آیا خیانت را باید بخشید و صبر کرد؟ جواب خیانت چیست؟

تاریخ آخرین بروزرسانی :

اشتراک گذاری

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

مشاوره

02122024728
رزرو نوبت

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

آیا خیانت را باید بخشید و صبر کرد؟ جواب خیانت چیست؟

 سوال کاربران

سلام. روز بخیر. من با یه آقایی نزدیک به ۶ ساله رابطه دارم؛ توی این ۶ سال هیچ خیانتی به من نکرده بود و هم از نظر خودم و هم از نظر همه اطرافیانم خیلی آدم خوب و با شخصیتی هست. ولی متاسفانه متوجه شدم توی ماه گذشته دو بار به دو صورت به من خیانت کرده. یک این بود که یکی از دوست دخترای قدیمیش زنگ میزد و پیام میداد و ایشونم جوابشونو داده بودند و دومی این بود که با یکی از دوستاشون با خانمی ارتباط برقرار کردن و به طور کاملا اتفاقی من متوجه شدم. ایشون خیلی اظهار پشیمونی کردن و خیلی ناراحت بودن و هستن و قول دادن که دیگه تکرار نشه و من هم بخشیدمشون. حالا یه مقدار خودم فکرم درگیره و از لحاظ روحی نا ارومم. فکر میکنم اشتباه کردم بخشیدمشون و ما عاشقانه هم رو دوست داریم و هیچ مشکلی هم نداریم. این اتفاق هم به درخواست دوستش افتاده. واقعا نمیدونم چرا این کار رو کردند.

 

پاسخ مشاور

دوست عزیز

سلام

احساسی که اسمش رو گذاشتید ناآرومی، تو این شرایط بسیار طبیعیه. حتی احساسات دیگه‌ای هم مثل خشم، غم، ترس از تکرار این اتفاق و … هم خیلی طبیعیه. به‌علاوه، معمولا تو اینطور مواقع همه دنبال جواب به این سوالن، چرا؟ چرا اینکار رو با من کرد؟ چرا خیانت کرد؟ و … .

اما حالا برسیم سر بررسی موضوع؛ اول از همه می‌خوام بهتون بگم، بهتره تو این شرایط توی ذهنتون دنبال دلیل نگردید، چون قطعا هیچ جوابی براش نیست که قطعی باشه، شما ممکنه این موضوع رو به هر چیزی نسبت بدید، اما همه دلیل نیست. بدترش اینه که بیشتر وقت‌ها آقایون خودشون هم نمی‌دونن که چرا خیانت کردند. وقتی ازشون پرسیده می‌شه، می‌گن: «واقعا نمی‌دونم! نمی‌دونم که چی شد!». کاملا قابل درکه که فکر می‌کنید جواب دادن به این سوال می‌تونه تا حدی آرومتون کنه، اما متاسفانه باید بپذیرید که گاهی هیچ دلیل مشخصی وجود نداره.

  حذف نفر سوم از رابطه

دومین چیزی که در موردش می‌خوام صحبت کنم اینه که چرا احساس ناآرومی می‌کنید، وقتی می‌گید بخشیدمش. چون تموم ماجرا رو نمی‌دونم، چند تا سناریوی مختلف رو در این خصوص بررسی می‌کنم. اول از همه بدونید که شما باید دوره سوگ این خیانت رو طی می‌کردید؛ اما دوره سوگ چیه؟ درست مثل مرگ یا شکست عشقی، مورد خیانت واقع شدن هم دوره سوگ داره. یعنی بهتر بود اجازه بدید عصبانیت، خشم، حتی قطع ارتباط برای مدتی، دوره غم و اندوه، گریه کردن و … طی بشه، بعد وارد مرحله بخشش می‌شدید. اما چرا؟ چون این احساسات به طور کلی در شما وجود داشت، منتهی شاید شما سرکوبش کردید؛ راستش رو بخواید، سرکوب کردن احساسات هیچ فایده‌ای نداره، چون خودش رو به شکل‌های مختلف نشون می‌ده. نمی‌خوام بگم باید مدت زیادی رو طی می‌کردید، چون زمانش از فرد به فرد فرق می‌کنه، اما خب به هر حال باید این مراحل طی می‌شد.

مساله بعدی، بخشیدنه. ممکنه وقتی فرد مقابل مدام اظهار پشیمونی می‌کنه به خودمون بگیم که: «اینم پشیمونه دیگه، به خاطر سال‌های خوبی که با هم داشتیم می‌بخشمش»؛ اما واقعیت اینه که این اسمش بخشیدن نیست. بخشیدن زمانی اتفاق می‌افته که دیگه ناراحتی‌ها از بین رفته باشه و بعد از اون ترس تکرارش سراغتون نیاد. پس، ممکنه زبانی گفتید که بخشیدنش، اما واقعیت اینه هنوز این اتفاق نیافتاده.

 

چطور ببخشید؟

برای اینکار چند قدم رو بهتره طی کنید؛ در یک ملاقات حضوری، به فرد مقابلتون بگید که فکر نمی‌کردید این موضوع همچنان آزارتون بده، اما واقعیت اینه که هنوز به خاطرش حالتون بده. درسته که گفتید بخشیدینش، اما فکر می‌کنید این بخشش از ته دلتون نبوده. به همین دلیل، نیاز دارید که بیشتر راجع به این موضوع فکر کنید. ازش زمان بخواید تا کمی بیشتر روی این موضوع تمرکز کنید تا هم خوب فکر کنید و هم بزارید که هیجاناتی که مدفون شدن، دوباره بالا بیان.

  رابطه احساسی و جنسی با زن برادر (زنم با برادرم در ارتباطه، چیکار کنم؟)

بعد که آروم‌تر شدید، فکر کنید و ببینید آیا می‌خواید باز هم به این رابطه ادامه بدید یا نه؟ اگه جواب این سوالتون مثبته، بهتره که هردوتون پیش روان‌شناس متخصص تو این زمینه برید و چند جلسه مشاوره خیانت داشته باشید. توی این جلسات، خیلی بیشتر و بهتر در مورد احساسات شما صحبت می‌شه و روان‌شناس می‌تونه به هر دوی شما کمک کنه که این جریان رو فراموش کنید و رابطتون رو دوباره ادامه بدید، بدون به دوش کشیدن بار ناراحتی‌های قبلی.

 

اما چرا بهتره این پروسه‌ای که گفتم طی بشه؟

اول اینکه، احساسات و هیجاناتی که شما تجربه می‌کنید، خیلی خیلی مهم هستند و باید به خودتون اهمیت بدید. با این شیوه قبلی، انگار یه جور فداکاری‌ای کردید که نه تنها رابطه رو نجات نمی‌ده، بلکه شما هم هیچ احساس مثبتی پیدا نمی‌کنید. دوم اینکه، فرد مقابل متوجه می‌شه که باید به خاطر اینکار، سهوی یا عمدی، تاوانی پس بده؛ منظور این نیست که شکنجه بشه، بلکه منظور اینه که آدم‌ها بدونن که باید پای کارهایی که انجام می‌دن وایسن. البته، هیچ‌وقت نمی‌شه برای اتفاقاتی که تو روابط پیش میاد، یک نفر رو مقصر بدونیم؛ بلکه بهتره یادمون باشه، هر کدوم از ما یه سهمی داریم، کم یا زیاد و البته این سهم لزوما تقصیر، گناه یا اشتباه نیست. اما مساله اینه که یه نفر مشکل‌ساز و نفر دوم مظلوم نیست. سوم اینکه، تو این پروسه، شما می‌تونید تعاریفتون رو از خیانت مشخص کنید. مثلا ممکنه پیام دادن به کسی که قبلا باهاش رابطه داشته، برای اون خیانت محسوب نشه، ولی شما می‌تونید مرزهاتون رو مشخص کنید؛ و آخرین مورد اینکه، توی فرآیند درمان فرد مقابلتون همدلی کردن با شما رو یاد می‌گیره؛ همدلی یعنی دیدن ماجرا از زاویه شخص دیگه. تحقیقات نشون می‌دن، یکی از دلایل مهم خیانت، نداشتن همدلیه؛ اگه فرد مقابل شما این مساله رو یاد بگیره، کمکش می‌کنه دفعه دیگه، حتی به اصرار دوستش هم، وارد روابط اینچنینی نشه؛ چون یاد گرفته احساسات و هیجانات شما رو وقتی که از این موضوع خبردار بشید و یا … رو درک کنه و بفهمه.

  آیا ممکنه عشقم دوباره بهم خیانت کنه؟ (تکرار خیانت)

اشتراک گذاری مقاله

فیسبوک
تلگرام
توییتر
واتساپ

در کدام زمینه می‌تونیم کمکتون کنیم؟

رزرو نوبت مشاوره

مشاوره روانشناسی برای

ایرانیان خارج از کشور

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

عضویت در خبرنامه

پرسش و پاسخ کوتاه

برای پرسش و پاسخ کوتاه سوال خود را از طریق فرم زیر مطرح کنید. پاسخ، زیر این مقاله در سایت منتشر می شود و به ایمیلتان هم ارسال خواهد شد. برای گرفتن نوبت و مشاهده شرایط مشاوره و گفتگوی آنلاین یا تلفنی با مشاورین روانشناس رادیو عشق اینجا کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

  • سلام
    جوانی ۲۵ ساله هستم و همسرم ۲۱ سالشه
    ما قبل از ازدواج باهم دوست بودیم توروزای دوستیمون دوبار بهم خیانت کرد هردوبار اونو بخشیدم دفعه دوم قول بهم داد ک خطایی نکند برخلاف خواسته خونوادم باهاش ازدواج کردم تو زندگی فرازو نشیب زیادی داشتیم تو این ۵ سال بهم خیانت نکرده درسته بعضی از کارایی ک من بدم میومده رو انجام میداد ولی خیانت نکرده بود عشق بیمون واقعا زیاد بود و احترام خاصی بهم داشتیم جوری که یک روز هم همو نمیدیدیم نمیتونستیم
    عشق از طرف اون همیشه بیشتر بود و همیشه حس میکردم دوس داشتن اون نسبت به من بیشتره تو زندگی
    تا حد ممکن براش همه کار کردم تا تونستم محدودش نکردم تا چند وقت پیش که تو اینستاگرامش پیامایی دیدم ازش توضیح خواستم اول سکوت کرد بعد گفت یه رابطه پیامکی بوده و تمام
    بعد از دو روز عکسی ازش دیدم دوباره توضیح خواستم و باز گفت چیزی نبوده و فقط با توری ک به گردش رفتن با اون اشنا شده و دست همو گرفتن چیزی نبوده کم کم متوجه شدم غیر ازاون یه بار با دوستش به خونشون رفته و یه بار قهوه خونه داشتم با این موضوع کنار میومدم و خواستم زندگیمو ادامه بدم
    تا اینکه دیروز متوجه چیز دیگه ای شدم
    اولای رابطشون رفته خونه پسره اونم به زور بهش تجاوز کرده وقتی زنم از اونجا اومده بیرون دوروز بعد باهام تماس گرفتن و طبق گفته زنم پشیمون بودن خواستن یه رابطه معمولی باشه تا دوباره رفته خونه پسره اونم باز بهش نزدیکی کرده ولی نه با زور جوری ک زنم میگه اون راضی نبوده ولی پسر نزدیکی کرده ولی این اتفاقا تو ۲۰ روز افتاده ک من متوجه شدم زنم میگه که قرار بوده تمومش کنیم و بهم هیچ حسی نداشتیم اون حرفا رو الکی میزدیم ولی مطمئنم اگر متوجه نمیشدم بازم رابطشون ادامه پیدا میکرده
    من واقعا زنمو دوس داشتم و میدونم نمیتونم با این شرایط کنار بیام از طرفی نمیتونم ببینم بعد از جدایی بدبخت شدنشو
    الان همش گریه میکنه و میگ دوستم داره اشتباه بوده کارشو این چیزا میخواد زندگیشو ادامه بده
    ولی من حس میکنم تصور من درست بشو نیست و تا ابد درد این خیانتو میکشم
    الان واقعا نمیدونم باید چیکار کنم
    از طرفی اعتمادم شکسته
    احساسم خورد شده
    غرورم له شده
    غیرتم زیر سوال رفته
    با نگاه کردن بهش تصویر کاراش جلو چشامه
    از طرفی هنوز حس ترحم و دلسوزی دوس داشتن دارم بهش
    ترو خدا یکمم شده کمکم کنید

    • سلام دوست گرامی
      بخاطر اتفاقاتی که برای شما افتاده است، بسیار متاسفیم.
      بله درد خیانت جانکاه و طاقت فرساست و حق دارید که بهم ریخته باشید.
      اما برای حل این موضوع، جدا از مشاوره فردی که همسر شما به آن نیاز دارد تا علت این خیانت‌ها از زمان دوستی و دوران تاهل مشخص شود، حتما و حتما باید برای ادامه دادن این زندگی به مشاور و زوج درمانگر متخصص در زمینه درمان خیانت‌های زناشویی مراجعه کنید. چون در این حالت خطراتی سلامتی شما و حتی همسرتان را تهدید می‌کند.
      اگر واقعاً همسرتان پشیمان هستند، باید در راستای اعتمادسازی شما قدم بردارند و شما نیز علت اینکه با وجود خیانت دیدن در دوره دوستی بازهم با او ازدواج کردید را باید پیدا کنید. آیا صرفاً خاطر علاقه بوده؟ گفتید علی‌رغم مخالفت خانواه ازدواج کردید، آیا به علت مخالفت‌های خانواده فکر کردید؟

      • خانوادم از نظر سطح اجتماعی ک از ما پایین تر بود مخالفت میکردند
        منم هم دوسش داشتم هم بهش ترحم میکردم
        الانم با فرصت دادن بهش هنوز هیچی تو زندگیمون تغییر نکرده هنوز احساس تنفر دارم از بعد این اتفاق تازه فهمیدم ک حامله ام هست تصمیم گرفته بودم ک جدا بشم ازش اما الان ک متوجه این قضیه شدم کلا سر دوراهی موندم الانم ک کلا قضیه رابطه جنسیشو تکذیب میکنه و میگه الکی گفتم تا ازهم جدا بشیم

  • سلام من ۴۲ سال دارم و همسرم ۴۷ سال و دارای دو فرزند هستم جدیدا همسرم با یکی از دوستام پیام میدهد و مرتب باهم تماس میگیرند و شبها توی خواب اسم اون را صدا میزنه .با همسرم به شکل جدی بیان کردم اما همسرم منکر همه چیز میشن و میگن اون ازش چند باری کمک خواسته و ایشون قصد کمک کردن بهشون را داشته اند
    از اون روز به بعد همسرم با من خیلی بد رفتار میکنه هر کاری میکنم شک میکنه بهم روی موبایلش قفل گذاشته
    لطفا پن را راهنمایی کنید

    • سلام دوست گرامی
      مساله ای که اشاره کردید هم می تواند شروعی برای خیانت باشد و هم نباشد.چون از جانب شما این حرف ها زده می شود و در رابطه زوج باید حرف دوطرف شنیده شود. بنابراین نوع رفتار خود را با همسرتان صمیمی تر کنید و از مهارت های حل تعارض و حل مساله بهره مند شوید. شما نیاز به زوج درمانی دارید تا بتوانید اختلافات پیش آمده را به کمک زوج درمانگر حل کنید. برای بررسی بیشتر می توانید از مشاوران همیار عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

  • سلام. من ۳۲سال و همسرم ۳۶سال داره و ۱۱سال پیش ازدواج کردیم.سه تا بچه داریم.۱۵سال پیش با اقایی دوست شدم که برای اولین بار رابطه ی جنسی را به زور وخشونت وار عقب بامن برقرار کرد.بعد از مدتی متوجه شدم که متاهل است و قطع رابطه کردم.البته خودش می‌گفت که داره جدامیشه و اصرار داشت منتظر بمونم..۲سال بعد با همسرم اشنا شدم و بخاطر شخصیتش دیوانه وار عاشقش شدم و ازدواج کردیم. سال گذشته اون اقا توی فضای مجازی پیام داد و احوالپرسی کرد.و با صحبت راجع به عکس بجه های من که فرزند دوم تازه به دنیا اومده بود سربحث و باز کرد.هردفعه به بهانه ای پیام میداد بعد از اینکه احساس کردم دلیلی برای اینهمه پیام نیست بلاک کردم که تماس گرفت و تهدید کرد که به همسرم میگه رابطه داشتیم و میگه که تا الان رابطه مون ادامه داشته.چون چیزی به همسرم راجع به گذشته نگفته بودم از این موضوع ترسیدم و از بلاک خارج کردم.دنبال راهی می‌گشتم که بتونم بترسونمش ،فکرکردم اگه توهین و تحقیر بشنوه وببینه ازین رابطه چیزی نصیبش نمیشه گم میشه.اما دایم اصرار می‌کرد به ملاقات کردن .چندین ماه این پیامها و تماسها گذشت و من فرزند سوممم رو باردار بودم و نزدیک زایمان بود. ترسیدم که بااین‌همه پرخاش که کردم و تحقیر شدنش لجش بگیره و بخاطر اینکه این رابطه نفعی براش نداشته و به خواسته ش نرسیده برای تلافی کردن تهدیدشو عملی کنه. دست از توهین برداشتم و معمولی جواب پیامهاشو دادم.شرایط سختی بود وپراز استرس…….بالاخره شوهرم متوجه شد .من که هنوز ترس داشتم از فهمیدن موضوع رابطه ی گذشته،اولش دروغ گفتم و شوهرم فکر کرد گوشیم هم شده.همسرم فوق العاده به من اعتماد داشت و هیچوقت شکاک و بدبین نبود . وقتی که متوجه شد موضوع چیه اولش منطقی برخورد کرد اما بخاطر دروغی که گفته بودم الان حرفامو باور نمیکنم.میگه همه ی اینا دروغه. میگه من رابطه ی جنسی داشتم باهاش،حرفای بدی بهم میزنه،فحش و ناسزا میگه.با القاب زشت صدام می‌کنه.دلش شکسته ،حق داره.کار اشتباهی کردم که جوابشو دادم اما نمی‌خواستم بهش خیانت کنم. الان ۵ماه گذشته،بادیدن غصه خوردنش داغون میشم.فکرش اشفته است.به همه چی شک کرده. دایما دنبال مدرک میگرده که ثابت کنه من خیانت جنسی کردم.هرروز سوالای تکراری رو ازم می پرسه و من جواب که میدم میگه دروغ میگی.رابطه ی جنسی مون بیشترشده.یه رو میگه دوستت دارم و مطمینم کاری نکردی.فرداش از خواب بیدار میشه و با پرخاش و ناسزا میگه تو یه هرزه ای ،به درد همون ادم میخوری.نگرانشم.میترسم خدا؟یی نکرده بلایی سرخودش بیاره.میدونم که همینجورکه من عاشقشم اونم دوسم داره.ولی احساس میکنم حال روحیش خیلی بده.هرکار میکنم و هرچی میگم جور دیگه ای برداشت میکنه. نمیتونم چکار کنم.میگه بخاطر سه تا بچه هامون داره منو تحمل میکنم. می‌خوام فقط اون حالش خوب بشه. نمیتونه درست بخوابه وکابوس میبینن.قبول نمیکنه بریم پیش مشاور.لطفا بهم کمک کنین.
    ممنون

    • سلام
      متاسفانه به خاطر اشتباهاتی که داشتین این آسیب به زندگی‌تون وارد شده و الان شرایط سخت شده. اگر فردی احساس کنه خیانت دیده همه باورهاش بهم میریزه و همونطور که درباره همسرتون میگین به همه چیز شک می‌کنه. در این شرایط بهترین کار مراجعه به درمانگر متخصص در زمینه خیانته تا به فرد کمک کنه با این آسیب کنار بیاد. در این شرایط بهتره شما یک بار ماجرا رو کامل براش توضیح بدین و باهاش صحبت کنید که اشتباهتون رو قبول دارین و درک می‌کنید که ایشون دچار شک و تردید شده ولی این روال هم به خودش و هم به زندگی و بچه‌هاتون آسیب میزنه و بهتره یک فکر جدی‌تر براش بشه. بهش اطمینان بدین هرکاری لازم باشه برای ایجاد اعتماد مجددش می‌کنید و در عمل هم همه‌طور اعتمادسازی انجام بدین. مثلا کمتر با گوشی مشغول باشین و بذارید تا مدتی هروقت خواست گوشیتون رو ببنیه. یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که به شما آسیب میزنه احساس ترسه. شما در همون مرحله اول به خاطر ترس از اون فرد به حرف زدن باهاش ادامه دادین درصورتیکه اگر از همون ابتدا باهاش قاطع رفتار می‌کردید و اصلا جوابش رو میدادین، متوجه ترس شما نمی‌شد و شروع به تهدید نمیکرد. الان هم به خاطر احساس ترسی که دارید شک و تردید رو توی همسرتون تشدید می‌کنید. بنابراین بهتره این احساس ترس رو از خودتون دور کنید تا رفتارتون برای همسرتون قابل اعتمادتر بشه

مقالات مرتبط

حقایق عجیب درباره عشق

حقایق عجیب درباره عشق عشق مثل دارو عمل میکنه عشق، احساس سرخوشی و هیجان به آدم میده. نواحی از مغز که توسط عشق فعال میشه، با نواحی که با اعتیاد

مطالعه»

انواع اختلال شخصیت

اختلال شخصیت یک نوع جدی از اختلال‌های روانی است که در اثر آن فکر، احساس و رفتار فرد مبتلا ناسالم می‌شود. فردی که اختلال شخصیت دارد برای درک واقع‌بینانه موقعیت‌های

مطالعه»