وقتی طرفین یک رابطه تصمیم به جدایی میگیرند، در آن لحظه فکر میکنند تصمیم خود را قاطعانه گرفتهاند و تردیدی در درستی آن ندارند. اما گاهی بعد از گذشت مدتی از جدایی، حتی اگر با اشخاص جدیدی نیز آشنا شوند، میخواهند دوباره به رابطه قبلی شان باز گردند. گرایش افراد به عشق و رابطه گذشته شان ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد که مهم ترین آن “حس علاقه” نسبت به طرف قبلی است، درواقع به قول معروف “دلشان هنوز پیش طرف قبلی زندگیشان ” است. در این مواقع ممکن است افراد در صدد پیدا کردن راهی برای بازگشت به رابطه قبلی، بازگرداندن دوست دختر یا دوست پسر قبلی و از نو ساختن همه چیز باشند. در این مواقع سوالات متعددی پیش میآید که آیا برگرداندن رابطه عاطفی که قبلا به نقطه پایان خود رسیده کار درستی است؟ و در این صورت چطور باید این کار را انجام داد؟
چه دلایلی باعث میشود که بخواهیم رابطه قبلی خود را بازگردانیم؟
جدایی تصمیم عجولانهای بوده
گاهی اوقات افراد به خاطر خودخواهی و یا لجبازی، رابطه را به هم میزنند. به جای آنکه برای حل مشکل تلاش کنند، از رابطه میگذرند و با هم کات میکنند. این نوع از جداییها معمولا عجولانه بوده و فکر شده نیست.
نظر خانواده و دوستانتان اینست که بازگشتتان به یکدیگر فکر خوبی است
در اغلب موارد خانواده و دوستانتان به شما میگویند که به زندگی ادامه بده و او را فراموش کن. نمیگویم که همیشه این کارشان درست است. با این وجود وقتی به شما میگویند که باید سعی کنید تا به رابطهتان برگردید، بدان معناست که رابطه قبلیتان ارزش تلاش کردن را دارد. دوستانتان شما را از هر کس دیگری بهتر میشناسند و وقتی فکر میکنند که شریک قبلیتان ارزش تلاش دارد، آشتی کردن با او به شما آسیب نخواهد رساند.
بدون او نمیتوانید و بسیار غمگین هستید
همه ما با پایان یافتن رابطه، درگیر احساسات میشویم. حتی اگر این رابطه کمتر از ایدهآلهایتان بود، طبیعی است که احساس ناراحتی داشته باشید و جمع کردن خودتان برای ادامه زندگی سخت باشد. اما اگر سالها از پایان رابطه گذشته و شما هنوز هم احساس ناامیدی و غم دارید و نمیتوانید با جدایی کنار بیایید، میتواند نشانهای از آن باشد که باید به یکدیگر بازگردید. پس از گذشت مدت زمانی طولانی از جدایی، احتما فهمیدهاید که بودن با یکدیگر بوده که شما را واقعا خوشحال و راضی میکرد و مهم نیست که چه میکنید ولی نمیتوانید از یکدیگر بگذرید. اگر شما نیز به همین شکل هستید، حتما باید آشتی کردن با او را در نظر داشته باشید. شاید او همان قطعه گم شدهای است که شما را تکمیل مینماید؛ ولی تنها یک راه برای فهمیدن آن وجود دارد. با او تماس بگیرید و ببینید آیا هنوز بارقههای امید در او نیز وجود دارد یا خیر.
برای سنجش میزان آسیبتان از ضربه عشقی به پرسشنامه روانشناسی زیر پاسخ دهید
امید بسیاری در رابطه مشاهده میکنید
این مساله کمی پیچیده است، چرا که هر فرد عاشقی معتقد است امکان بازگشت به رابطه قبلی اش وجود دارد. اما در اینجا باید اشاره کنیم که اگر معتقدید آینده فوق العادهای با شریک قبلیتان داشته باشید، دنبال او رفتن ارزشش را دارد. ولی مطمئن باشید که تمام زندگیتان را با این باور و امید که او برخواهد گشت، سپری نکنید. تنها باید یک بار سعی کنید که به رابطه بازگردید و اگر نشد، باید به زندگیتان ادامه دهید. گاهی اوقات یک امید واهی میتواند شما را در موقعیتی اشتباه نگه دارد و پیش از آنکه متوجه شوید، همه زندگیتان را به دنبال یک خیال سپری کردهاید.
مشکلاتتان قابل حل است
اگر جدا به فکر بازگشت به رابطه قبلیتان هستید، شرایطی که رابطه در آن خاتمه یافته، از اهمیت بالایی برخوردار است. ترمیم رابطهای که با آسیب به یکدیگر و در آتش نفرت خاتمه یافته بسیار سخت تر از رابطهای خواهد بود که به صورت دوستانه پایان یافته است. همچنین اگر او را به دلیل بی احترامی به شما، خیانت یا هر گونه خشونت فیزیکی ترک کردهاید، بازگشت به آن رابطه باید آخرین مساله مد نظرتان باشد. اگر مسائل قابل حل باشند، ترمیم رابطه آسان ترین مساله ممکن است. برای مثال اگر از مشکلات ارتباطی رنج میبردید، این مرتبه سعی کنید که در صورت بروز مشکل، خیلی رسا صحبت کنید و خودتان را ابراز کنید. وقتی به این مسائل رسیدگی شود، بازگشت به یکدیگر و داشتن یک رابطه سالم خیلی زیبا خواهد بود. برای جزییات بیشتر پادکست آموزشی زیر را گوش دهید.
او بهترین فردی است که تا به حال داشتهاید
تا زمانی که مدتی طولانی از رفتنش نگذشته باشد، واقعا متوجه نخواهید شد که چگونه بود و همین را نیز میتوان راجع به بازگشت به رابطه گفت. گاهی این جدایی برای آنکه بفهمید چه کسی را از دست دادهاید و اینکه او بهترین کسی بوده که داشتهاید، لازم است. از زمان جدایی رابطه قبلیتان قرارهای بسیاری داشتهاید و در میان همه این افراد، هیچ کس با او قابل مقایسه نبوده است. احساس میکنید روحیه شما با هیچکدام از پسران/دختران دیگر به اندازه او همخوانی ندارد و احساسی که به او داشتید را به هیچ کس ندارید. وقتی راجع به کلیت او فکر میکنید، میبینید او تمام آن چیزی بوده که همیشه میخواستید و این را تا زمانی که دیر شده، نفهمیده بودید. اگر عمیقا حس میکنید که شریک قبلیتان، بهترین عشق، شریک و دوستی بوده که تا به حال داشتهاید، قطعا بازگشت به او گزینهای است که باید در نظر بگیرید.
قبل از برگشتن به رابطه قبلی این نکات را در نظر بگیرید
نقاط ضعفی که در گذشته وجود داشت را فراموش نکنید
نگاه به آغاز رابطه به عنوان یک رابطه جدید، وسوسه برانگیز است، اما نمیتوان از حقایق چشم پوشید : پیش از این همدیگر را میشناختید و با هم بیرون رفتهاید. بسیار مهم است که زوج نقاط ضعفی که در گذشته در رابطه تجربه کردهاند را به یاد داشته باشند و باتوجه به اشتباهات گذشته، به ترمیم و بازسازی رابطه شان بپردازند. برای جزییات بیشتر پادکست زیر را حتما گوش کنید.
راجع به زمانی که از هم جدا بودید صادق باشید
اکنون زمان آنست که اگر در زمان جداییتان با کسی بودید، صحبت کنید. لازم نیست به جزئیات بپردازید. جمله ساده “من به پیشنهاداتی که داشتم فکر کردم” کافی است – مگر اینکه آن فرد، صمیمی ترین دوستش / همکارش یا هر فردی که ممکن باشد حسادت او را برانگیزد یا به او آسیب بزند، باشد. بسیار مهم است که حتما حداقل یک مرتبه به این مساله اشاره داشته باشید تا در ادامه مسیرتان با هیچ شگفتی روبرو نشود. اگر فرد مقابل ناراحت بود، راجع به هرگونه نگرانی و ترس صحبت کنید و سپس به مسیر خود ادامه دهید.
مسائل قدیمی را به بحث بگذارید
پس مراقب باشید : احتمال ظهور مسائل و مشکلات قدیمی بسیار بالاست – بهتر است که پیش دستی کنید و به سمت آنها بروید. لازم نیست بدترین دعوایی که داشتید را دوباره ایجاد کنید، ولی باید راجع به مسائلی که آن را به وجود آورده صحبت کنید و بعلاوه اینکه شما این کار را به منظور پیشگیری از وقوع اتفاقی مشابه در آینده انجام میدهید. صحبت راجع به مسائل، زمانی که هر دوی شما آرام هستید کلید مساله است، چرا که احتمال به نتیجه رسیدن صبحتتان بسیار بیشتر خواهد بود.
از آنچه که واردش میشوید، آگاهی داشته باشید
قطعا افراد تغییر میکنند، ولی آنها معمولا همانطور باقی میمانند. قاعدتا نباید انتظار داشته باشید که همه چیز بعد از اتمام مرحله “شناخت دوباره شما” متفاوت شود. بازگشت به الگویی که در رابطه قبلی وجود داشته، در میان زوجها بسیار رایج است.
فرصت را برای ساختن یک رابطه اصولی از دست ندهید
گذشته را کنار بگذارید و این بار با عشقتان یک رابطه درست و اصولی را از نو بسازید. برای یادگیری راههای برگرداندن عشق به زندگی و رابطهتان میتوانید در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج که توسط همیار عشق بصورت آنلاین برگزار میشود شرکت کنید. در کار گاه تکنیکهای کاربردی با استفاده از فایلهای آموزشی و یک روانشناس اختصاصی در اختیارتان قرار داده خواهد شد تا با استفاده از آنها، تمام خاطرات تلخ گذشته شما و عشقتان با افکار و خاطرات خوب جایگزین شود و بتوانید یک رابطه متعهدانه و پایدار را از اول باهم بسازید. کارگاه شامل فایلهای آموزشی صوتی، مشاوره تلفنی و آنلاین (پرسش و پاسخ در تلگرام و واتساپ)، آزمون شخصیت شناسی و … می باشد.
جهت ارتباط با کارشناسان همیار عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02122024728 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.
دلایل متفاوتی ممکن است برای گرایش ما به بازگشت به رابطه قبلی وجود داشته باشد، شاید فکر میکنیم آن فرد بهترین کسی بوده که تا بحال ملاقات کردهایم، با او خاطرات بسیار خوبی داریم، از جدایی پشیمان شدهایم و یا فکر میکنیم مشکلات پیش آمده قابل حل هستند. ممکن است از زندگی بدون او خسته شده باشیم یا به این نتیجه رسیده باشیم که در تصمیمگیری برای جدایی عجله کردهایم. به هرحال درصورتیکه تصمیم گرفته باشیم مجددا به رابطه قبلی برگردیم باید نکات زیادی را مد نظر داشته باشیم. رابطهای که به آن بازمیگردیم مانند یک رابطه کاملا جدید و بدون گذشته نخواهد بود. باید پذیرفت در طی زمان جدایی ممکن است اتفاقات زیادی افتاده باشد که ترمیم رابطه را سختتر کند. پس لازم است در این مورد واقع گرایانه فکر کنیم. تصمیم گرفتن به بازگشت دوباره به رابطه قبلی باتوجه به شرایط شما و رابطهای که داشتهاید ممکن است درست یا اشتباه باشد. بسیاری از روابط تمام شده، بعد از بازگشت زوج به یکدیگر، مجددا محکوم به شکست هستند. چرا که افراد مشکلات و اختلاف نظرها را به خوبی حل نکردهاند یا از مهارتهای ارتباطی خوبی برای تعامل با یکدیگر برخوردار نیستند. به کمک مشاوره میتوانید برای بازگشت به رابطه تصمیم درستی بگیرید. همچنین میتوانید برای کسب مهارتهای ترمیم رابطه، ایجاد ارتباط موثر با طرف مقابل و حل تعارضات به روش مسالمت آمیز از مشاور کمک بگیرید.
پرسش و پاسخ کوتاه
سارای عزیز سلام
مساله بی اعتمادی در رابطه بسیار جدی است و باید ریشه یا بی شود، در سوالتون ننوشتید چه مدت باهم رابطه دارید و این بی اعتمادی قبلا هم وجود داشته یا خیر اما معمولا چنین بی اعتمادی یک شبه به وجود نمیاد و از قبل ریشه هایی داشته که باید اون رو پیدا کنید. بهتون توصیه می کنم با یک روانشناس مشورت کنید تا با بررسی جزئیات رابطه شما بهتر بتونه راهنماییتون بکنه. همچنین لطفا صفحه بازگشت و ترمیم رابطه رو بخونید تا آگاهی بیشتری در این زمینه کسب کنید.
سلام
من دختر ۲۵ ساله هستم پارتنرم از من ۳سال بزرگتر هست. ما یک سال باهم دوست بودیم و تو این مدت همه چیز عالی بود.بعد از این مدت ایشون گفت قصد مهاجرت داره و چون تکلیف زندگی اش معلوم نیست و معلوم نیست اصلا میتونه موفق بشه یا نشه ترجیح میده تنهایی بره و رابطه رو تموم کرد علی رغم اینکه خیلی ناراحت بود از تموم شدن رابطه و حتی اشک هم میریخت. و گفت امیدوار هست که من رو دوباره در شرایط بهتری ببینه. من منتظر این اقا هستم که برگرده دوباره سمت من، از روی علاقه ای که به من نشون میداد، اما نمیدونم این انتظار درست هست یا نه، و اگر برگرده من باید دوباره باهاش وارد رابطه شم؟ چون به هر حال ایشون من رو ول کرده و نخواسته که من تا ابد پیشش بمونم و تحت هر شرایطی من رو ترجیح نداده!!و حتی حس میکنم من رو دوست نداشته به اندازه کافی
دوست عزیزم سلام. از شرایطی که برات به وجود اومده متاسف هستم و درکت میکنم عزیزم. چند نکته مهم هست که باید در نظر بگیری. اولا اینکه میزان وابستگی شما باید توسط یک روانشناس بررسی بشه که اگر طرح واره هایی مثل طرد شدن و محرومیت هیجانی در شما وجود داره، ریشه یابی و برطرف بشه. (راجع به این طرح واره ها می تونید در سایت همیار عشق بیشتر بخونید). نکته بعدی اینه که انتظاری که بهاش عقب افتادن شما از کار، زندگی و آینده ات باشه فایدهای برای شما و حتی رابطه شما نداره عزیزم. بنابراین روی زندگی خودت تمرکز کن و در این فرصت روی خودت کار کن چون این موضوع منافاتی با انتظار کشیدن یا نکشیدن شما نداره فقط تضمین میکنه که آسیبی به زندگیت وارد نمیشه. نکته مهم بعدی اینه که پرسیدی نمی دونم وقتی برگرده باید باهاش باشم یا نه، دوست عزیزم شما باید در این فرصت رابطه رو بررسی کنی، نقاط قوت خودت رو بررسی کنی و به جایی برسی که تصمیم گیری برای موندن یا نموندن با ایشون از روی منطق و اصول صحیح باشه نه از روی ضعف و وابستگی. پس قدم اول برای طی کردن این مسیر بررسی خودته عزیزم.
سلام
سلام من ۲۲ سالمه و پارتنرم ۲۵ سالشه ما فامیل دوریم ۱ سال بود باهم دوست بودیم ایشون پزشکن و هدفشون مهاجرت از ایرانه و همیشه هم تلاش میکنن کاراشونو حل کنن و مهاجرت کنن من گفتم پس تکلیف من ؟گفت ما باهم اینده ایی نداریم تکلیف من مشخص نیست که چند سال بعد برم و چی بشه و دوما شاید نظر خانوادم هم منفی باشه عمرتو واسم نزار منم قبول کردم و تموم کردیم البته اشاره کنم رابطه جنسی نداشتیم یه رابطه با ارامش و درک و فهم و محبت بود
خلاصه جدا شدیم ۲ ماه بعد برگشت گفت بدون تو نمیتونم و دوستت دارم دوباره ۱ ماه باهم بودیم گفتم رابطه رو جدی کن من بلاتکلیفم گفت ایندم معلوم نیست ۲ سال سربازیم مونده و شهر دیگه افتادم با هدفم که مهاجرته اگه منتظر من بمونی بلاتکلیف میمونی و به جایی نمیرسیم و رفت به نظرتون چیکار کنم چون رابطمون خوب بود نمیتونم فراموش کنم
شیرین عزیز سلام
به نظر می رسه شریک عاطفی شما برنامه جدی ازدواج با شمارو نداره و از طرفی رابطه رسمی ملاک شما برای ادامه ذابطه است. لطفا قبل از هر اقدامی مشخص کنید که برنامه شما و ایشان چقدر امکان و احتمال مشترک شدن دارد؟ آیا احتمال دارد ایشان برنامه مهاجرتشان را برای ازدواج با شما تغییر دهند؟ آیا می توانید چندسال آینده رابطه خود را پیشبینی کنید؟ اگر جواب ابن سوالات را ندانید و این موانع را حل نکنید، حتی اگر به رابطه برگردید یک رابطه رفت و برگشتی خواهید داشت. پس از روی دلتنگی و هیجان این تصمیم را نگیرید.
آخه من نمیفهمم هدف این دختر چیه چرا باید از قصد اصلا معلومه از قصد میخواد فکر منو درگیر کنه
میگه تغییر کردم ولی وقتی به حرفایی که میزنه آدم نگاه میکنه تغییری نمیبینه
هدفش چیه آخه
این منو ول کرد من چیزی کم نداشتم تو زندگیم که اینکار و کرد
سلام خسته نباشید
من تقریبا یکسالی بود با دختری دوست بودم
تو این مدت خیلی اذیتم کرد همش رفتن و اومدن بود میدونستم همنشینا خوبی نداره میخواستم تغییرش بدم
حتی بهم خیانت هم کرده بود
من با مادرش صحبت کردم همه چی درست شد دختره تغییر کرد ولی بعد ۴ ماه دوباره داستان شروع شد
اومد بهم گفت نمیتونه فقط با ی نفر چت کنه و در ارتباط باشه و……
بعد بهم گفت دوست داری برم دورامو بزنم بعد بیام پیشت ؟خیلی راحت همه چیو خراب کرد
منم قیدشو زدم
ولی از خدا خواستم یبار دیگه برگرده و پشیمون باشه ولی من قبولی نکنم
این اتفاق افتاد
بعد ۶ ماه برگشت گفت دلم برا صدات و …. تنگ شده ولی من عکس العملی نشون ندادم
همه چی اولش طبیعی بود تا اینکه حرفای غیر طبیعی میزد انگار که از قصد میخواست فکر من و درگیر کنه
بهم گفت براش خاستگار اومده ولی جوابش منفیه
از پسرایی گفت که مزاحمش میشن یا پسرایی که دنبالشن
یروز اومد گفت داره با چند تا پسر کار میکنه و از راه کلاهبرداری دارن کسب درآمد میکنن
یبار دیگه اومد گفت یکی از همین پسرا بهش گل داده کشیده
من کلا با حرفاش سیستمم بهم ریخت
من دانشجوعم زندگی خوبی داشتم در نبودش باشگاه میرفتم و …..
الان چند روزه دوباره ذهنم و درگیر کرده
بهم گفت دوست دارم و اگه به عقب برمیگشتیم اونکارا و تکرار نمیکردم
منم بهش گفتم یا صفر یا صد
یا دوباره برگردیم پیش هم یا کلا تموم کنیم
ولی اون اصرار داره میتونیم دوستای خوبی برا هم باشیم. در صورتی که اینطور نیست من ته دلم دوسش دارم
قرار شده تو هفته آینده همو ملاقات کنیم اصلا نمیدونم چیکار کنم چرا این بازیارو انجام میده
فکر میکنم میخواد من و تو آبنمک نگه داره
چون من کسی بودم که تو زندگیش واقعا دوسش داشتم خودشم میدونه
حتی پسرعموش که کشته مرده این دختره بود بعد شنیدن جواب رد رفت دنبال رابطه با افراد دیگه
نمیدونم چیکار کنم اگه میشه لطفاً کمک کنید راهنماییم کنید فکرم خیلی درگیرش شده
فکر نمیکردم هیچوقت حتی وقتی برگشت آنقدر بهش فکر کنم ولی تا حدی شده که شب خوابشو میبینم کلا دارم به این فکر میکنم که روزی ک دیدمش بهش چی بگم کل فکران شده این دختره در صورتی که کارای مهم تری بر انجام دادم و این یک نوع ضربه برام
پویای عزیز سلام
گاهی افراد وارد رابطه میشن و شناختی از طرف مقابل ندارن، با گفتگو و پیشرفت رابطه به یه شناخت نسبی میرسن و اونجاست که باید ببینن آیا این فرد و ویژگی هاش با معیارهای من همخوانی داره یا خیر؟ اگه نداره چه آسیب هایی ممکنه به من یا رابطه برسه؟ آیا این تفاوت ها فقط ناشی از اختلاف سلیقه است یا نه کل رابطه سالم رو زیر سوال میبره. مثلا ممکنه یه نفر بگه من بر خلاف تو که دوست داری سینما بری ترجیح میدم تو پارک قرار بذاریم، این موضوع یه اختلاف نظر و سلیقه منطقیه و با گفتگو میشه حلش کرد. اما وقتی کسی میگه من نمی تونم فقط با یه نفر چت کنم پس اصل تعهد رو زیر سوال میبره و رابطه رو از حالت عادیش خارج میکنه. باید تصمیم بگیری که می خوای در یک رابطه غیر عادی باشی یا خیر. گاهی برگشت به روابط ممکنه به صلاح ما نباشه و باید یاد بگیریم چطور هیجانات منفی ناشی از این جدایی رو مدیریت کنیم.
سلام…من ۲۱ سالمه و ۵ ساله که با یکی دوستم و عاشق همیم .یکسال از هم جدا شدیم بخاطر بچه بازی و دلیل جدایی یجورایی خودم بودم…خیلی اصرار داشت برگردم ولی قبول نکردم.از لج من هر کاری که بدم میومد انجام میداد.روزی با یک دختر بود.هررررکاری میکرد که به گوش من برسه و من حرص بخورم.همش از لج من …بعداز یکسال جدایی بازهم برگشتیم و رابطمون از اول عالی تر شد.گذشتش رو بخشیدم و به روش نیاوردم.مطمئنم که کاملا بهم متعهد بود و همیشه عاشق من بوده .ولی الان بعد از گذشت چند ماه عکسش رو با دخترا تو گوشیش دیدم و حالم به شدت خراب شده .میگه نمیدونستم عکسا تو گوشیمن!بهم گفته بود رابطه نداشتم ولی عکساشونو تو خونه دیدم .چکار کنم؟؟؟؟
سلام دوست گرامی
همانطور که اشاره کردید طرف مقابل در دورهای که شما کنارش نبودید با افراد مختلفی در ارتباط بوده است؛ اگر این ماجرا در حال حاضر در ارتباط شما وجود دارد، بهتر است در این ارتباط تجدیدنظر کنید؛ اما اگر مربوط به گذشته است و دیگر تمام شده است، از طرف مقابل بخواهید تمامی آثار آن ارتباطات را از بین ببرد. در ضمن زمانی میتوانیم برای بازگرداندن یک ارتباط اقدام کنیم، که مسائلی که باعث بهم خوردن رابطه شده بود را برطرف کرده باشیم/
سلام من ۲۰ سالمه و حدود سه سال با یه پسر ۲۱ ساله رل بودم من تو رابطه همیشه خیلی شکاک بودم و گوشبشو چک میکردم و کلی همیشه بحث و دعوا راه مینداختم بخاطر اینکه دوسم نداره یا چتش با فلان دخترو دیدم کلا در ارتباط بود با دخترای دیگه ولی همیشه همه چیزو خودش بهم میگفت حتی اگه کار اشتباهی میکرد.۸ماه پیش بخاطر اینکه با یه دختر در ارتباط بود کات کردیم دختره یسری حرفا زد که انگار باهم رل بودن ولی همون زمان این اقا هیج حرفی نزد بعد ۸ ماه یسری ارتباط بینمون شکل گرفت چت و تماس حتی چندباری به خواسته ایشون همو دیدیم درباره اینکه آدمای گذشته فراموش نمیشن یا بعضی حسا تکرار نمیشن حرف میزد ولی درباره برگشت حرفی نمیزد و میگفت نمیخوام برگردم توی رابطه که دوباره دعوا راه بندازی و من بخاطر عصاب خوردیم تورو ناراحت کنم من حتی قضیه اون دخترو هم پیش کشیدم و ایشون گفت که ما فقط باهم در ارتباط بودیم و اون خانم میخواست بامن باشه ولی من باهاش نبودم.الان خیلی سردرگمم هیچجوره نمیتونم فراموشش کنم تو کل این ۸ماه هروز دربارش فکر کردم حتی سعی کردم با پسرای دیگه وارد رابطه بشم تا شاید فراموش کنم ولی نشد تو این چند وقت ایشونو هرچندوقت یبار دم خونمون میدیدم یا استوری هایی میذاشت از چیزایی که باهم خاطره داشتیم و ایشون حتی اشتباهشو قبول نداره و میترسم اگه قرار باشه برگردیم باهم دوباره این اتفاق بیفته و من واقعا نمیتونم تحمل کنم این قضایارو و این اتفاقا و ناراحتی جدایی فکرمو خیلی درگیر کرده
سلام دوست گرامی
طرف مقابل شما نتوانسته است که اعتماد در رابطه بسازد و این رابطه سرشار از بیاعتمادی بوده است.
از طرفی راه شما برای فراموش کردن او راه اشتباهی بود؛ اینکه بخواهید با دیگران در ارتباط باشید تا طرف قبل را فراموش کنید؛ خطاست.
شما میتوانید برای ارزیابی کیفیت این رابطه و تصمیمگیری درست و منطقی درباره آن، با مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره داشته باشید.
مشاوره به شما کمک میکند که راه درستی را در مورد این رابطه در پیش بگیرید.
سلام میشه لطفا کمکم کنید؟
من الان ۱۷ سالمه و سه سال پیش با یه پسری که یه سال از خودم بزرگتر بود و رابطمون از راه دور بود دوس شدیم.
میدونم شاید مسخره باشه ولی سه سال رابطه ی فوق العاده ای داشتیم فامیل هم بودیم هر دو سه ماه یه بارم که من میرفتم شهرشون چندبار همو میدیدیم.خ
یلی عاشقم بود منم شدید وابستش بودم تااینکه ۶ ماه پیش گفت تو با من اینده ای نداری و بهتره تا ضربه نخوردی بری.
من خیلی التماسش کردم ولی رفت
.من تو این ۶ ماه نابود شدم به خصوص وقتی فهمیدم با یکی دیگس.
چند وقت پیش بعد ۵ ماه سه چهارباری دوستانه حرف زدیم.
یعنی خودش پیام داد.
من نمیتونم فراموشش کنم عاشقشم منتظرش بمونم؟
نمیتونم حرفا و خاطره هامونو فراموش کنم.احتمال برگشت هس؟چون تو حرفاش گفت رل نزدم چالش بوده اما دروغ گفت
سلام دوست گرامی
در حال حاضر 17 سال دارید و از 3 سال قبل وارد رابطه شدید، یعنی از سن 14 سالگی. این سن که دوره شروع نوجوانی است انتخابهای افراد، براساس هیجان و کششی است که نسبت به جنس مخالف بوجود میآید. بعد از مدتی این هیجانات فروکش میکند، مثل اتفاقی که از 6 ماه قبل برای شما بوجود آمد. پیشنهاد ما این است به دلیل آسیبی که دیدید، حتما از مشاوره استفاده کنید تا بتوانید خاطرات دوره دوستیتان را کمرنگ کنید و با این جدایی کنار بیایید.
سلام من تو رابطه ای بودم که اوایل بهش بی توجهی میکردم دوستش نداشتم بعد یه مدت بهش وابسته شدم و این اقا اخلاقش شد عین اوایل من که بی توجه بودم
میومد پیام میداد هی در رفت و امد بود بعضی وقتها بعد۳ ماه میومد
یه همکاری داره که دختره دوسال ازش بزرگتره و عاشقشه دختره و این اقا میگه من به چشم رفیق میبینمش
خوشم نمیاد باهم کار کنن اینم نظر من انگار اصلا براش مهم نیست
خیلی هم صمیمی هستن
دختره خیلی بهش میچسبه و خلاصه ما چند وقتی میشه کات کردیم برای همیشه
اما میدونم دوباره زنگ میزنه اگه زنگ زد چجوری باهاش برخورد کنم که بسوزه و تلافیه کاراش یه جورایی سرش در اورده بشه؟؟
سلام دوست گرامی
به سن خودتان و طرف مقابل و مدت زمان رابطه اشاره نکردید.
با توجه به سوالتان، در حال حاضر هنوز بعد از قطع رابطه شما خشمگین هستید و این خشم باعث شده است که به تلافی کردن فکر کنید.
یکی از مخربترین دلایل برای برگشت به یک رابطه تمام شده، انتقام گرفتن است که نشان میدهد علاقه قبلی شما تبدیل به خشم یا حتی نفرت شده است.
پبشنهاد میکنیم پیش از اینکه بخواهید اقدام اشتباهی انجام دهید با مشاور صحبت کنید تا از این مرحله خشم عبور کرده و زندگیتان را با آرامش ادامه دهید.
من با یه پسری اشنا شدم ۷ ماه باهم بودیم دو باری قهر کردیم و اشتی کردیم من خیلی بهش توجه داشتم چون واقعا دوسش دارم اما از حسش مطمعنم نیستم اصلا رابطه جدی نداشتم این اولین رابطم بود لطفا بهم کمک کنید
سلام دوست گرامی
جزییاتی که مطرح کردید کم است و نیاز است تا درخواست خودتان را به صورت شفافتری بیان کنید.
رابطه نداشتن و بیتجربگی دلیل محکمی برای اشتباه کردن متوالی نیست، بلکه شما میتوانید در زمینهای که از آن اطلاعات یا مهارتی ندارید، آموزش ببینید.
میتوانید برای این آموزشها، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام.من با یک اقای محترمی در یک رابطه عاطفی بودیم .ارتباط ما خوب بود تااینکه با یک خطا من (نه خیانت)این ارتباط خاتمه یافت.من درخواست کردم که ادامه بدیم ولی ایشون گفتن من وارد خط قرمز ایشون شدم من نمیتونم ببخشم و ارتباط ما ۸ ماه پیش تموم شد. چند ماه از ایشون هیچ پیامی نداشتم تا اینکه در یه ماه اخیر ایشون دو بار به من پیام دادن با مضمون ارزوی موفقیت در امتحان. آیا این واقعا یک ارزوی موفقیت بی منظور هست بنطرتون؟
بعد ما گروه مشترک داریم دونفری در یک شبکه اجتماعی. باید اونجارو ترک کنم؟ اینم بگم خیلی ویژگی های مثبت دارن و من هنوز بهشون حس خوبی دارم.
ممنون ازتون
سلام دوست گرامی
به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. باید مساله خطا یا خیانت شما دقیق بررسی شود تابدانیم چه آسیبی به رابطه وارد شده است.
بعد از گذشت 8 ماه پیامی که از ایشان دریافت کردید میتواند چند معنی داشته باشد:
1)کاهش عصبانیت او و بخشش شما
2)بدون هیچ منظوری این پیام را ارسال کرده باشد
3)از روی کنجکاوی که شما کجا هستید و چه میکنید.
در هر صورتی تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم از بازگشت به ارتباط صحبت نکردند، بهتر است که اقدام جدی یا سرمایهگذاری روی او انجام ندهید.
درباره ترک گروه مشترک با او نیز بستگی دارد که بخواهید مجدداً ایشان را به خودتان جذب کنید یا خیر. فعلا دست نگه دارید و پیش از هرگونه تصمیم جدی، از مشاوران همیار عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام وقت بخیر من ٦ سال با اقایی اشنا شدم و خیلی همدیگرو دوست داریم
تو این مدت حرف ازدواج بینمون نبود اصلا
ولی بعد از چند سال به هم علاقمند شدیم جوری که نبودنش برام خیلی سخت شده بود و یک روز اتفاقی گفت خانوادش برای خواستگاری من میفرسته و اومدن و طرز نگاه اون اقا از زمانی که مادرشون منو دید فرق کرد
اول گفتن استخاره اومده نه شده
باز گفتن فرهنگ خانواده هامون بهم نمیاد اینجوری شد که یک روز همدیگرو ترک کردیم
من خیلی اصرار کردم بیشتر فکر کنه و تصمیم درستی بگیره حالم بد بود کارم شده گریه
الان یک هفته رفته من بازم بهش پیام دادم بعضی جاها جواب داد و گفت قسمت همینه
گفت اونم ناراحته از این قضیه ولی نمیشه کاری کرد و جدایی باید اتفاق بیفته و منو دعوت به ارامش و خونسردی کرد
ولی من هضم این ترک برام سخته احساس میکنم دارم خفه میشم و نمیتونم بدون اون زندگی کنم
سلام دوست گرامی
سن خودتان و طرف مقابل را نگفتید.
6 سال مدت زمان زیادی است و حالتهایی که شما تجربه میکنید نیز طبیعی است، چون روی او سرمایهگذاری زیادی کردید و آینده خودتان را با او تصور کردید.
به نظر میرسد نظر خانواده برای ایشان اولویت بیشتری از علائق دارد، بنابراین برگشتن شما به این رابطه، منجر به کاهش عزت نفس در شما میشود.
بهتر است برای بهبود حالتان حتما از مشاوران همیار عشق وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام وقتتون به خیر
من دررابطه ای بودم ک پسرمقابلم سردشد یک هفته و دگ تاچندروز نه پیامی داد و نه تماس گرفت و من هم ک متوجه این موضوع شدم سمتش دیگه نرفتم و از لحاظ روحی داغون شدم و به مشاور مراجعه میکردم..بعد از یک ماه یه پ داد اما من باسردی جوابش دادم .خبری ازش نبود تا دوباره بعد از دوماه دوباره پ داد و من باز باسردی جواب دادم وگفتم ک دگ قرار نیست برگردم واون بدون هیچ دلیل و توضیحی ب من رفته بود و گفت مشکلاتی داشته که قابل گفتن نبوده و… دوباره 3ماه ازش خبری نبود و الان دوباره پ داده و ابراز علاقه و اینکه اگه سکوت میکنه نشانه ی نخواستنش نیست و به وقتش باخانوادش میاد و ازاین حرفا
من واقعا موندم ک اون راست میگه یا نه ..اینکه واقعا مشکلی بوده یا نه .. اینکه بازگشت مجدد من و فرصت دوباره دادن بهش به این ختم نشه ک دوباره یهو بدون دلیل بره
سلام دوست گرامی
وقتی در رابطهای هستید که طرف مقابل دائماً در حال ترک کردن شماست و دلیل قانع کننده ای برای این کار نمیآورد، یعنی شما به او اجازه این کار را دادهاید که او هر زمان دلش خواست بتواند برود و بیاید. بنابراین باید ابتدا هدف این رابطه را مشخص کنید و برای این رابطه یک مرز و زمان مشخص کنید.
سلام لطفا راهنماییم کنید با پسری که بخواد برگرده بنوعی بخواد پیام بده یا زنگ بزنه یا نشونه هاشو بفرسته و مستقیم نگه چطوری رفتار کنیم؟ آیا همون لحظه جوابشونو بدیم یا نه صبر کنیم؟ چه مدت صبر کنیم اگه مثلا بعد یه هفته جواب بدیم دلسرد نمیشن؟ نمیرن؟
سلام دوست گرامی
زمانی که رابطه ای تمام می شود، دوطرف باید انگیزه های خود برای بازگشت به رابطه را دقیق بررسی کنند. زمانی که تصمیم به برگشت به رابطه را می گیرند، براساس آن باید جذابیت های مختلفی که بین این دو وجود داشته و کم شده است را مجدداً بازیابی کنند. درباره سوال شما همیار عشق دوره بازگشت به رابطه را تدوین کرده است که تمام این سوالات در آن جواب داده شده است. اما ابتدا باید مشاوره دریافت کنید تا کیفیت رابطه شما دقیق بررسی شود.
سلام خسته نباشید.من یک پسرم حدودا نه ماه پیش بادختری به صورت مجازی اشنا شدم چون دانشجو بودیم یجورایی بحث رو بازکردیم و باهم اشناشدیم دوتامون هم تنهابودیم و شدیدا نیاز به یک همدم داشتیم و قصدمون هم جدی بود.حدود یک تا دوماه خیلی باهم خوب شده بودیم جوری که روزی دوبار تا دوساعت هم چت میکردبم وزنگ میزدیم و حرف میزدبم.بعدش که شور و شوق عشقمون تموم شد طرفم بهم گفت که من به دلیل یکسری شرایط که در خانواده من هست نمیتونم وقت کافی برات بزارم شرایطش هم این بود که خیلی کارمیکرد توی خونه مجبوربود پدربزرگ و مادربررگش رو مراقبت کنه و در نبود پدرش که بعضی شب های برای مراقبت از پدربزرگش به خونشون میرفت کنارمادرش میموند و سرکار هم میرفت به دلیل مشکلات مالی.
بعد این وقت گذاشتن نسبت به ماه های گذشته کم شد و یک چندماهی که سرش خلوت شد بازهم وقت گذاشت ولی چون خودم ادم حساسی هستم و نیازداشتم به وقت کافی گذاشتن حدود چهارپنج بار طول این چندماه با عشقم بحثم شد که چرا وقتی میتونی دودقیقه وقت بذاری برام دریغ میکنی مگه چقدر کارداری که نمیتونی.بعد دیگه مشکلاتمون شروع شد چندبار تاسر کات کردن رفتیم ولی خب برگشتیم و ادامه دادیم.
ایندفعه اخری من حال خوبی نداشتم و طرف من هم دنبال کسی بود که بتونه ارومش کنه و دردودل کنه باهاش ولی من خودم داغون بودم و برای همین چندبار بهش بی احترامی کردم و باز شروع کردم به زدن حرف هایی که وقت نمیزاری اهمیت نمیدی و ازاینچیزها.
طرف من هم درشرایط خیلی بدی بود و همین باعث شد تمام شماره های منو بلاک کنه و خداحافظی کنه و بره و من هم یک اشتباه خیلی بزرگی کردم وقتی میخواست بره خیلی التماسش کردم و گریه هم کردم که کارو بدترخراب کردم.حالا یک هفته هست هیچ خبری نیست ازش دیروز هم پیام دادم که شرمنده هستم و چیزهای دیگه گفتم و سعی کردم کاملا منظقی باشم که من تحمل میکنم شرایطت رو و صبرمیکنم
اون هم بعد از چندوقت پیام داد که من وضعم اینجوری هست و نمیتونم هیچ کاری برای تو بکنم جدیدا هم سرکار باید برم که دیگه اصلا وقتش رو پیدانمیکنم.
من هم درجوابش بهش اثبات کردم که دراین شرایط هم میتونیم ادامه بدیم ولی دیگه جواب نداد.
ایا این رابطه ادامه پیدامیکنه یا تموم شده است و اینکه به صورت خلاصه من بهتره چکارکنم؟!
سلام دوست گرامی
برای درک کردن شرایط طرف مقابل، شما نیاز به پختگی بیشتری دارید.
او صادقانه به شما گفته است که شرایط و موقعیت حضور در رابطه عاطفی را ندارد.
در چنین شرایطی، شما باید ابتدا مشخص کنید که چه انتظاراتی در رابطه عاطفی دارید و آیا طرف مقابل میتواند حدودی از این انتظارات را برطرف کند یا خیر؟
سپس مشخص کنید چه مقدار باید زمان بگذرد تا او شرایطش مناسب شود و بتواند در رابطه عملکرد بهتری داشته باشد؟
فعلا به او فرصت دهید تا بتواند با این اتفاقی که افتاده است کنار بیاید، و در مسیر بازگرداندن ایشان، حتماً از توصیههای مشاور استفاده کنید.
سلام خدمت همیار عشق
من پسری ۱۹ ساله ساله هستم.که قبلا دو سال دچار افسردگی بودم و حتی مدت زیادی قرص میخوردم ولی سال پیش حالم کاملا بهبود پیدا کرده بود و عالی بودم تا اینکه ترم یک با دختری توی کلاسمون آشنا شدم…من به شدت ایشون رو دوس داشتم…رابطه ما خیلی شیرین بود(تلخی هم داشت)… از من دوسال بزرگتر بودن و من سر بعضی از چیز ها بچگانه رفتار کردم و این رو میپذیرم…ایشون بعد از دوماه یواش یواش سرد شدن و من از اونجا که از اعتماد به نفس بالا و نسبتا غرور برخوردارم هیشوقت به کسی التماس موندن نکردم پس بهشون پیام دادم که اگه میخای کات کنی اینکارو بکن و ایشونم قبول کردن…بعد از مدتی ایشون با یه بهانه ای دوباره من رو برگردوند به رابطه اما بعد دو هفته دوبار سر یه دعوای کوچیک ایشون کات کرد و منم گفتم باشه(دیدم مصره) بعد کاری به این ندارم که ایشون بعد از یه ماه دوباره پیام داد که بگو دوسم داری…من تو این ۴ ماه که کات هستیم ضربه ی بسیار شدیدی خوردم ولی درس های بزرگی هم گرفتم…اما سوالم اینه که چطور باید با این قضیه کنار بیام؟؟ و اصلا چطور رابطه ای هس…چون بعضا بشدت اذیت میشم( اگه میشم اینم توضیح بدین که من سر جمله” بیا دوستای معمولی باشیم” خیلی بهم ریختم و حتی وقتی خودشو میبینم گریم میگیره…آیا نرماله این؟؟)
سلام دوست گرامی
شکست عاطفی مانند یک سوگ در زندگی اثرگذار است و باید با مسیر این شکست همراه شویم تا بتوانیم مراحل آن را پشت سر بگذاریم. “دوست معمولی” برای دونفری که رابطه” معنی دار و عاطفی ای” داشته اند، اصلا قابل پذیرش نیست. چراکه رابطه هیچوقت به مرحله قبل خود برنمی گردد. بهتر است برای شروع درمان شکست عاطفی حتما از مشاوره همیار عشق مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.
سلام من 44 سال دارم و هنوز ازدواج نکرده ام. دو سالی میشه که با دختری 42 ساله آشنا شدم که ایشان هم مجرد بود 8 ماه صحبت کردیم و کمی رفت و آمد کردیم ایشان بعد از یکماه نظر مثبت به این ازدواج داشتن ولی من مایل به بررسی بیشتر بودم یکسال ئیش سر یک مساله ای قهر کرد و اتمام رابطه را با وضوح کامل اعلام کرد تا اینکه چند روزی میشه که یه نماهنگ فرستاده که یعنی نادم شده حالا من نمی دونم چکار کنم انگار میل دارم که برگردم به رابطه ولی نمی دونم چطوری بهش بگم یا چکار کنم. لطفا راهنمایی ام کنید
پاسخ داده شد
سلام.با یه پسری آشنا شدم اولش به قصد آشنایی ساده بود اما بعدش ایشون گفت که عاشق من شده منم گفتم بهتره در حد دوستی معمولی بمونه که قبول کرد.بعد چند وقت من حس متقابل رو به ایشون پیدا کردم.صبحابا صبح بخیر اون بیدار میشدم و شبا هم با شبخیر اون.کلا وقتی سر کار بودهر فرصتی پیدا میکرد زنگ میزد بهم.واسم کادوهای بی مناسبت میداد.هر کاری میگفتم نه نمیاورد.منو به خانوادش معرفی کرد.ولی من چون شرایط خانوادگیمو میدونستم بهشون چیزی نگفتم.بعد یه ماه بامادربزرگ ایشون اشناشدم.همون روز یه اتفاق بدی افتاد که مادرم از قضیه باخبر شد.گوشیمو گرفت واجازه نداد برم بیرون.خیلی اذیت شدیم هردوتامون.مادر ایشون چندباری زنگ زدوازمادرم اجازه خواست تا درارتباط باشیم اما مادرم مخالف بود.میگفت سنش کوچیکه من 19 واون20بودو شغلش بده وبه ما نمیخوره.من با گوشی خواهرم پنهونی بهش پیام دادم بااینکه به مادرم قول دادم دگ حرف نزنم باهاش.یک ماه پنهونی وبا استرس شدیدباهم حرف زدیم و گفت واسه اینکه دوباره تورو بدست بیارم دارم همه کار میکنم.بخاطر حرف مادرم شغلشو عوض کردوگفت من راضیم حتی پنهونی حرف بزنیم ولی از دستت ندم.همیشه خودشو سرزنش میکرد که باعث شدم آزادیتو از دس بدی ولی جبران میکنم.گفت دارم کارامو میکنم بیام خواستگاری.قرارامونو گذاشتیم باهم.خیلی خوب بودیم حتی تلگرامشو هم بهم داده بودکه مطمعن بشم با کس دگ در ارتباط نسیت.بعد چند وقت فهمیدم بامن همسن بودو بهم دروغ گفته بود که ازمن بزرگتره چون اگه میفهمیدم همسن منه باهاش دوست نمیشدم.علاوه چندتا چیزو ازم مخفی کرده بودومن سر این کاراش اعتمادم از بین رفت و بااینکه خیلی دوسش داشتم بخاطر کارش وشرایط خانوادم رابطه رو تموم کردم.بار اخری که همدیگه رو دیدیم واسم گوشی خریده بودوگفت بااینکه داری میری ولی من تااخر عمرم عاشقتم.دلیل رفتنمو بهش توضیح ندادم واون فک کرد فقط بخاطر سنش ترکش کردم.الان خیلی حالم بده وهرروز دارم بهش فک میکنم.میخوام برگردم وبهش توضیح بدم و یه فرصت دگ بهش بدم.ولی اگه مادرم بفهمه خیلی بد میشه.لطفا کمک کنید ممنون
سلام دوست گرامی.
بخشی از صحبت های شما برای مشاور سوال ایجاد می کند. شرایط خانواده شما چه مساله ای داشته که به آنها از رابطه اطلاعی ندادید؟ اشاره کردید بخاطر کار و مخفی کاری های ایشان رابطه را تمام کرده اید، در حال حاضر چه انگیزه ای برای برگشت دارید؟ برای تحلیل بیشتر ارتباط و آموختن شیوه صحیح برگشت با مشاوران همیار عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.
سلام ،من دختری هستم ۲۲سالمه کاملااز نظر شغلی مستقلم با آقایی که شغلشون تو هوانوردی بود حدود یکسال آشنا شدم،از همون اوایل این آقا همش بهانه کارشو میاورد و دوهفته یکبار یا یکماه یکبار به دیدنم میومد ،درروز نیم ساعت پیام میداد گاهی یک روز درمیون ،دیدارامون یکساعته بود،تو زمان کرونا ایشون قبلش ماموریت بودن ندیدم و الان ۳ ماهه من ندیدمش ولی به دیدار دوستاش میره بیرون میره من میگم ،بهانه میاره،حدود یک هفته ای هست که باهاش قهرم و دعوامون شده ،نمیدونم چیکار کنم ،ترس ازدست دادنشو دارم،ولی دلخوشیم از رابطه ندارم،خیلی دوسش دارم،میشه کمکم کنین🤦🏻♀️
سلام دوست گرامی
در زمان آشنایی باید دوطرف برای رابطه زمان باکیفیتی اختصاص بدهند. این زمان شامل: پیام، تماس تلفنی و دیدار حضوری است. باید دلالی خود را برای جذب به ایشان مجددا بررسی کنید که به چه علت با شخصی که زمانی برای رابطه عاطفی ندارد، رابطه را ادامه میدهید؟ برای بررسی بیشتر رابطه خود از مشاوران همیار عشق مشاوره آنلاین و یا تلفنی دریافت کنید.
سلام من با پسری حدود شش ساله دوست هستم امسال اردیبهشت ماه سر مسئله ی پیش پا افتاده ای جدا شدیم و سه ماه جدا بودیم که من فهمیدم ایشون یه ماهه با کسی دوست شده و من برگشتم به رابطه و تا الان هم با هم هستیم و همه چی خوبه
مشکلی که دارم اینه که ایشون وقتی میخواستن از اون دختر جدا بشن نخواستن دلش بشکنه چون دختره سنش کم بود و راستشو نگفتن که میخوان برگردن پیش من و بهونه های دیگه ای آوردن مثل اینکه تفاوت سنیم باهات زیاده و تفاهم نداریم و جدا شدن اینم بگم که هیچ رابطه ی عاشقانه ای و دوست داشتنی و وابستگی بینشون نبوده و اون دختر راحت جدا شده ولی متاسفانه من عذاب وجدان گرفتم و همش میگم نکنه دل دختره شکسته باشه یا میگم تقصیر من شد و من برگشتم به رابطه
عذاب وجدان دارم و نمیدونم چیکار کنم
دلیلی که من برگشتم به رابطه قبلی این بود که دیدم دوسش دارم و منم تو رابطه کم گذاشته بودم و خیلی اذیتش میکردم و زیادی قهر میکردم واسه همونم یه شب که قهر کردیم دیگه طولانی شد و به جدایی تبدیل شد
لطفا منو راهنمایی کنید که الان عذاب وجدان دارم بعد از چند ماه که گذشته حالم خوب نشده
سلام
معمولا روابطی که تو این شرایط ایجاد میشه (یکی از طرفین تازه از یک رابطه بلندمدت بیرون اومده)، دوام و پایداری کمی دارن چون اون فرد هنوز نتونسته با جدایی قبلیش کنار بیاد و به همینخاطر اونطور که باید نمیتونه توی رابطه جدید انرژی بذاره. رابطه طرف مقابل شما هم اینطور بوده و حتی اگر شما هم برنمیگشتید دوام چندانی نداشت و احتمالا زود تموم میشد، به همین خاطر لازم نیست در این زمینه احساس گناه کنید.
سلام من ۱۹ سالمه از دوسال پیش از دختری خوشم اومده بود و دخترم از اقواممون بود،همون موقع به خانوادم گفتم ک این قضیه رو با خانواده دختر در میون بزارن،،خانواده دختر هم گفتن ک هنوز زوده و این حرفا و بزار بزرگتر بشن مشکلی نیست،،دختر هم میدونست ازش خوشم اومده و اونم منو دوست داشت و قبول کرد،،،تقریبا ۱ سال و نیم ما با هم در ارتباط بودیم هم تلفنی هم بعضی وقتا از نزدیک اما خودش موبایل نداره و دزدکی با تلفن اطرافیانش بهم پیام میداد یا زنگ میزد و خیلی هم همدیگرو دوست داشتیم و با هم خیلی خوب بودیم و هدفمون هم ازدواج بود و همه چی هم خوب پیش میرفت تا اینکه گذشت و تقریبا یک ماه راه ارتباطی با هم نداشتیم و بعدش هم دوست دخترم اصلا تماسی نگرفت و منم ک نمی تونستم باهاش تماس بگیرم چون خودش موبایل نداشت،،وقتی می دیدمش هم بی محلی میکرد و از یه طرف دیگه میرفت،،و چند نفر رو هم واسطه قرار دادم ک دلیل این کاراشو بفهمم اما جواب درست حسابی نمیداد و با منم حرف نمی زد،،همینطور یه مدت گذشت و از این طرف و اونطرف میشنیدم ک پیش کسی گفته ک از من بدش میاد و من اصلا در حد اون نیستم،هرچی هم تلاش کردم تا برگردونمش نتونستم و اصلا به من نگاهم نمیکنه،،الان یه ۶ ، ۷ ماهی هست که همین شرایط رو داریم و تو این مدت هم ارتباطی با هم نداشتیم و تازگیا فهمیدم ک یه مدته با یکی دیگه تو رابطه هست ولی فقط در حد حرف زدن بوده و تو این مدت هم پیش دوستاش گفته از من متنفره،،الان من نمیدونم چطور باید برگردونمش، باید چیکار کنم؟،،لطفا راهنمایی کنید
سلام. با توجه به مسائلی که مطرح کردین (نداشتن راه ارتباطی، نداشتن شرایط ازدواج به دلیل سن پایین، صحبتهایی که ایشون درباره شما داشتن و اینکه با فرد دیگهای وارد رابطه شدن) به نظر میرسه احتمال برگرداندن برای شما کم شده و حتی به صلاحتون هم نیست که بخواهید در این زمینه تلاش کنید. با اینحال پیشنهاد میکنم با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.
سلام بنده از نوزده سالگی از طریف اینترنت با دختری 14 ساله دوست شدم ، ایشون بندرعباس و بنده کرج زندگی میکردیم و حدود شش سال باهم در رابطه ایم اما در طئل این مدت تنها یکبار ایشون به کرج اومد و حضوری یکدیگر را دیدیم و غیراز اون به خاطر کم بودن سنمون ذیگه نتونستیم همو ببینیم ، در طئل رابطه بارها به مشکل خوردیم و از هم دور شدیم ئلی به هم برگشتیم تا این سری که ایشون بعد از دعوا با کس دیگری قرار گذاشت و سه بار باهاش بیرون رفت ، ولی اومدن گفتن بذای لجبازی با کن بوده و اون شخص براش مهم نیست الان ، قرار شد فکر کنیم به ادامه ی رابطه و سعی کنیم بذای جدی تر شدن و ملاقات های حضوری برای درک بیشتر ، مشکل اصلی رابطع ی ما دور بودنه بود که تضمیم داریم ببشتر هم ذا ببینیم ، حال سوال من این است آیا اجازه ی برگشت به هم بدهیم یا خیر؟ در ضمن ایشون از سطح مالی بالاتری نسبت به خانواده ی بنده قرار دارن و این خود مانعی برای ازدواج ما میتواند باشد
سلام دوست گرامی
رابطه از راه دور و در سن کم می تواند مشکلات زیادی را به همراه داشته باشد که حتما در طی این مدت 6 سال آن را تجربه کرده اید. برای برگشت به رابطه و بررسی بیشتر حتما باید از مشاوره استفاده کنید.
سلام من دختری۱۷ ساله هستم با یه پسری فرا تر از دوستی و اینا رابطه داشتم ایشونم منو میخواستن حتی قرار ازدواج و اینا هم گذاشته بودیم ولی سر دو موضوع ساده ایشون یهویی منو ترک کردن یکیش شک من نسبت به ایشون و ناراحت بودن چرا به دیدنشون نمیرم ( دو روز نتونستم برم ) الان ایشون با من لج کردن واز سر لج میگن رابطه تمومه و من نامزد کردم بهشون گفتم کسی دو روزه نامزد نکرده گفت درست میگی ولی دیگ رابطه تمومه . ایشون هنوز منو تو اینستا دنبال میکنن خیلی دوسشون دارم چیکار کنم
سلام. برای نظر قطعی دادن حتما نیاز به اطلاعات بیشتر هست ولی اینکه توی یک رابطه شما دو روز نتونید همو ببینید دلیل قانعکنندهای برای قطع رابطه نیست. گفتن مسائلی هم مثل اینکه من نامزد کردم و … هم رفتارهای بالغانهای نیستند. بنابراین به نظر نمیرسه با ایشون بتونید روی یک رابطه پایدار و با ثبات حساب کنید. برای بررسی و نظردادن دقیقتر، باید با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.
سلام خسته نباشین
من چن سال پیش بایه پسری حدود 9ماه دوست بودیم، که با دلایل غیرمنتطقی والکی ایشون رابطه روتموم کردن، الان سه سال ازاون ماجرا میگذره وهمکارانم یه پسری روبه من معرفی کردن یه مدت باهم آشنا بشیم اگه تفاهم داشته باشیم ازدواج بکنیم، منتها من وقتی باایشون صحبت میکنم یادحرفا وخاطره هام بااون میوفتم ورابطه الانمو بارابطه که چن سال پیش داشتم مقایسه میکنم میبینم این شبیه اون نیست حس میکنم کسی نمیتونه جای اونو توقلبم پرکنه، ازطرفی ظاهراین پسری که باهاش تازه آشنا شدم خوب نیس این موردم بیشتر دلسردم میکنه، همش میگم اگه قراره کسی جایگزین اون بشه باید سرترازاون باشه، خلاصه که ذهنم درگیره نمیتونم تصمیم درست بگیرم ونمیخوام این پسرم وابسته خودم بکنم بعدش بگم نمیشه، لطفا راهنماییم کنین. ممنون
سلام
این نشونهها به این خاطره که شما هنوز نتونستید با تمام شدن رابطه 3 سال پیشتون کنار بیایید و لازمه حتما کمک حرفهای بگیرید. باید بدونید اگر کسی قراره وارد زندگیتون بشه قرار نیست جای اونو بگیره، قراره یک شریک عاطفی برای شما باشه و رابطه آرامشبخشی رو باهاش تجربه کنید. شما باید اول خلا نبود فرد قبلی رو در خودتون از بین ببرید نه اینکه بخواهید با حضور فرد دیگهای پرش کنید.
با سلام و خسته نباشید دختری ۲۳ساله هستم و ساکن اصفهان در خونواده خوب واصیلی بزرگ شدم خونوادم ازم راضین همیشه سرم به درس وکتاب بوده است و تقریبا منطقی هستم هیچ وقت تحت تاثیر روابط دوستی و هوس قرار نگرفتم سعی کردم با فکر عمل کنم و خواستگارانم همیشه رسمی و باجریان خانواده بودن اما اخیرا حدودا چهار ماه پیش درگروه تلگرامی و مجازی با پسری آشناشدم که چهارسال ازمن بزرگترن و ۲۷سالشونه و ساکن مشهد راهمون بسیار دور است اخلاقم در گروه تلگرام سنگین و مودبانه است همین رو بهونه صحبت با من قرار دادن در پی ویم دراین چهارماه هیچ حرف بد و زشتی بینمان ردو بدل نشد ویک رابطه خیلی کنترل شده داشتیم من به ایشان گفتم که روابطمان در حد خواهری و برادری صحبت هامون جریانات روزمره و اتفاقات جالب در طول روز و خاطره بود و رفتار و حرف بدی از ایشون نشنیدم تفاوت ما ابراز علاقه ایشون بود و منم چون دختر مغروریم و در ابراز احساسات کمی ضعیفم ابراز علاقه نمیکردم و ایشون بسیار ناراحت میشدن این رابطه رودوستی میدیدم و ایشان میگفتن نه به قرآن جدیم و قصدم وقت گذرانی نیس و تصمیم راجع به تو ازدواجه و بسیار جدیم من میگفتم پدرم سختگیر و راه دور رو نمیپذیرن و مجازیو که اصلا اجازه صحبتم نمیدن گفتن توکل به خدا و باهاشون حرف میزنیم راهی نشد نداره ازمن انکار از ایشون اصرار رشته ام حقوقه و ایشون مهندس برق در شرکتی مشغول به کارند حتی میگفتن من از یه چیزی میترسم میگفتم چی میگفتن ازدواج کنیم تو بگی اصرار زیاد تو بود هربحثی که بینمون پیش اومد گفتم نه این حرفا معنی نداره همیشه حرف از ازدواج میزدن و من طفره میرفتم چون آشنایی مجازی رو درست نمیدیدم اون میگفت مجازی مثه معرفیه ازم قول گرفت که به کس دیگری جواب مثبت ندم تا خودش بیاد ببینمش بعد اگه نخواستم بگم نه منم زمان خواستم گفتم تا کی گفت تا فروردین امسال گفتم باشه تا اینکه یه بحثی بینمون پیش اومد که سراین بود انقدر به من عزیزم و جونم نگه احساس میکردم مسخرم میکنه چون از احساسش نسبت به خودم مطمئن نبودم که بی هیچ حرفی باراول گذاشت و رفت بعد از ده روز پیام داد و عذرخواهی کرد و گفت میشه باشی منم برگشتم با اصرار دفعه بعد که بحث بود گفت توازمن خوشت میاد اصلا منم چون ناراحت بودم گفتم از چیتون باید خوشم بیاد منظورم شرایطمون بود که راهه دوره کارش اونجاس میدونم خرفم زشت بود به غرورش برخورد ولی انتظار داشتم معذرت خواهی کنم و حرفمو اصلاح کنم که گفتن هیچی ولش منم ولش کردم بدون خدافظی رفتن و بسیار به من برخورد و بعد از یک ماه و نصفی که من بسیار اذیت شدم ولی پیامی ندادم و تماسی نگرفتم که پیله نباشم کسی که میگفت حتی یه روز بدون من طاقتش نمیشه یه ماه و نصفی رفت و نه خبری گرفت نه تماسی کاملا بی ارتباط بودیم بعد از یک ماه و نصفی دوباره برگشت و پیام داد و گفت دلم تنگ شد من بعد از دوروز جوابشو به بدی دادم که خب که چی و سرد باهاش برخورد کردم و گفت از حرفت ناراحت شده بودم به پیامم ندادی بی انصاف و به غلط کردن افتاد و من گفتم که یا دراین شرایط وقتی بحثمون میشه همون موقع حلش کنیم یا خدافظی کنیم و بریم دنبال سرنوشتمون ورابطه رو تموم شده میدونستم خب مجازیم برام جدی نبود فکر میکردم داره بازیم میده خلاصه حماقت کردم و باز به رابطه برگشتیم و اینبار خیلی جدی ترو پیگیرتر از قبل بحث ازدواجو پیش میکشید نمیدونم اگه قصدش ازدواج نبود چرا دائما اون پیش میکشید تا اینکه گفت دو هفته دیگه میاد و منو دعوت کرد به رستوران که حتی شده یه ساعت همو ببینیم و صحبت کنیم به قول خودش اگه هردو اکی بودیم باخونوادش تماس بگیره که بیان رسمی و کار به بعد نکشه حتی میگفتن چه تیپی بزنم و بیام اول قبول کردم که باهاشون برم ولی بعد دیدم تو ذاتم نیس با یه پسر بدون جریان گذاشتن خونوادم قرار بذارم تو کافی شاپ یا رستوران پس بهشون پیشنهاد دادم اگه تصمیمشون جدیه مادرشون با مادرم صحبت کنند مثه قرارهای خواستگاری معرفی شده و با مادرامون بریم کافی شاپ ولی عوضش من تنها نباشم و خونوادمم در جریان باشن قبول کرد و گفت به روی چشمم و بحث این بود که چی بگن به مادرشون که به مادرم بگه که مادرم مخالفت نکنه با اومدنشون گفتم اگه میخوایی منو ببینی فقط این راهشه که خونوادمم بدونن گفت باشه عکسای همو دیده بودیم و سه بار دراین مدت باهم تلفنی صحبت کردیم احساساتمو کنترل کردم و رابطه کنترل شده ای داشتیم بعد از غیبتش دریه ماه و نیم بسیار بهش بی اعتماد تر شده بودم چون همش ترس از دست دادنشو داشتم و به حرفاش اعتماد نمیکردم و گفت باز اعتمادتو به دست میارم همون شبی که بحث این بود که مادرا بیان و قبول کرد یه چیزی گفت که تو مال منی گفتم هنوز مشخص نیس گفت نذار از کوره دربیام منم به شوخی گفتم یعنی الان تو کوره این و گفتم ما میگیم نذار از کوره در برم جالبه ها فرهنگ لغتا هم کمی متفاوته😄خندیدم یهو ایشون این استیکرو دادن🚶♂️که یعنی دارن میرن منم درجواب این استیکرو دادم 🚶🏻♀️اون شب شبکار بودن و منم فرداش دانشگاه داشتم گفتم باید زود بخوابم اصرار کردن که یه امشبو بیدار بمون یه شبه قبول کردم ساعت یک ونیم این استیکرارو دادیم منتظر پیامشون بودم که دیدم خبری ازشون نشد و تا ساعت سه که خوابم برد با اینکه هشدار داده بودم که یهو نرند و برگردند اگه خواستن برن دیگه برنگردند و از رفتار زشت دفعه پیششون و غیبتشون ناراحت بودم باز تکرارکردن و اینبار رفتن و پنج روز گذشت و من بلاکشون کردم هم از تلگرامم هم شماره دلیل این رفت و آمدهای بچه گانه ایشان را نمیفهمم و نمیخوام فکر کنه هروقت رفت میتونه باز برگرده اگر برگشت آیا دیگر ارزش فرصت رو داره یا نه از نظر خودم نه ولی دوس دارم نظر شما کارشناس محترم و باتجربه روهم دراین زمینه بفهمم و راهنماییم کنید اولین تجربه ام بود باسپاس فراوان 😊شرمنده که سرتون رو درد اوردم
سلام دوست عزیز
سوالتون خیلی طولانیه و امکان پاسخ دادن بهش در اینجا نیست. لطفا با سیستم مشاوره صحبت کنید.
سلام من با پسری یک سال دوست بودم ایشون ۲۷ سالشونه من ۲۱
رابطه خوبی داشتیم و خیلی بهم توجه میکرد و ما هرروز باهم بیرون بودیم و چند وقت یکبار سفر میرفتیم من بخاطر شرایطم مدتی قرص افسردگی مصرف میکردم و گاهی خیلی پرخاش میکردم و گاهی خیلی آروم میشدم برای آینده هم تصمیم خاصی نداشتیم فقط ایشون میگفتند من قصد مهاجرت دارم و اگر دلبستگی هاتو کمتر کردی باهم از ایران بریم
بعد از چند ماه ما تصمیم گرفتیم فکری برای رابطه جنسی بکنیم و من دکتر برم ولی همش عقب میوفتاد ایشون بعد از عید سرباز شدن و مدتی قبل از شروع سربازی مادر من دچار سرطان شد
نزدیک سه هفته پیش ایشون رابطه رو به دلیل کم توجهی من به ایشون تو دوران سربازی و زیاد بیرون رفتنمون و کم توجهی به نیاز جنسی تموم کرد و هرچقدر اصرار برای ادامه رابطه کردم گفت بخاطر خودت و آیندت تموم شه این رابطه بهتره که من بهش گفتم منم تو فکر کمتر بیرون رفتن بودم و چند هفته ای هست که پیگیرم برای شروع رابطه جنسی و منتظر موقعیت بودم و در جواب گفت وقتی رابطمون داشت خراب میشد و تو اینو میدیدی دنبال چه موقعیتی بودی
اینم اضافه کنم که اوایل رابطه یکبار رابطه ما از سمت یکی از دوستان من نزدیک به تموم شدن بود و ما دوباره از نو شروع کردیم
بعد از تموم شدن رابطه چند باری همو دیدیم و ایشون از حرفاش و کاراش احساس دوست داشتنشو نسبت به من بیان میکرد طوری که بقیه هم متوجه میشدن گاهی و به من میگفتن ولی در عین حال سعی میکرد از نظر خودش عاقلانه تصمیم بگیره و از ابراز احساسی که کرده بود پشیمون میشد و باز تکرار میشد و رفتار من کاملا عادی بود با اینکه تو دلم داشتم براش میمردم
حالا میخوام بدونم با وجود این کاراش احتمال برگشت هست و من باید چیکار کنم؟
سلام
بله احتمال برگشت وجود داره ولی قبل از اینکه بخواهید اقدامی کنید اول باید بررسی کنید مشکلاتی که قبلا داشتید برطرف شدن؟ چون اگر این مشکلات پابرجا باشن و فکری براشون نشده باشه، دوباره رابطه قطع میشه. پیشنهاد میکنم برای بررسی دقیقتر شرایطتون با کارشناسان دوره برگرداندن صحبت کنید.
باسلام.پسری بود که منو میخواست خونوادش هم درجریان بودن..اخلاقش کمی تند بود منم حساس بودم..دعوا در طول رابطه زیاد شد..کات کردیم..سه ماه گذشت..من به یه جنس مخالف پیام دادم و درد دل کردم.اون متوجه پیام من شده بود..برگشت وپیام داد که خیانت کردی و منم گفتم شما رفتی..منم چیز خاصی نگفتم..رابطه نداشتم که فقط درددل بوده..خلاصه داستان رو به اسم خیانت من تمام کرد.من هر چه کردم نتوانستم فراموشش کنم..بعد از یکسال وارد رابطه دیگری شدم..چون تنها راهی بود که میتونستم فراموشش کنم.رابطه هم ایجاد شد..بعد از یکسال رابطه با شخص جدید که خیلیم بد بود..بهم پیام داد و پیشنهاد داد که همو ببینیم..منم با اون شخص رابطه داشتم رد کردم پیشنهادشو…ولی چون انتظار نداشتم که برگرده وپیام بده…با اون شخص کات کردم که بتونم اونو ببینم..اون شخص هم که میدونست ما قبلا هموخواسته بودیم رفته بود زنگش زده بود که حق نداری بیای سمتش ومنم تهدید کرد…حالا من بهش پیام دادم که همو ببینیم اون رد کرد ومنم بلاکش کردم..و اون شخص سابق هم جز من کسی رو نخواسته بود وبعد از جدایی هم نخواسته..من نتونستم فراموشش کنم ناچار شدم وارد رابطه ی دیگه ای بشم..میخوام بدونم احتمال بازگشت شخص سابق هست یا نه؟
سلام
اول اینکه راه کنار اومدن با جدایی به هیچوجه وارد یک رابطه دیگه شدن نیست و خودتون هم تا الان باید متوجه این موضوع شده باشید. این روابط جدید هیچکدومشون باعث نشدن افراد قبلی رو فراموش کنید. اینکه فرد قبلی شما برمیگرده یا نه رو کسی با این اطلاعات نمیتونه بفهمه ولی بحث اینجاست که شما چرا دنبال برگشتش هستین؟ اگر میخواهین برگرده یعنی هنوز اون رابطه قبلی براتون تموم نشده و تا زمانی که کاملا براتون حل نشه (یا برگرده و رابطهتون رو از سر بگیرید یا فراموشش کنید) نباید وارد رابطه جدیدی بشید. پس بهتره اول سنگاتونو با خودتون وا بکنید! برای تصمیمگیری بهتر حتما با مشاور صحبت کنید.
سلام با پسری چند سال هست دوست هستم چند ماه پیش جدا شدیم و ایشون با کس دیگه ای دوست شد ولی دوباره از اون خانم جدا شدن و با هم دوس شدیم و توی این چند ماه رابطه خوبی داشتیم اما ایشون به من میگن تو مریضی میخوای مردتو از همه دخترا دور کنی و نظرش اینه که کسی که بخواد میمونه و نیاز نیس از همه دورش کنی… من ازشون خواستم وقتی با منن نباید توی فضای مجازی اینستاگرام و تلگرام با دخترای غریبه حرف بزنن و کلا در همه جا حدشو بدونه وقتی تو رابطه هست شوخی و بگو بخند با دختری نداشته باشن و با جنس مخالف صمیمی نشن و اگر حرفی هم دارن باید رسمی و جدی و سر یه موضوعی مثل کاری با جنس مخالف حرف بزنن نه حرف های الکی و درد و دل و نظرم اینه که طرف میتونه با کسی تو رابطه باشه و ازش جدا نشه ولی با دخترای دیگه هم در فضای مجازی حرف بزنه و به نظر من بیشتر خیانت ها از همین حرف زدن توی فضای مجازی یا صمیمی شدن و درد و دل کردن با جنس مخالف شروع میشه اما ایشون اعتقاد ندارن و به من میگن مریضی و میگه نمیتونم جواب دایرکت توی اینستاگرام ندم و من آدم شکاکی هستم که میگم توی فضای مجازی جواب کسیو نده
میخواستم ببینم کدوممون داریم اشتباه میکنیم؟ من آدم مریضی هستم که ازش میخوام وقتی تو رابطه هست با کس دیگه ای صمیمی نشه؟
سلام
اینطور موارد خیلی وقتها درست و غلط ندارن. یعنی قانونی وجود نداره که بگه وقتی تو رابطهای میتونی با بقیه هم توی اینستاگرام صحبت کنی یا نه. اینا میشن استانداردهای شخصی افراد درباره رابطه. استاندارد شما اینه که وقتی کسی توی رابطه است نباید بقیه افراد جنس مخالف رابطه صمیمی داشته باشه یا حرف بزنه اما استاندار طرف مقابل شما متفاوته. پس دلیل نداره یکی از شما حتما مریض باشه! شما صرفا در این استاندارد باهم اختلاف نظر دارید و باید بتونید با هم به یه توافقی برسید که نه سیخ بسوزه نه کباب. اما باید به نگرانیهای خودتون هم دقت کنید. آیا این قانونی که برای رابطه دارید فقط یک استاندارد سادهاس یا از یک نگرانی عمیق ریشه میگیره؟ آیا فقط در این مورد خاصه (صحبت در اینستاگرام) یا نه شما همیشه نگران این هستید که نکنه ایشون با کسی صمیمی و نزدیک بشه یا نکنه خیانت کنه؟ آیا همیشه ایشون رو چه در فضای مجازی چه در محیط واقعی چک میکنید؟ اگر اینطور باشه بهتره با مشاور صحبت کنید.
سلام خسته نباشید
رابطه ۶ساله من بعد از اینکه اومدن خواستگاری بهم خورد،و این آقا بااینکه من هیچ تماس یاپیامی باهاشون نداشتم بعد از اینکه آنفالوش کردم منو توو اینستا بلاک کرد!
الان بعداز گذشت ۶ماه واینکه من هیچ ارتباطی باهاشون برقرار نکردم،توو واتس استاتوس عاشقانه گذاشته،و عکس پروفایلشم عکسی که من ازش گرفتم گذاشته،ولی همچنان منو ازبلاکی درنیورده،میخام بدونم معنی این کارای ضدنقیض چیه!؟
سلام. چنین رفتارهایی معمولا بعد از پایان یه رابطه وجود داره. ممکنه یه رابطه به هر دلیلی قطع بشه ولی دو طرف تا مدتها احساس دلتنگی میکنن یا شاید دلشون بخواد به رابطه برگردن. بنابراین خیلی وقتها رفتارشون متناقض میشه. چون عقلشون میگه رابطه تمومه ولی احساساتشون هنوز درگیره. این یک اتفاق طبیعی هست و حتما نباید درمقابلش واکنش نشون داد. بهترین راه اینه که شما دیگه ایشون رو چک نکنید چون این چک کردنها نمیذاره ماجرا برای هیچکدومتون تموم بشه. ضمن اینکه ممکنه در این بین خیلی از نشونهها رو هم اشتباه تفسیر کنید. مثلا شاید استاتوسهای ایشون درمورد فرد دیگهای باشه یا اون عکس رو بدون دلیل خاصی گذاشته باشن. ولی باید بدونید اینا همش حدسه و اگر بخواهید خودتون رو درگیرش کنید نمیتونید با جدایی کنار بیایید. این رو هم بدونید که اگر کسی تصمیم به برگشتن بگیره (خصوصا آقایون) خیلی مستقیمتر رفتار میکنه
سلام
من یک ماه با اقایی در ارتباط بودم که به شدت سعی کردن تو این یک ماه بهم ثابت کنن که دوستم دارن
واقعا اگه یه لحظه ناراحت بودم تحمل نمیکرد و تحمل دوریم رو نداشت
تا اینکه بعد از یک ماه اومدن شهرما با دوستاشون
اما من بخاطر شوخیهای زشت دوستاشون و اینکه ایشون سعی میکردن بیشتر تو اون یه روز با دوستاشون بازی کنن تا اینکه کنار من باشن ناراحت شدم و وقتی رسیدم خونه از شدت ناراحتی حالم داغون بود
با مامانم و دوستم حرف زدم گفتن اون ارزش داشتن تورو نداره و کات کن و … ایشونم فقط سه چهار بار تماس گرفتن فرداش و دیدن من جواب نمیدن گفتن باشه بد قولی کردی و میخوای کات کنی و … اوکی کات کن ( تا اینجا هنوز دوستاش کنارش بودن)
اما فردای همون روز که رسید خونه شروع کرد به زنگ زدن که چرا اینکارو میکنی با رابطمونو ازین داستانا
منم گفتم الان که تنها شدی زنگ زدی
و تقریبا سعی کردم تموم کنم رابطرو
اما حس کردم اگه یکم دیگه اصرار کنه کوتاه میام اما اون حتی سعی نکرد منو قانع کنه
الان بنظرتون من کارم اشتباه بوده؟!
یا اصن اون منو دوس نداشته و این یک ماه الکی نقش بازی کرده؟!
بنظرتون میشه به این رابطه امیدوار بود ؟!
سلام.
اینکه که گفته میشه در رابطههای راه دور شناخت کافی به وجود نمیاد، به همین دلیله. شما رابطهتون از راه دور خیلی خوب بوده ولی وقتی برای اولین بار همدیگر رو دیدید به مشکل خوردید. یادتون باشه یک رابطه جدی توی خلا و فقط پشت تلفن نیست. شما باید طرف مقابلتون رو توی موقعیتهای مختلف ببینید و بشناسید و اگر در این همه این موقعیتها و اون هم در بلند مدت رابطهتون خوب بود اونوقت میتونید روش حساب کنید. ایشون نمیتونن همزمان، رابطه با شما و رابطه با دستانشون رو (حتی از پشت تلفن!) مدیریت کنن. به نظرتون اگر رابطه تون جدیتر بشه و جلو بره مثلا وقتی خانوادههاتون وارد موضوع بشن از پس مدیریت رابطه برمیاید؟
سلام
من سال پیش با یکی از همکلاسیام به قصد ازدواج دوست شدم.اوایل خیلی ابراز علاقه میکرد ولی من بخاطر جدایی والدینم نمیتونستم به مرد جماعت اعتماد کنم و زیاد بهش رو نمیدادم.البته با گذشت زمان بهش علاقمند شدم ولی باز هم میترسیدم که یه روز منو ول کنه و بره.اما اون میگفت بهت ثابت میکنم همه مردها عین هم نیستن.خانواده ایشون از روز اول با رابطه ما مخالفت کردن بخصوص مادرشون.ولی ایشون با پافشاری و اصرار راضیشون کرده بود.مدتی گذشت و ایشون کم کم شروع کرداز ظاهر من ایراد گرفتن.چون خانواده اونا مذهبی و چادری بودن.از مانتو جلو باز کفش پاشنه بلند مقنعه گشاد و … ایراد میگرفت و همیشه سر این موضوع بحث داشتیم. من تا حدودی پوششمو تغییر دادم ولی باز یه بهونه دیگه پیدا میکرد.تا اینکه سه ماه پیش رابطه رو تموم کرد و رفت و خیلی راحت گفت ما با هم تفاهم نداریم. من برای برگشت ایشون هیچ تلاشی نکردم ولی الان که دوباره دانشگاه شروع شده و بعد از جدایی داریم همو میبینیم تحمل اوضاع برام سخته.ایشون به شدت از من فرار میکنه و جاهایی که من باشم نمیاد.لطفا بگید من چیکار کنم که این رفتارا تاثیری روی من نزاره و اعصاب منو خورد نکنه.ایا احتمال برگشت مجدد ایشون هست؟؟؟
سلام من با یه پسری 6 ماه دوست بودم که به خاطر خیانتی که خودم کردم رابطه مون تموم شد…ولی موقع دعوا یه حرفای بدی به من زد که…گفت اگه منو میخوای باید بیایی خونمون من نرفتم الان بعد 3 هفته دوباره بهم پی ام داده و زنگ زده من هنوز جوابشو ندادم نمیدونم برگردم یا ن
سلام دوست گرامی
رابطه ای که یبار به هر دلیلی خراب شده باید برای برگشت مجدد خیلی محتاط بود.و ضمن اینکه به دلیل خیانت هم بوده و بیشتر به نظر میرسد صحبت شریک عاطفیتان برای تلافی بوده.
توصیه میکنم فعلا از برگشت به رابطه خودداری کنید
سلام من رلم آرایشگر بود تا اینکه یه روز بهش زنگ زدم جوابمو خیلی بد داد دلمو شکست و بهم خیانت کرد
الان یه ساله ولش کردم ولی باز دوسم داره این دوست داشتن نشانه چیه
سلام دوست گرامی
اشاره نکردید که نشانه این دوست داشتن چیست و او چه اقدامی انجام میدهد که نشانه دوست داشتن باشد؟
سلام وقتتون بخیر
ببخشید من حدود یک سال با یه اقایی دوست بودم و ایشون خیانت کردند باعث شد ازهم جدا شیم ولی یه مدت بعداز جدایی با یه اکانت دیگه تو اینستا استوری های غمگین میذاشتن ک فقط من ببینم و هیچ پیام دیگه ای نمیدادن تا اینکه امروز منو با همون اکانت فیک شون انفالو کردن… دلیل این کاراشون چیه؟! واقعا من گیج شدم نمیدونم باید چیکار کنم
سلام من بعد از کات کردن بعد یک ماه
دوباره پیام دادم گفتم بهش علاقه دارم و دوباره برگردیم که گفت نه
روز بعد دوباره یه عکس براش فرستادم که باهاش چت کنم
باز گفت نمیخام باهات باشم منم گفتم اصرار نکردم گفت دیگه حرف علاقه نزنی منم گفتم باشه و یه بحث دیگه کردم
کارم درست بوده؟
سلام دوست گرامی
وقتی یک رابطه به هردلیلی تمام میشود برگشت به رابطه با شرایط و شروط خاصی همراه هست که مهم ترینش میل و رغبت هر دو نفر هست
وقتی شریک عاطفی شما بیان کردن که قصد شروع مجدد ندارند، پس اصرار نکنید
سلام من با اقايي حدود 7 ماه دوست بوديم كه من اولش بهش گفته بودم اهل رابطه الكي نيستم و هدف دار (ازدواج) ميخوام ايشون خانوادش از هم جدا زندگي ميكردن و خيلي چون بچه اخر بود روش تاثير گذاشته بود و يه مشكل ديگه هم كه داشت جامعه گريز شده بود كه تحت درمان قرار گرفته بود و خيلي بهتر شده بود ولي هميشه ميخواست كه بره از ايران اين موضوع دو بار باعث دعواي سختي شد كه قرار شد ديگه در مورد رفتن باهم صحبت نكنيم بعد از اينكه دو روز از تولدم گذشت يهويي تصميم به جدايي گرفت راستش خيلي وابسته شده بود و چون كار نداشت و اوضاع ماليش هم ريخته بود به هم و نميدونست كه چي از زندگيش ميخواد رابطه رو تموم كرد و من هم چاره اي جز قبول كردن نداشتم بعد از چند ماه داخل اينستاگرام استوري هامو ميديد كه باعث ناراحتي من ميشد كه بلاكش كردم و بعد پنج ماه پيام داد كه دلم تنگ شده و و روزي نيست كه بهت فكر نكنم و بيا ببينمت تا يكم عذاب وجدانم كم بشه. منم چون خيلي حرف داشتم قبول كردم صحبت كردم باهاش ولي ايشون هيچي نميگفت كه من و ناراحت نكنه معلوم بود كه پشيمونه ولي هنوز هم شرايطش مثل قبل بود و بهش فهموندم كه اگه من و ميخواد بايد شرايطشو تغيير بده.
راستش نميدونم باشرايطي كه داره و ضربه ي بدي كه من خوردم اين ادم واقعا ميتونه شرايطش و تغيير بده يا فقط اين ديدن من صرفا جهت دلتنگي بوده.
دوست عزیز
سلام
به طور مشخصی شما برای آشناییتون هدفی تعیین کردید و مرزهایی دارید که این خیلی خوبه؛ اما مساله اینجاست که ایشون به هر دلیل (میتونه به خاطر جدایی پدر و مادرشون باشه یا هر چیز دیگری)، به گفته شما تغییری نکردند. شما کار درستی کردید که نمیخواید وارد چنین رابطهای بشید. قطعا اگه هم الان براشون امکان ازدواج نیست، به هر حال این که مطمئن باشید ایشون تنها محض دلتنگی وارد ارتباط با شما نشدن، حق شماست. اما الان چی کار میشه کرد؟ ازشون بخواید شما رو حضوری ببینن و باهاشون خیلی روراست صحبت کنید؛ مثلا میتونید بگید:
“من میدونم که تو الان شاید تو شرایط ازدواج نباشی، اما من دلم میخواد بدونم که تو هم هدفت از این رابطه وقت گذرونی نیست و فقط برای دلتنگی برنگشتی! من به تو …. زمان میدم تا خوب فکر کنی. به علاوه میتونیم با هم پیش روانشناس بریم تا راحتتر تصمیم بگیریم؛ هم تو و هم من. اما اینکه بخوایم همینطوری ادامه بدیم، برای من سخته چون من اهل چنین رابطهای نیستم”.
باز اگه قبول نکردند یا امروز و فردا کردند، اونوقت بهتره کمی جدیتر تصمیم بگیرید که آیا این رابطه ممکن هست یا نه. البته یادتون باشه، چون ایشون تجربه جدایی پدر و مادر از هم رو چشیدن، قطعا این اتفاق روی ایشون تاثیر منفی گذاشته و شاید از اینکه رابطشون با شما به بنبست برسه، میترسن. به همین دلیل، پیشنهاد روانشناس رفتن برای بررسی این موضوع و حل و فصل اون، بسیار کمک کنندست.
من راستش با ی دختری آشنا شدم که حدود 2 سال باهم رابطه داشتیم رفتیم خواستگاریش مامان باباش گفت عجله نکنین بزارین یه کم همو بشناسین و اون موقع مخالف کردن . بعد اون هم رابطمون خیلییی خوب بود همو دوست داشتین ولی متاسفانه به رابطه جنسی کشید و حتی در ی اتفاق پرده بکارتش رو از دست داد . من خیلی دوستش دارم و هر دوتامون کارمندیم. من بعد اون حادثه خیلی بهش توجه نکردم و خیلی گلایه میکرد و میگفت برای رابطه میخای منو همیشه هم میگفت درگیر درس و اینا هستی بهم توجه نمیکنی(حق داشت درگیر پایان نامه اینا بودم). بعدش ی روز ازم نارااحت شد گفت باید همه چی تموم شه و هر چقد تلاش کردم نشششد ازش فرصت خواستم نداد. یه ماه بعدش دیدم اینستاگرامش ی پسر رو تگ کرده و باهاش رابطه داره و من پیام دادم به اون پسر جریان رو تعریف کردم ولی ی روز اون دختره با اون پسر اومد و دختره خیلی دعوام کرد. الان نمیدونم چیکار کنم .من خیلی دوستش دارم اونم منو دوست داشت . فقط اینو بگم اون پسره و دختره نمیتونن ازدواج کنن چون شرایط خانوادگیشون بخاطر مذاهب نمیزاره و من خانوادشو میشناسم و رابطه با اون پسر نمی دونم به چه علتی بود شاید فرار از من
دوست عزیز
سلام
این نکته مثبتی هست که شما یکی از مهمترین مواردی که باعث جداییتون شده رو میدونید و سهم خودتون رو پذیرفتید. این مساله خیلی میتونه بهتون کمک کنه. البته قطعا همونطور که متوجه شدید، صحبت کردن با نفر سوم، راه خوبی برای بازگرداندن کسی که دوست دارید، نیست. به هر حال چون ایشون الان در رابطه هستند، درست نیست که وارد ارتباط دونفرشون بشید؛ اما به هر حال میتونید با در نظر گرفتن این شرایط، تلاشتون رو انجام بدید. شما میتونید با شرکت در دوره “بازگرداندن عشق و ازدواج” یاد بگیرید که چه روشهایی برای برگردوندن ایشون به کار ببرید.
با سلام.
مدت 7 سال پیش با دختری از طریق فضای مجازی آشنا شدم. (من حتی اولش عکسشم ندیده بودم چون عکسی از خودش نمیذاشت. اتفاقی از خصوصیات اخلاقیش پرس و جو کردم و اون موقع به نظر ویژگی های اخلاقیش خوب اومد. بعد که عکسشم دیدم قیافش به دلم نشست. اینا رو گفتم که بگم از رو احساسات و نگاه اول به عکسش عاشق نشدم) یه مدت همینطوری مجازی حرف میزدیم و از شرایط هم پرس و جو می کردیم. تا اینکه دلبسته هم شدیم. من تقریبا شمال و ایشون جنوب زندگی میکردن(یکی از مشکلات ما به نظر من) ایشون به خاطر من شهر نزدیک به من ادامه تحصیل داد. همه چی خوب پیش میرفت تا اینکه من موقعیت شغلی که مد نظرش بود نتونستم فراهم کنم( ایشون متخصص بیهوشی هستند و من مهندس. ولی چون من نتونستم کار خوب پیدا کنم مجبور شدم مغازه باز کنم و شغل آزاد داشته باشم) این موضوع باعث جدایی ما شد. نمیدونم اینکه رک بهم گفت شغلت باید در سطح من باشه خوبه یا بد ولی به من گفت ما در سطح هم نیستیم.
از ویژگی هاش بگم که گاهی وقتا دمدمی مزاجه و یکم بداخلاق. (گاهی وقتا هم خیلی خوش اخلاق میشه) یه مدت صفره یهو صد میشه. مثلا بعد جدایی یه مدت رو پروفایلش عکس میذاشت که ناراحته یه مدت بعدش عکس میذاشت که مثلا خوشحاله که جدا شده. یکم تفاوت فرهنگی داریم. خانواده من یکم مذهبی(نه خیلی زیاد مثلا فقط نماز روز واجب) خانواده ایشون اعتقاد چندانی ندارن(نماز نمیخونن) ایشون سگ دوس داره من دوس ندارم.
بعد همه اینا یه گشایشی تو زندگی من اتفاق افتاد و من یه کشور دیگه برا ادامه تحصیل رفتم و خداروشکر شرایطم بهتر شد.(به قول اون خانوم سطحم رفت بالاتر که هیچ بیشتر از ایشون هم شدم)
الان موندم بهش اجازه بدم برگرده یا نه. مدت 5 سال نه من با کسی بودم نه اون(حداقل تا جاییکه من میدونم) یه بار هم درخواست داد برگرده که من قبول نکردم. (البته اون موقع هنوز مثل الان نبود ولی بهتر شده بود) گاهی وقتا پیام میدیم و حال همو میپرسیم.
میترسم کسی که یه بار ترکم کرده دوباره ترکم کنه. به من گفت من دوس دارم شرایط مالی طرفم خوب باشه. اگه یه موقع من یه اتفاقی افتاد دوباره شرایطم بد شد ممکنه دوباره ولم کنه؟ البته اون موقع فقط دوستی بود ولی الان دیگه بعد 2 سال دوستی و 5 سال دوری 30 سالم شده و کسی رو برا دوستی نمیخوام برا ازدواج و همیشگی میخوام. یکمی هم از تفاوت اخلاقی من و خانوادم و همچنین دوری خانواده ها و دوفرهنگ متفاوت(یکی ترک یکی فارس جنوب) میترسم که بعد ها مشکل ساز باشه. یه چیزی هم که منو میترسونه اینه که یه بار پرسیدم چرا ازدواج نمیکنی گفت ازدواج باعث میشه جلو پیشرفت انسان گرفته بشه و دوس نداره ازدواج کنه. نمیدونم از رو لجاجت گفت یا واقعا به این نتیجه رسیده.
ممنون میشم راهنماییم کنید.
سلام دوست گرامی
رابطه ای که یکبار به هردلیلی تمامش ده و اکنون بعد از 5 سال قصد شروع مجدد آن را دارید باید با دقت و منطق بررسی بشه.
هر دو نفر نیاز به جلسات حضوری مشاوره و صحبت با هم دارید
بهرحال طی این مدت هر دو نفرتان تغییراتی داشتید که باید دید چقدر در راستای یک رابطه مشترک بوده.
عجله نکنید نه بی اعتماد باشید و نه صد در صد اعتماد کامل
باهم حرف بزنید و تمام نقاط مبهم رابطه را روشن کنید
به مدت ۳ سال با مردی در رابطه بودم که خب از اول خیلی بد و با دعوا رابطه رو باهم شروع کردیم ولی هم اون و هم من جنگیدیم تا بهتر باهم زندگی کنیم من شخصیت بسیار حساس و عاطفی دارم اون بسیار حساس ولی منطقی و گاهی احساسی و عصبی
رو رفتار من با مرد ها حساس بود و مدام فکر میکنه دارم بهش خیانت میکنم کوچک ترین اتفاق هارو تبدیل به یک قهر و دعوا میکنه و نسبت به من نا امید میشه منم اشتباه زیاد کردم مثلا مراقب خندیدن و ارتباطم با مردها نبودم یهو حرفی زدم که اون شنیده و ناراحتش کردم و مسائل خصوصی مون و پیش دوس تام مطرح کردم و اونا هم رفتن بهش گفتن که من باهاشون درد و دل کردم و چت هایی که حالا شوخی در گرفته و من و به اسم کوچیک صدا زدن و خونده و به شدت عصبی و نا امید شده از این رو الان مدتیه که باهم کات کردیم ولی من هنوز دوستش دارم و نمیخوام بخاطر حرف دیگران و سوتفاهم این رابطه رو از دست بدم چیکار کنم اون حتی نیومد ازم بپرسه اون چت ها مال منه یا نه اخه من و اون دوستهای زیادی داریم که رابطه فرازناشویی دارن ولی من ابدا هیچ وقت کوچکترین خیانتی نکردم و همچنین اون ولی مدام از اون به من خبر میدن که داره خیانت میکنه و از من به اون نمیدونم چرا ولی همین حرف بردن و حرف اوردن شکاف بین مارو بیشتر و بیشتر کرده لطفا راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی
حساسیت زیاد شریک عاطفی شما شما باید علت یابی شود و شاید دلیل این حساسیت به خانواده و محیط ایشان مربوط شود
ار طرفی اکر این حساسیت با یددلی و شکاک بودن همراه باشد باید حتما به مشاور مراحعه کنید.بهتر است به جای ناراحتی و برخورد تند با ابشان به ارامی صحبت کنید و سعی کنید با محبت مشکل را حل کنید و حتما به مشاور نیز مراجعه کنید.بهتر هست اگر برای شما ایشان و رابطتان مهم هست خودتان دست بکار شوید و با ایشان صحبت کنید
سلام .من مدت دو سال میشه با یه خانومی آشنا شدم.از همون ابتدای رابطه قصدم ازدواج بود.که ایشون ابتدا گفتن احتیاج به چند ماه زمان هست.بعد از این مدت ( شش ماه) مادرشون به رحمت خدا رفتن. که من صبر کردم تا سالگرد مادرشون برگزار شه . اما بعد این هم باز ایشون قبول نکردن. الان کار خودشون رو بهانه کردن و از آونجایی که دوست پسر سابقشون بعنوان مدرس با ایشون دارن همکاری میکنن و به نوعی بهش احتیاج دارن.میگن دو سال دیگع باید منتظر بمونی. البته میگن که رابطه شون فقط کاریه هیچ حسی به آون آقا ندارن.
اما من چنین چیزی رو قبول نکردم و از ایشون خواستم ک یا همکاری با آون آقا رو قطع کنن یا دوستی با من رو
بنظر شما کار درستی انجام دادم؟؟؟
آگه راهنمایی دیگری هم دارید استقبال میکنم .
سلام دوست گرامی
ایشان به شدت مردد هستند و دارند با افزایش زمان برای خودشان،عملا ربطه را به سمت بدون نتیجه بودن پی میبرند با ایشان منطقی در رابطه با درخواست ازدواجتان صحیت کنید و طی یک بازه زمانی مشخص و منطقی جواب دریافت کنید
سلام من دختر21ساله ام.. سال اول دانشگاه با یه پسری اشنا شدم و کاملا خصوصیات رفتاری و شرایط مالی مون متفاوت بود و با اصرار ایشون و پیگیری هاشون باهم اشنا شدیم و حدود یک سال باهم بودیم… تو طول این یکسال یکسری دعوا و بحث هایی پیش میومد که سریع رفع میشد تا اینکه یه مدت از دوستان و اطرافیانم میشنیدیم که این آقا رو با یه خانم متاهل و بزرگتر از خودشون دیدن… وقتی این موضوع رو به ایشون گفتم اول کاملا انکار کردن و گفتن با ایشون رابطه ای ندارن و گفتن من بیش از حد حساسم و بهتره بهشون گیر ندم… ولی بعد یه مدت که این حرفا از سمت بقیه بیشتر میشد ایشون گفتن که چون من رشتم حقوقه این خانم از من خواستن برای طلاق گرفتن از همسرشون بهشون کمک کنم و در طول این مدت هعی حرفا و رفتارشون عوض میشد کاملا سرد شده بودن تا اینکه یه شب با من تماس گرفتن و گفتن امشب خونه دوستشون میمونن منم همون لحظه چندبار شمارشون رو گرفتم جواب ندادن و اخرین بار همون خانم گوشی این اقا رو جواب داد و گفت بهتره مزاحم رابطشون نشم… از اون شب دیگه این اقا اصلا حاضر نشدن بیان و توضیح بدن الان نزدیک دو ماهه ما از هم جدا شدیم و ایشون با اون خانم متاهل در ارتباطند… الان تو اینستاگرام با یه پیح دیگه تمام پست ها و استوری های منو دنبال میکنن و گاهی وقتا تو کلوز فرند شون استوری غمگین میذارن ولی اصلا حاضر نیستند پیام بدن.. بنظرتون من چیکار کنم؟ دیگه واقعا گیج شدم و از طرفی این خلع منو اذیت میکنه؟ احتمال برگشتت هس یا نه؟؟ اگه کمک کنید ممنون میشم با تشکر
سلام دوست گرامی
اینکه رابطه شما با عدم صداقت شریک شما همراه بوده است نشان میدهد که رابطه اشتباهی را شروع کرده اید.بهتر هست تا بطور مستقیم از قصد و نیت ایشان مطلع نشده اید وارد راتباط مجدد نشید و اجازه بدید ایشان متوجه اشتباهات خود بشوند و بعد وارد رابطه بشوید
سلام من ۲۳ سالمه از حدود ۱۶ سالگی با آقایی دوست شدم از من یکسال بزرگ تر در ابتدا من قصد ازدواج با ایشون رو نداشتم و فقط دوستی میخواستم از رابطه ولی ایشون به قصد ازدواج اومد جلو متاسفانه غرور و ناز کردن و اذیت کردنای من باعث شد کم کم ازم زده بشه و من هر وقت مسافرتی یا مراسم عروسی و مهمونی بود از روی قصد یا بی قصد ایشون رو اذیت میکردم و نمیذاشتم بهشون خوش بگذره تا اینکه من کم کم به ایشون علاقه مند شدم و الان دوسش دارم ولی ایشون از سر اذیت کردنای من رفتن سراغ دختر های دیگه و من واقعا دارم اذیت میشم و نمیتونم ببینم با دختر دیگه ای چون الان دوسش دارم متاسفانه نمیتونم به کس دیگه ای فکر کنم به غیر اون . اونم منو دوست داره و دخترای دیگه رو نمی خواد فقط از کارام خسته شد و دو ماه پیش رفت ولی من نتونستم طاقت بیارم و پیگیر شدم حالا الان نمیدونم اگه برگردیم میتونیم گذشته رو برای هم جبران کنیم یا نه؟ به نظر من دو تامون مقصر بودیم و این را هم بگم ایشون از ازدواج کردن میترسه یعنی دوست داره زمانی ازدواج کنه که ماشین و خونه داشته باشه و بتونه راحت زندگی کنه نه با مستاجری و بی ماشینی
سلام دوست گرامی
بهتر هست در اولین فرصت با هم صحبت کنید و در مورد مسائل به توافق برسیدً
.بهرحال هردو اشتباهاتی داشتید و باید هر دو نسبت به رفع مشکلات اقدام کنید
مراجعه هر دو به مشاور کمک کننده خواهد بود
سلام
من يك سال پيش با پسري دوست شدم كه خيلي به هم علاقه داشتيم و براي هم تلاش ميكرديم.يك سال خيلي خوبي رو طي كرديم براي هوشحالي و موفقيت هم تلاش ميكرديم و باهم ديگه خيلي حالمون خوب بود و جفتمون از رابطه راضي بوديم.فقط مادرشون خيلي روش كنترل داشت يعني اگه بيرون ميرفتيم ختما بايد مادرشون ميدونستن با اينكه درجريان رابطه ما بودن ولي همش بهش ميگفتن رابطتون داره زياد پيش ميره شما همو زياد ميبينين درخالي كه ما شهرامون با هم نيم ساعت فاصله داشت و تقريبا هر ده روز همو ميديدبم. تا اينكه بعد يه سال بصورت يهويي به من گفت من خانوادم مخالفن تا خالا برات جنگيدم ولي ديدم دارم به خاهوادم آسيب ميزنم مادرم مريض شده از بس به خودش فشار اورد و بعدشم گفت ادامه دادنش به صلاح نيست ولي من بات مشكلي نداشتم اصلا تو رابطه و تقدير نزاشت تو ٣روز با تغير رفتار يهويي رابطه رو تموم كرد الان يه ماهه گذشته و خبري ازش نيست بنظرتون چي كار كنم؟البته اينم بگم كه گفته خانوادش براش جلسه تشميل دادن و بش گفتن بايد منو بزاره كنار اصلا نميدونم اينو راس ميگه يا نه ولي ميدونم خانوادش خيلي كنترل گرن
لطفا بگين چيجوري برش گردونم چون خيلي دوسش دارم ميدونم اونم دوسم داره
سلام دوست گرامی
مدیریت ارتباطات در یک فرد بسیار مهم هست و نمیشود از شخصی که توانایی این امر را ندارد توقع خاصی داشت.شریک عاطفی شما باید با منطق و سیاست خانواده را ترغیب به پذیرش شما میکردند که نتوانستند و بجای حل مسئله درصدد قطع رابطه هستند.با اینحال اگر مایل هستید با ایشان مشاوره حضوری بروید و پس از مشاوره هر دو برای ادامه رابطه تصمیم بگیرید
سلام من مدت ٢ سال با يك آقايي وارد رابطه شديم و قصدمون هم ازدواج بود ، تقريبا يك ماه پيش ايشون گفتن كه بدليل مشكلات خانوادگي قادر به ادامه رابطه نيستند و گفتن نميتونن منو خوشبخت كنند. اشتباهي كه كردم اين بود به ايشون پيام دادم بعدش و خواهش و التماس كه برگرد و نتيجه عكس داد و لي ديگه اصلا پيام ندادم ولي خودش چندوقت يكبار ميومد پيام ميداد كه خوبي؟ چيكار ميكني؟.
و اين شد كه دو روز پيش ايشون پيام دادن كه تو خود بهشتي برام ولي بعدش گفت كه من فك كنم بايد آنفالوت كنم و منو آنفالو كرد، ومن داغون شدم، واقعا ميخوام بهش فرصت بدم ، ولي حس ميكنم با اين كارش ديگه واقعا نميخواد برگرده، ميشه راهنمايي كنيد
دوست عزیز
سلام
متوجه هستم که شما هنوز ایشون رو دوست دارید و میخواید که برای برگردوندنش تلاش کنید، اما یک مساله رو در نظر بگیرید و اون این هست که یکبار از خودتون بپرسید غیر از دوست داشتن، چه دلیل دیگهای هست که میخواید در رابطه با ایشون بمونید؟ خوب به این سوال فکر کنید.
همونطور که متوجه شدید، التماس کردن برای برگشتن اصلا فایدهای نداره و البته این نوع ارتباط بلاتکلیف هم قطعا به شما آسیب خواهد زد. شما باید به خودتون و احساساتتون احترام بگذارید، خودتون رو در نظر بگیرید. به نظرتون با این شیوه چه بلایی سر شما میاد؟ اینکه به طرف مقابل اجازه بدید فکر کنه هر موقع که خواست میتونه به شما نزدیک بشه، بدونه هیچ تعهدی! بهتره اگر هم به فکر حفظ این رابطه هستید، از راه درستش وارد شید، یعنی مشورت با یک روانشناس متخصص در حوزه روابط عاطفی.
سلام روزتون بخیر
با یه اقایی رابطه داشتم همه چیز خوب بود
دو سه هفته خبری ازشون نشد قبل از اون بهم گفته بودن که درگیر شغلشون هستن و منم خودم خبر داشتم از درگیری شغلیش دو بار استیکر پیام داد و استوریامو ریپلای کرد بهش گفتم ریپلای نکنه استوریامو بدون دلیل انفالو کرد وقتی باهاش خدافظی کردم بدون خواستن دلیل خدافظی کرد سوال من اینه که چرا برام تلاشی نکرد در صورتی که هیچ مشکلی قبلش باهم نداشتیم ایا درسته که بعد از چهار روز پیام بدم بهش و بگم ارزش رابطمون خیلی بیشتر از این بود که بخواد با یه خدافظی ساده اونم تو چت تموم شه؟ درسته این کار؟
من میخوام حرفای ناگفته رو بزنم و ارزش خودمو حفظ کنم
چجوری میتونم ارزشمو حفظ کنم؟
دوست عزیز
سلام
من نمیدونم رابطه شما چقدر طول کشیده و عمق رابطه و صمیمیتون چطور بوده است. اگه این موضوع مشخص میشد خیلی راحتتر میتونستم راهنماییتون کنم؛ اما به هر حال با توجه به اطلاعاتی که دادید میخوام اول از خودتون بپرسید که چی باعث شد با وجود اینکه میدونستید ایشون درگیری شغلی دارن، ازشون بخواید که به شما پیام ندن و یک دفعه رابطه رو قطع کردید؟ (فقط به این سوال فکر کنید و ببینید چی باعث شده انقدر ناراحت بشید؟ با وجود اینکه رابطتون قبلا خیلی خوب بوده)
جواب به این سوال خیلی مهمه، چون درسته که شما ناراحت بودید، اما به هر حال روش درستی را برای نشون دادن ناراحتیتون به کار نبردید. شما خیلی راحت میتونستید به ایشون بگید که دوست دارید حتی با وجود مشغله کاری، گاهی به شما پیام بدن و با شما در ارتباط باشن. به عبارت دیگه، درخواستتون رو مطرح میکردید و بهشون اجازه میدادید که در مورد درخواستتون فکر کنند.
نکته دوم، در مورد سوالتون که پرسیده بودید چرا ایشون تلاشی نکردن برای حفظ رابطه؟ اینکه ایشون چرا هیچ تلاشی نکردن خیلی معلوم نیست، به هر حال دلایل خیلی زیادی ممکنه وجود داشته باشه، اما یکی از محتملترینهاش این هست که به غرورشون برخورده، ولی ایشون هم مهارتهای درست برای حل این ناراحتی رو نداشتند، به همین دلیل ترجیح دادن رابطه رو با شما قطع کنند.
نه شما و نه ایشون مقصر نیستید، فقط هر دوی شما مهارتهای درست حل مساله رو ندارید که البته خیلی راحت میتونید یاد بگیرید. الان هم دیر نشده، اگه رابطتون براتون مهمه، میتونید یه پیام به ایشون بدید، شرایط رو کامل توضیح بدید و بگید سهم خودتون رو از به هم خوردن این رابطه میپذیرید و قصد دارید که برای ترمیم اون تلاش کنید.
سلام وقت بخیر؛ با یه دختر خانومی ارتباط احساسی برقرار کرده بودم. حدود یک سال باهم بودیم. اما گاهی اوقات با ایشون تندی میکردم. ایشون به شدت به من علاقه داشت منم همینطور. همیشه از ایشون درخواست میکردم که به من فرصت بدن. انصافاً هم اینکارو کرد. اما من گاهی اوقات با ایشون با تندی و عصبانیت برخورد میکردم و ایشون رو به شدت میرنجوندم. این دختر خیلی به من محبت کرده بود از همه لحاظ. به خصوص از لحاظ مالی. یه روز که صحبت ما به مشاجره کشیده شد من به شدت عصبی شدم و ایشون رو پس زدم! و اون دختر هم رفت! فرداییش پشیمون شدم و برگشتم سمتش ولی اون دیگه جواب منو نداد. هر کاری کردم هر چقدر تلاش کردم، برنگشت! و من به شدت دچار عذاب وجدان شدم. عذاب وجدان به قدری بود که دو سال همراه من بود. الان گاهاً
با ایشون چت میکنم. از ایشون خواستم که برگرده ولی گویا فایده ای نداره. البته الان بهتر شده. قبلا اصلا جواب منم نمیداد! خیلی دوس دارم برگرده تا جبران کنم براش ولی گویا تمایل نداره! البته نشونه های کوچیکی از تمایل به اینکه برگرده در رفتارش مشاهده میشه. آیا به نظر شما ، رابطه ای که دو سال از پایان اون میگذره و ناخواسته منجر به جدایی شده همراه با عذاب وجدان، آیا تلاش برای برگردوندن این رابطه به صلاحه؟ آیا راهکاری وجود داره؟
سلام دوست خوبم
رابطه ای که تمام شده و دوباره قصد شروع آن را دارید به هر دلیلی باید مجدد مورد بررسی قرار بگیرد و این بار باید تمام جوانب سنجیده شود و دیدی باز و منطقی در مورد شروع ان و یا عدم شروع ان تصمیم گرفت.
رفتارهای شما مناسب نبوده و این به راحتی میتواند دلیل محکمی برای قطع ارتباط باشد اما اگر متوجه اشتباهات خود شدید و این مشکلات را رفع کردید میتوانید در رفتار و گفتار به ایشان ثابت کنید که فرد گذشته نیستید و از ایاشن فرصت مجدد بگیرید
سلام وقت بخیر
یکی ازهم دانشگاهی های من که پدرامون همدیگرومیشناختن ازمن خواستگاری کرد
متاسفانه پدرم جوابی بهشون نداد البته اینا تقریبا۳یا۴بار اقدام کردن امامتاسفانه جوابی نگرفتن
منواون اقا طبق یسری صحبتهاتصمیم گرفتیم تازمانی که تکلیفمون مشخص میشه یه مدت باهم بیشتراشناشیم
توی این مدت این اقا یکی دوبارمیخواست خودش اقدام کنه وباپدرم صحبت کنه اما من نذاشتم بهش گفتم اینکار بابزرگتراست بسپر به خودشون
تقریبا دوسه ماهی باهم بیشتراشناشدیم وهمچنان بلاتکلیف بودیم این بلاتکلیفی هردومونوکلافه کرده بود بین بحثها اون اقا گفت رابطمون بی اثربود پس باز هم دور باشیم واین دوری فاصله بدیوبین ماانداخت تقریبا ۱ماه دور بودیم اما هرچندروز یکبار احوال همدیگرومیپرسیدیم تااینکه یکی دوهفته ازهیچکدوم خبری نشد وبعدازچندمدت باهم صحبت کردیم وتصمیم کرفتیم کلا همه چیوفراموش کنیم
اون اقا دیدگاهش این بودکه پدرمن هدفش این بوده جوابی بهشون نده فاصله بیوفتع ما دوتاازهم سرد شیم
وازمن انتظارداشت مستقیم باپدرم صحبت کنم منم یه ادم کم رو هیچوقت اینکارونکردم اما به خواهرم گفتم باپدرم صحبت کنه وطبق صحبتهای پدرم وخواهرم پدرم گفته بود اگر مجدد خواستگاری پیش بیاد تصمیم قطعی میگیریم وجوابشونومیدیم همینومن به این اقا گفتم امامتاسفانه پدرش هیچوقت راضی نشد مجدداقدام کنه وگفته بود اگرمطمعنی که جواب مثبته اقدام کنیم
تواین مدت طبق دیدگاه وعقایذش ازشغل اداری که داشت استفاداد که همین موضوع اختلاف بین ماپیش اورد چون پدرم باشغل اداریش جواب مثبتش نزدیکتر بود تاشغل ازادی که الان داره
واینکه ۱۰سال اختلاف سنیمونه که ممکنه باز بخاطراختلاف سنمون پدرم مخالفت کنه
ایناهمه گذشت هردوازهم بی خبر ورابطه تمام شده بود تااینکه بعداز۲۰روز تقریبا یه پیام ازسمت اون اقاساعت۲:۴۵شب برای من امد متن پیام اینه
سلام
روزتون مبارك ايشااله هميشه خوب باشين و خندان 🌸🌸🌱
من خیلی تعجب کردم ازاین پیام خیلی معمولی جوابشو دادم
متاسفانه باز منودرگیرکرده
اخلاقیاتش خوبه طرز تفکرش خوبه بااینکه اختلاف سنمون ۱۰سال بود اما من خودم یه ادمی هستم نسبت به هم سن های خودم دیدگاهم فرق میکنه اخلاقم طرز فکرم بیشترازسنمه خودم بااختلاف سنی مشکلی ندارم
حالاایا صلاح هست بااین اقا صحبت کنم ایاعلاقه ای هست؟ایا مجدداقدام کنه؟اطرافیانم میگفتن اشتباه کردی که اجازه ندادی خودش اقدام کنه
سلام. لطفا از طریق این راه های ارتباطی مشکل خود را مطرح کنید تا کارشناسان همیار عشق شما را راهنمایی کنند.
سلام، امیدوارم که جواب منو بدید، من الان ۲۳سالمه و از ۱۶سالگی با یه پسر بودم خیلی مشکلات داشتیم ولی باهم بودیم تا اینکه شیش ماه پیش به بهونه های الکی ولم کرد ،هرچقدم که اذیت شدم مریض شدم و افسردگی گرفتم براش انگار مهم نبود و برنگشت تا اینکه کم کم به کمک دوستام و خودم حالم خوب شد و داشتم فراموشش میکردم ولی حالا سر و کلش پیدا شده☹️ داشتم راجب ازدواج با ی اقای دیگه تو محل کارم تصمیم میگرفتم که برگشت، حالا نمیدونم چیکار کنم. قبل اینکه بیاد اون خواستگارو دوس داشتم اما حالا نه☹️ طرف قبلیمم مثل قدیم دوس ندارم اما نمیتونم دوباره ازش دل بکنم، میگه دوسه سال دیگه میام جلو و دوست دارم و عاشقتم و فلان، رفتارشم خیلی خوب شده اصلا مثل قبل اذیتم نمیکنه،شما میگید چیکارکنم؟ با خواستگارم ک ثابت کرده دوسم داره ازدواج کنم یا برگردم پیش قبلی؟ یا جفتشونم ول کنم؟☹️
سلام دوست خوبم
رابطه ای که تمام شده و دوباره قصد شروع آن را دارید به هر دلیلی باید مجدد مورد بررسی قرار بگیرد و این بار باید تمام جوانب سنجیده شود و دیدی باز و منطقی در مورد شروع ان و یا عدم شروع ان تصمیم گرفت.
اینکه شریک عاطفی شما به دلیل هایی رابطه را تمام کرده مشخص میکند فردی مناسب برای ماندن و بودن در یک رابطه مشترک طولانی مدت نیست.بهتر هست منطقی باشید و به خواستگارتان فکر کنید و زمان بذارید
سلام وقت بخیر ….من خانمی ۲۵ساله با تجربه یکبار ازدواج ناموفق با فردی که سابقه سومصرف مواد مخدر را داشته …بعد مدتها بدبینی و ترس از تکرار رابطه قبلی بالاخره یک ماه پیش با فردی اشنا شدم که یکسال از بنده کوچکتر …این یک ماه کلا از زندگی و اینده و کلمات محبت آمیز و قول هاای برای زندگی مشترک و یقین به خوشبختی و اینکه هر سدی باشه برمیدارد و اگر پدرم ناراضی هم باشد صدبار میاد تا راضی بشه و از این حرفااا…و قول شش ماه بعد برای امر خواستگاری یکدفعه کاری برایشان پیش آمد و به تهران رفتند وبهم پبام دادبه صورت خالی از محبت و کاملا اخلاقشون چند روزی بود تغییر کرده بود و گفت که میتونی سه سال به پام بشینی یا نه منم ابتدا مخاافت کردم ولی بدلیل علاقه فراوان موافقت کردم بعد از دو روز دیگر بیخبری و پیام های مکرر بنده اومد و گفت یه مشکلی برام پیش اومده که اگه درست نشه هیچوقت نمیتونم برگردم و هر چی اصرار کردم نگفتن …..و گفت من بدرد تو نمیخورم خدانگه دار منم گفتم دیگه ب من زنگ نزنی ی وقت و خدانگه دار برا همیشه …ـاما حالا پشیمانم بسیاااار دوستشان دارم و شب و روزم شده گریه ک چرا گفتم زنگ نزن چرا خداحافظی کردم بنظر شما من چیکار کنم ایا دوباره بعش پیام بدم هنوز دلیل رفتنش برام هضم نشده بعد همه اون حرفا و قول ها شاید واقعا مشکلی داشته باشه نمیدونم
سلام دوست گرامی
وقتی شخصی مدت طولانی درصدد جلب توجه شما بودند و به هردلیلی یکباره رابطه را قطع میکنند باید به دنبال دلیل آن باشید و بهتر بود بجای اینکه به ایشان بگید که با من تماس نگیر دلیل این تغییر رفتار را متوجه می شدید.الان اگه واقعا نگران رابطه هستید با ایشان تماس بگیرید و با حس همراهی و درک شرایط ایشان خواهان فرصت مجدد برای ارتباط باشید
سلام وقت بخیر
من 25 سالمه و 7 سال پیش بمدت یک سال و خورده ای با پسری ک فامیل دور هم هست دوست بودیم و قصدمون ازدواج بود اما ایشون یک دفعه غیبشون زد بدون خداحافظی و اون رابطه به اون شکل تموم شد و سه ماه بعدش با یه بحث تلفنی تحقیر امیز دو طرفه کلااا کات شد. تا چند وقت پیش ک ایشون ازدواج کردن و اخر این ماه عروسیشونه میان به من پیام میدن به هربهونه ای و جالب اینه که اصلا به روی خودشون نمیارن که ما یه گذشته ای داشتیم و جوری راجب هرموضوعی صحبت میکنن ک انگار ما دوتا ادم با رابطه ی عادی هستیم ولی گاهاً اشارات سربسته ای به درست کردن گذشته میکنن ک مثلا دوباره نظرمنو بسمت خودشون جلب کنن. اما من حس میکنم میخواد اذیتم کنه ک تو عروسیش حس راحتی نداشته باشم و دوباره خودشو یاد من بندازه و از سمت دیگه هرروز داره بیشتر ازش بدم میاد ک با وجود تاهل بمن پیام میده و دلم برای همسرش میسوزه.و اینکه نمیتونم رک حرفمو بهش بزنم ک هم یجورایی انتقام احساساتم رو ازش بگیرم و هم اینکه از پیام دادن بهم منصرف شه، چون هم روم نمیشه و هم اینکه فامیل هست و عروسیش دعوتیم. ممنون میشم راهنماییم کنید چکارکنم
سلام دوست گرامی
این شخص هر نیت و قصدی داشته باشد در شرایط فعلی ایشان دقیقا به معنی خیانت به همسرشان هست .بهتر هست خیلی مودبانه از ایشان بخواهید که هیچ گونه پپامی ارسال نکنند و در صورت ارسال مجدد ایشان را بلاک کنید .در جشن ایشان هم شرکت کنید تا متوجه بشند که بای شما ایشان و رابطه تمام شده است
با سلام
من یه پسر ۲۶ ساله هستم
۲ ساله به یه دختر ۲۴ ساله دوست شدم
از ابتدای رابطه مون اون با کارهاش به هر نحوی وادارم کرد دوسش داشته باشم و اتفاقا این اتفاق هم افتاد و من عاشقش شدم
از قضا بعد ها فهمیدم که اون زمان تازه یه شکست عشقی رو تجربه کرده بوده و اون پسر رو بی نهایت دوسش داشته و در واقع شدید ترین عشقی هست که تابحال تجربه کرده
هر وقت هم بحثش پیش میاد میگه دیگه نمیخواد کسی رو اونقدر دوس داشته باشه تا آسیب ببینه
این در حالی هست که رابطه ما تقریبا شبیه به یه عشق یک طرفه از جانب من هست
ینی اونم دوسم داره ولی اصلا نه به اندازه من
همیشه شنیدم دوست داشته نشدن در زندگی مشکلات زیادی رو ایجاد میکنه و هیچ ادمی نمیتونه رنج دکس داشته نشدن رو تحمل کنه
از طرفی اینقدر جلوی اون ضعیفم و دست پایین رو گرفتم که هر بار توی دعواهامون بدترین بد و بیراه هارو بهم میگه
اصلا ابایی نداره از اینکه منو برنجونه
۷ سال پیش که عشق اولم رو تجربه کردم قضیه بر عکس بود
اون دختر خیلی بیشتر از من عاشقم بود
بنا به دلایل خیلی پیچیده اون رابطه به شکست انجامید
اما چند وقت پیش دیدم همون دختر توی اینستا درخواست فالو داده
چیزی که الان ذهن منو مشغول خودش کرده اینه عایا برگردم به سمت اون عشق اولم که دیوانه وار دوسم داشت
یا خواسته های این دختری که دوسش دارم رو براورده کنم و با این بمونم
لازمه بگم توی این رابطه جدیدم یه سری مشکلات و بدقولی ها از طرف من ایجاد شد که این دوس دختر جدیدم میگه بخاطر اون مسائل هست که عشقش به من کمه
اما مگه یه همچین چیزی ممکنه؟
من بی دین ام و اون مسلمونه
حتی اوایلش برام شرط کرده بود که مسلمون بشم
منم برای اینکه از دستش ندم قبول کرده بودم
اما الان به قبول وجود خدا از طرف من فعلا قانع شده
توی دوراهی بزرگی هستم
ممنون میشم کمکم کنید
سلام دوست گرامی
رابطه احساسی یک الاکلنگ دوسویه هست و باید هر دو طرف انگیزه و رغبت برای ارتباط داشته باشید .نمیشود که یکنفر در یک ارتباط فقط تلاش کند و ابراز احساسات اما یک نفر ثابت و خنثی باشد .
شما در هردو ارتباط اشتباه کردید و با افراد مناسبی آشنا نشدید .هیچ کدام از رابطه ها درست نمی باشد.
سلام.وقتتون بخیر.خسته نباشید.
من دختری ۲۵ساله هستم.۳سالی میشه که با پسری هم سن خودم در رابطه بودم روزهای خیلییی خوبه زیادی باهم داشتیم…و تنها بحث ما همیشه بر سر اینکه آینده مون چطور میشه بود و اون میگفت که من فعلا تکلیفم معلوم نیس و …..تا اینکه یک هفته هس کات کردیم…و تصمیم جدایی از طرف ایشون بود،چون بازم طبق معمول بحث آینده شد و ایشون گفت من میخوام برم خدمت و نمیتونم تورو این مدت بلاتکلیف بذارم و معلوم نیس بعد از برگشتم چه اتفاقی بیفته و من هم قبول کردم ک جدا بشیم….درضمن توی این مدت ۳سال هم یوقتایی میگف از رابطه سرد شدم و نمیدونم چرا اینطور میشم و بعد هم خوب میشد…
توی این یک هفته که کات کردیم از طریق دوستان مشترکمون و به صورت مستقیم و غیرمستقیم که خبر دارم ازش،حال خوبی نداره و در فضای مجازی همچنان پیگیر من هست….
من هنوزم دوستش دارم و نمیدونم ایشون هم دوست داره برگرده یا نه!؟؟یا اینکه غرورش اجازه نمیده برگرده!؟؟بنظرتون میتونم کاری کنم؟؟!چیکارکنم که اگه نظرش به برگشت هس،برگرده؟؟!!
ممنونم از راهنماییتون🙏
سلام دوست گرامی
فردی که به هردلیلی تکلیفش با خودش مشخص نیست و مردد هست را نمیتوام اصلا گزینه مناسبی برای ارتباط طولانی مدت در نظر گرفت.ایشان تا با خودشان و خواسته هایشان از زندگی کنار نیایند نمیتوانند برای رابطه احساسی اقامی کنند.منطقی ترین کار در شزایط فعلی این هست که اقدامی نکنید تا خودشان بتوانند برای زندگی و اینده تصمیم بگیرند
سلام من رابطم با پسری ک 2 ماه باهم دوست بودیم تقریبن 3 ماه تموم شده و جوری که زمان کات ایشون به من توهین کردن. بعد از 3ماه که هیچ ارتباطی نداشتیم اومد و گفت تو محیط دانشگا جواب سلام منو بده چون جلوي دوستام زشته میگن فامیلیم.مسخره ترین چیزی که تو عمرم شنیدم. ومن بهش گفتم میتونی دروغ بگی یا هرچي ولی من حاظر نیستم باهات صحبت کنم.دلیل جداییمونو من هم حتی نفهمیدم.ایشون برگشت پیش دوست دختر سابقشون که میگفت بهم خبانت کرده نمیخوامش با دروغ و تهمت منو کنم.وقتی گفتم نمیخوام نه ببینمتنه صحبت کتم گفت منم نمیخوام. و به شوخی و خنده هرچیزی که ازش ناراخت بودمو از سرش باز میکرد و زیر تمام حرفاش زد و از سرخودش باز کرد.نمیدونم الان این دیدار یکدفعه برگشتش محسوب میشه یا نه.چون ادمی نبست که به حرف دوستاش بها بده.منجابی که اطلاع دارم فک کنم هنوز دوست دخترش هست امن حتی حاظر نبودم به خاطر توهینش باهاش صحبت کنم.
سلام دوست گرامی دو ماه ارتباط نه به شناخت درست رسیدید نه به دلایل واقعی دوست داشتن.
به نظر نمیرسد ایشان دنیال ارتباط مجدد باشند پس برای خودتان تصور سازش نکنید
سلام وقت بخیر، من ۸ ماه ت رابطه ای بودم که آقا قصد ازدواج با من رو داشتن ایشون ۳سال از من کوچیکترن من ۲۸ سالمه ایشون ۲۵ سالشونه من بچه طلاق هم هستم و ایشون از ابتدای رابطه میدونست، بعد از ۸ ماه ایشون به من گفتن که مادرشون مخالفن که ایشون با دختری که این شرایط رو داره ازدواج کنن و رابطه رو کات کردن،با توجه به اینکه ایشون برای موندن در این رابطه از خودگذشتگی هم داشتن ایشون برای موندن توی این رابطه و به ثمر رسوندنش تحصیل خارج از کشورشون رو کنسل کردن که من بعدها متوجه شدم، بعد از ۲۶ روز من با مشورت مشاور با ایشون تماس گرفتم و گفتم که این عشق حیفه بیا باهم بیشتر تلاش کنیم پیش متخصص بریم…… ایشون مخالفت کرد و گفت احساس من به تو عوض نشده ولی من شرایط ذهنیشو ندارم و حاضر به همراهی نشدن وایشون درونگرا هم هستن، الان ۳۸ روز از کات این رابطه میگذره نظر شما در مورد بازگشت چیه؟ چون به گفته ی مشاورم ۹۰ تا ۹۵٪ احتمال برگشت ایشون هست
میخواستم نظر شمارو بدونم
سلام
7 ماهه در رابطه ای هستم که مشکلات تعاملی زیادی داریم باهم و بحثمون خیلی زود بالا میگیره و به بی احترامی ختم میشه
ب حدی ک برای بار آخر ک بحثمون بالا گرفت من ساکت نمیشدم و برای اولین بار ب خانواده من توهین کرد(به من گفت پدرسگ و گوشیو قط کرد)، من هم اعلام کردم رابطه برام تموم شدست بعد یک روز اومد و عذرخواهی کرد(ولی عذر خواهی پر از توجیه)من بازهم رد کردم و گفتم این مساله بخشش نداره
ولی حقیقتا ب شدت دو دلم و برام تموم نشده دوسش دارم از اینکه اون هم دوسم داره شکی ندار،بارها تا مرز جدایی پیش رفتیم سرمسایل مسخره ولی فک مطکنم این مساله جدیه
نمیدونم الان باید سعی کنم ببخشمش و رفتارشو اصلاح کنم یا برای همیشه کنار بذارمش، از اینکه ازش جدا شدم بشدت میترسم چون علاقه ی شدیدی بینمون هست و بنا ب شرایط زندگیمون خاطره خیلی سخت خواهد بود برام ممنون میشم کمکم کنید
سلام دوست گرامی
ارتباط فردی که در هنگام عصبانیت به شدت پرخاشگر هست را نمیتوان رابطه ای درست دانست.از طرفی اگر فقط یکبار این مسئله پیش آمد کرده بود میشد تا حدی ندید گرفت اما اینگونه که مطرح کرده اید بارها این مشکل وجود داشته است .به نظر می رشد بهتر است 1-با ایشان جدی صحبت کنید 2- به مشاور مراجعه کنید 3-در ادامه این رابطه تجدید نظر کنید
با سلام نظرتون در مورد جمله زیر چیه؟
اونایی که تنهایی پرواز میکنن قوی ترین بالها رو دارن یکی از همکارانم بدون مقدمه قبلی این جمله رو برام تو واتساپ فرستاده ارتباط ما خیلی رسمی و فقط کاریه.
منظورش رو متوجه نشدم. بنظرتون جواب مناسبش چیه؟
با سلام وعرض خسته نباشید من سه سال پیش با یه اقایی اشنا شدم که دور بودن چهار پنج ماه باهم بودیم ولی بعدش یهو کم رنگ شد و جواب نمیداد وخلاصه هر بار بهش میگفتم تکلیفمو مشخص کن میگفت تو باشی من هستم نباشی نیستم از خیلی ها پرسیدم یه سال هم صبر کردم دیدم خبری نیس ازش وارد رابطه دیگه ای شدم و حالا بعد این همه مدت اومده میگه بیا بگرد و اینم بگم خیلی ادم مغروری بود هیچ وقت معذرت خواهی نمیکرد ولی این بار معذرت خواهی کرد ولی من جواب منفی دادم چون ترسیدم بازهم مث گذشته تنهام بذاره میشه راهنمایی کنید که دقیقا چی کار کنم اینم بگم رابطه نفر دوم هم در حال تموم شدنه و من موندم بین این دو نفر کیو انتخاب کنم ممنون میشم راهنمایی کنین
سلام دوست گرامی
اینکه این فرد پیگیر رابطه نبوده اصلا نشانه خوبی نیست و بودن و نبودنشان منوط به حضور شما بوده.الان باید اگر تمایل به بازگشت به رابطه دارید منطقی باشید و مشکلات قبلی رابطه را کاملا بررسی کنید و پس از اطمینان از حل این مسائل مجدد وارد رابطه بشید.تنها به صرف اینکه از شما خواستند برگردید خودتان را مجدد درگیررابطه اشتباه نکنید
سلام من 18 سالمه و 2 سال پیش با یه پسری اشنا شدم که 4 سال ازم بزرگتر بود . از همون اول رابطه قصدش ازدواج بود از اونجایی که یه اشنایی دوری با خونوادش داشتم کاملا بهش اعتماد داشتم ما 7 ماه باهم در ارتباط بودیم و رابطه کاملا سالمی داشتیم اما زیادی مغرور بود گاهی وقتا غرورش اذیتم میکرد اینم بگم من ذاتا ادم لجبازیم و کلا به حرفاش گوش نمیکردم هرچی ازم میخواست دقیقا بر عکسشو انجام میدادم یه چندماهی از رابطه مون گذشت متوجه شدیم خونواده هامون تو گذشته یه مشکلی باهم دارن و کلا قضیه ازدواج منتفیه اما اون میگفت من مامان باباتو راضی میکنم اما من زیاد تمایل به ازدواج نداشتم چون نمیدونستم چقدر دوسش دارم تا اینکه بعد 7 ماه یه شب یهو بهش پیام دادم و گفتم نمیخوام باهاش باشم خودمم هنوز نمیدونم چرا اینکارو کردم ، ،خیلی تلاش کرد واسه برگردوندنم به رابطه ،باورم نمیشد اون ادم مغرور اینجوری ازم خواهش میکنه اما وقتی بهش گفتم دوسش ندارم رفت دیگه سراغمو نگرفت ،7 ماه از اون ماجرا گذشت و تو این 7 ماه متوجه شدم کسی که همه چیو بی دلیل خراب کرد من بودم ، اون ادم انقدر تو این 7 ماه تغییرای عجیبی کرد که من وقتی به خودم اومدم دیدم با کارام گند زدم به زندگیه یه ادم دیگه ،بخاطر همین تصمیم گرفتم برگردم و همه چیو جبران کنم اما همون اول برگشتن بهم گفت ما نمیتونیم ازدواج کنیم گفتم چرا گفت بخاطر همون مشکلات و این حرفا اینم بهتون بگم بعد از جداییمون خونوادش منعش کردن از اینکه با من باشه از نظرشون من دختریم که نمیشه بهش اعتماد کرد ، در هر صورت ما برگشتیم و علاقه من بهش 100 برابر شده اما اون انگار هنوز داره بخاطر کارای گذشتم منو تنبیه میکنه مثلا بهم توجه نمیکنه میگم چرا میگه مگه قبلا بهت توجه میکردم یا یه کاری ازت میخواستم به حرفم گوش میدادی تهشم میگه تو این ادمو ازم ساختی ، درمورد ازدواجم من بهش اصرار نکردم اما خودش گاهی میگه اصلا نمیشه گاهی میگه شاید همه چی اونجور بشه که ما فکرشو نمیکنیم خیلی گیجم از یه طرف خیلی دوسش دارم از یه طرف از بعضی کاراش عذاب میکشم واقعا نیاز به یه مشاوره دارم اگه میشه کمکم کنید ،ممنون میشم
سلام دوست گرامی
بهرحال غرور، لجبازی و سردی که از جانب شما در رابطه بوده اکنون نتایج خودش را نشان داده و بعد از یک اتمام رابطه یکطرفه، الان شما شاهد عکس شدن قضیه هستید
بهتر هست به رابطه زمان بدهید و طی این مدت تغییرات رفتاری خودتان را به ایشان نشان دهید و تمام رفتارهای گذشته را که منجر به تلخی رابطه شده است تغییر دهبد.به مرور با رفتارهای درست شما، ایشان هم مانند سابق خواهند شد.در صورتی که این مدت تغییری ایحاد نشد بهتر است هر دو به مشاور مراجعه کنید
سلام بنده با اقایی در ارتباط بودم و قرار ازدواج گذاشته بودیم و ایشون به قولشم عمل کرد و اومد خواستگاری.بعد چند جلسه خانوادشون قبول نکردن و خبری نشد.تا اینکه بعد چند ماه با وجود اینکه هنوز کم و بیش باهم حرف میزدیم خبر نامزدیشو شنیدم.ایشون نامزد کرد و بعد تقریبا6ماه برگشت و گفت نامزدیو بهم میزنم و درست میکنم.من خیلی دوسش دارم و الان موندم باید چیکار کنم؟ایا برگردم بهش؟میترسم برنگردم و تا ابد حسرتشو بخورم که کاش کنارم بود.
سلام دوست گرامی
اینکه خانواده ایشان راضی به ازدواج شما نشدند و ایشان نتوانستند خانواده خودشان را با رفتارهای منطقی و درست مدیریت کنند و در مورد شما و ویژگی های خوبتان صحبت کنند تا با ازدواج موافقت کنند و این نشان از ضعف مدیریت ایشان دارد و از طرفی ازدواج با فردی دیگری و اعلام تعهد با ان شخص که در جریان این قضایا نیست فقط و فقط بخاطر مخالفت خانواده و بعد جدایی و ازدواج با شما ،یعنی سخت کردن و شاید غیر ممکن کردن حل مشکلات.که منطقی و درست به نظر نمیرسد
به این فکر کردید که دختری که با ارزو و با امید با ایشان ازدواج می کند چه ضربه ای بابت این تصمیم می خورد؟از کجا معلوم بتوانند به راحتی جدا بشند؟مشکلات ازدواج و جدایی ایشان و رابطه مجدد را بررسی کرده اید.
درواقع بدترین راه را انتخاب کرده اند. شما مدیریت رابطه را در دست بگیرید و اجازه ندهید هم با عواطف شما و هم اون دختر خانم بازی بشه و با تمام علاقه ای که به ایشان دارید رابطه را تمام کنید
سلام…من عاشق دختری هستم و در اویل رابطه اون دختر هم به من علاقه ی زیادی داشت ولی ازونجایی که بنده شخصی شکاک و بی اعتماد بودم به شدت ازم دلسرد شد و رابطه رو تموم کرد…الان بعد از گذشت چندوقت و اینکه سعی کردم روی شکاکی خودم کارکنم تصمیم گرفتم دوباره به رابطه برگردم ولی همش ازن ترس دارم که چجوری باید سرصحبتو باز کنم یا اینکه با ی سوپرایز برم سمتش یا اینکه دعوتش کنم به یه گپ…نمیدونم چه پیشنهادی بدم که اون شخص قبول کنه…با توجه به اینکه اون شخص اصرار داره که تو آدم شکاکی هستی و هیچی درست نمیشه
دوست عزیزم سلام
متاسفانه فرد شکاک رابطه ای را تجربه میکند که آرامش مطلق در ان وجود ندارد و با بدبینی خود که باعث ابجاد یک پیله تنهایی برای خودشان و شریکشان ایجاد بشه.
و اکثریت هم چون خودشان قبول ندارند که شکاک هستند متاسفانه برای درمان نیز اقدامی نمی کنند
اما شم با اذعان به مشکلتون و پیگیری روند درمان، الان سعی در رفع مشکلات ناشی از شک خود دارید پس
به ایشان نشان بدید که تغییر کرده اید به این صورت که از ایشان بخواهید جلسه حضوری با هم صحبت کنید
۱-اعلام کنید که مشکل شکاک بودنتون رو پذیرفتید و قبول دارید
۲-برای درمان اقدام کردید و از مشاور کمک گرفتید
۳-تغیبر در رفتار و افکارتان پدید امده
۴-در صورت تمایل میتونند با مشاور شما صحبت کنند و از روند درمان اطلاع پیدا کنند
۵-از ایشان بخواهید بازه زمانی مشخص به شما برای نشان دادن تغییرات زمان بدهند
سلام.ببخشید من سه سالی با یک اقایی در ارتباط بودم و بنا به یک سری مشکلات ازهم جدا شدیم که خییییییلی برای من سخت بود حدود چهار سال باهم ارتباطی نداشتیم قبلا این اقا از من درخواست میکرد که بعد از جدایی بیا دوستای معمولی باشیم طوری که فقط از احوال هم خبر دار شیم ولی من قبول نکردم الان بعد از چهارسال اون اقا دوباره برگشته.من روزهای فوق العاده ای رو با اون اقا داشتم و هیچ کس غیر ازاون نظر منو نتونسته جلب کنه و دوست دارم با اون اقا ادامه بدم البته هدف دار نه در حد دوستی میخواستم راهکار شما روبدونم
سلام دوست خوبم
رابطه شما یکبار تمام شده و اکنون پس از گذشت چند سال قصد دارید دوباره ان را شروع کنید پس باید مجدد مورد بررسی قرار بگیرد و تمام جوانب رابطه سنجیده شود و با دیدی باز و منطقی در مورد شروع ان و یا عدم شروع ان تصمیم گرفت.
اما بهتر است قبل از اینکه رابطه به شدت قبل ادامه پیدا مشکلات رابطه قبلی بررسی بشه، راهکارها رو بسنجید، هدف هر دور از رابطه مشخص بشه، بازه مورد نظر برای تصمیم و اقدام جدی تمام اینها نیاز به صحبت مشترک با ایشان داره.
بدون رودروایسی باهاشون صحبت کنید
در مورد ۴سالی که نبودن ببینید در رابطه ای جدی بودن یا نه؟
دلایل قطع رابطه رو بسنحید
دلیل برگشت مجدد و..
اینها باید همه درست و با دیدی باز به نتیجه برسید
اگر ار این سوال ها حواب قانع کننده و منطقی داشتید با رعایت موارد اهداف مشترک، ایجاد بازه زمانی، حل مشکلات قبلی میتونید رابطه را اغاز کنید
عرض سلام
اگر طرف مقابل که رابطه را یک طرفه قطع کرده پس از مدتی برگردد و بخواهد رابطه را مجددا ایجاد کند چه رفتاری مناسب هست؟ با توجه به اینکه خودمان هم مایل به برقراری مجدد رابطه باشیم ایا باید رفتار نه چندان خوشایند طرف مقابل در گذشته را نادیده گرفت و بخشید و یا اینکه باید رفتار گذشته را یاداوری کرد ؟ به عبارت دیگه باید یه سادگی گذشت کرد یا نباید به سادگی بخشید؟
سلام دوست خوبم
رابطه ای که یکبار به هر دلیلی تمام شده باید مجدد مورد بررسی قرار بگیرد و این بار با دیدی باز و منطقی در مورد شروع ان و یا عدم شروع ان تصمیم گرفت.
افراد از هر بار شکست و یا عدم موفقیت باید درس ها و تجربه داشته باشند تا امکان سواستفاده را کاهش دهد .
بخشش یک انتخاب است. فراموش کردن اشتباهاتی که دیگران در ارتباط با ما انجام می دهند مشکل است به خصوص اگر از لحاظ روحی برای ما دردناک باشند. بخشش واقعی زمانی اتفاق می افتد که ما آگاهانه تصمیم بگیریم که روی اشتباهات تمرکز نکنیم. فکر کردن مداوم باعث باقی ماندن دردهای عاطفی می شود و هر زمان که روی آن متمرکز می شویم، گذشته را بازسازی میکنیم. بازسازی رابطه به حفظ و ماندگاری آن، با هم بودن و ثبات رابطه اشاره دارد. برخی از افراد برای روابط خود تلاش زیادی کرده اند و نمی خواهند چیزی را که به زحمت به دست آوردند به راحتی به خاطر اشتباه طرف مقابل از دست بدهند. بازسازی رابطه بر پایه بخشش پیامد مطلوبی است که برخی از افراد به دنبال آن هستند تا رابطه به چالش کشیده شده خود را، دوباره از نو بسازند.
در مورد شما و ارتباطتان نیازمند اطلاعات بیشتری هستم و صرف علاقه شدید دلیلی برای درست بودن رابطه نیست.
با عرض سلام
چطور میشه بدون حس تحقیر به طرف مقابل درخواست برقراری دوباره رابطه را داد به طوریکه هم عزت نفس مان حفظ شود و هم احتمال پذیرفتن درخواست از طرف مقابل هم افزایش پیدا کند؟
دوست گرامی سلام
همانظور که میدونید عزت نفس یکی از مشحصات بارز انسان های موفق هست ومیان عزت نفس و اعتماد به نفس تفاوت وجود دارد.
برای درخواست پیشنهاد به فردی ، انچه مهم است درک جایگاه ان شخص و ارزش او است که منجر به ارتقا یا کاهش عزت نفس انسان می شود.
انسانی که خودش عزت نفس بالا دارد و می داند که این عزت نفس نشات گرفته از دوست داشتن من حقیقی،مستحق عشق و علاقه بودن ،شاد بودن و … است سعی می کند در روابط خود با افراد با رعایت عزت نفس خود ،به دنبال انسانی با شرایط و ویزگی های خود باشد. هیچ مانعی بر سر تجربه یک روابط عاشقانه ی زیبا بزرگتر از این ترس نیست که کسی خود را شایسته عشق نداند.
اگر در خود احساس عزت نفس می کنید و خود را لایق احساسات می دونید و در درخواست ارتباط مجدد ، به احساس و عواطف میرسید می توانید با رعایت حد و مرزها خود درخواست مجدد کنید.
صادق بودن و صحبت از احساسات واقعی میتواند کمک کند که طرف مقابل احساس حقارت و کمبودی نکند چون مطمئن هست که شحص مقابل با توجه به احترامی که برای خود و عزت نفسش قائل است نمیخواهد وارد رابطه ای اشتباه و تحقیر آمیز شود.
ما می دانیم کسی که عزت نفس ندارد برای خودش احترام قائل نیست.قبل از درخواست مجدد نگاهی به خود بیاندازید و ببینید که آیا از عزت نفس کافی برخوردار هستید یا خیر…
برای افزایش اثر،بهترین رفتار، ان است که با احترام به خودمان با شخص مقابل هم همانگونه برخورد کنیم و با صاقت و بیان درست احساسات،باعث احترام به خود و رابطه شوید
سلام .من دختری ۲۰ ساله هستم وقتی ۱۸ سالم بود با پسری آشنا شدم و ۹ ماه با هم بودیم اول قصد ازدواج داشت اما به یکباره بی دلیل با یک پیام گفت که دیگه نمیخواد با من باشه. یک سال و نیم میگذره و من زجر زیادی کشیدم و هنوزم غم گینم اما اون حاضر نیست که برگرده .نمیتونم فراموشش کنم . و ۴ سال ازم بزرگتره . من چیکار کنم؟
سلام دوست گرامی
اشنایی های کوتاه مدت و گذرا حتی اگر برای ازدواج هم باشید با توجه به افکار و نظرات افراد هرروز تغییر جهت و موضع میدهد و امکانش هست حرفی که امروز مطرح میشود فردا کلا نقض بشه
پس در دوران کوتاه اشنایی خیلی نباید روی حرفها حساب کرد
ایشون اگه وافعا علاقمند شما و رابطه مشترکتان بودند حتی در صورت مهیا نبودن شرایط و حتی وجود مشکل در رابطه باید با شما صحبت میکردند و یکطرفه رابطه را به پایان نمیرسوندن
اتمام یک رابطه از سمت یک نفر، در واقع عدم احترام به شما بوده است
پس بجای ناراحت بودن و غصه خوردن به خودتان احترام بذارید
و با دید منطقی و درست به سوی اینده حرکت کنید و اجازه ندید که یک رابطه زودگذر شما را از پیشرفت و زندگی رو به رشد دور کند
به فعالیت های ورزشی، هنری مشغول بشید و بدون اینکه به عقب برگرذید و به دنبال راهی برای استارت و شروع محدد رابطه باشید احازه بدید گذر زمان،روح شما را ترمیم کند و فرد شایسته ای را در مسیر شما قرار دهد
باسلام دختري هستم ٣٣ساله كه درسن ٢٨سالگي با پسري نامزدشدم كه دوسال نامزد بوديم
سه سال پيش نامزدي توسط اين پسربه اتمام رسيد،بعد از گذشت ٣ سال به من پيام داده و از من خواسته اجازه بدم كه با من تماس بگيره يا اينكه همديگرو بببينيم.
نميدونم دليل كارش چي هست و چه موضوعي رو ميخواد مطرح كنه.
پيشنهاد شما چي هست؟ آياقبول كنم كه تلفني بهم زنگ بزنه؟
سلام دوست گرامی
پاسخ شما بستگی به این دارد که علت تمام شدن رابطه از سوی ایشان چه بوده است و آیا این مدت او با شما در ارتباط بوده است یا خیر.
نکته بعدی تمایل یا عدم تمایل شما به بازگشت و همچنین نظر خانوادهتان است. اگر خودتان مایل هستیدف به او فرصت بدهید که ابتدا به صورت تلفنی دلیل این درخواست را مطرح کند و اگر نیاز به دیدار حضوری دارد، بیان کند.
سلام من خانمی هستم ۲۸ ساله که با پسری ۲۵ ساله بودم نزدیک سه سال هدف ازدواج حتی خانواده هامون هم میدونن منو به خانواده دوست و آشناها
معرفی کرده بود خیلی منو دوست داشت شدیدا بهم وابسته بود منم خیلی دوسش دارم و خیلی نکات مثبت داره ولی من خیلی اشتباهات داشتم بداخلاقی بحث دعوا میکردم الان نزدیک دوماهه خبری ازش نیست و من میخوام برگرده قبلا هم قطع ارتباط داشتیم نهایتا یک ماه و نیم دوماه پیش بعد از دعوا من کلی التماس و خواهش کزدم ازش منو تنها نزاره تقریبا داشتیم اشتی میکردیم ولی همش سرد جواب میداد اصلا تماس نمیگرفت ولی الان هیچ خبری از هم نداریم خواهش میکنم راهنمایی کنید نمیدونم باید چکار کمم
سلام دوست گرامی
به نظر میرسد برای بازگرداندن ایشان اقدامات متعدد و اشتباهی انجام دادهاید.
برای اینکه بتوانید مجددا ایشان را به رابطه برگردانید نیاز دارید تا ابتدا اشتباهات رفتاری خود را برطرف کنید. در واقع هر آنچه شما را از او دور کرده، ابتدا باید برطرف کنید.
در این مسیر و برای بازگرداندن او برای بازگشت نیاز دارید تا از همراهی یک مشاور بهرمند باشید. مشاوران متخصص رادیوعشق همراه شما هستند.
با سلام، شش سال پیش قبل ار اینکه به سر بازی برم با خانومی اشنا شدم و با هم به قول معروف وارد رابطه شدیم من سرشار از انرژی بودم و فکر می کردم که لیاقتم از اون دختر بیشتره و می گفتم فعلا باهاش دوست باشم تا ببینم چی می شه که فکر کنم اون متوجه این مسیله شد و من رو مثل یک جانی اعدام کرد و مثل یک کاغذ مچاله دور انداخت خیلی اوایل حالم بد بود فقط توی سرم با خودم حرف می زدم و خودم را قضاوت می کردم چند ماههبعدش با هزار سختی ارشدم را گرفتم و رفتم سربازی ،دوران سختی بود هیچ وقت نتونستم دیگه خودم رادوست داشته باشم و فکر می کردم بیشتر ادما می خوان اذیتم کنم الان که دوسال از سربازی می گذره خیلی بهترم و یکی دوتا رابطه هم با سلامتی شروع کردم وخیلی دوستانه تمام شد و در حال حاضر همون دختر به من برگشته و می گه بعضی موقع ها تو وجودم حست می کنم حالا سوال من اینه به نظر شما من چه استراتژی باید اتخاذ کنم؟
سلام دوست گرامی
اینکه بازیچه شخصی شدید و با شما ارتباط بدی داشتند یعنی شخص مناسب شما نبودند که تا چند سال شما درگیر این رفتار ایشان بودید.پس اینکه الان به شما برگشتند اصلا شروع این رابطه به صلاح و درست نیست و به فکر شروع مجدد این رابطه نباشید
سلام،من ۱۹ سال دارم و سه سالی با ی اقایی در ارتباط بودیم ایشون یبار رفتن و برگشتن و خیلی همو دوست داشتیم اینبار هم سر مسائل خیلی مسخره جداشد درحالی که گفت دوسم داره ولی جدایی ب نفع جفتمونه بنظرتون ازونجایی ک یبار برگشته بازم میاد یا احتمالش خیلی کمتره؟مطمئنم ک دوسم داره ولی نمیدونم چشه!
سلام دوست گرامی
بازگرداندن یک رابطه زمانی صحیح است که مشکلات و مسائل قبلی حل شده باشد. تکلیف مشخص باشد و در رابطه هدف درستی وجود داشته باشد.