با وجود پیشرفت چشمگیر علم روانشناسی و مشاوره هنوز که هنوز است خیلی افراد رفتن نزد مشاور و روانشناس را یک انگ بد تصور میکنند. جملاتی مثل”مگه من روانیام که برم مشاوره”، “خودم از صدتا مشاور بیشتر حالیمه”، “چرا باید یکی دیگه برای زندگیم تصمیم بگیره” و … متاسفانه هنوز شنیده میشود. ناآگاهی مردم از روند مشاوره، بی اطلاعی از مشکلات روحی و روانیشان، نادیده گرفتن تعارضات زندگی و خیلی دلایل دیگر ممکن است منجر به پیدایش چنین تفکری شود. در این بین مردان معمولا تمایل کمتری به مشورت گرفتن از مشاور دارند و خیلی از مواقع در روند زوج درمانی یا برای حل مشکل اقدام نمیکنند یا تنها بعد از یکی دو جلسه مشاوره آن را بیفایده میخوانند و ادامه نمیدهند! در این مقاله قصد داریم این موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کنیم و راهکارهایی که بتواند به شما کمک کند همسرتان را برای مشورت گرفتن متقاعد کند برایتان بازگو میکنیم.
چرا مردها علاقهای به مشاوره رفتن ندارند؟
خبر خوب این است که مردها کمتر از خانمها به مشاور مراجع میکنند اما اگر مراجع کنند بسیار جدی و مصمم آن را ادامه میدهند ولی خبر بد این است که مراجعه مردها به مشاور حتی وقتی درگیر اختلالات شدید هستند بسیار کمتر از خانمهاست. در زیر برخی از دلایل این موضوع را با هم بررسی میکنیم.
عملگرا بودن مردها
مردها به واسطه ژنتیکشان به اندازه خانمها از صحبت کردن لذت نمیبرند، معمولا در زمان هیجانهای مثبت و منفی ترجیح میدهند عملگرا باشند یا نهایتا تنها بمانند تا اینکه درد و دل کنند. صد البته موارد استثنا هم به واسطه خلق و خو و ویژگیهای شخصیتی هر فرد ممکن است وجود داشته باشد اما به طور کلی مطالعات نشان دادهاند مردها کمتر از خانمها برای کنترل هیجاناتشان از مهارتهای کلامی استفاده میکنند. بنابراین در زمان وجود مشکلات ممکن است از مشاوره که ابزار اصلیاش گفتگو است استقبال نکنند، هرچند امروزه رویکردها و پروتکلهای مختلف روانشناسی از تکنیکهای عملی مختلفی استفاده میکنند اما معمولا یکی دو جلسه اول که مشاور شرح حال دو طرف را میگیرد و با موضوع آشنا میشود به گفتگو میگذرد.
جنگ قدرت
از نظر تکاملی آقایان معمولا ترجیح میدهند شکارچی باشند و قدرت دستشان باشد! البته در دنیای امروز قدرت دیگر به زور و بازو و توانایی شکار نیست و جای خود را با مواردی مانند “حرف حرف من است”، کنترلگری یا لجاجت عوض کرده است. البته این جدال برای قدرت همیشه با ویژگیهای منفی همراه نیست و گاهی نیز با ویژگیهای با ارزشی مانند حمایتگری خود را نمایش میدهد. در هر صورت برای برخی مردان سخت است بپذیرند در مقابل زنشان قدرت دست فرد دیگری مانند مشاور باشد. آنها ترجیح میدهند قهرمان حل مشکلاتِ همسرشان خودشان باشند.
الویتهای مالی
با وجودی که زن و مرد در دنیای امروز پا به پای هم کار میکنند و زندگی را میسازند اما معمولا مردها به واسطه وظایف حقوقی و عرفی خود مسئولیت تامین زندگی را بر عهده دارند و ممکن است مدیریت مالی برای آنها چالشبرانگیزتر باشد. متاسفانه رسیدگی به سلامت روان و برطرف کردن مشکلات آن الویت خیلی از خانوادهها نیست و از آنجایی که بیمه مناسبی هم در کشور ما برای آن وجود ندارد ناگزیر گاهی میتواند هزینه بالایی را برای خانواده به بار آورد و شوهرتان آن را نپذیرد.
ترس از محکوم شدن
نه تنها آقایان بلکه خیلی از خانمها نیز وقتی پای مشاوره به میان میآید تصور میکنند مشاور قاضی و اتاق مشاوره دادگاه است و قرار است محکوم شوند. بنابراین ترجیح میدهند آنجا نروند غافل از اینکه اولین درس حرفهای یک مشاور خوب این است که در هیچ شرایطی مراجعش را قضاوت نکند و بدون سوگیری و کاملا بی طرفانه شنوای او باشد.
باورهای غلط
همانطور که در ابتدای مقاله نیز گفتیم هنوز باورهای غلطی درباره مشاوره گرفتن وجود دارد. خیلی از افراد جامعه، نه تنها مردها، هنوز برای شوخی و تحقیر دیگران میگویند “خودتو به روانشناس نشون بده” یا “قرصاتو خوردی” و کلمه بسیار زشت “روانی”! تعجبی ندارد در چنین جامعهای افراد برای حل مشکلاتشتن از رفتن نزد روانشناس پرهیز کنند!
تعصبات نادرست
گاهی برخی مردان دوست ندارند همسرشان در مورد مسائل خصوصی بینشان به خصوص مسائل جنسی با کسی صحبت کند. در این بین اگر مشاور مرد باشد شاید مشکل برای آنها دو چندان شود. چنین تعصباتی زاییده فرهنگ، تربیت، اجتماع و … است و لازم است و تغییر دادن چنین باورها و تعصباتی کار آسانی نیست و متاسفانه یکی از دلایل مهم نرفتن آقایان نزد روانشناس است.
برخورد صحیح با بهانه گیریهای همسر از نیامدن به مشاوره
یادتان باشد تغییر باور و افکار دیگران کار اصلا سادهای نیست و شما نیز مهارت لازم را برای این کار ندارید. پس سعی نکنید باور او را عوض کنید! بلکه باید با درایت و شیوه بیان صحیح نظرتان او را متقاعد کنید که همراهتان شود حتی اگر به آن باور ندارد:
چرا باید پول بدیم یکی برامون حرف بزنه؟ بیا خودمون حرف بزنیم
خیلی از مردها معتقدند پول دادن به مشاوره بیهوده است. در این شرایط نباید شروع کنید به تخریب و تحقیر او و چنین جملاتی را بگویید: “چطور خرج سیگارت میکنی خرج مشاوره نمیکنی”؟، ” خیلی بیسوادی واقعا”، “با تو حرف بزنم؟ تو اگه حرف زدن بلد بودی که این وضعمون نبود”و … . همسرتان نگران این هزینه است و باید بتوانید اولا این اطمینان را به او بدهید که هزینه بیخودی نیست دوما شما هم به این موضوع فکر کردهاید. مثلا میتوانید بگویید ” اتفاقا منم فکر کردم نکنه اینهمه پول بیخود بدیم و فایده نداشته باشه ولی خوب به نظرم میتونیم یک بار امتحان کنیم، فدای سرمون اگه نشد حداقل تلاشمون رو کردیم”، یا ” منم نگران هزینهاش هستم، میتونیم از یه پولی که خرج چیزهای دیگه است و فعلا بهش نیازی نداریم استفاده کنیم، اگه دیدیم مفیده و خواستیم ادامه بدیم بعد براش یه فکری کنیم”.
زندگی ما بد نیست خوشی زده زیر دلت
گاهی ممکن است با جملاتی از قبیل “زندگی ما چشه؟ زندگی فلانی رو ببین”، “خوشی زده زیر دلت”، “ما باهم مشکلی نداریم تویی که مدام بهانه میگیری” و مواجه شوید. در این شرایط احتمالا دیدگاه شما و همسرتان نسبت به زندگی مختلف است و و درک درستی از نیازها و مشکلات یکدیگر ندارید. در این شرایط به جای جملاتی مثل “شاید برای تو این وضعیت افتضاح خوب باشه ولی من عادت به همچین زندگی ندارم”، “تو و خونوادهات شاید این شرایط براتون اوکی باشه برای من نیست”، “بله تو با داشتن من همه چیز برات خوبه ولی جای من نیستی ببینی چی میکشم” که قفط آتش تفرقه را بینتان شعلهور میکند میتوانید بگویید: “خیلی خوشحالم که از زندگیمون راضی هستی همین به من انگیزه میده بخوام شرایط رو بهتر کنم و کنارت منم به این رضایت برسم”، “خیلی خوشحالم که فکر میکنی زندگیمون خوبه ولی راستش من تو بعضی از مسائل یه مقدار با تو نظرم فرق داره و فکر میکنم اگه مشاوره بگیریم خیلی بهتر بشم و رضایت جفتمون بالاتر بده”، “همین خبر خوبی و من رو مصممتر میکنه که مشاوره بگیرم چون جدیدا یه سری مشکلات حل نشده ندارم که حس میکنم اگه ادامهدار بشه این رضایت از زندگی توام کم کم کمرنگ بکنه”.
من که سالمم تو اگه نیاز به مشاوره داری برو
شاید این جمله بیشتر از هر جمله دیگری اعصاب شما را خورد کند زیرا همه تقصیرها به گردن شما میافتد. ما کاملا شما را درک میکنیم، اما توصیه من به شما این است که کنترل خود را حفظ کنید و با درایت رفتار کنید، به جای جنجال به پا کردن میتوانید بگویید” فرقی نداره کدوممون به مشاوره نیاز داره، در هر صورت من و تو یه تیم هستیم حتی اگه تمام مشکلات به خاطر من باشه برای حل کردنش به کمک و حمایت تو نیاز دارم”.
دوست ندارم زندگی خصوصیمون رو به کسی بگیم
خیلی از آقایان همان طور که پیشتر شرح دادیم، دلشان نمیخواهد راجع به مسائل خصوصی زندگیشان با کسی صحبت کنید. در این شرایط میتوانید از همسرتان بخواهید باهم بر سر موضوعاتی که لازم است توافق کنید تا دربارهاش صحبت کنید و این اطمینان را به او بدهید که اگر نخواهد جزئیات را باز نمیکنند. همچنین میتوانید به او پیشنهاد مشاوره تلفنی را بدهید، در مشاوره تلفنی شما حتی میتوانید از نام مستعار استفاده کنید و لازم نیست حتما خودتان را معرفی کنید.
این مشاورها فقط دنبال پولن از هیچی سر درنمیارن
متاسفانه این باور نیز گاهی وجود دارد که مشاورین تنها قصدشان کسب درآمد است در حالیکه تمام افراد نسبت به خدماتی که ارائه میکنند از دیگران پول دریافت خواهند کرد. در چنین شرایطی میتوانید مثال پزشکان را بزنید که پزشکان هم مانند مشاورین شرح حال مارا میگیرند و با توجه به توصیفات ما برایمان نسخه مینویسند، مشاور نیز دقیقات همین کار را انجام میدهد با این تفاوت که شیوه درمانش دارو درمانی نیست. اگر هم چنین نظری را نمیپذیرد میتوانید بگویید” می تونیم یک جلسه بریم امتحان کنیم، به هرحال خودمون عاقل هستیم و میتونیم چنین چیزی رو تشخیص بدیم”.
چند نکته مهم که باید رعایت کنید
- هرگز نگویید “بیا بریم مشاوره تا بفهمی مقصر کیه”
- هرگز نگویید “بریم مشاوره تا تکلیفمون معلوم بشه”
- هرگز نگویید” بریم مشاوره تا بهمی چقدر روانی هستی”
- هرگز نگویید “روانیم کردی، باید بریم مشاوره
به طور کلی طوری رفتار نکنید که شوهرتان تصور کند قرار است دادگاهی شود یا همه تقصیرها گردنش بیفتد. طوری موضوع را برایش باز کنید که متوجه شود به دنبال پیدا کردن مقصر نیستید و میخواهید زندگی بهتری داشته باشید. در نهایت توصیه ما به شما این است که اگر همسرتان به هیچ وجه حاضر به مشاوره رگفتن نبود خودتان اقدام کمنید تا به اندازه سهم خود برای زندگی تان تلاش کرده باشید یا نهایتا روی مشکلات فردی خود کار کنید تا حال بهتری داشته باشید.
پرسش و پاسخ کوتاه