بالا رفتن آمار طلاق و جدایی در سالهای اخیر به شدت بالا رفته است، تحقیقات زیادی در این راستا انجام شده است که دلایل این موضوغ را بررسی کند، در مقالات مختلف طلاق را از زوایای مختلف بررسی کردهایم و در این مقاله قصد داریم اشتباهاتی که منجر به طلاق و جدایی میشوند را شرح دهیم، دانستن این دلایل باعث میشود بتوانیم از طلاق پیشگیری کنیم و ناآگاهانه رفتارهایی انجام ندهیم که نتایج ناخوشایند به همراه داشته باشد.
اشتباهاتی که رابطه را در خطر جدایی قرار میدهد
در این مقاله مهمترین اشتباهاتی که میتواند رابطه را به جدایی برساند شرح میدهیم و در عین حال در هر کدام از آنها راهحلهای لازم را نیز ارائه میدهیم که بتوانید از آن پیشگیری کنید.
رفتارها و حرفهای هیجانی
یکی از مهمترین دلایل اختلاف و درگیری در هر رابطهای انجام رفتارهای هیجانی و غیر منطقی است، رفتارهایی که بدون فکر به عواقبش آن را انجام میدهیم. در لحظه عصبانی میشویم، داد میزنیم، دروغ میگوییم و از همه بدتر حرفهایی میزنیم که همه رابطه را زیر سوال میبریم. به این حرفها دقت کنید “از اول هم اشتباه کردم تو رو انتخاب کردم”، “تو آدم نیستی و لیاقت من رو ندار”، “یه نگاه به خونوادهات بنداز بعد این حرفها رو بزن”، “تو فقط یه مصرف کنندهای”، “حالم ازت بهم میخوره” و … حتی خواندن این حرفها در شما احساس خوشایندی به وجود نمیآورد چه برسد به اینکه شریک عاطفیتان آنها را به شما بزند! این حرفهای هیجانی که در یک لحظه از دهان شما خارج میشود زخمهای عمیقی به رابطه وارد میکند.
غیر منعطف بودن
انعطاف و سازگاری در زندگی مشترک اصل بسیار مهمی است! اگر قرار باشد از هیچ کدام از خواستههایتان کوتاه نیایید، همیشه بهانه بگیرید و تلاش کنید طرف مقابل را مجاب کنید به آنچه شما میخواهید عمل کند و تحت هیچ شرایطی انعطاف نشان ندهید به زودی به پرتگاه جدایی میرسید. شیوا یکی از مراجعین ما بود که چنین مشکلی با همسرش داشت و میگفت ” شوهرم همیشه از جاهای شلوغ فراری بود، منم دوست نداشتم اذیت بشه و دوتایی همه جا میرفتیم، حتی یک بار هم با من تو جمع فامیل یا جمعهای دوستانه نیومد، اما من پذیرفته بودم، تا اینکه یه روز برادرم بعد از 10 سال از خارج اومده بود و مهمونی براش گرفتن، فکر کنید حتی حااضر نبود با من بیاد داداشم رو که 10 سال ندیدم ببینه! آخر سر با اخم و تخم اومد و اونجا اینقدر گفت حوصلهام سر رفت پاشو بریم تا دعوامون شد و آبروم جلو همه رفت! حتی یک بار هم نتونست طاقت بیاره، میگفت دوست دارم برم خونه فیلم ببینم چرا باید جایی باشم که دوست ندارم”! همسر این خانم، اگر فقط یک شب انعطاف نشان میداد و کنار همسرش میماند رابطه این دو نفر و صمیمیتش آسیب عمیقی نمیدید.
دروغ!
اگر هر کدام از معایب اخلاقی را یک دشمن برای زندگی مشترک به حساب بیاوریم، مطمئنا دروغ یکی از قویترین، کارکشتهترین، موذیترین و بیرحمترین دشمنان شما میشد! دروغ شیشه عمر رابطه شما، یعنی اعتماد را نشانه میگیرد که یکی از ابعاد اصلی رابطه سالم است. شاید فکر کنید ما درباره دروغهای خیلی بزرگ و اساسی صحبت میکنیم، اما موضوع فقط اینت نیست، حتی دروغهای ریز و مصلحتی نیز قدرت از بین بردن اعتماد در رابطه شما را دارند! یک دروغ ساده چرخهای سخت در زندگی شما به وجود میآورد که هم از خودتان انرژی میگیرد تا فاش نشود هم از شریک عاطفیتان انرژی میگیرد تا این راز را کشف کند! این انرژی میتواند صرف ابراز عشق و علاقه شما دو نفر و استحکام رابطهتان شود.
خیانت
خیانت مانند مردابی است که رابطه شما را در خود فرو میبرد! هر دو طرفه رابطه چه فردی که خیانت دیده و چه فردی که خیانت کرده است باید انرژی روانی بسیار زیادی برای ترمیم رابطهشان بگذارند، همه افراد از پس طی کردن چنین مسیری بر نمیآیند و رابطهشان از هم پاشیده میشود. متاسفانه برخی از افراد تصور میکنند تنها وقتی مرتکب خیانت میشوند که با شخص دیگری ارتباط جنسی برقرار کنند، در صورتی که حتی تصور و دل بستن پنهانی به نفر سومی به جز شریک عاطفی خیانت به حساب میآید چه برسد به چت کردن و قرار گذاشتن! صحبتهای رضا یکی از مراجعین ما که همسرش به دلیل خیانت او درخواست طلاق داده بود را بخوانید:” من نمیدونم به چه زبونی باید بگم خیانت نکردم، بله من فقط پیام می دادم به همکارم همین! زنم این پیامها رو دیده فکر کرده چه خبری بین ما هست! من حتی یک بارم بیرون از محجل کار ندیدمش، اون فقط از شوهرش میگفت و درد و دل میکرد همین”. شاید اگر رضا میدانست پنهان از همسر چت کردن با نفر دیگری خیانت به شمار میآید زندگیاش به جدایی ختم نمیشد!
عدم مدیریت روابط بین خانوادهها
خیلی از روابط به دلیل دخالتهای نادرست خانوادهها به بن بست میرسند! خیلی از اوقات هم آنها دخالتی نمیکنند اما زن و شوهر مهارت این را ندارند که بین ارتباطات خانوادگی و زناشویی تعادل برقرار کنند. دفاعهای بی دلیل از خانواده، الویت قرار دادن خانواده نسبت به همسر، توجه بیش از اندازه به خانواده و کم توجهی به نیازهای همسر همه و همه باعث میشود همسرتان از شما روز به روز دورتر شود و حس کند الویت شما و زندگی مشترکتان نیست. یادتان باشد همسر شما، همیشه باید الویت درجه یک شما باشد، شما حالا یک خانواده دو نفره هستید مه هر دو باید مراقب این خانواده باشید، این صحبت اصلا به این معنی نیست که خانواده خود و پدر و مادرتان را فراموش کنید، برعکس، وقتی شما و همسرتان در کنار هم و در یک تیم باشید، میتوانید ارتباط بهتری نیز با خانواده هردویتان داشته باشید. به هیچ عنوان مشکلات خانواده همسرتان را گردن همسرتان نیندازید، شما یک تیم دو نفره هستید و مشکلات خانواده همسرتان مشکل هر دوی شماست نه فقط همسرتان و باید آن را باهم حل کنید.
عدم مدیریت روابط بین دوستان
متاسفانه مشکلاتی که در بالا برای عدم مدیریت روابط بین خانوادهها ذکر کردیم در مورد دوستان نیز وجود دارد. دوستان هرگز و به هیچ وجه نباید الویت شما باشند. رفیق بازی شما را از زندگی شخصیتان دور میکند، منظور ما این نیست که نباید هیچ دوستی داشته باشید! اتفاقا ارتباطات اجتماعی صحیح و اصولی برای شما و رابطهتان مفید است، اما به شرطی که بدانید یک فرد متاهل هستید و همسرتان نیز الویتتان است. درد و دلهای بی فایده، وقت گذرانیهای بیش از اندازه، سرگرم مشکلات دوستان شدن و … انرژی شما برای وقت گذاشتن با همسرتان را میگیرند.
الویت قرار دادن کار و مشکلات مالی
عدم تعادل بین کار و زندگی نه تنها زندگی مشترک، بلکه خودتان را هم به بن بست روحی میرساند! مثل معروفی وجود دارد که میگوید “برای چند متر اتاق خواب بزرگ تر داشتن خوابتان را نفروشید”! شما باید کار کنید که آسایش داشته باشید نه اینکه آسایشتان را بدهید تا کار کنید! البته کاملا واقف هستیم که شرایط اقتصادی امروزه طوری است که حق انتخاب شما را برای انتخاب شغل بسیار محدود کرده است و خیلی از افراد برای گذران زندگی و به دست آوردن رفاه اولیه ناچار هستند ساعتها کار کنند و خیلی اوقات شغلشان باعث فرسودگی بیش از حد در آنها میشود، اما با این حال باید تلاش کنید تا جایی که میشود عشقتان پایدار بماند، مثلا اگر تا دیر وقت سر کار هستید حداقل میتوانید با چند پیام عاشقانه به همسرتان یادآوری کنید که دوستش دارید و به یادش هستید، یا اگر آنقدر خسته هستید که به محض رسیدن به خانه نیاز دارید بخوابید همرتان را صدا بزنید و به او بگویید دوست دارید کنار شما چن دقیقه دراز بکشد. همین راهکارهای ساده کمک میکند در این شرایط سخت کنار هم آرامش بیشتری داشته باشید.
توقعات نابجا
توقعات نابجا از همسر، شریک عاطفیتان را در بن بست قرار میدهد! او دائم تلاش میکند شما را راضی کند و شما راضی نخواهید شد! هر خواستهای که دارید قبل از مطرح کردنش مطمئن شوید این یک خواسته به جا و صحیح است و ناشی از نیازهای سرچشمه گرفته شده از مشکلاتتان نیست، مثلا اگر توقع دارید او دائم برنامه روزانهاش را برای شما گزارش کند در غیر این صورت دعوا راه میاندازید ممکن است گرفتار طرحواره بی اعتمادی باشید! بعد از اینکه مطمئن شدید خواسته شما منطقی است باید بررسی کنید آیا طرف مقابل امکان برآورده کردن نیاز شما را دارد یا تنها تحت فشار قرار میگیرد و کاری هم از او ساخته نیست! سعی کنید توقعات خودتتان و شرایط زندگی و همسرتان را باهم بسنجید و تصمیم بگیرید. یادتان باشد همسر ما مسئول برآورده کردن حسرتها و خواستههای ما نیست و شما هر دو باید برای اهدافتان تلاش کنید و در عین حال نیازهای مرتبط به زندگی مشترکتان هم برآورده کنید.
مشکلات جنسی
متاسفانه مشکلات جنسی یکی از دلایل مهم طلاق است، شاید اگر افراد بدانند برای مشکلات جنسی امروزه راهحلهای گوناگونی وجود دارد که میتوانند از آن استفاده کنند اجازه ندهند مشکلات جنسیشان به همین راحتی مسبب جداییشان شود! رابطه جنسی یکی از ابعاد مهم رابطه عاطفی است و مشکلات ناشی از آن روی همه جوانب زندگی مشترک اثر میگذارد. متاسفانه هنوز هم افرادی هستند که از مطرح کردن مشکلات جنسیشان خجالت میکشند و تصور میکنند این موضوع مثل یک نقص است که باید انکارش کنند، برخی دیگر نیز آن را نادیده میگیرند و تصور میکنند موضوع مهمی نیست درصورتی که اهمیت این موضوع امروزه بر کسی پوشیده نیست!
مشکلات روانی حل نشده
اکثر اختلافات زندگی زناشویی ناشی از مشکلات ریز و درشتی است که از اختلالات روانی کوچک و بزرگ نشات میگیرد، متاسفانه برخی تصور میکنند اختلالات روانی باید آنقدر مزمن و قوی باشند که ارزش داشته باشد آن را پیگیری کرد در غیر اینصورت عادی است! در صورتیکه مواردی مثل خودشیفتگی، اضطرابهای خفیف، استرس، وسواسهای فکری، خطاهای شناختی، وجود طرحوارههای مختلف و … به اندازه اختلالات شدید و مزمن میتوانند زندگی شما را بهم بریزند! بنابراین آن را جدی بگیرید و دقیقا مانند چکاپی که برای سلامت جسمانیتان میدهید، هرچند وقت یکبار سلامت روانیتان را نیز ارزیابی کنید.
زورگویی و کنترلگری
کنترل گری یکی از مواردی است که شریک عاطفی شما را زودتر از آنچه فکر کنید از پا در میآورد و نا امید میکند، شما باید بپذیرید همسرتان به اندازه شما حق دارد عقاید خودش را داشته باشد، سلایق خودش را دنبال کند و آزادی عمل و انتخاب داشته باشد. با زورگویی و کنترل گری شاید بتوانید حرفتان را به کرسی بنشانید اما آتش خشم و کینه را روز به روز در دل او شعلهور تر میکنید و این آتش روزی دامن زندگیتان را میگیرد. تحقیقات نشان داده کنترل گری و زورگویی ارتباط مستقیم و قوی با طلاق عاطفی دارد! در واقع شما با زورگویی باعث میشوید او تنها سکوت کند و با مصلحت با شما زندگی کند اما ممکن است این مصلحت روزی تمام شود!
کم توجهی به نیازهای یکدیگر
شما و همسرتان باید به نیازهای یکدیگر اهمیت دهید، اگر نیازهای غیر منطقی بین شما وجود دارد باید با گفتگو حلش کنید. اما در مورد نیازهای منطقی همسرتان مسئول هستید! او نیاز دارد محبت و علاقه شما را ببیند، درکتان را حس کند و بداند شما به او توجه ویژه دارید. در طول روز مدتی را برای این کار وقت بگذارید، از همسرتان سوال کنید حالش خوب است یا خیر؟ اجازه دهید بدون ترس و قضاوت از نیازهایش بگوید و شما هم تا جایی که میتوانید آن را برآورده کنید و صد البته در مورد نیازهای خودتان هم صحبت کنید.
حل نکردن مشکلات
قطعا تمام افرادی که از یکدیگر جدا میشوند دلیلی برای آن دارند که در اغلب آنها مشکلات حل نشده وجود دارد! هیچ کس یک شبه به فکر طلاق نمیافتد، قطعا پشت این جدایی روزها و شبهایی وجود داشته است که رابطه شما را با چالش مواجه کرده است و رفته رفته عمیق و عمیقتر شدهاند. نگذارید مشکلات مانند مار روی زندگی شما چنبره بزنند، آنها را به کمک روانشناس حل کنید، مهارت گفتگو و حل تعارض را بیاموزید و برای حل مشکلاتتان وقت بگذارید! جمله “حوصله ندارم فقط غر نزن هرچی تو بگی” مشکلات شما را خفه میکند اما حل خیر! سهم مهلک سکوت و قهر هر رابطهای را متلاشی میکند.
پرسش و پاسخ کوتاه