شاید اکنون که در حال خواندن این مقاله هستید با شخصی آشنا شدهاید و مدتی است با او در ارتباط هستید. عاشقش شدهاید و تنها نگرانی که در حال حاضر شما را اذیت میکند، چگونه مطرح کردن این موضوع با خانوادهتان است. ما به شما حق میدهیم، زیرا در فرهنگ ما، خانوادههای ایرانی تاحدی درباره چنین روابطی بین دختر و پسر حساسیتهایی دارند. نگرانیهای آنها به عنوان کسانی که برای بزرگ کردن شما سختیهای زیادی کشیدهاند قطعا طبیعی است، اما آنچه ما در این مقاله به دنبال آن هستیم این است که چطور بتوانید این موضوع را با کمترین ریسکی با آنها مطرح کنید.
در این مقاله، آنچه با عنوان دوستی دختر و پسر آورده میشود به معنای هر رابطهای است که به قصد ازدواج و با نظارت والدین ایجاد شده است. هدف ما در استفاده از این واژه نیز صرفا ملموستر شدن مبحث برای خوانندگان است، زیرا بیشتر مراجعان ما نیز هنگام بیان مشکل خود در استفاده از این واژه احساس راحتی میکنند.
قبل از مطرح کردن موضوع به نکات زیر توجه کنید
آیا سن شما اکنون مناسب ازدواج است؟
زمانیکه شما عاشق شخصی میشوید و آنقدر این موضوع برایتان مهم است که میخواهید آن را با خانواده مطرح کنید احتمالا قصد و نیت ازدواج در کار است. اما همانطور که میدانید یکی از اصلیترین فاکتورها برای ازدواج داشتن سن مناسب است، زیرا تا حدی میزان موفقیتآمیز بودن یک رابطه را به ما نشان میدهد؛ برای مثال دختری که در سن 16 سالگی عاشق میشود و تصمیم به ازدواج میگیرد احتمالا نسبت به دختری که در 25 سالگی چنین تصمیمی را گرفته شانس کمتری برای موفقیت در ازدواج دارد. علت این موضوع هم این است که ما سن را به عنوان عامل نشاندهنده پختگی عقلانی و هیجانی در نظر میگیریم. هرچند که قطعا استثنائاتی هم وجود دارد. پس اگر شما در سن پایینی عاشق شدهاید و میخواهید این موضوع را با خانواده مطرح کنید شاید با مقاومت خانواده روبرو شوید.
آیا شخصی که عاشق او شدهاید معیارهای مورد نظر شما را داراست؟
در این بخش شما باید تمام موارد فردی و خانوادگی که در دوام یک رابطه نقش دارند را بررسی کنید. ویژگیهای فردی عبارتاند از اینکه آیا شخص مورد نظر شما از لحاظ اخلاقی تمام معیارها و ملاکهای شما را داراست؟ یا اینکه صرف چون عاشق او شدهاید میخواهید از نقاط ضعف او و خواستههای خودتان چشمپوشی کنید؟ حتما در این مورد با چشمان باز تصمیم بگیرید چرا که وقتی بخواهید درباره او با خانواده صحبت کنید باید با ارائه دلایل قابل قبول و منطقی توضیح دهید که چرا این شخص می تواند شما را خوشبخت کند. درباره خانواده و ارتباط او با خانوادهاش نیز اطلاعاتی بدست آورید و ببینید که آیا جایگاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها با خانواده شما تناسب دارد؟ هرگونه بالا بودن یا پایین بودن فاصله طبقاتی میتواند به عنوان عامل تاثیرگذار در نظر خانوادهتان باشد.
دو نکتهای که در بالا مطرح شد، مواردی هستند که قبل از ورود به بخش بعد باید آنها را بررسی کنید. زیرا این دو نکته احتمالا ریشه موافقت یا مخالفت خانواده شما خواهند بود.
چطور به خانوادهتان بگویید که عاشق شدهاید؟
افکارتان را بنویسید
اگر بترسید، گیج و دستپاچه میشوید، بنابراین هیچ اشکالی ندارد، حرفهایی را که میخواهید به والدینتان بزنید، اول برای خودتان روی کاغذ بنویسید. نوشتن کمک میکند تا افکارتان را به درستی پردازش کنید و بتوانید رابطۀ جدیدتان را به بهترین وجه ارائه بدهید. به این ترتیب وقتی زمان گفتگوی سرنوشتساز فرا برسد، میتوانید حرفهای مهمتان را بدون تپق زدن مطرح کنید. همانطور که مشغول نوشتن حرفهایتان هستید، واکنش احتمالی والدینتان را پیشبینی کنید. اگر بدانید که باید منتظر شنیدن چه حرفهایی باشید، بهتر میتوانید نگرانیهای آنها را دربارهی عشقتان برطرف کنید.
تصمیم بگیرید که موضوع را اول به پدرتان بگویید یا به مادرتان؟
شاید با یکی از والدینتان صمیمیتر باشید یا شاید یکی از آنها معمولاً ملایمتر و آسانگیرتر از دیگری باشد. به طور کلی اگر این خبر مهم را اول به کسی بدهید که حرف زدن با او آسانتر است، شرایط برای صحبت کردن با والد سختگیرتر مساعدتر میشود. برای مثال اگر به عنوان “دختر بابایی” بزرگ شده باشید و پدرتان مانند موم در دستتان است، بهتر است موضوع عاشق شدنتان را اول به او اطلاع بدهید. از طرف دیگر اگر پدرتان معمولاً در محافظت کردن از شما افراط میکند و سختگیر است، بهتر است اول مادرتان را در جریان بگذارید. درهر حال اگر فکر میکنید که پدر و مادرتان، هر دو واکنش یکسانی به موضوع نشان خواهند داد، دلتان را به دریا بزنید و از عشقتان برای هر دو نفر به طور همزمان پردهبرداری کنید.
زمان خوبی را برای این کار انتخاب کنید
موقع غذا خوردن یا در ماشین هنگام رانندگی قطعا فرصت خوبی برای مطرح کردن این موضوع با خانواده نیست. گفت و گو اصولی دارد که این مورد هم جدای از آن نیست. پس هنگامیکه قرار است چنین موضوع با اهمیتی را با خانواده مطرح کنید بهتر است زمانی را انتخاب کنید که پدر و مادرتان تحت فشار روحی ناشی از خستگی کار نباشند؛ برای مثال هنگام غروب که در جمع خانوادگی مشغول استراحت و تماشای تلویزیون هستید میتوانید به والدیتان بگویید که: “من میخوام درباره یک موضوع مهم باتون صحبت کنم. میشه لطفا چند دقیقه تو سکوت با هم حرف بزنیم؟”. یادتان باشد که در این موقعیت شما باید با اعتماد به نفس بالایی صحبت کنید و به هیچ عنوان شک و تردید در دلتان وجود نداشته باشد.
برای آنها توصیح دهید که چرا فکر میکنید او شخص مناسبی است
یادتان باشد که توافق شما و کسی که عاشقش هستید به معنای پایان کار نیست و شما باید حتما نظر مثبت والدینتان را هم داشته باشید. پس لحن صحبتتان نباید به گونهای باشد که انگار شما تصمیمتان را گرفتهاید و جز این شخص قرار نیست به آدم دیگری فکر کنید. این کار فقط در آنها حس ناخوشایند سرخود بودن شما را ایجاد میکند و بخاطر نشان دادن قدرتشان احتمالا با شما مخالفت خواهند کرد. پس بهتر است صحبت خود را به گونهای آغاز کنید که به والدینتان این احساس را بدهد که شما چقدر از بابت او مطمئن هستید ولی باز هم برای گرفتن تصمیم نهایی به کمک آنها احتیاج دارید.
سعی کنید از بیان ویژگیهایی شروع کنید که فکر میکنید برای والدین شما بسیار با اهمیت است؛ مثلا خانوادهدار بودن، شغل مناسب داشتن، با حجب و حیا بودن، مستقل و باپشتکار بودن و… . سعی کنید در این مرحله از همان اول روی ویژگیهای ظاهری مانور ندهید؛ برای مثال نگویید که:” خیلی دختر/پسر خوشگل و خوش هیکلیه. حتما عاشقش میشید”. شروع کردن صحبتتان با این جملات باعث می شود که خانواده شما احساس کنند که دلیل منطقی و موجهی برای انتخابتان ندارید. میتوانید صحبت خود را اینگونه شروع کنید:” این شخص که من باهاش آشنا شدم، خیلی دختر/پسر با مسئولیتیه. از همون اول به من گفته که قصدش ازدواجه و دوست داره با اطلاع خانوادهها رابطمون رو جدی کنه. من خودمم از همون اول گفتم که نظر خانوادم برام خیلی مهمه. توو مدتی که با هم صحبت میکنیم فهمیدم خیلی از ملاکها و ارزشهامون به هم شبیه. هر دوتامون هدفای یکسانی داریم. خانواده خوبی داره و خیلی برای خانوادش ارزش و احترام قائله خیلی دوست دارم شما هم بیشتر باهاش آشنا بشید و نظرتون رو دربارهاش بگید. من واقعا تو این مرحله به کمکتون احتیاج دارم”.
به سوالات والدینتان با صداقت پاسخ دهید
زمانیکه تصمیم گرفتید موضوع را با والدینتان در میان بگذارید باید آمادگی پاسخ دادن به تمام سوالات احتمالی آنها را داشته باشید. آینده شما قطعا برای آنها مهم است و احتمالا سوالاتی می پرسند که جزئیات رابطه شما را در برمیگیرد. سعی کنید با صداقت کامل به سوالات آنها پاسخ دهید؛ برای مثال اگر شخصی که عاشقش شدهاید تحصیلات دانشگاهی ندارد و هنوز شغلی پیدا نکرده به دروغ نگویید که لیسانس دارد و در شرکت مشغول کار است. چراکه بعد از تحقیقاتی که انجام میدهند متوجه این دروغ ها میشوند و آن زمان بخاطر عدم صداقتتان با این ازدواج مخالفت کرده و شما را شخص مناسبی برای تصمیم گرفتن در زندگی شخصیتان نمیدانند.
سوالاتی که ممکن است والدینتان از شما سوال کنند عبارت اند از:
- کجا با هم آشنا شدید؟
- چه مدته که همو میشناسید؟
- چند سالشه؟
- تحصیلاتش چیه؟
- شغلش چیه؟
- اصالتا اهل کجاست؟
- شغل و تحصیلات والدینش چیه؟
- چندتا خواهر و برادر داره؟
- اخلاقش چطوره؟
- ظاهرش چطوره؟
ناراحتی والدینتان را درک کنید
وقتی برخلاف انتظار والدینتان رفتار کنید، احتمالاً با ناراحتی و مخالفت آنها روبهرو خواهید شد. در ابتدا باید با خشم و حتی گریهی والدینتان کنار بیایید تا به تدریج بتوانید آنها را با دلیل به ازدواج کردنتان راضی کنید.
به والدینتان فرصت بدهید
ممکن است مدتی طول بکشد تا والدینتان با تصور عاشق شدن و ازدواج کردن شما کنار بیایند. حتی اگر آنها هنگام مطرح کردن موضوع ناراحت بشوند و با ازدواجتان مخالفت کنند، ممکن است بعداً وقتی آبها از آسیاب افتاد، نظرشان را تغییر بدهند. درهر حال باید به نظر والدینتان احترام بگذارید و بدانید که همچنان به رابطه با آنها نیاز خواهید داشت، بنابراین نمیتوانید صرفاً به خاطر مخالفت کردن عزیزترین انسانهای زندگیتان با ازدواجتان، آنها را در فهرست دشمنان خونی خود قرار بدهید.
با عجله تصمیم نگیرید
وقتی پای عشق و عاشقی به میان میآید، ممکن است عاقلانه تصمیم نگیرید. برای قانع کردن والدینتان باید شکیبایی پیشه کنید و از جادهی عقل و اعتدال خارج نشوید. شاید وقتی متوجه شوید که والدینتان عشقتان را تایید نمیکنند، بخواهید که خانه را ترک کنید یا بدون رضایت آنها با عشقتان ازدواج کنید. اما بهتر است به هر قیمتی که شده از گرفتن چنین تصمیمهای نسنجیده و شتابزدهای خودداری کنید، در غیر این صورت شانس این که والدینتان در آینده با ازدواجتان موافقت کنند، برای همیشه به باد میرود.
از یک واسطه کمک بگیرید
اگر احساس میکنید که با توجه به شرایط فرهنگی خانواده خود نمیتوانید شخصا این موضوع را با آنها در میان بگذارید سعی کنید از یک واسطه کمک بگیرید. احتمالا کسانی هستند که بتوانند در این راه به شما کمک کنند. خاله، دوست، عمه، دایی، عمو، پدر و مادر بزرگ یا هر شخص دیگری که با آنها احساس راحتی میکنید و مورد اعتماد والدینتان هستند میتوانند گزینه خوبی برای کمک به شما باشند. شرایط خود را برای آنها مطرح کنید و بخواهید خیلی شفاف با والدین شما صحبت کنند. اگر هیچکدام از این افراد در دسترس شما نبودند میتوانید از کمک یک روانشناس استفاده کنید. او با گرفتن اطلاعات شما و خانوادتان و بررسی شرایط در گرفتن بهترین تصمیم کمکتان میکند.
صبور باشید
شاید عشق و علاقهای که به طرف مقابلتان دارید به اندازهای زیاد است که دیگر نمیتوانید مخالفتهای خانواده را تحمل کنید. ما این حس و حال شما را درک میکنیم، اما بدانید که تحت هر شرایطی آنها والدین شما هستند و نمیتوانید آنها را بخاطر شخص دیگری کنار بگذارید. آنچه بیش از همه در این مرحله لازم است حفظ خونسردی و صبوری کردن است. واکنش منفی به آنها نشان ندهید و اجازه دهید متوجه شوند که شما به عنوان یک انسان پخته و منطقی حتی با وجود مخالفت، باز هم آنها را دوست دارید و برایشان ارزش و احترام قائلید. مرور زمان احتمالا کمی در نظر آنها تغییر ایجاد خواهد کرد.
زمانیکه عاشق شخصی شدید و تصمیم گرفتید که این موضوع را با خانواده درمیان بگذارید بهتر است به چند نکته توجه کنید. آیا سن شما اکنون مناسب برقراری ارتباط با شخص دیگری هست؟ شخصی که با او آشنا شدید چقدر از ملاکها و معیارهای شما را داراست؟ این دو مورد میتواند پیشبینی کننده احتمال موافقت یا مخالفت والدینتان باشد. سعی کنید قبل از گفت و گو با والدینتان صحبتهای خود را روی یک کاغذ یادداشت کرده و آنها را تمرین کنید. زمان و مکان مناسبی را برای صحبت کردن انتخاب کنید و با اعتماد به نفس بحث را شروع کنید. البته قبل از آن ببینید که بهتر است این موضوع را با پدرتان مطرح کنید یا مادرتان؟ با هر کدام که احساس راحتی بیشتری میکنید موضوع را درمیان بگذارید. به نقاط قوت رفتاری شخصی که عاشق او هستید اشاره کنید. به سوالات آنها صادقانه پاسخ دهید. نگرانیهایشان را درک کنید و به آنها زمان فکر کردن بدهید. بیش از اندازه پافشاری نکنید چون این کار فقط آنها را کلافه میکند. اگر فکر میکنید که به تنهایی از پس این کار برنمی آیید، موضوع را با یکی دیگر از اعضای خانواده یا دوستانتان مطرح کنید و از آنها کمک بگیرید. در صورتیکه این آشنایان را نداشتید، به روانشناس مراجعه کنید. صبور باشید و زود به دنبال واکنشهای هیجانی نروید. اجازه دهید گذر زمان و برخوردهای منطقی شما والدینتان را به فکر فرو ببرد.
پرسش و پاسخ کوتاه
نیمای عزیز سلام. من احساسات شما رو درک می کنم. اما لازمه قبل از عنوان کردن با خانواده خودتون از تصمیمتون مطمئن باشید و دلایل قانع کننده ای برای این رابطه داشته باشید. اگه خودتون بتونید دلایل قانع کننده داشته باشید می تونید به خانواده ها هم به راحتی رابطه تون و اهدافتون رو توضیح بدین.
سلام.من زیاد عاشق نمیشم و تا قبل از ماجرای عاشق شدنم همیشه میگفتم عشق یک توهم بیشتر نیست ولی حالا خودم گرفتارش شدم و طرف مقابل رو دوست دارم. من ۱۷ سالمه و اون دختر رو که از اقوام دور ما میشن رو داخل مسجد میبینم و حس عاشق شدن دارم و حس میکنم خیلی به درد هم میخوریم نمیدنم شاید برای ازدواج برای من زود باشه من تصمیم گرفتم صبر کنم تا چند سال دیگه ولی شاید اگه صبر کنم اون دختر از دستم بره و ازدواج کنه حالا من موندم و کلی فکر کردن لطفا کمکم کنید
رضای عزیز سلام
به نظر میرسه قبل از هر اقدامی باید اول خودت بدونی دقیقا دنبال چه چیزی هستی و چه چیزی رو برای آینده خودت تصور می کنی. هدفت چیه؟ 5 سال دیگه در کجا ایستادی؟ اگر به این خانم ابراز علاقه کنی و نظر ایشون هم مثبت باشه آیا آمادگی برقراری رابطه رو داری؟چقدر از ایشون شناخت داری؟ آیا ایشون به برقراری رابطه تمایل دارن؟ موقعیتش رو دارن؟ تا خودت مطمئن نشدی چه برنامه ای داری اقدامی نکن رضا جان
من خودم رو 5 سال دیگه در لباس مقدس نظام میبینم هدفم برای آینده اینه و به آینده خوشبینم.پدرش رو میشناسم آدم خیلی خوبیه ولی از خودش شناخت ندارم.میدونی داستان من شده با ی نگاه عاشقش شدم. همیشه به خودم میگم تا به یه موقعیت خوب در زندگی نرسیدم ازدواج نکنم چون ازدواج باعث پسرفت میشه و مانع پیشرفت من میشه و هر موقع دلم لرزیده سعی کردم فراموش کنم طرف رو به خاطر آیندم خاطرم تا حتی 15 سال دیگه هم ازدواج نکنم. دوست ندارم هیچ چیزی و هیچ کسی مانع پیشرفت و آینده من بشه ولی خب عشق هم بد دردیه.
سلام
من ۱۶ سالمه و یک ساله که با یک دختر ۱۵ ساله وارده رابطه شدم که خیلی هم عاشق هم هستیم هر وقت که وقت آزاد داشته باشیم باهم میگذرونیم الا میخایم با خانواده هامون بگیم بنظرتون چطور به خانواده هامون بگیم .
فرزاد عزیز سلام
با توجه به سن هر دوی شما و مخالفت احتمالی خانواده ها، بهتره اول برنامه خودتون رو مشخص کنید. شما از این رابطه چی می خواید؟ آیا برای توقعاتتون آماده هستید؟ آیا خانواده هاتون آماده هستند؟ با توجه به شناختی که از خونواده هاتون دارید آیا می تونن این موضوع رو اون طور که شما دوست دارید بپذیرند؟ خود شما و این خانم برنامه 3 سال آینده تون مشخصه؟ قبل از اینکه هر دو خانواده رو در جریان بگذارید، بهتره یکی از شما که فکر می کنه خانواده اش این موضوع رو می پذیره اون رو مطرح کنه و از اون ها برای برنامه ریزی آینده کمک بگیره.
سلام من 13 سالمه تو سن 10 سالگی از یه دختر خوشم اومد ولی نتونستم باهاش حرف بزنم الان نمیدونم کجاس اصلا اسمش هم نمیدونم دلم براش تنگ شده خیلی دنبالشم مادرم بهم شک کرده بهش بگم عاشق شدم آخه من هنوز پیداش نکردم هیچ نام و نشونی ندارم ازش😭
آریای عزیز سلام
خوشحالیم که برای ما از احساست حرف زدی. حتما خودت دیگه کلی مطلب راجع به نوجوانی می دونی، توی این سن از این اتفاق ها که از کسی خوشمون بیاد تقریبا برای همه میفته، من می فهمم الان دلت تنگ شده ولی باید یه کم صبر کنی، این روزا به تو یاد میده بعدها که وارد روابط جدی شدی چطور احساس و رابطه ات رو مدیریت کنی.
سلام من خانوم مطلقه ای هستم ک۳۲سال سنمه نزدیک به ۲ سال که با مردی همسن خودم آشنا شدم ولی متاسفانه آقا هنوز کارطلاقش تموم نشده البته قبل اشنایی با من در حال جداشدن بود.حالا تصمیم به ازدواح داریم اما با اجازه ازدواج مجدد اقا از دادگاه. الان نمیدونم چطور این موضوع رو باپدرم مطرح کنم ک بامن مخالفت نکنه و از چشمش نیفتم. نظر پدرم برام خیلی مهمه کل خانوادم البته جز پدرم از این رابطه مطلع هستند خانواده اقا هم درجریان هستن حالا من چطور سر صحبت رو باپدرم بازکنم و رضایتشوب گیرم.چون طلاق اقا هنوز تموم نشده ما میخوایم صیغه کنیم تا بعدطلاق اقا عقد کنیم.لطفا راهنماییم کنید
دوست عزیز سلام
پیشنهاد می کنم قبل از صحبت با پدرتون حتما با یک مشاور صحبت کنید تا با توضیح جزئیات رابطه شما و همسر سابق این آقا، شرایط شما رو دقیق تر بررسی کنه و وقتی خودتون به مرحله ای رسیدید که بتونید این رابطه و تمام ابعادش رو درک کنید راحت تر می تونید اون رو برای افراد دیگه از جمله پدرتون توضیح بدید. وقتی برای توضیح این موضوع آماده شدید خیلی صریح و روشن موضوع را با پدرتون مطرح کنید و اگر لازم می دونید می تونید از یک واسطه مثل برادر، خواهر یا مادرتون استفاده کنید که به پدرتون قبل از صحبت با شما آمادگی بده .
سلام من پسری ۱۶ساله هستم عاشق دختری هم سن خودم شدم خب به دلیل یه رابطه مسخره ای که قبلا داشتم و متاسفانه خانواده ام فهمیدن میترسم این رابطه رو به خانواده بگم .
من با این دختر در کلاس درس آشنا شدم و خیلی هم در درس هام موفقم و دوبار هم بهش ابراز علاقه کردم ولی اصلا جدی نمیگیره به نظرتون چیکار کنم!🤦🏻♂️
سلام دوست گرامی
اینکه طرف مقابل شما و ابراز علاقه را جدی نمیگیرد، چون آگاه است که در سن نوجوانی نمیتواند روی کسی حسابی باز کند.
بنابراین تلاش کنید که تمرکز خودتان را روی درس و وظایف سنی خودتان بگذارید و در زمان مناسب، ابراز علاقه کنید و از طریق صحیح وارد رابطه شوید.
سلام.من ۱۴ سالمه عاشق ی پسر ۱۹ ساله شدم.خانوادم یبار فهمیدن ک با یکی هستم و هشدار دادن ولی من گوش نکردم الان پسره میگه ب خانوادت بگو با منی تا خودشون نفهمیدن ولی من خیلی میترسم اخه گفتن اگه بفهمیم پایه پسر وسطه نمیزاریم درس بخونی .من الان چیکار کنم لطفا کمک کنین.🙏
سلام دوست گرامی
احتمالاً خانواده به دلیل سن شماست که اجازه نمیدهند با جنس مخالف ارتباط داشته باشید.
با توجه به اینکه نظر خانواده و حرفی که زدند، آینده شما را تحتتاثیر قرار میدهد، بهتر است به این رابطه پایان دهید.
سلام من یه دختر ۲۰ساله هستم عشقمم هم ۲۸سالشه
باهم دیگه مجازی اشنا شدیم
البته خانواده اون میدونن و هیچ مشکلی ندارن ولی خانواده من با این رابطه ها مخالفت دارند
حتی خواهرش زنگ زد به مامانم که بیان خواستگاری
اما خانوادم راضی نشدن
شما بگید چیکار کنم که خانواده هارو اشنا کنم و خانوادم راضی بشه کمکم کنید لطفا 😔
سلام دوست گرامی
دلایل مخالفت خانواده چیست؟ نحوه آشنایی شما با یکدیگر؟
طرف مقابل شما باید از خانوادهاش بخواهد که با مادرو پدر شما ابتدا به صورت تلفنی صحبت کنند و سپس خود طرف مقابل به دیدار غیررسمی با خانواده بیاید( خارج از منزل).
راه دیگر نیز مراجعه به مشاور پیش از ازدواج است.
سلام من 19 سالمه و عاشق شدم منتها به دختر درخواست اشنایی دادم بدون دلیل رد کرد
اگر با باباش تلفنی حرف بزنم مشکلی پیش میاد؟
اخه اون دختر هنوز منو کامل نمیشناسه شاید عوض شد تصمیمش
واکنش بابای منفی و خشمگین خواهد بود؟ اگر ادم راحتی باشه ؟
سلام دوست گرامی
سوال شما مبهم است و اطلاعات مختصری از خودتان دادید.
درباره رد کردن پیشنهاد شما، او حق دارد که بخواهد شما را رد کند چون این انتخاب اوست و واسطه قرار دادن پدرش به شما کمکی نمیکند. به جای این کار مدتی دیگر پس از گذشت زمان مجدد به او پیام بدهید و پیشنهاد خودتان را مطرح کنید و اگر مجدد رد کرد، علت دقیق را جویا شوید.
با سلام خدمت شما. پسر 24 ساله ای هستم که تو دوران دانشگاه عاشق دختری شدم که تا الان حدود 5 ساله که با هم دیگه در ارتباط هستیم. از اونجایی که میدونستم خانواده ی من با اینجور روابط امروزی کنار نمیان و نظرشون خوب نیست تصمیم گرفتم که خانواده رو در جریان این موضوع نذارم اما به صورت اتفاقی خانواده در جریان قرار گرفتند و مدتی رو با اطلاع خانواده با هم دیگه در ارتباط بودیم تا زمانی که به خانواده با فشار های خودشون به بنده اجبار کردن که با ایشون رابطه رو تموم کنم . اما از اونجایی که من عاشق این دختر بودم و دلایل خانواده برای تموم کردن این رابطه رو منطقی نمیدونستم ( حتی به مشاور هم مراجعه کردیم و ایشون تایید کردن که مشکلی وجود نداره) به رابطه با ایشون ادامه دادم. اما حالا بنا به دلایلی مجبور به اعلام این رابطه به خانواده هستم . آیا پیشنهاد خاصی به بنده دارید ؟ پیشاپیش از کمکتون ممنونم
سلام دوست گرامی
دلایل مخالفت خانواده اگر شیوه آشنایی و ارتباط شما است، میتوانید به مشاور خانواده مراجعه کنید و از او بخواهید با خانواده شما صحبت کند.
سلام من ۱۴ سالمه ولی عاشق شدم ولی متاسفانه خانوادم خیلی دید کوچیکی دارند با مادر راحت تر هستم ولی میترسم بهش بگم نمیتونم بهش نگم شما بگید چکار کنم😔😔
سلام دوست گرامی
در دوره نوجوانی، هیجانات زیادی به ما وارد میشود که یکی از این هیجانات، تمایل به برقراری رابطه با جنس مخالف است.
بنابراین نمیشود روی این هیجانات نام عشق را گذاشت.
خیر به او اعلام نکنید، به جای اعلام کردن، سعی کنید با کسب موفقیتهای درسی و یادگیری مهارتهای مختلف توجه او را جلب کنید.
سلام من دختری هستم ۱۸سال و نیم سن دارم مدتیه ک با کسی اشنا شدم و واقعا همدیگه رو دوست داریم و شرایطش هم از نظر من عالیه …دوروزه ک ب مادرم گفتم اولش واکنشش بدنبود اما امروز بهم کنایه هایی میزد ک منو واقعا اذیت کرد
بخاطر رابطه ی قبلی که داشتم و فهمیده بود و از طرفی پشت کنکوریم اما این رابطه ب درسم ضربه ای نمیزنه چون طرف مقابلم درکم میکنه و ب درسم اسیب نمیزنه اما مادرم خیلی زبون تلخی داره و درکل همیشه باعث ناراحتی من وخواهرام بازبونش میشه ..امامن دوست داشتم بدونه …من بخاطردرسم و طرفم بخاطر دانشگاهش فعلا قصدازدواج نداریم
اماکنارهم حالمون خوبه بنظر شما من بامادرم چیکارکنم ک باحرفاش ازارم نده وکنار بیاد…؟
سلام دوست گرامی
اشاره نکردید که دقیقا مادر شما چه صحبت میکنند یا چه کنایهای میزنند؟
همانطور که گفتید فعلا شرایط ازدواج را ندارید و ممکن است در مسیر ارتباطی شما اتفاقاتی بیفتد که به ازداج ختم نشود؛ اما در هر صورت تلاش کنید تا مادر را در جریان اهداف خود از ارتباط قرار دهید.
وقتی کنایهای میزنند ابتدا حرفش را دقیق بشنوید و بعد بگویید “وقتی درباره این مساله به من کنایه میزنی، من ناراحت میشم؛ میشه دقیقاً منظورت رو بهم بگی؟”
همچنین میتوانید از مشاوران رادیوعشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام والا جایی برا مطرح کردن پرسش تو بالا پیدا نکردم برا همین اینجا میگم من پسر ۱۵ سالم دیروز رفتیم یجا مهمونی اونجا ی دختر ۳ سال از من کوچیکتر بود من اصلا به عشق اعتقادی ندارم ولی با دیدن ایشون ی حس عجیبی دارم اصلا تا اینجا رو هیچکس این حس نداشتم و فقط رو ایشونه نمیدونم فک کنم عاشق شدم ولی این حس از روی مساعل جنسی نیست اینو واقعا از ته دلم میگم چون من به اون چشم بهش نگاه نمیکنم من خیلی گرفتارش شدم با مادرم راحت ترم ولی به خودم نگاه میکنم هیچ کاری ندارم که بتونم ایشون خوشبخت کنم و درحال حاضر دارم درس میخونم و طبیعیه اگه مطرح کنم بهم میخندن و چرت پرت میگن من برا ایندم احدافی دارم و صبر میکنم که یکم بگذره و شرایطش فراهم شه بعد مطرح کنم ولی میترسم تا اون موقع با یکی دیگه ازدواج کنه😅🙃
امیرعلی عزیز سلام
احساساتت برای من کاملا قابل درکه و اصلا خنده دار نیست و می دونم خیلی طبیعیه که در سن شما این احساسات تجربه بشه و من اون ها رو اصلا چرت و پرت نمی دونم. با توجه به اینکه می گی سه سال از خودت کوچکتره، پس نگرانی برای ازدواجش کمی غیر منطقیه، پس فکر درستی کردی که لازمه برای خوشبختیش روی هدف هات متمرکز بشی و این موضوع رو به زمان مناسب تری بسپاری.