بعد از پایان یک رابطه، معمولا زمانی پیش می‌آید که شما تصمیم خود را مبنی بر جدایی زیر سوال می‌برید. از خودتان می‌پرسید، “آیا باید یک بار دیگر تلاشم را برای حفظ رابطه انجام می‌دادم؟” و این را در نظر می‌گیرید که آیا باید به رابطه مشترک با دوست پسر خود بازگردید. شما این حرف را سبک سنگین کرده، لیستی از مواردی در موافقت و مخالفت این حرف تهیه می‌کنید ، چرا که می‌دانید که این کار شبیه به یک معامله است. بعد از بررسی این لیست می‌توان گفت که پایان دادن به رابطه کار درستی بوده یا خیر. شما احساسات ضد و نقیض بسیاری دارید که کار متمایز کردن بخش احساسی مغز با بخش منطقی آن را غیر ممکن می‌کند. به این فکر می‌کنید که آیا تمایل بازگشت به رابطه مشترک با دوست پسرتان در شما کم رنگ می‌شود، یا اینکه این احساسات به معنی آن است که شما هرگز هدف‌تان پایان دادن به رابطه نبوده است.

چه رابطه‌ای ارزش برگرداندن دارد؟

از وقتی که از هم جدا شده‌اید، زمان مشخصی گذشته است

زمان همه دردها را درمان می‌کند، درست؟ ممکن است همه آن چیزی که شما نیاز داشتید این بوده که مدتی جدا شوید تا بتوانید روی خودتان کمی خودکاوی انجام دهید یا اینکه، این نیاز می‌توانست این باشد که هر دوی شما با گذر زمان، بالغ‌تر و عاقل‌تر خواهید شد. در اغلب اوقات، با گذر زمان، شما فراموش خواهید کرد که برای چه چیزی می‌جنگیدید، و لذا می‌توانید رابطه را مجدد و با یک پرونده سفید شروع کنید. فارغ از اینکه موضوع جدایی چه بوده، زمان باعث شده هر دوی شما متوجه شوید که آیا می‌خواهید با کس دیگری وارد رابطه شوید یا خیر، پس دیگر معطلی برای چه؟

مشکل قابل حل است

اگر مشکلی که باعث جدایی شما شده دیگر وجود نداشته باشد، پس هر طور هم که شده، کار بازگشت به رابطه را انجام بدهید. ممکن است دلیل جدایی شما و دوست پسرتان این بوده که شما از هم دور بودید و اکنون هر دوی شما در یک شهر زندگی می‌کنید. ممکن است شما به این دلیل جدا شده‌اید که طرف مقابل شما همیشه درگیر کار بوده و اکنون متوجه این نکته شده که برای زندگی بیشتر وقت بگذارد. زمانی که متوجه شدید که این مشکل حل شده، بازگشت به رابطه مشترک به نظر ساده‌ترین راه است.

هر دوی شما اکنون دنبال یک هدف مشترک هستید

گاهی اوقات ممکن است با کسی آشنا بشوید و متوجه شوید که اهداف‌تان مشترک نیست. رابطه باید تمام شود، چرا که این نوع رابطه راه به جایی نمی‌برد. این هدف مثلا می‌تواند این باشد که شما نمی‌خواهید بچه داشته باشید و او دوست دارد بچه‌ داشته باشد. گرچه، انسان‌ها عوض می‌شوند، و به همین ترتیب خواسته‌ها و نیازهای ما نیز دچار تغییر می‌شوند. شما می‌توانید ذهن‌تان را تغییر داده و بعدا تصمیم به بچه‌دار شدن بگیرید، و با هم بخواهید که بچه‌دار شوید. اگر هر دوی شما در حال حاضر اهداف مشترکی را دنبال می‌کنید، به نظر می‌رسد که گذر زمان به نفع شما بوده است.

مطمئن هستید که این فرد برای شما بهترین است

اگر فردی را که با او آشنا شده‌اید یا هنوز آشنا نشده‌اید از زندگی‌تان حذف کنید و ببینید که زندگی‌تان امروز چگونه میشد، آیا خصوصیات این فرد با چیزهای ابتدایی که شما در رابطه نیاز دارید در یک ردیف قرار می‌گیرد؟ برخی زنان به یک شریک عاطفی وفادار نیاز دارند، برخی دیگر به کسی نیاز دارند که آنها را باور داشته باشد، در حالی که برخی دیگر از آنان می‌گویند که همین که یک مرد درستکار و صادق باشد، از همه چیز مهم‌تر است. یک لیست کوتاه از نیازهای خود را بدون تصور کردن او در زندگی‌تان تهیه کنید و سپس گزینه‌های مرتبط به او را خط زده و ببینید که او کجای لیست شما قرار می‌گیرد. اگر با جواب‌های خودتان صادق باشید، خیلی سریع خواهید فهمید که آیا انجام این کار یک ایده خوب است یا خیر.

نسبت به قبل بالغ‌تر و عاقل‌تر شده‌اید

زمان می‌گذرد و شما هم عاقل‌تر و بالغ‌تر می‌شوید. در اینگونه موارد، همه چیز برای هر دوی شما کاملا متفاوت خواهد شد. در رابطه‌ مجددتان با یکدیگر به احتمال زیاد یک حساسیت متفاوت‌تر و بالغ‌تر وجود خواهد داشت.

هر دوی شما به فرصت دوباره اعتقاد دارید، و می‌خواهید مشکلات را حل کنید

چه کسی گفته که شما نباید به کسی فرصت دوباره بدهید؟ هیچ قانون مشخصی وجود ندارد که بگوید دادن فرصت دوباره در یک رابطه ممنوع است. این بستگی به شما دارد که تصمیم بگیرید آیا دادن یک فرصت دوباره انتخاب خوبی برای شما خواهد بود یا خیر. ممکن است شما و طرف مقابل‌تان اشتباهی انجام داده باشید، و هر دوی شما قادر باشید از آن اشتباه درس گرفته، همدیگر را ببخشید و جلو بروید. اگر هر دوی شما تصمیم گرفته‌اید که روی رابطه‌تان کار کرده و یک فرصت دوباره به آن بدهید، پس این کار را انجام بدهید.

اگر مدت زمان کافی از کات کردن‌تان گذشته باشد و دلیل تمام شدن رابطه بخاطر مسائل و مشکلات بزرگی نبوده است برگرداندن رابطه فکر خوبی است. یا اگر در گذشته در مورد موضوع مهمی اختلاف نظر داشتید ولی الان هر دو بر سر آن موضوع توافق دارید یا با گذشت زمان و فروکش کردن هیجانات بازهم مطمئن هستید او بهترین گزینه برای شماست حتما برای عشق‌تان تلاش کنید. برای برگرداندن عشق از دست رفته همیار عشق کارگاه آموزشی آنلاین برگزار می‌کند و در آن سیستم KLR که یک سیستم علمی و کاربردی، حاصل پژوهش‌های علمی و سالها تجربه مشاوره است را آموزش می‌دهد.

چه رابطه‌ای را نباید برگرداند؟

مشکلی که باعث جدایی شده، در وهله اول به دلیلی قابل حل و فصل نیست

به اینکه چرا از هم جدا شدید فکر کنید. راجع به تمام مشکلاتی که با دوست پسر خود داشته‌اید فکر کنید. آیا ناتوانی او در حفظ شغلش شما را عصبانی کرده است؟ آیا دلیل شما برای پایان دادن به رابطه، ابراز علاقه پیوسته او به پسرهای دیگر علی رغم علاقه‌اش به شما بوده است؟ یا اینکه شاید شما دائما در حال جدال روی مسائلی از برنامه شام گرفته تا جواب این سوال که آیا پلوتو ستاره است یا خیر، بوده‌اید.

هنگامی برقراری مجدد رابطه خود با طرف مقابل‌تان مد نظرتان است، به این فکر کنید که چه چیزی باعث شده شما جوش بیاورید. چه چیزی رابطه شما را غیر قابل اصلاح کرده است. آیا آن رابطه همان چیزی است که واقعا می‌خواهید به آن بازگردید؟ زمان باعث می‌شود ما همه چیزهای بد را فراموش کرده و فقط خوبی‌ها را بیاد بیاوریم، اما شما رابطه‌تان با شریک عاطفی‌تان را به دلیلی قطع کرده‌اید. قبل از اینکه به عقب برگردید آن دلایل را در نظر بگیرید.

آیا دلیل بازگشت به رابطه تنهایی است؟ 

بسیاری از روابط از سر گرفته شده که موفقیت‌آمیز می‌شوند، زمانی هستند که دو انسان کامل با یکدیگر آشنا شده و یکدیگر را بدون در نظر گرفتن هر فاکتور دیگری انتخاب کرده‌اند. خواه دلیلش این باشد که شما و دوست پسرتان بعد این رابطه دچار شکست عشقی شده و خواه اینکه در یافتن فرد دیگر ناموفق بوده‌اید. اینها دلایل خوبی برای بازگشت به عقب نیستند. اما اگر شما از شرایط فعلی خود خوشحال هستید، پس نقطه خوبی برای شروع است.

زندگی در گذشته مانع پیشرفت شما می‌شود

ممکن است بخاطر اینکه اکنون احساسی شده‌اید بخواهید که دوست پسرتان به رابطه برگردد. شما به خاطرات خوب گذشته فکر می‌کنید و آرزو می‌کنید که کاش هنوز هم ادامه داشتند، شما به یاد شام خوردن در شب‌های مهتابی و سفر به کنار دریا افتاده، اما اکنون در حال درست کردن دسر فقط برای یک نفر بجای دو نفر هستید (و اشتهای انسان هم هنگام خوردن کیک شکلاتی با دیگران کمتر می‌شود). همه ما گاه‌گاهی درگیر گذشته می‌شویم، و از آنجا که یک نوستالژی کوچک می‌تواند اوقات ما را تلخ کند، فکر کردن به اینکه در گذشته چه اتفاقی افتاده دلیل خوبی برای بازگشت دوست پسرتان به رابطه نیست.

حرکت به جلو بدون توجه به گذشته اغلب بهترین دارو برای شکست عشقی است. ایستادن و فکر کردن به آن چیزی که در گذشته اتفاق افتاده هرگز اجازه نمی‌دهد که در زندگی به جلو حرکت کنید، تصور کنید که ما به عنوان انسان هرگز قادر نبودیم تا از اشتباهات خود درس بگیریم. در نتیجه بخاطر همان اشتباهات احمقانه در ادامه زندگی خود به فنا می‌رفتیم. اگر تصمیم گرفته‌ایم همسری اختیار کنیم که ما را درک نمی‌کند، پس در ادامه زندگی‌مان هم دائما در حال انتخاب همان نوع از افراد هستیم. آیا آن کار تمام توان و انرژی شما را نمی‌گیرد؟ از توانایی خود برای درس گرفتن از اشتباهات گذشته بجای تکرار آنها، بمنظور بهتر و سالم‌تر کردن رابطه آینده‌تان نسبت به رابطه سابق‌تان استفاده کنید.

تحت تاثیر زوج‌هایی که دوباره به رابطه برگشتند قرار بگیرید

شما دیده‌اید که چنین چیزی قبلا اتفاق افتاده است. دوست شما یا پسرعموی‌تان یا خواهر ساقدوش دوست صمیمی‌تان قبلا یک شکست عشقی شدید داشته، ولی بعدا متوجه شده که آن دوست پسر برای او واقعا بی همتا بوده است. و سپس آنها طی یک مراسم باشکوه ازدواج کرده و بعد از آن به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کرده‌اند. آفرین به آنها. اما یک چیز در اینجا نرمال نیست، این مثال یک آدرس دادن غلط به شماست. علاوه بر آن، آیا شما حتی جزئیات اینکه چرا آن زوج در وهله اول از هم جدا شدند را می‌دانید؟ ممکن است جدایی آنها بخاطر یک چیز احمقانه بوده باشد. یا اینکه اصلا شاید آنها یک استثناء باشند و این در مورد شما صدق نکند.

در بیشتر مواقع، دو نفر به رابطه برگشته و متوجه می‌شوند که همان مشکلات گذشته باز هم وجود دارد. طرف مقابل او باز هم به او احترام نمی‌گذارد، و یا از پرداخت بهای هر چیزی سر باز می‌زند. این مشکلات که باعث جدایی آنها شده است هنوز هم وجود دارند. هیچ چیز عوض نشده است. بازگشت به رابطه مشترک معمولا فقط باعث تکرار مکررات دلایل اینکه چرا بار اول از هم جدا شدید می‌شود. که باز هم باعث یک جدایی دیگر می‌شود.

اغلب افراد عوض نمی‌شوند

این یک موضوع بحث برانگیز است، اما در اینجا نمی‌خواهم آن را وارد بحث کنم. آدم‌ها عوض نمی‌شوند. مطمئنا، ممکن است در بدو بازگشت به رابطه، دوست دختر شما برای چند هفته به بهترین شکل ممکن رفتار کند. اما وقتی در بحر آن فرو می‌روید می‌بینید که او هنوز همان زنی است که روزی نتوانستید با او کنار بیایید. احتمال اینکه طرف مقابل شما این بار عوض شود چیزی نزدیک به صفر است. اکنون، بله انسان‌ها قابلیت تغییر را دارند، اما این یک اصل مطلق نیست. انسان‌ها می‌توانند لباس‌هایشان، مدل موهایشان، حتی جنبه‌های شخصیتی‌شان را نیز تغییر دهند. اما تغییر باید از درون فرد باشد (و حتی اگر شما هم بخواهید تغییر کنید، بسیار مشکل است).

طرف مقابل‌تان خودش را برای شما تغییر نمی‌دهد. شخصیت او، عادات بد او، طوری که او وقتی کسی او را نمی‌بیند واقعا هست، در 99.9876% موارد این خصوصیات تغییر نمی‌کند. شما بهتر است کسی را پیدا کنید که نیازی به تغییر نداشته باشد. یک رابطه خوب زمانی شروع می‌شود که شما فرد مقابل را بخاطر خودش بپذیرید، یعنی زمانی که همه دیوارهای بین شما فرو بریزد، زمانی که شما او را در بهترین و بدترین حالتش می‌بینید، و او را به همان صورتی که هست دوست دارید.

به پای کسی که در وهله اول نتواند شما را در کنار خودش تحمل کند ننشینید

حتی اگر ابتدا طرف مقابل شما رابطه را قطع کرده و باعث شکست عشقی شما شده، باز هم این قاعده کاربرد دارد. در هر دو صورت، یکی از شما خواهان جدایی شده و طرف دیگر مجبور است که با آن کنار بیاید. چیزی در رابطه شما بوده که ادامه دادن رابطه را برای یک از شما غیرممکن ساخته، بنابراین بودن با طرف مقابل برای شما ایده‌آل نخواهد بود. لذا چرا باید به پای چنین رابطه‌ای بنشینید.

خط پایان زمانی است که جدایی اتفاق می‌افتد. جدایی به این معنی است که چیزی فراتر از یک رنجش کوچک در رابطه اتفاق افتاده است. و همه اینها می‌گوید که شما می‌توانید شخص بهتری را پیدا کنید. یعنی کسی که نمی‌خواهد از شما جدا شود، یا شما نمی‌خواهید از او جدا شوید. هیچ‌گاه منکر خوشبختی خود در آینده نشوید. حتی اگر نتوانید آن را اکنون ببینید، می‌توانید شخص بهتری را پیدا کنید. شما می‌توانید کسی را پیدا کنید که رفتار بهتری نسبت به دوست پسر قبلی‌تان با شما داشته باشد. اما برای اینکه این کار اتفاق بیفتد، باید به سمت جلو حرکت کرده به رابطه قبلتان باز نگردید.

اگر طرف مقابل‌تان از نظر اخلاقی به شما متعهد نیوده، یا نسبت به شغل و درآمد خود مسئولیت پذیر نبوده و یا اینکه شما اولویت زندگی او نبودید پس ارزش برگرداندن ندارد. توجه داشته باشید اغلب آدم‌ها با گذشت زمان اصلاح نمی‌شوند و رفتارهای بدشان تغییر نمی‌کند بنابراین برگرداندن رابطه به امید تغییر طرف مقابل‌تان، از سر تنهایی و یا غرق بودن در خاطرات گذشته اشتباه است.

موارد دیگری که باید در تعیین اینکه آیا بازگشت به رابطه تصمیم خوبی است یا خیر، در نظر بگیرید

آیا هر دوی شما در حال حاضر تنها بوده یا اینکه با شخص دیگری در ارتباط هستید؟

معمولا یکی یا هر دوی شما بعد از جدایی با فرد دیگری وارد رابطه می‌شوید. خیلی زود و تا دیر نشده راجع به این قضیه از طرف مقابل‌تان سوال کنید تا مطمئن شوید در تمام این مدت کسی نبوده که به او باور داشته باشد و با او برنامه خاصی برای آینده داشته باشند. نه تنها بصورت شفاهی از او اطمینان بخواهید بلکه از او بخواهید شواهدی (یا اگر آن شخص شما هستید آماده ارائه جند نمونه از این شواهد باشید) را هم مبنی بر اینکه همه اطرافیانش بخوبی از حضور شما آگاه بوده و رابطه وی با آنها قطعا تمام شده است، به شما ارائه کند. در دسترس نگه داشتن افراد دیگر با گفتن “دوست گاه‌گاهی” ساده است و نتیجه نمی‌دهد، خواه اینکه شما همه چیز او باشید یا نباشید.

این خبر چگونه به دست دوستان/خانواده او و دوستان/خانواده شما می‌رسد؟

اگر شما تصمیم داشته باشید که رابطه را مجدد از سر بگیرید، خانواده و دوستان شما نیاز دارند که بدانند شما بصورت قلبی خواسته‌اید که این کار را انجام بدهید و سوء تفاهمات بین شما حل شده است. این کار در صورتی که یکدیگر را کتک کاری کرده باشید و دوباره به موارد زشتی که بین شما اتفاق افتاده بپردازید، می‌تواند مشکل باشد. البته از آنها حمایت بخواهید و حتی اگر کسی خواست اتفاقات یا بحث‌های منفی را وارد رابطه شما کند، مؤدبانه به آنها بگویید که شما رابطه‌تان را مجدد شروع کرده‌اید و چه در حضور او بودید و چه نبودید، از این کار او براحتی نگذرید. در نهایت آنها متوجه خواهند شد و به حریم شما احترام می‌گذارند. آمادگی این را داشته باشید که شما ممکن است با برخی‌ها در این مسیر قطع رابطه کنید، اما اگر می‌خواهید این بار با هم باشید، همه اینها ارزشش را دارد.

آیا برای مواجهه با افراد منفی‌باف آماده هستید؟

همیشه افرادی وجود دارند که خواهند گفت که بازگشت به رابطه ایده خوبی نیست، حالا خواه این حرف درست باشد و خواه درست نباشد. بازگشت‌تان به رابطه را فقط با گروه اندکی که شما را دوست دارند (و یا شما آنها را دوست دارید) و تنها هدفشان این است که شما را خوشحال ببینند در میان بگذارید. چه آن شخص یک دوست بی طرف، یک روحانی، یک مربی، یا زوجی باشند که برای شما قابل احترام هستند. زمان گذاشته و نقاط مثبت و منفی بازگشت به رابطه را با آنها در میان بگذارید و با یک دید باز به نظرات آنها گوش دهید. فیدبک گرفته شده از آنان را ارزیابی کرده و ببینید چه چیزی برای شما خوب و چه چیزی بد است. معمولا ضربان قلب شما با واقعیت تشدید می‌شود.

قبل از برگشتن به رابطه علاوه بر اینکه خودتان نباید با شخص دیگری در رابطه و تعهد باشید حتما باید بررسی کنید طرف مقابل‌تان هم با شخص دیگری در رابطه نباشد. همچنین به این موضوع فکر کنید  که در حال حاضر وجهه شما در میان خانواده و دوستان خودتان و او چگونه است. زمانی که تمام شدن رابطه‌تان را به بقیه اعلام کردید چه حرف‌هایی در مورد هم به دوستان و اطرافیان‌تان گفته‌اید. حتما هم خودتان را برای شنیدن حرف‌های افراد منفی‌باف که بازگشت شما به رابطه را زیر سوال می‌برند آماده کنید.