اگر یک فکر مزاحم که هیچ لذتی برای شما ندارد دائماً ذهن شما را مشغول کند و عملکرد زندگیتان را مختل کند، باید شک کنید که نکند این فکرها، فکرهای وسواسی باشد. افکار وسواسی در واقع یعنی شما خود را مجبور به انجام یک کار میبینید و حتی گاهی از فکرهایی که راجع به آن کار به شما هجوم میآورد، نمیتوانید رها شوید. در این مقاله قصد داریم تا شما را با اختلال وسواس فکری آشنا کنیم و سپس راههایی برای درمان این مشکل به شما یاد دهیم.
وسواس فکری چیست؟
اختلال وسواس فکری داشتن یک الگویی از افکار و ترسهای ناخواسته است که گاهی شما را به سمت انجام رفتارهای تکراری (اجبار) میبرد. این فکرهای وسواسی و اجبار با فعالیتهای روزانه تداخل پیدا میکنند و موجب پریشانی قابل توجهی برای شما و اطرافیانتان میشوند. گاهی آنقدر این فکرها قدرت پیدا میکنند که حس میکنید همین لحظه اتفاق میافتند و شما قدرت کنترل آنها را ندارید. همین مسأله باعث میشود اضطراب زیادی را تحمل کنید. چون فردی که فکرهای وسواسی دارد، از داشتن این فکرها خوشحال نیست و دائماً میترسد که نکند دیگران از فکرهایش مطلع شوند. این خجالت زدگی و ترس از فکرهای وسواسی شما را به سمتی میبرد که دائماً وسواس خود را انکار کنید. این رفتار باعث میشود انرژی قابل توجهی از شما صرف سرکوب افکار وسواسی شود که در نهایت متاسفانه این سرکوب نتیجه خوبی ندارد و حتی فرد را به سمت افسردگی میبرد.
ممکن است وقتی متوجه شوید فکرهای شما وسواسی است، از شنیدن اسم این اختلال نیز دچار ترس شوید و این مسأله را برای خود نشانهای از ضعف بدانید. آگاهی از نحوه درمان این مشکل میتواند این ترس را در شما مدیریت کند. مشاورین ما در همیار عشق با استفاده از متدهای جدید روانشناسی در جلسات مشاوره وسواس را با موفقیت درمان میکنند.برای آگاهی بیشتر به «قطبنمای مشاوره وسواس فکری عملی»مراجعه کنید.
از کجا بفهمم وسواس فکری دارم؟
1. افکار، امیال یا تصاویر ذهنی همیشگی و تکراری که در ذهن شما میآید که آنها را ناخواسته و مزاحم میدانید و در شما اضطراب یا استرس شدید پدید میآورد.
2. شما تلاش کنید تا این افکار، امیال یا تصاویر ذهنی را نادیده بگیرید یا سرکوب کند. یا به کمک یک فکر یا کار دیگر آنها را خنثی و بیاثر کنید، یعنی با انجام دادن یک کار اجباری تلاش میکنید اثر آنها را کاهش دهید.
3. این افکار تبدیل به عمل وسواسی و از روی اجبار شوند و زمان زیادی در طول شبانهروز از شما بگیرد.
4. شما از داشتن این فکرها حال بدی دارید و میترسید کسی این فکرهایتان را متوجه بشود.
5. شما باور دارید که این فکرهایی که در ذهن شما آمده است، واقعی نیست. البته این مورد زمانی اتفاق میافتد که شما فکرهایتان را باور نکرده باشید، چون اگر باور داشته باشید که این فکرهای وسواسی واقعیت دارند، درمان کمی سختتر خواهد شد.
تشخیص یک اختلال همیشه توسط یک روانشناس و مشاور انجام میشود، بنابراین به سرعت به خود این برچسب را نزنید و حتماً در مورد افکاری که شما را آزار میدهد، با او صحبت کنید. مشاورین همیار عشق پس از انجام مصاحبه بالینی و گرفتن اطلاعات مورد نیاز در صورتی که تشخیص بدهند شما دچار وسواس شدهاید به بهترین شکل شما را راهنمایی میکنند.
نمونههایی از وسواس فکری
وسواس فکر به شکلها و شیوههای مختلف بروز پیدا میکند در ادامه برخی از این افکار وسواسی را بعنوان مثال مطرح میکنیم:
- ترس از آلودگی یا خاک یا استفاده از وسایل عمومی
- مشکل در تحمل وضعیتهای مبهم که باعث دلشوره شما شود.
- نیاز شدید به نظم و تقارن در وسایل و نگرانی بابت اینکه نکند این وسایل سرجای درست خود نباشند.
- افکار تهاجمی یا وحشتناک در مورد اینکه نکند نتوانید کنترل خود را به دست بیاورید یا به دیگران و خودتان آسیب بزنید. مثلاً تصور کنید که وقتی با دوست خود مشغول صحبت هستید و فکر میکنید همین لحظه میخواهید با مشت به او حمله کنید! از ترس اینکه این اتفاق نیفتد، سریعاً از او خداحافظی میکنید یا دستان خود را به زور نگه میدارید که کار بدی انجام ندهید.
- افکار ناخواسته درباره موضوعات جنسی بخصوص رابطه با محارم. برای مثال وقتی مشغول صحبت با والدین یا خواهر و برادر خود هستید، تصور میکنید که با او رابطه جنسی دارید و نگران هستید او این فکرهای شما را متوجه شود.
- افکاری در عین انجام یک آیین مذهبی مثلا حین نماز خواندن به وجود میآید. مثلا فکر میکنید که رکعتهای نماز را کم یا زیاد خواندهاید و یا نگران هستید که در حین نماز خواندن با شخصی صحبت کنید یا ذکرها را اشتباه بگوئید.
وسواس فکری در کودکان
معمولاً علائم اصلی وسواس فکری از دوره نوجوانی و جوانی بروز پیدا میکند اما وسواس فکری در کودکان میتواند خود را به شیوه بروز خشم و یا برعکس گوشهنشینی نشان دهد. طبق تحقیقات انجام شده، پسران بیشتر از دختران در معرض ابتلا به وسواس در دوره کودکی هستند که علت این اتفاق ناشناخته است. اما تشخیص اینکه کودک شما به وسواس فکری مبتلا شده است و یا دچار اضطراب و افسردگی و یا سایر اختلالات هست، باید توسط مشاور کودک بررسی شود.
زمانی که متوجه رفتارهای غیرعادی در فرزند خود شدید که در فکر فرو میرود و یا به شدت پرخشگر شده است، از آمدن به محیطهای مختلف خودداری میکند و یا توسط مربی مهد و معلم فرزند شما مشکوک به وسواس فکری شناخته شد، بهترین اقدام مراجعه به مشاور کودک است.مشاوران متخصص همیار عشق در حوزه کودک میتوانند به شما آموزش دهند برای درمان وسواس فزرندتان چطور با او رفتار کنید و چه اقداماتی انجام دهید.
چگونه وسواس فکری میگیریم؟
- سابقه خانوادگی: داشتن والدین یا سایر اعضای خانواده با این اختلال میتواند خطر ابتلا به وسواس فکری را افزایش دهد. در واقع مسائل ژنتیکی نیز در وسواسی شدن موثر است.
- وجود وقایع استرس زا در زندگی: اگر رویدادهای استرس زایی را تجربه کردهاید، ممکن است خطر ابتلا به وسواس فکری در شما افزایش یابد. مثلاً اگر یک تصادف شدید، عملهای جراحی متعدد، تجاوز، مورد دزدی واقع شدن، طلاق والدین، مهاجرت و… در تاریخچه زندگی شما باشد، احتمال اینکه انواع اختلالات اتفاق بیفتد، وجود خواهد داشت.
- سایر اختلالات سلامت روان: ممکن است با سایر اختلالات سلامت روان مانند اختلالات اضطرابی، افسردگی، سوء مصرف مواد مرتبط باشد و این افکار وسواسی شدیدتر شود.
مشاوران رادیوعشق برای درمان وسواس چه راهی را پیشنهاد میکنند؟
مشاوران رادیوعشق که در درمان وسواس تخصص دارند، ابتدا تمامی افکار وسواسی که در ذهن شما آمده است را بررسی میکنند تا علت آن را متوجه شوند. حتماً تاریخچه فردی و خانوادگی شما را بررسی میکند تا اگر ردپای مشکل ژنتیکی از وجود مشکل وسواس در خانواده وجود دارد را بداند. یکی از درمانهای موثر در درمان وسواس، استفاده از درمان شناختی-رفتاری است کهCBT یکی از مهمترین رویکردها در این درمان است.
راههای خلاص شدن از وسواس فکری چیست؟
وسواس اگر به صورت اختلال باشد باید به صورت تخصصی و توسط مشاور درمان شود. در این حالت عملکرد روزمره شما به خاطر این فکرها مختل شده است و دیگر نمیتوانید به خاطر وجود این فکرها، تمرکز لازم را روی مسائل دیگر زندگی داشته باشید. اما اگر صرفاً این فکرها بخشی از وقت شما را میگیرد و مدیریت این افکار برای شما قابل انجام است، میتوانید با انجام دادن تمرینهایی این افکار را خاموش کنید و اثر این فکرها را کمرنگ کنید. در ادامه تعدادی از این راهحلها را به شما میگوئیم:
- ابتدا محرکهایی که باعث میشوند فکر شما شروع شود را بشناسید. مثلاً توجه کنید در چه فضا و زمانهایی و یا با اتفاق افتادن چه مسائلی شما بیشتر دچار افکار وسواسی میشوید. لیستی از محرکهایی که هر روز تجربه میکنید را بنویسید و سپس اجبارها یا راهکارهای ذهنی را که برای کاهش اضطراب خود استفاده کردید را نیز بنویسید. شناسایی این محرکها به شما قدرت پیشبینی میدهد که از قبل آماده باشید که وقتی در آن موقعیتهای خاص قرار میگیرید، چگونه در برابر این فکرهای وسواسی مقاومت کنید.
- به ترسها و اضطرابهایی که به خاطر داشتن این فکرهای وسواسی در شما ایجاد میشود توجه کنید و به تکتک آنها نمره بدهید. در واقع چرخه وسواس اینگونه است که وقتی شما در این فکرها گیر میکنید و فشار زیادی به شما میآورد، اضطراب شما را بالا میرود. چون تحمل اضطراب بالا را ندارید، دائماً از این فکرها فرار میکنید. این فرار کردن باعث میشود که موقتاً احساس آرامش کنید اما نتیجه نهایی این فرار، تقویت فکرهای وسواسی در شماست. بنابراین شما باید مشخص کنید که کدام فکر در شما احساس اضطراب بیشتری ایجاد میکند.
- یک زمان خاص برای پرداختن و فکر کردن به افکار وسواسی کنار بگذارید. در واقع شما به ذهنتان دستور میدهید که چه زمانی که به افکار وسواسی فکر کند. مثلاً من ساعت 8 تا 8 و نیم شب به این افکار فکر میکنم.
- به محض اینکه فکرهای وسواسی شروع شد، شروع به نوشتن این فکرها کنید تا متوجه غیرواقعی بودن این فکرها شوید و همچنین متوجه تکراری بود افکارتان میشوید.
- روی یکی از فکرهای وسواسی خود تمرکز کنید و آن را دقیق و بارها برای خودتان توصیف کنی. حتی میتوانید با صدای بلند این فکر را بگوئید و صدای خودتان را ضبط کنید. این شیوه برای بیاعتبار کردن فکرها بسیار مفید است. چون شما به مرور متوجه غیر واقعی بودن این افکار میشوید و هیجان و اضطراب اولیه ناشی از این فکرهای وسواسی را کاهش پیدا میکند.
در این مقاله هدف ما معرفی وسواس فکری و دلایل بوجود آمدن آن بود. وسواس فکری به حالتی گفته میشود که یک فکر مزاحم که هیچ لذتی برای شما ندارد دائماً ذهنتان را مشغول کند و حتی گاهی عملکرد زندگی شما را مختل کند. این فکرها میتواند در مورد هر موضوعی باشد. ترس از آلودگی، چک کردن دائم، تقارن و نیاز به نظم شدید، عدم تحمل وضعیت مبهم و.. اگر شما مجبور باشید از این فکرها فرار کنید تا اقدام نادرستی انجام ندهید، یعنی درگیر فکرهای وسواسی شدهاید. علت بوجود آمدن فکرهای وسواسی مشخص نیست اما وجود خانواده وسواسی، یک حادثه و اختلالات دیگر مانند افسردگی و اضطراب احتمال ابتلا به وسواس را بیشتر میکند.
برای درمان این فکرها مشاوران از رویکرد شناختی-رفتاری استفاده میکنندکه معروفترین آن، رویکردCBT است. توصیههای عمومی و کلی برای وسواس نیز در این مقاله مطرح شد تا بتوانید از شر این فکرهای مزاحم خلاص شوید. این توصیههای شامل: شناسایی محرکها، ارزیابی میزان اضطراب، نوشتن افکار وسواسی، مشخص کردن زمان برای پرداختن به افکار وسواسی و… میباشد.
سوالات رایج درباره وسواس فکری
1.من دائماً میترسم یه اتفاق بد برای خانوادم بیفته، یعنی من وسواس فکری دارم؟
این گوش به زنگ بودن و عدم داشتن آرامش، اگر زمان زیادی را از شما میگیرد و باعث میشود که مراقبتهای بسیار زیاد و افراطی از خانواده کنید، میتواند نشانهای از وسواس فکری باشد. پیشنهاد میشود که حتماً به مشاور مراجعه کنید.
2.وقتی توی جمع دوستام هستم، نگرانم نکنه یهویی فحش بدم بهشون، من وسواس فکری دارم؟
این نگرانی شما دو دلیل کلی میتواند داشته باشد، وسواس فکری و اضطراب. بنابراین باید کاملاً بررسی شود که در کدام جمع و به شدتی این فکر در ذهن شما میآید؟ و آیا قبلاً سابقه فحاشی در جمع را داشتهاید یا فقط نگران این اتفاق هستید؟ بنابراین باید توسط مشاور وضعیت شما بررسی شود.
3.گاهی اوقات فکرهایی میاد توذهنم اذیتم میکنه، ولی وقتی مشغول به کار میشم اون فکرا از بین میره، یعنی اون فکرها هم وسواسیه؟
زمانی یک فکر وسواسی میشود که بعد از آن فکرها شما خودتان را مجبور به انجام یک کاری ببینید و بخواهید از آن فکر ناخوشایند فرار کنید. کاری که به آن مشغول میشوید اگر برای فرار از فکر باشد باید بیشتر بررسی شود که آیا وسواس است یا خیر. ولی اگر آن کار، هیچ ربطی به فکر شما نداشته باشد و اجباری نباشد، وسواس نیست.
4.نگرانی برای بیماری افراد خانواده و سلامتی اونها فکرمو مشغول کرده، این به معنی داشتن وسواسه فکریه؟
نگرانی در حد طبیعی برای افراد خانواده کاملاً طبیعی است اما اگر این فکرها باعث شود که شما از تمام رفتارهای آنها مثل بیرون رفتن، خرید کردن، رانندگی کردن و … نگران باشید و دائماً به آنها زنگ بزنید تا از سلامتشان باخبر باشید، یعنی فکر شما دچار وسواس شده است.
5.وقتی میرم خرید میترسم که از مغازه دزدی کنم و باعث میشه دیگه خرید نرم، وسواس دارم؟
وسواس به دزدی هم یکی دیگر از ترسهایی است که در ذهن فردی که دچار وسواس فکری شده است، ایجاد میشود. همچنین چون فکر شما باعث رفتاری شده که شما مجبور شدید دیگر خرید نروید یعنی دچار وسواس فکری شدید. این فکر زندگی روزمره شما را مختل کرده است و حتما باید با مشاور در این مورد صحبت کنید.
6.من فکر میکنم اگر همیشه پیراهن آبی بپوشم، خوش شانسی برام میاره، این فکر گاهی باعث میشه هیچ رنگ دیگهای رو نپوشم، این نشونه وسواسه؟
بله، یکی از نشانههای وسواس فکری، داشتن باورهای خرافی به شانس است. مثلاً یک پیراهن خاص یا رنگ خاص باعث خوششانسی من میشود. البته این مدل از وسواس فکری راحتتر قابل حل میشود، بخصوص با رویکرد درمانیCBT که در مقاله در مورد آن توضیح دادیم.
7.وقتی خونه تکونی میکنم، دلم نمیاید وسایل دورریختی رو کنار بذارم و فکر میکنم بالاخره یه روز بهش احتیاج پیدا میکنم، خونهام تبدیل به انباری شده، آیا من وسواس فکری دارم؟
این مدل وسواس عملی است. یعنی شما با فکر اینکه بالاخره به آن وسایل احتیاج پیدا میکنید، دست به این عمل زدید که حتما آن وسایل را حفظ کنید. بنابراین بهتر است حتما با یک مشاور صحبت کنید تا درمان موثری را برای شما انجام دهد.
پرسش و پاسخ کوتاه