در ابتدای ازدواج، زن و مرد عشق و هیجان زیادی را تجربه میکنند که تحمل اختلاف نظرها را ساده میکند، اما با فروکش کردن هیجانات اولیه کنار آمدن با تفاوتها دشوار شده و ناسازگاریها آغاز میشود. منظور از ناسازگاری صرفا اختلاف نظرها نیست، بلکه مجموعی از چالشهایی است که به خوبی مدیریت نشده و باعث آسیب عمیقی به رابطه زن و شوهر شدهاند. در ناسازگاری زوجین، مشکلات به حدی میرسد که خود رایی، غرور، خشم، آزار و تلخی مانع ارتباط موثر بین آنها میشود. اما ناسازگاری پایان زندگی مشترک نیست! کافی است نشانهها و علل آن را بشناسیم و از راهکارهای موثر در این زمینه کمک بگیریم.
نشانههای ناسازگاری زن و شوهر چیست؟
زیاد دعوا میکنید
بر سر هر مساله کوچکی ناراحت یا عصبانی میشوید. نمیتوانید آرام در مورد موضوع صحبت کنید. بیان احساسات و عقایدتان در این شرایط کاری مشکل است. به جای همدلی و پیدا کردن راه حل بر سر یکدیگر فریاد میکشید. احتمالا این رفتار هرروز یا بیشتر روزها تکرار میشود.
لجبازی میکنید و نمیتوانید توافق کنید
قطعا اختلاف نظرهای متعددی بین زن و شوهر در مورد مسائل مختلف زندگی به وجود میآید. وقتی رابطه شما در وضعیت خوبی قرار دارد با کمی گفتگو میتوانید بر سر این موضوعات توافق کنید. اما وقتی زندگی به صحنه جنگ تبدیل میشود توافق کردن بسیار سخت به نظر میرسد. هریک از شما سعی دارد حرف خود را به کرسی بنشاند و توجهی به نظر دیگری ندارد. حتی اگر بدانید حق با همسرتان است چون قصد آزار او یا قدرت نمایی را دارید، با نظرش مخالفت و برعکس آن عمل میکنید.
میخواهید همدیگر را تغییر بدهید
یکی از شروط خوشبختی زوجین این است که بیهیچ قید و شرطی همدیگر را بپذیرند. وقتی سازگاری شما و همسرتان پایین آمده است، نمیتوانید او را همانگونه که هست بپذیرید. مدام سعی در تغییر او دارید. میخواهید عیبهایش را اصلاح کنید و از او همسر ایده آل خودتان را بسازید.
احساس علاقه نمیکنید
شاید قبلا دوست داشتن را از زبان همسرتان میشنیدید یا از رفتارهای او آن را حس میکردید. اما در حال حاضر شک دارید که او به شما علاقه داشته باشد. همچنین علاقه خود را به او از دست داده اید. مطمئن نیستید دوباره بتوانید دوستش داشته باشید و تمایلی به برقراری رابطه جنسی ندارید.
از هم فاصله میگیرید و ترجیح میدهید تنها باشید
برخلاف اوایل ازدواج که از بودن با همسرتان لذت میبردید، اکنون ترجیح میدهید تنها و جدا از او باشید. بیشتر وقت خود را با دوستان یا خانواده خود میگذارید. همسرتان در لحظات زندگی شما حضور پررنگی ندارد. شاید با این روش از تنش و دعوای بیشتر جلوگیری میکنید.
تفریحات مشترک ندارید
نمیتوانید تفریحی که هر دو از آن لذت ببرید پیدا کنید. دیگر از قرارهای دو نفره، قدم زدنهای طولانی، بازیها و هیجانات اول رابطه خبری نیست. رابطه شما محدود به مسائل جدی روزمره شده است.
از همسرتان حمایت نمیکنید
زمانی که همسرتان نیاز به کمک یا حمایت شما دارد، حضور ندارید. از او برای پیشبرد اهدافش پشتیبانی نمیکنید. اگر حقی او ضایع شود برای دفاع از او پیش قدم نمیشوید.
عیبهای همدیگر را بزرگ می بینید
عیبهایی که قبلا زیاد به چشمتان نمیآمدند اکنون آزاردهنده شدهاند. نمیتوانید به سادگی از کنار اشتباهات همسرتان بگذرید. دائما او را به خاطر ویژگیهای بدش سرزنش میکنید. با توهین و تحقیر در مورد عیبهایش صحبت میکنید.
با خانواده همسرتان رابطه خوبی ندارید
وقتی همسرتان را واقعا دوست داشته باشید با خانوادهاش با احترام و خوش برخوردی رفتار میکنید. لازم نیست آنها را از صمیم قلب دوست باشید، اما اگر دیگر نمیتوانید به آنها احترام بگذارید وضعیت تاحدودی نگران کننده است.
افکار و احساسات خود را با یکدیگر در میان نمیگذارید
شاید دیگر در رابطه با همسرتان احساس امنیت نکنید. در این صورت احساسات و افکار خود را با اون در میان نمیگذارید و از ذهن و احساس او هم خبر ندارید. رفتارهای او را با برداشت خودتان تفسیر میکنید. حاضر نیستید با او صحبت کنید و از نیت واقعی او باخبر شوید.
برنامههای مشترک برای آینده ندارید
زوجهای موفق برای خود آینده مشترکی متصور هستند. آنها اهداف مشترکی تعیین و برای رسیدن به آنها تلاش میکنند. اگر رابطه شما دستخوش اختلاف شده باشد احتمالا بیشتر برنامههای شخصی خود را دنبال میکنید. شما خود را در آینده تنها میبینید و تلاشی برای هم مسیر شدن با همسرتان نمیکنید.
زوجین ناسازگار تغییراتی را نسبت به گذشته در رابطهشان احساس میکنند. آنها دیگر احساس علاقه نمیکنند، درصدد تغییر یکدیگر هستند، ترجیح میدهند بیشتر تنها باشند، عیبهای همسرشان را بزرگ میبینند و زیاد دعوا میکنند، تفریحات و اهداف مشترکی ندارند، در مورد افکار و احساساتش باهم صحبت نمیکنند، از همسرشان حمایت نمیکنند و به خانواده او احترام نمیگذارند
ناسازگاری از کجا نشات میگیرد؟
تفاوت در انتظارات و اهداف
هریک از زوجین خواستهها و انتظاراتی از زندگی خود دارند. آنها با توجه به اهدافی که برای خود تعیین کرده اند تصویری از آینده خود در ذهن ساختهاند. هرکدام ارزشهای متفاوتی دارند و زندگی خود را براساس اولویت بندی این ارزشها برنامه ریزی میکنند. به عنوان مثال برای مرد موفقیت شغلی بالاترین ارزش را دارد و برای رسیدن به آن لازم است ساعتهای زیادی را به کار اختصاص دهد. اما برای زن صمیمیت با همسر و تربیت صحیح فرزندان در اولویت اول قرار دارد. رابطه صمیمیتر با زن و فرزندان نیازمند حضور بیشتر مرد در جمع خانواده است. در واقع در این حالت سه راه وجود دارد. مرد از خواستههای خود بگذرد، زن از خواستههای خود بگذرد، یا راه حلی بین این دو پیدا کنند. معمولا علت ناسازگاری ها انتخاب یکی از راههای اول یا دوم است. فردی که از خواسته خود به طور کامل کوتاه آمده احساس شکست میکند. او با ناسازگاری با همسر درصدد جبران شکست خود برمیآید. شما و همسرتان هریک نظام ارزشی خود را دارید و هردو حق دارید برای رسیدن به آن تلاش کنید. در واقع هیچ یک از شما ارزشهای بد یا اشتباهی ندارد. تنها چیزهای متفاوتی از زندگی می خواهید که سازش کردن بر سر آنها برایتان مشکل است.
ازدواج اجباری و بدون علاقه
اگر بدون علاقه و برخلاف میل خود با همسرتان ازدواج کرده اید احتمالا اختلافات و ناسازگاریهای زیادی دارید. ازدواجهایی که با فشار والدین و اطرافیان و بدون عشق و علاقه انجام میشوند، معمولا دوام چندانی نخواهند داشت.
مشکلات روانشناختی زوجین
بعضی از افراد ویژگیهای دارند که از نظر روانشناختی آسیب زا شناخته میشود(مانند بدبینی، پرخاشگری، دروغگویی، عدم تعهد و ..). این ویژگیها با ازدواج تشدید میشود و همسر را آزار میدهد. زوجین باید قبل از ازدواج از سلامت روان یکدیگر مطمئن شود. در صورتی که همسر شما یکی از این مشکلات را به صورت جدی دارد، او را تشویق کنید به متخصصین روانشناسی مراجعه کند.
عدم تعهد به وظایف زندگی مشترک
هریک از زن و مرد بنا بر توافق اولیه بینشان وظایفی را در زندگی مشترک برعهده دارند. وظایفی مانند تامین هزینهها، آشپزی، نظافت، بچه داری و غیره. اگر یکی از زوجین نسبت به انجام وظایف خود متعهد نباشد نظم زندگی به هم میریزد. در این صورت نارضایتی و ناسازگاری همسر طبیعی و غیرقابل اجتناب است.
مسائل مالی
این علت تنش در روابط زوجین به مشکلات بیشتری در زمینه کنترل، قدرت و اعتماد به یکدیگر دامن میزند. پول داشتن دامنه انتخاب را گسترده میکند. زمانی که پول زیادی داشته باشید، انتخابهای بیشتری پیش رویتان قرار میگیرد. اما زمانی که از نظر مالی در مضیقه قرار میگیرید، انتخابهایتان محدود میشود و باید استرس بیشتری را تحمل کنید. نخستین ماهها و سالهای ازدواج تا قبل از خو گرفتن به شرایط جدید به اندازه کافی پرتنش هست، این شرایط را با رفتن زیر بار قرض سختتر نکنید.
اختلاف در تربیت فرزندان
ناهماهنگی روشهای تربیتی زن و شوهر علاوه بر مشکلاتی که برای فرزندان به وجود میآورد، باعث ناسازگاری بین خودشان هم میشود. روشهای اداره کردن و تربیت فرزند، میزان تشویق و تنبیهها یا رقابت برای والد محبوب شدن نزد فرزند نمونه ای از مشکلات احتمالی در این زمینه است.
نارضایتی جنسی
مسائل مربوط به رابطه جنسی، از جمله تعداد دفعات نزدیکی، یکی از بحثهای قدیمی و رایج بین زن و شوهر است. برخی همسران به دلایل مختلفی نمیتوانند رضایت یکدیگر را جلب کنند، و به این ترتیب آتش ناسازگاری بین زن و شوهر شعلهورتر میشود. برقراری رابطه جنسی سالم یکی از مزایای زندگی زناشویی است. متاسفانه این هدیه گاهی اوقات به منشأ استرس و مشاجره تبدیل میشود.
رابطه بد با خانواده همسر
یکی از حساسترین موضوعاتی که به جرو بحثهای آتشین دامن میزند، خانواده همسر است. “درباره مادرم درست حرف بزن” یکی از متداولترین جملههای شروع کنندهی دعواهای زناشویی است. جدا شدن از خانواده پدری و در عین حال وفادار ماندن به خانواده خود و خانواده جدید در عمل آنقدرها هم آسان نیست.
انتظارات غیر واقع بینانه
اگر از صد زن و شوهر بپرسید که “انتظار دارید همسرتان بینقص و کامل باشد؟” احتمالاً جواب تمام زوجین منفی خواهد بود. البته این جواب حرف دل آنها نیست، و کارهای آنها در عمل خلاف این پاسخ را نشان میدهد. آستانه صبر بعضی زن و شوهرها آنقدر پایین است که در واقع به جز ایدهآل مطلق چیز دیگری را نمیپذیرند و تایید نمیکنند.
ریشه اصلی ناسازگاری زن و شوهر تفاوت و یا گاها تناقض در انتظارات و اهداف هرکدام در زندگی است که ممکن است در زمینه های مختلف مانند مسائل مالی، تربیت فرزندان ویا روابط خانوادگی بروز پیدا کند. گاهی هم این ناسازگاری بدلیل اجباری بدون ازدواج، اختلالات شخصیتی و انتظارات غیر واقع بینانه از هم باشد.
راهکارهایی برای کاهش ناسازگاری
برای شروع لازم است نیاز به تغییر را حس کنید. آیا به جایی رسیدهاید که با جدیت دنبال راه حل بگردید؟ حاضرید هرکاری برای بهتر شدن اوضاع انجام دهید؟ این بهترین نقطه برای شروع است. در مورد دلایل ذکر شده فکر کنید و ریشه اختلافات خود را بیابید. ممکن است همه موارد در مورد شما صدق نکند. عوامل مهم مربوط به رابطهتان را پیدا کرده و روی حل و فصل آنها تمرکز کنید.
سازش بر سر خواسته ها و انتظارات
شما از دو فرهنگ متفاوت هستید و شخصیتهایی متفاوت دارید. ناسازگاری نتیجه تفاوت در انتظارات و نیازهاست. در مورد خواستهها و نیازهای خود با همسرتان صحبت کنید. سپس به صحبتهای او در مورد انتظاراتش گوش کنید. همه گزینههایی که دارید را بررسی کنید. در نهایت گزینهای را انتخاب کنید که تعادلی بین خواستههای هر دوی شما برقرار میکند. میتوانید به همسرتان بگویید اگر یکی از عادتهای بدش را ترک کند، شما هم یکی از رفتارهای آزاردهنده برای او را حذف میکنید. مثلا اگر در هنگام صحبت با شما به تلفن همراهش نگاه نکند، شما هم کانالهای تلویزیون را تندتند عوض نمی کنید. راه دیگر این است که از او بخواهد این بار به روش شما عمل کند و دفعه دیگر شما به روش او عمل کنید. اگر شما به مهمانیهای عصرانه علاقه دارید و همسرتان اصرار به سرو شام دارد، میتوانید قرار بگذارید که هربار یکی از شما مسئول برگزاری مهمانی باشد. فردی که مسئول است اجازه دارد به سبک دلخواه خود از مهمانان پذیرایی کند. یک روش دیگر این است که بخشی از خواستههای هریک را در تصمیمگیری لحاظ کنید. به عنوان مثال اگر بین زندگی در آپارتمان یا خانه ویلایی اختلاف نظر دارید، میتوانید به دنبال آپارتمانی در طبقه همکف و حق استفاده ازحیاط باشید. از او بپرسید آیا حاضر است روش شما را برای یکی دو هفته امتحان کند؟ اگر با آن موافق یا راحت نبود آنگاه به روش قدیمی دلخواه او بازگردید. به عنوان روشی دیگر میتوانید انتخابهای موجود را بین خود تقسیم کنید. مثلا برای رفتن به پیک نیک همسرتان مقصد را انتخاب کند و شما نوع تفریحاتی که قرار است انجام دهید.
در ادامه تکنیکهایی برای کمک به سازش بهتر زوجین ارائه میشود:
با قانون ده دقیقه صحبت کنید
با همسرتان در مورد مشکلات و احساساتی که دارید صحبت کنید و نظر او را بپرسید. برای اینکه وسط حرف یکدیگر نپرید قانون 10 دقیقه را رعایت کنید. ده دقیقه شما صحبت کنید و از همسرتان بخواهید در این مدت سکوت کند، سپس شما ده دقیقه به حرفهای همسرتان گوش دهید و برای پاسخ دادن منتظر نوبت خود باشید. سعی کنید لحن صحبتتان را آرام نگه دارید. این روند تا رسیدن به نتیجه ادامه دهید.
بد صحبت کردن را کنار بگذارید
با تحقیر، توهین و کنایه به شخصیت همسرتان حمله نکنید. کسی که مورد حمله قرار گرفته باشد تمام انرژی خود را صرف دفاع از خود میکند. در این صورت همسرتان به خواستهها و احساسات شما توجه نمیکند. تنها دغدغه او بازسازی شخصیتش است که شما تخریب کردهاید. خواسته هایتان را واضح و صریح بیان کنید. غر نزنید. در هنگام عصبانیت قبل از صحبت کردن، احساسات همسرتان را در نظر بگیرید. تمرین کنید کنایه و توهین را از رابطه خود حذف کنید.
ببینید چه مواقعی بیشتر بحث میکنید
زمانهایی که مستعد بحث و جدل با همسرتان هستید را شناسایی کنید. ببنید در این مواقع چه احساسی دارید. چه افکاری از ذهن شما میگذرند. چه رفتارهایی میکنید. پس از پایان بحث چه احساسی دارید. آیا به نتیجه دلخواهتان میرسید. چه کارهای بهتری میتوانید در این مواقع انجام دهید.
بپذیرید که کامل نیستید
هیچکس کامل نیست. با همان دقتی که عیبهای همسرتان را میبینید و به او گوشزد میکنید، به رفتار خود دقت کنید. ببینید در چه مواردی عجولانه و به دور از انصاف رفتار میکنید. چه انتظارات غیرواقع بینانهای از همسرتان دارید. از دید همسرتان به خود نگاه کنید و ببینید چه مواردی را لازم است برای بهتر شدن رابطه تان تغییر دهید.
تفاوتها را بپذیرید
بعضی تفاوتهای شخصیتی ممکن است در ابتدای ازدواج برای شما جذاب باشد. ممکن است شما درونگرا و کم حرف باشید و جذب شادابی و انرژی همسر برونگرایتان شده باشید. اما پس از مدتی تفاوت نیازها شما را آزار میدهید و آرزو میکنید همسرتان بیشتر شبیه شما بود. بپذیرید که شخصیت شما در بعضی موارد متفاوت است و نمیتوانید همسرتان را کاملا تغییر دهید. برای کم کردن فاصله های شخصیتیتان باهم تلاش کنید.
هربار یک مشکل را حل کنید
وقتی میخواهید در مورد مشکلاتتان با یکدیگر صحبت کنید، تنها بر روی یک مشکل تمرکز کنید. از این شاخه به آن شاخه نپرید. تمام مسائل گذشته را پیش نکشید. اگر در مورد اتفاقی که دیروز در مهمانی افتاده است صحبت میکنید، نگذارید بحث به رفتار بد مادر همسرتان در مراسم عروسی 10 سال پیش برسد! اگر احساس کردید دارید از موضوع کنونی دور میشود به یکدیگر تذکر بدهید. میتوانید برای قطع نکردن صحبت همسرتان از ابتدا موضوع را روی کاغذی بنویسید و در صورت منحرف شدن از بحث به آن اشاره کنید.
به جای مقصر به دنبال راه حل باشید
پیدا کردن مقصر و متهم کردن یکدیگر کار دشواری نیست. معمولا در دعواهای زن و شوهر هریک دیگری را مقصر میداند و تمام تلاش خود را برای محکوم کردن همسر به کار میگیرد. اما این مقصریابی حاصلی جز ایجاد احساسات منفی و فاصله گرفتن زن و شوهر ندارد. به جای مقصر دانستن همسرتان به دنبال راه حلی عملی باشید. سعی کنید راهی برای توافق بر سر اختلافات بیابید. همه راه حلهای موجود را مطرح کنید و موضوع بحث را به بررسی مزایا و معایب آنها تغییر دهید.
بخشش را تمرین کنید
کسانی که توانایی بیشتری در بخشیدن دیگران دارند، کمتر به دنبال تلافی کردن هستند. آنها برای جبران ناراحتیهایشان به احساس طرف مقابل ضربه نمیزنند. تلاش میکنند راه حل موثری برای رهایی از احساسات خود پیدا کنند.گاهی خود را جای همسرتان بگذارید. سعی کنید از دید او به مسائل نگاه کنید. دلیلی قانع کننده برای رفتار نامطلوبش با شما پیدا کنید (مانند خستگی یا فشار کاری) تا بتوانید او را ببخشید و از احساس خشم رها شوید. پس از بخشش، در فضایی آرام در مورد احساساتتان با او صحبت کنید.
زمان بیشتری را با هم بگذرانید
زمانهایی را به تفریح و اوقات دو نفره با همسرتان اختصاص دهید. در این مواقع در مورد مشکلات و ناراحتیهایتان صحبت نکنید. خاطرات خوبی که باهم داشته اید را مرور کنید. به دنبال صمیمیت جسمی و کلامی بیشتر با همسرتان باشید. ذهنتان را در زمان حال نگه دارید. روی نکات مثبتی که در همسرتان می بینید تمرکز کنید. اگر از او ناراحتید اشکالی ندارد ، ناراحتیتان را برای زمان حل مشکل نگه دارید. حتی برای چند دقیقه در روز از بودن در کنارش لذت ببرید.
مرزهایتان را مشخص کنید
هر خانواده نیاز به مرزبندیهایی دارد. حد و حدود شما با همدیگر، با فرزندان، دوستان، خانواده و سایر افراد باید مشخص باشد. حریم شخصی بین خود و همسرتان را مشخص کنید(مثلا از چک کردن گوشی و وسایل شخصی یکدیگر بدون اجازه پرهیز کنید). در مورد نحوه رفتار با فرزندانتان باهم توافق کنید. حوزه اختیارات خانواده خود و همسرتان را مشخص کنید. اجازه ندهید دیگران برای زندگی شما تصمیم بگیرند. گاهی یکی از زوجین با اعضای خانواده، دوستان یا یکی از فرزندان یارکشی میکند و از همسرش دور میشود. در این حالت زوج دیگر احساس نادیده گرفته شدن میکند. فراموش نکنید شما و همسرتان در یک تیم هستید و سایر افراد هم باید هریک در جایگاه صحیح خود نسبت به شما قرار بگیرند.
خود را جزو خانواده همسرتان بدانید
شما با ازدواج، عضوی از خانواده همسرتان شده اید. سعی کنید رفتار آنها را مانند رفتار خانواده خود ارزیابی کنید. سالها با خانواده خود زندگی کرده و با خوبیها و بدیهای آنها کنار آمدهاید. احتمالا از عشق خانواده خود نسبت به خودتان مطمئن هستید و برخوردهای ناراحت کننده آنها را ساده تر میبخشید. با خانواده همسرتان هم مانند بخشی از خانواده خود رفتار کنید. اگر آنها با شما بدرفتاری میکنند بگذارید تغییر رفتارتان شگفت زدهشان کند.
از مشاور خانواده کمک بگیرید
اگر نمیدانید از کجا شروع کنید یا انجام راهکارهای بالا برایتان مشکل است نا امید نشوید. شما تنها زوجی نیستید که در اختلافاتشان غرق شده اند. با مشاورین خانواده مشورت کنید. آنها راه حل بیشتری برای شما و همسرتان دارند.
ناسازگاری بین زن و شوهرها به صورت کاهش علاقه، میل به تغییر دادن همسر، بحث و جدل زیاد، میل به تنها بودن، نداشتن برنامهها و تفریحات مشترک، بیاحترامی به خانواده همسر، بیخبری از افکار و احساسات یکدیگر، عدم حمایت از یکدیگر و بزرگنمایی عیبهای همسر بروز میکند. ریشه اصلی این اختلافات تفاوت در انتظارات و اهداف زوجین و توانایی پایین آنها در سازش است. از دیگر علل آن میتوان به مشکلات روانشناختی زوجین، عدم تعهد به وظایف، مسائل مالی، تربیت فرزندان، رابطه جنسی، رابطه با خانواده همسر، سوء تعبیر از رفتار و گفتار یکدیگر، انتظارات غیرواقع بینانه و یا بد صحبت کردن باهم اشاره کرد. اگر تصمیم جدی به حل مشکلات خانوادگیتان گرفتهاید، با کمک همسرتان علتهای اصلی آن را پیدا کنید. در مورد تفاوت در ارزش ها و انتظاراتتان با هم سازش کنید. برای اینکار میتوانید با قانون ده دقیقه با همسرتان صحبت کنید. سعی کنید لحنتان آرام و بدون توهین و کنایه باشد. ببینید چه مواقعی بیشتر با همسرتان بحث می کنید و چه رفتاری را میتوانید جایگزین آن کنید. تفاوتهای یکدیگر و نقاط ضعف خود را بپذیرید. به جای مقصر به دنبال راه حل باشید و هربار فقط روی حل یک مشکل تمرکز کنید. زمانهای لذت بخش بیشتری را باهم بگذارنید. به خانواده همسرتان احترام بگذارید. مرزهای خود را در زندگی مشخص کنید. اگر نیاز به کمک بیشتری دارید با مشاور خانواده صحبت کنید.
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام من با زنم 12 سال اختلاف سن داریم،
الان33 ساله و زنم 21 ساله هست، هر کاری میخوام بکنم، قبول نمیکنه، مثلا تهران بهترین گزینه کاری رو داشتم، ولی قبول نکرد، دوتا دختر دوقلو داریم، ولی ب تربیت بچه ها اهمیت نمیده، بد دهن هست، تنبله، خونه همیه بهم ریخته و. ظرفا کثیف، دوهفته یه بار حموم، پول دوست، و نمک نشناس، کاری کنی، دوست داره، نکنی دور میشه، توقع بیش از حد، البته اختلاف طبقاتی وشخصیتی هم داریم
سلام.من خیلی با شوهرم مشکل دارم واقعا دیگه نمیدونم چکار کنم چطور باهاش رفتار کنم مثل یه بچه ی لجباز با من لج میکنه من قبلا طلاق گرفته بودم دو تا بچه هم داشتم ۲۵ سالم بود بعد با این شوهرم اشنا شدیم بعد باهم ازدوهج کردیم سرپرستی دخترام رو به عهده گرفت ولی بعد از سه سال هم با خودم هم بابچه هام وهم با خانوادم عین یه دشمن خونی رفتار میکنه یکی از دخترام با یکی ازدواج کرد ورفت بهتره بگم فرار کرد ولی یکی از دخترام پیشم هست الان از این شوهرم دو تا بچه دارم چهارده ساله دهرم زندگی میکنم باهاش ولی بهتره بگم عمرمو تباه میکنم زندگی نیست کههمش تنش وقتی میاد خونه قلبمون میخواد از سینه مون بزنه بیرون .لطفا کمکم کنید
سلام
دوست گرامی شما باید خیلی زودتر نسبت به رفع مشکلات اقدام می کردید و با همراهی مشاور ،رفتار همسرتان را تعدیل میکردید.
از طرفی باید دید بعد از 3 سال از ازدواجتان چرا رفتار همسرتان تغییر کرده و علت آن چیست؟
بهترین کار در حال حاضر این هست که با خود ایشان صحبت کنید و مسایل را باز کنید و دلیل رفتارهای ایشان را متوجه بشید