شک و بدگمانی مانند خوره به جانتان افتاده است، احساس میکنید یک جای کار میلنگد، اما نمیدانید مشکل دقیقاً از کجاست. همسرتان به تازگی سرد شده است، هر روز تا دیروقت کار میکند یا حتی شاید همسرتان خانه را بدون هیچ توضیحی ترک کرده است. به همسرتان مشکوک شدهاید و فکر میکنید که دارد به شما خیانت میکند، اما هر بار که موضوع را با او در میان میگذارید، او حتی فکر خیانت را هم احمقانه میداند و همه چیز را انکار میکند.
در این مقاله چند نمونه از رایج ترین نشانه های خیانت همسر ارائه شده است.
نشانههای خیانت
در این بخش با رایجترین نشانههای خیانت آشنا میشوید. اما قبل از آن لازم است که دو حقیقت مهم را هنگام خواندن این نشانهها به خاطر بسپارید:
حقیقت اول: ممکن است تمام نشانههای خیانت را در همسرتان مشاهده کنید، بااین حال او به شما وفادار باشد.
هیچ قاعدهای وجود ندارد که با استناد به آن بتوانید از خیانت همسرتان مطمئن شوید. رفتارهایی که در ادامه ذکر میشود، ممکن است به دلایل دیگری به جز خیانت از همسرتان سر بزند. درهر حال مشکل هر کجا که باشد، مشاهدهی نشانههای خیانت علامت خوبی نیست. اگر این مشکلات در رابطهتان وجود دارد، بهتر است به زندگی مشترکتان بیشتر توجه کنید، کمک بگیرید و زندگیتان را بهتر کنید.
حقیقت دوم: ممکن است هیچ کدام از نشانههای خیانت را در همسرتان نبینید، بااین حال او به شما خیانت کند.
فرض: همسر خیانتکار تقریباً همیشه سرنخی از خودش به جا میگذرد، پس همسری که ساده لوح است، باید سرش را مثل کبک در برف فرو کرده باشد که متوجه هیچ چیز نشود.
حقیقت: اکثر خیانتها کشف نمیشود. برخی افراد زندگی دوگانهشان را با موفقیت ساماندهی میکنند یا چنان دروغگوهای ماهری هستند که همسرشان هرگز متوجه خیانتشان نمیشود.
سرد شدن و فاصله گرفتن
اولین و بارزترین نشانهی خیانت زمانی است که زن یا شوهر از همسرش فاصله بگیرد، نسبت به او سرد شود یا گوشهگیر و افسرده شود.
برای مثال:
- او در خودش فرو میرود
- او طوری زندگی میکند انگار تنها است ، به تنهایی برنامه های خودش را میریزد
- او هر روز بیشتر اشتیاقاش را نسبت به شما از دست میدهد
- هر روز از دوستان و خانواده اش دورتر میشود و خواسته های روزانه خانواده اش را فراموش میکند
- رفتار او نسبت به من از توجهات نرمال به بی تفاوتی و نادیده گرفتن من تغییر کرد
خشمگین، عیبجو و حتی بیرحم شدن
دومین نشانهی متداول خیانت رفتار خشمگینانه، عیبجویانه و حتی بیرحمانهی همسر است.
- خشونت کلامی، سو استفاده احساسی، رد کردن خواستههای طرف مقابل، میزان بسیار کمی از انعطافپذیری در رفتار
- عصابنیت و پرخاشگری نسبت به همسر
- عدم همکاری در امور خانه و فرزندان
- انتقاد مدام نسبت به رفتارهای طرف مقابل
کنترلگری
سومین نشانه مشکل کنترلگری است.
کنترل گری توسط خیلی از کسانی که خیانت میکنند اعمال میشود. خیانتکاران معمولا کنترلگری را به همسرشان نسبت میدهند، در حالی که کنترل توسط خودشان اعمال میشود. به مثال هایی از این دست توجه کنید:
- او اصرار دارد که فضای بیشتری به او بدهید ، او میگوید دارید خفه اش میکنید و باید به او فضایی بدهید تا بتواند نفس بکشد
- مدل “یا روش من ، یا روش من” !
وقتی زن یا شوهری به همسرش خیانت میکند، احساس میکند که در این رابطه به دام افتاده است. آیا حتی وقتی سوال کوچکی از همسرتان میپرسید، او از کوره درمیرود و از این که دائماً کنترل میشود یا تحت نظارت است، شروع به شکایت کردن میکند؟ یا این که خودتان احساس میکنید که باید فلان کار و بهمان کار را انجام دهید؟ اگر کنترلگری موضوع همیشگی بحث و دعواهای شما است، بدانید که رابطهتان در خطر است.
افزایش بیسابقهی ساعت کار
چهارمین نشانهی خیانت، افزایش ناگهانی ساعات کار است؛ همسرتان هر روز تا دیروقت کار میکند، دائماً جلسهی فوقالعاده دارد، سفرهای کاری برایش پیش میآید و باید مدتی طولانی خارج شهر کار کند.
بیماری همسری که به زندگی خود وفادار است
پنجمین و سنگدلانهترین نشانهی خیانت بیماری همسری است که به زندگی خود وفادار است. البته بیماری یکی از زوجین غالباً دلیل خیانت محسوب میشود، تا نشانهی آن. یک شوهر بیرحم زمانی که همسرش بعد از یک بیماری مزمن مدت کوتاهی در بیمارستان بستری شد، زن دیگری را به خانهاش آورد. یک شوهر بیملاحظهی دیگر وقتی زنش با درد و رنج فراوان بعد از جراحی زانو در بستر افتاده بود، رابطهاش با زن دیگری را شروع کرد. شوهران بیملاحظهی دیگری هم بودند که در دوران سه هفتهای ذاتالریهی شدید همسر، در طول نه ماه بارداری (چهار روز قبل از تولد فرزند) و در دوران نقاهت بعد از سکتهی قلبی به زنشان خیانت کردند. واقعیت زندگی غالباً تصویر خوشایند و زیبایی نیست. احتمالاً جامعهی ما که اصل “اول خودم، اگر از کاری لذت میبری، انجامش بده” را ترویج میکند، باعث میشود که خودخواهی و رفتار بیرحمانه به نشانهها و دلایل خیانت اضافه شود. بسیاری از افراد به جای آن که در سختیهای زندگی پشتیبان همسرشان باشند و به او وفادار باقی بمانند، وسوسه میشوند که به خوشیهای خود فکر کنند و پای نفر سومی را به زندگیشان باز میکنند. این وسوسه غالباً قویتر از تمایل برای ارضاء نیازهای شریک زندگی است.
توجه بیش از حد به ظاهر
ششمین نشانهی خیانت توجه بیش از حد به سر و وضع، خریدن لباسهای جدید، کاهش وزن، تیپ زدن بیسابقه، ثبتنام در باشگاه و دیگر کلاسهای ورزشی است.
سرشار از حرارت و انرژی زندگی بودن
هفتمین نشانهی خیانت این است که همسرتان به طور بیسابقهای سرشار از حرارت و انرژی زندگی میشود، کارهایی را که قبلاً هرگز انجام نداده است، انجام میدهد یا به ورزش یا سرگرمی جدیدی علاقهمند میشود. جالب اینجا است که این نشانه غالباً با افسردگی یا بیحالی متعاقب نیز همراه است. به عبارتی همسرتان دمدمی مزاج میشود.
فرورفتن در لاک دفاعی و رفتار تدافعی عجیب
اگر همسرتان هر سوالی که از او میپرسید، گارد میگیرد و رفتار تدافعی عجیبی از خودش نشان میدهد، این رفتار میتواند هشتمین نشانهی خیانت باشد.
لوندی و ناز کردن بیش از حد برای جنس مخالف
نهمین نشانهی خیانت زیادهروی در لوندی و ناز کردن برای جنس مخالف است. وقتی زن یا شوهر از رفتار بیپروای همسر خیانتکارش ابراز نگرانی میکند، او بیشرمانه شریک زندگیاش را به قدیمی و امل بودن متهم میکند.
او دائما تأکید میکند که آنها فقط دوستان معمولی او هستند. این موضوع که او دائما اصرار دارد روی آن تأکید کند،در حالی که شما حتی سوالی نمیپرسید ، میتواند نشانه ای باشد از اینکه مسئله ای برای نگرانی هست
نیاز شدید و وسواسی به رعایت حریم خصوصی
دهمین نشانهی خیانت این است که همسرتان به شدت اصرار میکند که به حریم خصوصیاش احترام بگذارید و بدون دادن هیچ توضیحی شبها تا دیروقت پشت رایانه بیدار میماند. وقتی از او میپرسید که نصفه شب چهکار مهمی دارد که خواب را بر خودش حرام کرده است،
آنها ممکن است به این صورت عکس العمل نشان دهند: به تو مربوط نیست، حریم خصوصی من به خودم مربوط است.
متاسفانه اینترنت روش کاملاً جدیدی را برای خیانت کردن باب کرده است. وقتی همسرتان ناگهان به حساب بانکی یا ایمیل شخصی نیاز پیدا میکند و مانند جانش از این حسابهای شخصی مواظبت میکند، این حساسیت را یک علامت هشدار تلقی کنید. مخفی کردن قبض تلفن و صورت حسابها نیز میتواند نشانهی خیانت باشد.
تعریف درستی از بخشش داشته باشید
بخشش به معنای چشمپوشی کردن از رفتار اشتباه نیست. بخشش به معنای فراموش کردن رفتار اشتباه نیست. بخشش این نیست که واقعیت را انکار کنید و وانمود کنید که هیچ اتفاق بدی رخ نداده است. بخشیدن باعث نمیشود که درد مانند برف زیر آفتاب آب شود و از بین برود.
برای این که بتوانید همسر خیانتکارتان را از صمیم قلب ببخشید، باید به یک نکته توجه کنید: بخشش به معنای آشتی کردن با همسر جفاپیشه نیست. آشتی کردن با بخشش فرق دارد. بخشش و گذشت واکنش اخلاقی یک نفر به بیعدالتی طرف مقابل است.
بخشیدن خود، شریک زندگی، مردان دین و خداوند سختترین بخششها است. چرا که ما از خودمان، این افراد و خداوند بیشتر از دیگران انتظار داریم و حق هم با ما است.
آیا من باید او را ببخشم؟
12 گام برای بخشیدن خیانت
- اسم فردی را که نیاز به بخشش شما دارد، بنویسید.
- رنج و آسیبی را که شوهرتان به شما وارد کرده است و حتی نفرتی را که به واسطهی خیانتش نسبت به او احساس میکنید، قبول کنید.
- به موقعیتهایی در زندگیتان فکر کنید که با اشتباههایتان دیگران را رنجانده یا ناامید کردهاید. همگی ما دینی به گردنمان بوده است که توان پرداخت آن را نداشتهایم. هیچ کس کامل نیست. هیچ کداممان معصوم نیستیم. اگر ضعفها و شکستهای خودمان را به یاد بیاوریم، بخشیدن دیگران برایمان آسانتر میشود. همگی ما هر از گاه به بخشش دیگران نیاز پیدا میکنیم. شاید کارهای بدی که انجام دادهایم، به اندازهی خیانت وحشتناک نبوده باشد، اما تا زمانی که مغرورانه بگوییم “من از تو بهتر هستم”، بخشیدن دیگران برایمان دشوار خواهد بود. لازم است که با خودمان صادق باشیم و قضاوت عادلانهای دربارهی خودمان داشته باشیم.
- تصمیم بگیرید که بار گناه همسرتان را تحمل کنید. به عبارت دیگر خیانت همسرتان درد طاقتفرسایی را به شما تحمیل میکند، این درد همان باری است که باید به دوش بکشید. شجاع باشید و به جای فرار کردن از درد و رنج با آن روبرو شوید. این مواجهه به مرور زمان دردتان را تخفیف خواهد داد.
تصمیم بگیرید تا بزرگوارانه و با وقار با این موقعیت برخورد کنید. کاری را که درست است، انجام بدهید تا شرایط به تدریج به نفعتان تغییر کند. به خاطر داشته باشید که مواجهه گاهی اوقات برای انجام دادن کار درست لازم است. برای خوب بودن نیازی به تحمل کردن بیعدالتی نیست.
- یک تکه کاغذ بردارید و بنویسید: من ………. (اسم همسرتان را بنویسید) را به خاطر ……….. (کار اشتباهی را که در حقتان انجام داده است، بنویسید) و باعث شد که احساس بکنم ………. (هرچقدر که دلتان میخواهد، بنویسید)، میبخشم.
- برای بخشیدن مصمم شوید. با صدای بلند بگویید “همین الان تصمیم گرفتم که او را به خاطر …….. (موقعیت را به زبان بیاورید) ببخشم.” موقعیت را به تفصیل و واقعبینانه توضیح دهید. برای آرامش پیدا کردن به خدا پناه ببرید.
- فهرست را از بین ببرید: فهرستتان را پاره کنید یا از آن بهتر بسوزانید.
- انتظار نداشته باشید که تصمیمتان برای بخشیدن همسرتان تغییر مهمی را در او ایجاد کند.
- سعی کنید همسرتان را درک کنید. نظر همسرتان چیست؟ چه احساسی دارد؟ چرا این کار را انجام داده است؟ چه انتظاراتی از زندگی داشته است که برآورده نشدن آنها او را در برابر وسوسهی ارتکاب خیانت آسیبپذیر ساخته است؟
- بخشیدن همسرتان نتایج مثبتی را در شما ایجاد میکند.
مزایای این بخشش عبارت است از:
- رها شدن از گذشته
- بخشیدن گناه همسرتان سلامتیتان را بهبود میدهد و احتمال مبتلا شدن به بیماری را کمتر میکند. بخشش میزان سموم موجود در بدنتان را کاهش میدهد.
- فکر کنید که از این تجربه چه درسی گرفتهاید. برای این که در آینده زندگی بهتری داشته باشید، چکار میتوانید بکنید؟ چطور میتوانید به دیگران کمک کنید تا چنین دردی را پشت سر بگذارند؟ اگر بتوانید به این درد و ناراحتی معنا بدهید و هدفی برای آن تعیین کنید، تحمل کردن شرایط برایتان آسانتر خواهد شد. اگر به این نتیجه برسید که تحمل این همه رنج بیفایده و بیمعنا نبوده است، احساس بهتری پیدا خواهید کرد.
بخشیدن خیانت مهارتی است که باید آن را یاد بگیرید. توانایی همدلی کردن با افرادی که تجربهی مشابهی دارند، یکی از مزایای مهم بخشش است.
- نقش خودتان را در بروز این مشکل بپذیرید و سرزنشها و دلخوریهای برحق شوهرتان را قبول کنید. وقتی هیچ فرصتی برای مشارکت در تصمیمی که منجر به خیانت شده است، نداشتهاید، طبعاً حس نمیکنید که بتوانید مسئولیت این اتفاق را قبول کنید و هیچ سرزنشی را برای خیانت دیدن از شوهرتان قبول نمیکنید. اما باید سهم خودتان را در فروپاشی زندگیتان قبول کنید. قبول اشتباه سخت است، اما با این کار حال خودتان بهتر میشود و میتوانید برای بهبود رابطهتان تلاش کنید.
بخشیدن خیانت یک فرایند است. زمان میبرد تا تمام احساسات متناقض خشم، اندوه و ناراحتی را هضم کنید. نکتهی مهم این است که خودتان را از باتلاق گذشته نجات دهید و به آینده فکر کنید. به خودتان زمان بدهید تا بتوانید این احساسات را هضم کنید و در نهایت خیانت را ببخشید.
عواملی وجود دارد که سبب میشود شک به خیانت همسر در ما قوی تر شود. فاصله گرفتن از شریک عاطفی، نیاز مبرم به تنهایی، سرد شدن روابط صمیمانه، استفاده بیش از حد از وسایل ارتباط جمعی و یا تغییر در خلق و خو هر کلام میتواند ما را به این شک بیاندازد که همسر شما ممکن است دیگر زندگی مشترکش را دوست نداشته باشد و یا در حال خیانت به شما باشد. آنچه محرز است این است که حتی تمام موارد فوق نمی تواند ثابت کند همسر شما در حال خیانت به شماست. باید در نظر داشت که خیانت نمیتواند باعث شود که ما مرد یا زن خیانت کار را انسانی به تمامی منفی و سیاه بشناسیم و به بقیه بشناسانیم. خیانت عوامل زیادی دارد که حتی می تواند ریشه در بچه گی فرد داشته باشد. بنابراین اگر با خیانت شریک زندگی خود واقف شدید، آگاه باشید که فاکتورهایی در خیانت وجود دارد که میتواند باعث شود عوامل آن با موشکافی بیشتری مورد بازبینی قرار بگیرد، وانگهی بخشیدن طرف خیانت کننده و حتی خودتان امکان پذیر باشد.
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام من ازدواج ناموفق داشتم و الان 8 ماه میشه که نامزد کردم .و تو این مدت چندین بار پیام و تماس هایی از زن ها دیده ام ولی توی این مدت خیلی وابستش شدم ولی نمیتونم با خیانتش کناربیام چیکار کنم بنظرتون .ایا باید جدابشم ازش ؟بنظرتون میتونه ترک کنه این کار هارو ؟
قبلا رمز گوشیشو داشتم و از وقتی ک چت هاش با اون خانوم هارو دیدم دیگ رمزشو عوض کرده و نمیذاره دست به گوشیش بزنم
سلام دوست گرامی
مختصر توضیح دادید و بسیاری از مسائل باید روشن شود تا بتوانیم راهنمایی دقیقتری به شما انجام دهیم. برای مال سن شما، علت جدایی از همسر اول، نحوه آشنایی با نامزد فعلی و……
در اولین فرصت باید به مشاور پیش از از ازدواج مراجعه کنید؛ چون درگیر مساله مهمی هستید که پیش از آغاز زندگی مشترک باید بررسی شود.
اعتماد به یکدیگر از پایهترین اصول زندگی مشترک است که متاسفانه در رابطه شما وجود ندارد.
سلام،نزدیک به ده سال است یه شک نسبت به همسرم مثل خوره به جانم افتاده این اتفاق هم مربوط به ده سال پیش است بعد از آن مشکلی نبوده،ولی هرازمدتی شک میکنم که آنموقع به من خیانت کرده برای نجات از این کابوس چکار باید بکنم،ازراهنمایی شما سپاسگزارم
سلام دوست گرامی
قطعا روزهای تلخی خواهد بود وقتی بخواهید با این میزان از شک و دلهره و عدم اعتماد زندگی کنید.
وقتی شما خیانت میبینید، اعتماد شما دچار ضربه شده است که نیاز است حتما برای اینکه بتوانید مجدد اعتماد خود را بازسازی کنید؛ به مشاور مراجعه کنید.
بهتر است در روند مشاوره، همسر شما نیز همراهی کند؛ چون بیشترین مسئولیت این اعتمادسازی برعهده ایشان خواهد بود.