گفتگوی صادقانه‌ای با مادرتان داشته باشید و از او بپرسید که چرا عشقتان را دوست ندارد یا ازدواجتان را تایید نمی‌کند. در کمال آرامش و احترام اجازه بدهید که مادرتان مخالفت‌هایش را با این ازدواج بیان کند. شاید در خلال این گفتگو متوجه شوید که مادرتان فرصت کافی برای شناخت عشقتان نداشته است یا مشخص شود که موضع‌گیری او نسبت به این ازدواج به خاطر یک سوءتفاهم است. اگر دلیل اصلی مخالفت مادرتان را پیدا کنید، می‌توانید او را متقاعد کنید که نامزدتان می‌تواند همسر ایده‌آلی باشد.

 

عادلانه نیست که برای اثبات حرفتان، درس دادن به مادرتان یا متحد پیدا کردن برای خودتان در نبردی که با مادرتان بر سر تفاوت مذهبی، قومیتی یا جایگاه اجتماعی دارید، از عشقتان به عنوان سرباز پیاده‌نظام استفاده کنید. درست است که وقتی عشقتان را در کنارتان دارید، احساس دلگرمی بیشتری در این نبرد پیدا می‌کنید، اما ایده “ما در برابر آن‌ها” بنیان محکمی برای یک رابطه پایدار نیست. پس صف‌آرایی را کنار بگذارید و انگیزه‌هایتان را مشخص کنید. پیش از هر چیز اطمینان حاصل کنید که عشقتان را به خاطر خودش و به همین شکلی که هست، دوست دارید، نه به این خاطر که عاشق ماجرا و هیجان هستید و می‌خواهید که با انتخاب فردی با پیشینه خانوادگی کاملاً متفاوت طعم هیجان را بچشید.

به مادرتان اجازه بدهید تا عشقتان را بهتر بشناسد

اگر فکر می‌کنید که معاشرت بیشتر باعث می‌شود که مادرتان با نامزدتان خودمانی شود و بفهمد که چرا این‌قدر دوستش دارید، فرصت‌های مناسبی را برای دیدار آن‌ها ایجاد کنید؛ مثلاً هر دو را به شام دعوت کنید یا همراه با هم در رخدادهایی مانند کنسرت یا جشن‌های مختلف شرکت کنید. نامزدتان را تشویق کنید که درباره خاطرات دوران کودکی، رویاها و اهدافش حرف بزند تا به این ترتیب والدینتان او را بهتر بشناسند. وقتی والدینتان شما دو نفر را در کنار هم ببینند و متوجه شوند که چقدر یکدیگر را دوست دارید، متقاعد می‌شوند که نامزدتان می‌تواند همسر متعهدی برایتان باشد و از شما در زندگی حمایت کند. به این ترتیب مادرتان در نهایت فرزند جدیدش را با آغوش باز در خانواده قبول می‌کند.

جانبداری نکنید

قرار نیست یا طرف عشقتان را بگیرید یا طرف مادرتان را؛ به خاطر بسپارید، در میدان جنگی نیستید که باید حتماً یک برنده و یک بازنده داشته باشد؛ بلکه می‌خواهید تصور افرادی را که دوستشان دارید، نسبت به هم تغییر بدهید تا به این ترتیب بتوانید خانواده‌تان را گسترش بدهید. نهایت تلاشتان را بکنید تا دو طرف به سازش برسند، یکدیگر را درک کنند یا حداقل در نهایت احترام به این نتیجه برسند که با هم اتفاق نظر ندارند. وقتی درخواست‌ یکی از دو طرف را رد می‌کنید، واضح و روشن به او بگویید که این کارتان به این معنا نیست که دیگر دوستش ندارید، اما مجبور شده‌اید درخواستش را رد کنید، چون درخواستش با آن نوع خانواده‌ای که می‌خواهید تشکیل بدهید، سازگاری ندارد. شبکه‌های اجتماعی و سریع و راحت شدن سفرهای طولانی باعث شده است که دنیایمان کوچک‌تر بشود و به این ترتیب هر روز دخترها و پسرهای بیشتری عاشق افرادی می‌شوند که به نظر والدینشان به هیچ وجه مناسب ازدواج نیستند. کنار آمدن با این شرایط برای همه سخت است. پافشاری بی‌جا و لجوجانه عواقب ناخوشایند درازمدتی را به دنبال دارد که به همه آسیب می‌زند.

به مادرتان بگویید که چقدر دوستش دارید 

احتمالا یکی از دلایل مهم مخالفت مادرتان با ازدواج شما، ترس از دست دادنتان است. بسیاری از مادرها تصور می‌کنند که با ازدواج پسرشان دیگر عشق و وابستگی او را از دست می‌دهند و او به قدری وابسته همسرش می‌شود که مادرش را فراموش می‌کند. پس بهتر است به مادرتان یادآوری کنید که حتی باوجود مخالفت او با تصمیم شما باز هم عاشقش هستید و همیشه عاشقش می‌مانید. با این کار بسیاری از نگرانی‌های او را کمتر می‌کنید.

درک کنید که زمان می‌برد تا مادرتان به این ازدواج راضی شود

مادرتان برای این که به این ازدواج رضایت بدهد، باید غرورش را زیر پا بگذارد و بر احساس ناامیدیش غلبه کند. مادرتان فکر می‌کند پسرش در حال انجام دادن کاری است که قلبش را می‌شکند، پس خودتان را به جای مادرتان بگذارید و سعی کنید که شدت درد و اندوهش را درک کنید. صبر فضیلتی است که کمک می‌کند تا بر قاطعیت و سرسختی مادرتان غلبه کنید و به وصال معشوق برسید.

یک یا دو نفر حامی در میان خانواده برای خود پیدا کنید

البته مراقب باشید که کار را به صف‌آرایی نکشانید و تفرقه در خانواده ایجاد نکنید. فقط به اعضای خانواده‌تان بفهمانید که خوشحال می‌شوید اگر از ازدواجتان با فردی که دوستش دارید، حمایت کنند. انتخاب با آنها است که برای محقق ساختن رویایتان از شما حمایت کنند؛ درهر حال حمایت آن‌ها از شما و همسر آینده‌تان باعث می‌شود که مادرتان عادلانه‌تر و بی‌طرفانه‌تر درباره نگرانی‌ها و مخالفت‌هایش فکر کند. اگر فردی که مادرتان به او اعتماد دارد، به طور سربسته با او درباره این ازدواج حرف بزند، ممکن است دل مادرتان نرم بشود. این فرد معتمد می‌تواند به دور از هیجاناتی که هنگام گفتگو بین شما و مادرتان اوج می‌گیرد، ویژگی‌های خوب نامزدتان را به مادرتان نشان بدهد.

از مشاور کمک بگیرید

کمک گرفتن از یک شخص ثالث بی‌طرف، مانند مشاور خانواده و ازدواج یا یک روحانی می‌تواند به بهبود ارتباط شما با یکدیگر و یافتن راه‌حل‌های عملی برای این اختلاف کمک کند. به علاوه مشاور می‌تواند فرآیند تشکیل دادن ساختار خانواده جدیدی را که شامل همسرتان نیز می‌شود، تسهیل کند.

روش دیگر این است که شما و همسر آینده‌تان در جلسات مشاوره پیش از ازدواج شرکت کنید. این جلسات کمک می‌کند تا ترس‌ها و نگرانی‌هایتان درباره زود ازدواج کردن، ازدواج کردن به دلایل اشتباه، ازدواج کردن در سن پایین یا ازدواج با فرد نامناسب از بین برود.

قطعا تصمیمی که شما و عشقتان برای آینده زندگی خود گرفته‌اید پر از فراز و فرود است. سختی‌هایی که بعد از نهایی شدن تصمیمتان ایجاد می‌شوند اگرچه شیرین هستند اما قطعا خانواده‌هایتان را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. پس بهتر است خودتان را برای این شرایط آماده کنید و از همین حالا برنامه ریزی برای این روز داشته باشید. اینکه چطور بعد از نهایی شدن تصمیمتان با خانواده همسر ارتباط برقرار کنید یکی از مهم‌ترین چالش هایی است که روانشناسان همیار عشق پس از کسب تجربه های فراوان از کار با افرادی شبیه به شما، راه حل هایی برای حل این چالش ها در نظر دارند. جهت دریافت وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین با شماره 02122024728 در تماس باشید. 

محکم پای تصمیم نهاییتان بایستید

به مادر و کل خانواده‌تان بفهمانید که تصمیم آخرتان را گرفته‌اید و مصمم هستید که با نامزدتان ازدواج کنید. وقتی از تصمیمتان مطمئن شدید، تعلل نکنید و ازدواجتان را با لحنی شاد و امیدوار اعلام کنید. ابتدا با مادرتان به طور خصوصی صحبت کنید و به او بگویید که می‌خواهید تصمیم‌تان را به همه اعلام کنید. اگر مادرتان در این مرحله باز هم راضی نبود و مقاومت کرد، باید قاطع و مصمم پای حرفتان بایستید. سعی کنید بدون این که عصبانی بشوید به مادرتان بفهمانید که تحت هیچ شرایطی از تصمیمتان منصرف نمی‌شوید و اکنون دیگر زمان اعتراض کردن نیست. برای مثال با ملایمت و مهربانی به مادرتان بگویید: “مامان، میفهمم که نگرانی، اما منظورم رو واضح بهت گفتم. تمام حرفهات رو قبلاً شنیدم، اما نظرم عوض نشده. ما میخوایم ازدواج کنیم. ازت اجازه نمیگیرم، اما دوست دارم که دعای خیرت بدرقه راهمون باشه. امیدوارم بتونی برامون آرزوی خوشبختی کنی.”

برای آینده برنامه‌ریزی کنید

اگر مادرتان حتی بعد از ازدواج هم همچنان همسرتان را دوست نداشت، باید حد و مرزهایی را در رابطه با مادرتان تعیین کنید تا مخالفت او با این ازدواج باعث اختلاف شما و همسرتان نشود. برای مثال با هم تصمیم بگیرید که آیا همسرتان باید در مهمانی‌های خانوادگی شرکت کند یا همراه شما به دیدار والدینتان بیاید یا خیر. البته بهتر است اجازه ندهید که همسرتان از والدینتان فاصله بگیرد.

اگر قصد ازدواج با دختر موردعلاقه‌تان را دارید اما مادرتان راضی به این وصلت نیست، بهتر است قبل از هرچیز آرامش خود ر احفظ کنید و به مادرتان حق بدهید که نگران شما و آینده‌تان باشد. اما اگر به طور قطعی از انتخاب خود مطمئن هستید و می‌دانید این دختر از لحاظ شخصیتی و فرهنگی با شما و خانواده‌تان تناسب دارد می‌توانید با اعتماد به نفس با مادرتان گفتگو کنید و دلایل خود را برای انتخاب خود بیان کنید. یادتان باشد که دلایل شما باید نشان‌دهنده بلوغ فکری شما باشد نه صرفا هیجانات زودگذر. رابطه خود را با دختر مورد علاقه‌تان بیش از حد مخفی نگه ندارید چون در صورت پی بردن خانواده‌تان اوضاع خراب می‌شود. به هیچ عنوان با مادرتان سر ناسازگاری نگذارید چون با این کار به روحیه هردویتان آسیب می‌زنید. عشقتان را اصلا وارد این ماجرا نکنید و بیش از حد از او جانبداری نکنید. حضور او فقط در جلسه سه نفره‌ای که با هم ترتیب می‌دهید لازم است. در این جلسه به مادرتان اجازه می‌دهید تا عشقتان را بیشتر و بهتر بشناسد. برای راضی کردن مادرتان می‌توانید از یک شخص مورد اعتماد در خانواده‌تان کمک بگیرید. در غیر این صورت مراجعه به روانشناس بهترین گزینه است. پای تصمیمی که می‌گیرید بایستید و به مادرتان نشان دهید که به بلوغ فکری برای تصمیم‌گیری رسیده‌اید. بعد از ازدواجتان نیز مرزهایی برای زندگی مشترک و زندگی خانوادگی خود در نظر بگیرید و عشقتان را نسبت به مادر و همسرتان به درستی مدیریت کنید.