با شنیدن نام ازدواج یاد چه چیزهایی میافتید؟ عشق؟ عروسی؟ بچه؟ روزهای رمانتیک دو نفره و …؟ بله ازدواج شامل همه اینها میشود؛ حتی برخی موارد ترسناک هم میتوانند یادآور ازدواج باشند، مواردی مانند طلاق، مهریه، خشونت خانگی و …! هر فردی بنابر تجربه زیستهاش و شرایطی که دارد ممکن است با ازدواج یاد موارد مختلفی بیفتد اما چند درصد از افراد با شنیدن نام ازدواج یاد خانواده عروس یا داماد میفتند؟! شاید هیجانات مثبت هنگام ازدواج آنقدر بالا باشد که این جمله را با خود مدام تکرار کنیم:” خودمون دو تا فقط مهم هستیم”! واقعیت این است که این جمله با درصد بالایی یک شعار است! خانواده هسمر شما، با تمام ویژگیهای مثبت و منفیشان روی زمدگی شما اثر میگذارند! حتی اگر آنها را نبینید اثر سالها فرزندپروری آنها روی رفتار و شخصیت همسرتان وجود دارد! پس خانواده همسر مهم است و اهمیتش قابل انکار نیست! در این میان اگر شما با خانواده هسمرتان مشکل داشته باشید زندگیتان تحت تاثیر قرار میگیرد و لازم است این مشکل را ریشه یابی و حل کنید. در این مقاله نفرت از خانواده همسر را بررسی میکنیم و راهکارهایی به شما ارائه میدهیم که بتوانید این موضوع را مدیریت کنید.
منظور از تنفر از خانواده همسر چیست؟!
یکی از مهمترین مسائلی که باید تکلیفتان را با آن روشن کنید این است که بدانید منظور از تنفر از خانواده همسر این نیست که دشمنی علنی و رسمی با آنها داشته باشید و اعلام دشمنی کنید! شاید کلمه تنفر مقداری اغراق آمیز باشد، خیلی از رفتارها و احساساهای جزئی شما هم میتواند نشان دهنده دافعه محبت بین شما و خانواده همسرتان باشد حتی اگر احساس تنفر نکنید. در زیر چند نمونه از مواردی را میآوریم که نشان دهنده دوری شما از خانواده همسرتان است و در ادامه مقاله آن را ریشه یابی میکنیم:
دوست ندارید منزلتان بیایند
یکی از مواردی که ممکن است با آن به مشکل بر بخورید رفت و آمد خانواده همسرتان با شماست، افرادی که علاقهای به خانواده همسرشان ندارند معمولا آمدن آنها به خانهشان را یک دردسر میدانند. برای روشن شدن این موضوع مکالمه یکی از مراجعین ما و درمانگرمان را در ساعت مشاورهشان بخوانید:
مراجع: اصلا وقتی مادر شوهرم زنگ میزنه میگه میخوایم بیاییم خونهتون دنیا رو سرم خراب میشه! واقعا تحملم خیلی کم شده برای دیدنشون
درمانگر: چه چیزی از حضور اونها اذیتت میکنه؟
مراجع: نمی دونم، کلا وقتی میان دست به سیاه و سفید هم نمیزنن که باید همش جلوشون خم و راست بشم و پذیرایی کنم ازشون
درمانگر: به غیر از خونواده همسرت بقیه مهمونهایی که میان خونهتون تو کارهای خونه کمکت میکنن؟
مراجع: نه کلا دوست ندارم کسی کمک کنه قبل اومدن مهمونا همه کارهارو میکنم ولی نمیدونم چرا وقتی اونا میخوان بیان دوست ندارم کاری براشون بکنم
درمانگر: لیلا خونواده همسرت زیاد میان خونتون؟
مراجع: نه شاید هر 40 یا 50 روز یه بار
شاید با خواندن مکالمه بالا متوجه شده باشید که دلیل این بیزاری از ورود خانواده همسر به خانه دارای ریشههای عمیقی است که باید جستجو شود اما در هر صورت یکی از نشانههای تنفر شما از خانواده همسرتان این است که دوست ندارند منزلتان بیایند.
در مراسم سنتی و رسمی دوست ندارید با آنها باشید
یکی از مشکلات جدی بین برخی زوجها این است که در شبهایی مثل شب عید، شب یلدا و … باید کجا باشند؟ منزل خانواده خودشان یا خانواده همسرشان! وقتی به خانواده هسمرتان علاقه نداشته باشید معمولا این در چنین شبهایی دچار تنش خواهید شد. یک نفر خواهان این است که به منزل پدر او بروند و دیگری دوست دارد شب عید را کنار خانواده خودش باشد! برخی توان مدیریت این موضوع را دارند و برخی دیگر تا سالها به جای لذت بردن در چنین شبهایی به بحث و مجادله با همسرشان میپردازند و آخر سر با دلخوری و اخم منزل یکی از آنها میروند!
هرگونه صحبت ریز و درشتی را دخالت میبینید
یکی دیگر از نشانههای نفرت و کینه از خانواده همسر این است که هرگونه صحبت و اظهار نظر آنها برای شما سنگین تمام میشود با اینکه ممکن است آنها هیچ نیت خاصی نداشته باشند! صحبتهای فرشید از مراجعین ما را بخوانید تا با این مشکل بیشتر آشنا شوید:” من حرفم اینه به مادر خانم من چه ربطی داره که ما کدوم دکتر میریم؟ زن ساده منم همه چی رو میذاره کف دست مادرش! اونشب داشت میگفت رفتیم دکتر فلانی اینو گفته اونو گفته بعد مادرش برمیگرده میگه شیما جان حالا بعدا تونستی یه نوبتم از دکتر امیری بگیر اونم میگن خیلی خوبه! خب این حرف یعنی چی؟ یعنی من زنم رو دکتر بد بردم؟! به زنمم میگم میگه بابا چیزی نگفته یه دکتر معرفی کرد نگفت حتما برو که نظرشو گفته!” شاید حق را به این آقا بدهید و بگویید نباید در زندگی شخصی آنها دخالت کنند، اما مراقب استفاده از واژهها باشید، دخالت معنای مشخص دارد و نمیتوانیم هر اظهار نظری را دخالت به حساب بیاوریم و به آن عکسالعمل نشان دهیم!
از محبت آنها به همسرتان خوشتان نمیآید
متاسفانه افرادی که درگیر کینه و عدم علاقه به خانواده همسرشان میشوند از اینکه ببینند آنها به هسمرشان محبت میکنند ناراحت میشوند! به این جملات دقت کنید:” یه جوری قربون صدقه پسرشون میرن انگار بقیه از پشت بته اومدن”، ” هر جمعه بر میداره یه قابلمه میزنه زیر بغلش میاره برای پسرش به بهونه اینکه دلمه دوست داره، آبگوشت دوست داره و … انگار من گرسنگی بهش میدم”، “میگه دخترم خونه پادشاهی می کرد انگار ما ازش بیگاری میکشیم اینجا”، “همچین میگه بچه من یه دونه است انگار من به زرو بردمش پای سفره عقد”، “هرجا میره یه چمدون سوغاتی برمیداره میاره میگه همش جلو چشمم بود بچهام انگار حالا ما گدا گشنهایم منتظر سوغاتی اینیم”! شاید با خواندن این جملات خندهتان بگیرد به خصوص اگر چنین درگیریهای ذهنی را تجربه نکرده باشید اما متاسفانه تعداد بالایی از مراجعین ما چنین مشکلاتی دارند!
خوبیهایشان برایتان با اما و اگر قابل پذیرش است
یکی دیگر از نشانههای افرادی که از خانواده همسرشان خوششان نمیآید این است که نمیتوانند به راحتی خوبی آنها را به پای حسن نیتشان بگذارند! تصور میکنند آنها از خوبیهایشان قصد و نیتی دارند، مثلا دنبال کنترل کردن آنها یا فهماندن منظوری به آنها هستند! بنابراین هزار اما و اگر میآورند تا مطمئن شوند این خوبی بدون دلیل و از روی حسن نیتش است اما اگرهایی مثل:” اگه واقعا قصدش خوبی بود پارسال که نیاز داشتیم کمک میکرد الان به چه دردمون میخورد؟”، ” بله خیلی لطف کردن که دایی من رو دعوت کردن اما به موقع منتش رو سرمون میذارن”، چنین اما و اگرهایی به مرور در ذهن فرد تبدیل به یک واقعیت میشود و از خانواده هسمرش برای خودش دشمنی با سیاست و فتنهگر میسازد!
همسرتان را به خاطر آنها در تگنا قرار میدهید
اگر دائم بر سر خانواده هسمرتان با او بگو مگو دارید، بازخواستش میکنید، قهر میکنید، بهخانوادهاش توهین میکنید و او را مجبور میکنید بین شما و آنها یکی را انتخاب کند در حال کینه ورزی و تنفر به خانواده همسر او هستید! حتی اگر آنها بد باشند تقاصش را همسر شما نباید پس دهد! در ادامه مقاله خواهید دید که در تگنا قرار دادن همسرتان به خاطر خانوادهاش عواقب جدی برای شما و رباطهتان دارد به خصوص اگر دارای فرزند باشید علاوه بر خودتان آنها هم بخواهدی یا نخواهید درگیر میکنید!
حتی وقتی کاری با شما ندارند شما حواستان به آنها هست
یکی از نشانههای مهم کیه و تنفر نه تنها به خانواده همسر بلکه به تمام افرادی که ممکن است دوستشان نداشته باشید این است که حتی وقتی سرشان به کار خودشان است و با شما کاری ندارند فکر شما را مشغول میکنند یا به قول یکی از مراجعین ما :”روی مخ شما هستند”! آنها کاری به کار شما ندارند و شما مدام در ذهنتان به ویژگیهای بد آنها فکر میکنید، دوست دارید با آنها بحث کنید یا حتی بدتان نمیآید آنها بفهمند که دل خوشی از آنها ندارید! این ویژگی نه تنها رابطهتان حتی روح و روانتان را تحت تاثیر منفی قرار میدهد.
چرا آنها را دوست ندارید؟
نشانههایی که در بالا توضیح دادیم میتوانند ادامه داشته باشند و هرکس ممکن است نشانه مخصوص به خودش را داشته باشد پس تنها به وجود نشانهها بالا اکتفا نکنید! اما فارغ از نشانههای مختلف دلیل تنفر و کینهتان نسبت به خانواده همسر چیست؟ در زیر برخی دلایل مهم را با یکدیگر بررسی میکنیم:
واقعا مشکلاتی بینتان وجود دارد
ما با سالها در تجربه در این زمینه و با توسل به تحقیقات علمی میدانیم همیشه این تنفر کینه بی دلیل نیست و گاهی واقعا مشکلاتی بین شما و خانواده همسرتان وجود دارد و آنها هم در به وجود آمدن این احساس در شما بی تقصیر نیستند! دخالت، تحقیر، توهین، بی احترامی و … از جانب خانواده هسمرتان میتواند شما را نسبت به آنها بدبین کند و واکنش شما و هیجانات منفیتان در این زمینه طبیعی است و هرفرد نرمال دیگری هم به جای شما بود میتوانست دچار تنش شود! بنابراین در چنین شرایطی شما تحخت آسیب هستید و باید بتوانید برای جلوگیری از چنین آسیبهای روحی و روانی اوضاع و رابطهتان را با خانواده همسر مدیریت کید.
شبیه به شما نیستند!
حتما بارها و بارها در مورد مشکلاتی که تفاوتهای فرهنگی، تفاوت اقتصادی، تفاوت سطح اجتماعی و … در ازدواج به وجود میآورد شنیدهاید اما چقدر آن را جدی گرفتهاید؟! فرقی ندارد طبقه اقتصادی اجتماعی شما بالاتر یا پایینتر از همسرتان و خانوادهاش باشد در هر صورت میتواند در شما احساس بد ایجاد کند! اگر بالاتر باشید ممکن است رفت و آمد با آنها و احترام به عقایدشان را در شان خود نبینید و اگر پایینتر باشید ممکن است اعتماد به نفس برخورد با آنها را نداشته باشید یا نسبت به آنها احساس خشم و … کنید! فارغ از اینکه این رفتارها کاملا اشتباه هستند در هر صورت میتواند شما را درگیر یک خشم و کینه ناخودآگاه کند.
گناهشان این است شبیه به شما نیستند؟
به اندازه تک تک انسانهای روی زمین، همانطور که اثر انگشت متفاوت وجود دارد شخصیت متفاوت نیز وجود دارد! حتی دو قلوهای یکسان که ژنتیک کاملا مشابه دارند هم از نظر شخصیتی متفاوت از هم هستند! طرز فکر اطرافیانتان با هم متفاوت است و صد در صد با شما متفاوت است! اگر نمیتوانید این تفاوت در دیدگاهها را بپذیرید باید روی خودتان کار کنید. فرقی ندارد خانواده همسرتان باشد یا خانواده خودتان یا احتمالا همسرتان، فردی که نتواند تفاوت دیدگاهها را بپذیرد تنها با یک شخص خاص مشکل ندارد و با تمام افرادی که متفاوت و مخالف او صحبت میکنند به مشکل بر میخورند! اگر به این علت از خانواده همسرتان ناراحت هستید مشکل اصلی از شماست!
مشکلات همسرتان را به آنها ربط میدهید؟
گاهی بین شما و هسمرتان مشکلات ریز و درشتی وجود دارد که شما آن را به خانوادهاش ربط میدهید و همه چیز را باهم قاطی میکنید! این رفتار در واقع نوعی پرخاشگری به حساب میآید که شما نتوانید خشم خود را به شیوه درست ابراز کنید و آن را روی اطرافیان همسرتان خالی میکنید برای اینکه در واقع بتوانید او را آزرا بدهید و با این روش خشمتان را خالی کنید. صحبتهای حمیدرضا از مراجعین ما را بخوانید:” من قبول دارم تقصیرایی داشتم تو بحثامون ولی هیچ وقت به خانواده اون توهین نکردم ولی اون هربار سر هر چیز کوچیک و بزرگی پای خواهر و مادر و کل خانوادهام رو وسط میکشه! هرچی از دهنش در میاد میگه مثلا میگه خواهر تو با شوهرش این مشکل رو داره اون مشکل رو داره و … آخه مشکلات خواهر من با شوهرش چه ربطی به بحث ما داره”. متاسفانه از آنجایی که خانواده هرکس برای خودش عزیز و محترم است برخی افراد سعی میکنند با تحقیر خانواده همسرشان آن را تبدیل به یک نقطه ضعیف برای آزار همسرشان بکنند.
کنترلگر هستید؟
افراد کنترلگر تاب و توان اینکه بتوانند اطرافیانشان را با تصمیمگیری و اراده آزاد ببینند ندارند! تا جایی که بتوانند نزدیکانشان به خصوص همسر و فرزندهایشان را کنترل میکنند اما آیا خانواده همسرشان تن به چنین کنترل گری میدهند؟ قطعا خیر! حتی اگر پدر و مادرش به خاطر مهر و محبت والدگریشان گاهی کوتاه بیایند خواهر و برادرهایش ممکن است کنترل گری شما را نپذیرند به خصوص اگر متاهل باشند آنوقت باید سعیتان راب رای کنترل همسران آنها نیز بکنید! چنین چیزی به احتمال بسیبار زیاد ممکن نیست! و شما را با انواع و اقسام چالشهای مختلف روبرو میکند!
درگیر بازی قدیمی مادر شوهر/ مادر زن شدهاید؟
برخی افراد بدون اینکه بدانند چرا با یک پیش فرض از پیش تعیین شده درگیر بازی قدیمی اختلاف با خانواده همسر میشوند! به این جملات دقت کنید:” بالاخره مادر شوهره دیگه”، ” اوه اوه 4 تا برادر زن داری حواست باشه”، ” برو خدا رو شکر کن خواهر شوهر نداری” و … خیلی افراد بدون هیچ شناختی از خانواده هسمرشان به این جملات ایمان دارند و بر طبق آن عمل میکنند! این پیش فرضها را از ذهنتان بیرون کنید! برخی خانوادهها آنقدر به عروس یا دامادشان نزدیک هستند که فرد بیش از خانواده خودش به آنها اعتماد دارد! تعداد این افراد و خانوادهها کم نیستند اما هنوز هم افسانه مادرشوهر و عروس کار خودش را میکند!
چه باید کرد؟
با همسرتان یک تیم شوید
کینه و نفرت شما از خانواده همسرتان هر دلیلی که داشته باشد حتی اگر مقصر تمام و کمال آن خانواده او باشند باید بدانید شما و همسرتان یک تیم دو نفره هستید! شما یک خانواده دو نفره هستید و هرگونه مشکلی مشکل شما دو نفر است! اینکه خانواده همسرتان برای شما مشکل ساز است دلیل بر این نمی شود همسرتان را بازخواست کنید! برعکس با شناختی که او از خانوادهاش دارد باید از او کمک بخواهید تا این مشکل را حل کنید.
نخواهید که همسرتان ریشهها و هویتش را پاک کند
متاسفانه یکسری افراد برای حل چنین مشکلی از همسرشان میخواهند با خانوادهاش قطع ارتباط کند. بگذارید خیال شما را راحت کنیم حتی اگر خود همسرتان از خانوادهاش متنفر باشد نمیتواند این ریشه را قطع کند چه برسد زمانی که به آنها سرشار از احساسات است! اجبار شما برای قطع رابطه همسرتان با خانوادهاش تنها باعث ایجاد نفرت و کینه همسرتان به شما میشود و به تدریج صمیمیت بینتان را از بین میبرد! پس همانطور که گفتیم یک تیم شوید و به یکدیگر کمک کنید بدون هویت یکدیگر را نشانه گرفتن این مشکل را حل کنید و فراموش نکنید که ممکن است نیاز به از خودگذشتگی نیز داشته باشید.
لزومی ندارد دختر/پسر آنها باشید
یکی از بزرگترین دلایل اختلاف با خانواده همسر این است که عروس یا داماد سعی میکنند دختر یا پسر خانواده باشند! این سعی باعث میشود این توقع به وجود بیاید:” من همه تلاشم رو می کنم که پسر/ دختر خوب اونا باشم ولی اونا باز بین من و پسر/دخترشون فرق میگذارند، نباید فرق بگذارند!” چنین بایدی وجود ندارد! شما داماد/عروس خانواده هستید نه بیش از این باشید نه بیش از این از آنها توقعی داشته باشید! وقتی چنین توقعی داشته باشید اما ببینید در عمل آنها پسر/دخترشان را بیشتر دوست دارند در شما احساسا نا امنی و نفرت ایجاد میشود. چرا باید چنین توقعی داشته باشید؟ این موضوع را ریشه یابی کنید.
بپذیرید مشکلاتی بینتان هست!
شاید بین شما و خانواده همسرتان مشکلاتی وجود داشته باشد! این مشکلات را بپذیرید قرار نیست شما و آنها در همه چیز اتفاق نظر داشته باشید یا حتی قرار نیست اخلاق و رفتار یکدیگر را تایید کنید! شما به واسطه ازدواجتان با خانواده همسرتان نیز پیوند برقرار کردید و قرار است هر چندوقت یکبار آنها را ببینید! آیا شما با یک یک فامیل و اقوامی که رفت و آمد دارید اتفاق نظر دارید و عاشق یکدیگر هستید؟! قطعا خیر! برخی مراسمات و رفت و آمدها لازمه زندگی متاهلی است و بیشتر یک آیین است برای برقراری آرامش همسرتان! خانواده همسر شما فامیل شما هستند و شما گاهی آنها را میبینید! فقط همین! اگر چیزی بیش از این است و مشکلاتتان آنقدر اساسی است که نمیتوانید این رفت و آمدها را بدون تنش مدیریت کنید حتما از یک مشاور کمک بگیرید تا موضع را از ابعاد مختلف بررسی کند و کمک کند کنترل اوضاع را دست بگیرید.
همه چیز نباید به زبان بیاید!
یکی از اشتباهاتی که زوجین میکنند این است که احساساتشان را نسبت به خانواده همسر بیان میکنند! این شرایط باعث جبهه گیری همسرتان میشود. اگر شما سالی چندبار برادر همسرتان را با یک سلام و احوال پرسی ساده میبینید و با یکدیگر شام میخورید و هرکس به خانه خودش میرود چه لزومی دارد به همسرتان بگویید از برادر او خوشتان نمیآید! همسرتان یک احترام ساده میخواهد همانطور که شما به دنبال احترام به خانواده تان هستید و لزومی ندارد احساسات و هیجانات منفیتان نسبت به خانواده همسرتان را برای تفسیر و تبیین با او بیان کنید! اگر این هیجانات شما را آزار میدهد مشاور است که میتواند کمکتان کند آن را مدیریت کنید نه همسرتان که خانوادهاش خط قرمزش است!
پرسش و پاسخ کوتاه