لازم به ذکر نیست که ازدواج مانند هر فرآیند دیگری در زندگی دارای فراز و نشیبهای مختلف است و اگر تصور کنیم بعد از ازدواج به قول معروف همه چیز گل و بلبل است سادهانگارانه درباره این موضوع مهم اندیشیدهایم! یکی از چالشهای مهم ازدواج سال اول زندگی مشترک است. اساس یک زندگی مشترک امن و سالم از همان سالهای اول ازدواج پایه گذاری میشود و با توجه به اینکه دو نفر دارای تفاوتهای فردی، اهداف و ایدهآلهای مختلف، خلق و خویهای مختلف و … وارد یک زندگی مشترک میشوند به زمان نیاز دارند تا چالشهای این اشتراک را در کنار تمام مزایای آن مدیریت کنند. اما چگونه؟ در این مقاله قصد داریم به همین موضوع بپردازیم و مواردی که در سال اول زندگی مشترک نیاز به مدیریت دارند را به شما معرفی کنیم.
برای هیچ چیز عجله نداشته باشید
شما قرار است یک عمر کنار هم باشید پس لزومی ندارد برای چیزی عجله داشته باشید. برخی زوجها اوایل ازدواج دوست دارند سریع با یکدیگر صمیمی شوند، رابطه جنسی با کیفیت بالا و بدون نقص داشته باشند، مهمان دعوت کنند، مهمانی بروند، تجربه سفر دو نفره داشته باشند، تمام غذاهایی که دوست دارند امتحان کنند را بپزند، همه شهر را بگردند و … و اگر در این بین نتوانند این کارها را انجام دهند نا امید میشوند و تصور میکنند یک جای کار لنگ میزند! صحبتهای امید از مراجعین ما را که همسرش دچار چنین سوء تفاهمی شده بود را بخوانید:” من کارم از صبح زود شروع میشه و تا برگردم برسم خونه حدود ساعت 9 شب هست، خب قبلش مجرد بودم میرسیدم خونه بدون هیچ مسئولیتی شامم رو می خوردم و میخوابیدم، الان که یک ماه از ازدواجمون گذشته خیلی همه چیز تغییر کرده، معمولا بعد از کار باید برم خریدهای روزمره رو انجام بدم، وقتی میرسم خونه می بینم خانمم بنده خدا میز رو چیده آماده است باهم چای بخوریم، غذا بخوریم فیلم ببینیم، خب این برنامه ها تا ساعت 1 حدودا طول میکشه، نمیگم این چیزها بده ولی خب برای من سخته یهو سبک زندگیم عوض بشه یه کم فرصت لازم دارم ولی شیما یهو همون هفته اول شروع کرد غر زدن که تو همش سرکاری، میایی خونه خستهای، من با ذوق و شوق شام درست می کنم و … راستش خیلی شوه شدم و توی ذوقم خورد”. همانطور که خواندید هر دو طرف رابطه در سال اول ازدواج نیاز دارند تا از شرایط گذشته فاصله بگیرند و با شرایط جدید سازگار شوند پس پله پله پیش روید.
صفر و صد نباشید
در هیچ مقطعی از زندگی نباید به صورت سیاه و سفید شرایط یا فردی را بسنجید. به طور کلی صفر و صد بودن یکی از خطاهای شناختی جدی است که باید شناسایی و اصلاح شود و این موضوع در سال اول ازدواج اهمیت بیشتری دارد زیرا شما در ابتدای راه هستید و قطعا همه موارد خوشایندتان نخواهد بود اگر قرار باشد با دیدن اولین اختلافات پرونده رابطه را ببندید و به آن نمره صفر بدهید شروع معنایی ندارد! سعی کنید همسرتان را مانند هر انسان دیگری در یک پکیج شامل خصوصیات مثبت و منفی ببینید. داشتن خصوصیت منفی لزوما به معنای ایراد نیست، تمام ما نقاط قوت و ضعفی داریم که باید شناسایی شوند. همسرتان هم از این قاعده مستثنی نیست، اگر همسرتان نقطه قوتی دارد باید هردو زمینه را برای بروز آن فراهم کنید و آن را سرکوب نکنید و اگر نقطه ضعفی دارد باید مانند یک تیم دو نفره کمک کنید آن را شناسایی و برطرف کند. این فرآیند زمان بر است انتظار نداشته باشید در همان ماههای اول ازدواج اتفاق بیفتد.
به یکدیگر فضای آزاد دهید
برخی فکر میکنند هرچقدر زن و شوهر یکدیگر را بیشتر دوست داشته باشند، بیشتر صمیمی باشند و بیشتر به هم تعلق خاطر داشته باشند بیشتر هم به یکدیگر میچسبند! بر اساس همین فرضیه اشتباه تصور میکنند باید دائم کنار یکدیگر باشند، به یکدیگر گزارش دهند، در یک ظرف غذا بخورند، هیچ جایی بدون هم نروند، همه دوستهایشان را کنار بگذارند و … . چنین رفتارهایی معمولا از سر وابستگی ایجاد میشود، وابستگی در رابطه چالش برانگیز خواهد بود و نه تنها کمکی به بهبود رابطه شما نمیکند بلکه مانع داشتن یک رابطه سالم خواهد بود. در یک رابطه سالم وابستگی وجود ندارد و آنچه لازمه یک فضای عاطفی امن است دلبستگی است. دلبستگی یعنی در کنار همسرتان امنیت عاطفی، اعتماد، آرامش و لحظات شیرین دارید و دوست دارید با یکدیگر وقت بگذارید اما علایق و سلایق شخصی خود را هم دارید و به همسرتان نیز اجازه میدهید فضای شخصی خودش را داشته باشد. از آنجایی که وابستگی ناسالم در جامعه ما به دلیل سبک فرزندپروی والدین به شدت رواج دارد اکثر زن و شوهرها با یک وابستگی ناسالم وارد زندگی مشترک میشوند و هیچ فضای شخصی به یکدیگر نمیدهند! صحبتهای فریبا از مراجعین ما را بخوانید. این مراجع عزیز در سال اول ازدواج، به دلیل وابستگی ناسالمی که با خود به زندگی مشترک برده بود به مانع بزرگی برخورده بود:”خانواده من شهرستان هستن، من وقتی با همسرم اومدم تهران همه دوستها و خانوادهام رو جا گذاشتم شهرستان و همه امیدم شوهرم بود، فکر میکردم میتونه جای خالیشون رو پر کنه ولی متاسفانه شوهرم همش سر کار هست، من از صبح تا شب تو خونه منتظرشم شب هم میاد بهش میگم بریم بیرون میگه هرشب نمیتونیم بریم بیرون که فقط آخر هفتهها میتونم، میگم خب من حوصلهام سر میره تو خونه حداقل بذار باهات بیام سرکار، میگه اوجا یه محیط مردونه است من همش درگیرم نمیشه تو بیایی اونجا بشینی برو واسه خودت کلاس، باشگاه، زبان و … ولی خب من این کارهارو خونه بابامم میتونستم بکنم ازدواج نکردم که بعدش برم کلاس زبان میخوام پیش شوهرم باشم”. همانطور که خواندید این خانم تاب و تحمل هیچگونه آزادی عملی را نه برای خودش نه همسرش ندارد و تصورش از ازدواج چسبندگی به یکدیگر است!
مقایسه نکنید
همانطور که هیچ دو فردی روی کره زمین حتی دو قلوهای همسان کاملا از لحاظ خلق و خو و شخصیت شبیه به هم نیستند هیچ دو ازدواج و زندگی مشترکی را نیز پیدا نمیکنید که کاملا شبیه به یکدیگر باشند. ازدواج مانند اثر انگشت منحصر به فرد است، همانطور که یک فرد شخصیت مخصوص به خودش را دارد، ویژگیهای مثبت و منفی خودش را دارد، اهداف مشخص و ایدهآلهای خودش را دارد یک ازدواج نیز دارای ویژگیهای مشخص، نقاط ضعف و قوت مشخص و ایدهآلهای منحصر به فرد خودش است و نباید توقع داشته باشید ازدواجتان شبیه دیگران باشد. افراد به مرور با ویژگیهای زندگی مشترکشان آشنا میشوند. اینکه در این زندگی چه چیزهایی ارزش است، چطور حال این رابطه دو نفره خوب است، چه معاشراتی مناسب این رابطه است و … . صبر داشته باشید تا لِم زندگی مشترکتان را کشف کنید و به هیچ عنوان یک زندگی نوپا چند ماهه را با زندگی افراد دیگر مقایسه نکنید. وارد شدن در دنیای مقایسه یک بازی است که بازندهاش شما هستید. به خصوص در سالهای اول زندگی که هنوز ازدواجتان شکل و شمایل خود را نیافته است.تصور کنید بخواهید یک نوزاد 3 یا 4 ماهه را که هنوز هیچ شناختی از خود و دنیای اطرافش ندارد با یک جوان 20 ساله مقایسه کنید! فایده این مقایسه چیست؟ بهتر نیست به جای این مقایسه ناکارآمد تمرکزتان را روی تربیت و پرورش این نوزاد بگذارید تا در جوانی سرشار از مهارت، موفقیت و احساس رضایتمندی باشد؟
تحمیل نکنید
قطعا همسر شما تمام و کمال شبیه به آنچه در ذهن دارید نیست و ممکن است در بسیاری از موارد با شما اختلاف نظر داشته باشد. این موضوع کاملا طبیعی است چون همانطور که توضیح دادیم هیچ دو نفری شبیه به یکدیگر نیستند. نکته مهم این است که برخی افراد به دلیل کنترل گری، زورگویی، خود رایی، باج گیری عاطفی و … تاب و تحمل نظر مخالف را ندارند و تمام سعیشان را میکنند تا همسرشان را همسو با خودشان کنند. این تلاش همیشه از طریق گفتگو و درخواست اتفاق نمیفتد و متاسفانه رفتارهای ناسالمی مانند قهر، پرخاشگری جسمی و کلامی و تهدید هم پایشان به میان میآید! شما باید برای پیشبرد رابطهتان مهارت حل اختلاف را یاد بگیرید و از آن گذشته این فضا را برای همسرتان ایجاد کنید که بتواند بدون ترس از قضاوت آنچه در سر دارد با شما در میان بگذارد. یاد بگیرید گفتگو کنید تا اگر خواستهای دارید به بهترین شکل مطرحش کنید و از آن مهمتر یاد بگیرید اگر همسرتان عقاید شخصی خودش را دارد محترم است و نباید او را به خاطر عقایدش آزار دهید. حتی وقتی عقاید غیر منطقی دارد نباید با تحمیل و زور او را از راهش منصرف کنید زیرا تحمیل اصل مشکل را برطرف نمیکند بلکه باید کمکش کنید ریشه این عقاید غیر منطقی را بیابد و برطرف کند تا برای سالهای آینده زندگی تان دیگر با مشکلات ناشی از این عقاید دست و پنجه نرم نکنید.
توقعاتتان را مدیریت کنید
به عنوان یک مرد چه توقعاتی از همسرتان و زندگی مشترک دارید؟ به عنوان یک زن چطور؟ این توقعات از کجا آمده است؟ یا اصول منطقی و علمی پشتوانه آن است یا تنها یک سنت خانوادگی و بر اساس تجربیات شخصیتان است؟ مثلا اینکه توقع داشته باشید همسرتان مورد اعتماد شما باشد و این اعتماد را به شما نیز داشته باشد یک توقع منطقی و اصولی است که علم هم تمام قد از آن حمایت میکند اما اینکه توقع داشته باشید همسرتان اجازه دهید گوشی اش را چک کنید از کجا ناشی میشود؟ یا این انتظار که لباسهای شخصی شما را همیشه آماده و مرتب نگه دارد؟ زن و شوهر قطعا حق و حقوقی نسبت به یکدیگر دارند. برخی از این حق و حقوق قانونی است، برخی شرعی و برخی عرفی که جزء الزامات رابطه سالم هستند اما هرآنچه از تجربیات و ذهنیت شما ناشی شود باید مورد بررسی قرار گیرد تا مورد تایید قرار گیرد که آیا توقعات منطقی و اصولی است یا باید در مورد آن تجدید نظر کنید. توقعاتتان را نسبت به همسرتان مدیریت کنید، حتی اگر توقعاتتان منطقی است و همسرتان آن را به جا نمیآورد به او فرصت دهید تا با انتظارات شما آشنا شود، نباید همه انتظارات و حق و حقوق شما از همان روز اول شناسایی اجرا شود، هر دوی شما نیاز به فرصت دارید تا با توقعات یکدیگر آشنا شوید و برای انجامش آماده باشد.
هم راز و ایمن باشید
شما و همسرتان باید اولین و مطمئنترین همراز یکدیگر باشید. شاید اوایل ازدواج به دلیل تازه بودن برخی مسائل، کنجکاویتان، ذوق و شوقتان و حتی گاهی نیازتان به مشورت و راهنمایی مسائل شخصیتان با همسرتان را نزد دیگران بازگو کنید که کار بسیار اشتباهی است. صحبتهای رضا از مراجعین ما را در این زمینه بخوانید:” من 22 سالمه، تجربه ام توی همه زمینهها کمه، به خصوص مسائل جنسی، من مثل باقی همسن و سالهام نبودم که قبل ازدواج کلی دوست دختر و تجربه رابطه جنسی دارن، وقتی ازدواج کردم حتی دست یه دخترم نگرفته بودم و همه چیز رو با همسرم تجربه کردم، خیلی تو ایمن زمینه خجالتی بودم، یه روز اتفاقی توی گوشی خانمم دیدم نشسته از سیر تا پیاز رابطه جنسیمون رو برای دختر خاله اش تعریف کرده و نوشته خجالتیه، بلد نیست و … دخترخالهاش هم کلی به من خندیده بود و نوشته بود باید یادش بدی. من دنیا رو سرم خراب شد، باورم نمیشد مسائل خصوصی بین من و زنم تو گوشی دیگران باشه، اصلا نمی دونستم باید چه کار کنم هیچ اعتمادی دیگه به زنم نداشتم وقتی هم ازش توضیح خواستم گفت منم مثل تو بی تجربه ام بالاخره یکی باید راهنماییمون کنه”. یادتان باشد اگر به مشورت نیاز داشتید باید از فردی کمک بگیرید که اولا توانایی راهنمایی علمی شما را داشته باشد دوما خودش محرم اصرار باشد! چنین ویژگی تنها در یک مشاور و روانشناس وجود دارد، شما به همرازی با همسرتان متعهد هستید و باید به این موضوع متعهد بمانید.
حامی قاطع و محکمش باشید
بارها در مقالات مختلف تاکید کردهایم که شما و همسرتان باید الویت یکدیگر باشید، حتی زمانی که پای فرزندان در میان باشد بازهم این شما دو نفر هستید که الویت بدون چون و چرای یکدیگر هستید مگر در موارد خاص و استثناء. شاید در اوایل ازدواج شما وابستگی بیشتری به خانواده داشته باشید و تصور کنید لازم است پشت آنها باشید، به قول معروف شروع میکنید گربه را دم حجله کشتن! این ضرب المثل زرد میتواند همان روزهای اول ازدواج پایههای ازدواجتان را سست و شکننده کند! نه تنها لازم نیست گربه را دم حجله بکشید بلکه برای داشتن یک رابطه امن و سالم مجبور هستید از همان ابتدا حسن نیتتان را نشان دهید و در تیم شریک عاطفیتان باشید. اگر درخواستهای غیر منطقی و نامتعارف داشت لازم نیست پشتش را خالی کنید کافی است یاد بگیرید از طریق گفتگو اختلاف نظرهایتان را حل کنید.
او را پله پله بشناسید
شما حتی اگر سالها قبل از ازدواج با همسرتان رابطه دوستی داشته باشید بعد از وارد شدن به زندگی مشترک و رفتن زیر یک سقف متوجه خواهید شد که هنوز خیلی پستی و بلندیها در شناخت همسرتان وجود دارد که باید از آن عبور کنید. در دوران نامزدی و دسوتی، دختر و پسر معمولا بهترین ورژن خودشان را نمایش میدهند، این به معنی این نیست که آنها ریا میکنند یا قصد دارند یکدیگر را فریب دهند! خیر، این یک روند طبیعی است که شما قبل از اینکه فردی نقطه امن رابطه تان شود ترس از دست دادنش را داشته باشید و برای جلب رضایتش انگیزه داشته باشید که بهترین باشید! ببعد از ازدواج معمولا افراد امنیت بیشتری در کنار یکدیگر دارند و ممکن است با خیال راحتتری نقاط ضعفشان را نمایش دهند، با دیدن اولین نقطه ضعف همسرتان تصور نکنید او عوض شده است و دیگر او را نمیشناسید! برعکس شما با ابعاد بیشتری از شخصیت او آشنا خواهید شد، این ابعاد تازه فقط منفی نیست، قطعا ویژگیهای مثبتی نیز در زندگی مشترک با او کشف خواهید کرد که تنها زیر یک سقف قابل مشاهده بوده است!پس عجله نکنید، نه از دیدن نقاط ضعفش بترسید نه با دیدن ویژگیهای مثبتش بیش از حد ذوق زده شوید. بدون عجله، پله پله او را بشناسید، از نقاط قوتش لذت ببرید و کمک کنید نقاط ضعفش را بشناسد و در کنار شما آن را برطرف کند.
از علایق شخصی خودتان غافل نشوید
یادتان باشد قرار نیست با ازدواج شما فردیتتان از بین برود! برخی تصور میکنند بعد از ازدواج زن و شوهر یک روح در دو بدن میشوند! این ضرب المثل به معنای صمیمیت و نزدیکی دو نفر باهم است ولی از نظر علمی نباید برای شما به این معنی باشد که دیگر هیچ چیزی در شما از گذشته وجود نداشته باشد و تمام و کمال در خدمت ازدواج و همسرتان باشید! برای داشتن سلامت روان بعد از ازدواج لازم است در کنار زندگی مشترکتان علایق خود را حفظ کنید هرچند گاهی به صلاح است آن را تعدیل کنید ولی نباید کاملا از بین بروند! این موضوع به خصوص اوایل ازدواج اختلاف میفتد، فرد ناگها تمام دوستانش را کنار میگذارد، از ادامه فعالیتهایش باز میماند و وقت و تمرکزش را روی مسائل جدید که مربوط به ازدواجش است میگذارد! این شیوه صحیح نیست، مانند هر افراط و تفریطی، این افراط و تفریط هم باید از بین برود. بله شما نمیتوانید و نباید مانند دوران مجردیتان زندگی کنید، تاهل پذیرش میخواهد اما قرار نیست به یک انسان دیگر تبدیل شوید! صحبتهای مجید از مراجعین ما را بخوانید:” قبل از ازدواج همسر من خیلی فعال بود، کلی کلاسهای مختلف منیرفت، سرکار میرفت، یه پیج فروش داشت و … من عاشق همین فعال بودنش بودم! بعد ازدواج همه رو رها کرد گفت من 32 سالمه به اندازه خودم کار و تلاش کردم دیگه میخوام از این به بعد سر خونه زندگیم باشم به شوهرم برسم، از صبح تا شب تو خونه میموند و حوصله اش سر می رفت به من پیام میداد زنگ میزد منم سر کار نمیتونستم جوابگو باشم، میگفت تو عوض شدی قبلا جواب میدادی، میگم عزیز من قبلا تو روزی یکبار به من زنگ میزدی منم جوابگو بودم الان 7، 8 بار زنگ میزنی من نهایتا بتونم 2، 3 بار جواب بدم، منم کارمندم بخوام همش پای تلفن باشم اخراج میشم، دوس دارم یه مقدار به خودش و برنامه هاش برسه اینطوری حال خودش بهتره!”
در مورد ازدواج واقع بین باشید
مهمترین نکته در سال اول ازدواج این است که واقع بین باشید و توقعات و تصورات واقعبینانه نسبت به ازدواج داشته باشید. رابطه زناشویی امن و گرم است اما این همه ماجرا نیست. همانطور که در زندگی شخصی خودتان ممکن است یک روز انرژی داشته باشی روز دیگر بی حوصله باشید و دلتان نخواهد کاری انجام دهید در ازدواج نیز هر یک از دو طرف ممکن است یک روز نتوانند در خدمت رابطه و ازدواج باشند و نیزا به فضای خصوصی بیشتری داشته باشند، ممکن است در مقطعی از زندگی همسرتان مضطرب باشد و نتواند هم صحبت خوبی برای شما باشد و … در هر صورت ازدواج پستی و بلندی دارد، هرچند باید برآیند روزهای شما در کنار هم سرشار از آرامش، خاطره و پیشرفت باشد اما پیشبینی روزهای سخت هم داشته باشید و از همان روزهای اول پرونده مشکلاتتان را پیچیده و لاینحل نکنید. به یکدیگر فرصت دهید، مهارتهایتان را بالا ببرید و مهم تر از همه فراموش نکنید که در یک تیم هستید نه در مقابل یکدیگر.
پرسش و پاسخ کوتاه