وقت از مصاحبت با او خسته نمیشود و دوست دارد این گفتگو تا ابد ادامه داشته باشد، احوالپرسی با دوستان را میتوان به بعداً موکول کرد، اگر بودن در کنارتان را دوست داشته باشد، شما را برای نوشیدن قهوه به کافیشاپ دعوت میکند، برای استفاده از سرویس کمی تحمل میکند و خلاصه آن که سعی میکند به هر قیمتی که شده گفتگو را ادامه دهد. اما اگر او بهانهای برای قطع گفتگو پیدا کرد، احتمالاً علاقهای به مصاحبت با شما ندارد، چون دوستتان ندارد.
با بقیه دخترها هم گرم میگیرد
شاید این زبانبازیها باعث سردرگمیتان بشود. احتمالاً او علاقهی چندانی به شما ندارد، اما خصلتش این است که با تمام دخترها گرم بگیرد. اما همانطور که قبلاً اشاره کردیم، وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، رفتارش در حضور او تغییر میکند. اگر او با تمام دخترها گرم میگیرد، پس حرفهای خوشایندی که به شما میزند، بیمعنا است. البته اگر شیوهی دلبری کردنش از شما با بقیه فرق دارد، احتمالاً احساس خاصی نسبت به شما دارد.
علاقهای به شناختن شما ندارد
وقتی کسی را دوست داشته باشیم، هیچ وقت از او خسته نمیشویم. دوست داریم همه چیز را دربارهی او بدانیم. میخواهیم بدانیم در تک تک لحظات زندگیاش چکار میکند. دوست داریم تا ابد پای درد و دلهایش بنشینیم، شریک دردها و غمهایش شویم و با او به لحظات خجالتآور زندگیاش بخندیم. تمام این لحظات برایمان ارزشمند است و همه را به خاطر میسپاریم. وقتی پسری به دختری علاقه داشته باشد، این علاقه را نشان میدهد. به عبارت دیگر او میخواهد همه چیز را دربارهی دختر مورد علاقهاش بداند، او را با سوالهای مشتاقانهاش بمباران میکند و با دل و جان به تک تک کلماتش گوش میدهد. اگر پسر مورد علاقهتان دوست ندارد به حرفهایتان گوش بدهد و از شنیدن حرفهایتان به وجد نمیآید و هیجانزده نمیشود، این نشانه را به معنای عدم علاقهی او به خودتان تعبیر کنید.
حرفهایتان یادش نمیماند
این نشانه مرتبط با نشانهی بالا است. یکی از نشانههای علاقه داشتن یک پسر این است که او تمام حرفهای عشقش را با جزئیات به خاطر میسپارد. اما فراموشی تمام حرفهایی که یک دختر با شور و شوق به پسر مورد علاقهاش زده است، علامت آشکار بیعلاقگی است. وقتی کسی را دوست داشته باشیم، مغزمان کاملاً فعال میشود. با دقت توجه میکنیم، سراپا گوش میشویم و تمام جزئیات را به خاطر میسپاریم. مغزمان هر روز دریایی از اطلاعات را دریافت میکند که باید آنها را پردازش کند. هیچ راهی برای دسترسی آسان به تمام این اطلاعات وجود ندارد، پس به آنچه که برایمان مهم است، بیشتر توجه میکنیم و اطلاعات زائد و غیرمهم را کنار میگذاریم. نکته اینجا است که ما مسائلی را که برایمان اهمیت دارد، به خاطر میسپاریم. اگر شما تک تک جزئیات گفتگوهایتان را به یاد میآورید، اما او با وجود این که در اولین برخوردتان گفتگوی مفصلی دربارهی کارتان با هم داشتهاید، حتی شغلتان یادش نمیماند، به زبان بیزبانی دارد بیعلاقگیاش را به شما نشان میدهد. البته شاید هم حافظهی بسیار ضعیفی دارد، پس این نشانه را با توجه به وضعیتی که در آن قرار دارید و صحت بقیهی نشانههای این فهرست تعبیر کنید.
دور و برتان پرسه نمیزند
وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد، ناگهان سر و کلهاش کنار او پیدا میشود. اگر پسر مورد علاقهتان هم شما را دوست داشته باشد، ناگهان کنارتان ظاهر میشود، هر جا شما باشید، او هم هست و هر کسی که دنبالش باشد، میداند که میتواند او را کنار شما پیدا کند. شاید مبهم به نظرتان برسد، اما اگر دقت کنید، میبینید که او همه جا کنارتان است، البته به شرطی که دوستتان داشته باشد. او سعی میکند که اتفاقی به شما برخورد کند یا بهانهای پیدا میکند تا نزدیکتان باشد، مثلاً پیشنهاد میکند که در کاری کمکتان کند یا با هم به گردش بروید.
این که با چه کسانی معاشرت میکنید، برایش مهم نیست
فرض کنید که با پسر دیگری قرار میگذارید، اما پسر مورد علاقهتان حتی خم به ابرو نمیآورد. به او میگویید که از نرمافزارها و سایتهای دوستیابی استفاده میکنید و او میگوید: “خوش به حالت! مطمئنم بالاخره یه آدم مناسب پیدا میکنی” و واقعاً هم منظورش همین است. اگر او علاقهای به شما داشته باشد، کوچکترین اشارهای به صحبت کردن با یک پسر دیگر حداقل باعث میشود که کمی حسودی کند. وقتی با پسر مورد علاقهتان از رابطهای که با مردان دیگر دارید، حرف میزنید، رفتارش به وضوح تغییر میکند، مثلاً عصبی میشود، صورتش سرخ میشود یا صدایش بالا میرود. مردان ذاتاً اهل رقابتاند، وقتی پسری دختری را حتی کمی دوست داشته باشد، دوست ندارد که مردان دیگری دور و بر او پرسه بزنند. اما اگر او واقعاً برایش مهم نیست و واکنشی نشان نمیدهد، یا واکنشش این است که حتماً رابطهتان را با مردان دیگر ادامه بدهید، پس شما در قلبش جایی ندارید.
او برایتان وقت نمیگذارد
“سرم خیلی شلوغه، اصلاً وقت ندارم.” بقیهی نشانههای این فهرست دربارهی پسرانی صادق است که هنوز با آنها در مرحلهی آشنایی هستید، اما این نشانه دربارهی پسری است که با او وارد رابطه شدهاید. شاید او گاهی با شما قرار بگذارد، اما این قرار را لحظهی آخر کنسل میکند، شکایت میکند که وقت سر خاراندن ندارد و قرار را به وقت نامشخصی در آیندهی نزدیک موکول میکند، اما دیگر خبری از او نمیشود. البته گاهی اوقات واقعاً کاری پیش میآید و او مجبور است که قرار را به هم بزند. اما اوضاع زمانی ناراحت کننده میشود، که این بهانهها و کنسل کردنها تکرار میشود. وقتی او هر بار به بهانهای سر قرار حاضر نمیشود و زمان مشخصی را هم برای قرار بعدی تعیین نمیکند. وقتی پسر مورد علاقهتان هیچ وقت برای شما وقت نمیگذارد، پس شما برایش اولویت ندارید. اگر چیزی برایمان اهمیت داشته باشد، حتماً برای آن وقت پیدا میکنیم.
او با شما دربارهی زنان دیگر حرف میزند
اگر او دربارهی دخترهای دیگر یا رابطههای عاشقانهای که دارد، به راحتی با شما حرف میزند، احتمالاً قلبش برای شما نمیتپد. با فکر این که او میخواهد حسادتتان را تحریک کند، خودتان را گول نزنید. دلیل این بیملاحظگی او این است که دوستتان ندارد. اگر علاقهای به شما داشت، دربارهی زن دیگری با شما حرف نمیزد و خطر به هم خوردن رابطهتان و ناراحت کردن شما را به جان نمیخرید. بهترین توضیح برای رفتار مردان معمولاً واضحترین آنها است.
شاید عشقتان گاهی اوقات از زیبایی دختر دیگری تعریف کند، این تعریفهای گاه و بیگاه مشکلی ندارد. یک پسر میتواند زنان دیگر را جذاب بداند و احساس تحسین خودش را هم بیان کند. اما این که پسری بیپروا به شما بگوید که دختر دیگری را دوست دارد و میخواهد با آنها قرار بگذارد، ناراحت کننده و هشداردهنده است. وقتی پسر مورد علاقهتان صحبت دربارهی دخترهای دیگر را از تحسین جذابیت ظاهری فراتر میبرد و دربارهی خصوصیات روحی و عشق و علاقهاش به آنها حرف میزند، بهتر است قبول کنید که دوستتان ندارد.
او با شما درد و دل نمیکند
او دربارهی احساساتش با شما حرف نمیزند، نه دربارهی احساسش به شما و نه دربارهی نگرانیها و احساساتی که هر روز در زندگی تجربه میکند. او شما را به دنیای خودش راه نمیدهد، شما و دیگران فرقی برای او ندارید. اکثر بانوان معتقدند که این مسئله به ضعف مردان در صمیمی شدن با دیگران برمیگردد، درست است، ممکن است مشکل همین باشد. اما موضوع غالباً این است که او آنقدر به شما علاقه ندارد که به راحتی با شما از احساسهای درونی خود حرف بزند. وقتی فردی را به دنیای خود راه میدهیم، در واقع بر روی او سرمایهگذاری میکنیم. ما او را به دنیای خودمان دعوت میکنیم، چون فکر میکنیم که او در آینده بخش مهمی از دنیایمان خواهد شد. اگر پسر مورد علاقهتان آیندهی مشترکی برای خودش و شما متصور نباشد، سعی میکند حتیالامکان شما را از خودش دور نگه دارد و فقط دربارهی کلیات حرف میزند: این که اهل کجاست، در کدام دانشگاه درس خوانده است، چطور کار پیدا کرده است و … یعنی تمام آن اطلاعاتی که به راحتی میتوانید در صفحهی صفحات اجتماعیاش بخوانید. سخت است که سفرهی دلتان را برای دیگری باز کنید و نقاط ضعف خود را به نمایش بگذارید. وقتی با کسی درد و دل میکنیم، بر روی او سرمایهگذاری میکنیم. این سرمایهگذاری مانند هر سرمایهگذاری دیگری با ریسک همراه است. اما اگر کسی را از صمیم قلب دوست داشته باشید، این ریسک ارزشش را دارد.
غریزهی زنانهتان به شما میگوید که او دوستتان ندارد
یکی از شعارهای اصلی ما این است که: اگر پسری دوستتان داشته باشد … این دوست داشتن واضح خواهد بود. این عشق آنقدر واضح خواهد بود که نیاز به رمزگشایی یا یافتن سرنخهای پنهانی نخواهد داشت. اگر مطمئن نیستید که آیا پسر مورد علاقهتان هم شما را دوست دارد یا خیر، این شک به این دلیل است که او واقعاً احساسی به شما ندارد. اگر برای اثبات عشق او به خودتان نیاز به دلیل دارید، به احتمال زیاد او دوستتان ندارد. اگر پسری شما را دوست داشته باشد، متوجه این عشق خواهید شد. پسری که دوستتان داشته باشد، عشقش را به معما تبدیل نمیکند، و شما را سردرگم نمیکند. او عشقش را روشن و واضح به نمایش خواهد گذاشت. اگر مجبور بودید همین الان بدون معطلی به این سوال جواب بدهید: “آیا او هم متقابلاً من را دوست دارد؟” جوابتان چه بود؟ با خودتان صادق باشید. لازم نیست پاسخ این سوال را بلند بگویید، فقط به ندای درونتان گوش بدهید. بیعلاقگی او به معنای این نیست که شما مشکلی دارید یا ارزش عشق را ندارید. فقط پسری که فکر میکردید، میتوانستید علاقهای به او داشته باشید، دوست ندارد با شما باشد.
چطور با این موضوع کنار بیام؟

علاقه و دوست داشتن یک پسر امری پنهان نشدنی است و میتوان گفت اگر پسری عاشق شما باشد قطعا از رفتارهای او مشخص است. با این حال از نشانههای عدم علاقه یک پسر به دختر به موارد زیر میتوان اشاره کرد: با شما مثل بقیه رفتار میکند، آغازگر گفتگو نیست، با همه دختران ارتباطات نزدیک دارد، تمایلی به شناختن بیشتر شما ندارد، صحبت های قبلی شما را به یادنمی آورد، دور و بر شما نمیچرخد، ارتباط شما با دیگر پسران برایش اهمیتی ندارد، وقتی برای شما نمیگذارد، از دختران دیگر صحبت میکند و احساساتش را با شما در میان نمیگذارد. حال که با این علائم و نشانه ها آشنا شدید، میتوانید با کمک مشاورین ما گامی در جهت جذب فرد مورد علاقه و یا در مواردی بازگرداندن عشق قبلی خود بردارید.
پرسش و پاسخ کوتاه
دوست عزیز سلام. برای کمک به شما نیاز به جزئیات بیشتری داریم. جزئیاتی مثل تحصیلات و شغلتان، نوع آشنایی تان، اختلافاتتان و … موضوع مهم دیگر این است که چطور در مراسم رسمی خواستگاری خانواده ایشان حضور نداشته اند، آیا دلیل قابل قبولی وجود داشته است؟ قبل از قدم برداشتن درباره حل موضوع، روی این سوالات و همچنین خودتان و دلایل علاقه تان به ایشان بیشتر متمرکز شوید.
سلام من ۱۵ سالمه با پسری ک۲۲ سالشه میخوام وارد رابطه بشم ازش خوشم میاد ولی خیلی رفیق دختر داره تو لایواش جوری صحبت میکنه ک انگار تاحالا با من صحبت نکرده میشه راهنماییم کنید ک چیکار کنم
نازار عزیز سلام، راستش برای شروع یک رابطه معیارهای خیلی مهمی باید بررسی بشه عزیزم، اینکه هدفتون از این رابطه چیه، ایشون چه قصدی دارند، چقدر معیارهاتون به هم شبیه هست، هدفهاتون چیه و … توصیه میکنم اول روی این موارد متمرکز بشید. لطفا صفحه جذب عشق از آشنایی تا ازدواج هم مطالعه کنید.
همشم باید من پیام بدم وازش خبر بگیرم که کجاس وبرای اون مهم نیست هیچی
دوست عزیزم سلام. بسیار بسیار اهمیت داره که قبلا از بستن پرونده رابطه قبلی به خصوص اگر منجر به شکست عشقی شده باشه وارد رابطه دیگری نشوید. شما دقیقا روزی که درگیر شکست عشقی شدید وارد یک رابطه شدید بنابراین اساس این رابطه روی شکست عشقی شما بنا شده. نمی خوام بهتون بگم رابطه رو تموم کنید، شاید این رابطه پتانسیل تبدیل شدن به یک رابطه سالم رو داشته باشه اما صد در صد باید به صورت موازی روی خودتون کار کنید تا هیجانات سرکوب شده شکست عشقی قبلی رو مداوا کنید. لطفا صفحه من ارزشمند بدون تو رو مطالعه کنید خیلی کمکتون می کنه.
دوست عزیزم ازمه ربای راهنمایی دقیق جزئیات بیشتری از رابطه شما بررسی بشه. لطفا ا یک مشاور صحت کنید تا همه ابعاد رابطه تون رو مورد سنجش قرار بده.
دوست عزیزم سلام. خیلی خوشحالم که می بینم سعی می کنی انقدر عاقلانه با این مضوع برخورد کنی. بله شما در سنی هستی که ممکنه به جنس مقابل از لحاظ عاطفی و جنسی علاقه مند بشی و اینکه به این موضوع واقف هستی خیلی خوبه. شما در واقع در قدم اول تجربیات چنین احساساتی هستی. شاید نشه جلوی این احساسات رو تمام و کمال گرفت اما قطعا رفتار و عکس العملت به این احساس ها به انتخاب خودت هست عزیزم. پس تو باید در قدم اول فرق بین احساس و رفتار رو بدونی عزیزم و اجازه ندی احساساتت رفتارت رو هدایت کنند مثلا تورو وسوسه کنن از روی علاقه یا دلتنگی ه اون آقا پسر پیام بدی یا متوجه علاقه خودت بکنیش. توصیه بعدیم بهت اینه که اگه این آقا پسر صفحه مجازی داره، خیلی پیگیر عکس هاش و پست هایی که شیر می کنه نباشی عزیزم چون ذهنت رو مشغول تر می کنه. خودت رو در طول روز با درس هایت یا مهارت هایی که باید تمرین کنی سرگرم کن و سعی کن با دوستات هم خیلی راجع بهش حرف نزنی عزیزم که بخوای بیشتر درگیر این موضوع بشی. اگه دیدی خیلی داری اذیت میشی می تونی از مادرت یا یه بزرگتر بخوای رات مشاور بگیرن تا مشاور با بررسی جزئیات بیشتری کمکت بکنه دختر عزیزم.
سلام عزیزم
سوالتون خیلی کلیه دوست عزیزم. به جزئیات بیشتری نیاز داریم تا بتونیم کمکتون کنیم.
سلام من 18 سالمه ازطریق دوستام به یه پسر گفته شده که دوسش دارم اونم چیره خاصی نگفته بعدشم به دوستم گفته هر حرفی دارن بهتر است خودشون بکن ودوستمم گفته ایشون خبرندارن بفهمن به شما گفتم ناراحت نیست بله واقعا من خبرنداشتم وقتی دوستم بهم گفت شکه شدم گرفتم از پسره معذرت خواهی کردم و گفت خواهش میکنم راستی پسره قبلا گفته بود من قصد دوستی ندارم میشه کمک ام کنین
مرسی
ببخشین میشه به این سوال جواب بدین سوال خودمه
چشم به تمام سوالات به نوبت جواب میدیم عزیزم
سلام ممنون از مطالب مفید و خوبتون.
من دخترم و ۲۰ سالمه.
از پسری خوشم میاد که یه سال و نیم ازم کوچیکتره و دوست دختر داره.
۲ ماهه که باهاش آشنا شدم و نمیتونم بهش فکر نکنم و نمیخوام وارد رابطه ۳ نفره بشم مثلث عشقی درست شه.
لطفا راهنمایی کنید چیکار کنم و چطور فراموشش کنم؟
دوست عزیزم سلام
احساسات شما قابل درکه. اما تصمیمی که ما برای روابطمون میگیریم یک انتخاب هست. این انتخاب گاهی همخوان با احساساتمون هست و گاهی بر خلاف اون. به هر حال در هر دو صورت چالش هایی برای ما داره که در اغلب مواقع قابل پیشبینی هست. روابط مثلثی هم چالش هایی به همراه داره که برای هر سه نفر رابطه آسیب رسان خواهد بود و این شمایید که تصمیم میگیرید چه رابطه ای داشته باشید.
سلام من ۲۱سالمه و اقایی ک باهاش ی سال و نیم بودم و اونم اومد خواستگاریم ۲۹سالش بودبعد این ک اومد و رفت خواستگاری ب من میگفت ک مامانت روناش بزرگه خواهرت تو پره اون یکی خواهرت لاغره ب درد نمیخوره و ب مثلا بهم میگفت لختشونو دیدی اندان کدوم در کل قشنگ تره و از این سوالا ب نظرتون من چ کاری باید انجام بدم با این ک خیلی ادعا میکنه ک عاشقمه و من براش متفاوت از رلای قبلیشم و خیلی دوسم داره.
اینم بگم برام پورن میفرستاد و میگفت نگا این دختره چه خوشگله
هردفم ولش میکنم میگ یا برمیگردی یا ی بلایی سره خودم میارم و من ب خاطره این ک چیزیش نشه دارم باهاش ادامه میدم
لطفا راهنماییم کنید
مریم عزیزم سلام
مساله شما نیاز به پرداختن و بررسی به جزئیاتی داره که از طریق چت امکان پذیر نیست. حتما با یک مشاور صحبت کن عزیزم
من زهرا هستم ۲۳ سالمه من عاشق یه پسری شدم پنج ساله که باهم رابطه داریم بعد اینکه خیلی خلاصه با رابطه های دیگه فرق داره دم به دقیقه قربون صدقه هم نمیریم نمیدونم واقعا احساساتمون رو یک جور غیر مستقیم بروز میکنیم بعد اینکه سربازی هستش و از دیروز گوشیش خاموش شده و تا الان که یهو اصلا ناپدید شد و خبری ازش نیست میتونه از یه گوشی دیگه بهم زنگ بزنه و نزده میخام از شما کمک بگیرم ببینم آیا ربطی ب حس دوس داشتن داره به مهم بودن داره یعنی میشه مشکلی باشه ک حتی یک دقیقه هم نتونه ازم خبر بگیره میخام بگین با این رفتار ایا مهمم براش؟
سلام من یه دختر 17ساله هستم با یه پسر۲۰ساله حدود ۲ساله دوستیم هم دیگرو خیلی دوس داریم حتی خودشم بهم روزی هزار بار میگه اما این سال دوم حتی قهرم میکنیم اصلا نمیاد حرف بزنیم حتی اگه ۴روز بگذره اصلا اس نمیده تا من اس بدم یبار خواستم تمومش کنم اصلا حرفی نزد انگار خیلی منتظره برم ولی من نمیتونم نمیدونم چیشده بهش تا یچی میگم بهش برمیخوره
ترانه عزیزم سلام
روابط یک شبه سرد نمی شن و حتما دلایلی در گذشته رابطه وجود داشته، باید رابطه شما بررسی بشه و جزئیاتش رو در نظر بگیریم تا بتونیم راجع بهش نظر بدیم. با چند خط توضیح، نمیشه درباره یه رابطه دوساله تصمیم گرفت عزیزم. پیشنهاد می کنم حتما با یه مشاور صحبت کن تا جزئیات رابطه ات رو با کمک ایشون بررسی کنی و به جواب سوالت برسی.
سلام من یه دختر ۱۷ سالم حدود یه سال با یه پسری که ۱۸ سالشه بودم و اون خیلیی باهام خوب بود همیشه ام اون پیام میداد ولی هیچوقت حرفی از دوستداشتن نمیزد نمیدونم دلیل این کارش چیه یه مدت هرشب باهام چت میکرد ولی چند ماه بعد باهام سرد شد الانم باهام خوبه ها ولی حس میکنم دوست داره اذییتم کنه زیادی سر به سرم میزاره رفتارش با من کلا با بقیه فرق داره و هر روزم میاد میبینیم درمورد همچی ام باهام صحبت میکنه یعنی دوسم داره؟ پس چرا هیچی نمیگه من واقعا دوسش دارم ولی نمیتونم بهش بگم
زهرای عزیزم سلام
پیشنهاد می کنم مقالات آیا عشقم دوستم داره؟ (18 نشانه علاقهمندی طرف مقابل به شما) و نشانههای مرد عاشق (آیا منو دوست داره؟) رو بخونی. اگه ایشون این نشانه ها رو داشت اما شما همچنان باورش نداشتی، پیشنهاد می کنم با مشاور صحبت کنی تا رابطه تون رو با جزئیات بیشتری بررسی کنه.
سلام خیلی ممنون بابت مطالبتون
من دخترم و ۲۰سالمه به نظرتون این رفتارها ی پسری ک باهاش رابطه عاطفی ندارم ولی همدیگرو میشناسیم و ی جور دوست معمولی هستیم چه معنی میتونه بده
سربه سرم میزاره باهام شوخی میکنه هر وقت ک منو ببینه
مثلا وقتی بهش میگم مدادمو بده مداد رو میاره جلو بعد میکشه عقب خیلی این حرکتو انجام میده میتونم بگم همیشه اینکارو میکنه این جوری باهام شوخی میکنه حالا مداد رو مثال زدم
اگه درمورد ی پسر دیگه حرف بزنم قیافه ش ی جوری میشه ولی اصلا بروز نمیده ولی از قیافش میفهمم ک ی لحظه جا خورده
ولی دیشب داشتیم باهام در مورد ی موضوعی حرف میزدیم اون خواست زودتر بره چون گفت میخوام صبح زود بیدار بشم منم قبول کردم بعد خداحافظی همش آنلاین میشد نیم ساعت هی آنلاین میشد بعد آفلاین نیم ساعت اینجوری بود
وقتی ناراحتم سعی میکنه منو بخندونه نه همیشه بعضی وقتا
همش توانایی هاشو به من میگه مثلا میگه اینجوریم _ این کارو بلدم یا قدرت شو به رخم میکشه هیکلشو و… کلا توانایی هاشو بهم میگه و جوری حرف میزنه ک مثلا خیلی قوی و خفن هست این رفتارش عین بچه هاست
بعضی وقتا هم اعصاب نداره داد میزنه
درمورد کاراش و زندگی ش قبل از آشنایی با منم بهم میگه عکس میفرسته برام از بچگیش و الانش کلا این رفتارارو داره
این رفتاراش یعنی چی
یاسمینای عزیز سلام
قطعا میشه از روی رفتار و حرکات دیگران و به طور کلی زبان بدنشون چیزهایی فهمید، هم در مورد ویزگی های شخصیتیشون هم در مورد احساسشون به ما. اما به هیچ عنوان نم یشه فقط با تکیه بر این کار و حدس و گمان دیگران رو قضاوت کرد. گاهی ما رفتار دیگران رو اونطور که دلمون می خواد برداشت می کنیم و ممکنه در خودمون توقعاتی هم به وجود بیاریم. بنابراین پیشنهاد می کنیم دنبال برچسب زدن به این رفتارها نباشی عزیزم.
سلام من پارسال وقتی خونه مادربزرگم رفتم پسری از فامیلاشون اومده بود اونجا…بعد اون دو ماه والدین نذاشتن برم اونجا آخرش فمیدم به خاطر اونه در حالی که من بهش یه بارم نگاه نکردم…بعد دو ماه که یه بارم رفتم همونجا…بازم اومده بود با خونوادش…همش بهم نگاه میکرد از اول تا آخر …تو خونه دنبال من بود.. ولی من خیلی زیاد سعی میکردم تو دیدش نباشم اونم دنبالم بود….مادرشم ازم خوشش اومد ..یه سال گذشت تازه تو عروسی داداشش منو دید ولی زیاد بهم توجه نمیکرد البته بقیه دخترارو هم اصلن نمیدید..زیاد به طرف من نگا میکرد.دو بار نگاهشو گرفتم ولی زود یه جای دیگه رو نگاه کرد..وقتی بهش نگاه میکردم با این که منو میدید ولی اصلن توجه نمیکرد….مادرشم ازم تعریف کرد گفت برا پسرم میگیرمت…ولی میدونم که لاته..من موندم که همون آدم چرا به دختری که خوشگله و پارسال اونطوری بود نگاه نکنه…منظورش چی بود چی میخواد بگه…لطفن راهنمایی کنین…تورو خدا
سلام دوست گرامی
به سن خودتان اشاره نکردید.
از روی صرفا نگاه کردن یا نکردن نمیتوان به قصد و نیت اصلی یک فردی پی برد. ویژگیهایی که درباره او گفتید، خودتان هم میدانید که غیرمنطقی است که بخواهید از یک فردی که لات و بیهدف است انتظار داشته باشید که در احساسات خودش ثبات داشته باشد و به شما همیشه نگاه مثبتی داشته باشد.
بنابراین روی این موضوع تمرکز خاصی نداشته باشید.
سلامی دوباره….من 18 سالمه و از نظر درسی بسیار سطحم بالاس اگه کمی تمرکز کنم رتبه خوبی تو کنکور میارم…و بعد عروسی به زور اطرافیان مجبور شدم جشن نزدیک ترین فامیلم برم….باز اینا بودن….آخرا که پسر با خانوادش دور هم بودن مامانش اصرار کرد که پیشش برم یه ساعت ازم به پسرش تعریف کرد و پسر سوالی که چن دفه ازم پرسیده بود باز پرسید که از تو بزرگترم هس تو خونواده؟ (انگاری لباس میخره)…بعد گفت که آره دختره خوبیه با ادبیه.. که اصلن خوشم نیومد از این گفتنش…خلاصه خونوادم وقتی منو دیدن پیش اونام گفتن بیا اینور میخواند که با پسره آشنا بشی…ولی زیاد خودنمایی میکرد…وقتی میره با مامانم کلی خوب خداحافظی میکنه…یه بار پیشمون اومد و مامانم فمید به خاطر من اومده (منو مامانم باهم بودیم.)..پیش من به حرفای مادربزرگش گوش میداد باهاش به یه زبون دیگه صحبت میکرد… آخرین نفر خونه رو ترک کرد وقتی پرسیدن چرا نمیای میگه زشته اول همه خانوما برن بعد من… و من تنها فردی بودم که بهش توجه داشتم همه سرشون تو کارشون بود…در حالی که وی مشهور به اینه که یه ذره ادب و اخلاق نداره.لطفا بگین این چی میخواد چی میگه باید از فردا درسامو مرور کنم دیگه وقت آزادی تا کنکور ندارم…ممنون
سلام خیلی ممنون بابت مطالبتون
من دخترم و ۲۰سالمه به نظرتون این رفتارها ی پسری ک باهاش رابطه عاطفی ندارم ولی همدیگرو میشناسیم و ی جور دوست معمولی هستیم چه معنی میتونه بده
سربه سرم میزاره باهام شوخی میکنه هر وقت ک منو ببینه
مثلا وقتی بهش میگم مدادمو بده مداد رو میاره جلو بعد میکشه عقب خیلی این حرکتو انجام میده میتونم بگم همیشه اینکارو میکنه این جوری باهام شوخی میکنه حالا مداد رو مثال زدم
اگه درمورد ی پسر دیگه حرف بزنم قیافه ش ی جوری میشه ولی اصلا بروز نمیده ولی از قیافش میفهمم ک ی لحظه جا خورده
ولی دیشب داشتیم باهام در مورد ی موضوعی حرف میزدیم اون خواست زودتر بره چون گفت میخوام صبح زود بیدار بشم منم قبول کردم بعد خداحافظی همش آنلاین میشد نیم ساعت هی آنلاین میشد بعد آفلاین نیم ساعت اینجوری بود
وقتی ناراحتم سعی میکنه منو بخندونه نه همیشه بعضی وقتا
همش توانایی هاشو به من میگه مثلا میگه اینجوریم _ این کارو بلدم یا قدرت شو به رخم میکشه هیکلشو و… کلا توانایی هاشو بهم میگه و جوری حرف میزنه ک مثلا خیلی قوی و خفن هست این رفتارش عین بچه هاست
بعضی وقتا هم اعصاب نداره داد میزنه
درمورد کاراش و زندگی ش قبل از آشنایی با منم بهم میگه عکس میفرسته برام از بچگیش و الانش کلا این رفتارارو داره
این رفتاراش یعنی چی
کاملا درسته
میخواستم از ی مشاور این حرف بشنوم خیلی ممنونم از راهنمایی تون🙏
سلام من دختری ۱۹ ساله هستم .در خانواده مذهبیه خوبی بزرگ شدم و خواهرو برادرام از خودم کوچک تر اند.من خاستگاران زیادی داشتم و اکثرا هم خوب بودند اما پدرم به خاطر سن کمه من حاضر نشد جواب مثبت بده .تازگی ها به مدت یک ماه هست که خاستگاری برای من اومده ابتدا مادرشون و بعدا هم طی جلسات متعدد خودشون اومدن .ایشون ۲۶ سالشون هست و شغلشون نظامی هست چند سالی هست مشغول به کار هستند و پرونده خوبی دارند و در حال حاضر در دانشگاه ازاد هم درس میخونن و مثل ما خانواده مذهبی متوسط هستند .دو فرزند اند در خانواده و ایشون اولین فرزند هستند .از شرایط ازدواج هم خونه و شغل و درامد متوسط دارند .تا این جا من از ایشون خوشم اومده خانواده هم همینطور .ایشون هم نسبت به من همینطورند ..سوال این هست که چطور بفهمم ایشون همون فرد مورد قبول برای ازدواج من هست !؟و ایشون با ادامه تحصیل من اصلا مشکل ندارند من خودم کنکوریه تجربی ام .ایا سن من مناسبه برای ازدواج ؟ایشون مورد خوبی اند برای ازدواج که بشه بهشون اعتماد کرد یا نه ؟لطفا پاسخ بدید ممنونم
سلام دوست گرامی
پدرتان کار عاقلانهای کردند که فعلاً برای ازدواج شما اصراری ندارند؛ شرایط خواستگارتان را مطرح کردید؛ بهتر است اجازه دهید با نظر خانواده رفت و آمد معقولی به وجود بیاید؛ او و خانوادهاش را بیشتر بشناسید و در ضمن مشاوره پیش از ازدواج به سوالات شما پاسخ خواهد داد.
نکته مهم این است که شما در سن کنکور هستید و این مسیر ازدواج و آشنایی، میتواند شما را از مسیر درسیتان دور کند. بنابراین باید اولویتبندی مناسبتری برای زندگی آیندهتان داشته باشید.
سلام دوست پسرم متولد۷۹ .
۴ساله باهمیم حدود یکسال دور بودیم.همش دعوا میکنه منو مقصرمیدونه داد میزنه فحاشی میکنه همش گیرمیده
باهم خوبیم خوشحالیم دعوامیکنه سره هیچی
بعد گریه میکنم حرف میرنم آهنگ میخونه سوت میزنه بعد اشتی میکنه دوباره شروع میکنه
ولی من همیشه میگم ببخشید قربون صدقش میرم ابزار علاقه میکنم محبت میکنم کادو میخرم دیدار داریم هرروز
چیکار کنم توروخدا راهنمایی کنید
سلام همراه عزیز
طبق گفتههای شما، طرف مقابلتان کنترل خشم ندارد. با وجودی که تلاش میکنید رابطه را به سمت بهتری پیش ببرید؛ اما او همکاری لازم را ندارد.
به این نکته توجه داشته باشید، که تلاشهای یکطرفه برای یک رابطه عاطفی تا حدی موثر است؛ اما شما درمانگر او نیستید که بخواهید مسائل روانی و خشمش را کنترل کنید.
به ایشان پیشنهاد بدهید تا برای یادگیری مدیریت هیجانات خود، به مشاور مراجعه کنند.
سلام وقت بخیر من دخترم و۱۹سالمه
چند سالی هست با پسرخالم در ارتباطم ک۲۳سالش میشه
درواقع من اونو دوست دارم و وابستشم و میدونم ک اونم یک حسی داره ولی بروز نمیده
چطوری میتونم ازش بپرسم که منو واسه ازدواج میخواد یا نه
طوری ک من خرد نشم و فکر کنه آویزونم
سلام دوست گرامی
در واقع شما با او در ارتباط نیستید، بلکه از او خوشتان میآید.
همیشه توصیه میشود که اجازه دهید تا او ابراز علاقه کنید؛ چراکه معمولآً در عرف ما ابراز علاقه مستقیم اشتباه است.
در دوره “جذب عشق، از آشنایی تا ازدواج” شرکت کنید.
سلام یه سوال داشتم اینکه چطور بفهمیم احساسمون نسبت به کسی عشق هست یا یه حس وهوس زود گذر؟
سلام دوست گرامی
زمانی که به شخصی صرفاً یک هوس زودگذر داشته باشید، پس از مدتی دوست ندارید با او زمان بگذرانید، اولویتهای دیگری را به او ترجیح میدهید. نسبت به او از خودگذشتگی ندارید و تلاش میکنید سریعتر زمان با او بودن به اتمام برسد.از افراد دیگر نیز خوشتان میآید و متاسفانه امکان خیانت وجود دارد.
سلام
من دانشجو هستم و با همکلاسی پسرم چت میکنم البته هیچی بینمون نیست و از سر عادت باهاش حرف میزنم هر روز حرف میزنیم که خیلی وقتا اون پیام میده یا استوری ریپلای میکنه خیلی ازم سوال میپرسه و با دقتم گوش میده به حرفام …. یک بار پشت سرم حرف زده بود ولی … تو گروه کلاسمون هم وقتی من گروهو ترک میکنم میاد دلیلشو میپرسه و بعد هم یا ادم میکنه یا میگه تو گروه باش …. و یکم باهام شوخی میکنه اذیتم میکنه مخصوصا تو گروهمون و ….. اما اون تو گروه میگه که دختر دیگه ای رو دوس داره اوایل تو گروه اینجوری میگفت اما تو پیوی بهم میگفت بین من و
اون چیزی نیس البته من بهش گیر نمیدادما یا چیزی بگم راجع به اون دختره خودش اینو میگفت ولی حالا تو پیوی هم اعلام میکنه که اونو دوس داره بعضی وقتا احساس میکنم بهش علاقه دارم سوالم اینه که چرا باهام اینجوری رفتار میکنه و اصلا به من علاقه ای داره؟ یا نه
سلام دوست گرامی
تا زمانی که به صورت مستقیم ابراز علاقه نکردهاند، روی این صحبتها و واکنشهای ایشان، حساب عاطفی باز نکنید.
به این نکته نیز توجه کنید که صحبتهای متوالی و این عادت کردن شما به یکدیگر شما را به ایشان وابسته خواهد کرد.
سلام ممنون ازتون خسته نباشید
خودش یبار گفت که دوستت دارم دوست ندارم یک چیزی بگم ناراحت شی اما هی میری رو اعصابم وقتی هم که ارتباطمو باهاش قطع میکنم هی پیام میده و معذرت خواهی و ….. و دوباره فرداش پیام میده و نمیشه قهر کنم باهاش
من پسریم که ۲۲سالمه ولی تاالان بایه دخترنبودم قدیما فکرمیکردم تاحالا دوست نداشتم نمیدونم چون میترسم نداشتم
یاچون بدم میادازدخترا ولی میشه بگین اونی که از دخترا بدش میاد وتاحالا بادختری نبوده چه اثرات منفی توزندگیش خواهدداشت ؟
سلام دوست گرامی
ارتباط انسانی نیاز اساسی همه ماست.
شما در سنی نیاز خواهید داشت که همراه کسی رشد کنید و زندگی خوب و آرامی را تجربه کنید.
دلیل اینکه از دخترها بدتان میآید، شاید تجربههای تلخ گذشته و یا برخورد بد از جانب شخصی باشد؛ بنابراین ابتدا بررسی کنید علت اینکه از دخترها خوشتان نمیآید، چیست؟
سپس معیارهای خودتان را برای انتخاب یک فرد، مشخص کنید.
بیست سالمه وعاشق پسری هسم و پسره بهمن ماهی هست و خب همه
دلایل بالا که گفتینو انجام میده الا همون دلیل اصلیه که گفتین با همه راحته حرف میزنه الا من و خب نمیتونم بگم اون دلیلی که گفتین هر جا من میرم اونم هستو هم نمیتونم کامل بگم نه کاملم بگم اره
حالا بگم دوسم داره با نه
دختري هستم ٢٣ساله به تازگي يكي از اقوام كسي معرفي كرده براي ازدواج ما هم تصميم گرفتيم آشنا شويم فعلا مجازي خيليي خوب برخورد ميكند اما پيام هميشه نمي دهد نميدانم از من خوشش اومده يانه
سلام دوست گرامی
فرصت دهید تا شناخت بیشتری پیدا کنید
میتوانید در دوره« جذب عشق، از آشنایی تا ازدواج» همیار عشق شرکت تا مهارتهای لازم ارتباطی را یاد بگیرید.
سلام 16 سالمه و دختر هستم و یه مدتیه به یه پسری که توی همسایگیمون میشینه علاقه مند شدم ولی خودم از این تعجب میکنم که این علاقه یکدفعه بوجود اومد با این که 8 سالی میشه همسایه هستیم ولی نمیدونم چیشد که علاقه مند شدم بهش و این که بیشتر اوقات میبینمش اونم منو میبینه و کلا جوریه که به نسبت هر دو همو میشناسیم و یه جورایی زیر نظرش دارم این که کجا میره با کی میره و اینا😅میخوام بدونم دقیقا باید چیکار کنم آخه از بلاتکلیفی خوشم نمیاد و این مطالب رو هم خوندم و نشانه ای ازش ندیدم توی اینا چیکار باید بکنم….
سلام دوست گرامی
بله بلاتکلیف بودن وضعیت خوبی نیست. اما از این وضعیت بدتر، حضور در رابطه عاطفی در سن پایین است. بهتر است تمرکز شما فعلا روی وظایف مربوط به سن خودتان باشد.
سلام دوست گرامی
پاسخ پرسش شما داده شده است.🌹
سلام دختری هستم با27سال سن و مجرد قبلا خیلی خواستگار و اینا داشتم متنها چون یه بار عاشق شدم و نرسیدیم به هم کلا تمایلی به ازدواج ندارم یه دو ماهی میشه تو یه درمانگاه پرستارم
یه دکتر اونجا هست که نمیدونم چیطور بگم رفتاهای ضد و نقیضش توجه همو به خودش جلب میکنه مثلا یه روز میاد سلام میکنه و ….یه روز اصلا چشاش منو نمیبینه با همه شوخی سلام و حرف میزنه
الان من البته منم خودم به شخصه خیلی مغروروم و هر عمل اون عکس العمل نشون میدم ولی از اینکه با بقیه خوبه واقعا حسادت میکنم و کلا فکرم درگیر این قضیه است ممنون میشم راهنمایی کنید .
سلام دوست گرامی
همانطور که خودتان اشاره کردید، شکست عاطفی قبلی شما باعث شده است که تمایلتان به ازدواج کم شود؛ اما درباره رفتارهای ضد و نقیض این شخص، اگر به این رفتارها دلبستگی پیدا کنید، متاسفانه شکست دیگری را تجربه خواهید کرد؛ چرا که شما باید در کنار شخصی قرار بگیرید که به صورت مستقیم از علاقه و حس خودش صحبت کند، نه اینکه بیشتر ذهن شما را درگیر کند.
شما میتوانید در دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» شرکت کنید.
سلام خسته نباشید من دختری 14 ساله هستم 3 سال 5ماه که با یه پسری در ارتباطم ایشون 18 سالشه میدونم سنمون کم بوده من 11 سالم بوده و ایشون 15 ولی در کل همو خیلی میخوایم من اوایل فقط برای مسخره بازی باهاش حرف میزدم هم محل بودیم ولی مهم نبود زیاد برام ولی این رابطه از اول برا ایشون جدی بوده بعد یه مدت حالا باهام حرف و زد حسشو گفت دل بستم ولی اینم بگم که ایشون تا یک سال به من دست نزد حتی دستمم نگرفت بعد یک سال حالا بغلم کرد بابام ومامانم فهمیدن خانواده ایشون هم همینطور ولی با این شرایط امدن و با مادرم صحبت کردن از مادرمم قول گرفتن که دوسال دیگه اگه دانشجوی پزشکی بود به پیشنهادش فکر کنه حتی تو حرفاش نمیگفت که الان با هم باشیم کلا درباره ازدواج حرف میزد خیلی هم کلا درباره ازدواج حرف میزنه باهام اینم بگم که من اصلا نمیتونم بیرون تنها برم یعنی هر 6 یا 7 ماه یکبار همو میبینیم اونم 20دقیقه شاید هر جوری هست تحمل میکنیم دلتنگی رو ولی یه چیزی این وسط هست که نمیدونم چرا همچین حسو میکنم من با خودم میگم اگه خودم پسر باشم هیچ وقت برای دختری که عین من شرایطش واینمیستم خدایی راستشو گفت بعد من خیلی دلم میخواست پسر باشم خیلی یعنی قبل این رابطه یه بار لاک نزده بودم همیشه موهام کوتاه بوده خیلی دلم میخواسته پسر باشم از وقتی با ایشونم کلا عوض شدم به قول خودمون قرتی شدم لاک و موهامو هر دفعه یه مدل ببندم کلا خیلی حس خوبی داره ایشون راجب رابطه کامل هم حرف زده که من با خودم گفتم خدایی بعد 4 سال دیگه طبیعیه ولی میترسم مامانم میگه نمیخوادت حتی اینم بگم که وقتی بابام فهمید گفت زنگ بزن بیاد زنگ زدم و امد قبلش بابام گفت الان که گفتی بیا بابام حرف بزن فکر میکنی بیاد گفتم معلومه انقدر ایمان داشتم بهش و حتی گفت خودش که من اصلا برا کتک خوردن امده بودم و بابات نزد ابجی و داماداشون هم تو جریان رابطه ما هستن ولی نمیدونم چرا همچین حسی دارم نمیدونم دل کندم سخته برام نمیتونم اصلا نمیتونم تمرکز کنم از بس فکر کردم راجب این مسئله تورو خدا شما کمکم کنید فقط نگید سنت کمه اون مال قبلش بود نه که الان نزدیک 4 ساله شما چی میگید دوستم داره؟
سلام دوست گرامی
جواب سوالی که خودتان میدانید را پرسیدید! 14 سالگی زمان مناسبی برای رابطه عاطفی و ازدواج نیست. شما هنوز هویت خودتان شکل نگرفته است و این مساله تصمیمگیریهای شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
در جریان رابطه بودن خانوادهها، تنها مولفه داشتن یک ارتباط خوب نیست؛ بلکه اطرافیان شما نیز باید بدانند که در این سن هنوز هردوی شما وظایف دیگری دارید که باید روی آنها متمرکز باشید.
در مورد رابطه جنسی، اگر قرار باشد شما تا چندسال صبر کنید تا رابطه به مرحله قابل قبولتری برسد، این رابطه را نیز میتوانید به تعویق بیاندازید.
سلام من دختری ۱۴ ساله هستم و عاشق یه پسر ۲۰ ساله ام
مامانش قبلا منو از مامانم خواستگاری کرده ولی گویا اون پسر منو دوست نداره و میگه که من دختر ساکتیم که من اینو از طریق یکی از دوستام فهمید
م اون پسریه که مشروب میفروشه و مشروب مبخوره و سیگار میکشه (البته گاهی وقتا)چند وقتی هست رفتارش تغییر کرده و وقتی منو میبینه بهم خیره میشه
اون با داداشم دوسته داداشم و اون همسنن اگر با هم دوست نبودن بهش ابراز علاقه میکردم ولی میترسم داداشم خبردار شه
من الان تو فکر اونم و ۱ ماهه که یه کلمه هم درس نخوندم چون تمرکز ندارم
سلام دوست گرامی
سن شما بسیار برای ازدواج مناسب نیست؛ ویژگیهای حدودی که از ایشان مطرح کردید، او نیز فرد مناسبی برای ابراز علاقه و ازدواج نیست.
نیاز است که به وظایف سن خودتان که مطالعه درسها و یادگیری مهارتها است مشغول شوید و برای افزایش تمرکز از کمک مشاور بهرمند شوید.
سلام من دختری ۱۹ ساله هستم و کنکوری تجربی هستم ما خانواده مذهبی هستیم به طوری که به شدت رفتارای من و خواهر و برادرام کنترل میشه من بزرگترین فرزندم تا به حال اصلا تو قید بند دوستی و رابطه قبل از ازدواج نبودم (یک بار به خواست مادرم با خاستگارم یک مدتی صحبت کردم که برای اشنایی بود )سوالی که دارم اینه ..ما تو محله ای زندگی میکنیم که همه همدیگرومیشناسن خانواده ای هم اونجا هستن که چند تا براردن اونا هم مثل ما مذهبی هستن سادات اند درسته که من اصلا اهمیت نمیدادم اما چند باری موقع برگشت از اموزشگاه یا به طور اتفاقی وقتی با مادرم بیرون میرفتیم وقتی یکی از اینهارو میدیدیم رفتاری عجیبی داشتند که با بقیه اونطور نبودند ..مثلا یکدفعه سرشون خیلی خیلی پایین می انداختند و رفتاراشون هول میشد تقریبا همشون همینطور هستن خب منم ازشون تا حدودی خوشم اومده چون از نظر خودم واعتباری که خوبی محل دارند ناخودگاه تمایل کم پیدا کردم که میدونم کار درستی نیست …اما من خیلی سردرگمم که این واقعا درست هست یا نه اینم بگم که چند باری مادرشون که منو میدیدن لبخند میزدن و خیلی نگاه میکردن (که اینم من گذاشتم به حساب اینکه مادرای. پسر دار کلا همینطورن )اوناخواهر هم ندارند همه برادر اند من میگم شاید به عنوان یک خواهر به من نگاه میکنند اما خودم متوجه شدم که وقتی بقیه رو میبینن انقد سرشون رو پایین نمیگیرن و رفتاراشون هول نمیشه مثلا اونا وقتی منو میبینند مسیرو عوض میکنند من واقعا نمیفههم این علاقه است یا دوری …بعدشم من امسال شرایط درسم سخته اما این فکرا اصلا رها نمیکنه منو …به نظرتون به کدوم اهمیت بدم چطوری دیگه فکر نکنم و مطمن شم حسم اشتباهه …ممنون اگه جواب بدید
سلام دوست گرامی
نسبت به این رفتارها، هر تصوری میتوانید داشته باشید، ممکن است آنها منتظر باشند تا شما کنکور بدهید و بعد برای خواستگاری اقدام کنند، مساله این است که شما فعلا به رفتارهای آنها هیچ معنایی ندهید و به درستان تمرکز کنید.
خیلی ممنون واقعا بین دوراهی بودم الان به نسبت خیلی بهتره شده که کل تمرکزم رو به درس جمع کنم سپاس
سلام من ۱۹ سالمه حدود یک سال و نیمه توی مجازی و از راه دور با پسری ۲۵ ساله درارتباطم هردو پشت کنکوری هستیم هر دو گذشته خوبی نداشتیم از گذشته هم باخبریم اگه درسمونو بخونیم واقعا و اون رویاییکه همیشه داشتیم ینی پزشکی بهش برسیم شاید وضعمون تغییر کنه اما تو این مدت بیشتر گریه و دعوا شک و اینا بوده پای هم وایستادیم اما احساس میکنم داریم آینده خودمونو نابود میکنی بعد یه سالو خورده ای اومد تهران تا منو ببینه برای اولین بار و من خیلی هیجان داشتمو استرس دوروز درگیر بودمو درس هم نخوندم که چجوری برم چی بپوشم چی بگم خوشحال بودم که لحظه اخر گفت نمیتونم بیشتر از یه ساعت بمونم داداشم میگه کمکمش کنم میشه فردا ببینیم همو و من خیییییییلی ناراحت شدم و یه عالم دعوا کردم یکی از اشتباهام اینه که وقتی عصبی میشم زبونم نیشدار میشه ناراحت شد گفتم دیگه حسش نیست اونم دیگه تا اخر قبول نکرد همو ببینیم من خیلی اصرار نکردم اما حرفاش اینجوری بود که نبینیم همو بهتره😔ما تا دیشبش کلی ذوقو شوق داشتیم بخدا نمیدونم چیشد اصلا امروز به نظرتون چیکار کنیم
سلام دوست گرامی
اشاره کردید از گذشته هم باخبرید، در این روال گذشته چه اتفاقی افتاده است که تا این حد در زندگی حال شما اثر گذاشته است؟ شما هنوز حضوری همدیگر را ندیدید و برای آینده به صورت مشترک برنامه ریختید. این مساله متاسفانه منطقی نیست و سرمایهگذاری اشتباهی آن هم به مدت نزدیک به 2 سال دارید.
مشکل خودتان را مطرح کردید که زمان عصبی شدن کنترل زبان خودتان را ندارید؛ نیاز به یادگیری مهارت کنترل خشم دارید و در یادگیری این مهارت، مشاور به شما کمک خواهد کرد.
سلام من ۲۷ سالمه و مدتی هست که با یه پسر ۳۱ ساله که همکار هستیم رابطه دارم …اون مبتلا به سرطان مری هستش و خیلی کم محلی میکنه هفته ای یکبار جواب پیامم رو میده هفته ای یکبار صداشو میشنوم با اینکه دیدم توی فضای مجازی همیشه فعاله اما به من میگه گرفتارم درکم کن ….راستش خسته ام کرده و یه جواریی داره خیلی به غرورم برمیخوره ….
سلام دوست گرامی
متوجه منظور شما و ارتباط بین بیماری او و کممحلیاش نشدم. این دو چه ارتباطی بهم دارند؟ بیماری ایشان در چه مرحلهای است؟
گویا در این رابطه شما نیاز به توجه بیشتری از جانب او دارید اما این توجه را دریافت نمیکنید. آیا همیشه این بیتوجهی وجود داشته است؟ یا بعد از بیماریشان این سردی اتفاق افتاده؟
اطلاعات کمی دادید، بنابراین راهنمایی به صورت کلی خواهد بود.
در ابتدا سعی کنید علت اینکه از ایشان توجه بیشتری طلب دارید را برای خودتان مشخص کنید و سپس ببینید دقیقا انتطار شما از این رابطه چیست؟ چه زمانهایی بیشتر حس میکنید که او بیتوجهی میکند؟
در صورتی که به مشاوره نیاز دارید، نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.
سلام خسته نباشیدمن دختر ۱۴ ساله ای هستم که عاشق یک پسر ۱۸ ساله شدم و رفتم بهش گفتم اون گفت من ازت خوشم نمیاد یعنی اون آدم خیلی خجالتی هست البته دخترعمه ام رفت بهش گفت الانم ناراحتم چیکار کنم به نظرتون واقعا دوسم نداره؟
سلام دوست گرامی
سن شما برای ابراز علاقه پایین است و اشتباه شما ابراز علاقه به صورت مستقیم بوده است.
بله او به صورت مستقیم گفته است که علاقهای ندارد، بنابراین بهتر است دیگر اصراری به این رابطه نداشته باشید.
سلام تقریبا یه سال پیش من با پسری آشنا شدم
اون هرروز میومد در خونمون هی منو تعقیب میکرد
منم اصلا به روم نمیاوردم که میدیدمش
اصلا نمیشد که نیاد دم در خونمون
با یه بهونه یه حرفه کنایه وار بهش گفتم که نیا
ولی الان چند باره همدیگرو میبینیم اصلا نمیاد پیشم، این کارش یعنی چی ؟
چرا ؟ واقعا برام جای سواله؟ منظورش چیه با این کار
سلام دوست گرامی
به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید.
اگر منظورتان این است که چرا او دیگر شما را تعقیب نمیکند یا درب منزل شما نمیآید، به این دلیل است که او با شما آشنا شده است و توانسته توجه شما را جلب کند؛ پس دیگر نیازی به این تعقیب و گریز نیست.
اگر منظورتان این است که او سرد شده است و دیگر مثل سابق پیگیر شما نیست، دلیل این است که از سمت شما توجهی ندیده است و یا برعکس به هدف خود که آشنایی با شما بوده، رسیده است.
بهتر است این مساله را به آرامی و به شیوه صحیح با طرف مقابل در میان بگذارید و از خود دلیل این کارش را بپرسید.
سلام دختری هستم ۳۳ ساله.دو سالی هست پسری که دو سال از من کوچکتر هست ابراز علاقه میکند.البته زمان زیادی برای من نمی گذارد و اغلب میگه سرم شلوغه و روزا در حد چند تا پیام و دو ماه یه بار یه دیدار دوساعته.چه کنم؟
سلام دوست گرامی
تکلیف هرکسی و مسئولیت رابطه با خودش است.
عوامل زیادی باعث میشود که شخصی ابراز علاقه کند اما زمان زیادی برای رابطه نگذارد.
ابتدا از خودتان بپرسید به چه علت در این رابطه و ابراز علاقه ماندهاید؟ سپس برای اینکه بتوانید تکلیف خودتان را با او مشخص کنید، به صورت مستقیم از او بخواهید که نیاز بیشتری برای شناخت او دارید. همچنین شما باید از نظر زمانی با طرف مقابل به توافق برسید که تا چند وقت دیگر قرار است وضعیت رابطه به این شکل پیش برود. اشاره به سن کردید؛ خود بزرگ بودن شما مسالهای ایجاد نمیکند، مگر اینکه بحث و دلخوری بین شما به مساله سن ختم شود و همچنین او نتواند در برابر نظر دیگران درباره سن بزرگتر شما، مقاومت درستی داشته باشد.
پیشنهاد میشود برای بررسی بیشتر رابطه و دریافت مشاوره از مشاوران همیار عشق نوبت دریافت کنید.
سلام من دختر ۱۸ساله هستم به پسری که سه ساله بهش علاقه دارم ولی بهش نگفتم چند ماهی میشه که منو تو اینستا نمیشناخت، بهم پیام داد
منم سر بحث هایی که کردیم اخر اصرار کرد که برم به کسی که دوسش دارم بگم من هم گفتم بهش
راستی اون پسره هم مشاورم بود من بهش گفتم یکم باهم حرف زدیم که باید ببینمت و اینجور حرفا، منم راضی نمیشدم که ببینم چون واقعا خجالت میکشیدم
با اصرارش رفتم دیدمش ولی هیچ حرفی نزدم باهاش چون روم نمیشد
بهش گفتم که دیگه نمیام مشاوره ولی اصلا قبول نکرد و من الان میرم مشاوره
تو اینستا هم هر استوری یا پستی که میزارم پیگیره ولی اصلا به روش نمیاره که احساسش چیه و از حرفا و اینکه خیلی ملایم و آروم رفتار میکنه
الان من سردرگمم که حسش به من چیه ؟؟
ممنون میشم راهنمایی کنین
سلام دوست گرامی
به نظر میرسد در حالتی بلاتکلیف قرار گرفتید و نمیدانید نسبت به ایشان چه رفتاری داشته باشید.
تا زمانی که طرف مقابل شما به صورت مستقیم ابراز علاقه نکند و برای بودن با شما برنامهریزی هدفمندی نداشته باشد، بهتر است شما اقدامی انجام ندهید. برای یادگیری مهارتهای مختلفی مانند ارتباط موثر میتوانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
اشاره کردید ایشان مشاور شما هستند. این نکته را به خاطر داشته باشید که یک مشاور اجازه ندارد از نظر اخلاقی، نقشی غیر از نفش مراجع و مشاور با شما داشته باشد.
سلام من ۱۹ سالمه حدود ۲ ساله با پسری در ارتباطم و از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و ۳ ماه بعد اشنایی درمورد من با خونوادش حرف زد و قرار بر این بود ک امسال یا سال دیگه رابطمونو جدی کنیم ولی مشکلی که هست اینه که به دلیل تفاوت عقیده ای که داریم ایشون
اصرار بیش از اندازه ای به دیدن موهام یا بغل و بوسیدن دارن که من به دلیل عقایدم اصلا نمیتونم با اینا کنار بیام و حالا ایشون میگن تا موقعی که اعتقادادتو فراموش نکنی ازدواج نمیکنیم و از طرفی رابطش با من خیلی سرد شده و هرچی توضیح دادم شرایطو قبول نکرده که اگه دوسم داری میکنی لطفا راهنماییم کنین
سلام دوست گرامی
ازدواج نیاز به مقدماتی دارد که دونفر بتوانند از جنبههای مختلف به این نتیجه برسند که برای متاهل شدن آماده هستند.
یکی از این نیازها، رشد عاطفی و شناختی است. احترام گذاشتن به عقاید شما که یکی از مولفههای رشد عاطفی است، در طرف مقابل شما دیده نمیشود.
بنابراین پیش از هرگونه اقدام و تصمیم جدی، حتما با یک مشاور پیش از ازدواج مشورت کنید.
سلام من دختری 25 ساله هستم پسری 33ساله بهم ابراز علاقه کرد
اوایلش میخواست منو بشناسه که به هم پیام میدادیم وقتی صحبت از مراسم خواستگاری میشه میگه فعلا شرایط خوبی نداره
قبلا یه شکست عشقی عمیق داشتن که یکسال ازش میگذره
طی صحبتهایی که با اطرافیانش داشتم میگفتن از زمانی که باتو آشنا شده حالش خیلی خوبه وقتی حرفم میزنه هردومون توی آینده ای که چیده هستیم ولی خیلی از اطرافیانم منو از این اقا منع میکنند و میگن کلاً آدمای خوبی نیستن یا من درحد این آقا نیستم خیلی بالاترم حتی میگن اگه با این آقا ازدواجم بکنم ایمانم و حتی زندگیم بر باد خواهد رفت
نمیدونم کمکم کنید
سلام دوست گرامی
طرف مقابل شما در ابتدا باید حتماً پرونده شکست قبلیاش را ببندد تا بتواند روی آینده مشترک برنامهریزی کند.
به صورت دقیق باید بیان کنید که به چه دلیل اطرافیان شما را از ارتباط با ایشان منع میکنند؟
نظر خودتان درباره ایشان چیست؟
مساله شما نیاز به بررسی بیشتری دارد و باید جزییات آن را با یک مشاور در میان بگذارید.
توصیه میکنیم پیش از هرگونه تصمیم جدی، حتماً از مشاوران رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید من دختری هجده ساله هستم من تا حالا دوست پسری نداشتم اما امسال با یک پسر که دانشجوی دندانپزشکی بود مشاوره گرفتم که بهم برنامه میداد اوایل خیلی رفتار عادی داشت و فقط در حد مشاوره بود ولی یک شب با من شروع کرد به چت کردن و راجب مقاله ای که نوشته بود و میخواست بره آلمان برای ارائه دادنش با من صحبت کرد و توی اون صحبت ها به من گفت که تو خیلی ارزشمند هستی و من با همه دانش آموزام اینطور صحبت نمیکنم دو سه هفته خیلی رفتارش بامن عوض شد و خیلی زود جواب پیامامو میداد و شبا تا بهش پیام میدادم سریع آن میشد تا جوابمو بده و بهم شب بخیر میگفت ولی بعد از چند هفته باز مثل سابق شد و وقتی بهش گفتم گفت که من خیلی سرم شلوغه و نمیتونم جوابتو سریع بدم ولی وقتی یه بار خواستم مشاورمون باهاش قطع کنم کلی پیام داد که من که کم کاری نکردم و تو فقط به خاطر دیر جواب دادن میخوای بری اینا منم باز مشاورمون ادامه دادم ولی بعد از اون دیگه خیلی سرد شد و میگفت حرف غیر درسی نزنی چون حواست پرت میشه منم دیگه ادامه ندادم و فقط درسی بود البته بعضی وقتا باهاش شوخی میکردم ولی خیلی سرد جواب میداد مثلاً فقط یک کلمه مینوشت جلوشم یه استیکر میداشت همین ولی دوباره به بار بهم گفت برام مهم هستی الان مشاورمون تموم شده و وقتی بهش گفتم میتونیم در ارتباط باشیم گفت با دانش آموزای پارسالم درارتباطم توهم پیام بدی جوابتو میدم ولی من میترسم چون من خیلی دوسش دارم میترسم اگه الکی الکی حرف بزنم وابسته تر هم بشم به نظر شما ازش بپرسم که بهم علاقه داره یا نه یا اینکه کار زشتی که یه دختر به پسر ابراز علاقه کنه؟چون واقعا دوست دارم تکلیفمو بدونم و اگه بهم حسی نداره دیگه بهش فکر نکنم آخه میخوام درس بخونم امسال هم به خاطر فکر کردن به اون نتونستم درس بخونم میشه لطفاً راهنمایی کنید منو که اون منو دوست داره یا نه؟و اینکه توی واتساپ با هم حرف میزنیم و اونو ندیدم و فقط عکس پروفایلشو دیدم ممنون میشم سریع پاسخم بدید چون حالم خیلی بده😥
سلام دوست گرامی
وقتی معلم یا مشاور شما، نقش دیگری هم برعهده بگیرد و خارج از مرز با شما در ارتباط باشد، نتیجهاش این وابستگی و علاقه است. با وجود اینکه حتی ایشان را از نزدیک ندیدید.
درباره ابراز علاقه بهتر است کمی منطقیتر عمل کنید و رفتارهای او را برای خود تفسیر و معنای عاشقانه ندهید.
شما قربانی این شرایط نیستید که بخاظر علاقه به ایشان نتوانستید درس بخوانید. در حال حاضر وظیفه و نقش شما درس خواندن است. پس ابتدا برای خودتان اهداف آینده را بازنویسی کنید و تلاش کنید در جهت همان اهداف حرکت کنید.
سلام خسته نباشید من دختری ۲۸ ساله هستم که حدود یک ماه هست با آقای ۳۳ ساله از طریق اینستاگرام آشنا شدم و همون روز از واتس اپ پیام میدادن . این آقا نزدیک یک ماه هست که هر روز به من پیام سلام و احوال پرسی و اینکه چه کارایی انجام میدم رو میده و هیچ حرف محبت امیزی نمیزنه . در حواب این سوال من که این سلام و احوال پرسی ها چه نتیجه ای خواهد داشت گفتن که مگه قراره چه نتیجه ای بده . منم جواب دادم اگه هیچ دیدن و شنیدن و محبت کردنی نباشه پس دیگه حزف نمیزنم . هر بار که آنفالوشون کردم و با اصرار ایشون برگشتم و بعد از کلی بحث ایشون تصمیم گرفتن با من برای اوین بار تلفتی صحبت کنن که بخاطر یه سو تفاهم ،من بی ادبانه با ایشون صخبت کردم و بعد دوباره آنفالوش کردم و از ایشون اصرار بر برگشت . بعد برگشت دوباره همون آشو همون کاسه . وقتی میگم چرا دعوت نمیکنی بیرون . میفرماین که ماشینشون تصادف کرده و صافکاره و من نمیدونم یه صافکار چقدر طول میکشه . تو یک ماه هیچ وقت بیرون دعوت نکردن اما هررروز سلام و احوال پرسی داریم از طریق پیام رسان و از مسایل جنسی هم حرفی نزدن . ایشون به شدت درونگرا هم هستن بر اساس اون جیزی که خودشون گفتن
سلام وقتتون بخیر
من حدودا یه سال پیش با یه پسری وارد رابطه شدم و بهش پیشنهاد دوستی دادم اونم قبول کرد.
اوایل خیلی رابطمون خوب بود مشکلی نداشتم اما بعد یه مدت باهام سرد رفتار میکرد اما از رفتاراش نشون میداد که دوسم داره ولی بهش اعتماد نداشتم و خودم رابطه رو خراب کردم
اونم اصلا براش اهمیت نداشت و از هم جدا شدیم
اون با یکی دیگه وارد رابطه شده ولی هنوز وقتی منو میبینه بهم نگاه میکنه.
اما بازم حس میکنم دوسم داره من واقعا نمیدونم چطوری باید از ذهنم پاک کنم این قضیه رو لطفا راهنمایی کنید
سلام دوست گرامی
به سن خودتان و ایشان و مدت زمانی که از قطع رابطه میگذرد، اشاره نکردید.
شما به ایشان پیشنهاد دوستی دادید و این ریسک بزرگی بود، چون ایشان برای شما هزینه و تلاشی نکرده بود که بخواهد با از دست دادن رابطه بهم بریزد.
شما ابتدا باید تمام شدن این رابطه را بپذیرید تا به این باور برسید که او دیگر نیست. در این مسیر سخت، مشاوران ما در همیار عشق همراه شما خواهند بود.
برای کسب اطلاعات بیشتر به «نکات طلایی زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» مراجعه کنید.
لطفا به پیام من هم جواب بدین . ممنون
سلام وقت بخیر
من حدود یکسال هست با یک پسری آشنا شدم که 33 سال سن دارند و با هم هم سن هستیم من اوایل برام همش نقش ازدواج پر رنگ بود و بعد از دو الی سه جلسه بهش گفتم که تصمیمت چیه از رابطمون گفت یه دوستی،من قبلا 13 سال با کسی ارتباط داشتم و به جایی نرسیده دیگه نمیخوام وارد رابطه عمیقی بشم از طرفی خیلی واضح حرفش رو زد ولی آدم کاری و اهل دوست و مهمانی و ورزش و کلا اجتماعی هست ولی منو به خاطر اینکه از مهمونی و مشروب و… استفاده نمیکنم با خودش نمیبره یعنی بهم گفته ولی چون قبول نکردم از یه ساعتی از شب بیشتر بیرون نباشم دیگه بهم نمیگه خیلی چیزارو الان البته ما رابطمون بعد 2 ماه از رابطمون بهم خورد به دلیل یه شک من و من کات کردم و بعد 4 ماه دوباره همدیگرو دیدیم و ادامه دادیم البته رابطمون جوری بود که هر 2 ماه یکبار میدیدیم همو و وقتی میگفتم چرا میگفت سرم شلوغه چون مغازه دار هست و بهانه میاورد خب بحث کرونا هم بود بعد از این هم ما دقیقا صحبت کردن هم زیاد صحبت نمیکنیم با هم در روز شاید یکبار اونم بیشتر وقتها دو یا سه روز شاید خبر نگیریم از هم و شاید من بعضی موقعها پیام بدم ولی اگر دو روز پیام و زنگ نزنم روز سوم خودش زنگ میزنه،نمیدونم واقعا من دوستش دارم چند هفته پیش بازم شکایت حال رابطمون رو کردم گفت من هنوز رو همون حرفم هستم من رابطه عمیق نمیخوام گفتم پس دوست داشتن چیه گفت به نظر من دوست داشتن وجود داره که ما همدیگرو میبینیم و وقت میذاریم برای هم نمیدونم یه جوری سرد هست انگار من تو زمین و هوا هستم البته من خودم هم دختر بازیگوش و شیطونی نیستم که دلبری کنم اگر اون هیچی نگه منم نمیگم یعنی ما حرفامون در حد حال و احوالپرسه و وقتی گفتم منو بیشتر بشناس میگه این تو زمان مشخث میشه وگرنه من چی بپرسم ازت…آیا واقعا باید خیلی صبور بود تو رابطه و فرصت داد و یا نه وقتی اینجوری میگن دیگه ادامه نداد
سلام دوست گرامی
شما از طرفی یک رابطه شکست خورده 13 ساله داشتهاید و از طرفی این فرد جدید هم تکلیفش را روشن کرده است و حرفی از ازدواج نزده است.
پس باید تصمیم بگیرید به امید اینکه او تصمیمش عوض شود و به ازدواج فکر کند (با وجود تمام تفاوتهایی که مابین شما وجود دارد) با او در رابطه نمانید. چون سن شما سن منتظر ماندن در یک رابطه طولانی مدت نیست.
اما قبل از هر گونه تصمیم جدی، حتما از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید من دختری ۲۸ ساله هستم که حدود یک ماه هست با آقای ۳۳ ساله از طریق اینستاگرام آشنا شدم و همون روز از واتس اپ پیام میدادن . این آقا نزدیک یک ماه هست که هر روز به من پیام سلام و احوال پرسی و اینکه چه کارایی انجام میدم رو میده و هیچ حرف محبت امیزی نمیزنه . در حواب این سوال من که این سلام و احوال پرسی ها چه نتیجه ای خواهد داشت گفتن که مگه قراره چه نتیجه ای بده . منم جواب دادم اگه هیچ دیدن و شنیدن و محبت کردنی نباشه پس دیگه حزف نمیزنم . هر بار که آنفالوشون کردم و با اصرار ایشون برگشتم و بعد از کلی بحث ایشون تصمیم گرفتن با من برای اوین بار تلفتی صحبت کنن که بخاطر یه سو تفاهم ،من بی ادبانه با ایشون صخبت کردم و بعد دوباره آنفالوش کردم و از ایشون اصرار بر برگشت . بعد برگشت دوباره همون آشو همون کاسه . وقتی میگم چرا دعوت نمیکنی بیرون . میفرماین که ماشینشون تصادف کرده و صافکاره و من نمیدونم یه صافکار چقدر طول میکشه . تو یک ماه هیچ وقت بیرون دعوت نکردن اما هررروز سلام و احوال پرسی داریم از طریق پیام رسان و از مسایل جنسی هم حرفی نزدن . ایشون به شدت درونگرا هم هستن بر اساس اون جیزی که خودشون گفتن .
سلام وقت بخیر من نزدیک به یک سال ک احساس میکنم از یکی از فامیل های دور ک فقط سالی یکی دوبار میبینیمشون خیلی خیلی خوشم میاد
البته اینم بگم ک سن جفتمون خیلی کمه 14 سالمونه ولی خوب سن سال یک عدده
اون قبلا هی از طریق بچه ها برای من پیام میفرستاد ک دوستت دارم من محلش نمیدادم
ولی بعد یک مدت احساس میکنم ک وقتی هست خیلی حالم خوبه ولی حالا اون میگه ک دختر داییم رو دوست دارم و هیچ توجهی به من نمیکنه و از اون روز ک اون این حرف زد من احساس میکنم که کلا هیچ پسری دوسم نداره و از این موضوع ناراحتم
خانوادم پدر مادرم از همه نظر به من اهمیت میدن هیچ کمبودی ندارم ولی همش دوست دارم یک پسر من دوست داشته باشه ولی از موقعی که اون این کار کرد کلا اعتماد به نفسم خیلی کم شده با این که هیچ کمبودی ندارم ولی نمیدونم چرا پدرم میگه چون ک تو به پسرا اهمیت نمیدی دوست ندارن و باید خدارو شکر کنی ک هیچ پسری دوست نداره چون پسرا فقط دنبال خدمات هستن و حتما دختر دایی اون یک خدماتی بهش میده که اون آنقدر دوسش داره
این نشونه حیای توست و ما بهت افتخار میکنیم حالا حرف من این اون که هیچ خدماتی به نمیده پس چرا من انقدر دوسش دارم و به خاطر اون اعتماد به نفسم کم شده و فک میکنم کلا هیچ پسری دیگه دوسم نداره حالا باید چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی
همانطور که خودتان هم اشاره کردید سن هردوی شما پایین است، شاید بد نباشد که بدانید در این سن نیاز اساسی یک نوجوان، نیاز به توجه دیدن از طرف جنس مخالف است. پس این نیاز که دوست دارید یک پسر به شما توجه کند، کاملاً طبیعی است. اما درباره نظر و حرف ایشان، شما با ارزش هستید، فقط چون از طرف او طرد شدید، این حال بد را دارید.
حرف پدر شما تا حدی درست است، و کسی که در رابطه خدماتی بدهد معمولاً باعث جلب توجه طرف مقابل میشود، اما در نهایت ارزشمندی و عزت نفس بالایی را تجربه نمیکند.
این موضوع که شما با پدر و مادر رابطه خوبی دارید و از طرف آنها هیچ کمبودی را احساس نمیکنید، بسیار جای شکر دارد، اما این کمبود نداشتن از طرفی شما را متوقع میکند که هیچ کسی به شما نه نگوید و باید به هرچیزی که میخواهید برسید. پس این ناکامی و حرف ایشان را که گفتند دختر داییاش را دوست دارند، نباید در شما این کمبود را بوجود بیاورد که دیگر هیچ پسری شما را دوست نخواهد داشت. شما نیاز دارید عزت نفس خود را تقویت کنید. برای مطالعه بیشتر به «قطبنمای عزت نفس همیار عشق» مراجعه کنید.
سلام . من یه پسری رو دوست دارم و اینو ۴ سال پیش بهش گفتم اونم اول یکمشوکه شد و بعدش به بهونه های مختلف گفت ما ب درد همنمیخوریم بعد چند ساعت چت کردن قبول کردم و خداحافظی کردیم و با خودمکنار اومدم و دیگ سمتش نرفتم تا این ک بعد یکی دو ماه برگشت و بهم گفت که بهم علاقه داره و ما یه چند روزی با هم بودیم و دوباره اون بهونه هارو اورد و کات کردیم
اما دوباره بعد ۶، ۷ ماه برگشت گفت ک دلش واسمتنگ شده خلاصه این اتفاق دوباره افتاد و اونمکات کرد تا این که بار اخر اومد و منقبول نکروم و گفت نه ب خدا این سری اون سری نیست و ما باهم تا یه ماه میمونیم و اگه نتونستیم بعد کات میکنیم خلاصه یه ماه گذشت اما اون نرفت تا این ک این سری مدت طولانی تری باهم بودیم یهنی تقریبا ۴ ماه که بعدش اومد گفت بیا باهم کات کنیم منم خیلی عصبی شدم و بهمگفت که دو تا دوست معمولی باشیم و اما من ردش کردم
تو این ۴ ماهی ک باهم بودیم خانوادم فهمیدن و به مدت دو هفته گوشیم و ازمگرفتن و من فقط یواشکی تونستم به یکی از دوستام بگم که بهش خبر بده چی شده خلاصه بعد دو هفته که انلاین شدم دیدم کلی بهم پیام داده با این ک میدونست من آفم و معلومنیست کِی برگردم باهامکات نکرد هرشب بهم پیام داده بود و تو پیاماش گفته بود ک دلش واسمتنگ شده
اما واقعا نمیدونم چرا کات کرد چرا همش میومد جلو بعد کات میکرد
تا مدتی که باهم بودیممیگفت خیلی دوست دارم و همش ابراز علاقه میکرد اما هر دفعه به محض این ک کات میکردیممیگفت ک دوسم نداره و نمیتونه
الانم یک ساله ک باهم کات کردیم چند ماه پیش خبرش بهم رسید ک با یه دختر رل زده ک اصلا دختر خوبی نیست و همش تو پارتیه این دختره هم دوست دختر رفیقش بوده
منمدوماه پیش تو اینستا فالوش کردم
بعدش سزیع اومد دایرکت و بهمگفت به به چه عجب یادی از ما کردی و اینا ، منم خیلی محبت امیز حرف زدم و بهش گفتمک نمیتونمبدون اون زندگی کنم. اونمبهمگفت ک رل داره و رلش دوست داره ولی میدونم علکی میگه چون یه سری علکی وانمود میکرد ک دختر خالشو دوست داره واقعا دلیل اینکاراشو نمیدونم
الانم به شدت حالم بده و با اینک باهاش حرف نمیزنم و دیگ همتو اینستام ندارمش اما دارم دیوونه میشم
الان با اون دختره ۶ ماهه ک هست اما با منفقط یه بار ۴ ماه بود
خواهش میکنم راهنماییمکنید من خیلی حالم بده😔
سلام دوست گرامی
پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد.
لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام ،من سه ساله به شدت عاشقه یکی از همکلاسیام شدم و بهش گفتم و بعد از یک سال تقریبا همه میدونن دیگ چون خیلی زجر کشیدم براش.
اما اون اقا میگه مصلحت از نظر من اینه که باهم نباشیم و وقتی ازش میپرسم واقعا منو دوست داری یا نه جوابی نمیده و همیشه میگه نپرس این سوالو.
تا دو سه شب پیش که بهش گفتم نمیخوام از روی دلسوزی جوابمو بدی.
ولی بعدش بهم گفت از روی دلسوزی نیست و در حد یه پیام معمولیه بعدشم که خیلی ناراحت شدم دیگه نه پیام دادم نه زنگ زدم بهش
اما اون واقعا براش مهم نیست نباشم تا پیام ندم پیام نمیده .
تو این سه سال هرکاری براش کردم که بتونم به خودم علاقمندش کنم اما نشد
دوستام میگن برای توجه زیادیه که بهش کردم خودشو گرفته .
ممنون میشم کمکم کنین ببینم واقعا باید ادامه بدم به تلاش کردن یا واقعا منو درحد یه اشنا میبینه و خودمو بیشتر از این تحقیر نکنم
سلام دوست گرامی
علاقه زیاد شما به ایشان باعث شده است که هرپیام و صحبتی از ایشان را به نشان یک علاقمندی یا تمایل به ارتباط ببینید.
در صورتی که ایشان به صورت مستقیم و غیرمستقیم اعلام کرده است که حداقل فعلاً به فکر رابطه نیست.
شما جذابیتهای خود را برای طرف مقابل از دست دادهاید و دائماً جلوی چشم او هستید.
برای کسب اطلاعات بیشتر نکات طلایی جذب عشق از آشنایی تا ازدواج همیار عشق را مطالعه کنید تا از این طریق بتوانید ایشان را به خودتان جذب کنید
سلام . من الان متوجه شدم که پسری یک سال و نیم منو تعقیب میکنه و همه اطلاعاتی از من داره اما جالب اینجاست ک نمیخواست من متوجه بشم و این مسئله باعث شده ذهنم درگیر شه. لطفا راهنمایی کنید
سلام دوست گرامی
اگر منظورتان از تعقیب، زیرنظر داشتن شماست، گاهی برخی از آقایان تمایل دارند قبل از پیشنهاد برای آشنایی و ازدواج، برای مدتی دختر مورد علاقهشان را زیرنظر داشته باشند. اگر ایشان را میشناسید و میدانید از روی علاقه این تعقیب را انجام میدهند، بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم علاقه خود را ابراز نکردهاند، شما حرکتی انجام ندهید. حسادت ایشان را تحریک نکنید و عمداً با کسی وارد رابطه نشوید.
اگر از تعقیب ایشان ترسیدهاید، حتماً با یکی از افراد خانواده این مسأله را مطرح کنید تا تنها نباشید و از شما محافظت بشود.
سلام من میخواستم بگم یه پسر دایی دارم که اتفاقی به هم پیام دادیم بعد من عاشقش شدم اونو نمیدونم ولی من هر وقت میبینمش انگار دنیارو به من دادن اما اون هر وقت میبینه منو حواسش به منه یا یه بار یک دقیقه چشمون تو چشم هم بود ایا پسره عاشقمه یا نه
سلام دوست گرامی
سن خودتان و او را اشاره نکردید.
اگر در سن نوجوانی هستید دلیل این جرقه عاطفی، سن شماست که با نگاه او نیز سرمایه گذاری عاطفی میکنید.
اما اگر سن شما بالاتر است، بهتر است که برای نحوه صحیح جذب عشق ایشان، راهحلهایی مانند صحبت درباره علاقهمندیها، پرسیدن اهداف آینده و برنامهریزیها باشد.
برای راهنمایی بیشتر نیز میتوانید از مشاوران متخصص رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید.
از مطلبی که درج کردین بسیار نفع بردم
انشالله همیشه موفق و درخشان باشید پاسخ خیلی از ابهاماتم رو مو به مو در متن شما پیدا کردم .و تموم جواب هایی که نیاز داشتم بشنوم رو یافتم با تشکر فراوان دوستان عزیز🌹🌹🌹🌹🌹🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام دوست گرامی
از نظرمساعد و مثبت شما سپاسگزاریم. برقرار باشید.
سلام من حدودیکسالی هست بایه آقایی آشناشدم وقصدمون هم ازدواج هست ولی ازاین روابط خانواده من خبری ندارن ولی خانواده ایشون خبردارندیروزایشون به من گفتن که خانوادشون بهشون گفتن که شمااسم روی این دخترگذاشتی وخوبیت نداره که پاپس بکشی من یخورده تعجب کردم ازاین حرفشون وحرفی نتونستم بهشون بزنم دراین موردولی هروقت که باهم بیرون قراره کافیشاپ میزاشتیم خانوادش زنگ میزدن وحتی بامن هم حال واحوال تلفنی میکردن….یه مدت قراربودکه خودش وخانوادش بیان که قرارخاستگاری بزان که من ازشون بابت جابجایی خانموازشون محلت خواستم واین آقاهم قبول کردن ولی یه روزایشون به من گفتن که خانوادم میگن که مگرمابرای خانشون میخوایم بریم خاستگاری مابرای دخترشون میخوایم بریم یه مدت من ازشون خواهش کردم که یه مدت صبرکنن تامشکل ماحل بشه قبول کردن تواون مدت هم برای دخترخودشون خاستگارآمده بودوبعدازاون دخترشونونامزدکردن تواین مدت هم مشکل خانه ماهم حل شدوایشون هم ازمن پرسیدن مشکل خانه ماحل شدکه قرارخاستگاری روخانوادم بزارن ؟بهشون گفتم که مشکل حل شده ولی تواین مدت قراربودکه بیان باخانواده من صحبت کنن که باتوجه به شروع این بیماری کرونایجورایی نشدوماتواین چندوقت هم باهم دیداری نداشتیم فقط ازطریق تلفن وواتس آپ باهم درارتباط بودیم ایشون یه چندباری ازمن پرسیدن که کی میتوننن به خاستگاری من بیان که بهشون گفتم من فعلاهیچی نمیدونم واگرخاستشون برای خاستگاری هست باخانواده من صحبت کنن وقراربزارن یباربهم گفتن که به خانوادشون گفتن وخانوادشون گفتن که بعدازبیماری کرونااقدام کنن برای خاستگاری چون دلشون نمیخوادکه کسی بیماربشه من هم چیزی نگفتم وگزاشتم به عهده خودشون تواین مدت هم باایشون ازطریق واتس آپ درارتباط بودم یک مدت هم من یکسری مشکلی داشتم که اعصابم به شدت خراب بودومدام به خودم بدوبیراه میگفتم ایشون هم ازمشکل من خبرداشتن ومدام به من میگفتن که این مشکل چیزی نیست وحل میشه وبه خودتونم بدوبیراه نگیدمن روی شماحساس هستم وکسی هم حق نداره به شمابدوبیراه بگه حتی خودت یه مدت من آرام بودم تامن دوباره بهم ریختم ودوباره به خودم بدوبیراه گفتم ایشون هم تادیدن که من به خودم بدوبیراه میگم عصبانی شدن وبهم گفتن که حالاکه دوباره به خودت بی احترامی کردی بلاکت میکنم که دوباره جلوی من به خودت بی احترامی نکنی بعدازاون شب هم منوبلاک کردن وهم شماره منوتولیست ردتماسی هاگزاشتن یه مدت من پیامی نزاشتم براشون تادیدم که ازطریق پیام رسان ایتامن هنوزبلاک نشدم فقط ازاین طریق یه پیام عذرخواهی گزاشتم وچندبیت شعروبعددیگه هیچ پیامی براشون نزاشتم ولی الان نزدیک به سه هفته هست که واتس آپ من هنوزبلاک هست ولی من هنوزسردرگم هستم که منتظرایشون باشم یاخیرچوقبلاهم ابرازعلاقه ایشون به من خیلی بودوگفتن که من برای همسرآیندم احترام خواسی قاعل هستم وروی چشم هام میزارمشون بعدازاینم نمیزارم آبی تودلشون تکون بخوره وهمونجورکه توخانه پدرشون آرامش دارن درخانه من هم همان آرامش رودارن
سلام دوست گرامی
اگر طرف مقابل شما از اینکه شما به خودتان احترام نمیگذارید ناراحت شدهاند، بهتر است ابتدا روی عزتنفس خودتان کار کنید و مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط بهتر و موثرتر داشته باشید.
اشاره نکردید که واکنش طرف مقابل در برابر پیام شما چه بوده است؟ آیا خانواده ایشان در این مدت تلاش مجددی برای خواستگاری کردهاند؟
برای اینکه بتوانید به شیوه صحیح رابطه خود را بررسی کنید و او را بازگردانید، از دوره بازگرداندن عشق رادیوعشق استفاده کنید.
سلام من ٢٧ سالمه و ب همکارم علاقه دارم حس زنانگی خودم میگه ک دوسم داره اطرافیان هم همین رو حدس میزنن اخه خیلی از من حمایت میکنه خیلی بامن احساس راحتی میکنه همیشه تشویقم میکنه میگه تو خیلی قوی هستی ولی هر دفعه ک مطمئن شدم دوسم داره ی حرفی زد یا ی حرکتی زد ک بهم ثابت کرد دوسم نداره خیلی وقتا میاد از دخترایی ک قبلن ازشون خوشش میومده حرف میزنه یا مثلن میاد میپرسه چرا ازدواج نمیکنی ?و سریع بعد از این سوالش میگه من دنبال کسی هسم ک درکم کنه
دیروز ازم کمک میخاست گفتم چی شده مگه میگفت ک دوتا از همکارای خانم بهش پیشنهاد دوستی دادن و اینم هرکاری میکنه دس از سرش برنمیدارن از من خواس ک برم بهشون بگم نامزد کرده تا اونا دس از سرش بردارن
تا حالا بیشتر از ده بار ک بهم گفته خیلی دوست دارم ولی میگه مث خواهرم
ولی من خیلی دوسش دارم
اگ دوسم نداره چرا انقد بهم نزدیک میشه و ازارم میده اگرم دوسم داره چرا بهم نمیگه من باید چ کنم
سلام دوست گرامی
حتما شرایط سختی دارید و سردرگم شدهاید.
یکی از اتفاقاتی که باعث میشود وارد بازی دیگران شوید و او بتواند دائما شما را آزار بدهد، این است که مرز خودتان را مشخص نکردهاید و او به خودش این اجازه را میدهد که با شما اینگونه رفتار کند و شما را سردرگم نگه دارد. بنابراین ابتدا باید مشخص کنید علت اینکه به ایشان علاقه دارید چیست؟ چه ویژگیهایی در ایشان برای شما جذاب است؟
بهتر است اگر دلیل مناسبی برای علاقه خود دارید، برای جذب عشق صحیح آموزش ببینید تا تکلیف خودتان را در رابطه مشخص کنید.
ممنونم از راهنماییتون و کمکتون من از قوی بودنش از اعتمادبنفس بالاش از دانا بودنش از همه اینا خوشم میاد واسه همین قد کوتاش به چشمم میاد یا بعضی از اخلاقای بدش
سلام من یه پسر توی فامیلها دارم که تقریا ۳و۴ ساله حس میکنم از من خوشش میاد ولی فقط حس میکنم چون وقتی منو میبینه میخنده و چشمانش برق میزنه واز درسام ازم سوال میپرسه وهنگام صبحت مستقیم تا آخر صحبتم به چشام نگاه میکنه به نظرتون حسم درسته تو رو خدا راهنمایی کنید ذهنم درگیره و خودش هم هیچ چی نمیگه وحتی توی اینستا هم منو فالو نکرده
سلام دوست گرامی
سن خودتان و طرف مقابل را ننوشتید. این نشانه هایی که نوشتید، به معنی توجه کردن به شماست نه علاقمندی. بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم علاقه خود را ابراز نکرده است، حساب ویژه ای روی ایشان باز نکنید.
سلام وقتتون بخیر من 16سالگی با پسرعمم دوست شدم و ایشون یه سال از من بزرگ ترند از همون بچگی علاقه ایی خاصی بهشون داشتم و بعد از یه سال حرف زدنمون موضوعو به خانوادش گفت ولی عمم یه چن ماهی گیر میداد و میگفت آبروم پیش داداشم میره تا اینکه پسرش یکم سرد شد و ما جدا شدیم تو این چهار سالی ک گذشت ایشون بامن حرف میزدند و یک دوباری هم پیشنهاد دادن اما خیلی دلخوری ها پیش اومد مثلا تو این چهارسال ب دو تا دختر که هر دوتاشونو میشناسم پیشنهاد داد و باهاشون حرف زد اما رابطه ایی شروع نکردن ولی من اجازه ندادم کسی بیاد تو زندگیم الان دوهفته ایی پیشنهاد دادن و باهم در ارتباطیم اما من یه سری شرایط گذاشتم ک باید پدرمم در جریان باشه اخه ی پسری هستش که دم دمی مزاجه و ادم نمیتونه زیاد ب حرفاش باور کنه و دلش گرم بشه.خیلی دوست داره زودتر وارد زندگی زناشویی بشن اما من میترسم ک انتخابم اشتباه باشه چون فک میکنم فقط دوسم داره بلکه حسش مثه من نیس حتی نمیتونم ب کسی دیگه ایی فک کنم تو جمع هیچکسو به غیر پسرعمم نمیبینم روم نمیشه بگم که باهم یه دوره مشاوره بگذرونیم چون خیلی مغروره و از این موردهایی ک گفتین تماس نمیگیرن با من ولی وقتی منو میبینن تو جمع حتی برا خودمون دوتایی چایی میاره و اصلا مهم نیس براشون ولی بعضی وختا خیلی رو اعصابه میگه فلانی چی گفت یا خیلی حرف مردم براش مهمه ولی من چون انتخابش کردم برام مهم نیس کسی چیزی بگه از خانواده ی پدریم و (در “کلام” هم یکم “کمتر محبت”میکنه)و از خانواده ی مادری من خوشش نمیاد و اینکه ایشون شهرستان هستن ما خیلی کم همو میبینیم و وضع مالیشون خوب نیس تو دوران سربازیش به من زنگ میزدن ولی تو پیجش تا حالا چیزی نذاشته برام و یه بارم تولد یه دختریو تبریک گفتن ولی تا حالا چیزی از من برا دوستاش نگفته فقط به خانواده گفته میترسم ک دوباره جدا بشیم و نمیدونم چیکار کنم ک اون بیشتر جذبم بشه و هفته قبل در مورد ازدواج با خانوادش حرف زدن نمیخوام تو 21سالگی انتخاب اشتباهی بکنم و شرایط پسرعمم ی جوریه که فعلا نمیتونه خرج عروسی و وسایل اینا بده لطفا کمکم کنید که از چه راهی میتونم بفهمم ک حسشون بهم واقعیه و از سر اینکه قبلا تو گذشته هم بودیم نمیخوام محکوم باشیم تو اینده هم هستیم و چنین فکری رو بکنه امشب هم بحثمون شد گفت ما بدرد هم نمیخوریم ولی بعد از چن تا پی ام دیگه گفت من تورو میخوام و پاتم هستم نمیدونم به کدومش باور کنم و بهشم گفتم قول و قرار و تعهد برا من هیچ ارزشی نداره تو باید منو از دل بخوای ن با این حرفا و ایشون گفت من تورو از خودم میدونم و دیگه ادامه ندادیم ولی هرلحظه فک میکنم ک بازم شکست میخورم و جدا میشیم از یه طرفم همش دعا میکنم اگه باهاش خوشبخت نمیشم روز به روز دورتر بشه ببخشید حرفام طولانی شد ممنون میشم کمکم کنید انتخابم درسته یا نه؟
سلام دوست گرامی
پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد.
لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام وقت بخیر
من حدودا یه سالی میشه که از یه پسره که فروشنده است خوشم میاد اما مطمئن نیستم که اونم از من خوشش میاد یا نه یعنی یه جوریه وقتی میریم مغازشون به من زل میزنه و همیشه یه لبخندم داره و نمیزاره بقیه مارو راهنمایی کنن همش خودش میپره وسط😂 اون روز به پاهاش دقت کردم رو به من بود که زبان بدن مردانه میگن🤷🏻♀️ ولی تو مجازی منو دنبال نمیکنه به نظرتون با این نشانه هایی که گفتم از من خوشش میاد؟ یا من اشتباه متوجه شدم؟ لطفا جواب بدین🙏🏻
سلام دوست گرامی
روی این رفتارهای غیرمستقیم بهتر است حساب عاطفی باز نکنید. ممکن است بخاطر شغلش و فروش بیشتر محصولات به شما توجه بیشتری نشان بده. در مورد پیام بعدیتان که نوشته بودید دوستش را فالو کردید و او عصبانی شد و ارتباطش را با دوستش قطع کرد هم نمی توان با قاطعیت گفت بخاطر شما بوده است. پس تا زمانی که خودشان به صورت مستقیم به شما ابراز علاقه نکردند، حساب ویژه ای روی ایشان باز نکنید.
سلام وقتتون بخیر من چند وقتی هست با یکی از همکلاسیام
باهم توی فضای مجازی در ارتباط هستیم و تقریبا در حد یک دوست معمولی رفتار میکنم با ایشون و همینطور ایشون با من و خب از اونجایی که خودم به شخصه آدمی نیستم که در یک نگاه عاشق بشم و در طولانی مدت به این خانوم علاقه مند شدم و در حال حاضر نمیدونم چکار کنم چون این خانم یک سال نیم از من بزرگتر هست ولی خوب به ایشون علاقه شدید پیدا کردم و نمیدونم چطوری بهش بفهمونم عاقه خودمو…
ممنون میشم راهنمایی کامل کنید
سلام، من خیلی خجالتی ام تو دانشگاه یه پسری رو دوس دارم ک اونم یکم خجالتیه. منم از قصد یکم تابلو نگاش میکردم ک بفهمه حسی دارم و کم کم اونم رفتارا و نگاهاش عوض شد،، اینستاشو پیدا کردم بصورت ناشناس پیام دادم بدبرخورد کرد باهام ولی بعد با پیج اصلیم ک گفتم کی ام یهو عوض شد و معذرت خواهی کرد کلی هم تحویلم گرفت،،بعد شماره اینا دادیم تو واتساپ،، بهش گفتم چندتا اهنگ بفرس برام،، فرستاد همش عاشقانه بود ک دختر زیبا مراببوس یا یکیش میگفت دوتنها دوسرگردان دوبیکس بیا تاحال یکدیگر بدانیم از این حرفا،، منم خودمو زدم ب اونراه. هروقتم صداش میکردم مینوشت جانم. ولی بعدش کم کم سرد شد خیلی هم سرد شد،، هیچوقتم پیشقدم نمیشه برا پیام دادن،، اوایل دو سه بار خودش پیام داد بعدش اصلآ. منم مجبور شدم بهش گفتم اون اهنگایی ک فرستادیو از یه زاویه دیگه گوش دادم همشون یجوری اناا،، اونم چیز خاصی نگفت خودشو زد ب اونراه،، بعد منم اهنگ فرستادم براش ک میگفت من تورو دوس خواهم داشت و اینا،، بازم عکس العمل خاصی نشون نداد😐 منم یماه بهش پیام ندادم اینم یکی دوبار استوری غمگین گذاشت ک پنجره ام ب تهی باز شد من ویران شدم و درد بیزاری معشوق و اینا،، بعدش برا تولدش تبریک نوشتم کلی شاد شد قلب و اینا فرستاد،، درکل بدنیس رفتارش مشکل اینه ک پیشقدم نمیشه هیچوقت برا پیام دادن و هیچ پیشنهادی هم نمیده، من چیکار کنم. منو دوس نداره یا داره؟
سلام دوست گرامی
شیوه جذب عشق شما تا حدی اشتباه بوده است.زمانی که ایشان به سمت شما مایل بود و قبل از این سرد شدن، شما برایش جذابیت هایی داشتید که سمت شما کشیده شد، اما به دلیل عدم مهارت در نگهداری این رابطه، جذابیت های شما کاسته شده و باید آن را برگردانید. ما در دوره جذب عشق، شیوه صحیح برای جذب کردن آنکه دوستش را دارید را آماده کرده ایم و می توانید از طریق دریافت مشاوره از آن بهره مند شوید.
سلام وقت بخیر من ی آقایی رو دوست دارم و ایشون اطلاع داره البته در این حین با شخص دیگه ای ۲۰ روز نامزد کردم وبهم زدم / الان این آقایی ک دوستش دارم بلاکم کرده ولی هر جا منو ببینه نگاهم میکنه تابلو/ منظورم رخ ب رخ هست یعنی جوری نگاه میکنه ک من متوجه میشم کاملا و در نگاه بیشتر به چشمام توجه داره / قبل نامزدی تماس گرفت اما ب علت شرایط نتونستم جواب بدم /میخوام بدونم حسی داره ب من یا نه? و اینکه ایشون مغازه داره وقتی دیدمش با نوک انگشت شست گردنشو خارید میخوام بدونم در زبان شناسی بدن این معنای خاصی داره/ با تشکر فراوان از پاسخگوییتون
سلام دوست گرامی
اطلاعات اندکی برای این مساله گفته اید. تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم با شما صحبت نکرده اند و پیشنهاد خواستگاری را مطرح نکرده اند، نمی توان به قطعیت نظر داد. دلیل اتمام نامزدی شما باید مشخص شود و همچنین در حین نامزدی از این شخص جدید خوشتان آمده نیز مساله مهمی است. پس لطفاً برای بررسی بیشتر از مشاوره همیار عشق، وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.
سلام خسته نباشید من ۲۲سال سن دارم ۲۰سالم بود طلاق گرفتم بعدها طلاقم با مردی آشنا شدم که ۳۷سال سن داره این آقا به گفته ی خودش با من قصد ازدواج داره وضعیت مالی خانواده من خوب نیست ولی این آقا وضعیت خانوادش از ما خیلی بهتره این آقا اصلا ازدواج نکرده پسره واسه خودش کارو بار داره ولی سنتی هستن من رابطه ی عاطفی جنسی دارم با این آقا ودارم یعنی مثل زن وفادار با این آقا هستم نه با دختری در ارتباطم نه بیرون در میام اصلا اجازه نمیده مادر و خواهر این آقا اومدن خواستگاری من منو ببینن پدرش نیومد مادرش به من میگه پسر من هیچی ندارم نمیدونم طوری حرف زد انگار میلی نداره که پسرش با من باشه من اینجوری حس کردم نمیدونم مادرم به من میگه پسره به درد خانواده ما نمیخوره قلب مشکین خیلی ریختو پاش دارن یعنی قرتی هستن مادرش به من میگه اگه اومدی قسمت شد به فامیلای ما نگی ازدواج کرده بودی چون فامیلای ما میگن پسرشون زن نگرفت آخر رفت بیوه گرفت اینجوری گفت مامانم واقعیتش میلی زیاد ندارن به اینکه من به این مرد برم این آقا هم رابطه اش با من طوری که نه منو میبره بیرون نه میزاره برم بیرون نه میزاره کار کنم فقط میگه بمون خونه منو تهدید میکنه میگه بیخیال من بشی یا به یکی دیگه بخوای بری هم تورو میکشم هم اون طرفو هم خودمو امروز نشستم تو اینیستا یه ست طلا دیدم گفتم بهش بگم میخره ولی برگشت به من گفت تا عقد نکنیم از من چیزی نخواه من تا حالا هیچی نخواستم از اون ست خوشم اومد گفتم به من این حرفو زد نمیدونم چیکار کنم فقط میگم اگه واسش ارزش داشتم واسم میگرفت توروخدا بهم کمک کنید بگید من چیکار کنم تو وضعیت روحی خوبی هم نیستم 😔😔😔نمیدونم این آقا چی میخواد از من باید چیکار کنم با این رابطه؟؟؟؟؟؟
سلام دوست گرامی
در شرایط سختی هستید و درک می کنیم که وضعیت روحی خوبی نداشته باشید. طبق صحبت شما طرف مقابل رفتارهای مناسبی ندارد و حتی پیش از ازدواج شما به نوعی دجار تعارض های عمده ای شده اید. اینکه در ارتباط نمی توانید خودتان باشید و استقلال شما نادیده گرفته می شود، مساله پررنگی است. به شما پیشنهاد می شود حتما پیش از اقدام جدی برای ازدواج مشاوره دریافت کنید چراکه نقطه خطرهای رابطه شما بالاست.
سلام من چهار سال که یک پسر را دوست دارم ولی به من پیشنهاد نداده وقتی از جلوی مغازش رد می شم بامن می خنده وحتی منو به تمام دوستاشم نشون داده و دو تا از دوستاش وقتی منو می بینن می خندن نمی دونم واسه چی ؟ دو ماه پیش یه پیج اینستا درست کردم و پستاشو با یکی از کامنتاشو لایک کردم و اونم منو فالو کرد ومنم فالوشو قبول کردم اولش نفهمید منم ولی بعدش که پست های عاشقانه وعکس خودمو گذاشتم فهمید منم وپستامو لایک میکرد وحتی ستوری می گذاشت که به من ربط داشت وبعد مدتی دوستم گفت که از پیجم حذفش کنم ببینم چه واکنشی نشان می ده ومن اینکار را کردم و اون یه ستوری گذاشت که نوشته بود{نادیده گرفتن کسی که دوسش داری سختره یا شکتن قلب کسی که عاشقته کدوم ؟چرا؟} وحتی وقتی دوستاشو فالو می کنم فکر کنم بلدشون کرده که منو از پیجشون حذف می کنن وآنفالوم می کنن وحتی یه بار یکی از دوستاشو فالو کردم واونم منو فالو کرد وبعد دو روز او ن دوستش منو از پیجش حذف کرد وآنفالوم کرد وحتی یه بارم که از جلوی مغازش رد می شدم که دو تا پسر درپشت من حرکت می کردن که اون یه جوری به اونا می کرد انگار که بدش می اومد که اونا از پشتم می یان
ویه چیز اون می دونه من خیلی دوستش دارم دو سال پیش دوستام بهش گفتن که من دوستش دارم واونم گفته بود که من این دختر را دوست ندارم
تو را خدا جوابمو بدین مادر ندارم و هیچکی هم جواب درستی به من نمی دهد نمی دونم واسه چی؟
به نظر شما منو دوست داره؟ اگر دوستم داره واسه چی به من پیشنهاد نمی ده؟ واگر دوستم نداره چرا اینکار را انجام می دهد؟
به نظر شما اینکه فهمیده من دوسش دارم کار اشتباهیه؟وچرا دوستاشو بلد می کنه که اینجوری رفتار کنن؟ واگر دوستم نداره چرا حساسیت نشان می ده؟ واون ستوری که گذاشته بود به نظر شما چه منظوری داشته ؟
از اینکه به خاطر خواندن این همه مطلب اذیت کننده از شما خیلی متشکرم که وقت گرانبهای خود را برای من گذاشتید واقعا بی مادری را فقط دخترایی مثل من می فهمن
سلام دوست عزیز
وجود این رفتارهای متناقض طبیعیه ولی نباید اینقدر طول بکشه. اگر ایشون علاقه واقعی نسبت به شما داشتن خیلی زودتر پیشقدم میشد. به نظر میرسه نظر ایشون هم نسبت به شما جلب شده ولی در حدی نیست که بخواد برای شروع رابطه قدم برداره. ضمن اینکه برخی از رفتارهای اشتباه شما هم میتونه روی این موضوع و مردد شدن ایشون اثر گذاشته باشه. مثل آنفالو کردنش یا فالو کردن دوستانش. بهتره دیگه دوستاش رو فالو نکنید و فقط یکبار دیگه خودش رو فالو کنید. ضمن اینکه دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج هم میتونه کمکتون کنه.
از جواب شما همیار عشق عزیز خیلی ممنونم واقعا نمی دونم چی بگم شاید نظر شما واقعا درست باشه ولی اینقدر دوستش دارم که نمی دونم چی کار کنم واقعا اگر دوباره فالوش کنم کار خوبیه ! به نظر شما کار اشتباهیه که اون فهمیده من دوستش دارم ؟ واگر واقعا نظرش جلب شده چی کار کنم این جلبش بیشتر بشه ؟ خواهش می کنم یک راهنمایی
خیلی خوبم بکنید گاهی وقتا یک نفر را آنقدر دوست داری که با تمام بدی هاش دوست نداری از زندگیت بندازیش
بیرون
ببخشید منظور شما از اینکه نباید اینقدر طول بکشه چیه؟
هدف ایشون این طور ک میگن و با مادرم تماس گرفتن ازدواج. ولی همچین رفتار های عجیبی هم دارن 😊
سلام
سلام من ازیک پسری تودانشگاه خوشم اومد حدود یکسال صبر کردم ولی طاقت نیاوردم ودلو به دریا زدم و بهش گفتم اونم وقتی داشتم این حرفو بهش میزدم تو چشام زل زده بود ومیخندید وحرفو خیلی کش داد و اخرش گف من خودم کسیو دارم ولی بعداز اون ماجرا بهم خیره میشد ونگام میکرد درصورتی که بعد این قضیه خم شده بود تانگام کنه یاوقتایی که من نمیدیدمش اون منا نگاه میکرد یا قشنگ بهم خیره میشد یبار بهش سلام کردم اونم گف خوبید ولی من هول کردم و رفتم بعدش رفتم ازش معذرت خواهی کنم ولی نتونستم به زبون بیارم اونم خیلی صبر کرد ولی دید من حرفی نمیزنم رفت منم بعدش رفتم تومجازی از دلش در بیارم ولی اون خیلی بد برخورد کرد وبهم گف اگه بخای بازم این کارو بکنی به آموزش میگم وبلاکم کرد ولی قضیه اینجا تموم نشد و همش طرفم میومد و جاهایی که من وایساده بودم میومد رد میشد و همش جاهایی که من هسم از عمد میومد اونجا تااینکه ترم تموم شد ومن تصمیم گرفتم که دیگه کاریش نداشته باشم وتواولین روز ترم جدید که اومدتوکلاس اصلا نگاهش نکردم اونم یخورده نشست و گذاشت رفت وبعدفهمیدم اصلا کلاسش اونجا نبوده واین طورشدکه اصلا کاری به کارش نداشتم تااینکه توکلاس گف عشق یعنی ترشح هورمون وبعدازتموم شدن کلاس اومد پشت سرم یک روزم که امتحان داشتیم اومد کنارم بشینه نیمه اومد بشینه ولی نشنست ولی یک پسره دیگه اومد کنارم نشست بعد اومد برگه هارو بده منم که از کارش ناراحت شدم اصلا نگاهش نکردم اونم بالا سرم وایساده بود ونگام میکرد وبه همه گف برگه رو بده بغلی ولی به من نگفت وخودش برگه را داد به پسره دیروزم داشت به بورد نگاه میکرد منم بهش نگاه میکردم اومد بره دید من اونجام یک نگاهی کردو بازم وایساد بوردو ببینه درصورتی که میخاس بره دید من اونجام انگار بازم وایساد وازطرف اومد رفت ولی یکساعت بعدش که داشتیم ازکنار هم رد میشدیم دیگه اصلا نگام نکرد وچشاشو داده بود پایین..نمیدونم باید چیکار کنم ازیک طرف بلاکم میکنه وازطرف دیگه این رفتار و میکنه مگه نه اینکه باید کلا ازم دور باشه پس چرا اینطور میکنه خیلی فکرم درگیر کرده و نمیتونم از فکرش بیام بیرون لطفا بگید چاره چیه وحسش نسبت بهم چیه اصلا حسی داره یان ممنون میشم.
سلام
دوست عزیز شما کاری که لازم دونستید رو انجام دادید و مستقیما از علاقهتون به ایشون گفتید. ایشون هم گفته با کسی دیگه در رابطه است. اینجا دیگه شما باید تلاش کنید با این موضوع کنار بیایید و برید دنبال زندگی خودتون و موقعیتهای بهتری که عشق و علاقه دوطرفه توش وجود داشته باشه. اما شما خودتون رو درگیر رفتارهای ایشون کردید. انگار با اینکه به شما علاقهای نداره ولی همچنان باید احساسات و تصمیمات شما رو کنترل کنه. درباره اینکه ایشون چرا اینطور رفتار میکنه دو مسئله وجود داره: یا شما دارید رفتارهاش رو بیش از اندازه تفسیر میکنید که البته وقتی به فردی علاقهمند باشی این موضوع تا حدی طبیعیه، یا این اینکه ایشون تکلیفش با خودش مشخص نیست. نه قبول کرده با شما باشه و نه عادی و طبیعی رفتار میکنه. به هرحال تصمیم گیرنده اصلی الان شمایید. مطمئن باشید اگر این علاقه دوطرفه باشه ایشون از شیوههای بهتری استفاده میکنند و حتما مستقیمتر عمل میکنند. میدونم فراموش کردن و گذشتن از فردی که دوستش دارید کار راحتی نیست ولی اول شما باید تصمیمتون رو بگیرید و بعد هم با گرفتن کمک حرفهای کمکم فراموشش کنید و مشغول زندگی خودتون بشید.
سلام خسته نباشید ببخشید من الان 18 سالمه با یه آقای 19 ساله آشنا شدم و الان تقریبا یک ساله ک میشناسمش. ولی توی دوست داشتنش شک دارم. همیشه همیشه برخلاف میل من با من حرف نمیزنه. مثلا دو روز میاد کلی میاد باهام حرف میزنه ولی بعدش 5 روز میره تا دوباره همین طور ادامه داره. البته در کنار این ها چند باری با خانواده اش صحبت کرده راجب من. و من خودم شاهد این قضیه هستم. فقط نمیدونم چرا حس میکنم دوسم نداره و انگاری من نفر دوم زندگیشم.
این نشونه ها برای پسرا طبیعیه؟؟ علتش چیه ؟؟
سلام
در پیام شما مشخص نیست که آیا شما با هم در رابطه عاطفی هستید یا فقط با همدیگر یه آشنایی و دوستی معمولی دارید. اگر در رابطه هستید، اینکه 5 روز از هم بیخبر باشید جای بررسی داره و ممکنه نرمال نباشه. اما اگر فقط دوست هستید، شرایط متفاوته. درواقع هردوتون باید تعریف یکسانی از رابطهای که بینتون هست داشته باشید تا بتونید درخواستها و نارضایتیهاتون رو راحت بیان کنید. درصورت نیاز به راهنماییهای بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.
سلام وقتتون بخیر. با پسری از دوران دانشگاه در ارتباطم. نمیشه بهش گفت رابطه فقط در حد یه دوست معمولی. این نشانه هایی که گفتین رو اغلب داره اینکه همیشه پیش قدم میشه برای صحبت. میخواد بشناستم. خیلی با هم تفاهم عقیدنی داریم و اینو خودشم گفته که چقدر ارامش داره ازین بابت. حتی بقیه بچه ها از زبونش شنیدن که گفته دوست دارم همسر ایندم فلان خصوصیتو داشته باشه و از بین دخترای دور و برش فقط منم که این خصوصیتو دارم. اینکه درد دل میکنه از علایق و اهداف خودش میگه. قولش ب بقیه رو شاید یادش بره اما تاحالا نشده به من قولی بده و یادش بره.خیلی بهم احترام میزاره. شده برا من هدیه بیاره برا بقیه نه.جزییات ظاهریمم از بره. همیشه هم سعی میکنه ارتباطمونو مخفی کنه از بقیه….اما حس خودم گاهی بهم میگه دوسم داره و گاهی میگه نه چون اون هیچ وقت از احساسش به خودم چیزی نگفت یا حرفی از ازدواج باهام نزد. منم از خودم دورش کردم چون حدود یکسال وقت داشت اگه چیزی هست بگه. اما اون کم و بیش بازم پیام میداد تا اینکه بعد 2 سال بازم ارتباط گرفتیم و اصلا رفتارمو که باعث شد از خودم دورش کنم به روم نیاورد. الان از بعد ارتباطمون درس و کارشو داره سریع سر و سامون میده. اما بازم مشکلی هست. اینه که با گروهای مختلطی دوسته و باهاشون میگرده از همون دوران دانشگاه و دخترهایی توی اون گروه هستن که اصلا موجه نیستن و خیلی با خودش فرق دارن ….البته اونا فقط براش دوستای معمولین و قرار و بیرون رفتنی هم اگه هست بازه از سمت اوناست . البته منم دختری هستم اصلا زمین تا اسمون با اون دخترا فرق دارم و با هیچ پسری صمیمی نمیشم اینو همه میدونن.بعد همه این بچه های اکیپ جوری رفتار میکردن انگار واقعا چیزی بین ماست انگار یچیزایی میدونستن که من خبر ندارم. و میدونم که ارتباطی از نوع دوست دختر دوست پسری نداره با اونا کلا خوشش نمیاد. یکسال الان از ارتباط مجددمون میگذره. خبر از خودش و اینکه چیکار میکنه و درمورد اینده شغلی و درسیش میده.. اما هنوز شرایط کاریش اوکی نشده یسالی طول میکشه حدودا. اما توی این مدت هم متاسفانه حرف جدی از اینده بینمون نبوده همچنین ارتباطش با اون گروه همچنان سر جای خودش هست. یبارم پست عاشقانه که مخاطبش مشخص نبود اخیرا توی اینستاگرامش گذاشت. حالا ازتون راهنمایی میخوام بنظرتون من باید الان چیکار کنم اصلا امیدی بهش هست یا باید فراموشش کنم؟
سلام
با توجه به نشانههایی که میگید احتمال اینکه به شما علاقه داشته وجود داره و البته باید بیشتر بررسی بشه. اما چند نکته وجود داره: اول اینکه ایشون کلا شکل ارتباطاتش به گونهایه که دوستان جنس مخالف زیادی داره و رابطه با شما رو هم در همون سطح نگه داشته. بنابراین خیلی مهمه که بررسی بشه که آیا شما هم صرفا یک دوست مثل سایرین هستین(حالا کمی صمیمیتر) یا اینکه واقعا علاقهای وجود داره. دوما حتی اگر علاقه هم وجود داشته باشه، مشخصا هنوز در اون حدی جدی نشده که بخواد به شما ابراز علاقه کنه و شکل رابطهتون رو تغییر بده، حتی بعد از اینکه یک مدتی باهاش رابطهتون رو کمرنگ کردین. در حال حاضر شما به ایشون علاقه دارید و به اون به چشم یک شریک عاطفی نگاه میکنید، درحالیکه ایشون حداقل در رفتارشون اینطور نشون میدن که شما صرفا یک دوستین. در این شرایط ادامه رابطه برای شما عذاب آوره و در عین حال نمیذاره به افراد و موقعیتهای دیگه هم به طور جدی فکر کنید چون همش این امید رو دارید که درسش تموم شه، کارش درست بشه و … و بالاخره بیاد جلو. درواقع شما توی بلاتکلیفی گیر کردین. بهترین کار فاصله گرفتن از ایشونه و البته به شکل ضمنی و غیرمستقیم بهشون نشون بدید که علت فاصله گرفتنتون چیه (برای این موضوع با سیستم مشاوره صحبت کنید تا بتونن مفصلا راهنماییتون کنن). یادتون باشه رابطه دوستانه طولانی مدت خیلی وقتا باعث میشه طرف مقابل نتونه به چشم یک شریک عاطفی به شما نگاه کنه.
سلام
تمام این مواردی که علائم دوست داشتن بود رو من دارم مو به مو درست بود
من خاستگاری دختری رفتم به طور سنتی . ۶ ماه با هم همکلام شدیم اون من و دوست داشت ولی من نتونستم دوسش داشته باشم و موارد رو که ذکر کردین رو تماما بودن و جذابیتی برام نداشت .بلاخره تصمیم گرفتم رابطه رو تموم کنم و بگم که مال هم نیستیم
ولی نمیدونم کار درستی کردم یا نه بعضی وقتا دلم تنگ میشه واسه بعضی کارهاش بعضی وقتا هم با خودم میگم خوب شد تموم شد اونی نیست که معیار منه .ولی احساس پشیمانی و دو دلی دارم و میدونم اگه دوباره ایجاد بشه این رابطه باز کار به سرانجام نمیکشه .معیارهای خوبی برای ازدواج داشت خانواده دار تحصیل کرده سالم خوش برخورد ولی حرکات و رفتارش در شوهر داری و ارتباط با جنس مخالف برام جذابیت نداشت .
نمیدونم چه کنم پریشون هستم و استرس دارم .تو طول این مدت جدایی وقتی خواستگار براش میاد احساس میکنم بازنده من بودم
نمیدونم .
سلام
تمام کردن رابطه وقتی به این نتیجه میرسید که به درد هم نمیخورید کار کاملا درستیه. با اینحال این شک و دودلیها یا حتی دلتنگیها طبیعیه چون به هرحال شما یک مدت با هم در رابطه بودید و زمان میبره تا احساساتون هم با منطقون همسو بشه و بتونید از این ماجرا عبور کنید. البته لازمه که در این دوران به خودتون کمک کنید. مثلا اینکه رابطهتون رو به طور کامل با اون فرد قطع کنید و تا حد ممکن در جریان اتفاقات زندگیش از جمله اینکه براش خاستگار اومده قرار نگیرید. این رو هم بدونید رابطه و ازدواج مسابقه نیست که یکی برنده و یکی بازنده باشد. شما منطقا متوجه شدید این فرد کسی نیست که برای ازدواج میخواهید و رابطهتون رو قطع کردید؛ این یعنی کار درست. پس دیگه دنبال این نباشید چه کسی برنده و چه کسی بازنده آن رابطه است. شما باید برنده زندگی شخصی خودتون باشین.
سلام
من دختری هستم 19 ساله
حدود 8 ماه هست که با یک اقایی 31 ساله اشنا شدم و گفتگو میکنم و با هم هم رشته هستیم اما محل کارمون متفاوته
اشنایی شبکه مجازی بوده و ایشون خیلی درخواست کردن که میخوام ببینمت اما من اوایل خیلی نه میگفتم و میگفتم که تا زمانی که شناخت کاملی ازتون پیدا نکنم اجازه ملاقات حضوری نخواهم داد
بالاخره عید ی جایی قرار گذاشتیم و همدیگر رو دیدیم ایشون و خانوادشون کلا در زمینه کاریشون از من مشاوره میگیرن(زمینه معاملات تجاری)
من کلا زیاد فاز نمیدم و رابطه رو در حد همکار بودن نگه میدارم و ایشون هم هیچ علاقه ای از خودشون نشون نمیدن(کلمات عاطفی) گاها ی پیام میدن که میخوام درمورد اینده با شما صحبت کنم ولی وسط مکالمه درگیر کارشون میشن و کلا میرن و من مجبورم ساعت ها منتظر ایشون باشم اما چند روز دیگه پیام میدن
دنبال خونه میگردن شدیدا و از من کمک میخوان که بهشون کمک کنم-سعی دارن که علاوه بر شغل فعلیشون ی شغل دیگه هم پیدا کنن- چند روز پیش هم از طریق رفیقشون بهم ی پیام داده بودن که من رو امتحان کنن و ببینن که دختری هستم که به همه مردا فاز بده یا نه
و منم کلا رفیقشون رو بلاک کردم و بهشون جواب ندادم(اول نمیدونستم کهه رفیقشون هستن اما چند روز بعد از بلاک کردن دیدم که محل کار ایشون هم با اقایی که میگم یکی هست و همکار هم هستن)
در ضمن متولد بهمن هم هستن
تنها چیزی که منو در این رابطه اذیت میکنه بی توجهی ایشون هست گوگل دیدم که خصوصیت مردان بهمن کلا همینجوریه و خیلی سرد مزاج هستن و در روابط پیش قدم نمیشن هرگز
چیکار کنم که بدونم ایشون اصلا بهم علاقه ای دارن یا نه؟ چون واقعا اذیتم میکنه که برای کسی وقت بذارم و طرف مقابل ارزشی برای من قابل نباشه
ممنون میشم راهنمایی کنید
دوست عزیز با سلام
ابتدا کاملا منطقی باشید و این را در نظر بگیرید که شاید ایشان به عنوان همکار با شما صحبت می کنند و قصد و منطور خاصی ندارند.
از طرفی با توجه به مشغله و گرفتاری های ایشان میتونستید غیر مستقیم از طریق دوستی اطلاعات کسب کنید که ایا از شروع صحبت با شما قصد و منظوری دارند یا خیر؟
که به نظر میرسه حتی با فعالیت های زیادشان اگر قصد اقدام جدی داشتند تا الان مطرح کرده بودند.اجازه بدید زمان بگذره.و شاید هم ایشان مردد هستند.اگر با شما تماس گرفتند سعی کنید خودتان باشید و مدیریت ارتباط را به دست بگیرید تا از بلاتکلیفی رها شوید .
منطقی باشید و درجواب صحبت های ایشان خودتان باشید و اجازه بدهید با شناخت خود واقعی شما ایشان به صحبت کردن ترغیب شود.
اگر بصورت پیام در ارتباط بودید در سایت همیار عشق مبحث جذب از طریق پیام خیلی می تواند به شما کمک کند
سلام.من یه دختر19ساله که حدود9ماه بایه پسر27ساله ارتباط دارم.ولی مشکلمون اینه ک ایشون شهرشون تهرانه ومن شهرستان.توی این9ماه خیلی تلاش کردم ک وادارش کنم بیادشهرمون ولی گفت توالان درس داری ووقتی کنکورتو دادی من حتمامیام.منم فقط ایشونو درحد2تاعکس تواین چندماه دیدم.بنظرتون این کاراش واقعادلیل درسه یا شایداصلاعکسی ک نشون داده خودش نبوده.لطفاراهنمایی کنیدکه چطوری مطمئن بشم واقعاچیزایی ک ازش دیدم خودشه😔
سلام دوست گرامی
به نظر میرسه اشنایی شما بصورت غیر حقیقی و در فضای مجازی شکل گرفته
این جور روابط کلا اشتباه هست مخصوصا اگر امکان حضور و دیدار واقعی نداشته باشد
شما الان تنها نگران این هستید که تفاوت در چهره و عکس باشد در صورتی که مشکلات بسیار زیادی وجود دارد مانند متاهل بودن ایشان
انچه مهم هست در ارتباط غیر حضوری باید در مدت یکماه ملاقات حضوری شکل بگیرد و جریان و روند به شکل عادی پیش برود
اگر به هر دلیلی از رابطه مجازی خارج نمی شوند بهتر هست شما منطقی باشید و رابطه را تمام کنید
سلام
سه ساله بایک پسری رابطه دوستی برقرارکردم واسه اولین بار..
این آقا برعکس من دوست دخترایه زیادی داشت و شیطون بود (به اصطلاح خودش) و اوایل رابطه به من گفت که رابطه مارو به مادرت نگو که خبردارنشه منم نمیگم چون رابطمون معمولیه..منم زیادجدیش نگرفتم و همینطوری باهاش موندم اما نمیذاشتم که بهم دست درازی کنه و حدومرزارو رد کنه…که بعدچندماه گفت تودختر خوبی هستی ولی من نمیتونم باهات باشم چون نمیذاری بهت دست بزنم منم گفتمپس این رابطه تمومه..خلاصه کات کردیم و بعدچندوقت اومدگفت من بخاطرتوپسرخوبی میشم و میخوام توروبه مادرم معرفی کنم خلاصه بعدمعرفی مادرامون و اینکه فهمیدیم مادرامون ازقبل دوست بودن باهم(به طوراتفاقی)
الان بعداز ۳سال میفهمم که داره زیرآبی میره اماهربارکه دستش رومیشه طفره میره بهونه میاره که من فقط عاشق توعم من میخوام باتوازدواج کنمو این حرفا و من چون واقعادوستش دارم نمیتونم تصمیم بگیرم ازش جدابشم ازطرفی دیگه هم من الان بهش اعتمادندارم و نمیتونمم اعتمادکنم
میخوام ازشمابپرسمکه آیا ادامه این رابطه کاردرستیه؟
سلام دوست گرامی
رابطه ای که هر یک از طرفین به هر دلیلی تعهد و وفاداری نداشته باشند و با گفتن اینکه اینا شیطنت هست و تو عشق منی و… فقط ازبرای رفتارهایی اشتباه خود دلیل و بهانه می آورند از روابط کاملا مخرب و اشتباه هست.یکی از اصول اصلی در یک رابطه مشترک تعهد و وفاداری طرفین هست .
پس بهتر است در اولین فرصت با ایشان صحبت جدی داشته باشید و در صورت ادامه رفتارها ایشان،رابطه را تمام کنید